اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

وفای به وعده، نشانه ایمان و راستگویی

samamosبرخی از اصول عقلانی و اخلاقی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت؛ زیرا بنیاد و محور بسیاری از اصول دیگر اخلاقی است که جامعه بر مدار آن می گردد و سامان می یابد. از جمله این اصول وفای به وعده است؛ زیرا وفای به قول و قرارهای گفتاری و پای بندی به آن نشانه راستگویی و صداقت و عامل اساسی در اعتماد سازی است. جامعه ای که از بی اعتمادی رنج می برد، هرگز به امنیت اخلاقی و رفتاری نمی رسد.

همان اندازه که اعتماد بزرگ ترین سرمایه جامعه است، بی اعتماد عامل نابودی و فروپاشی جامعه است. از این روست که در آموزه های اسلامی، به بسترهای اعتماد ساز و عوامل آن توجه داده و از بسترها و موانع تحقق آن به شدت برحذر داشته شده است.

در آموزه های اسلامی، وفای به وعده جزیی از ایمان دانسته شده و یکی از راه شناخت ایمان و صداقت اشخاص، سربلندی در آزمون وفای به وعده است.

نویسنده در این مطلب به نقش وعده در زندگی بشر بر اساس آموزه های قرآنی پرداخته و آثار خلف و تخلف از وعده را تبیین نموده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

وعده، قول و قراری بر آینده

جامعه انسانی بر مدار اخلاق و قانون سامان می یابد. وعده ها از مسایل اخلاقی است که در کنار عهدها و پیمان ها قرار می گیرد که از مسایل قانونی شمرده شده است. از این رو، تفاوتی جوهری میان وعده و عهد وجود دارد.

در حقیقت وعده ها، قول و قرارهایی برای انجام کاری در آینده است و دیگری به صرف اعتماد به صداقت و قول دیگری است که به آن توجه داشته و لوازم آن را می پذیرد.

وعده و عهد هر چند در ظاهر یکسان می نمایند، ولی به سبب این که از مسایل دو حوزه متفاوت می باشند، آثار و پیامدهای گوناگونی در زندگی دنیوی و اخروی آدمی به جا می گذارند.

تفاوت هایی میان اخلاق و قانون در حوزه هایی چون مبانی، هدف، قلمرو، ضمانت و مجازات وجود دارد؛ زیرا اخلاق ریشه در عقل و عواطف انسانی دارد، در حالی که خاستگاه قانون و حقوق ، عقل و عقلاء است. هم چنین هدف از اخلاق، پالایش جان و تهذیب نفس انسانی و تحقق کمالات است؛‌ در حالی که هدف قانون، تنها ایجاد نظم در روابط انسانی و اجتماعی است. از جهت قلمرو نیز اخلاق دامنه و گستره گسترده تری دارد و افزون بر سامان دهی روابط اجتماعی، به خودسازی و بهسازی رفتار شخصی نیز توجه دارد، در حالی که قلمروی قانون، محدود به ساماندهی روابط اجتماعی است؛ از سویی دیگر، قوانین الزام آور هستند، در حالی که اصول اخلاقی الزام آور نیستند؛ بر همین اساس،‌ برای تخطی از قانون، مجازات و کیفرهای مادی و دنیوی گاه بسیار سخت و شدیدی وجود دارد،‌ در حالی که کیفرهای اخلاقی ، روحی و اخروی است. هم چنین می توان گفت که منشای الزام در قانون، ‌حکومت و قدرت و جامعه است؛ در حالی که در اخلاق، وجدان بیدار و فطرت انسانی است، منشای التزام و تعهدات اخلاقی می باشد.

انسانی که وعده می دهد،‌ از نظر اخلاقی خود را ملتزم و متعهد به انجام کاری می کند که می بایست در آینده انجام دهد. از این رو،‌ وعده را به نوید، قول و قرار و مانند آن تفسیر کرده اند.(لغت نامه، دهخدا، ج 14 ،‌ ص 20523)

بر اساس فرهنگ های عربی و قرآنی این معنا استنباط می شود که وعده،‌ اختصاص به نویدهای خوب و خیر ندارد،‌ بلکه واژه وعده در خیر و شر به کار رفته است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 875؛ القاموس المحیط، ج 1، ص 470) از این روست که برخی گفته اند: اصل در ماده وعد، تعهد امری اعم از خیر و شر است و این معنا در تمامی مشتقات این کلمه جاری است.(التحقیق، حسن مصطفوی، ج 13، ص 143)

بر این اساس، وعید نیز تنها اختصاص به وعده شر ندارد،‌ بلکه در هر دو معنای خیر و شر به کار می رود؛ زیرا این واژه نیز یکی از مشتقات اصل (و – ع – د) است.

اما درکاربردهای عربی، واژه وعد در خیر و وعید در شر به کار می رود؛ چنان که ایعاد به معنای وعده به شر دادن است.(الفروق اللغوية، ابوهلال عسكرى)

به هر حال، انسان دو گونه نسبت به انجام عملی ملتزم و متعهد می شود؛ گاه این التزام برای انجام خیر یا شر، به شکل عقد و عهد و قرارداد و پیمان می باشد که از آن به قانون یاد می شود و عقل و شرع بر انجام این تعهدات حکم الزامی دارد و خداوند در آیه نخست سوره مائده وفای به عقود را این گونه الزام آور می داند: اوفوا بالعقود.

اما گاه این التزام و تعهدات به شکل قول و قرارها می باشد که شخص متعهد به انجام آن در آینده می شود. این همان چیزیی است که ما از آن به قول و قرار تعبیر می کنیم و شخص از نظر اخلاقی لازم است تا بدان وفا کند و انجام دهد.

تخلف از وعده،‌ عامل بی اعتمادی

روابط انسانی فراتر از حقوق و قانون تعریف شده است؛ زیرا روابط انسانی، بیش از آن که پاسخ گویی به نیازهای مادی و جسمی و حتی دنیوی باشد، به هدف پاسخ گویی به نیازهای عاطفی، معنوی و اخروی می باشد؛ زیرا انسان پیش از هر چیزی می خواهد تا نیازهای احساسی و عاطفی خود را با ارتباط با دیگر هم نوعان خود برآورده سازد؛ اما از آن جایی که انسان ها دارای هواهای نفسانی هستند، تضادهایی میان اینان رخ می دهد؛‌ این جاست که قانون برای مدیریت بحران و جلوگیری یا حل آن وضع می شود تا با اعمال قدرت و زور از هر گونه تجاوز خواسته و ناخواسته جلوگیری به عمل آید. بخش اعظم قوانین حقوقی و کیفری، قوانین بازدارنده هستند تا روابط انسانی بیرون از عدالت و انصاف،‌ ساماندهی شده و نظم پیدا کند.

به هر حال، آن چه روابط انسانی را ایجاد و باقی و برقرار می دارد،‌ همان اصول اخلاقی است که خاستگاه عاطفی دارد. بر این اساس، انسان ها پیش از آن که به قانون نیازمند باشند،‌ به اهتمام و توجه به اصول اخلاقی نیاز دارند؛ زیرا این اصول اخلاقی است که روابط عاطفی را معنا و مفهوم می بخشد.

در هر جامعه ای بیش و پیش از آن که قانون حکومت کند، اصول اخلاقی است که حکومت می کند و روابط انسانی را مدیریت می نماید. هر گونه خلل و اختلالی در اصول اخلاقی و بی توجهی به آن، ‌به معنای بحران در روابط انسانی و در نتیجه بحران در روابط اجتماعی است. بسیاری از مشکلات اجتماعی و بحران ها و معضلات،‌ ریشه در بحران اخلاقی جامعه دارد. هر چه جامعه به اصول اخلاقی و هنجارهای آن پای بندی بیش تری داشته باشد، روابط سیاسی و اجتماعی نیز بهتر و سالم تر خواهد بود و مشکلات قانونی و حقوقی میان افراد جامعه کم تر بروز و ظهور می کند.

بسیاری از درگیری ها و نزاع های خونین، ریشه در فساد اخلاقی جامعه دارد. هر چه جامعه از اصول اخلاقی دورتر می شود، دادگاه و مراکز انتظامی شلوغ تر می شود و واگیری اجتماعی نیز افزایش می یابد.

در جوامعی که اصول اخلاقی بر آن حاکم است، روابط اجتماعی به گونه ای سامان می یابد که کم تر جامعه نیازمند اعمال و اجرای قانون می باشد؛ زیرا روابط اخلاقی،‌ مبتنی بر عفو،‌ گذشت، احسان، ایثار و تواضع است. رعایت هر یک از این اصول اخلاقی به خودی خود بسیاری از معضلات و مشکلات را بر طرف می کند و جایی برای اعمال قانون و زور نمی گذارد.

وعده هایی که میان افراد جامعه رد و بدل می شود،‌ قول و قرارهایی است که پشتوانه آن اصول اخلاقی است. به این معنا که شخص التزام و تعهداتی را بر اساس شرافت و کرامت انسانی می پذیرد و خود را متعهد و ملتزم به انجام آن در آینده می داند.

پای بندی به اصول اخلاقی از جمله وعده ها از سوی افراد جامعه ، موجب افزایش اعتماد میان آنان می شود و افزایش اعتماد افزون بر سلامت جامعه، موجب گسترش و تقویت روابط اقتصادی و مانند آن می شود و بستر تمدنی را فراهم می آورد.

جامعه ای که افراد آن به وعده های خود عمل نکنند،‌ موجبات بی اعتمادی در جامعه می شوند و نه تنها سلامت اخلاقی جامعه را در خطر می افکنند، بلکه موجبات بحران در روابط اقتصادی و امنیت در حوزه های دیگر جامعه می شوند.

عقل هر انسانی، تخلف از وعده را امری قبیح و زشت می شمارد و در هنگام ارزش گذاری اعمال و رفتار، این گونه اعمال را ضد ارزشی دانسته و از آن بیزاری می جوید. خداوند در آیاتی بسیاری با توجه به همین قباحت عقلانی، مردم را به وفاداری نسبت به وعده ها دعوت می کند و از ایشان می خواهد تا با مراجعه به وجدان بیدار و فطرت سالم خویش، نسبت به وعده هایی که داده اند،‌ پای بند باشند؛ چرا که عقل انسانی خود به خود، وفای به وعده و عدم تخلف آن را اثبات می کند و هر کسی با مراجعه به عقل و وجدان خود می تواند این معنا درک و فهم نماید.(آل عمران، ایات 9 و 194 ؛ توبه،‌آیات 77 و 114؛ رعد، آیه 31 ؛ ابراهیم، ایه 47)

از آن جایی که خداوند هرگز خلاف آن چه را به عقل آدمی آموخته انجام نمی دهد، در آیاتی به عدم تخلف خود از وعده هایش اشاره می کند تا این گونه به مردمان بیاموزد که هر کسی می بایست به آن چه وعده داده عمل کند؛‌چنان که خداوند با همه قدرت و عزت خویش عمل می کند و تخلف نمی ورزد.( آل عمران، ایات 9 و 194؛ اعراف، آیه 44 ؛ رعد، ایه 31 ؛ حج، ایه 27 ؛ روم، ایه 6)

خلف وعده،‌رفتاری شیطانی است (ابراهیم، ایه 22) و افراد منافق به تبعیت و پیروی از شیطان این گونه عمل می کنند(توبه، ایه 77) زیرا بر خلاف قول و قرار خود عمل کرده و پای بند به وعده خویش نیستند و این گونه دورویی و نفاق پیشه می کنند. ازاین رو خداوند هر کسی را تخلف از وعده نماید، مغضوب دانسته و به دوزخ وعده می دهد.(صف، آیات 2 و 3)

امام صادق(ع) می فرماید: وعده مومن به برادر مومن خویش،‌نذری است که کفاره ندارد،‌ ولی کسی که خلف وعده کند،‌ نخست با خدا خلف وعده کرده و خود را در معرض خشم او قرار داده است. خداوند می فرماید: یا ایهاالذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؛ ای کسانی که ایمان آوردید، چرا چیزی را که می گویید، بدان عمل نمی کنید. در نزد خداوند گناه بزرگی است که چیزی را بگویید و عمل نکنید.(الکافی، ج 2 ، ص 363؛ تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 310)

به هر حال،‌ صداقت و عدم تخلف از وعده مهم ترین عامل در اعتماد سازی جامعه است. اعتمادسازی در جامعه بزرگ ترین سرمایه هر جامعه برای بقا و رشد است. اما اگر افراد جامعه نسبت به وعده ها و قول و قرار هایی که داده اند،‌عمل نکنند یا بر خلاف آن عمل کنند، این سرمایه بزرگ اجتماعی از میان می رود و بی اعتمادی چنان گسترش می یابد که حتی قانون و زور نمی تواند از آن حفاظت کند و جامعه را به آرامش و امنیت برساند و موجبات رشد اقتصادی و شکوفایی ان گردد.

جامعه ای که به وعده های خود عمل می کند، جامعه ارزشی است؛ زیرا صداقت مهم ترین رکن اخلاقی در آن حضور جدی دارد. اما جامعه ای که خلف وعده می کند، جامعه ای نفاق آمیز است که دروغ و دغل و دورویی آن را به فساد کشانده است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز برخی از نشانه های منافق را این گونه بیان فرموده است:

«آیة المنافق ثلاث: اذا حدث کذب و اذا وعد خلف واذا ائتمن خان ؛ نشانه منافق سه چیز است: هرگاه سخن گوید دروغ گوید، هرگاه وعده دهد، وفا نکند و هرگاه به او اعتماد شود، خیانت کند .» (میزان الحکمة، حرف نون، ح 20574 )

بنابراین، نشانه مومن از منافق را می بایست در وفای به وعده و تخلف از آن جست: المومن اذا وعد وفی و المنافق اذا وعد جفی؛ مومن وقتی وعده دهد وفا کند و منافق چون وعده دهد جفا می ورزد.

اثار این رفتار ضد اخلاقی و انسانی در همه زندگی بشر از جمله در تجارت و اقتصاد خود را نشان می دهد. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: ان اطیب الکسب کسب التجار الذین اذا حدثوا لم یکذبوا واذا ائتمنوا لم یخونوا واذا وعدوا لم یخلفوا واذا اشتروا لم یذموا واذا باعوا لم یطروا واذا کان علیهم لم یمطلوا واذا کان لهم لم یعسروا ؛ همانا پاکیزه ترین شغل، شغل بازرگانانی است که چون سخنی گویند، دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آنها سپرده شود، خیانت نکنند و هرگاه وعده دهند، خلف وعده نکنند و وقتی چیزی می خرند، از آن نکوهش نکنند و وقتی چیزی می فروشند، تعریف و تبلیغ نکنند و هرگاه بدهکارند در پرداخت بدهی خود تعلل نورزند و هرگاه طلبکار باشند برای گرفتن حق خود فشار نیاورند .» (میزان الحکمة، ح 17622)

همان گونه که خداوند بر اساس اصول عقلانی و حسن و قبح عقلانی عمل می کند و عدل می ورزد؛ چون حسن و نیک است و ظلم نمی کند، چون زشت و قبیح است؛ هم چنین چون وعده دهد، بر اصل صداقت و راستی عمل کرده و تخلف نمی ورزد، و تخلف ورزیدن را زشت و قبیح می شمارد(آل عمران، ایه 152 و نساء، ایه 122 ؛ احزاب ، ایه 22) مومنان نیز می بایست این گونه باشند و همان صفت الهی را در خود بروز و ظهور دهند، چنان که اسوه های الهی از پیامبران این گونه بودند.(یس، ایه 52 و احزابف ایه 22 و فتح، آیه 27)

خداوند در آیاتی از جمله 16 سوره فرقان از سوال و خواسته بندگان از خدا در مورد تحقق وعده های خود در بهشت سخن می گوید و این که خداوند به وعده های خویش برای بندگان عمل می کند و خود را مسئول می داند.

نقش قول و قرار ها در سلامت جامعه

بي گمان بنياداجتماعي بر تعاملات درست و راست مردم قرار گرفته است. هرگونه بي اعتمادي به معناي واگرايي و فروپاشي اجتماعي است. از اين رو قول و قرار به صورت شفاهي و كتبي به عنوان بنياد اجتماع، موردتأكيد مي باشد. وفا به پيمان ها، قراردادها، عقود و عهود به عنوان فضيلت اخلاقي وحقي اجتماعي از سوي عقلا تفسير شده است؛ به گونه اي كه شرافت مردم به قول و قرار ايشان سنجيده و ارزيابي مي شود. برخي براي تبيين شخصيت درست و سالم خويش به وفاي به عهد خويش اشاره مي كنند و مردم در هنگام داوري درباره وجوه شخصيتي افراد، بر اين نكته پافشاري مي كنند كه: سرش برود قولش نمي رود.

بر اين اساس مي توان گفت كه هرگونه بدقولي،به عنوان نابهنجاري وضداخلاق شناخته و معرفي مي شود؛ زيرا بنياد اجتماع را سست و شخصيت آدمي را تحليل مي برد وبه سوي رذالت و پستي سوق مي دهد و به بي اعتمادي اجتماعي دامن مي زند. اين درحالي است كه از نظر دانشمندان علوم مختلف، اعتماد اجتماعي به عنوان سرمايه اصلي و اساسي هر جامعه بلكه بنياد آن مي باشد.

يكي از موضوعاتي كه پيوندهاي اجتماعي بر آن قرار مي گيرد، قول و قرار است. قول به معناي گفتار و سخن و قرار به معناي عهد و پيمان در اين جا موردنظر مي باشد. درحقيقت شخص با سخن خويش عهد و پيماني را با ديگري مي بندد و شخص ديگر را مطمئن مي سازد كه بدان عمل كرده و مطابق قول و سخن خويش،كاري را انجام دهد.

بسياري از معاملات و حتي تعاملات اجتماعي براساس عهد و پيمان هاي شفاهي انجام مي پذيرد. هرچند كه در آيات قرآني به عنوان يك آموزه حقوقي و اخلاقي از مؤمنان خواسته شده تا در حوزه معاملات، به نگارش عقود و عهود بپردازند، تا بتوان براساس آن استناد حقوقي كرد ولي در بسياري ا زروابط اجتماعي و كارها اين امكان وجود ندارد كه به شكل نوشتاري درآيد. از اين رو قول و قرار به معناي مهم ترين ابزار تعاملات اجتماعي موردتوجه و بهره برداري از سوي همگان مي باشد.

در ادبيات عربي از معاملات به عنوان صفقه ياد مي شود كه زدن دو دست به يك ديگر پس از انجام توافقات و قول و قرارها مي باشد. اين واژه به خوبي تبيين مي كند كه اصول معاملات بر قول و قرار نهاده شده و زدن دست به يك ديگر نشانه تمثيلي از پيمان و قرارداد است.

همين معنا را مي توان در مهم ترين امر اجتماعي يعني قرارداد و پيمان ميان ملت با دولت و يا با امت امام يافت. بيعت نيز به معناي قراردادي است كه ميان امام و امت و دولت و ملت بسته مي شود و دست زدن و صفقه در آن نيز به عنوان تمثيل و نشانه قرارداد بيعت در آن، خودنمايي مي كند.

در آيات 23 و 24 سوره احزاب يكي از نشانه هاي ايمان را پاي بندي به عهد و پيمان مي شمارد و در آيه نخست سوره مائده فرمان مي دهد كه مؤمنان نسبت به هر عقد و عهدي وفادار باشند.

در اين فرمان تفاوتي ميان عهدي كه به شكل نوشتار و يا قول و قرار باشد، گذاشته نشده است. بنابراين وفا به عهد و عقد كه در اين آيه و آيات ديگر مطرح مي شود، شامل وفاي به قول و قرار شفاهي و زباني نيز مي شود.

بدقولي، نشانه اي از فسق

خداوند در آيه 27سوره بقره نقض پيمان و بدقولي را نشانه اي از فسق مي شمارد. فسق در معناي اصلي آن به معناي بيرون شدن از پوست است. وقتي مي گويند (فسقت التمره ) معنايش اين است كه خرما از پوستش بيرون آمد.

فاسق در اين آيه به كسي اطلاق مي شود كه عهدي را كه بسته، مي شكند.

بنابر اين مي توان گفت نقض عهد و بدقولي به معناي نوعي بيرون شدن از پوست است كه شخص حقيقت باطني خويش را آشكار مي كند و زشتي خويش را مي نمايد. از همين رو آخر آيه، فاسقين را به زيانكاران توصيف مي كند. مفهوم خسران و زيانكاري در چيزي تصور دارد كه آدمي بوجهي مالك آن باشد.

خداوند درباره يكي از پيامبرانش به نام اسماعيل (ع) كه به سوي قوم جرهم فرستاده شده بود مي فرمايد:«و اذكر في الكتاب اسماعيل انه كان صادق الوعد وكان رسولا نبيا. (مريم آيه 54)

دراين آيه اين پيامبر به عنوان صادق الوعد (خوش قول) معرفي مي شود. براي آشنا شدن با اين مفهوم و علت ستايش خداوند از وي از تفسير مجمع البيان استفاده مي كنيم. دراين تفسير در ذيل آيه آمده است: وي پيامبري بود كه به سوي قوم «جرهم» فرستاده شد. «ابن عباس» آورده است كه: آن حضرت با مردي عهد بست كه درجايي در انتظار آمدن او بماند، و آن بنده خدا وعده اش را فراموش كرد و «اسماعيل» يك سال درآنجا انتظار كشيد تا آمد.

اين بيان از حضرت صادق (ع) نيز روايت شده است، اما «مقاتل» آورده است كه حضرت اسماعيل سه روز درآنجا انتظار كشيد. به باور عده اي، اين «اسماعيل» فرزند گران قدر «ابراهيم» نيست، چرا كه او پيش از پدرش جهان را بدرود گفت، بلكه اين پيامبر ديگري است كه به سوي جامعه و مردم خويش برانگيخته شد و پس از رساندن پيام خدا به آنان هشدار از كفر و بيداد، مورد خشم زورمداران قرارگرفت؛ به گونه اي كه پوست سرش را كندند و خداي توانا او را دراين كيفر نمودن قوم، يا گذشت از آنان، آزاد ساخت و او اين كار را به خدا واگذار كرد. اين بيان از حضرت صادق(ع) نيز روايت شده است. گروهي آورده اند كه نامبرده «اسماعيل بن حزقيل» بود وپس از شرارت قوم درحق او فرشته اي از سوي خدا آمد وگفت: اي پيامبر خدا! من فرستاده پروردگار تو هستم، و او بر تو درود و سلام مي فرستد و مي فرمايد: ديدم كه اين بيدادگران چگونه تو را شكنجه كردند، و اينك به من فرمان داده است تا فرمانبردار تو باشم و هر آنچه فرمان دهي درمورد آن قوم تبهكار به انجام رسانم.

اما او گفت:من درراه خدا به حسين (ع) اقتدا نموده و او را اسوه و الگوي خويش گرفته ام. فقال: يكون لي بالحسين اسوه .

اين نمونه اي از وفاي به عهد درپيامبران گذشته است. درباره پيامبراكرم(ص) نيز درباره وفاي به قول و قرار آمده كه آن حضرت با كسي قول و قرار مي گذارد تا دركنار كعبه وي را ببيند. آن حضرت(ص) به كنار خانه خدا مي آيد و هرچه انتظار مي كشد آن شخص نمي آيد. آن حضرت (ص) درميان آفتاب ايستاده بود. يكي از يارانش به آن حضرت (ص) عرض مي كند كه به سايه اي دركناري رود كه با محل ملاقات كمي دورتر بود. آن حضرت (ص) نمي پـذيرد و مي فرمايد كه اگر به جاي ديگر برود به آن شخص قول داده كه دراين جا او را ببيند و اگر وي بيايد و او را دراين جا نبيند، بدقولي كرده است.

مدتي مي گذرد و يكي از ياران، شخص مذكور را مي يابد و به وي مي گويد كه پيامبران (ص) دركنار خانه خدا در انتظار توست. وي مي گويد كه قرار ملاقات را فراموش كرده بود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا