اجتماعیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیحقوقیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

وظایف دولت و ملت در برابر بدعت ها

بسم الله الرحمن الرحیم

بدعت به معنای نوآوری همیشه امری پسندیده نیست، بلکه گاه امری ناپسند و زشت است که بنیان های خیر و خوبی را تخریب می کند و آدمی را در مسیر سقوط قرار می دهد. بدعت در دین به معنای «ادخال ما لیس من الدین فی الدین»؛ یعنی آن چه که دینی نیست به نام دین به خورد مردم دادن، یکی از این بدعت های ناروا و ناپسند است که عقل و شرع آن را نهی کرده است. نویسنده با توجه به گسترش بدعت ها در دین با مراجعه به آموزه های اسلامی بر آن است تا حقیقت و آسیب های آن را تبیین کرده و وظایف دولت و ملت را در برابر آن بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

بدعت تکفیری ها

هر روز به نام دین اسلام و خدا و پیامبر(ص) و صحابه، مردمان بی گناه در جهان اسلام کشته می شوند. گروه های تکفیری به نام دین بدعت آفرینی می کنند و جالب این که دیگران را تحت عنوان مبارزه با بدعت به قتل می رسانند،‌ در حالی که کشتن بی گناه و از آن مهم تر مسلمانی که شهادتین را بر زبان جاری کرده، حرام و جرم و گناهی بزرگ است که دوزخ جایگاه قاتلین است.

تکفیری ها با ادعاهایی چون ادعاهایی یهودی که خداوند در قرآن آن را نقد و مورد سرزنش و توبیخ قرار داده، خود را بر حق و دیگران را باطل می دانند. این گونه است که تکفیری ها هم چون یهودیان می گویند که تنها آنان هستند که به بهشت می روند و دیگران به دوزخ می روند.(بقره، آیه 111؛ مائده، آیه 18)

پیامبر(ص) از هر گونه بدعت آفرینی نهی می کند و کسانی که مدعی آن هستند که بدعت ها را از میان می برند در حالی که خود بدعت آفرینی می کنند و مسلمانان را با حملات انتحاری به خاک و خون می کشند، در حقیقت بدعت گزارانی هستند که بدعت گذاران را در عمل حمایت کرده و از سنت پیامبر(ص) فاصله گرفته و آن را نابود یا دگرگون می کنند. جایگاه چنین افرادی همان دوزخ است. پیامبر(ص) می فرماید: اى مردم! نه بعد از من ، پيامبرى است و نه بعد از سنّت من ، سنّتى. پس هر كه بعد از [رحلت ]من ، چنين ادّعايى كند ، ادّعاى او و بدعتش ، [هر دو] در آتش اند. پس او را بكُشيد ! كسانى نيز كه از او پيروى كنند ، همگى در آتش اند .( كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۴ ص ۱۶۳ ح ۵۳۷۰)

وظیفه عالم دین

عالم دین در برابر بدعت وظیفه ای سنگین تری دارد؛ زیرا مسئولیت عالم این است که از دین محافظت کند و با شجاعت و جرات تمام در برابر بدعت آفرینان مقاومت و مقابله کند. اگر عالم دین در برابر بدعت سکوت کند ملعون خواهد بود. پیامبر(ص) می فرماید: هر گاه بدعت ها در ميان امّت من آشكار شوند، عالِم بايد دانش خود را آشكار سازد. پس هر كه چنين نكند ، لعنت خدا بر او باد !( الكافي : ج ۱ ص ۵۴ ح ۲ )

از آن جایی که بدعت آفرین پیروان و شاگردان مکتب شیطان هستند، سکوت عالم در برابر ایشان در حقیقت نوعی همراهی با آنان خواهد بود؛ در حالی که وظیفه آن است که از منکرات نهی کند؛ وگرنه همان بلایی بر سر او خواهد آمد که بر سر سکوت کنندگان در برابر منکر آمد و خداوند اصحاب سبت و ترک کنندگان نهی از منکر را عذاب کرد.(اعراف، آیات 162 تا 166)

تفاوت عالم و عابد این است که عالم نه تنها دین خود را نگه می دارد بلکه حافظ دین و ایمان مردم است؛ اما عابد تنها می خواهد گلیم خویش را از آب بیرون کشد. پیامبر(ص)‌می فرماید: شيطان ، براى مردم ، بدعت مى گذارد، عالِم ، آن را مى بيند و از آن نهى مى كند، و عابد ، به عبادتش روى مى آورد و به آن بدعت ، نه توجّهى مى كند و نه آن را مى شناسد.( بحار الأنوار : ج ۲ ص ۲۴ ح ۷۲)

البته بدعت آفرینان برای موفقیت از همه ابزارها استفاده می کنند. تهدید و تطمیع از جمله این اسباب است. يونس بن عبد الرحمان می گوید: زمانى كه امام كاظم عليه السلام در گذشت ، اموال بسيارى نزد وكلاى ايشان بود. همين سبب شد كه آنان در آن امام ، توقّف كنند۱و در گذشتش را منكر شوند. نزد زياد بن مروان قندى ، هفتاد هزار دينار بود، و نزد على بن ابى حمزه ، سى هزار دينار. چون چنين ديدم و به حقيقت ، پى بردم و حقّانيت امامت ابو الحسن الرضا عليه السلام را دانستم ، زبان به سخن گشودم و مردم را به ايشان ، فرا خواندم. آن دو (زياد و على بن ابى حمزه) به من پيغام دادند و گفتند: بر انگيزاننده تو به اين كار ، چيست؟! اگر پول مى خواهى ، ما تو را بى نياز مى گردانيم . آن گاه ، وعده ده هزار دينار را به من دادند و گفتند: دست از اين كار ، بدار. ليكن من نپذيرفتم و به آنها گفتم: از امامان راستگو عليهم السلام روايت داريم كه فرموده اند: «هر گاه بدعت ها آشكار شوند ، بر عالِم است كه دانش خويش را آشكار نمايد، و اگر چنين نكند ، نور ايمان از او گرفته مى شود» و من به هيچ وجه حاضر نيستم از جهاد و فرمان خدا ، دست بردارم. پس آن دو با من دشمن شدند و كينه مرا در دل گرفتند.( الغيبة للطوسي : ص ۶۴ ح ۶۶ )

وظیفه دولت و دولتمردان

پس از عالمان، مهم ترین نهادی که می تواند نقش تعیین کننده در مبارزه با بدعت داشته باشد، دولت و دولتمردان است؛‌ زیرا قدرت و ابزارهای اطلاع رسانی در دست آنان است.

محمّد بن عيسى بن عبيد می گوید: امام هادى عليه السلام ، دستور قتل فارِس بن حاتم قزوينى را صادر فرمود و براى قاتل او ، بهشت را ضمانت كرد. جُنَيد ، او را به قتل رسانيد. فارِس ، شخص فتنه انگيز و فريبكارى بود كه مردم را مى فريفت و به بدعت ، فرا مى خواند. پس، از جانب امام هادى عليه السلام اين توقيع ، صادر شد: «ابن فارِس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ ، مردم را به نام من ، گم راه مى كند و به بدعت ، فرا مى خواند. خونش براى هر كه او را بكُشد ، مباح است. كيست كه او را بكُشد و مرا از شرّش آسوده گردانَد تا در عوض، من نزد خداوند ، بهشت را برايش ضمانت كنم ؟» .( رجال الكشّي : ج ۲ ص ۸۰۷ ح ۱۰۰۶ )

در این روایت به خوبی روشن شد که امام هادی(ع) به عنوان پیشوا و زمامدار دین مردم بر خود فرض دانسته است تا ریشه بدعت و بدعت گزار را از زمین برکند. ازاین روست که دستور قتل بدعت گزار را صادر می کند.

وظیفه مردم در برابر بدعت در دین

چنان که بیان شد همگان در برابر بدعت وظایفی دارند که در این میان مسئولیت عالمان و زمامداران بیش از دیگران است،‌اما این به معنای عدم مسئولیت توده های مردم نیست؛ بلکه توده های مردم نیز می بایست علیه بدعت و بدعت گزاران قیام کرده و مبارزه نمایند.

از جمله روش هایی که مردم می توانند با بدعت گزاران و نابهنجاری ها به نام دین مبارزه کنند، عدم پیروی از آنان و مخالفت عملی است. به این معنا که اگر توانایی مقابله علمی با آنان را ندارند، دست کم می بایست از مبارزه عملی دست بر ندارند. وقتی توده مردم سنتی چون ازدواج دایم و موقت را می شناسد گرایش به مدل ها و سنت هایی جدید بدعتی در این عرصه مانند ازدواج یسار و مانند آن به معنای تایید بدعت گزاران خواهد بود. عدم توجه و مقابله عملی با بدعت ها از وظایف حتمی مردم است. در مساله ربا در قالب های نوین نیز می بایست مردم همین رویه را در پیش گیرند و با اشکال جدید رباخواری در عمل مبارزه کنند. هم چنین مردم می توانند با کسانی که به نام دین و عرفان اسلامی ، خرافات و سنت ها و شریعت های دینی می سازند، و گروه ها و فرقه های بدعت گزاری که دین جدید می آورند، مبارزه کنند. پیامبر(ص) می فرماید: زنهار از گراييدن به فرقه گرايان؛ زيرا اين جماعت ، نعمت را ناسپاسى كردند و بدعت را پديد آوردند و با سنّت ، مخالفت ورزيدند و زبان به شُبهات گشودند. لعنت خدا و فرشتگان و همگى مردم، بر ايشان باد !( مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۳۲۲ ح ۱۴۲۰۲)

پیامبر(ص) از مردم می خواهد تا در هر شکلی به مخالفت و مبارزه با بدعت گزاران بپردازند. این مخالفت می تواند در قالب هایی انجام گیرد که برخی را خود پیامبر(ص) بیان کرده است. از جمله ایشان می فرماید: هر كس به نزد بدعت گذارى برود تا او را گرامى بدارد، به ويران كردن اسلام ، كمك كرده است.( كنز العمّال : ج ۱ ص ۲۱۹ ح ۱۱۰۲؛ بحار الأنوار : ج ۲ ص ۳۰۴ ح۴۵ و ۴۶ )

یا ایشان می فرماید: هر كس به روى بدعت گذارى لبخند بزند ، به نابود كردن دين خود ، كمك كرده است.( المناقب لابن شهر آشوب : ج ۴ ص ۲۵۱)

امام صادق عليه السلام در باره پيروان ابو خطّاب و غاليان نیز فرموده است: با آنها ، نشست و برخاست نكنيد. با آنها ، هم كاسه نشويد و از يك ظرف ، آب نخوريد. با آنها ، دست ندهيد و با آنها ، گفتگو نكنيد.( بحار الأنوار : ج ۲۵ ص ۲۹۶ ح ۵۵ )

پس طرد اجتماعی و روی خوش نشان ندادن نسبت به بدعت گزار از روش های مبارزه و مخالفت مردم با بدعت گزاران است که گاه به نام عالم دینی و یا دولت اسلامی اقدام به بدعت گزاری می کنند.

اگر کسی این شیوه مبارزه را در پیش گیرد نه تنها از ثواب آن بهره مند می شود بلکه فواید دیگری نیز دارد. پیامبر(ص) می فرماید: هر گاه پس از من ، شكّاكان و بدعت گذاران را ديديد ، از آنان بيزارى بجوييد و تا مى توانيد ، به آنان ناسزا بگوييد و از آنها ، بدگويى كنيد و محكومشان نماييد ، تا ديگر در تباه كردن اسلام ، طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت هايشان ، چيزى نياموزند. بدين سان ، خداوند، در عوضِ آن، براى شما پاداش هايى را مى نويسد و به سبب آن ، درجات شما را در آخرت ، رفعت مى بخشد.( الكافي : ج ۲ ص ۳۷۵ ح ۴)

پیامبر(ص) ترک کمک رسانی به بدعت گزار عامل رانده شدن شیطان است.( بحار الأنوار : ج ۷۴ ص ۱۹۷ ح ۳۲) انسان نمی بایست کاری کند که در مظان اتهام باشد یا شرایط برای سقوط در دام شیطان فراهم آید. از این روست که در آیات قرآنی از هر گونه رفتاری پرهیز داده شده است که آدمی را در مواضع تهمت و سقوط چون هم نشینی با فاسق و فاجر بر سر سفره شراب و مانند آن قرار می دهد. پیامبر(ص) می فرماید: با بدعت گذار ، همنشينى نكنيد كه [اگر چنين كنيد ، ] در نظر مردم ، يكى از آنان به شمار مى آييد.( الكافي : ج ۲ ص ۳۷۵ ح ۳)

فضلیت و ارزش مبارزه با بدعت

از آن جایی که بدعت به نام دین، ریشه دین را می زند، مبارزه با بدعت در حقیقت به معنای حفاظت و صیانت از دین است که جایگاه آن بالاتر از صیانت از جان دین دار است. از این روست که امام حسین(ع) در مبارزه با بدعت های یزیدی که بنیان دین را در معرض خطر قرار داده بود با اهل بیت (ع) و یارانش رفت و شهادت خویش و خاندان و یاران و اسارت زنان و کودکان را بر سکوت در برابر بدعت و بدعت آفرینان اولی دانست.

آن حضرت(ع) یکی از دلایل مهم قیام خود را مبارزه با بدعت و احیای سنّت نام برده و در نامه ای که به برخی از بزرگان بصره نوشت، هدف خود را این چنین بیان می کند: «….و انا ادعوکم الی کتاب اللّه و سنّة نبیّه فانّ السّنّة قد امیتت و انّ البدعة قد احییت و ان تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرّشاد و السّلام علیکم و رحمة اللّه؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) دعوت می کنم، زیرا سنت نابود شده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و از من اطاعت کنید، شما را به راه رشد و بالندگی هدایت می کنم، درود خدا بر شما باد!»( سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی، ص 54)

پیامبر(ص) می فرماید: هر كس بدعت گذارى را خوار بدارد ، خداوند ، در آن روز وحشت بزرگ (قيامت) ، او را در امان مى دارد.( الكافي : ج ۲ ص ۳۷۵ ح ۳ )

از نظر اسلام مبارزه با اهل بدعت در حکم جهاد در راه خداست. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: هر كس بدعتِ بدعت گذارى را رد كند، او در راه خداوند متعال است.( بحار الأنوار : ج ۲ ص ۳۰۸ ح ۶۳ )

مصادیقی از بدعت

برخی از امور دینی است که از سنت های قطعی اسلام است. در آیات و روایات با تاکید بر این امور هر گونه بدعتی در این زمینه ها را مردود دانسته است. از جمله این امور می توان به بدعت های زیر اشاره کرد: اجبار در پذیرش دین در حالی که از سنت های دینی عدم اجبار و اکراه کسی به پذیرش دین اسلام است.(یونس،آیات 99 و 100) ، عدم جواز نمازهای مستحب به جماعت(الخصال : ص ۶۰۶ ح ۹)؛ نماز تراویح(صحيح البخاري : ج ۲ ص ۷۰۷ ح ۱۹۰۶؛ تهذيب الأحكام : ج ۳ ص ۷۰ ح ۲۲۷؛ تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۲۷۵ ح ۲۷۲)، نماز چاشت(صحيح البخاري : ج ۱ ص ۳۷۹ ح ۱۰۷۶)، گفتن اذان سوم در روز جمعه (الكافي : ج ۳ ص ۴۲۲ ح ۵ )، سکوت در وقت ضرورت(بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۱۶۵ ح ۲ )، دعوت به خود با وجود اعلم(تحف العقول : ص ۳۷۵)، و مانند آن ها که بدعت های مصرح در آیات و روایات است.

بدعت ها در دین با بهره گیری و سوء استفاده از برخی امور دینی انجام می گیرد. به عنوان نمونه امام باقر(ع) درباره ایجاد آتشکده به عنوان یک بدعت در دین می فرماید: قربانى هابيل ، پذيرفته گشت و قربانى قابيل ، پذيرفته نشد، و اين سخن خداوند عز و جل است كه: «و داستان دو پسر آدم را به درستى برايشان بخوان. هنگامى كه قربانى اى پيش داشتند و از يكى از آن دو ، پذيرفته شد و از ديگرى ، پذيرفته نشد» تا آخر آيه. [چنان بود كه] قربانى [پذيرفته شده] را آتش مى سوزانْد. پس قابيل رفت و براى آتش ، خانه اى ساخت ـ و او نخستين كسى بود كه آتشكده ساخت ـ ، و گفت: چندان اين آتش را مى پرستم تا قربانى مرا هم بپذيرد.( بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۶۳ ح ۳ )

امام صادق(ع) نیز می فرماید: قابيل ، چون ديد كه آتش ، قربانى هابيل را پذيرفت، ابليس به او گفت: هابيل ، اين آتش را مى پرستيده است ! پس قابيل گفت: من آتشى را كه هابيل پرستيده است ، نمى پرستم ؛ بلكه آتش ديگرى را مى پرستم و برايش قربانى پيشكش مى كنم تا قربانى ام را بپذيرد. از اين رو آتشكده ها ساخت و قربانى كرد، در حالى كه او از پروردگارش عز و جلشناختى نداشت. فرزندانش نيز از او چيزى جز پرستش آتش ، به ارث نبردند.( علل الشرائع : ص ۳ ح ۱)

داستان گاو که در سوره بقره بیان شده است ، عاملی برای گوساله پرستی یهودیان شد؛ زیرا دیدن با مالیدن بخشی از گاو زندگی و حیات به مرده داده شد و او زنده شد. امام رضا(ع) می فرماید: كسانى كه قوم موسى عليه السلام را به پرستش گوساله فرا خواندند ، پنج تن بودند و همه آنها از يك خانواده بودند و بر يك خوان ، غذا مى خوردند . آنان ، عبارت بودند از : اَذينوه و برادرش مبذويه و برادرزاده اش و دخترش و همسرش . همينان بودند كه آن ماده گاوى را كه خداوند عز و جلبه قربانى كردن آن امر كرده بود ، ذبح كردند .( بحار الأنوار : ج ۱۳ ص ۲۱۶ ح ۸ )

سامری نیز همین مساله سوء استفاده کرد و بدعتی در دین یهود ایجاد کرد که گوساله پرستی از ثمرات آن بوده است.(اعراف، آیه 148 و آیات دیگر)

مصادیقی از توهم در بدعت

البته برخی از امور بدعت در دین نیست ولی برخی گمان کرده اند که این امور بدعت در دین است. به عنوان نمونه برگزاری موالید النبی(ص) و الائمه(ع)، یا عزاداری برای آنان که بدعت نیست ولی تکفیری ها و وهابی ها آن را بدعت می دانند.

جهر به بسم الله در نماز(تفسير العيّاشي : ج ۱ ص ۲۲ ح ۱۶)، سجده شکر(بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۱۶۱ ح ۳ ) و مانند آن بدعت نیست در حالی برخی گمان کرده اند که بدعت است و انجام نداده و با آن مخالفت می کنند. بسیاری از بدعت ها را در دین اسلام پس از پیامبر(ص) به دست زمامداران رخ داد. در حقیقت نقش تخریبی آنان بیش از همگان بوده است. در این میان معاویه بزرگ ترین و نخستین بدعت گزاران در دین اسلام بوده است. پیامبر(ص) می فرماید: نخستين كسى كه سنّت مرا تغيير مى دهد ، مردى از بنى اميّه است.( كنز العمّال : ج ۱۱ ص ۱۶۷ ح ۳۱۰۶۳) امام حسين عليه السلام در نامه اش به معاويه می نویسد: آيا تو نبودى كه حُجر بن عَدِى كِنْدى و آن نمازگزاران عبادت پيشه اى را كه با ستم ، مخالفت مى كردند و بدعت ها را خطرناك مى شِمردند و در راه خدا ، از سرزنشِ هيچ سرزنشگرى نمى هراسيدند ، كُشتى ؟( رجال الكشّي : ج ۱ ص ۲۵۲ ح ۹۹)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا