اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

نفرين، واكنشي به ناهنجاري ها

samamosنفرين، نوعي دعاي بد در حق ديگري و در ادبيات فارسي ضد آفرين است. همه ما با آفرين و نفرين آشنا هستيم. وقتي نسبت به كسي يا كاري خوشحال شويم، در حق او دعاي خير مي كنيم و با تعبيري چون آفرين، اين خوشحالي و سرور خود را اظهار مي داريم؛ اما هنگامي كه شخص يا كاري را ناخوشايند مي يابيم، واكنش ما نسبت به او نفرين و دعاي بد است.
در حقيقت آفرين و نفرين، نوعي واكنش نسبت به ديگران و يا كارهاي آنان در قالب دعا و نيايش است. در فرهنگ قرآني نيز اين موضوع به اشكال گوناگوني وجود دارد. به عنوان نمونه از ما خواسته شده تا در برابر چيزهاي خوب و با بركت، از اصطلاح ماشاءالله و براي چيزهايي كه مي خواهد اتفاق بيفتد، ان شاءالله بگوييم كه در حقيقت نوعي نيايش و دعا نيز محسوب مي شود.

از اين روشن تر، در آيات قرآني موارد بسياري را مي توان يافت كه واژه لعن! صراحت به كار رفته و يا در مواردي خداوند با واژه هايي چون تبت، تعساً، ويل بعدا، اطمس، اشدد، قاتل، قتل و مانند آن، كس يا كساني را نفرين كرده است.
نويسنده در اين نوشتار با مراجعه به همين آيات و آيات مشابه بر آن شده تا حقيقت نفرين و آثار روحي و فردي و اجتماعي و نيز دنيوي و اخروي و نيز احكام آن را بيان كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
نفرين، كمترين واكنش به ناهنجاري ها
انسان به طور طبيعي نسبت به خوبي ها و زيبايي ها، واكنش مثبت نشان مي دهد و با ديدن آن ها خوشحال و شادان مي شود؛ چنان كه بدي ها و زشتي ها را ناخوش مي دارد و از ديدن آنها غم و اندوه بر سيرت و سيمايش نمايان مي شود. بسياري از مردم با ديدن خوبي ها و زيبايي ها واكنش عاطفي و احساسي نشان مي دهند و با گفتن آفرين و دعاي نيك و خير، سرور و خوشحالي خويش را هويدا مي سازند؛ چنان كه با ديدن زشتي ها و بدي ها، با نفرين ابراز انزجار و تنفر مي كنند.
يكي از آموزه هاي قرآني كه اصول عقلاني نيز آن را تاييد مي كند، تولي و تبري است كه به اشكال مختلف از جمله در شكل احكام اخلاقي و حقوقي امر به معروف و نهي از منكر خودنمايي مي كند. هر انساني مي بايست نسبت به هنجارها و ارزش ها بويژه اجتماعي آن حساس باشد و براي تثبيت آنها گام هاي عملي در گفتار و رفتار بردارد. نسبت به خوبي ها واكنش مثبت نشان داده و نه تنها خود بلكه ديگران را به انجام آن تشويق كند و به عنوان هنجارها و معروف و پسنديده هاي اجتماعي ديگران را نيز وادار به انجام آن نمايد.
در مقابل، هر بدي و زشتي را ناخوش داشته و ديگران را از آن برحذر دارد و با واكنش هاي گوناگون، نفرت و بيزاري خود را نشان دهد؛ چرا كه ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي، داراي ريشه هاي عقلاني و عقلايي و شرعي است كه تعالي جامعه را تضمين مي كند؛ در مقابل، ضدارزش ها و نابهنجاري ها، جامعه را با خطرهاي گوناگوني مواجه و از درون متلاشي مي سازد.
هر انساني موظف است تا هنجارها، ارزش ها و خوبي ها را بشناسد و براي ايجاد و تقويت آن بكوشد. اصولا انساني كه بر فطرت و عقل سليم است، از چنين توانايي برخوردار است و به طور طبيعي به اشكال گوناگون نسبت به هرگونه عامل تهديدكننده ارزش ها و هنجارها واكنش نشان مي دهد. از اين رو هر كس براساس توان و يا شرايط و مقتضيات، واكنش هاي مناسب را نشان مي دهد. اين واكنش ها در بيش تر موارد متناسب با نوع هنجارشكني يا قدرت و توان شخص در برابر هنجارشكن است. پس تلاش مي كند تا با توجه به ميزان و درصد هنجارشكني و تاثير آن در جامعه و نيز توان و قدرت مبارزه و مقابله با هنجارشكني و هنجارشكن، واكنش مناسب را نشان دهد.
به سخن ديگر، واكنش ها مبتني بر دو مسئله اساسي است: 1- ميزان و درجه هنجارها و حساسيت موضوعي آن؛ 2- ميزان توان مقابله با هنجارشكني. براين اساس مراتب و درجات امر به معروف و نهي از منكر در اسلام و آموزه هاي دستوري آن بيان شده است كه از مخالفت قولي ساده تا عمل شديد را شامل مي شود.
بنابراين، اگر شخص هنجارشكن، اصول و بنيادها را مورد هجوم قرار دهد، دراين صورت واكنش ها بسيار شديدتر و سخت تر خواهد بود به گونه اي كه گاه به شكل خشونت بروز مي كند؛ و اگر اين گونه نباشد و اصول اساسي مورد تهديد نباشد در آن صورت با توجه به ميزان و درجه حساسيت مسئله و موضوع، واكنش هاي گفتاري و رفتاري نشان داده مي شود. البته گاه هنجارشكن در موقعيت برتري قرار دارد كه امكان واكنش هاي مناسب وجود ندارد، دراين جاست كه كم ترين واكنش به هنجارشكني در شكل نفرين و لعن نمود مي يابد.
همچنين گاه شرايط و موقعيت چنان نيست كه حق هنجارشكن به ميزان هنجارشكني در دنيا داده شود، در اين صورت نيز نفرين به عنوان يك نوع واكنش مطرح مي باشد.
درحقيقت واكنش هايي چون لعن و نفرين، نوعي تولي و تبري و امر به معروف و نهي از منكر نسبت به هنجارشكنان و هنجارشكني است. از اين رو به عنوان يك واكنش طبيعي، صحيح و درست از سوي عقل و وحي مورد توجه و تاييد قرار گرفته است.
بنابراين، درباره فلسفه نفرين مي بايست به اين نكته توجه شود كه حس فطري انسان و واكنش دروني افراد، تمجيد و سپاس از كارهاي شايسته و تكذيب و پرخاش در برابر افعال ناشايست است. اين، شيوه هميشگي افراد با هر مكتب و مرام و يا دين و آيين است كه درحالت اعتدال، نوعي واكنش دروني را نسبت به افعال بيروني در خود احساس كنند.
به ديگر سخن، لعن و نفرين هر انساني نسبت به ظالمان، هرگز به عنوان «عمل» و «كنش» ابتدايي محسوب نمي شود، بلكه عكس العمل و واكنشي است كه در اثر ستم ستمكاران در احساس و انديشه خود مي يابد؛ همان گونه كه قرآن كريم نقض عهد و پيمان تبهكاران را نسبت به ارزش هاي الهي و انساني باعث لعن خداوند و سيه دلي آنان مي شمرد و مي فرمايد: فبما نقضهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه ؛ به سبب نقض پيمان، ما آنان را نفرين و لعن كرديم و دلهايشان را سنگ و سخت قرار داديم. (مائده، آيه 31)
به هرحال، نفرين كم ترين، ساده ترين و ابتدايي ترين واكنش انسان به ناهنجاري ها، بدي ها و زشتي هاست. خداوند در آيه 76 سوره انبياء به واكنش حضرت ابراهيم(ع) نسبت به بت پرستان اشاره مي كند كه برخلاف ساده ترين اصول عقلاني و عقلايي، بتان ناتوان از هر عملي را خدا دانسته و به پرستش آن ها مي پردازند. آن حضرت(ع) بت پرستان و بتان ايشان را نفرين مي كند و مي فرمايد: اف لكم و لما تعبدون من دون الله افلاتعقلون
علامه طبرسي در مجمع البيان، اف را به معناي تباه و هلاكت بار معنا مي كند. (مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 68) بنابراين طبيعي ترين و ساده ترين واكنش به بي خردي بت پرستان، نفرين و بيزاري زباني است كه آن حضرت(ع) نشان مي دهد.
موجبات نفرين
چنان كه گفته شد، نفرين نسبت به كساني انجام مي گيرد كه برخلاف ارزش ها، هنجارها و بارهاي راستين عقلاني، عقلايي و وحياني عمل مي كنند و به هنجارشكني دست مي زنند.
اما براي اين كه جزئيات بيشتري از علل و عوامل و موجبات نفرين از نظر آموزه هاي قرآني داشته باشيم، لازم است به سراغ آيات برويم تا اين موجبات را به شكل روشن تري بشناسيم.
خداوند از جمله زمينه هاي نفرين در حوزه اعتقادي به اموري چون كفرورزي (ابراهيم، آيه2؛ مريم، آيه37؛ مؤمنون، آيه24؛ محمد، آيه8 و عبس، آيه17)، شرك ورزي و توصيف خداوند به شريك داشتن (انبياء، آيات18و 21و 67؛ و فصلت، آيه6)، تكذيب پيامبران(مؤمنون، آيات23و 26؛ و قمر، آيات 9 و 10 و نيز منافقون، آيات 1و2)، تكذيب معارف الهي (مؤمنون، آيات31 تا 39)، تكذيب قيامت (طور، آيه11 و قيامت، آيات 32 تا 35 و مرسلات، آيه15)، افتراء به خدا (مائده، آيه64 و نيز توبه، آيه30)، افتراء به قرآن (مدثر، آيات 11 تا 25) و تحريف حقايق دين (بقره، آيه97 و ابراهيم، آيات2و3) اشاره مي كند.
در حوزه عمل و رفتارهاي فردي به اموري چون رياكاري و خودنمايي در عبادات از جمله نماز (ماعون، آيات4و 6)، تكبر(قيامت، آيات33 تا 35) دين فروشي عالمان ديني (بقره، آيه79)، ترك نماز (قيامت، آيات31 تا 35 و ماعون، آيات4و 5)، قساوت قلب و غفلت از خدا (زمر، آيه22)، غفلت از نماز (ماعون، آيات4و5)، كراهت از حق و حقايق نازل شده (محمد، آيات8 و 9)، ناخشنودي از وحي (همان)، كفران نعمت هاي الهي (عبس، آيات17تا 32)، دنياطلبي (بقره، آيه79 و ابراهيم، آيات2و3) و مانند آن به عنوان موجبات نفرين خدا و مردم اشاره كرده است.
از موجبات نفرين در حوزه عمل اجتماعي مي توان به اموري چون استكبارورزي (مدثر، آيات18 تا 25)، بازداشتن مردم از راه خدا و حركت در مسير حق و حقيقت (ابراهيم، آيات2 و 3)، تحريف حقايق قرآن براي گمراهي مردم (همان و نيز بقره، آيه79)، توطئه عليه دين و طراحي مقابله با رهبران ديني(مدثر، آيات 11 تا 20)، شكنجه و عذاب مؤمنان (بروج، آيات 4و 8)، عيب جويي از ديگران (همزه، آيه1) گمراه گري و اغواي مردم (يونس، آيه88 و نوح، آيات 26 و 27)، گناه و فسق (مائده، آيات21 تا 25 و نيز دخان، آيه22؛ جاثيه، آيه7 و عبس، آيات 17 و 23)، لواط و هم جنس بازي(عنكبوت، آيات 28 تا 30)، منع زكات و حقوق مالي ديگر (ماعون، آيات4و 7)، كم فروشي و خيانت در معامله (مطففين، آيات1و2)، فسادانگيزي در زمين (عنكبوت، آيه30)، ظلم و ستم در حق خود و ديگران (مؤمنون، آيه41 و زخرف، آيه 75) و مانند آن اشاره كرد.
از مجموعه اين آيات و مانند آن به دست مي آيد كه هرگونه حركت برخلاف اصول عقلاني، عقلايي و وحياني كه حركت بر خلاف اهداف و فلسفه آفرينش است، تبعات سنگيني به دنبال دارد كه از جمله آن نفرين خدا، فرشتگان، پيامبران و مؤمنان است.
مؤمنان نيز به پيروي از خداوند و پيامبران لازم است تا نفرين را روشي براي مبارزه با هرگونه اعتقادات و رفتارهاي ضدحق و هنجارها و ارزش ها بدانند و بر آن عمل كنند.
از اين جاست كه مي توان به حكم الهي درباره نفرين دست يافت؛ زيرا خداوند گاه نفرين را جايز و گاه ديگر واجب و لازم دانسته است. به عنوان نمونه نفرين بر دروغ پرداز گناه پيشه (جاثيه، آيه7)، دين فروش (بقره، آيه79)، دشمنان دين و مسلمانان (آل عمران، آيه119 و منافقون، آيه4)، ظالمان و ستمگران (زخرف، آيه65)، عيب جويان طعنه زن (همزه، آيه1)، كافران (ابراهيم، آيه2 و آيات بسيار ديگر)، كم فروشان خائن در معامله (مطففين، آيه1)، اغواگران و گمراه گران (يونس، آيه88)، گناهكاران و متمردان (مائده، آيات22 تا 25)، مجرمان متكبر (دخان، آيه22)، مفسدان (عنكبوت، آيات28 و 30)، تكذيبگران حق (مرسلات، آيه15) و منافقان (منافقون، آيات 1و4) را بر مردم جايز دانسته و در آيات 6 و 9 سوره نور، درخواست نفرين و غضب بر خود از سوي زن به عنوان پنجمين سوگند در صورت انكار راست گويي شوهر در ادعاي زناكاري وي را واجد دانسته است.
البته گاه اين جواز به وجوب نفرين مي رسد و آن زماني است كه تنها راه مبارزه با هنجارشكنان، نفرين باشد؛ چرا كه نفرين، واگذاري امر مجازات به خداوند است. اين كه كسي نسبت به دشمنان ستمگر و مستكبر، خواهان مرگ از سوي خداوند مي شود، روشي براي تبري جويي است كه لازم است انجام گيرد. اين جاست كه تبري جويي لازم و واجب مي شود. به سخن ديگر، هرگاه نفرين، تنها راه تبري جويي از زشتي ها و بدي ها و مانند آن است، لازم است به آن به عنوان يك امر واجب نگريسته شود.
آثار دنيوي و اخروي نفرين
نفرين و دعاي بد در حق ديگران، تاثيرات شگرفي به جا مي گذارد و اين گونه نيست كه آن را صرفا يك لقلقه زبان بدانيم.
به سخن ديگر، نفرين تنها يك واكنش بي تاثير و حرف مفت نيست، بلكه واكنشي است با آثار و تبعات سخت و شديد كه شخص بايد مواظب باشد گرفتار آن نشود.
خداوند در آيات 88 تا 90 سوره يونس و نيز 17 تا 27 سوره دخان، تباهي اموال و بهره نبردن از آنها را از پيامدهاي نفرين مي شمارد و در اين آيات گزارش مي كند كه چگونه نفرين حضرت موسي(ع) موجب شد تا فرعون و فرعونيان نتوانند از همه نعمت ها و مواهبي كه در اختيار داشتند بهره ببرند و خود و اموالشان تباه شود.
سرگرداني انسان ها نيز از آثار نفرين است. اگر انسان كاري كند كه نفرين حقي او را بگيرد، ممكن است در زندگي گرفتار سرگرداني شود، چنان كه دعاي بد و نفرين حضرت موسي(ع) موجب سرگرداني يهوديان به مدت چهل سال شد. (مدثر، آيات 24 تا 26)
قساوت قلب و سنگدلي نيز از آثار و پيامدهاي نفرين است. (يونس، آيات 88 تا 90) همچنين هلاكت و نيستي (مومنون، آيات 23 تا 27 و قمر، آيات 9 تا 16) از ديگر آثار نفرين حق و اهل حق است.
بسياري از گرفتاري هاي ما بي آن كه متوجه باشيم به سبب آه و نفرين پدر و مادر يا دوست و رفيقي است كه به او ظلم و ستم كرده ايم و او از سردرد به خداوند پناه برده و مجازات عمل را به خداوند واگذار كرده است.
در كتاب نشان از بي نشان ها اين حكايت نقل شده كه واگذار كردن به خدا تا چه اندازه ممكن است خطرناك باشد و تا چه اندازه مي تواند اين واگذاري و نفرين از روي ناتواني، خانمانسوز و هلاك كننده باشد. مي گويند: يك روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجي مي فرمايند: برويد شهر مقداري ماست بخريد و بياوريد.
مرحوم حاجي طبق دستور عمل مي كند. در مراجعه با يكي از سوارهاي حكومتي برخورد مي كنند. سوار از ايشان مي خواهد كه لباسها و اسبش را نگهداري كند تا او در رودخانه شنا كند.
مرحوم حاجي مي فرمايند: وقت ندارم و بايد بروم. آن مرد جاهل با دسته تازيانه به سر حاجي مي زند، طوري كه سر ايشان مي شكند و ماستها مي ريزد. مرحوم حاجي با سكوت در كنار رودخانه خود را تميز مي كند. مجددا ماست مي خرد و مراجعه مي نمايد.
مرحوم بابا علت تأخير را جويا مي شود. مرحوم حاجي قضيه را شرح مي دهد. مرحوم بابا سؤال مي كند: شما چه عكس العملي نشان دادي؟ مرحوم حاجي مي گويند: هيچ نگفتم و جزاي عمل او را به خدا واگذار كردم. بابا مي فرمايد: كار خوبي نكردي، براي اينكه او سر شما را شكسته به خدا واگذارش نمودي. فورا با عجله برگرد و با او تغير و تشدد نما. مرحوم حاجي فورا برمي گردد؛ ولي هنگامي بر مي گردد كه كار از كار گذشته و اسب، او را بر زمين زده و هلاكش كرده بود.
گفتني است عارفان و سالكان بزرگي از محضر بابا رستم فيض برده و به دست ايشان پرورش يافتند. يكي از معروف ترين شاگردان وي مرحوم «حاج محمدصادق مشهور به تخت فولادي» است كه از عرفاي بزرگ قرن سيزدهم و استاد سير و سلوك مرحوم «حاج شيخ حسنعلي نخودكي»(ره) بود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا