نگاه چشم، دریچه گرایش های قلب
بسم الله الرحمن الرحیم
چشم یکی از مهم ترین ابزار شناختی در کنار گوش است، به طوری که در قرآن در تبیین چگونگی فرآیند کسب علم، تنها به گوش و چشم در کنار فواد و قلب بسنده شده است. انسان با ابزار چشم است که از حسی به نام بینایی برخوردار می شود و از بصر به بصیرت می رسد و قلبش نسبت به حقایق شناختی مناسب، درست و دقیق پیدا می کند؛ اما همین ابزار حسی می تواند جهت گیری های قلب را تحت تاثیر قرار دهد، به طوری که گرایش ها و گریزش های قلب انسانی متاثر از نگاه چشم می شود. تاثیر چشم و نگاه در آموزه های وحیانی قرآن تا آن جایی مطرح است که می توان گفت که چشم می تواند در سعادت و شقاوت بشر نقش اساسی ایفا کند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش چشم را در گرایش های قلب و در نهایت سعادت و شقاوت در دنیا و آخرت بر اساس آموزه های وحیانی قرآن تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
قدرت های آشکار و نهان چشم
از نظر آموزه های وحیانی قرآن، چشم به عنوان ابزار بینایی در مقایسه با بسیاری از نعمت های دیگر الهی، از اهمیت ویژه و خاصی برخوردار است.(انعام، آیه 46؛ یونس، آیه 31؛ نحل، آیه 78؛ مومنون، آیه 78؛ سجده، آیه 9)
در اهمیت چشم همین بس که از مهم ترین ابزارهای شناختی در کنار چشم و فواد است(نحل، آیه 78) و کسانی که از این ابزار شناختی به درستی بهره نمی برند، به سبب فقدان شناخت حقایق و عدم تحلیل درست از آن، گرفتار وارونگی فهم و توصیه ها می شوند و سقوط را برای خود و دیگران رقم می زنند.(بقره، آیات 7 تا 12؛ احقاف، آیات 25 و 26؛ اعراف، آیات 179 و 195 و 198؛ روم، آیه 53)
از نظر قرآن هر چند که همه هستی تحت مالکیت خدا است، اما برای بیان اهمیت چشم و حس بینایی، خدا در کنار قدرت شنوایی، حس بینایی را به عنوان حواسی معرفی می کند که تحت مالکیت خدا است.(یونس، آیه 31) توجه یابی به این نکته از سوی مومنان موجب می شود تا در برابر چشم خود را مسئول دانسته و از هر گونه بهره برداری نادرست خودداری کرده و تقوای الهی را پیشه گیرند(همان)؛ چنان که موجب می شود تا مومنان از تصرفات الهی نسبت به چشم خویش و کافران اطمینان بیابند و بدانند که خدا می تواند به گونه ای عمل کند که دشمنان کافر مومنان را نبینند(یس، آیه 9) یا مجاهدان دشمن را اندک و کافران مجاهدان را دو برابر ببیند(آل عمران، آیه 13) و این گونه با امدادهای غیبی الهی، پیروزی برای مومنان و شکست برای کافران رقم بخورد.(انفال، آیه 44)
هم چنین در بیان اهمیت چشم می توان به این نکته توجه داد که چشم و حرکات آن می تواند به عنوان یک ابزار شناختی از باطن افراد و شخصیت اشخاص مورد توجه در روان شناسی شخصیت و روان شناسی رفتار قرار گیرد؛ زیرا واکنش های چشم نسبت به امور می تواند بیانگر حالات و هیجانات باطنی فرد و حتی افکار و عقاید او باشد؛ چنان که به چرخش افتادن چشم منافقان به هنگام اخبار خاص می تواند بیانگر اضطراب ترس آنان از جهاد و اخبار آن باشد. در حقیقت همان طوری که تعادل چشم بیانگر شخصیت استوار و تعادل روانی شخص است حتی اگر در شرایطی خاص و ویژه ناشناس و خطرناک باشد(نجم، آیات 13 تا 17)،هم چنین عدم تعادل مانند چرخش سریع آن می تواند بیانگر وجود ترس باطنی و روانی در اشخاص باشد.(احزاب، آیات 10 و 19 و 20)
نگاه های خیره(ابراهیم، آیات 42 و 43)، عدم قدرت حرکت دادن چشم و خیره ماندن(همان)، نگاه زیر چشمی(شوری، آیات 45 و 46) و نیز گردش سریع و نامتعادل چشم همانند چشمان هراسان محتضر در هنگام مرگ(احزاب، آیات 10 و 11 و 19) خود گواهی روشن از ترس و اضطرابی است که در دلها و قلوب افراد است.
از نظر قرآن، چشمان اشکبار از شوق می تواند نشانه ای از رقت قلب انسان و کنش مناسب در برابر حقیقت باشد، بنابراین، می توان از اشک چشمان وضعیت باطنی شخص از شوق یا ترس یا حزن و اندوه را دریافت.(مائده، آیات 82 و 83؛ و آیات دیگر)
چشم ظاهری و چشم باطنی
البته از نظر قرآن، چشم به دو نوع چشم ظاهری و باطنی تقسیم می شود؛ زیرا همان طوری که در صورت انسان چشمی است که به عنوان ابزار حسی حقایق هستی و مادی را می نگرد و می بیند، برای انسان چشم باطنی و قلبی است که حقایق باطنی را بدان ادراک می کند. به نظر قرآن، ممکن است شخص دارای چشم و بینایی ظاهری باشد، اما فاقد بینایی باطنی و قلبی باشد: فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛ چون چشمان ظاهر آنان کور نیست، بلکه چشمان قلب ایشان که در سینه هایشان است، کور است.(حج ، آیه 46)
از نظر قرآن، چشم های ظاهری و باطنی ممکن است گرفتار پرده شوند، به طوری که اگر پرده ای بر چشم ظاهر باشد، گرفتار کور چشمی ظاهری می شود و اگر بر چشم باطنی و قلب ایشان باشد، گرفتار کور چشمی باطنی شوند و حقایق را تجزیه و تحلیل نکنند و مسیر درست را نیابند.(بقره، آیه 7؛ کهف، آیات 100 و 101)
ویژگی ها و صفات ظاهری و باطنی چشم
از نظر قرآن، چشم انسانی دارای صفات و ویژگی های ظاهری و باطنی است. از جمله مهم ترین این صفات و ویژگی ها می توان به کوری و بینایی اشاره کرد. به این معنا که چشم قابلیت دیدن را دارد و حس بینایی مرتب با چشم است؛ اما گاه به هر دلیلی ممکن است گرفتار کوری شود، این ملکه را از دست بدهد.
هم چنین چشم انسانی می توانند از مشاهده بسیار یا شدید، گرفتار خستگی شود(ملک، آیه 4)، چنان که خطای چشم نیز از دیگر امور عارضی بر چشم است.(نمل، آیه 44) خیانت چشم نیز از دیگر اموری است که در قرآن بیان شده است.(غافر، آیه 19) لذت چشم(زخرف، آیات 70 و 71)، وارونگی(انعام، آیات 108 و 110؛ نور، آیه 37)، حجاب و پرده(بقره، آیه 7؛ کهف، آیه 101) مهمور و مختوم شدن(بقره، آیه 7؛ نحل، آیات 107 و 108) از دیگر مسایلی است که در قرآن به عنوان ویژگی های چشم بیان شده است.
البته از نظر قرآن، چشم دارای ظرفیت بالایی از تصرفات است که از جمله آن ها می توان به «سحر چشم» اشاره کرد. خدا در قرآن به صراحت از سحر چشم از سوی ساحران اشاره کرده است(اعراف، آیه 116) که خود گواهی روشن بر تصرفات ساحران از طریق اعمالی خاص در چشمان دیگران است به طوری که امور را چنان می بینند که ساحران می خواهد. البته از نظر قرآن، برخی از دشمنان دیدن حقایق را هنگام تصرفات پیامبر(ص) و دیدن عالم برزخ یا ملکوت را از مصادیق سحر چشمان می دانند، در حالی که میان این حقیقت با سحر تفاوت ماهوی وجود دارد و نمی بایست دیدن حقایق برزخی یا ملکوتی را هم چون سحر چشمان دانست و از مصادیق آن بر شمرد(حجر، آیات 14 و 15)؛ زیرا در تفاسير يكى از معانىِ «سكّرت» را به «غشيت» ـ پوشش نهاده شده بر چشم ـ معنا نمودهاند كه آن كنايه از افسونگرى، جادو نمودن و سحر تعبير شده است.( جامعالبيان، ج 8 ، جزء 14، ص 17؛ روضالجنان، ج 11، ص 313) این در حالی است که باز شدن درهای آسمان و عروج در آن یا دیدن حقایق ملکوتی با تصرفات پیامبر(ص) از مصادیق سحر نیست؛ بلکه از مصادیق معجزه است؛ اما کافران با همانندسازی بر آن هستند که اگر این اتفاق بیافتد برای اجتناب از ایمان و اسلام آوری، آن را سحر بشمارند وخود را مسحور دانسته و از ایمان سرباز زنند.(همان)
از نظر قرآن، چشم زخم یکی از توانایی ها و ظرفیت های چشم است؛ زیرا برخی از چشمان متاثر از قدرت روان شخص می تواند تصرفاتی در جهان ماده و خارج از خود به جا گذارد. به سخن دیگر، روان هایی است که می تواند با بهره گیری از ابزار چشم ، در جهان ماده و امور خارج تصرفاتی داشته و آسیب های جدی وارد سازد(قلم، آیه 51)؛ زیرا «زلق» به معناى لغزيدن و «ليزلقونك بأبصارهم» است؛ يعنى تا تو را با چشمانشان آزار برسانند، پس تو را از مقامى كه خدا برايت قرار داده بلغزانند.(لسانالعرب، ج 6 ، ص 70، «زلق»)
برخی سفارش های حضرت یعقوب(ع) به فرزندان درباره ورود از درهای گوناگون شهر مصر را به مساله چشم زخم نسبت می دهند (یوسف، آیه 67)؛ زیرا برخى مفسّران گفتهاند: علّت دستور يعقوب (علیه السلام) به فرزندانش براى ورود به مصر از درهاى متعدّد، اين بود كه او مىترسيد مردم آنها را ببينند و با چشمشان به آنها آسيبى برسانند.( الميزان، ج 11، ص 218) بنابراين چشم زخم مىتواند واقعيّت داشته باشد.
هم چنین برخى گفتهاند: آيه «و من شرّ حاسد…»(فلق، آیات 1 و 7) شامل «عائن» هم می شود که به معنای كسى كه با چشم آسيب مىرساند، هم مىشود؛ زيرا چشم زخم، نوعى از حسد نفسانى است كه هنگام مشاهده چيزى كه در نظر شور چشم، زياد و تعجّببرانگيز است محقّق مىشود. (الميزان، ج 20، ص 393)
چشم چرانی، نشانه بیماردلی
از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از بیمارهایی قلبی، چشم چرانی است. در حقیقت قلوبی که گرفتار مرض هستند، گرفتار چشم چرانی و نگاه های هیز هستند.
هر چند که در آیات قرآن، واژه چشمچرانی به کار نرفته است، ولی از خیانت چشم (خائنه الاعین) سخن به میان آمده، چنانکه میفرماید: یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور؛ خدا خیانت چشمها و نگاههای دزدانه و آنچه را که دلها نهان میدارند، میداند.(غافر، آیه۱۹) پس باید گفت چشمچرانی از جمله رفتارهای خیانتآمیز چشمان است که باید انسان از آن پرهیز کند؛ زیرا اگرچه دیگران متوجه این خیانت چشمها نیستند، ولی خداوند از آن آگاه است و نسبت به آن واکنش نشان میدهد و شخص را در دنیا و آخرت مجازات میکند.
از نظر قرآن، خیانت چشمها، یک انحراف جنسی است که باید درمان شود. واژه فارسی چشمچرانی، به معنای چریدن چشم است و در اصطلاح، خیرهچشمی و هرزهنگاهی، هیزنگری، نگاه کردن از روی لذت به چهره خوبرویان و زیبارویان و نظر بازی است. (نگاه کنید: لغتنامه دهخدا، ج۵، ص۷۱۴۷، «چشمچرانی».)
چشم ابزار نگریستن و نگاه کردن است و به یک معنا حتی اختیار آن در دست ما نیست، مگر آن که چشم را ببندیم یا به گونه ای چشم به زمین بدوزیم که از آن به چشم فروهشتن تعبیر می شود. به سخن دیگر، گوش که ابزار شنیدن و شنوایی است، چه بخواهیم و نخواهیم به گونه ای آفریده شده که ما نمی توانیم آن را ببنیدم و چیزی را نشنویم، اما چشم را می توان تا اندکی مدیریت و مهار کرد. بنابراین، وقتی از مدیریت و مهار چشم سخن می گویم، به معنای آن نیست که چشم را بر امور و چیزها ببنیدم، بلکه مراد آن است که آن را مدیریت و مهار کنیم که مثلا از نگاه ادامه دار یا خیره یا مانند آن دست بردارد.
باید توجه داشت که نگاه به دو شکل می تواند باشد؛ نگاه آنی و گذرا و نگاه مستمر. هم چنین نگاه با توجه به اهداف جنسی و غیر جنسی می تواند به نگاه بدون شهوت یا با شهوت تقسیم شود. نگاه بی شهوت می بایست در روابط اجتماعی به عنوان یک اصل مورد عمل قرار گیرد؛ زیرا ما در روابط اجتماعی خود با دیگران چه جنس مخالف یا موافق به طور طبیعی با آنها ارتباط حضوری و کلامی داریم و به آنها نگاه می کنیم، نگاهی که به هیچ وجه در آن بحث تحریک شهوت و لذت جنسی مطرح نیست، این نگاه ها داخل در مقوله چشم چرانی نیستند؛ ولی نگاه های ادامه داری که با انگیزه لذت جنسی انجام می شود و به تحریک شدن غریزه و میل جنسی میانجامد، تحت عنوان چشم چرانی تعریف می شود.
در کاربردهای عرف فارسی، مقصود از چشمچرانی، نگاه شهوتآمیز به نامحرم و نیز نگاهی است که انسان را در معرض خطر وقوع در حرام نسبت به نامحرم قرار میدهد. در آیات قرآن با واژگانی چون «غض» و مشتقات آن و نیز تعبیرهایی مانند «خائنه الاعین»، درباره چشمچرانی مطالب و احکامی بیان شده است. برخی مفسران «خائنه الاعین» در آیه ۹۱ سوره غافر را به چشمچرانی و نگاه دزدانه به نامحرم تفسیر کردهاند (التفسیر المنیر، ج۲۴، ص۹۹)؛ زیرا حرکات مخفی و دزدانه چشم برای بهرهگیری و التذاذ موجب میشود تا انسان از مسیر امانت الهی دور شود و ابزارهای رشدی را در مسیر نادرست به کار گیرد. از آنجا که خداوند مالک اعضا و جوارح است و این ابزارهای شناختی در اختیار بشر قرار گرفته تا خداشناسی و هستیشناسی داشته باشد، ولی شخص با بهرهگیری نادرست از این ابزارها در حقیقت در امانت خیانت میکند. از اینرو چشمچرانی از مصادیق خیانت چشمان شمرده میشود.
یکی دیگر از فرمانهای الهی «غض بصر» به معنای چشم فروهشتن است که خداوند درباره نگاه بیان کرده و از مؤمنان خواسته تا در برابر نامحرمان از مرد و زن چشم فرو گیرند و در دیگران به صورت خیره، هیز و تیز و مستقیم نگاه نکنند. (نور، آیه ۳۰)
پس چشمچران کسی است که از نگاه کردن به چهره و اندام ظاهر و پوشیده زنان یا نوجوانان، لذت بصری میبرد. این چشمچرانی ممکن است به انحراف دیگر جنسی، چون خود ارضائی نیز کشیده شود. البته این انحراف و معضل اجتماعی منحصر به جنس مرد نیست، بلکه در میان مردان و زنان در حالتها و روشهای گوناگونی دیده میشود، از اینرو خداوند غض البصر را برای مردان و زنان به عنوان یک واجب مطرح کرده است.
از نظر قرآن، چشم چرانی زمینه ساز آلودگی به فحشاء و فساد جنسی است(نور، آیات 30 و 31)؛ در آيات شريفه، حكم حرمت چشمچرانى و نگاه به نامحرمان بيان شده است. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه مقصود از هر آيه در قرآن كه «حفظ فروج» دارد، حفظ از زنا است؛ جز همين آيه كه منظور، حفظ از نظر و چشمچرانى است. (تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 588، ح 91)
هم چنین از نظر قرآن، «خائنة الأعين» در آيه 19 سوره غافر به معنای چشمچرانى و نگاه دزدانه به نامحرم است که خدا هشدار می دهد تا این رویه دست بردارند که خشم خدا را موجب می شود. (التفسير المنير، ج 24، ص 99)
آثار سوء و تاثیر چشم چرانی بر سعادت و شقاوت انسان تا آن جا است که خدا در قرآن به پیامبر(ص) فرمان می دهد تا به مومنان فرمان دهد چشم پوشی و چشم فروهشتن را به عنوان یک حکم و واجب الهی بدانند و با چشم فروهشتن در عمل از چشم چرانی اجتناب نمایند(نور، آیه 30)؛ زیرا در آیه «يغضّوا» مترتّب بر «قل» شده است تا روشن شود كه منظور از «قول»، امر است؛ يعنى امر كن به چشم فروهشتن تا این گونه اجتناب از چشمچرانى تحقق یابد. پس الگر امر پیامبر(ص) به چشم فروهشتن است ، در حقیقت امر به اجتناب از چشم چرانی است.(الميزان، ج 15، ص 110 – 111)
چشم، ابزار شناختی و ارتباطی
اصولا از نظر قرآن، چشم ابزار شناختی و نیز ارتباطی انسان است و انسان ازاین طریق هم به شناخت دست می یابد و هم ارتباط برقرار می کند؛ چرا که ابزار ارتباطی انسان محدود به زبان نیست، بلکه ارتباط انسان با بدن و حالات آن در بسیاری از موارد برجسته تر و تاثیرگذارتر از ارتباط کلامی است.
زبان بدن از جمله ارتباطات غیر کلامی است که بسیاری از حقایق شخصیتی و باطنی انسان را به نمایش می گذارد. زبان بدن به انواع شکلهای ارتباط غیر کلامی یا رفتاری اشاره میکند که یک فرد از طریق رفتارهای فیزیکی خود، بدون آنکه صحبتی بکند با دیگران قادر است، ارتباط برقرار نماید. این رفتارها میتواند مربوط به وضعیت و حالات بدنی (محل قرار گرفتن دستها، پاها، نحوه نشستن، ایستادن، راه رفتن، خوابیدن)، ژستها (حالتها، اطوارها، اَداها)، حرکات و اشارات بدنی، جلوههای هیجانی صورت و حرکات چشمها باشد.
زبان بدن کلیه حالتها، حرکات، رفتار انسانی، اشارات بدنی، شیوه و روش سخن گفتن یا حالت ایجاد اصوات بدون صدا و مانند آن ها گفته می شود که بنا به سن جنس و قد و وزن و موقعیت جغرافیایی بروز می کند.
بنابراین، زبان چشم چنان که برخی از حالات آن پیش تر گفته شد، یکی از زبان های ارتباطی انسان است که می بایست به آن توجه کرد.
از نظر قرآن، انسان همان طوری که به اهمیت شناختی چشم و نگاه کردن می بایست توجه داشته باشد، می بایست به اهمیت ارتباطی چشم نیز توجه یابد؛ زیرا چشم مهم ترین دریچه شناختی و ارتباطی است که انسان با آن می تواند حقایق را بشناسد و با جهان بیرونی ارتباط بر قرار کند.
باید توجه داشت که از نظر قرآن، هر انسانی بر اساس شاکله شخصیتی خود عمل و رفتار می کند(اسراء، آیه 84) و همین امر موجب می شود تا کنش ها و واکنش های چشم را به عنوان دریچه شناختی از شخصیت بنشاسیم؛ زیرا اگر چشم با نگاه کردن به مسایل شناختی نسبت به امری پیدا کرده و کنش و واکنش هایی با توجه به شناخت از خود بروز می دهد؛ هم چنین چشم به عنوان یک دریچه از حقایق وجودی و شخصیتی می تواند به دیگران نشان دهد که از نظر شخصیتی فرد در چه سطحی است و چگونه فکر و عمل می کند.
پس از نگاه های چشم و ارتباط گیری آن می توان دریافت که شخصیت شخص چگونه است. پس از دریچه چشم می توان گرایش ها و گریزشهای قلبی و اعتقادی شخص را به دست آورد.
به سخن دیگر، چشم دارای دو کارکرد در حوزه شناختی و گرایشی است؛ نخست این که چشم با دیدن بیرون و ارتباط گیری با حقایق بیرونی گرایش ها و گریزش های خود را مشخص می کند؛ چنان که با دیدن امری لذت آفرین به سوی آن گرایش و با دیدن امر نفرت انگیز از آن گریزش می یابد؛ دیگر آن که چشم در شرایطی با کنش ها و واکنش های خود نشان می دهد که به چه چیزی گریزش یا گرایش دارد؛ این گونه شخصیت حقیقی صاحب خویش را به نمایش می گذارد. پس می توان از چشم به عنوان یک عامل شناختی شخصیت و گرایش ها و گریزش های حقیقی و باطنی شخص و هم به عنوان یک ابزار ارتباطی بهره گرفت. پس چشم تنها ابزاری برای شناخت از بیرون نیست، بلکه ابزاری برای شناخت از درون به ویژه شخصیت و ناگفته های باطنی و روانی شخص و شخصیت نیز است. از این جنبه است که قرآن در آیاتی به مساله ترس چشم ، گردش چشم ، اشک چشم و مانند آن ها توجه داده است.