اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانعلوم قرآنیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

نبوت، اخبار مهم مقامات رفیع

بسم الله الرحمن الرحیم

دسترسی انسان به غیب به آسانی نیست؛ زیرا اگر همانند عالم شهادت قابل دسترسی آسان باشد، اطلاق عالم غیب بی معنا است؛ البته با آن که شناخت عالم شهادت نیز به آسانی نیست، ولی به هر حال انسان می تواند با همین ابزارها و منابع ادارکی و شناختی در اختیار خویش، شناختی خود را به دست آورده یا تکمیل کند و به اتمام برساند؛ اما چنین شرایط و امکانی نسبت به عالم غیبی برای انسان ها فراهم نیست.

از نظر قرآن، تنها راه شناخت انسان نسبت به عالم غیب که عقل از وجود آن آگاه است، بهره مندی از وحی در قالب نبوت است که خدا اخبار عالم غیب را در اختیار انسان قرار می دهد.

حقیقت نبوت و رسالت از نظر قرآن

خدا در قرآن، از دو گروه انبیاء و رسولان سخن به میان آورده است که به ظاهر نسبت میان آنها مانند نسبت حیوان و انسان عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر رسولی می بایست نبوت را دارا باشد، ولی این گونه نیست که هر نبیّ دارای رسالت باشد. خدا می فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلاَ نَبِيٍّ إلاّ …؛ و ما پیش از تو هیچ رسول یا نبی نفرستاده ایم مگر آن که …(حج، آیه 52)

هم چنین می فرماید: وَكَانَ رَسُولاً نَبِيًّا؛ و او رسول نبی بود.(مريم ، آیات 51 و 54) این بدان معناست که برخی از انبیاء، رسول نبوده اند، بلکه برخی از آنان از هر دو مقام و منزلت برخوردار بودند؛ چنان که از امام باقر (علیه السلام) روايت شده كه عيسى (علیه السلام) در گهواره، نبىّ و حجّت خدا بود، و در سنّ هفت سالگى به مقام رسالت رسيد. (تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 333، ح 66) خدا در توصیف پیامبر(ص) نیز می فرماید: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ…؛ کسانی از رسول نبی اتباع و پیروی می کنند…(اعراف، آیه 157) بنابراین، می توان از نبوت انسانهایی سخن به میان آورد که رسالتی از سوی خدا برای ابلاغ ندارند، بلکه تنها گیرنده یا خبردهنده اخبار مهم هستند که طریق عادی بیرون از دسترس انسانها حتی با عقول کامل است؛ زیرا این افراد دارای مقام رفیع و بلندی در نزد پروردگارشان هستند که به آنان این توفیق را می بخشد تا از چنین اخباری غیبی بهره مند شوند که عقل انسانی از طریق عادی به آن دسترسی ندارد؛ زیرا با مراجعه به ریشه واژه نبوت ممکن است که نبوّت از « نبأ » به معناى خبر داراى فایده بزرگ (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 789، «نبأ».) و یا از « نَبْو » به معناى رفعت و بلندى باشد(همان، ص 790، «نبى».) که در این صورت می توان گفت که اخبار مهم را افراد رفیع دریافت می کنند؛ زیرا حقیقت نبوت بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، رابطه‌اى بین خداوند و بندگان خردمند خویش، به منظور رفع مشکلات و نابسامانی هاى مربوط به امور معاش و معاد انسانها است.(همان، ص 789، «نبأ».)

راغب اصفهانی هم چنین می نویسد: «نبى‌ء» با همزه  از آن جهت است که خبر دهنده به امورى است که با آنها عقول پاک آرامش مى‌یابد، چنان که مى‌تواند به معناى اسم فاعلى، یعنی خبر دهنده  و یا اسم مفعولى، یعنی خبر گیرنده باشد.(همان)

علامه طباطبایی نیز می نویسد: «نبىّ» در صورت مشتقّ بودن از «نبو» به معناى صاحب مقام بلند و رفیع نسبت به سایر مردمان است.( المیزان، ج 14، ص 304؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 790، «نبى».)

اما رسولان کسانی هستند که از سوی خدا ماموریت دارند تا به ابلاغ پیام ها و رسالات الهی بپردازند و شریعت الهی را به دیگران برسانند و آنان را به ایمان و عمل صالح دعوت کرده و از عبادت غیر خدا بازدارند و به تقوای الهی دعوت نمایند. بنابراین، ممکن است شخصی به اخبار مهم و سودمندی غیبی دسترسی داشته باشد، ولی مسئولیت رسالت نداشته باشد.

نبوت تشریعی و نبوت غیر تشریعی

این بدان معناست که خدا همان طوری که اخبار عالم غیب را از طریق رسولان خویش به گوش جهانیان می رساند و آنان را نسبت به علوم و معارفی آگاه می کند که هیچ طریقی جز وحی برای دسترسی به آن نیست(بقره، آیه 151)، هم چنین ممکن است به برخی از افراد دارای مقام رفیع اخباری از غیب بیان کند که مختص آنان باشد و نیازی نیز نباشد که به دیگران بگویند؛ بلکه اخباری خاص برای آن افراد است که شایسته دریافت آن علوم و معارف غیبی را دارند. بنابراین، دور از واقع نخواهد بود که اولیای الهی هم چون امامان معصوم(ع) از نبوت برخوردار باشند، بی آن که رسالتی داشته باشند؛ چنان که حضرت عالم به علم لدنی یعنی خضر(ع) به تعلیم الهی و وحی، از اخبار غیبی خاص برخوردار بود که رسولی چون حضرت موسی(ع) بدان دسترسی نداشته است(کهف، آیات 65 تا 82)؛ زیرا این انباء الهی نقشی در رسالت حضرت موسی(ع) ایفا نمی کرد و لازم نبود تا ایشان بدانها آگاهی و علم داشته باشد؛ بلکه نبوت ایشان در همان چارچوب رسالت ایشان بوده است نه فراتر از آن.

به نظر می رسد حضرت لقمان (ع) نیز دارای نبوت بوده، ولی رسالتی نداشته است؛ چنان که حتی مادر موسی(ع) یا حضرت مریم(س) از انباء غیب الهی بهره مند بودند، در حالی که رسالتی نداشته و انباء و اخباری مهم و سودمند مختص خود آنان بوده است.

خدا درباره مادر موسی(ع) می فرماید: إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي؛ هنگامى كه به مادرت آنچه را كه بايد وحى مى ‏شد، وحى كرديم كه او را در صندوقچه‏ اى بگذار سپس در دريايش افكن تا دريا او را به كرانه اندازد و دشمن من و دشمن وى او را برگيرد؛ و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى.(طه، آیات ۳۸ و ۳۹)

هر چند که انبیاء در مقام نبوت، ممکن است مسئولیت رسالت نداشته باشند، ولی همگی به سبب برخوداری از وحی و علوم و معارف غیبی ممکن است، در جایگاهی بلند و رفیع از نظر اجتماعی قرار گیرند و مردمان به سبب همان انباء و اخبار مهم و سودمند غیبی به ایشان گرایش یابند. از همین روست خدا در توصیف انبیاء به این نکته توجه می دهد که آنان با این که از مقام رفیع برخوردار هستند هرگز اهل خیانت در امانت نبوده و غلّ نمی ورزند(آل عمران، آیه 161) و هرگز مردم را به خود به جای خدا دعوت نمی کنند، بلکه از مردمان می خواهند تا بندگان خدا باشند و این گونه به مظهریت در ربوبیت و پروردگاری دست یابند و بتوانند تصرفاتی در تکوین داشته باشند(آل عمران، آیه 79) چنان که حضرت عیسی(ع) یا خضر(ع) داشتند.

از نظر قرآن، همان طوری که مردمان می بایست به رسالت رسولان و کتب ایشان ایمان آورند، هم چنین می بایست نسبت به انباء انبیاء ایمان داشته و به تکذیب آن نپردازند؛ زیرا انباء آنان نیز از وحی است.(بقره، آیه 136)

البته انبیاء به رسولان و کتب ایشان و رسالت آنان ایمان داشته و بر اساس میثاق الهی عمل می کنند و چیزی بر خلاف آن نمی گویند یا نمی کنند.(آل عمران، آیه 81)

از نظر قرآن، نبوت تشریعی با رسول الله (ص) پایان یافت؛ چرا که خدا به صراحت می فرماید: مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ؛ محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست. (احزاب، آیه ۴۰)

باید توجه داشت که خاتم به معنای «ما یختم به» به انگشتری گفته می شود که پس از پایان نامه بدان نامه را مهر می کنند تا کسی به آن چیزی نیافزاید یا کم نکند. بنابراین، با پایان یافتن رسالت آن حضرت(ع) ، نبوت تشریعی نیز پایان یافته است، هر چند که نبوت غیر تشریعی ممکن است ادامه یابد که وقوع آن با امامان معصوم(ع) از جمله حضرت حجت(ع) دور از انتظار و وقوع نیست؛ زیرا خدا همان طوری که وحی غیر تشریعی را به زنبوران دارد، وحی غیر تشریعی به اولیاء خویش دارد؛ چنان که خدا درباره زنبور عسل و وحی غیر تشریعی می فرماید: وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ. ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل وحى كرد كه از پاره‏ اى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست و چفته ‏سازى مى كنند، خانه ‏هايى براى خود درست كن. سپس از همه ميوه ‏ها بخور و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى! آنگاه از درون آن شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مى ‏آيد. در آن براى مردم شفاء و درمانى است. راستى در اين زندگى زنبوران براى مردمى كه تفكر مى كنند نشانه و آیات قدرت الهى است.(نحل، آیات ۶۸ و ۶۹)

علل رفعت صاحبان نبوت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نبوت از آن کسانی است که شایستگی بهره مندی آن را داشته باشند. این شایستگی به سبب وجود علل و عواملی است که آنان را در مقام رفیع نبوت قرار می دهد. از نظر قرآن، عوامل و عللی که موجب بهره مندی از نبوت می شود شامل موارد زیر است:

  1. مشیت الهی: مشیت الهی همان قوانین حکیمانه الهی است که بر هستی جاری و ساری است. از نظر قرآن مقتضای مشیت الهی این است که برخی از انسان ها از نبوت برخوردار باشند و خدا از طریق وحی، آنان را نسبت به حکمت و کتب و علوم و معارف غیبی آشنا سازد و این گونه آنان را رفعت بخشد.(انعام، آیه 83)
  2. احسان: از نظر قرآن، دارندگان نبوت انسان هایی هستند که فراتر از اخلاق عدلی در مقام احسان عفوی یا اکرامی هستند و خدا احسان ایشان را با نبوت و حکم حکیمانه انبایی و منت نعمت نبوت پاداش می دهد.(انعام، آیه 84؛ یوسف، آیه 22؛ مجمع‌البيان، ج 5 – 6 ، ص 339؛ روح‌المعانى، ج 7، جزء 12، ص 315؛ صافات، آیات 114 تا 117؛ مجمع‌البيان، ج 7 – 8 ، ص 711؛ تفسير التحريروالتنوير، ج 11، جزء 13، ص 163)
  3. سربلندی از فتنه های سخت بسیار: کسانی شایسته مقام رفیع نبوت هستند که از کوره فتنه های سخت و شدید و بسیار سربلند بیرون آمده باشند(طه، آیه 40)؛ زیرا «جئت على قدر» يعنى تو به مقام نبوّت و وحى كه برايت تقدير شده بود، پس از « فَتَنَّاكَ فُتُونًا » نايل شدى. (مجمع‌البيان، ج 7 – 8 ، ص 19؛ الكشاف، ج 3، ص 65)
  4. جهاد مقدس: از دیگر علل تاثیر گذار می توان به جهاد مقدس اشاره کرد که با ایثارگری فرد شرایط برای کسب حکمت و نبوت فراهم می آید(بقره، آیه 251)؛ زیرا مقصود از «حكمت» نبوّت است و داود (علیه السلام) قبل از كشتن جالوت نه پيامبر بود و نه پادشاه و پس از قتل جالوت، خداوند دو مقام را يكجا به ايشان عطا نمود. (مجمع‌البيان، ج 1 – 2، ص 620)
  5. رشد عقلی و استوای نفسانی: از نظر قرآن، اعطاى مقام نبوّت، پس از رسیدن به رشد و استحکام عقلی و برقرار حالت استوای نفسانی است(یوسف، آیه 22؛ قصص، آیه 4)؛ زیرا بنا بر قولى، مراد از «حكماً» همان مقام نبوّت است.(مجمع‌البيان، ج 5 – 6 ، ص 339؛ روح‌المعانى، ج 7، جزء 12، ص 315)
  6. صداقت تصدیقی: تصدیق مطابقت و موافقت قول و فعل یا همان اعتقاد و عمل است؛ یعنی چیزی را که مطابق حق است به جا می آورد و انجام می دهد. از نظر قرآن، کسانی که به مقام صدیقین برسند از نبوت برخوردار می شوند.(مریم، آیات 41 و 56)
  7. صالح بودن: کسانی که به مقام صالحین می رسند از نبوت بهره مند می شوند و خدا به ایشان وحی انبایی می فرستد.(انعام، آیات 85 و 89؛ تحریم، آیه 10)
  8. عبودیت: از نظر قرآن کسی که بنده خدا باشد و به مقام عبدالله برسد، از نبوت بهره مند می شود.(بقره، آیه 90؛ ابراهیم، آیه 11؛ کهف، آیات 1 و 65؛ مریم، آیه 30) البته این نبوت می تواند نبوت تشریعی(کهف، آیه 1؛ مریم، آیه 30)، یا نبوت غیر تشریعی(کهف، آیه 65) باشد. باید توجه داشت که منت الهی همان نعمت نبوت است (بقره، آیه 90؛ مجمع‌البيان، ج 5 – 6 ، ص 471؛ البحر المحيط، ج 6 ، ص 416) ؛ چنان که رحمت الهی (کهف، آیه 65) نیز همان نعمت نبوت است.( مجمع‌البيان، ج 5 – 6 ، ص 746)

البته خدا در قرآن نسبت به کسانی هشدار می دهد که از نبوت تشریعی و غیر تشریعی بهره مند نیستند، ولی مدعی دروغین نبوت هستند.(انعام، آیه 93)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا