شعر و داستان

کعبه مقصود

روزگاری است که دارم غم دیدار تو را

غم این کار، نشاطی دهد این یار تو را

دیدن روی تو را ، دیده ی جان بین باید

دلِ بیمار من آن نیست نگرد روی تو را

یارِ من بر در «ادنی» بنشست در معراج

نتواند نگرد مرتبه چشم جهان بین، تو را

شه بیامد که دهد تعلیم عشقی به جهان

باده آورد ز محبت که شود، دل تو را

در میخانه گشودند و نهادند جام ها

تا بیاید به جهان، شاهدی از غیب تو را

همه شب پا نهادم به بیابان در این خارستان

تا ببینم به سحر، جلوه ای از روی تو را

گر مغیلان طریقش، گل و نسرین من است

کعبه، مقصود مرا نیست، مگر وجه تو را

در نمازم به سلام، خدمت تو چون برسم

پس سلامی دهمت، لحظه دیدار تو را

نیست این قبله حاجات من آن حور بهشت

من به رجعت شوم آخر، نگرم روی تو را

صائبا دل تو خوش دار بر این دلدارت

که در این بزم شبانه ، همه بینند تو را

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا