اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

هنر ايجاد تعادل در ميان خانواده هاي سه گانه

samamosخانواده به دو شكل خانواده كوچك و بزرگ ديده مي شود. اما آنچه مراد از خانواده در اسلام است همان خانواده كوچك است كه بنياد آن بر همسران است. در حقيقت محور خانواده همان همسران است و روابط ميان ديگر افراد مي بايست براساس اين قطب سامان يابد.
مشكل عمده اي كه بارها در ميان روابط خانوادگي پديد مي آيد، عدم توجه به قطب و تمايل به بيرون از مركز است. هرگاه توجه به پيرامون افزايش يابد، به همان اندازه از توجه به قطب و مركز كاسته مي شود. اين بي توجهي يا كم توجهي به مركز، عامل بسياري از تنش ها و بحران هاست.

مسئله يا معضل مادرشوهر و مادر زن
به عنوان نمونه، مادر شوهر و مادر زن در فرهنگ ايران به عنوان يك مسئله و گاه يك معضل شناخته مي شود. ريشه اين مشكل را بايد در عدم درك درست مفهوم خانواده جست؛ زيرا استقلالي كه با تشكيل يك خانواده جديد از پسر و دختر شكل مي گيرد، براي بسياري از مادران دشوار است و نمي توانند به سادگي با اين استقلال خواهي فرزندان كنار بيايند.
پسر و دختر پس از ازدواج تلاش مي كنند تا در محوري به نام همسري گرد آيند و مركز و قطب جديدي را بيافرينند. آفرينش قطب جديد، به معناي مركزيت است كه ديگران را در پيرامون يا حاشيه قرار مي دهد و به شكلي از مركزيت و قطب بودن خارج مي سازد و به بيرون از مركز دايره مي راند. اين رانش براي بسياري از خانواده ها سخت و دشوار است و از اين جاست كه مشكل آغاز مي شود؛ زيرا هر يك از مادر زن ها و مادر شوهرها، خواهان بقاي وابستگي فرزندان به خود هستند و تحمل اين را ندارند كه به پيرامون يا حاشيه رانده شوند. اين در حالي است كه ايجاد قطب جديدي به نام خانواده جديد، نيازمند تغيير در مناسبات و ايجاد مناسبات جديد با محوريت يابي مركز جديد است كه براساس اراده و اختيار و انتخاب همسران يعني قطب جديد شكل مي گيرد.
براي بسياري از خانواده ها دوره نوجواني يك دوره بحراني تلقي مي شود؛ زيرا در اين دوره، رگه هايي از استقلال طلبي در پسران و دختران شكل مي گيرد كه در بسياري از موارد تضاد و تقابلي با خواسته ها، اراده ها و انتخاب هاي والدين دارد. اما اين دوران را مي توان بهترين دوران زندگي هر فرد دانست؛ زيرا گام بلند براي شدن هاي كمالي و رسيدن به مقام متاله و مظهريت در ربوبيت برداشته مي شود، از اين رو خداوند اين دوران را دوره بلوغ دانسته و احكام و تكاليف رشدي و كمالي را براي افراد، واجب و لازم دانسته است.
هر چند كه والدين به اشكال مختلف به سبب ضعف رقابتي و وابستگي هاي عاطفي و مالي و مانند آن، نوجوانان را به چالش مي كشند و در نهايت آنان را همچنان بر مدار قطب خود به گردش درمي آورند، ولي بسياري از نوجوانان تجربه شيريني را از اين دوران دارند كه به نوعي به لجاجت تفسير مي شود و نوجوانان بر اين رفتارها خرده گرفته مي شوند؛ اما اين آغاز راهي به سوي خلافت الهي است كه اگر به درستي براساس آموزه هاي اسلامي مديريت شود، هر يك از افراد به يك خليفه و مظهري در ربوبيت تبديل خواهند شد.
به هر حال، پس از ازدواج هر يك از دختران و پسران كه در قالب همسران درآمده اند، مي كوشند با توجه به شرايط و فضاي جديد، استقلال كامل تري را تجربه كنند و خود قطب و مركز جديدي را بيافرينند كه از سوي والدين به ويژه مادر زن ها و مادر شوهرها به چالش كشيده مي شود؛ زيرا مادر شوهر هنوز مي كوشد تا قطب بودن خود را حفظ كند و پسر را در محور و مدار خود نگه دارد؛ همين حالت براي مادر زن وجود دارد كه همچنان مي خواهد حكومت و سلطه خود را بر دختر ادامه دهد. اين گونه است كه گاه تضاد و تقابل منافع مادر زن با مادر شوهر، كانون جديد را تهديد مي كند و گاه تقابل قطب جديد با هر يك از دو طرف، چالش هايي را پديد مي آورد. اين گونه است كه كشمكش ها گاه به بدفرجامي مي انجامد و كانون و قطب جديد را متلاشي مي كند.
مودت و رحمت در قطب جديد
براساس آموزه هاي قرآني، قطب جديد كه به هدف ايجاد فضايي براي دست يابي به آرامش و سكونت به نام خانواده شكل گرفته است، مي بايست براساس مودت و رحمت عمل كند تا به اين هدف دست يابد. مودت به يك معنا نوعي بده و بستان براساس محبت است؛ چرا كه مودت همواره دو سويه است. اين بدان معناست كه خانواده اي كه برپايه محبت و عشق شكل گرفته است، نبايد براساس قانون و تكاليف حقوقي مديريت شود؛ چرا كه حقوق، زماني معنا مي يابد كه مشكل اساسي پديدار شود و يا تقابل منافع و تضاد آن، هرگونه رفتار عاطفي و احساسي را مختل نمايد. اما مودت اصولا مبتني بر محبت و عواطف و احساسات است، با اين تفاوت كه هر يك از طرفين مي كوشد تا براساس محبت و عواطف، توجه ديگري را به خود جلب كند و قطبي استوار و محكم را در بنياد خانواده شكل دهد.
آموزه هاي قرآني در آيه21 سوره روم، افزون بر مودت كه طرفيني است، بر رحمت تأكيد دارد. رحمت در مصاديقي چون احسان و ايثار و عفو و گذشت و مانند آن تجلي مي يابد. رحمت مقتضي اين است كه هر يك از طرفين بي چشمداشتي نسبت به يكديگر نيكي كرده و خطا و اشتباه ديگري را ناديده گيرد بي آن كه منتي بگذارد و يا چشم انتظار مقابله به مثل باشد. رحمت، اوج عشق و محبت و عواطف و احساسات است.
احسان به والدين با تأكيد بر استقلال خانواده
اكنون اين پرسش پيش مي آيد كه اگر قطب جديد، مركز است و ديگران در پيرامون و حاشيه اين قطب قرار مي گيرند، تعامل با والدين طرفين چگونه بايد باشد؟
اسلام بر احسان به والدين در كنار توحيد ويكتاپرستي تأكيد مي كند. اين بدان معناست كه والدين در جايگاه بسي بلند و رفيع نشسته اند به گونه اي كه كوچك ترين بي احترامي به شكل اف گفتن در هنگام خستگي و تعرض جايز نيست. (سوره بقره آيه83 و نيز نساء آيه36)
اما اين بدان معنا نيست كه والدين استقلال فرزندان و قطب بودن خانواده جديد را ناديده گيرند. بر فرزند است تا احترام والدين خود را نگه دارد و در تكريم و احسان آنان بكوشد؛ به علاوه صله ارحام را هم ترك نكند؛ ولي اين بدان معنا نيست كه داماد يا عروس همان وظيفه فرزند را داشته باشد. البته احترام و تكريم نسبت به هر انساني بويژه بزرگ ترها لازم است ولي احترام امامزاده را مي بايست خود متولي داشته باشد. به اين معنا كه رفتار والدين نسبت به داماد و عروس مي بايست به گونه اي احترام آميز باشد تا مقابله به مثل شود.
اين كه بر فرزند صله رحم واجب است به معناي اين نيست كه بر عروس و يا داماد هم صله رحم واجب است؛ چرا كه اصولا داماد و يا عروس رحم شخص به حساب نمي آيند. بنابراين، عروس و داماد در حد متعارف يا بيش تر تنها به قصد تكريم و احترام و محبت و رحمت اقدام به ارتباط گيري مي كنند.
والدين نمي بايست از داماد و يا عروس توقع آن را داشته باشند كه نقش پسر و دختر ايشان را ايفا كند؛ زيرا هر توقع و انتظار بي جايي به معناي اختلال در روند خانواده كوچك است. همچنين والدين مي بايست متوجه باشند كه فرزند آنان خانواده ديگري را شكل داده و وظيفه ابتدايي و نخستين و اصلي او، برآوردن نيازهاي آن خانواده است. هرگونه انتظاري بيرون از آن به معناي خروج از دايره عدالت و اعتدال است و تعادل روابط خانواده ها را به خطر مي افكند.
خداوند از مهم ترين مواهب طبيعي را رعايت اعتدال و ميانه روي دانسته و بر آن تشويق مي كند. (مائده، آيه87 و ملك، آيه22 و آيات ديگر قرآن)
مشكل بسياري از والدين بويژه تك فرزند، آن است كه وابستگي شديدي به فرزند دارند و فرزند در چنين فضاي عاطفي رشد مي كند و اجازه استقلال به او داده نمي شود. همين مسئله در خانواده جديد به يك مشكل تبديل مي شود؛ زيرا عواطف طرفين و وابستگي شديد، اجازه نمي دهد تا در مسير استقلال خانواده گام بردارند و حق انتخاب و اعمال اراده از سوي خانواده سخت مي شود.
وابستگي شديد موجب مي شود تا خانواده كهن بر خانواده جديد سايه سنگيني افكند و اجازه رشد و بالندگي ندهد. اگر تك دختر يا تك پسر در خانواده كهن كار مي كرد، فقدان يك نيروي كار نيز احساس مي شود. اين جاست كه از عروس و داماد، كارگري مي خواهند در حالي كه براساس مباني قرآني و اسلامي، زن به عنوان يك كارگر به خانه جديد نيامده است و اگر مهر و عاطفه و ايثار و رحمت زن نبود او حتي در خانه جديد وظيفه نداشت كار كند و براساس حقوق اسلامي مي بايست شوهر كارگري را براي او استخدام كند؛ چنان كه شيردادن فرزند مي تواند با اجرت و مزد همراه باشد، پس اين رحمت دختر و زن است كه كار مي كند و آشپزي و بچه داري يا شيردهي مي كند. پس شوهران و مادرشوهران نمي بايست انتظار كار از عروس داشته باشند.
به هر حال، ايجاد تعادل در ميان خانواده هاي سه گانه، هنري است كه خانواده جديد بايد آن را شكل دهد و اجازه ندهد به هيچ وجه استقلال آن مورد خدشه قرار گيرد و به نام صله رحم يا امور ديگري، حقوق خانواده جديد پايمال شود.
بيان همه مسايل در اين مطلب كوتاه شدني نيست ولي مي توان از همين جا به عمق معضلات و مشكلات موجود در خانواده هاي تازه تأسيس پي برد. در حالي كه مي توان به سادگي اين مشكلات را حل كرد و از تبديل آن به معضل غيرقابل حل جلوگيري كرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا