اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

سبک زندگی و سیره امام رضا(ع)

بسم الله الرحمن الرحیم
فلسفه زندگی هر انسانی سبک زندگی او را می سازد. هر مسلمانی باید بر اساس آموزه های قرآنی و روایی فلسفه و سبک زندگی خود را سامان دهد. از آن جایی که در سبک زندگی رویه و روش هایی لازم است که انسان با مهارت آن ها کسب کند، بهره مندی از سرمشق ها بسیار می تواند کمک و یاور انسان باشد. از جمله این سرمشق های معصوم و الهی می توان به امام رضا(ع) اشاره کرد. نویسنده با مراجعه به روایات بر آن است تا سبک زندگی آن امام همام(ع) را تبیین نماید. با هم این مطلب ار از نظر می گذرانیم.
سيره عبادى امام رضا عليه‏السلام
برای هر مومنی عبادت مهم ترین دغدغه است؛ زیرا این عبادت است که دنیا و آخرت او را می سازد. بنابراین، هر مومنی به عبادت اهتمام می ورزد. امامان(ع) نیز این گونه هستند و بر آن بودند که به عبادت محض و خالص بپردازند هر چند که همه ابعاد زندگی آنان عبادی است ولی توجه به عبادت محض چون نماز و روزه و حج در دستور کار ایشان بود. از جمله اعمال عبادی امام رضا(ع) که بدان اهتمام داشتند عبارتند از:
1. ياد و ذکر خـدا
در آیات قرآنی بر ذکر و یاد دایمی خداوند بسیار تاکید شده و مردم را به ذکر کثیر دعوت نموده است؛ زیرا ذکر و یاد خدا موجب می شود تا شخص هماره خود را در محضر خدا دیده و تقوای الهی را مراعات نماید. امام رضا(ع) بسیار اهل ذکر بود و این ذکرش ریشه در خشیت و خوف الهی داشت. رَجاءُ بْنُ أَبى الضّحاكِ می گوید: فوَاللّهِ ما رَأَيْتُ رَجُلاً كانَ أَتْقى لِلّهِ مِنْهُ وَلا أَكْثَرَ ذِكْرا لَهُ فى جَميعِ أَوْقاتِهِ مِنْهُ وَ لا أَشَـدَّ خَـوْفا لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ؛به خدا قسم هرگز كسى را با تقواتر و به ذكر خدا گوياتر و از ترس خدا بيمناكتر از او [امام رضا عليه السلام] نـديـدم. (مشكاه الانوار، ص 62)
این سخن از کسی نقل می شود که می توان او را مامور دولت و دشمن امام دانست؛ در حقیقت فضل آن است که دشمن بر آن گواهی و شهادت دهد. فضایل امام (ع) به گونه ای است که دشمن نیز بر آن شهادت می دهد؛ زیرارجاء بن ابى ضحاك، از وابستگان خلافت عباسى و مأمورى بود كه حضرت رضا عليه السلام را از مدينه به خراسان برد و در تمام مدت سفر، مراقب حالات و رفتار آن حضرت بود و جزئيات امور را زيرنظر داشت. مشاهدات او در مسير حركت، گواهى است بر سيره عبادى و حالات معنوى حضرت رضا عليه السلام كه پيوسته «تقوا» و «ذكر خدا» و «خوف از خدا» بر آن حضرت حاكم بود.
ایشان به عبادت بسیار توجه داشت و دمی از عبادت باز نمی ایستاد. در روایت است که در ايام حضور امام در خراسان، آن حضرت (ع) مدّتى در سرخس زندانى و تحت نظر بوده است و آن حضرت(ع) بيشتر فرصت را به نماز و عبادت مى گذرانده است.
عَبْدُ السَّلامِ بْنُ الْهِرَوى هراتى گوید: جِئْتُ إِلى بابِ الدّارِ الَّتى حُبِسَ فيها الرِّضا عليه السلامبِسَرَخْسَ وَ قَدْ قُيِّدَ عليه السلام، فَأسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ السَّجّانَ، فَقالَ: لا سَبيلَ لَكَ إلَيْهِ عليه السلام، قُـلْتُ: وَلِـمَ؟ قالَ: لِأَنَّهُ رُبَّما صَلّى فى يَـوْمِهِ وَلَيْلَتِهِ أَلْفَ رَكْعَةٍ ؛  به در خانه اى كه امام رضا عليه السلام را در شهر سرخس زندانى كرده بودند آمدم، و آن حضرت آنجا گرفتار بود، از زندانبان اجازه [ملاقات] خواستم، به من گفت: كه راهى بر او ندارى، پرسيدم: چرا؟ گفت: براى اينكه او بيشتر اوقات در روز و شب هزار ركعت نماز مى خواند. (عيون اخبار رضا ، ج2، ص 197 ح 6)
2. عبادتهاى شبانه و نماز شب
خداوند در آیات سوره مزمل از پیامبرش می خواهد تا به نماز شب بر خیزد و شب زنده داری کند. از وی خواسته می شود که تنها یک سوم از شب را به استراحت پرداخته  و نصف یا دو سوم آن را به بیداری و عبادت و ذکر الهی اشتغال داشته باشد. اصولا تهجهد شبانه موجب می شود تا انسان به جایی برسد که خداوند آن را مقام محمود دانسته است: وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا؛ و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله‏] نافله‏اى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.(اسراء، آیه 79)
امام رضا(ع) به نماز شب و تهجد و بیداری شبانه اهتمام می ورزید. إِسْماعيلَ بْنِ عَلِيّ برادر دِعْبِل خزاعی شاعر معروف نقل مى كند: أنَّهُ خَلَعَ عَلى دِعْبِلٍ قَميصًا مِنْ خَزٍّ وَ قالَ لَهُ: إحْتَفِظْ بِهذَا القَميصِ فَقَدْ صَلَّيْتُ فيهِ أَلْفَ لَيْلَةٍ كُلُّ لَيْلَةٍ أَلْفَ رَكْعَةٍ وَ خَتَمْتُ فيهِ الْقُرْانَ أَلْفَ خَتْمَةٍ؛ این که امام رضا عليه السلام به دعبل پيراهنى از خزّ هديه كرد و به او گفت كه قدر اين پيراهن را بدان، من هزار شب [و] در هر شبى هزار ركعت با آن نماز گذارده و هزار بار قرآن ختم نموده ام. (بحارالانوار، 83، ص 222 ح 7)
امام رضا(ع) این پیراهن را به عنوان بخشش و هدیه به دعبل می دهد؛ زیرا ایشان قصیده ای در مدح و ثنای خاندان اهل بیت(ع) سروده و در نزد ایشان می خواند و ایشان نیز صله می دهد. گفتنی است دعبل، شاعر اهل بيت(ع) بود. شعر متعهّد و ولايى او درباره خاندان پيامبر(ع) مورد قبول و تقدير حضرت رضا عليه السلام قرار گرفت و امام به او سكّه و پيراهن مخصوص خويش را بخشيد، پيراهنى كه در آن، خدا را بسيار عبادت كرده بود و جامه اى مقدّس و پربها به شمار مى رفت.
هم چنین مامور خلیفه عباسی رَجاءُ بْنُ أَبى الضَّحّاكِ می گوید: وَلايَدَعُ [إلاْمِامُ الرِّضا عليه السلام] صَلاهَ الَّليْلِ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ وَرَكْعَتَىِ الْفَجْرِ فى سَفَرٍ وَلاحَضَرٍ؛ امام رضا عليه السلام در سفر و حضر، نماز شب، شفع، وتر و دو ركعت [نافله] صبح را ترك نمى كرد. (بحارالانوار، ج 49، ص 94)
باید یاد آور شد که واجب و مستحبات نمازهای روزانه 51 رکعت است که 17 ركعت نماز واجب و 34 ركعت نماز مستحب به عنوان «نوافل» است. این مامور خلیفه می گوید که امام رضا(ع) این گونه عمل می کرد؛ اما در این میان با همه سختی ها و مشکلاتی که در سفر و حضر است، امام به نوافل خاصی از جمله نماز شب اهمیت ویژه می داد و اگر به هر دلیلی دیگر نوافل ترک می شد این چند نافله ترک نمی شد و حضرت رضا عليه السلام چه در سفر و چه در حضر، اين نافله ها را ترك نمى كردند و آن ها را به جا می آورند تا این گونه اهمیت این نوافل خاص نشان داده شود.
إِبْراهيمُ بْنُ الْعَبّاسِ هم درباره شب زنده‏دارى امام عليه‏السلام می گوید:  كانَ عليه السلام قَليلَ النَّوْمِ باللَّيْلِ، كَثيرَ السَّهَرِ، يُحْيى أَكْثَرَ لَياليهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلىَ الصُّبْحِ؛ امام عليه السلام شبها خواب كم، و بيدارى زياد داشت و بيشتر شبها تا سحر [براى عبادت] بيدار مى ماند. (بحارالانوار، ج 49، ص 91)
3. محافظت بر بین الطلوعین
آن حضرت (ع) نه تنها بر شب زنده داری تاکید داشت، بلکه بر آن بود تا بین الطلوعین یعنی از فجر تا طلوع خورشید را نیز بیدار باشد و به عبادت و دعا و نیایش بپردازد. اين سيره همه امامان معصوم(ع) بود و حتی آنان، شيعیان را هم توصيه كرده اند كه فرصت خاص بين طلوع فجر و طلوع خورشيد را مغتنم بشمارند و به عبادت و ذكر بپردازند و از خواب اين موقع بپرهيزند كه خفتن در بين الطّلوعين، ناپسند است.
رَجاءُ بْنُ أَبى الضّحاكِ فرمانده مأموران مأمون براى آوردن امام رضا عليه السلام در ضمن شرح عبادتهاى شبانه روزى امام مى گويد: قالَ: كانَ الرِّضا عليه السلام إِذا أَصْبَحَ صَلّى الْغَداةَ فَـإِذا سـَلَّمَ جَـلَسَ فى مُصَـلاّهُ يُسَبِّحُ اللّهَ وَيَحْمَدُهُ وَيُكَبِّرُهُ وَيُهَلِّلُهُ وَيُصَلّى عَلىَ النَّـبِىِّ وَالِهِ حَتّى تَطْلِعَ الشَّـمسُ؛ امام رضا عليه السلام هنگامى كه صبح مى كرد نمازرا مى خواند، پس از سلام در جايگاه نماز مى نشست و به تسبيح و حمد و تكبير و تهليل خدا مشغول مى شد، و به پيامبر و آل او صلوات مى فرستاد تا اينكه خورشيد طلوع مى كرد. (بحارالانوار، ج 49، ص 92)
4. ختم قرآن و تدبّر در آن
بر اساس فرمان الهی تلاوت قرآن همواره با دقّت و تدبّر در معانى و پيام هاى كلام خدا وظيفه هر مسلمان است و هر چه بيشتر تلاوت شود، اجر و پاداش بيشترى نصيب قرآن خوان مى شود. خداوند در آیاتی از جمله سوره مزمل بر اهتمام به تلاوت و ترتیل و تدبر در قرآن تاکید کرده است. معصومان(ع) به این امر توجه خاصی داشتند.
ابراهيم بن عباس گويد: كانَ الرِّضا عليه السلام يَخْتِمُ القُرانَ فى كُلِّ ثَلاثٍ، وَيَقُولُ: لَوْ أَردْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فى أقَلٍّ مِنْ ثَلاثٍ لَخَتَمْتُهُ وَلِكنْ ما مَرَرْتُ بِايَةٍ قَطُّ إلاّ فَكَّرْتُ فيها وَ فى أَيّ شَيْءٍ أُنْزِلَتْ وَ فى أيّ وَقْتٍ فَلِذلِكَ أَخْتِمُ ثَـلاثَةَ أَيّـامٍ؛ امام رضا عليه السلام در هر سه روز قرآن را ختم مى نمود و مى فرمود: اگر بخواهم آن را در كمتر از سه روز هم مى توانم تمام كنم ولكن از هيچ آيه اى نمى گذرم مگر اينكه در آن فكر و دقت مى كنم كه درباره چه موضوعى و در چه زمانى نازل شده است به همين خاطر قرآن را در مدّت سه روز تمام مى كنم. (بحارالانوار، ج ، ص 204 ح 1)
رَجاءُ بْنُ ضَحّاكٍ نیز می گوید: وَكانَ عليه السلام يُكْثِرُ بِاللَّيْلِ فى فِراشِهِ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرْانِ، فَإذا مَرَّ بِآيَةٍ فيها ذِكْرُ جَنَّةٍ أَوْ نارٍ بَكى وَسَأَلَ اللّهَ الجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِهِ مِنَ النّارِ؛ امام رضـا عليه السلام شبها در بستر خود بسيار قرآن تـلاوت مى كرد، و چـون به آيه هاى بهشت و دوزخ مى رسيد، مى گريست و بهـشت را از درگاه خـدا طلب مى كرد و از آتش دوزخ به خـدا پناه مى بـرد.( عيون اخبار الرضا 2: 196، بحارالانوار 49: 94)

از آداب قرائت قرآن، درنگ و تأمل هنگام قرائت و توجّه به مضامين آيات است. درخواست بهشت هنگام رسيدن به آيات بهشت و پناه بردن به خدا هنگام تلاوت آيات مربوط به عذاب دوزخ، از نشانه هاى اين توجّه و دقت است.
این قرائت همراه با تدبر تنها گوشه ای از انس آن حضرت(ع) با قرآن است؛ بلکه آن حضرت (ع) با قرآن زندگی می کرد و بر همین اساس اسـتدلال به قـرآن در هر کاری از جمله در مباحثات علمی یک امر طبیعی در سیره  وسبک زندگی ایشان است. البته همه اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله، قرآن شناس ترين مردم هستند و علم قرآن از سوى خدا به آنان سپرده شده بود و امّت پيامبر، خوشه چين علوم و معارف آنانند. تسلّط حضرت رضا عليه السلام به قرآن در حدّى بود كه هر سخن و جوابى را مستند به آيات قرآن مى كرد، تا راه انكار بر ديگران بسته شود. قرآن، حرف آخر و نهايى را درباره موضوعات بيان مى كند و استناد سخنان به آيات قرآن، آن را قوى تر و قابل قبول تر مى سازد.
ابراهيم بن عباس مى گويد: وَ كانَ المَامُونُ يَمْتَحِنُهُ بِالسُّؤالِ عَنْ كُلِّ شَيءٍ فيهِ، وَ كان كَلامُهُ كُلُّهُ وَ جَوابُهُ وَ تَمَثُّلُهُ اِنْتِزاعاتٍ مِنَ القُرْانِ؛ مأمون امام رضا عليه السلام را با سؤال كردن از هر چيزى امتحان مى كرد، و امام عليه السلام در حالى كه همه سخن و جواب و استشهادش قرآنى بود او را پاسخ مى داد.(عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 193 ح 4)
5. روزه‏ داری
در آیات بر نماز و روزه تاکید بسیار شده و حتی به عنوان دو اسباب و ابزار استعانت به خداوند بر آن ها تاکید شده است. معصومان(ع) به نماز و روزه اهتمام خاص و ویژه داشتند.
ابراهيم بن عباس گفت: كانَ الرِّضا عليه السلام كَثيرَ الصِّيامِ وَ لايَفُوتُهُ صِيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ فى الشَّهْرِ؛ امام رضا عليه السلام روزه [مستحبى] زياد مى گرفت و در هر ماه روزه سه روز (اوّل و آخر و وسط ماه) از او فوت نمى شد.(عيون اخبار الرضا 2: 184)
در احاديث است كه روزه اول، وسط و آخر هرماه، ثواب روزه همه آن ماه را دارد و هر كه چنين كند، «صائم الدهر» به شمار مى رود.
ويژگيهاى روحى و اجتماعی امام رضا عليه‏السلام
رفتارهای اجتماعی شخص تابع روحیات و فضایل و منش های اخلاقی شخص و ویژگی های فردی است. هر کسی چنان عمل می کند که شخصیت وی ساخته شده باشد.(اسراء، آیه 84) با نگاهی به ویژگی های شخصیتی امام رضا(ع) می توان رفتارهای اجتماعی ایشان را نیز رصد و شناسایی کرد، چنان که رفتارهای اجتماعی ایشان بازتابی از روحیات فردی و شخصی ایشان است. در این جا به برخی از ویژگی های شخصی و روحی ایشان اشاره می شود.
1. زهــد و ساده زیستی امـام عليه‏السلام
زهد به معنای عدم دلبستگی به دنیا و متاع آن است نه عدم استفاده از آن در حد معقول و مقبول. از این رو، مومنان و بندگان صالح خداوند اهل زهد هستند و با ساده زیستی خویش نشان می دهند که دلبسته به دنیا نیستند و آن چه دارند بخشی اندک را خود استفاده و بخش اعظم آن را انفاق می کنند و در راه خدا می بخشند.
ابنُ شَهْر آشوب می گوید: وَ لَقِيَهُ سُفْيانُ الثَّورِىُّ فى ثَوْبِ خَـزٍّ فَقــالَ: يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ! لَوْ لَبِسْتَ ثَوْبا أَدْنى مِنْ هذا، فَـقـالَ عليه السلام: هاتِ يَدَكَ. فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَدْخَلَ كُمَّهُ فَإِذاً تَحْتَ ذلِكَ مِسْـحٌ، فَقـالَ عليه السلام: يا سُفْيانُ! أَلْخَزُّ لِلْخَلْقِ وَالْمِسْحُ لِلْحَقِّ؛  سفيان ثورى امام عليه السلام را در لباس خز مشاهده كرد گفت: اى فرزند پيامبر! اگر لباسى بى ارزشتر از اين مى پوشيدى[بهتر بود ]امام عليه السلام فرمود: دستت را بياور، سپس دستش را گرفت و آن را زير آستينش برد، در زير آن، لباس خشن پشمى را ملاحظه كرد امام فرمود: اى سفيان لباس خز براى مردم است و لباس خشن براى خداست.(مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 360)
در طول تاریخ صوفیانی پشمینه پوشی بودند که برخلاف زهدی که به نمایش می گذاشتند دلبسته به دنیا بودند. اینان همان  رياكاران مردم فريبی هستند، در ظاهر خود را زاهد و پارسا نشان مى دهند، امّا اهل دنيايند. ولى مخلصان، زندگى ساده دارند، هر چند براى حفظ آبروى خود و رعايت شأن اجتماعی، ظاهرشان آراسته است ولی در باطن ساده زیستی را در پیش می گیرند. امام در حقیقت(ع) به این نکته اشاره دارد.
اَبى عُبّادٍ نیز درباره ساده زیستی و زهد آن حضرت(ع) می گوید: كانَ جُلُوسُ الرِّضا عليه السلام فى الصَّيْفِ عَلى حَصيرٍ وَ فى الشِّتاءِ عَلى مِسْحٍ، وَ لَبْسُهُ الْغَليظُ مِنَ الثِّيابِ حَتّى إِذا بَرَزَ للِنّاسِ تَزَيّنَ لَهُمْ؛   بساط امام رضا عليه السلام در تابستانها حصير و در زمستانها گليم پشمى و پوشش آن بزرگوار لباس خشن بود، و هنگامى كه براى مردم ظاهر مى شد خودش را براى آنان مى آراست.( عيون اخبارالرضا 2: 192 ح1)
2. ادب امــام عليه‏السلام
ادب مجموعه از ظرائف رفتاری با توجه به مقام و موقعیت و اهتمام به ریزیکارهای رفتار اجتماعی است. به عنوان نمونه این که انسان هماره تبسم بر لب داشته و لبخند بزند، بیانگر سرور باطنی اوست که در تبسم خود نمایی می کند. اهل بهشت اهل تبسیم و لبخند هستند و پیامبر(ص) و معصومان(ع) نیز این گونه بوده اند. اِبْراهيمُ بْنُ الْعَبّاسِ درباره ادب امام(ع) می گوید: وَ لا رَأيْتُهُ [اَبَاالحَسَنِ الرِّضا عليه السلام] شَتَمَ أَحَدا مِنْ مَواليهِ وَ مَماليكهِ قَطُّ، وَ لا رَأَيـْتـُهُ تـَفَـلَ قَـطُّ وَ لا رَأَيْتُهُ يُقَهْقِهُ فى ضِحْكِهِ بَلْ كانَ ضِحْـكُهُ التَّبسُّمَ ؛ امام رضا عليه السلام را هرگز نديدم كه يكى از غلامان و خدمتكارانش را ناسزا بگويد و يا آب دهانش را به زمين انداخته و در خنده اش قهقهه نمايد بلكه خنده او تبسم بود. (عيون اخبار الرضا، ج 2،ص 197 ، ضمن ح 7)
البته شکی نیست که دشنام دادن، آب دهان انداختن، خنده بلند و با قهقهه، نشانه هايى از بى ادبى در معاشرت است. آن حضرت، الگوى متانت و وقار و ادب بود و خنده او هم بى صدا و به صورت لبخند و تبسّم بود و با همه، حتى زير دستان و خدمتكاران هم كريمانه و بزرگوارانه برخورد مى كرد.
3. کرامت امام
یکی از مهم ترین ویژگی های روحی و رفتاری معصومان(ع) و مومنان کرامت و بزرگواری است. اینان نه تنها بر محاسن اخلاقی بلکه بر مکارم اخلاقی بودند و نه تنها کسی که دشنام می داد را عفو می کردند و از او می گذشتند، بلکه حوائج مشروع آنان را روا می داشتند و به آنان بی منت اطعام و انفاق می کردند. این سلوکی است که قرآن از مومنان و عبادالرحمن سراغ گرفته  است.(فرقان، آیه 72) ابن ابى الحديد معتزلى يكى از علماى بزرگ اهل سنت مى گويد: عَلِيُّ بْنُ مُوسى كانَ أَعْلَمَ النّاسِ، وَ أَسْمَى النّاسِ، وَ أَكْرَمَ النّاسِ أَخْلاقا؛ على بن موسى الرضا عليه السلام داناترين، باسخاوت ترين و بزرگوارترين مردم از جهت اخلاق و رفتارهاى انسانى بود. (شرح نهج البلاغة، ج 15، ص 291)
4. علم امام
یکی از گروه هایی که به شدت با امامت امام رضا(ع) مخالفت می کردند، گروه واقفیه با رهبری علی بن ابی حمزه بطائنی است. امام کاظم(ع) اینان را می شناخت و می دانست روزی علیه امامت ایشان می ایستند. از این رو، بارها به اشکال گوناگون بر امامت امام رضا(ع) در نزد افراد گوناگون تاکید داشت. بیان علم ایشان از سوی امام موسی کاظم(ع) به ویژه علم امامت از آن رو بود تا کسی در باره امامت آن حضرت شک و تردیدی روا ندارد.
به سخن دیگر،  به سبب مخالفت هایی که احتمال می رفت نسبت به امامت امام رضا(ع) بشود، امام کاظم(ع) هماره با توجه به شرایط اشاراتی به امامت ایشان داشت. ستايشى هایی كه امام كاظم عليه السلام از فرزند بزرگوارش امام على بن موسى الرضا عليه السلام داشت و مثلا او را بزرگ تر، مطيع تر و داناتر از ديگر فرزندانش مى دانست، اشاره به فضايلى است كه او را شايسته امامت پس از خويش مى ساخت و انتظار داشت او را حجّت الهى بشناسند و اطاعت كنند. از جمله امام کاظم عليه السلام فرموده است: عَلِيٌ ابنى أَكْبَرُ وُلْدى وَ أَسْمَعُهُمْ لِقَولى وَ أَطْوَعُهُمْ لأَمْرى، يَنْظُرُ مَعى فى كِتابِ الْجَفْرِ وَالْجامِعَةِ وَلَيْسَ يَنْظُرُ فيه إلاّنَبِىٌّ أَوْ وَصِىُ نَبِىٍّ؛ پسرم على فرزند بزرگتر من و شنواترين و فرمانبرترين آنهاست، با من در كتاب «جفر» و «جامعه» نگاه مى كند، در حالي كه به غير پيامبر و وصى پيامبر كسى در آن نظر نمى كند. (بحارالانوار، ج 49 ، ص 20 ح 252)
گفتنی است جفر كتابى است كه حوادث جهان توسط حضرت على(ع) و امامان ديگر در آن نوشته شده است؛ اما جامعه نام كتابی دیگر از حضرت على عليه السلام است كه رمز همه علوم در آن جمع شده است و هر دو از ودائع امامت است.
5. مراعات بهداشت و تغذیه سالم
در آموزه های اسلامی بر نظافت و طهارت و بهداشت بسیار تاکید شده و از مومنان خواسته می شود که هماره پاک و پاکیزه باشند و پاک  و پاکیزه بخورند و بنوشند و هرگز دنبال رجس و پلیدی و خبثات نروند. پیامبر(ص) بهداشت را بسیار مراعات می کرد و درباره مسواك زدن می گفت که اگر بر امت سخت نبود فرمان می دادم برای هر نمازی مسواک بزنند. در اسلام هم چنین سفارش شده که برخی از چیزها همانند مسواک از وسایل شخصی است که دیگری نباید از آن بهره گیرد. امام رضا(ع) نیز همانند دیگر معصومان(ع) به بهداشت دهان و دندان توجه ویژه ای داشت و برای نماز که ملاقات با پروردگار است، مسواک می زد؛ زیرا مسواک زدن و دهان شویه کردن باعث از میان رفتن بوی بد دهان می شود و اصولا هر کسی در مجالس عمومی می رود باید مسواک زده و خودش را خوشبو کند تا بوی بد از او پخش نشود و دیگران را آزرده نسازد. حضور در پیشگاه خداوند آدابی دارد که اهل خشیت و عبادت آن را مراعات می کنند.
در روایت است: كانَ لِلرِّضا عليه السلام خَريطَةٌ فيها خَمْسُ مَساويكَ، مَكْتُوبُ عَلى كُلِّ واحِدٍ مِنْها إِسْمُ صَلاةٍ مِنَ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ، يَسْتاكُ بِهِ عِنْدَ تِلْكَ الصَّلاةِ؛ امام رضا عليه السلام ظرف پوستى مخصوصى داشت كه در آن پنج عدد مسواك بود و بر روى هر يك از آنها نام يكى از نمازهاى پنجگانه نوشته شده بود كه هنگام هر نمازى با مسواك مخصوص آن نماز، مسواك مى زد.( مكارم الاخلاق ،ص 50 )
آن حضرت (ع) به بهداشت بسیار اهتمام می ورزید و افزون بر بهداشت دهان و دندان، از عطر و گلاب نیز استفاده می کرد تا خوشبو باشد. در روایت است: رَوى الصُّولى عَنْ جَدّتِهِ، وَ كانَتْ تُسْأَلُ عَنْ أَمْر الرِّضا عليه السلام كَثيرا فَتَقُولُ: ما أَذْكُرُ مِنْهُ شَيْئا إِلاّ أَنّى كُنْتُ أَراهُ يَتَبَخَّرُ بِالْعُودِ الْهِنْدى النَّى ءْ وَ يَسْتَعْمِلُ بَعَدَهُ ماءَ وَرْدٍ وَ مِسْكا؛ صولى از مادر بزرگ خود روايت مى كند كه از او درباره امام رضا عليه السلام زياد سؤال مى شد و او مى گفت: چيزى از او بياد ندارم مـگر اينكه او را مى ديـدم با عود هندى روغنى بخـور مى كرد و پس از آن گلاب و مشك استعمال مى كرد. (مكارم الاخلاق، ص 40)
شکی نیست که از جلوه هاى يك زندگى با نشاط، بهره گيرى از عطر و گلاب و بوهاى خوش است كه هم روابط را گرم تر و صميمى تر مى سازد، هم بر جاذبه و محبّت مى افزايد و هم محيطى دلپذير به وجود مى آورد. عطر زدن هنگام نماز هم مستحب است. پيشوايان دينى پيوسته به عطر و آراستگى ظاهرى اهميت مى دادند و به اين سنت دينى عمل مى كردند.
ایشان هم چنین به حجـامت نیز توجه داشت، زیرا موجب می شود تا بسیاری از بیماری ها از شخص دور شود. در حقیقت حجامت نوعی پیشگری و بهداشت بدن است تا از اجتماع عوامل بیماری زا در بدن از طریق خون جلوگیری شود؛ حجامت، يكى از روش هاى درمانى براى تصفيه و تنظيم خون است و در سيره امامان ديگر هم وجود داشته است.
انصارى می گوید:  كانَ الرِّضا عليه السلام رُبِّما يَتَبَيَّغُهُ الدَّمُ فَاحْتَجَمَ فى جَوْفِ اللَّيْلِ؛ بعضى از وقتها كه خون امام رضا عليه السلام به هيجان مى آمد، در وسط شب حجامت مى گرفت. (مكارم الاخلاق ، ص 73)
از آن جایی که انگور، ميوه اى لذيذ با خواص بسيار است و در آيات قرآن هم يكى از ميوه هاى بهشتى به شمار آمده است، امام عليه‏السلام به  انگور به عنوان غذاى محبوب علاقه بسیار داشت. از محمد بن جهم نقل شده كه گفته است:  كانَ الرِّضا عليه السلام يُعْجِبُهُ الْعِنَبُ؛ امام رضا عليه السلام [از ميان ميوه ها] انگور را بيشتر دوست مى داشت. (بحارالانوار، ج 49، ص 308)
6. شعار امـام عليه‏السلام در نقش نگين
هر کسی شعاری را در زندگی بر می گزیند و بر آن اهتمام دارد. این شعار در حقیقت بیانگر روحیه شخصی او است ؛ هر چند که پیامی نیز به کسانی می دهد که می خواهند از وی سرمشق بگیرند. این شعار بر روی نگین انگشتری نقش می بندد و هماره جلوی چشم و دیده خود و دیگران است. نقش نگين امامان، حالتى شعار گونه داشته و اغلب برگرفته از آيات قرآن بوده و با همان انگشتر كه چنان نقشى داشت، نامه ها را هم به عنوان امضا، مهر مى كردند.
يُوُنسِ بْنِ عَبْدِ الرِّحْمانِ درباره شعار و نقش انگشتری امام رضا(ع) می گوید: سَأَلْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام عَنْ نَقْشِ خاتَمِهِ وَ خاتَمِ أَبيهِ؟ قــالَ عليه السلام: نَقْشُ خاتَمى «ما شاء اللّهُ لا قُوَّةَ إلاّ باللّهِ » وَ نَقْشُ خاتَمِ أَبى «حَسْبِىَ اللّهُ » وَ هُوَ الَّذى كُنْتُ أَخْتِمُ بِهِ؛ از امام رضا عليه السلامنقش نگين انگشتر خود و پدرش را پرسيدم؟ امام عليه السلام فرمود: نقش نگين انگشتر من اين است: «ما شاءَ اللّهُ لاقُوَّةَ إلاّ باللّهِ» آن چه را كه خـدا بخواهد آن خواهد شد و هيچ قدرتى براى غير خدا وجود ندارد و نقش نگين انگشتر پدرم «حَسْبِىَ اللّهُ» خدايم كفايت مى كند. و آن همان انگشترى است كه با آن مهر مى زنم.( وسائل الشيعه 3: 410 ح 3)
7. یاداشت روزانه
از جمله ویژگی های شخصی امام رضا(ع) یادداشت روزانه بود. به این معنا که کارهایی که می بایست آن روز انجام دهد را یادداشت می کرد. این رویه ای است که باید از آن آموخت و در سبک زندگی به کار گرفت؛ زیرا يادداشت كردن، سبب مى شود انسان كارهاى مورد نظرش را فراموش نكند و همه را انجام دهد. اين كار، هم در برنامه هاى روزانه است، هم در كارهاى علمى و پژوهشى. البته از سبک و سیره امام این نکته نیز به دست می آید که انسان باید هر چیزی را با نام خدا شروع و آغاز کند تا خداوند به او کمک نماید و زمینه یادآوری و انجام آن را فراهم آورد.  پس خوب است كه انسان يادداشت ها را با نام خدا آغاز كند.
ابـن شعـبه الْحَرّانى گوید: وَ كانَ عليه السلام إذا أَرادَ أَنْ يَكْتُبَ تَذَكُّراتِ حَوائِجِهِ كَتَبَ: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرِّحيمِ، أذْكُرُ إِنْ شاءَ اللّهُ، ثُمَّ يَكْتُبُ مايُريدُ؛ امام رضا عليه السلام هروقت كه مى خواست نيازمندى هايش را يادداشت كند اين چنين مى نوشت: بسم اللّه الرحمن الرحيم انشاء اللّه به خاطر مى آورم. سپس هر چه را مى خواست مى نوشت. (تحف العقول، ص 443)
8. تواضع و فروتنی در هنگام نعمت
دنیا سرای غرور و فریب است و گاه انسان به سبب سلامتی و نعمت فریب می خورد و گستاخ می شود. این که انسان بتواند قدر نعمت ها را بداند و آن را از خداوند دانسته و در برابر خداوند تذلل و تواضع نماید بسیار مهم است؛ زیرا عامل مهمی در بقای نعمت است. در آیات و روایات بیان شده که تواضع بسیار خوب و از فضایل انسانی است. این فروتنی به ویژه در برابر خداوند ریشه بسیاری از برکات است بسیار مهم تر و اساسی تر است؛ ولی از آن جایی که دنيا، سراى دگرگونى است و نعمت ها در معرض زوال، پس انسان نبايد به داشته ها و نعمت ها مغرور شود و دوام نعمت را تنها بايد از خدا طلب کند. خداوند در آیات 22 و 23 سوره حدید بیان می کند که همه چیز از نعمت و مصیبت از نزد خداست هر چند که عامل مصیبت خود انسان است؛ زیرا شکر نعمت بر آدمی و نعمت می افزاید و کفر نعمت آن را برباد دهد.
ابراهيم بن عباس درباره تواضع و فروتنی امام(ع) در برابر نعمت های الهی می گوید: كانَ الرِّضا عليه السلام، يُنْشِدُ كَثيرا: إِذا كُنْتَ فى خَيْرٍ فَلا تَغْتَرِرْبِهِ/ وَلكِنْ قُلِ اللّهُمَّ سَلِّمْ وَ تَمِّمْ ؛ امام رضا عليه السلام بيشتر اوقات اين شعر را زمزمه مى كرد. هنگامى كه در ناز و نعمت هستى به آن مغرور مباش/ بلكه بگو خدايا نعمتت را تمام كن و سلامتى بده. (عيون اخبار الرضا 2: 191 ح 9)
9. تکریم فرزند
از اخلاق اجتماعی و آداب رفتاری نیک آن است که انسان به ویژه در خانواده و نسبت به زن و فرزند با احترام و کرامت برخورد نماید.
أبُوالْحُسَيْن بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبى عُبّادٍ كه كاتب امام رضا عليه السلام بود مى گويد: ما كانَ عليه السلام يَذْكُرُ مُحَمَّدا ابنَهُ إِلاّ بِكُنْيَتِهِ يَقُولُ: كَتَبَ اِلَىَّ أَبُوجَعْفَرٍ عليه السلام وَ هُوَ صَبىٌّ بِالْمَدينَةِ، فَيُـخاطِبُهُ بِالتَّـعْظيمِ وَ تَرُدُّ كُتُبَ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلامفِى نِهايَةِ الْبَلاغَةِ وَ الْحُسْنِ؛ مام رضا عليه السلام فرزند خود امام محمد تقى عليه السلام را در حالي كه كودكى بيش در مدينه نبود، جز با كنيه اش ياد نمى كرد و مى فرمود: پسرم ابوجعفر عليه السلام به من اين چنين نوشته، و از او با تعظيم ياد مى كرد و در نهايت بلاغت و زيبائى جواب نامه هايش را پاسخ مى داد. (عيون اخبار الرضا 2: 266 ح 1)
امام جواد عليه السلام تنها فرزند حضرت رضا عليه السلام بود و بسيار به وى علاقه داشت و مقام و علم و فضل و بركات وجودى او را مطرح مى كرد و زمينه امامت او را پس از خود فراهم مى ساخت. ياد كردنِ با كنيه «ابوجعفر» نشانه اى از اين تكريم و احترام به حضرت جواد عليه السلام بود.
10. احسان و نيكى نهان و آشکار
در سبک زندگی و سيره امامان(معصوم) گزارش های بسیاری از خیررسانی نهانی و آشکار بیان شده است. همه آنان اهل انفاق و احسان و اکرام به دیگران بودند و بارها برخی از آنان همه دارایی خود را نصف کرده و به دیگران بخشیده اند. خیر رسانی در شب و نهان نیز بسیار گزارش شده است و مسائلی درباره خيررسانى پنهانى و ناشناس به مردم و رسيدگى به نيازمندان جامعه نقل شده است. اين از مهم ترين كارهاى خداپسندانه براى يك مسلمان است.
ابراهيم بن عباس مى گويد:  وَ كانَ [اَبُوالْحَسَنِ الرِّضا] عليه السلام كَثيرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّـدَقَةِ فى السِّـرِّ وَ أكْثَرُ ذلِكَ يَكُونُ مِنْهُ فى اللَّيالى المُظْلِمَةِ، فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ رَأى مِثلَهُ فى فَضْلِهِ فَلا تُصَـدِّقُوهُ؛ امـام رضا عليه السلام صاحب احسان و صدقه نهانى بود و در بيشتر اوقـات در شبهاى تاريك اين عـمل را انجـام مى داد، و هر كسى گمان كند كه در فضـيلت هـمانند او را ديده است هـرگز او را تصـديق نكنـيد. (بحــارالانـوار 49 : 91)
مُعَمَّرِ بْنِ خَلاّدٍ نیز گوید: كانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام إِذا أَكَلَ أُتِىَ بِصَحْفَةٍ فَتُوضَعُ قُرْبَ ما ئِدَتِهِ فَيَعْمِدُ إِلى أَطْيَبِ الطَّعامِ مِمـّا يُؤْتى بِهِ فَيَـأْخُذُ مِنْ كُلٍّ شَيْئا، فَيُوضَعُ فى تِلْكَ الصَّحْفَةِ، ثُمَّ يَأْمُرُبِها لِلْمَساكينِ؛ امام رضا عليه السلام به هنگام خوردن غذا، سينى بزرگى برايش آورده مى شد و در كنار سفره اش قرار مى مى گرفت، و آن حضرت از بهترين غذاهايى كه برايش آورده مى شد مقدارى بر مى گزيد و در آن مى نهاد، سپس آن را براى فقراء مى فرستاد.( بحارالانوار 49: 97 ح 11)
اين نهايت تواضع، مردم دوستى، خير رسانى و دلسوزى براى بينوايان و محرومان است. قدرتمندان و ثروتمندان خودخواه، اغلب لذايذ و مزايا را براى خود مى خواهند، ولى اولياى الهى دوست دارند از داشته هاى خود انفاق و احسان كنند و حقوق فقرا و نيازمندان را ادا نمايند.
11. احتـرام و رسيدگى به امور مردم
احترام به مردم احترام به خود است. مراعات دیگران به ویژه در هنگام سخن گفتن نشانه ادب و احترامی است که شخص به دیگران می گذارد. اینان هرگز نسبت به مردم درشت نمی گفتند هر چند درشت و دشنام می شنیدند، چنان که درباره امام حسن مجتبی(ع) و شامی گفته اند. هم چنین در هر حال اهل انفاق و کمک و یاری مردمان بوده و هرگز دست مردمان را خالی باز نمی گرداندند و به حکم آیات قرآنی از جمله آیات 19 سوره ذاریات و 22 سوره معارج عمل می کردند.
إِبْراهيمَ بْنِ الْعَبّاسِ مى گويد: ما رَأَيْتُ أَبَاالْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام جَفا أَحَدا بِكَلِمَةٍ قَطُّ وَ لارَأَيْتُهُ قَطَعَ عَلى أَحَدٍ كَلامَهُ حَتّى يَفْرُغَ مِنْهُ وَ ما رَدَّ أَحَدا عَنْ حاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَيْها؛ هرگز نديدم كه امام رضا عليه السلام با سخن خود كسى را برنجاند و سخن كسى را قطع كند، تا اينكه سخن خود را تمام بكند، و هرگز حاجت كسى را كه توان اداى آن را داشت ردّ نمى كرد. (عيون اخبار الرضا 2: 197 ح 7، بحارالانوار 49: 90 ح 4)
از صولى روايت شده كه گفت: حَدَّثَتنْى جَدَّتى … وَ كانَ عليه السلام إِذا صَلّى الْغَداةَ، وَكانَ يُصَلّـيها فى أَوَّلِ وَقْتٍ ثُمَّ يَسْجُـدُ فَلايَرْفَعُ رَأْسَهُ إِلى أَنْ تَرْتَفِعَ الشَّمْسُ، ثُمَّ يَقُومُ فَيَجْلِسُ لِلنّاسِ أَوْ يَرْكَبُ ؛ مادر بزرگم[كه مدّتى افختار خدمتكارى امام رضا عليه السلام نصيبش شده بود] به ما گفت: امام رضا عليه السلامپس از خواندن نماز صبح در اول وقت، سر به سجده مى گذاشت، تا هنگامى كه آفتاب بالا مى آمد، سپس براى رسيدگى به امور مردم [و بر طرف نمودن حوائج آنان] مى نشست و يا سوار شده پى كارهاى ديگر مى رفت. (بحارالانوار 49: 90 ضمن ح 2)
اصولا بندگان خاصّ خدا، هم پيوندى استوار با خداوند دارند، هم ارتباط خوبى با بندگان. رسيدگى به مشكلات مردم و رفع نيازهاى آنان نيز از عبادتهاى بزرگ است و بايد از خدا توفيق طلبيد تا از دست ما خيرى به مردم برسد.
12. مهمان‏نوازى
اکرام و احترام به مهمان و افتخار میزبانی را معصومان(ع) از اجداد طاهرین خود از حضرت ابراهیم(ع) و حضرت لوط(ع) و حضرت پیامبر(ص) به یادگار دارند. اینان هرگز دست از مهمان نوازی بر نمی داشتند و خود را مفتخر به میزبانی می کردند.
عبيد بن ابى عبداللّه بغدادى از شخصى نقل مى كند كه گفت: نَزَلَ بَاَبى الْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام ضَيْفٌ وَكانَ جالِسا عِنْدَهُ يُحَدِّثُهُ فى بَعْضِ اللَّيْلِ فَتَغَيَّرَ السِّراجُ، فَمَدَّ الرَّجُلُ يَدَهُ لِيُـصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُوالْحَسَنِ عليه السلامثُـمَّ بادَرَهُ بِنَفْـسِهِ فَأَصْـلَحَهُ ثُـمَّ قـالَ عليه السلام: «إنّـا قَوْمٌ لانَسْتَخْدِمُ أَضْـيافَـنا.» ؛ در محضر امام رضا عليه السلام بودم كه ميهمانى بر او وارد شد، هنگامى كه امام با ميهمان مشغول صحبت بود، شعله چراغ تغيير كرد، ميهمان دستش را دراز كرد تا آن را اصلاح كند، امام عليه السلام او را از اين كار بازداشت و خودش آن را اصلاح نمود، سپس فرمود: «ما مردمى هستيم كه ميهمانان خود را به كار نمى گماريم». (بحارالانوار 49: 102 ح 20)
13. امر به معروف و نصيحت زمامدار
امر به معروف و نهى از منكر، خصوصا نسبت به مسؤولان و مجريان، از تكاليف سنگين است و گفتن سخن حق در برابر حكّام ستمگر جهادى بزرگ محسوب مى شود. تذكّر خصوصى به مأمون، براى آن بود كه خشم او برانگيخته نشود و موعظه امام را بهتر بپذيرد. امام حسین(ع) برای اقامه همین فریضه الهی به شهادت رسید؛ زیرا هرگز دین بدون اقامه این فریضه بر پا و اقامه نمی شود.
امام رضا(ع) نیز به حکم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را از جمله واجبات اولیه دانسته و بدان اهتمام می ورزید و حتی حاضر بود در انجام فریضه به ویژه در امور اجتماعی جان خویش را فدا کند.
شیخ مفيد عليه الرحمه مى گويد: كانَ الرِّضا عَلِىُّ بْنُ مُوسى عليهماالسلام يُكْثِرُ وَعْظَ الْمأَمْوُنِ إِذا خَلابِهِ وَ يُخَوِّفُهُ وَ يُقَبِّحُ لَهُ ما يَرْكَبُهُ مِنْ خِلافِهِ وَ كانَ الْمامُونُ يُظْهِرُ قَبُولَ ذلِكَ مِنْهُ وَ يُبْطِنُ كَراهِيَتَهُ وَ اسْتِثْقالَهُ؛ امام رضا عليه السلام هنگامى كه با مأمون خلوت مى كرد او را زياد موعظه مى نمود و از خدا مى ترساند، و كارهاى خلافى را كه مرتكب مى شد تقبيح مى نمود. و مأمون در ظاهر اظهار قبول كرده و ناراحتى و سنگينى آن را پنهان نمود. (بحارالانوار 49: 308 ح 18)
14. برخورد خوش با زیردستان
احترام و تکریم به ویژه کارگزاران و خدمتگزاران در سیره امامان(ع) مثال زدنی است. هر کسی که می خواهد مسلمانی کند باید این را بیاموزد و با زیردستان خویش این گونه رفتار نماید که اوج تواضع و فروتنی نیز است.
نادر خدمتگزار امام مى گويد: كانَ أَبُوالْحَسَنِ الرِّضـا عليه السلام يَضَعُ جَوْزينَجَةَ عَلَى الْأُخْرى وَ يُناوِلُنى؛ امام رضا عليه السلام حلواى گردوئى را لقمه كرده و به من مى داد. (محاسن برقى 2: 200 ح 1584)
ریشه و خاستگاه اين رفتار صميمى و متواضعانه با زيردستان و خادمان، همان روح ایمانی است که در نهاد انسان است. همین رویه موجب می شود تا الف و انس میان مومنان و مسلمانان افزایش یابد و روحیه برادرى و اخوّت را مى افزايد و محبّت به دنبال مى آورد.
در روایات دیگر درباره برخورد امام با خدمه در سرسفره نیز نادر خدمتگزار امام می گوید:  كانَ أَبُوالْحَسَنِ عليه السلام إِذا أَكَلَ أَحَدُنا لا يَسْتَخْدِمُهُ حَتّى يَفْرُغَ مِنْ طَعامِهِ؛ امام رضا عليه السلام هنگام غذا خوردن يكى از ما خدمتگزاران هيچ كارى از او نمى خواست تا اينكه از غذايش دست مى كشيد. (كافى 6: 298 ح 11)
از نظر اسلام غلامان و خدمتگزاران نيز از نظر انسانى حق و حقوقى دارند و خصلت انسانى ايجاب مى كند كه به آنها توجّه شود. نحوه رفتار امام با خدمتگزاران و مدارا با آنان، الگوى همه مسؤولان و دولتمردانى است كه زير دستانى دارند، تا حق انسانى آنان را محترم بشمارند و به عواطف، احساسات، نيازها و استراحتشان توجه داشته باشند و فرصتى براى كارهاى شخصى و خورد و خوراك به آنان بدهند.
ياسر خدمتگزار دیگر امام عليه السلام مى گويد: كانَ الرِّضا عليه السلام إِذا خَلا جَمَعَ حَشَمَهَ كُلَّهُمْ عِنْدَهُ، الصَّغيرَ وَ الْكَبيرَ، فَيُحَدِّثُهُمْ وَ يَأنِسُ بِهِمْ وَ يُؤْنِسُهُمْ، وَ كانَ عليه السلام إِذا جَلَسَ عَلَى الْمائِدَةِ لايَدَعُ صَغيرا وَ لا كبيرا، حَتّى السّائِسِ وَ الْحَجّامِ إلاّ أَقْعَدَهُ مَعَهُ عَلى ما ئِدَتِهِ؛ امام رضا عليه السلام هر وقت فرصت پيدا مى كرد همه خدمتگزاران را از كوچك و بزرگ دور خود جمع مى كرد، و با آنان به گفتگو بنشسته و مأنوس مى گشت، و آنان هم با او أنس پيدا مى نمودند. و هر گاه سر سفره مى نشست، از هيچكدام آنان غفلت نمى كرد، چه كوچك و چه بزرگ، حتى اصطبل دار و حجامتگر را هم كنار خودش بر سر سفره مى نشاند. (عيون اخبار الرضا 2: 170 و 197 ح 24، بحارالانوار 66: 351 ح 1)
این سیر و سلوک امام(ع) بر اساس اصل قرآنی اکرام بر اساس تقوا الهی است. خداوند مى فرمايد: ما همه شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را قبيله قبيله و گروه گروه قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد و گرامى ترين شما نزد خدا با تقواترين شماست. (حجرات، آيه 13).
امام (ع) به جزئیات ریز امور توجه داشت و هرگز اجازه نمی داد که حق کارگری ضایع و تباه شود. سليمان بن جعفر جعفرى گويد: كُنْتُ مَعَ الرِّضا عليه السلام فى بَعْضِ الْحاجَةِ… فَدَخَلَ اِلى دارِهِ مَعَ الْمُعَتَّبِ فَنَظَرَ إِلى غِلْمانِهِ يَعْمَلُونَ بِالطّينِ وَ إِذاً مَعَهُمْ أَسْوَدٌ لَيْسَ مِنْهُمْ… قالَ عليه السلام: قاطَعْتُمُوهُ عَلى أُجْرَتِهِ؟ فَقالوُا : لا … فَقالَ عليه السلام: إِنّى قَدْنَهَيْتُكُمْ عَنْ مِثْلِ هذا غَيْرَ مَرَّةٍ أَنْ يَعْمَلَ مَعَكُمْ أَحَدٌ حَتّى يُقاطِعُوهُ أُجْرَتَهُ؛ براى انجام كارى پيش امام رضا عليه السلام رفته بودم، او با معتّب به خانه اش وارد شد، ديد غلامانش گِل كارى مى كنند و كارگر غريبى را نيز به كار گمارده اند. فرمود: آيا مزدش را تعيين كرده ايد، گفتند: نه، فرمود: چندين بار من شما را از انجام اين كار نهى نموده ام و گفته ام: هيچكس را براى كارى استخدام نكنيد مگر اينكه اجرتش را معيّن كرده باشيد. (كافى 5: 288 ح 1)
البته تعيين اجرت كارگر، از بروز اختلاف پيشگيرى مى كند و وقتى پرداخت شود، راضى است. امّا بدون آن، هم اختلاف پيش مى آيد، هم فكر مى كند حق كامل او پرداخت نشده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا