پله پله تا سقوط یا سنت استدراج
یکی از سنتهای الهی سنت استدراج است. پس از آنکه خداوند از شخص و یا گروه و یا جامعه مایوس شد و پیامبر و امام معصومی که شاهد و گواه خدا بر امت است و امید از او برداشت، چنین شخصی را به خود واگذار میکند و تمامی امکانات و بهرهمندیها را در اختیارش میگذارد تا گام به گام به دره هولناک تباهی و دوزخ خشم و غضب الهی افتد.
نویسنده در مطلب حاضر با مراجعه به قرآن میکوشد تا علل و عوامل سنت استدراج را شناسایی و معرفی کند تا با دوری از آنها از افتادن در این ورطه خطرناک که به ظاهر امنیت و آرامش و آسایش و در باطن خشم و غضب الهی است خودداری کنیم.
مفهومشناسی استدراج
استدراج به معنای نزدیک کردن تدریجی و گرفتن آرام آرام است. (مفردات راغب و لسانالعرب ابن منظور ذیل واژه درج)
در قرآن به قرینه مقام در آیه 182 سوره اعراف (سنستدرجهم من حیث لا یعلمون)، استدراج به معنای نزدیک کردن تدریجی و پله پله شخص و مهلت دادن به او در راستای نابود ساختن وی به عذاب دنیوی و اخروی به کار رفته است. (کشاف زمخشری ج 2 ص 182 و مفردات راغب همان)
برخی در تفسیر آیه یاد شده گفتهاند که مقصود از استدراج آن است که انسان از نعمت و رفاه برخوردار شده و در حال غفلت به خدا و هدف آفرینش، به هلاکت و عذاب الهی گرفتار شود. (لسان العرب، همان)
خداوند این معنا را با واژگان و اصطلاحات مختلفی بیان کرده است و در آیات قرآن برای بیان این مفهوم واژگانی چون املاء (مهلت دادن)، امهال، مد (به تشدید دال)، نذر (رها و ول شدن)، متاع و تمتع (بهرهمندی) استفاده شده است.
عوامل استدراج
بیگمان مهمترین دلیل برای استدراج کفر و پافشاری در آن است. کسانی که بر بینش غیرتوحیدی خویش اصرار و پافشاری میورزند و با بینش نادرست و غلط خویش نگرشی را در پیش گرفته و رفتارها و کردارهایی را انجام میدهند، ازکسانی هستند که احتمال گرفتارشدنشان در دام استدراج و سنت آن زیاد است.
آیه 126 سوره بقره و 178 سوره آلعمران و آیاتی چند دیگر به این مسئله پرداخته و با تاکید بر نقش منفی کفر و بینش غلط و نادرست آن، توضیح میدهد که چگونه کفرورزی به عنوان مهمترین عامل میتواند آدمی را به دام استدراج اندازد و زمینه برخورداری از نعمت را برای شخص فراهم آورد به طوری که ناگهان از جایی که احتمال ندارد ضربه میخورد و به دوزخ هلاکت و خشم الهی گرفتار میشود.
خداوند بیان میکند که کافران به سبب کفرشان به حال خویش واگذار میشوند و در آیه 11 سوره یونس و نیز 44 سوره حج تبیین میکند که سبب این واگذاری، کفرشان به خدا و قیامت و تکذیب پیامبران است.
به سخن دیگر کفر میتواند نسبت به خدا و یا معاد و یا پیامبران و آموزههای وحیانی آنها و یا همه آنها باشد. بر این اساس هرگونه بینش کفری میتواند عامل اصلی برای استدراج باشد. (لقمان آیه 23 و 24 و حجر آیه 2 و 3 و آلعمران آیات 196 و 197)گمراهی چنانکه آیه 75 سوره مریم بیان میکند، عامل دیگری برای ابتلای آدمی به سنت استدراج و مهلتیابی او در زندگی و گرفتاری به آتش دوزخ پس از مرگ میباشد.
بنابراین کسانی که اهل گمراهی هستند، در دنیا به آنها مهلت داده میشود تا هرگونه خواستند زندگی کنند و نعمتهای بسیاری را به کار میگیرند ولی در هنگامی که به پایان خط میرسند دست خالی میباشند و به خاطر سبکی اعمال، در آتش خشم الهی گرفتار میشوند.چنانکه گفته شد تکذیب آیات الهی و پیامبران(ع)، یکی از عوامل کفر و در نتیجه عامل استدراج و قرار گرفتن در دام املاء و امهال است که سرنوشت بدی را برای آدمی رقم میزند. این مطلب در آیات 182 سوره اعراف و نیز 44 و 45 سوره قلم مورد تاکید قرار گرفته است و از مردم خواسته شده که در دام استدراجی که سبب آن تکذیب آیات الهی و آموزههای وحیانی است نیفتند.
تا اینجا سخن از مباحث اعتقادی و بینشی است. به این معنا که علل و عوامل پیشگفته برای گرفتاری در دام استدراج و امهال، مسائل بینشی و اعتقادی بوده است.اما شخص اگر چه از نظر اعتقادی و بینشی، به نظر انسان درست و سالم میباشد ولی ممکن است علل و عوامل او را به دام استدراج بکشاند. این علل و عوامل، در حوزه نگرشی دستهبندی میشود.
از جمله عواملی که قرآن در این حوزه مطرح میکند، ظلم و ستمپیشگی است که موجب استدراج میشود. خداوند ملت ظالم و ستمپیشه را در حالت استدراج قرار میدهد و اجازه میدهد تا در مدت مشخصی که برای آنان در نظر گرفته است به ظلم و ستم ادامه دهند و ناگهان زمانی که اجل امت رسید آنان را به عذابی سخت میگیرد. (حج آیه 28)
آیه 42 و 43 سوره ابراهیم در تحلیل استدراج نسبت به ستمگران بیان میکند که خداوند برای اینکه ظالمان در آخرت به عذابی سختتر گرفتار شوند مهلت مییابند تا در زمین هرگونه خواستند عمل کنند و مرگشان را به تاخیر میافکند تا ناگهان آنان را گرفتار روزی کند که چشمانشان از حدقه بیرون میزند و گردنکشان خوار و ذلیل میشوند.چنین حالتی برای کسانی که اهل کفران نعمت هستند و به جای بهرهبرداری درست، آن را در امور زیانبار هزینه میکنند نیز وجود دارد؛ به این معنا که خداوند ناسپاسان را مهلت میدهد تا در دنیا هرگونه که میخواهند با نعمتهای خداوندی برخورد کنند ولی ناگهان آنان را میگیرد و در آخرت عذابی سخت میدهد. (نحل آیات 54 و 55)
ارتکاب هرگونه فسق و فجور، عامل دیگری برای گرفتار شدن در دام استدراج است که آیه 16 سوره اسراء با اشاره به قوم بنی اسرائيل آن را مطرح میکند و توضیح میدهد که خداوند هرگاه بخواهد مردمی را به عذاب سخت در دنیا بگیرد و آن جامعه را کیفر دهد، به مردمانش نعمتهای فراوان میدهد و اجازه میدهد که در رفاه کامل قرار گیرند و چون رفاه موجب جرمخیزی میشود زمینه برای جرمهای بزرگ و نابههنجاریهای اجتماعی خطرساز فراهم میآید و به دنبال افزایش رفاه و جرمخیزی، جامعه از درون دچار فروپاشی و تباهی میشود. این گونه است که رفاه برخی جوامع را نباید نعمت شمرد بلکه نشانهای از استدراج و گرفتار شدن در دام آن است.
خداوند در آیه 16 اسراء میفرماید: و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا؛ هرگاه بخواهیم جامعهای را نابود سازیم به اهل رفاه و مترفان آن فرمان میدهیم. آنان در آن جامعه به فسق و فجور میپردازند، ولی ناگهان حکم خداوندی آنان را میگیرد و آن جامعه را به سختی نابود میکنیم. این نابودی سخت با افزایش فسق و فجور پدید میآید؛ زیرا توانایی جامعه با افزایش فسق و فجور به تحلیل رفته و ظرفیتها و توانمندیهایش نابود میشود و دچار هلاکت میشود.
از دیگر عواملی که قرآن به عنوان عامل گرفتاری به سنت استدراج یاد میکند، استهزاء مومنان و افراد با ایمان و تمسخر ایشان است. خداوند در آیات 14 و 15 سوره بقره گرفتار شدن منافقان به سنت استدراج و افزایش تحیر و سرگردانی و طغیان آنها را سبب استهزا و تمسخر مومنان برمیشمارد. (مجمعالبیان ذیل آیه)
چنین عاملی اختصاص به منافقان ندارد بلکه مشرکان و کافران نیز به سبب همین عامل، گرفتار سنت استدراج شدهاند چنانکه آیه 32 سوره رعد بدان پرداخته و توضیح میدهد که یکی از علل ابتلای کافران به کیفر استدراج، تمسخر پیامبران و مومنان بوده است.گناه و جرم (انعام آیات 123 و 124 و نیز اسراء آیات 16 و 17) از دیگر عوامل استدراج است، خدعه و نیرنگ انسان برای هرگونه ارتکاب گناه و جرم نیز علتی دیگر برشمرده است. (انعام آیات 123 و 124 و نیز مدثر آیات 11 تا 18)
از کسانی که به سنت استدراج گرفتار شدهاند میتوان از ابلیس (حجر آیه 34 تا 38 و نیز ص آیات 78 تا 81) ظالمان (حج آیه 48) فاسقان (اسراء آیه 16) کافران (بقره آیه 126) قوم ثمود (ذاریات آیات 42 تا 45) گناهکاران (شعراء آیات 200 تا 206) مشرکان (فرقان آیه 18) تکذیبکنندگان (اعراف آیات 182 و 183) و منافقان (بقره آیات 14 و 15) یاد کرد.با توجه به آیات فوق میتوان نتیجه گرفت که همگان میبایست خود را از افتادن در دام استدراج بر حذر دارند؛ زیرا علل و عوامل افتادن در دام استدراج، گناه و جرم و فسق است که اختصاصی به گروههای کافر و مشرک و منافق ندارد بلکه میتواند مسلمانان و مومنان مراتب پائین را نیز دربر بگیرد. البته مومنان دچار فسق و فجور و گناه و جرم میشوند ولی این مسئله به شکل روال همیشگی در ایشان نمود پیدا نمیکند و شخص را فاسق و فاجر و مجرم نمیشناسند ولی ممکن است مسلمانی گرفتار فسقپیشگی و یا فجورخواهی و مانند آن شود و این فسق و فجور رویه و روال دائمی او شود. که در این صورت امکان دارد استدراج او را دربر گیرد، چنانکه قوم بنی اسرائیل گرفتار فسقپیشگی و در نهایت سنت استدراج شدند.
باشد با دوری از علل و عوامل استدراج، گرفتار نعمتهایی نشویم که در اصل نقمت و بلا و ابتلایی است که آدمی را ناگهان به دوزخ خشم الهی میافکند.