اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

ميوه ممنوع و عنصر آشكارساز در بهشت آدم

يكي از دشواري هاي شناخت حقيقت و ماهيت آدمي، مساله آفرينش اوست. اگر اين مساله به گونه اي حل مي شد شايد نسبت به خود بيش تر شناخت مي داشتيم و براي ادامه راه درست و بهره گيري بهتر از موقعيت و وضعيت و توانمندي هاي خويش بيش از پيش مي توانستيم عمل كنيم.

هر چند قرآن به مساله آفرينش انسان از جهات مختلف پرداخته است ولي هنوز نكات بسياري در اين كتاب آسماني و وحياني است كه به عللي مختلف بر ما پوشيده مانده است.

برخي با نگاهي نمادگرايانه و تمثيلي به اين مباحث مي نگرند و آن در حوزه هاي عرفاني و تمثيلي مي برند و كار خويش را آسان مي سازند ولي اين هم براي آنان كارساز نيست زيرا در بسياري از موارد به تفسيري دست مي يازند كه صاحب كتاب خود بدان راضي و خشنود نيست و تاويلاتي را به كار مي گيرند كه آشكارا خود بر تناقض و تضاد دلالت مي كند.

يكي از مسايلي كه در آيات آفرينش مطرح است درخت ممنوع است كه بدان آدمي شكل و شمايل ديگري يافت. اين كه اين درخت چه چيزي را در بر داشت كه توانست اين گونه عمل كند كه دست كم بخش هاي جنسي مرد و زن را آشكار سازد.
پرسش اين است كه پيش از خوردن اين ميوه ممنوع آيا آلات جنسي مرد و زن چگونه پنهان بود؟ آيا اصولا آنان از اين چنين ابزارهاي جنسي بي بهره بودند و يا اين كه مخفي و نهان بود؟ اين نهان و مخفي بودن به چه شكلي بود و چرا با خوردن درختي آشكار مي شود؟
پرسش اساسي اين است كه آيا عناصري در جهان يافت مي شود كه به شكل عنصر آشكار ساز و يا مبدل عمل كند؟ چه اتفاقي با خوردن ميوه ممنوع غير از سركشي و عصيان آدم و حوا و هبوط از مقام انس و قرب الهي رخ داده است؟ آيا تنها همين بخش پنهان بود؟ يا اين كه همه بخش هاي آدمي پنهان بود و آدمي از چيزي به نام جسد و كالبد ظاهري به شكل كنوني آن برخوردار نبوده است؛ زيرا وجود عنصر زميني و گل و خاك به معنا و مفهوم اين نيست كه به حتم و قطع آدم از جسد و كالبدي خاكي كنوني برخوردار بوده است؛ زيرا ممكن است كه عناصر ديگر خاكي كه ديداري نيستند مورد بهره گيري در اساس شاكله و ريختي آدمي بوده است. به اين معنا كه عناصري در آدم از زمين به كار گرفته شده كه ريختي خاص به بخشيده بود و اين گونه نبوده است كه بتوان او را به صورت جسد و كالبدي كنوني تصوير كرد. به سخن ديگر شايد آدمي را همانند برخي از نوشته ها شمرد كه با حرارت و يا برخي از عناصر آشكارساز مي توان آشكار كرد و خواند.
آيا اين گونه بود؟ نگره قرآن به اين مساله چگونه است؟
نگره قرآن به كالبد انساني
به نظر مي رسد كه بر خلاف تفسير متداول و معمول كه آشكار سازي ميوه ممنوع را تنها در حوزه ابزارهاي جنسي آدم و حوا دانسته اند در حوزه عمومي تر و كلي تر بوده است.
مفسران و مترجمان بر اين باورند كه آدم و حوا با خوردن ميوه درخت ممنوع كاري كردند كه سواة و بدي ها و زشتي هاي جنسي آنان آشكار شد. به اين معنا كه آدم و حوا داراي جسد و كالبدي همانند انسان هاي امروزي بوده اند و تنها تفاوت اين بود كه آنان از مو و يا چيزي بهره مي بردند كه آلات جنسي ايشان را نهان مي كرد و كاري كه ميوه ممنوع كرد از ميان بردن مو و يا همان پوشش بوده است. از اين رو آنان به سراغ گياهان و برگ هاي درخت بهشتي مي روند تا آن را بپوشانند.
ولي به نظر مي رسد كه مساله فراتر از اين بوده است. با بهره گيري از آيه ديگري از قرآن كه درباره قتل هابيل است به روشني معلوم مي شود كه اين آشكار ساز عملي كه انجام داده فراتر از آشكار كردن آلات جنسي ايشان بوده است. به اين معنا كه آدمي را كالبد و جسمي لطيف تر بوده است كه به چشم نمي آمد. آنان داراي جسدي اين گونه نبوده اند. خداوند در قرآن مي فرمايد كه پس از اين كه قابيل هابيل را كشت نمي دانست كه با جسد بردار خويش چه كند تا اين كه خداوند كلاغي را فرستاد تا به او بياموزد كه چگونه گودالي بكند و جسد برادر را در آن نهان سازد: فبعث الله غراباً يبحث فيالارض ليريه كيف يواري سوءة اخيه.
در اين آيه نيز سخن از سوءاة اخيه است كه مراد همان جسد و كالبد جسماني است. بنابراين مي توان گفت كه آن چه در آيه 121 درباره سواه بيان مي شود همان جسد و كالبد جسماني است كه پيش از اين آشكار نبوده است. خداوند مي فرمايد: فاكلا منها فبدت لهما سوآتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه و عصي آدم ربه فغوي. آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برايشان آشكار شد.
بنابراين عنصر آشكار سازي كه بدن آدمي را آشكار ساخت مي بايست از اموري باشد كه موجب شد تا آدمي از توانايي ديدن جنيان محروم شود؛ زيرا جنيان و ابليس نيز از عناصري برخوردارند كه ديده نمي شوند. كاري كه ابليس با توطئه و سوگند دروغ انجام داد اين بود كه خود را از چشم آدم مخفي سازد و آدم با خوردن عنصر آشكار ساز ديده شود و خود هم چنان در پس پرده باشد و ديده نشود. از اين روست كه خداوند به فرزندان آدم هشدار مي دهد كه مواظب ابليس و شياطين جني باشند كه آنان شما را مي بينند ولي شما آنان را نمي بينيد. اين در حالي بود كه پيش از اين آدم و حوا توانايي ديدن ابليس را داشتند و هر دو به شكل از نوع كالبد مخفي برخوردار بودند ولي از زماني كه عنصر آشكار ساز مورد مصرف آدم و حوا واقع شد تنها بدن و كالبد جسماني آدم و حوا و فرزندانشان آشكار شد و ابليس و يارانش از جن هم چنان در پس پرده باقي ماندند.
نياز به پوشش زماني آغاز شد كه آدمي از عنصر آشكار ساز خورد و خود را آشكار ساخت و اين كالبد نيازمند پوشش شد تا از گرما و سرما در امان باشد.
اين در حالي است كه قرآن در برخي از آيات آدم را سرزنش مي كند كه چرا با خوردن عنصر آشكارساز كاري كرد تا از بهشتي كه در آن گرسنگي و تشنگي و گرما و سرما معنا نداشت بيرون آورد و نيازمند پوشش شد.
به هر حال بازخواني آيات به تحليل ديگري براي شناخت واقعيت با بهره گيري تفسير قرآن از قرآن امري لازم و ضروري است تا توانمندي هاي بشري حتي پس از هبوط و خوردن ميوه ممنوع و آشكاري كالبد جسماني دانسته شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا