اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنی

نيكوكاري در آموزه هاي قرآني

احسان و نيكوكاري، امري عقلي و پسنديده خاص و عام است. همه اديان الهي، بويژه دين اسلام، اهميت ويژه اي براي اين فضيلت قايل شده اند. مؤمنان واقعي و صاحبان انديشه در هر عصر و نسلي كوشيده اند كه وجود خويش را به اين اخلاق نيكو آراسته نمايند.

در اين مقاله سعي شده است مباحثي نظير: مفهوم احسان، آثار نيكوكاري، عوامل احسان، مصاديق و موانع احسان موردبررسي قرارگيرد. مطلب را باهم ازنظر مي گذرانيم:
مفهوم احسان
احسان و نيكوكاري، به جهت برانگيختن احساس خوش و لذت روحاني، امري شايسته و ارزشي است كه مورد اقبال و استقبال بيشتر مردم است. انسان طبيعي به طور فطري گرايش به زيبايي ها و تحسين دارد؛ از اين رو كارهاي شايسته كه در شكل كامل آن صورت مي گيرد و از لحاظ زيباشناختي روح لطيف آدمي را به صورت خود جلب و جذب مي كند، مورد تحسين عموم مردمان قرار مي گيرد. راغب اصفهاني در كتاب مفردات الفاظ قرآن كريم، بر اين باور است كه واژه حسن و مشتقات آن وصف آن دسته از امور ديني و يا دنيايي قرار مي گيرند كه به سبب داشتن گونه اي از زيبايي عقلي، عاطفي، حسي و مانند آن مي تواند با برانگيختن احساس خوشي، رضايت، زيبايي و تحسين در انسان، او را به خود جذب كند. وي مي افزايد: احسان به مفهوم كار نيكو كردن و نيز انجام دادن درست، نيك و شايسته كاري در شكل كامل آن، در قرآن به كار رفته است و شواهدي را براي آن مي آورد.

قلمرو كاربردهاي احسان
مفهوم احسان در كاربردهاي متعدد و متنوع آن، تصوير ارزش و جايگاه آن را در نظام فكري و ارزشي اسلام، در كنار بيان و تحليل مصاديق و پي آمدهاي گوناگون رواني، اخلاقي، عرفاني، فردي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و آخرتي آن، حوزه بسيار گسترده اي از آموزه هاي قرآني و روايي و نيز در حوزه يادشده را تشكيل مي دهد.
بخش قابل توجهي از آموزه هاي نبوي و علوي (ولايتي) مربوط به احسان بيشتر به مباحث جزيي پرداخته است. به نظر مي رسد با همه تلاش هاي گسترده اي كه از سوي مفسران و مؤلفان صورت گرفته است، تعريف دقيقي از اصطلاح قرآني احسان به دست داده نشده است؛ زيرا همه اين تعاريف به سبب گستردگي مصاديق و عناصر مؤثر در مفهوم احسان و نيز عدم تفكيك ميان كاربردهاي آن، از جامعيت لازم برخوردار نمي باشد. تعاريفي چون: رساندن نفع و سود نيكو و شايسته ستايش به ديگري؛ (التبيان ج2 ص 153 و نيز ج 4 ص426) كاري كه از سر آگاهي و به شكل شايسته انجام گيرد؛ (مجمع البيان، طبرسي، ج1 ص248) و نيز انجام كاري به شكل نيكو و با انگيزه خدايي و رساندن خير يا سود به ديگري بي چشم داشت هرگونه پاداش و جبران كردني (الميزان ج 4 ص20) نتوانسته است مقصود و مفهوم را چنان كه بايد و شايد به خواننده منتقل كند واز دربرگيرندگي برخوردار باشد تا بتوان از آن ها به تعريفي جامع و مانع ياد كرد. از آيات قرآني و بيان مصاديق احسان مي توان به اين مطلب دست يافت كه عناصر و مؤلفه هايي چون ايمان، انگيزه، نيت الهي (حسن فاعلي) نيك بودن ذاتي كار (حسن فعلي) شكل شايسته انجام كار (هيئت صوري) رساندن خير و خوبي به ديگري به عنوان عناصر اصلي در تحقق مفهوم احسان مهم و مؤثر هستند. در پاره اي از مصاديق همه و در پاره اي ديگر تنها بخشي از عناصر يادشده، مرز معنايي احسان را تشكيل مي دهند.
گستره معنايي احسان در آموزه هاي قرآني
واژه احسان به معناي انجام دادن كار نيك به طور عمده در آياتي به كار رفته كه پس از بيان اموري چند از عاملان آن به عنوان محسن يادشده است و مورد ستايش قرار گرفته است. (بقره آيه 58، آل عمران آيه 134؛ اعراف آيات 55 و 56) در اين آيات، ضمن بيان مصاديق كارهاي نيك، خداوند، مخاطبان قرآن را به انجام دادن كار نيك ترغيب و تشويق مي كند. آياتي كه با تصوير بخش هاي مهمي از شخصيت هاي فكري، عاطفي و رفتاري شماري از پيامبران، آنان را نمونه بارزي از محسنان (نيكوكاران) معرفي مي كند، نيز در اين دسته جاي دارند (يوسف آيات 51 و 56؛ صافات، آيات 102 و 105؛ قصص آيه 14)
در برخي از آيات بدون تعيين مصاديق نيكي، به نيكي كردن به ديگر (معناي ديگر از احسان) دستور و سفارش مي دهد. (نساء آيه 36؛ انعام آيه 151؛ قصص آيه 77).
احسان به معناي انجام دادن نيكو و شايسته يك كار در شكل كامل و تمام آن نيز در برخي از آيات به چشم مي خورد كه مي توان به آيات 23 سوره يوسف و نيز 7 سوره سجده و آيه 3 سوره تغابن اشاره كرد. البته در كاربردهاي قرآني فاعل احسان در اين معنا، محسن خوانده نمي شود. (مجمع البيان، ج 1 ص 515)
مطالعه و تأمل در آيات نشان مي دهد كه احسان، مفهومي انتزاعي و جامع هرگونه خير و نيكي است. اين مسئله براي تازيان عصر ظهور نيز شناخته شده بود، ولي قرآن با تغيير در گستره معنايي آن، مفهوم جديدي را توليد مي كند و آن را از حوزه انسان و انسان به انسان و خدا نيز مي كشاند.
احسان كه درنظر بيشتر مفسران، حسن آن عقلي بوده و از راه سيره عقلا تأييد مي شود، در عين تفاوت مفهومي از جهت مصاديق داراي گستره اي يكسان با برخي مفاهيم و پردامنه ديگر قرآن است. از اين رو در پاره اي از آيات، تقوا (آل عمران آيه 133 و 134) و در پاره اي ديگر ايمان و عمل صالح (كهف آيه 30) به احسان و انجام دادن كار نيك، تعريف شده است. همچنين از مقايسه برخي آيات با يكديگر برمي آيد كه نيكوكاري و انجام عمل صالح (بقره آيه 62 و نساء آيه 125) و نيز حسنات (انعام آيه 160) مترادف با احسان به معناي انجام كار نيك است.
در تفاوت مفهومي احسان با مفاهيم ياد شده براي نمونه مي توان از جمله به معناي پرهيزگاري براي خدا در تقوا كه بيانگر انگيزه خدايي فعل است و مفهوم نيك بودن در احسان كه بيشتر حس فعل را مي رساند اشاره كرد.
احسان به صورت يكي از مفاهيم بنيادين و پردامنه قرآن، هر چند بيش از همه درگستره اخلاق به كار رفته است، اما قلمرو معناي قرآني آن، افزون بر چارچوب كلي اعتقادي، با ترسيم نظامي ازارزش هاي اساسي اسلام كه در هم تنيده و تفكيك ناپذيرند، شاكله عاطفي و رفتاري و گفتاري مومنان را در حوزه هاي گوناگون ارتباط با خدا (بقره آيه 58) با خود (اسراء، آيه 7)، ديگران (بقره آيه 83) دين (انعام آيه 84) و بيگانگان (مائده آيه 13) تصوير مي كند. توجه قرآن به تصوير جنبه هاي گوناگون شخصيت شماري از پيامبران و معرفي آنان به عنوان محسنان ونيكوكاران مي تواند دليل ديگري بر توسعه قلمروي معنايي ياد شده باشد. (يوسف آيه 12 و قصص آيه 14)
وجوه معاني احسان
مي توان براي احسان در آموزه هاي قرآني سه معناي به نسبت متفاوت را ردگيري و شناسايي كرد: 1- احسان به معناي انجام دادن كار نيك كه اين معنا از احسان افزون بر كاربرد در حوزه هاي گوناگون ارتباط انسان با دين، پيامبران و ديگران، بيش از همه در حوزه ارتباط شناختي، عاطفي و رفتاري انسان باخدا به كار رفته است. اين مساله ريشه در اين بينش ونگرش قرآن دارد كه ارتباط تنگاتنگي ميان خدا، جامعه و آخرت وجود دارد.
2- احسان به معناي نيكي به ديگران كه از مصاديق احسان در معناي نخست نيز يافت مي شود ولي كاربرد متمايزي دارد؛ زيرا ازآن جا كه در پاره اي موارد، فوايد احسان بيش از فرد نيكوكار، متوجه كساني است كه در حق ايشان نيكي شده و هيچ منفعتي براي نيكوكار نداشته و نيازي از وي تامين نمي شود، مي تواند از معناي دوم متمايز سازد. اين معنا در ارتباط با احسان خدا به انسان و گاه احسان انساني نسبت به انسان ديگري چشم مي خورد.
3- احسان به معناي انجام كار شايسته در شكل كامل آن كه بيش تر به صورت صفتي از صفات فعل الهي در آيات قرآني به كار رفته و از صفات خداوند است.
به نظر مي رسد كه نيكوكاري و احسان در حوزه دينداري در اصطلاح قرآني داراي دو مولفه اساسي اسلام و تسليم در برابر خدا و اخلاص است. (نساء آيه 125)
اهميت و جايگاه نيكوكاري و احسان
راغب اصفهاني در مفردات الفاظ قرآن كريم بر اين نظر است كه احسان و نيكوكاري، خصلت و ويژگي انساني است كه برتر ازعدالت خواهي است؛ زيرا عدالت آن است كه انسان آن چه را برعهده او نهاده شده، به جا آورد و آن چه سهم و حق اوست برگيرد؛ ولي احسان آن است كه بيش از وظيفه به جا آورد و كم تر ازحق بگيرد.
در ارزش و اعتبار و اهميت احسان و نيكوكاري از نظر اجتماعي همين بس كه پايه هاي استوار خانواده به عنوان كوچك ترين و بنيادين ترين حوزه اجتماعي و مصداق آن بر آن نهاده شده است و اگر اجتماع به عدالت قوام و استواري مي يابد با احسان و نيكوكاري است كه به استحكام و استقرار واقعي خود دست مي يابد.
آثار احسان و نيكوكاري از منظر قرآن
يكي از روش هاي شناخت اهميت وارزش وجايگاه موضوع و مساله اي، فهميدن آثار، پيامدها و نقش آن در حوزه انساني است. براي آن كه از ارزش احسان ونيكوكاري در آموزه هاي قرآني به شكل درستي آگاه شويم، بهتر آن است كه به آثار دنيوي و اخروي احسان اشاره اي داشته باشيم.
در آيات قرآن براي احسان آثاري مادي و معنوي در دنيا و آخرت بيان شده است. از آثار مادي احسان مي توان به افزايش روزي و اتمام نعمت اشاره كرد كه در آيه 154 سوره انعام بيان شده است. خداوند در اين آيه يكي از اسباب و عوامل اعطاي نعمت و اتمام آن را نسبت به بني اسرائيل، مساله نيكوكاري ايشان در برخي از زمان هاي گذشته ياد مي كند و مي فرمايد: ثم آتينا موسي الكتاب تماما علي الذي احسن؛ سپس به موسي كتاب داديم تا بر كسي كه نيكوكار بوده است نعمت را تمام گردانيم. در آيه 148 سوره آل عمران، خداوند سعادت دنيا و زندگي نيك و آسايش و آرامش را از آثار احسان ونيكوكاري اشخاص و يا جوامع بر شمرده و مي فرمايد: فاتهم الله ثواب الدنيا و حسن ثواب الاخره و الله يحب المحسنين؛ خداوند ثواب و پاداش دنيا و پاداش بهتر اخروي را به ايشان بخشيد؛ زيرا خداوند نيكوكاران را دوست مي دارد. در آيه 30 سوره نحل نيز بر اين پيامد پاداشي احسان توجه مي دهد و مردمان را به همين جهت به نيكوكاري تشويق و ترغيب مي كند.
از آثار معنوي دنيوي كه قرآن براي احسان ياد مي كند مي توان به ايجاد دوستي و صميميت ميان انسان ها و همگرايي اجتماعي اشاره كرد. خداوند با اشاره به اين پيامد اجتماعي نيكوكاري مي فرمايد: لاتستوي الحسنه ولاالسيئه ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينك و بينه عداوه كانه ولي حميم (فصلت آيه 34) در اين آيه بيان مي شود كه براي برداشتن كينه ها و دشمني ها و دوري از واگرايي اجتماعي و دست يابي به همگرايي، احسان و نيكوكاري تا چه اندازه مي تواند مفيد و تاثيرگذار باشد.
رهايي از دام گناه و دست يابي به عفت و پاك دامني (يوسف، آيه23) از ديگر پيامدهاي دنيوي احسان است؛ چنان كه دست يابي به هدايت خاص و بهره مندي از هدايت قرآن (لقمان آيه3و 5) و بهره گيري و تأثيرگذاري آيات قرآني در حق وي (احقاق آيه12)از آثار ديگر احسان شمرده شده است؛ زيرا نيكوكاري موجب مي شود تا انسان در راه مطمئن الهي قرار گيرد و بتواند به ريسمان الهي بياويزد و با بهره مندي از آن به سعادت دنيوي و اخروي دست يابد. (لقمان آيه22) اين گونه است كه خداوند وي را از امدادهاي خاص و غيبي خود برخوردار مي گرداند و ياري و نصرت الهي شامل حال وي مي گردد (نحل آيه 128و نيز عنكبوت آيه69) و هرگاه در حق خود و يا ديگري دعايي كند از سوي خداوند مورد قبول و استجابت قرار مي گيرد و خداوند حوائج دنيوي و اخروي او را برآورده مي سازد. (آل عمران آيه147و 148)
آثار اخروي نيكوكاري
از آثار اخروي نيكوكاري مي توان به رستگاري و سعادت (لقمان آيه3و 5) جلب رحمت خاص خداوند (اعراف آيه56 و لقمان آيه3)، رهايي از عذاب الهي (زمر آيه58)، محبوبيت و دوستي خداوند (بقره آيه195، آل عمران آيه134)، فرجام نيك در زندگي دنيوي و آخروي (لقمان آيه22)، تكفير گناهان و محو بد ي ها و گناهان از سوي خداوند (هود آيه114) و رفع مواخذه و توبيخ (توبه آيه91) اشاره كرد.
در بينش و نگرش قرآني احسان و نيكوكاري آن چنان از اهميت و ارزش برخوردار است كه از نيكوكاري به كافران به عنوان امري پسنديده ياد شده است و از مؤمنان خواسته شده كه نسبت به كافران گذشت داشته و ايشان را بخشيده و با آنان رفتاري بزرگوارانه و كريمانه داشته باشند؛ زيرا گذشت و بخشش به عنوان مصاديقي از احسان و نيكوكاريي موجب مي شود تا انسان به عنوان محسن محبوب درگاه خداوند شود. (مائده آيات12و 13)
قرآن با اشاره به پاداش هاي اخروي و دنيوي مؤمنان را ترغيب و تشويق مي كند كه به احسان به عنوان امري مهم توجه داشته باشند. در كتاب نفيس فرهنگ قرآن تأليف آيت الله هاشمي رفسنجاني و گروهي از محققان مركز فرهنگ و معارف قرآن براي كساني كه اهل احسان و نيكوكاري هستند پاداش هاي خاص و عامي را از آيات قرآني شمارش كرده اند كه مي توان به نمونه هايي از آن اشاره كرد. از جمله پاداش هاي نيكوكاري در آموزه هاي قرآني، برخورداري از همسران خوب (احزاب آيه28و 29)، آبرومندي در قيامت (يونس آيه26)، امتنان و منت الهي (يوسف آيه90)، امداد و ياري خاص خدا و پيروزي و نصرت بر دشمنان (صافات آيات 114و 116و 121)، بقاي نسل بر روي زمين (صافات آيات75و 77و 80)، بهشت و بهره مندي از نعمت هاي مادي و معنوي آن (مرسلات آيات 41و 44)، تحيت الهي (صافات آيات 75و 131) حكمت و دانش خاص و نظر درست و صائب (يوسف آيه22و قصص آيه14)، برخورداري از دانش و كتاب الهي (صافات آيات114و 117و 121)، برخورداري از منزلت اجتماعي و قدرت سياسي (يوسف آيه56) برخورداري از منصب داوري (يوسف آيه22)، موفقيت در آزمون الهي و توفيق او (صافات آيه105و 106)، برخورداري از نام نيك (صافات آيات 75و 78و 80) و رهايي از اندوه و غم بزرگ و… اشاره كرد.
عوامل نيكوكاري و احسان
بي گمان احسان و نيكوكاري ويژه انسان هايي است كه در مسير هدايت قرار گرفته و كمال را از خداوند مي جويند. دوري از خصلت هاي ناپسند موجب مي شود تا دست كمك و ياري ديگراني كه به سوي ايشان دراز شده را بفشارند و به آنان ياري و مدد رسانند. از نعمت هاي به دست آمده و خداداد در راه خدا انفاق كنند و از هر توان و نيرويي كه خداوند به ايشان داده، در راستاي تكامل فردي و اجتماعي بهره گيرند. از اين رو مي كوشند تا نيازهاي فردي و اجتماعي و نيز روحي و مادي ديگران را به هر طريق ممكن برطرف سازند. كمك و تعاون به عنوان اصول اصلي نيكوكاري همراه با بخشندگي عاملي مي شود تا همگرايي اجتماعي در ايشان با نوع دوستي تقويت شود.
ريشه و منشأ نيكوكاري را بايد در ايمان حقيقي افراد دانست؛ زيرا تنها مؤمنان با پذيرش خالقيت و ربوبيت الهي و نيز باور به روز رستاخيز و مسئله پاداش و كيفر در آخرت است كه به احسان روي مي آورند و به عنوان بنده خاص الهي در خدمت به ديگران مي كوشند و از هيچ كوشش و تلاشي براي رفع و دفع نيازهاي متنوع ديگران دست نمي شويند. آيات بسياري از قرآن، ايمان و عبوديت از انسان را به عنوان عوامل اصلي نيكوكاري و احسان انسان برشمرده است كه مي توان به آيات 83و 85 سوره مائده و آيات 80تا 122 سوره صافات اشاره كرد؛ زيرا بندگي خدا به معناي آن است كه ديگران هم چون آفريده هاي الهي از كرامت و شرافت آفرينش الهي برخوردار مي باشند و مؤمن به عنوان وظيفه شرعي و اخلاقي بر خود فرض مي بيند تا به ديگر آفريده هاي الهي نيكي كند تا شرايط مناسبي براي دست يابي به هدايت الهي و رشد و تكامل فراهم آيد و ديگران نيز بتوانند در مسير تكامل قرارگيرند و به سعادت دست يابند.
مصاديق نيكوكاران
نيكي و نيكوكاري در اشكال مختلف و متنوعي ظهور و بروز مي كند. قرآن در سه دسته ارتباط خدا با انسان، انسان با خدا و انسان با انسان ديگر، مصاديق زيادي را براي نيكوكار بيان مي كند. از اين رو مي بينيم از كمك و انفاق مادي گرفته تا دستگيري و هدايت گمراهان همه از مصاديق نيكوكاري است. از سويي هم به برخي از مصاديق سه گانه اشاره مي كند و هم به مصاديق عيني و كساني كه از عنوان محسن و نيكوكاران بهره مند شده اند و خداوند آنان را به اين نام ستوده است.
در يك تحليل مي توان در حوزه انجام دادن كارهاي نيك و شايسته به ديگران ياد كرد. در اين موارد در ارتباط با امور اجتماعي و تقويت همگرايي افزون بر وظايف شرعي و تكاليف قانوني كه در حوزه عدالت به يك معنا قرار مي گيرند، از نوعي توجه ويژه و اهتمام خاص به برخي از اعضا و طبقات اجتماعي ياد مي كند و خواهان اهتمام به اين دسته مي شود. از اين رو از باب فضيلت اجتماعي از احسان به والدين (احقاف آيه 15 و بقره آيه 83 و چندين آيه ديگر)، احسان به همسايگان (نساء آيه 36)، احسان به همسر (همان آيه 128 و بقره آيه 229)، احسان به دوستان و هم نشينان (نساء آيه 36) و احسان به گروه هاي اجتماعي ديگري چون يتيمان (بقره آيه 83 و نساء آيه 36) و احسان به مسكينان و ناتوانان (بقره آيه 83) ياد كرد.
براي بيان سرمشق ها و نمونه هاي عيني به مصاديق نيكوكاران اشاره كرده و از شماري از پيامبران به عنوان نمونه هاي عيني از محسنان و نيكوكاران چون ابراهيم و اسحاق(ع)(انعام آيات 83 و 84) و مانند ايشان ياد مي كند.
هم چنين بر 35 مورد به عنوان مصاديق احسان ياد كرده و از مومنان خواسته كه به اين موارد اهتمام ويژه اي داشته باشند. هريك از اين موارد را مي توان در يكي از سه گانه هاي معنايي و مفهومي احسان دسته بندي كرد. به اين معنا كه برخي از موارد ياد شده از مصاديق ارتباط خدا با انسان و برخي ديگر از موارد ارتباط انسان با خدا و برخي ديگر از مصاديق ارتباط انسان با انسان مي باشند.
به عنوان نمونه قرآن براي نيكي خدا به بندگانش، افزون بر دنيا و در زمينه هاي نيازهاي رواني و مادي، در آخرت نيز مواردي را به عنوان احسان بيان داشته است. حضرت يوسف(ع) رهايي از زندان، آمدن از باديه به شهر، رهايي از خشك سالي و جدايي را از احسان خدا در حق خود به عنوان بنده خدا بر مي شمارد. (يوسف آيه 100)
از اين روشن تر، قرآن احسان به صورت نيكوكاري در شكل كامل آن را از صفات خود نسبت به بندگان دانسته و آفرينش نيكوي آفريده ها را از مصاديق احسان به عنوان صفت فعل الهي بر شمرده است. (سجده آيه 7 و نيز تين آيه 4 و مومنون آيه 14) البته در يك مورد اين عمل به انسان نيز نسبت داده مي شود و آن نيز مرتبط به ايمان و عمل صالح است و مي فرمايد: ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات انا لانضيع اجر من احسن عملا؛ كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند ما اجر و پاداش كساني كه عمل نيكو انجام دادند تباه نمي سازيم.(كهف آيه 30)
سبب ناتواني انسان براي انجام شايسته و كامل كاري نيك از آن روست كه انسان به جهت فقدان احاطه علمي و آگاهي به جوانب و پيامدهاي دنيايي و اخروي رفتار و عمل، نمي توان بدون هدايت الهي، نيك و بد آن را تشخيص دهد و آن را در بهترين و كامل ترين شكلش انجام دهد. (هود آيه 7 و فصلت آيه 33)
در حوزه ارتباط با ديگران، سفارش به رفتار نيك با همسر به ويژه زنان (بقره آيه 229) و چشم پوشي از برخي حقوق براي رفع اختلاف در زندگي زناشويي و حفظ آن (نساء .آيه 128) و تلطيف روابط اجتماعي و كاهش تنش ها با احسان و فروبردن خشم (آل عمران آيات 133 و 134)، عفو و گذشت از لغزش هاي مردم (همان و نيز مائده آيه 13)، پاسخ به درخواست و پرسشهاي متفاوت و متنوع مردم (يوسف آيه 36) و تامين زندگي محرومان و قراردادن حقي در اموال خود براي ايشان (ذاريات آيه 16 و 19) مانند آن از مصاديق و مواردي است كه از مردم خواسته شده بدان عمل كنند و يا از عمل و رفتارهايي از اين دست ستايش شده است.
در حوزه ارتباط انسان به خدا مي توان به امور عبادي اصل ايمان به خدا و قرآن و پيامبران (مائده آيات 83 تا 85) و دوستي و مودت اهل بيت (شورا آيه 23)، ايمان به آخرت (لقمان آيه 3 و 4) و عمل و اهتمام به ديگر واجبات ديني به ويژه انفاق (آل عمران آيه 134) زكات (لقمان آيه 3 و 4) تقواي الهي (زمر آيه 33 و 34) جهاد در راه خدا (توبه آيه 120) رعايت حال افراد پير (يوسف آيه 78)، عمل به وظايف و واجبات الهي و امتثال امر (صافات آيه 102 و 105) و ترك محرمات و فحشا و گناهان كبيره (نجم آيات 31 و 32) و دوري از فساد و تباهي (اعراف آيه 56) و مانند آن اشاره كرد.
موانع احسان
در آيات قرآن برخي از مسايل به عنوان موانع احسان مطرح شده است تا مردمان با شناخت و دوري از آن بتوانند به عنوان و مقام محسن و نيكوكار دست يابند. از جمله موانع اي كه در آموزه هاي قرآني بر آن تاكيد شده است مي توان به تفاخر (نساء آيه 36) و تكبر (همان) ياد كرد. به نظر مي رسد كه تفاخر به معناي فخر فروشي به ديگران و نيز تكبر از اموري است كه موجب مي شود تا شخص خود را از ديگري جدا و برتر دانسته و حاضر به همراهي با ديگران نشود و از اين رو گرفتار نوعي واگرايي اجتماعي شده و از اجتماع دور و از همزيستي با مردم و همكاري و مساعدت و مضاعدت ديگران دست مي شويد.در نگرش اسلام و قرآن، تكبر و تفاخر به عنوان مهم ترين عوامل واگرايي اجتماعي مورد توجه و نظر بوده است و از مردمان خواسته شده است تا از اين خصلت رهايي يابند. خصلت و ويژگي اي كه موجب شد تا ابليس از درگاه ايزد منان رانده شود و بسياري از انسان ها از راه هدايت دور و دچار گمراهي شوند. قرآن به جاي تكبر و تفاخر از مردمان مي خواهد تا منش تواضع را به عنوان بستري مناسب براي رشد خصلت نيكوكاري و همگرايي اجتماعي در پيش گيرند. (مائده آيه 83 و 85) و با پرداخت كالا و هديه مناسب (بقره آيه 236) همگرايي را در ميان خود تقويت كنند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا