اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

ورع، پرهیزگاری علمی و عملی

تقوای الهی راه رسیدن به همه کمالاتی است که انسان را در مظهر خلافت ربوبی خداوند قرار می دهد. کسی که تقوای الهی پیشه کند، از تعلیم و تزکیه الهی برخوردار می شود و خداوند به او علمی را می آموزد که هیچ شک و ریبی در آن راه نمی یابد؛ زیرا از مصادیق علم شهودی و حضوری مانند علم به وجود خود و درد است؛ هم چنین به او توانایی بصیرتی را می دهد تا حق و باطل را در مقام فتنه و متشابهات تشخیص دهد و جدا نماید و در هنگام عمل آن چه را خیر است به وی می نمایاند تا انجام دهد. این گونه است که در کرامت بر وی گشوده می شود و در مسیر کمالی به جایی می رسد که در ذهن هیچ بشری خطور نمی کند و در هنگام رجعت از بستر صراط مستقیم محمدی(ص) به منتهی سیری می رسد و تجلیات الهی را در مقام «قاب قوسین او ادنی» در می یابد.

مراتب سه گانه تقوای الهی

خداوند در قرآن، هدف آفرینش انسان و جن را بندگی و عبودیت و عبادت دانسته (ذاریات، آیه 56) تا این گونه با عبادت به ایمان و تقوایی برسند (بقره، آیه 21) که کرامت اکتسابی را برای انسان رقم می زند.(حجرات، آیه 13) کرامتی که معیار برتری انسان از منظر خدا و قرآن و ملاک دست یابی به مراتب کمالی است.

از نظر قرآن، عبادت، ایمان و تقوا دارای مراتبی است. خداوند می فرماید: لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند گناهى در آنچه [قبلا] خورده‏ اند نيست در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند آنگاه تقوا پيشه كنند و احسان نمايند و خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.(مائده، آیه 93)

در این آیه سه مرتبه از مراتب کلی ایمان و تقوا بیان شده است. به نظر می رسد که مرتبه سوم ایمان و تقوا، همان مقام احسان به شکلی است که احسان جزو مقوم ذات شخص شده و به عنوان محسنین قلمداد شود. دست یابی به هر یک از مراتب ایمان و تقوا، موجب بهره مندی از یکی از مراتب سه گانه تعلیم الهی است؛ زیرا خداوند در آیه 284 سوره بقره فرموده است: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ تقوای الهی پیشه کنید تا خداوند افزون بر چیزهای دیگر، شما را تعلیم دهد؛ و خداوند به هر چیزی علیم است.

در میان مفسران اسلامی سه مرتبه تقوا به نام تقوای عام، تقوای خاص و تقوای اخص مطرح شده است. هر یک از این مراتب اثری خاص خود را دارد. خداوند در مقام بیان آثار تقوای الهی برای هریک از مراتب سه گانه ایمان و تقوا، نوعی خاص از علم را مطرح می کند که شامل علم الیقین(تکاثر، آیه 5)، عین الیقین(تکاثر، آیه 7) و حق الیقین (واقعه، آیه 95) است.

به نظر می رسد که تقوای عام، به معنای ترک محرمات و انجام واجبات، تقوای خاص، ترک محرمات و مکروهات و انجام واجبات و مستحبات و تقوای اخص ترک محرمات و مکروهات و برخی از مباحات همراه با انجام واجبات و مستحبات است. در این نوع اخیر شخص از مباحات پرهیز کرده و به سکوت و خاموشی، عزلت و اعتکاف، کم نوشی، کم خوری، کم گویی و مانند آن ها رو می آورد.

ورع و پارسایی گام نخست تقوای الهی

هر چند در قرآن واژه ورع به کار نرفته، ولی در روایات بسیاری، مرتبه نخست تقوای الهی به عنوان ورع معرفی می شود؛ در حقیقت کسی که گام در مسیر شدن های کمالی می گذارد و به بندگی تن می دهد، نخستین بازتاب تقوای عبادی در قالب ورع با ترک محرمات آغاز می شود. چنان که گفته شد، مرتبه نخست تقوای الهی با دو مولفه ترک محرمات و انجام واجبات شروع می شود. بنابراین، ترک محرمات گام نخست است که در قالب پارسایی و ورع خودنمایی می کند.

باید توجه داشت که ترجمه فارسی ورع همان پارسایی است که به جنبه ترک و اجتناب توجه می دهد؛ هر چند در فارسی امروز واژه پرهیزگاری به معنای ترک و اجتناب به کار می رود، ولی در فارسی میانه و عصر نخست اسلام، به معنای ترک اموری و انجام اموری بوده است که به تقوای عربی نزدیک است. البته امروز در کاربرد اصطلاح «پرهیزغذایی» این معنا هنوز خودنمایی می کند؛ زیرا پرهیز غذایی به معنای ترک خوردن و اجتناب از آن نیست، بلکه به معنای ترک برخی از غذاها و خوردن برخی دیگر است که همان معنای تقوای عربی را می رساند که شامل ترک و فعل است.

واژه پارسایی معادل و برابر نهاد ورع است که به معنای ترک و اجتناب است. پس کسی که ورع و پارسایی پیشه می کند، از هر چیزی که حرام است پرهیز می کند. به سخن دیگر، گام اول که رهایی است در ورع خودنمایی می کند و انسان با تخیله آمادگی تحلیه را پیدا کرده تا بتواند خود را به اموری زیبا و خیر و نیک بیاراید؛ چرا که خود را آلودگی پاک کرده است. کسی که تن آلوده داشته باشد، هر جامه پاک و زیبایی را آلوده می کند. بنابراین، پیراستن از آلودگی و پالایش از آن گام نخست است که با ورع و پارسایی به دست می آید.

دلیل بر این که ورع غیر از تقوا است، سخن امیرمومنان امام علی(ع) است. ایشان می فرماید: قُرِنَ الوَرَعُ بِالتُّقى؛ پارسايى، با تقوا قرين شده است.( غرر الحكم : 6720.) این بدان معناست که کسی بخواهد به تقوا برسد باید نخست خود را از آلودگی ها و محرمات و مانند آن ها پاک و پالایش کند. مقارنت دو چیز به معنای یکی بودن دو چیز نیست. پس نباید ورع را همان تقوا دانست.

البته برای شناخت حقیقت ورع و پارسایی باید به کسانی مراجعه کرد که همه مراتب ایمان و تقوا را دارا هستند و از تفاوت و فرق های میان این مراتب آگاه و دانا هستند. امیرمومنان امام علی(ع) در تعریف ورع و پارسایی می فرماید: الوَرَعُ اجتِنابٌ؛ پارسايى همان دورى كردن است.( غرر الحكم : 86.) این اجتناب از اجتناب از شبهات و متشابهات آغاز می شود. پس انسان در جایی که شبهه است حرکتی انجام نمی دهد و با توقف بر آن می شود تا در این منطقه وارد نشود؛ زیرا آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: الوَرَعُ الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَةِ؛ پارسايى، ماندن و ایستادن در هنگام رو به رو شدن با شبهه است.(غرر الحكم : 2161.)

باید توجه داشت که شبهه را شبهه نامیده اند؛ چرا که شبیه و همانند حق است و انسان توانایی تشخیص را در این موارد از دست می دهد. شبهات را باید برزخ میان حق و باطل دانست؛ زیرا نمادهایی از حق و باطل را با خود دارد و شخص را سرگردان و حیران می سازد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا الضَّلَالُ وَ دَلِيلُهُمُ الْعَمَى فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا يُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّه؛ شبهه از اين نظر شبهه ناميده شده كه شبيه و مانند حق است؛ ولى دوستان خدا با روشنايى يقين سير مى كنند و راهشان راه هدايت و نيكبختى است؛ و اما دشمنان خدا وسيله دعوتشان گمراهى است و راهنمايشان كوردلى است. كسى كه از مرگ مى ترسد راه فرار از آن را ندارد و آنكه علاقمند به ماندن است، هميشه نمى ماند و بالاخره يك روز بايد برود.(نهج البلاغه، خطبه 38)

امام(ع) به ابن حنیف می فرماید: فَانظُر مَا تَقضَمُه مِن هَذا المَقضَم، فَمَا اشتَبه عَلیك عِلمُهُ فَالفِظَهُ وَ مَا اَیقَنتَ بِطیبِ وُجوهِه فَنَل مِنهُ؛‌ پس به آنچه از این خوردنی می‌خوری بنگر، آن چه حلال و حرام بودنش را نمی‌دانی دور بیافكن و آنچه را به پاكیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف كن.»(نهج البلاغه، خطبه 45)

شاید بهترین تعریف درباره شبهات حدیث عمر بن حنظله از امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) باشد. امام صادق(ع) می فرماید: وَ إِنَّمَا اَلْأُمُورُ ثَلاَثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ إِلَى‏ رَسُولِهِ‏ قَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ حَلاَلٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ اَلشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ اِرْتَكَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُ؛ و همانا امور بر سه گونه است: امرى كه روشن است درست و حق است، بايد پيروى شود؛ و امرى كه معلوم است ناحق است و گمراهى است بايد از آن اجتناب شود؛ و امر مشكلى كه بايد به خدا و رسولش برگردد، رسول خدا (ص) فرمود: حلالى است روشن و حرامى است روشن و در بين اين امور مشتبهى هم هست، هر كه مورد شبهه را ترك كرد، از محرمات نجات يافته و هر كه بدان اخذ كرد در نتيجه مرتكب حرام شود و ندانسته هلاك گردد.(کافی، ج 1، ص 197؛ وسایل شیعه، ج 18،ص 114)

به هر حال، ورع و پارسایی با اجتناب، ترک و انجام ندادن همراه است. از این روست که ریشه ورع و پارسایی را امام (ع) همان ترک دانسته و می فرماید: أصلُ الوَرَعِ تَجَنُّبُ الآثامِ، و التَّنزُّهُ عنِ الحَرامِ ؛ ريشه پارسايى، دورى كردن از گناهان و پرهيز از حرام است.(غرر الحكم : 3097.) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: لا وَرَعَ كالكَفِّ؛ هيچ ورعى چون خويشتندارى از گناه نيست.( معاني الأخبار : 335/1.)

امام على عليه السلام می فرماید: لا وَرَعَ كالوُقُوفِ عِندَ الشُّبهَةِ ؛ هيچ پارسايى اى چون باز ايستادن به هنگام شبهه نيست. (نهج البلاغة : الحكمة 113.)

آن حضرت(ع) می فرماید: إنّما الوَرَعُ التَّطَهُّرُ عنِ المَعاصي ؛ پارسايى، در حقيقت پاكى جستن از گناهان است.( غرر الحكم : 3871.)

امام على عليه السلام هم چنین می فرماید: الوَرِعُ مَن نَزُهَت نفسُهُ ، و شَرُفَت خِلالُهُ ؛ پارسا كسى است كه جانش پاكيزه باشد و خصلت هايش والا.( غرر الحكم : 1712.) امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از مرد پارسایی ـ فرمود: الّذي يَتَوَرَّعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ عَزَّ و جلَّ ؛ كسى كه از حرام هاى خداوند عزّ و جلّ پرهيز كند.( الكافي : 2/77/8.)

از آن جایی که پارسایی و ورع ارتباط تنگاتنگی با اجتناب و ترک دارد، پس باید پارساترین مردم باید کسی باشد که از محرمات و مکروهات و متشابهات پرهیز می کند. پس در جایی که احتمال گناه و حرام است وارد نمی شود؛ چه رسد در مواردی که گناه یقینی یا ظنی است.

امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به همين پرسش ـ فرمود: الّذي يَتَوَرَّعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ، و يَجتَنِبُ هؤلاءِ، و إذا لَم يَتَّقِ الشُّبُهاتِ وَقَعَ في الحَرامِ و هُو لا يَعرِفُهُ ؛ پارسا كسى است كه از حرام هاى خدا پرهيز و دورى مى كند و اگر از شبهات نيز پرهيز نكند، ندانسته به حرام افتد.( بحار الأنوار: 70/303/15.)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: كُفَّ عَن مَحارِمِ اللّهِ تَكُن أورَعَ النّاسِ؛ از حرام هاى خدا باز ايست، تا پارساترين مردم باشى.( بحار الأنوار : 69/368/4.)

پارسایی بستر مناسبی برای انجام واجبات

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، وقتی انسان تخیله را انجام داد و خود را از آلودگی پاک کرد؛ بهتر می تواند در کارهای خیر و نیک وارد شود؛ زیرا اگر لوله و بستری که آب در آن جریان دارد آلوده باشد هر چه آب پاک و گوارا در لوله جریان یابد، به سبب بستر آلوده ، دچار آلودگی خواهد شد و اگر بستر پاک و تمییز باشد به طور طبیعی انتقال آب پاک و گوارا شدنی است و تاثیرات آن قطعی و یقینی است. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: رَكعَتانِ مِن رجُلٍ وَرِعٍ أفضَلُ مِن ألفِ رَكعَةٍ مِن مُخَلِّطٍ؛ دو ركعت نمازِ مرد پارسا، برتر از هزار ركعت نماز كسى است كه حلال و حرام را به هم آميزد.( كنز العمّال : 7282.)

امیرمومنان امام علی(ع) نیز به ارتباط نزدیک و تاثیرگذار ورع برای دست یابی به شرایط مناسب انجام کارهای خیر و سلامت در دین و دنیا نیز می فرماید: إنّما الوَرَعُ التَّحَرّي في المَكاسِبِ، و الكَفُّ عنِ المَطالِبِ ؛ پارسايى، در حقيقت طلب درآمدهاى حلال و خويشتندارى از دست دراز كردن و نياز خواهى است.( غرر الحكم : 3888.)

در این حدیث به حوزه فعل و انجام دادن نیز توجه داده شده است؛ ولی این توجه دادن از باب تاکید بر ترک و اجتناب است که همان مفهوم پارسایی است؛ یا آن که آن ترک است که این زمینه را برای انجام فعالیت حلال فراهم می آورد و دستاوردهای حلال را تضمین می کند. البته ممکن است مراد از مطالب، خواهش ها و خواسته هایی باشد که پایانی برای آن نیست و مانند آمال و آرزوها ذهن و فکر شخص را اشتغال کرده و او را به افراط می کشاند. امام على عليه السلام در جایی دیگر می فرماید: أورَعُ النّاسِ أنزَهُهُم عَنِ المَطالِبِ؛ پارساترين مردم دورترين آنها از خواهش ها و نياز خواهى است.(غرر الحكم : 3368.)

این برداشت از آن رو، درست می نمایاند که انسان به هر حال مطالبی دارد که دنبال آن می رود، ولی آن که ایشان می فرماید انسان هر چه پاک تر از این مطالب باشد، پارساتر است، معلوم می شود، مراد از این مطالب همان آرزوها و خواهش های نفسانی است که مانند آب شور هر چه بیش تر نوشیده شود تشنه تر می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی خردمند و خردورز است برای خودش حریمی بسازد که هم بازدارنده باشد و هم اجازه عبور از خطوط قرمز را به خود شخص ندهد. این که خداوند، از خردمند به اولی النهی(طه، آیات 54 و 128) یا ذی حجر(فجر، آیه 5) تعبیر می کند، خود بهترین گواه آن است که خردمندی با تقوا در مرتبه ورع همراه است و کسی که ورع دارد اهل خرد است. از این روست که کسانی که بر عقلانیت هستند حتی اگر به ظاهر اهل دین نباشند، ولی در باطن اهل دین به معنای ورع و پارسایی هستند و از دروغ، پیمان شکنی، خیانت و مانند آن ها اجتناب می کنند و همین امر زمینه می شود تا از هدایت کتاب و قوانین آن بهره مند شوند.(بقره، آیات 2 و 3)

به هر حال، خردمند دور خویش دیواری از سنگ می چیند تا کسی به حریم او وارد نشود و خود نیز جز از راهش خارج نشود؛ این همان صاحب حجر بودن است. هم چنین خردمند خود از اموری پرهیز کرده و منع می کند که دیگری نیز وارد شود. این همان معنای اولی النهی است که بازتابی از خردمندی واقعی است. بر این اساس اگر بخواهیم زیرک خردمند را بشناسیم باید بگوییم کسی است که پارساترین است. امام على عليه السلام می فرماید: أكيَسُكُم أورَعُكُم؛ زيركترين شما، پارساترين شماست.(غرر الحكم : 2839.)

امام باقر عليه السلام می فرماید: قالَ اللّه عَزَّ و جلَّ : يا بنَ آدَمَ ، اِجتَنِبْ ما حَرَّمتُ علَيكَ تَكُنْ مِن أورَعِ النّاسِ؛ خداوند عزّ و جلّ فرمود: اى فرزند آدم! از آنچه بر تو حرام كرده ام دورى كن، تا از پارساترين مردم باشى.(الكافي : 2/77/7.)

امام صادق عليه السلام نیز می فرماید: لا وَرَعَ أنفَعُ مِن تَجَنُّبِ مَحارِمِ اللّه عَزَّ و جلَّ و الكَفِّ عَن أذَى المُؤمنينَ و اغتِيابِهِم؛ هيچ ورعى سودمندتر از دورى كردن از حرام هاى خداوند عزّ و جلّ و خويشتندارى از آزارِ مؤمنان و غيبت كردن از آنها نيست.(الاختصاص : 227.)

چنان که گفته شد پارسایی ترک است. این اجتناب باید شامل محرمات و مکروهات و حتی شبهات باشد. امام صادق عليه السلام می فرماید: أورَعُ النّاسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَةِ ؛ پارساترين مردم كسى است كه به هنگام شبهه درنگ كند.( بحار الأنوار : 70/305/25.)

اصولا مردم در هنگام شبهات است که در دام شیطان می افتد؛ زیرا شیطان بر اساس برنامه گام به گام عمل می کند واین طور نیست که یک شخص را مستقیم به گناه کبیره سوق دهد؛ بلکه نخست در مناطق مرزی می برد و به اصطلاح شخصیت مرزی را برای او تثبیت می کند و وقتی شخصیت مرزی ایجاد شد، زمینه برای عبور از مرزهای حق و باطل فراهم می آید و آن گاه است که شخص را به سمت گناه های خرد و کوچک و سپس تکرار و اصرار بر آن و سپس به گناه بزرگی که خداوند وعده دوزخ داده ، سوق می دهد. خداوند این روش شیطان می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد پاى از پى گامهاى شيطان منهيد و هر كس پاى بر جاى گامهاى شيطان نهد [بداند كه] او به زشتكارى و ناپسند وامى دارد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ كس از شما پاك نمى ‏شد ولى [اين] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مى‏ گرداند و خدا[ست كه] شنواى داناست.(نور، آیه 21)

از همین روست که خداوند در این آیه و آیات دیگر از جمله آیه 168 سوره بقره بر دوری از حریم حرمت ها تاکید دارد و از مردم می خواهد مثلا هماره دنبال حلال باشند تا با لقمه های حرام و شبهناک گرفتار عبور از خطوط قرمز نشوند. خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ اى مردم از آنچه در زمين است‏ حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست.(نیز نگاه کنید: 208 سوره بقره و نیز آیه 142 سوره انعام)

ابلیس با همین حیله و مکر حضرت آدم(ع) را از بهشتش بیرون کرد و زمینه شقاوت و بدبختی ایشان را فراهم آورد. امام سجاد(ع) درباره مکر ابلیس از راه حق نمایی باطل و مثل سازی آن می فرماید: فلولا أن الشیطان یختدعهم عن طاعتک ما عصاک عاص، ولولا أنه صور لهم الباطل فی مثال الحق ما ضل عن طریقک ضال؛ اگر شیطان با فریبکاری آنان را از طاعت تو باز نمی داشت، هیچ معصیت کاری معصیت تو نمی کرد و اگر او باطل را در لباس حق برای آنان در نمی آورد، هیچ ره گم کرده ای راه تو را گم نمی کرد.(صحیفه سجادیه، دعای ۳۷)

از فواید و آثار ورع بهره مندی از عنایت خاص الهی در قیامت است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید : جُلَساءُ اللّهِ غَدا أهلُ الوَرَعِ و الزُّهدِ في الدُّنيا ؛ همنشينان خداوند در فرداى قيامت پارسايان و بى رغبتانِ به دنيايند.( كنز العمّال : 7279.)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در جایی دیگر نیز می فرماید: قالَ اللّهُ تعالى : يا موسى، إنّهُ لَن يَلقاني عَبدٌ في حاضِرِ القِيامَةِ إلاّ فَتَّشتُهُ عَمّا في يَدَيهِ ، إلاّ مَن كانَ مِن الوَرِعينَ؛ فإنّي أستَحييهِم و اُجِلُّهُم و اُكرِمُهُم و اُدخِلُهُم الجَنَّةَ بغَيرِ حِسابٍ؛ خداوند متعال فرمود: اى موسى! هيچ بنده اى در صحراى قيامت مرا ديدار نكند، مگر اينكه به آنچه در دست دارد (دستاورد او) رسيدگى دقيق كنم؛ مگر كسى كه از پارسايان باشد؛ زيرا من از آنان حيا مى كنم و ايشان را بزرگ و گرامى مى دارم و بدون حسابرسى به بهشتشان مى برم.( كنز العمّال : 7322.)

اهل ورع هم خود را نجات می دهند و هم برای مردم مفید و سازنده هستند. از تاثیرات پارسایی در زندگی اجتماعی می توان به این حدیث پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اشاره داشت که می فرماید: الصَّلاةُ خَلفَ رجُلٍ وَرِعٍ مَقبولَةٌ ، و الهَديَّةُ إلى رجُلٍ وَرِعٍ مَقبولَةٌ ، و الجُلوسُ مَعَ رجُلٍ وَرِعٍ مِن العِبادَةِ ، و المُذاكَرَةُ مَعهُ صَدَقَةٌ ؛ نمازى كه پشت سر مردى پارسا خوانده شود، در درگاه حق پذيرفته است و هديه اى كه به مردى پارسا داده شود، در درگاه خداوند پذيرفته است و نشستن با مردى پارسا، از عبادت است و گفتگو كردن با او، صدقه است.( كنز العمّال : 7283.)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا