شعر و داستان

یار سفر کرده

آن یار سفر کرده خرامان چو در آید

از فیض گلش، بلبلِ جان نغمه سراید

در ممکلت حُسن سحَر قامت سَروَش

آن فتنهِ شب، شیوه مهرش به سر آید

در غُصه دوران تو این قصه بخوانش

در وقت سحر دولت آن یار به در آید

این آتش نمرود که شیطان بر افروخت

در مملکت حُسن تو خاموش سر آید

در خلوت شب های درازی که تو داری

آن شاهد مجلس چو خورشید به در آید

از دیده گرت خون بر آن گونه روان شد

خوش باش که خورشید ز خاور به در آید

در این شبِ آشوب بسی فتنه که خوانند

در وقت سحر، پرده ز شهروز بر آید

شهروز جهان وقت طلوعش که حکم است

با حُسن تمام، چهره حقش به در آید

این اختر عالم که بشد پرده در این روز

با حکم ازل در شب بیداد بر آید

ناصر تو سعادت چو بخواهی به دنیا

پس ورد سحر خوان که سالم به در آید

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا