اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

مهار شهوت نفسانی با عفت باطنی

بسم الله الرحمن الرحیم

عفت به معنای مهار شهوات نفسانی، یک حالت باطنی است که آثار آن در رفتار و کنش و واکنش ها خودنمایی می کند. در جهاد و تزکیه نفس می بایست عفت به عنوان یک فضلیت اخلاقی دردستور کار قرار گیرد و ملکه و مقوم عفت در نفس ایجاد شود. از آن جایی که عفت نفس ارتباط تنگاتنگی با دین داری، عقل مداری و به ویژه حیای اخلاقی دارد، لازم است به عفت نفس به عنوان خاستگاه بسیاری از فضایل دیگر انسانی توجه و اهتمام خاص شود. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا اهمیت، عوامل و آثار عفت نفس را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عفت خاستگاه رفتار تقوایی

در فرهنگ قرآنی واژه عفّت، حالتى از حالتهاى نفس است که با وجود آن، شهوت نمى تواند بر نفس غلبه کند.( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 573 «عفّ».) بنابراین در فرهنگ اسلامی – قرآنی، به خوددارى نفس از شهوات نفسانى و تمایلات غیر شایسته، در هر شخص و در هر موضوع، عفّت نامیده مى شود .(التحقیق، مصطفوی، ج 8 ، ص 180، «عفّ».)

در فرهنگ اخلاق اسلامی نیز، عفّت، انقیاد قوّه شهویّه، در مقابل امر و نهى عقل، همچون ازدواج به عنوان عمل معقول و مقبول و خوردن در حد اعتدال عقلى و عرفى است.( نگاه کنید: جامع السعادات، نراقی، ج 2، ص 17.)

به سخن دیگر، واژه عفت که در لغت به معنای نگه داشت، خودداری، کفّ و حبس است، در اصطلاح قرآنی – اسلامی به معنای نگه داشت نفس و مهار آن در سایه حاکمیت عقل فطری است به طوری که هر کار شهوانی در چارچوب های عقلانیت فطری باشد. از همین روست که با تقوای الهی نزدیک است؛ زیرا تقوای الهی به معنای «نگه داشت نفس از هر گونه عملی است که موجب غضب الهی شود». کسی که بی عفتی می ورزد در حقیقت پرده دری و دریدگی می کند و به فاسق و فاجر نزدیک است که نشانه بی تقوایی است. امام جعفر صادق عليه السلام در تبیین مفهوم و ماهیت عفت به ضد آن اشاره می کند؛ چرا که یکی از راه های شناخت ماهیت امور، شناخت ضد آن است؛ چنان که گفته شده است: تعرف الاشیاء باضدادها. امام صادق(ع) عفت را جزو فضایل و سجای اخلاقی معرفی کرده و با اشاره به ضد آن می فرمایند : وَ الْعِفَّةُ وَ ضِدُّها الْتَّهَتُّكُ ؛ يكي از سجاياي اخلاقي، عفت است كه ضد آن همان بي پروائي است. (اصول كافي، ج 1، ص 21 )

امیرالمومنین علیه السلام عفت باطنی را به عنوان یکی از چهار فضلیت برتر انسانی معرفی می کند و تاثیر آن را در مدیریت قوای نفسانی به ویژه شهوت ارزیابی می کند و می فرمایند : الْفَضائِلُ أرْبَعَةٌ أجْناسٍ: أحَدُها: الْحِكْمَةُ وَ قَوامُها في الْفِكرِ. وَ الثّانِي: الْعِفَّةُ وَ قَوامُها فِي الشَّهْوَةِ وَ الثَّالِثُ: الْقُوَّةُ وَ قَوامُها فِي الْغَضَبِ. و الرّابعُ: الْعَدْل وَ قَوامُها فِي اعْتِدالِ قُوَي النَّفْسِ؛ فضايل بر چهار گونه اند: 1- حكمت كه موضوع آن فكر است، 2- عفت كه موضوع آن شهوت است، 3- قوه و نيرو كه موضوع آن غضب است، 4- عدالت كه موضوع آن اعتدال نفساني است.(بحار الانوار، ج 78، ص 81 )

از آن جایی که خدا برای هر انسانی دو حجت قرار داده که شامل حجت باطنی و ظاهری است؛ چنان که امام کاظم (ع) می فرماید: إنَّ للِّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ؛ خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها.(کافی، ج 1، ص 16)

این حجت باطنی، همان نرم افزار ذاتی و تکوینی است که در کنار دیگر صفات و ویژگی های نفس جزو آن است؛ یعنی همان طوری که نفس انسانی دارای قوای دافعه و جاذبه، شهوت و غضب است، دارای قوه عاقله ای است که قوای جاذبه و دافعه را مهار می کند و به انقیاد می کشاند. البته از نظر قرآن، وجود این قوه عاقله به خودی خود به معنای عقال و مهار نیست، بلکه وقتی این قوه از سوی نفس به کار گرفته شود و به فعلیت و ظهور در آید، آن گاه است که قوه جاذبه و دافعه با همه عصیانگری خویش، ناچار تن به اطاعت داده و منقاد می شود. وقتی این انقیاد از سوی دو قوه نسبت به حاکمیت قوه عاقله ظهور کرد آن زمان است که ما از عفت نفس سخن به میان می آوریم. در حقیقت، «نگه داشت نفس و انقیاد هواهای نفسانی از قوه عاقله همان حالت عفت نفس است». با تحقق چنین حالتی در نفس است که رفتارها و کنش های انسانی مبتنی بر عقلانیت تغییر محسوسی پیدا می کند؛ چرا که وقتی نفس تابع اوامر و نواهی عقل این حجت باطنی می شود، بستری برای ظهور دین داری و حیاورزی که حالت ظاهری در رفتار و کنش ها است، فراهم می آید.

در روایات اسلامی است که سه گانه دین و عقل و حیا هماره با هم هستند: قال اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلاَثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اِثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا اَلثَّلاَثُ فَقَالَ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَيَاءُ وَ اَلدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اِخْتَرْتُ اَلْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ اَلدِّينِ اِنْصَرِفَا وَ دَعَاهُ – فَقَالاَ يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ اَلْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ ؛ اصبغ بن نباته از على عليه السلام روايت مي كند كه جبرئيل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‌ام كه ترا در انتخاب يكى از سه چيز مخير سازم. پس يكى را برگزين و دوتا را واگذار. آدم گفت: چيست آن سه چيز؟ گفت: عقل و حياء و دين. آدم گفت: عقل را برگزيدم، جبرئيل به حياء و دين گفت شما بازگرديد و او را واگذاريد، آن دو گفتند: اى جبرئيل ما مأموريم هرجا كه عقل باشد با او باشيم. گفت خود دانيد و بالا رفت.(کافی، ج 1، ص 11)

از این روایت به دست می آید که دین داری و حیاورزی بازتابی از عقل مداری نفس انسانی است. پس اگر قوه عاقله بر قوه جاذبه و دافعه حاکمیت یافت و آن دو منقاد شوند، به طور طبیعی حیا به معنای اخلاق عملی و دین به معنای پذیرش فلسفه خلقت و آخرت و عمل براساس محتوای شریعت تحقق می یابد. از همین روست که از نظر قرآن کسی که قوه عاقله او به هر دلیلی حاکمیت نداشته باشد، گرفتار سفاهت بوده و به جای دین گرایی و اخلاق محوری به دین گریزی و اخلاق گریزی گرفتار است؛ خدا می فرماید: وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ؛ و چه كسى جز آنكه به سفیه و سبك ‏مغزى گرايد از آيين ابراهيم روى برمى‏ تابد.(بقره، آیه 130) و یا در جایی دیگر می فرماید: وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ؛ و شگفت آنكه سفیه و كم خرد ما در باره خدا سخنانى ياوه مى‏ سرايد. (جن، آیه ۴)

پس از نظر قرآن، کسی که گرفتار بی خردی و بی عقلی است و عقل خویش را به اشکال گوناگون از قابلیت استفاده انداخته و دفن و دسیسه کرده است، از دین توحیدی و دعوت پیامبران الهی که مبتنی بر عقلانیت و الهامات باطنی نیز است، گریزان است؛ در حالی که کسی که از عقلانیت فطری و حجت باطنی بهره می برد، به طور طبیعی رفتاری مبتنی بر دین مداری و اخلاق مداری خواهد داشت.

به سخن دیگر، خاستگاه عفت را می بایست در عقلانیت فطری انسان دانست و کسی که عقل فطری خویش را به کار می گیرد به انقیاد هواهای نفسانی می پردازد و این گونه است که رفتاری وی در حوزه های عملی و بیرونی مبتنی بر دین مداری و اخلاق مداری است. پس می توان گفت که خاستگاه و ریشه عفت همان عقلانیت فطری است، چنان که خاستگاه حیاورزی نیز عفت است.

البته باید توجه داشت که مراد از عقلی که حجت الهی است، عقل عبادی و فطری است که مطابق فطرت الهی و الهامات عمل و رفتار می کند. این که امام صادق عليه السلام می فرماید: حُجَّةُ اللّه ِ عَلَى العِبادِ النَّبِيُّ ، و الحُجَّةُ فيما بَينَ العِبادِ و بَينَ اللّه ِ العَقلُ؛ حجّت خدا بر بندگان پيامبر است و حجّت ميان بندگان و خدا، خرد است. (کافی، ج 1، ص 21)

امام کاظم (ع) نیز می فرماید: إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى أكمَلَ لِلنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ ، و نَصَرَ النَّبِيِّينَ بِالبَيانِ ، و دَلَّهُم عَلى رُبوبِيَّتِهِ بِالأدِلَّةِ ؛ خداوند تبارك و تعالى حجّتها را با خردها بر مردم تمام كرد و پيامبران را با بيان يارى رساند و با دلايل، آنان را به ربوبيّت خود رهنمون شد. (کافی، ج 1، ص 13)

امام كاظم عليه السلام ـ در سفارش به هشام بن حكم ـ فرمود: ما بَعَثَ اللّه ُ أنبِياءَهُ و رُسُلَهُ إلى عِبادِهِ إلاّ لِيَعقِلوا عَنِ اللّه ِ ، فأحسَنُهُمُ استِجابَةً أحسَنُهُم مَعرِفَةً ، و أعلَمُهُم بِأمرِ اللّه ِ أحسَنُهُم عَقلاً ، و أكمَلُهُم عَقلاً أرفَعُهُم دَرَجَةً في الدّنيا و الآخِرَةِ ؛ خداوند پيامبران و رسولان خود را به سوى بندگانش نفرستاد مگر براى اين كه درباره خدا انديشه كنند. پس، هر كس از آنان كه شناختش بهتر باشد، دعوت را پذيراتر باشد و داناترينشان به كار خدا، كسى است كه خردش نيكوتر باشد و كسى كه خردش كاملتر باشد، در دنيا و آخرت بلند پايه تر باشد. (کافی، ج 1، ص 16)

ابن سكيّت به امام هادى عليه السلام عرض كرد: تَاللّه ِ ما رَأيتُ مِثلَكَ قَطُّ ، فَما الحُجَّةُ عَلَى الخَلقِ اليَومَ ؟ فقالَ : العَقلُ ، يُعرَفُ بِهِ الصّادِقُ عَلَى اللّه ِ فيُصَدِّقُهُ ، و الكاذِبُ عَلَى اللّه ِ فيُكَذِّبُهُ ، فقالَ ابنُ السِّكّيتِ : هذا وَ اللّه ِ هُوَ الجَوابُ ؛ به خدا سوگند كه نظير شما هرگز نديده ام؛ بفرماييد كه امروزه حجّت بر مردم چيست؟ حضرت فرمود : عقل، كه به واسطه آن امام راستين شناخته و تصديق شود و امام دروغين شناخته و تكذيب گردد. ابن سكّيت گفت: به خدا قسم كه جواب درست همين است.(کافی، ج 1، ص 25)

البته چنان که امام صادق(ع) به صراحت به تعریف ماهیت حقیقی عقل از منظر قرآن و اسلام می پردازد مشخص می شود که عقل عملی مهم ترین مقصود در اندیشه اسلامی است؛ زیرا امام صادق(ع) در پاسخ ماهیت عقل می فرماید: مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ؛ عقل آن چیزی است که بدان خدای رحمان عبادت می شود و بدان بهشت به دست می آید.(کافی، ج ، ص 11)

به هر حال، این عقل است که عفت تقوایی را بر پا می دارد و در سایه آن انسان رفتاری مبتنی بر تقوای الهی در پیش می گیرد و مبتنی بر دو حجت ظاهری و باطنی عمل می کند که اساس شریعت است؛ زیرا نقل و عقل به عنوان دو حجت معتبر الهی بنیاد شریعتی هستند که تقوای الهی را به ارمغان می آورد و انسان را به رستگاری و بهشت می رساند.

اهمیت عفت باطنی و آثار ظاهری آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر کسی بر اساس شخصیت و شاکله وجودی خودش عمل و رفتار می کند؛ خدا می فرماید: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ؛ بگو هر كس بر حسب ساختار روانى و بدنى خود عمل مى ‏كند.(اسراء، آیه 84)

با توجه به این نکته می توان گفت که بر اساس برهان انی یا برهان لمی می توان از علت به معلول و از معلول به علت رسید. بر این اساس، می توان گفت همان طوری که عقلانیت در عمل و نیز آثار ظاهری شخص بروز می کند، هم چنین می توان گفت حیاورزی و دین داری شخص، بیانگر عقلانیت فطری اوست. پس می توان از نشانه های رفتاری دریافت که شخص دارای عقلانیت و تقوای باطنی و عفت باطنی است یا نه؟

از نظر آموزه های وحیانی اسلامی در ارزش و اهمیت عفت عقلانی و باطنی همین بس که به عنوان برترین عبادت معرفی شده است. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: أحَبُّ الأعْمَالِ إلَی اللهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی الأرضِ الدُّعاءُ وَأفْضَلُ العِبادَةِ العَفافُ؛ در روی زمین، بهترین کارها نزد خداوند دعا و برترین عبادت پاکدامنی است.( بحار الانوار، ج 93، ص 295)

هم چنین امیرالمومنین علیه السلام درباره اهمیت عفت باطنی به عنوان یک نعمت کمالی می فرمایند : مِنْ كَمالِ النِّعْمَةِ التَّحَلِّي بِالسَّخاءِ وَ التَّعَفُّفِ؛ كمال نعمت الهي آراستگي به سخاوت و عفت و پاكدامني است. (غرر الحكم، حدیث 5417 )

در اهمیت و ارزش عفت که خود نوعی «کف نفس» همانند روزه از شهوات است، امیرالمومنین علیه السلام در مقام مقایسه کف نفس در قالب عفت با قالب روزه می فرمایند : صِيامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِي الْآثامِ أفْضَلُ مِنْ صِيامِ الْمَرْءِ عَنِ الطَّعامِ؛ بازداشتن دل از افكار ناشايسته، بهتر است از روزه داري و خودداري از خوردن غذا (وسايل الشيعه، ج 5، ص 37 )

چنان که گفته شد عفت نفس بازتابی از تقوای الهی است که همانا مدیریت و مهار قوای نفسانی به ویژه قوه شهوت با عقلانیت و انقیاد هواهای نفسانی با عقلانیت است. از همین رو، می توان گفت که صبر بر تقوای الهی با عفت ورزی بهتر از صبر عذاب الهی در دنیا و آخرت است که بدون تقوای الهی و عفت باطنی انسان بدان مبتلا می شود. از همین روست که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : أيُّها النّاس اتَّقُوا اللهَ فَإنَّ الصَّبْرَ عَلي التَّقْوي أهْوَنُ مِنَ الصَّبْرِ عَلي عَذابِ اللهِ؛ اي مردم، در برابر خواهشهاي نفساني صابر باشيد و تقوي را پيشه خود سازيد زيرا صبر بر تقوي، آسان تر است از صبر بر عذاب الهي.(تحف العقول، ص 157 )

با نگاهی به آیات قرآنی می توان نشانه ها و آثاری برای عفت باطنی و تقوا و عقلانیت فطری شخص یافت که از جمله آن ها عبارتند از:

  1. اعتدال جنسی: از نظر قرآن کسی که دارای عفت نفس باطنی است، قوه شهوت وی منقاد عقلانیت فطری اوست و به طور طبیعی از راه های طبیعی و معقول و مقبول عرف و شرع به نیازهای شهوانی خود پاسخ می دهد که ازدواج از جمله آن ها است. از همین روست که در فرهنگ اسلامی حفظ فروج از گناه و برآورد نیاز شهوانی از طریق ازدواج به عنوان آثار عفت معرفی شده است.(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31) رسول خدا صلي الله عليه واله درباره تاثیر عفت باطنی در مدیریت چشم و فروهشتن آن در راستای نگاه پاک و طیب و تحقق حکم الهی «غض البصر» می فرمایند : كُلُّ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامةِ إِلّا ثلاتَ أعْيُنٍ: عَيْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَ عَيْنٌ غَضَّتْ مِنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَيْنٌ باتَتْ ساهِرَةً فِي سَبيلِ اللهِ ؛ همه چشمها در قيامت گريانند، جز سه چشم: چشمي كه در دنيا از خوف خدا بگريد و چشمي كه از نگاه حرام خودداري كند و چشمي كه به خاطر نگهباني در راه خدا بيدار بماند. (نور الثقلين، ج 3، ص 583 ) و نیز رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند : النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهامِ إبْلِيس فَمَنْ تَرَكَها خَوْفاً أعْطاهُ اللهُ إيماناً يَجِدُ حَلاوَتَهُ فِي قَلْبِهِ؛ نگاه (حرام) تيري از تيرهاي شيطان است و كسي كه بر اثر خوف الهي از نگاه حرام خودداري كند، خداوند به او ايماني عطا نمايد كه شيريني و لذت آن را در قلب خود احساس كند. (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 268 ) امام جعفر صادق عليه السلام نیز می فرمایند : ما اغْتَنَمَ أحَدٌ بِمِثْلِ ما اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ لِأنَّ الْبَصَرَ لا يُغَضُّ عَن مَحارِمِ اللهِ تَعالي إلّا وَ قَدْ سَبَقَ إلي قَلْبِهِ مُشاهَدَة الْعَظَمَةِ وَ الْجَلالِ؛ هيچ غنيمتي مانند غنيمتي كه آدمي از راه كنترل چشم به دست مي آورد نيست، زيرا ديدگان از نگاه به نا محرم فرو بسته نميشود جز آنكه در قلب او عظمت و جلال الهي مشاهده مي شود.(مصباح الشريعة، ص 9) اصولا مدیریت چشم و نگاه و جلوگیری از هیزنگری و چشم چرانی برای پاکی قلب و رفتار سالم بسیار مهم و اساسی است؛ از این روست که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: افضلُ العبادَةِ عِفَّةُ البَطنِ وَ ال‍فَرجِ؛ برترين عبادت، عفّتِ شكم و شهوت است.(غرر الحكم، ص 199، حدیث 3946 ) و هم چنین حضرت زهرا سلام الله عليها می فرمایند: خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ؛ بهترين چيز براي حفظ شخصيت زن آن است كه مردي را نبيند و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد.(بحارالأنوار، ج 43، ص 54، حدیث 48 ) هم چنین در روایت است که مرد نابينائي وارد منزل شد و حضرت زهراء (عليها السلام)پنهان گشت، وقتي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) علّت آن را جويا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: إنْ لَمْ يَكُنْ يَراني فَإنّي أراهُ، وَ هُوَ يَشُمُّ الريح؛ اگر آن نابينا مرا نمي بيند، من او را مي بينم، ديگر آن كه مرد، حسّاس است و بوي زن را استشمام مي كند. (بحارالأنوار، ج 43، ص 91، حدیث 16 ) امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند : حَصِّنُوا أمْوالَكُمْ وَ فَرُوجَكُمْ بِتِلاوَةِ سُورَةِ النُّورِ وَ حَصِّنُوا بِها نِسائَكُمْ فَاِنَّ مَنْ أدْمَنَ قَرائَتَها فِي كُلِّ يَوْمٍ أوْ فِي لَيْلَةٍ لَمْ يَزْنِ أحَدٌ مِنْ بَيْتِهِ أبَداً حَتّي يَمُوتَ؛ خانواده و اموال خود را با قرائت سوره نور حفظ كنيد و زنان خود را بوسيله آن مصون و محفوظ نگه داريد زيرا كسي كه دائماً روزي يكبار اين سوره را قرائت كند، هيچ فردي از اهل منزل او به فحشا كشانده نخواهند شد. (نور الثقلين، ج 3، ص 583) امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : وَاكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أبْصارِهِنَّ بِحِجابِكَ إيّاهُنَّ فَأِنَّ شِدَّةَ الْحِجابِ أبْقي عَلَيْهِنَّ؛ به وسيله حجاب چشمهاي زنان خود را پاك نگاه داريد، زيرا سخت گيري در مورد حجاب، آنها را سالمتر و عفيف تر نگاه خواهد داشت.(نهج البلاغه، نامه 31 )
  2. دست یابی به مقام عبادت: از نظر آموزه های وحیانی اسلام دست یابی به مقام عبادت وبندگی که فلسفه آفرینش انسان و جن است(ذاریات، آیه 56) به تقوای نفسانی است که بروز و ظهور همان عفت باطنی است. آثار و برکات این عفت در رفتار مناسکی خود بیانگر بندگی شخص نسبت به خدا و اطاعت و انقیاد از او به جای انقیاد از هواهای نفسانی است. امام حسن مجتبي عليه السلام می فرمایند : يَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِيّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ يُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً؛ اي فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهي عفيف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشي. راضي باش بر آنچه كه خداوند سبحان برايت تقسيم و مقدّر نموده است، تا هميشه غني و بي نياز باشي. نسبت به همسايگان، دوستان و همنشينان خود نيكي و احسان نما تا مسلمان محسوب شوي. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار داري ديگران همانگونه با تو بر خورد نمايند. (بحارالأنوار، ج 78، ص 112 )
  3. دست یابی به مقام فرشتگان : از نظر قرآن هر انسانی با اعمال خویش خود را برای ابدیت می سازد و سازه اخروی هر کسی همان اعمال و افکار و عقاید اوست. بنابراین اگر کسی بخواهد متاله و خدایی شود و یا چون فرشتگان باشد، باید همانند فرشتگان عفت ورزد. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : مَا لْمُجاهِدُ الشَّهِيدُ عِنْدَ اللهِ بِأعْظَمَ أجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكادَ الْعَفِيفُ أنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَةِ ؛ پاداش مجاهد شهيد از انسان پاكدامني كه مي تواند گناه كند، ولي بر اثر پاكدامني از آن پرهيز مي كند، بيشتر نيست و چه بسا كه انسان پاكدامن و عفيف در شمار فرشتگان الهي باشد. (نهج البلاغه، حكمت 474 )
  4. غیرت: از آثار عفت در رفتار اجتماعی می توان به غیرت افراد اشاره کرد. انسان عفیف در اشکالی دارای غیرت هستند. از نظر امیرالمومنین علیه السلام میان عفت و غیرت ارتباط تنگاتنگی است؛ زیرا غیرت به معنای غیر زدایی از حریم های مقدسی است که کسی نمی بایست به آن نزدیک شود؛ چنان که غیرت جنسی به معنای جلوگیری از نزدیکی بیگانگان نسبت به زن و همسر است؛ کسی که عفت باطنی دارد، به خود اجازه نمی دهد تا به حریم غیر وارد شود یا اجازه دهد کسی وارد حریم او و خانواده اش شود. از این روست که ارتباط تنگاتنگی میان ماهیت عفت با اثری به نام غیرت برقرار کرده و می فرمایند : قَدرُ الرَّجُلِ عَلي قَدْرِ هِمَّتِهِ … وَ عِفَّتُهُ عَلي قَدْرِ غَيرَتِهِ؛ ارزش مرد به قدر همت و پاكدامني او به قدر غيرت اوست. (نهج البلاغه، حكمت 47 )
  5. دارایی و ارزش فراگیر: از نظر آموزه های وحیانی کسی که عفیف است و از عفت باطنی برخوردار است از سرمایه بزرگی نیز سود می برد که او را از هر گونه فقر و فاقه در امان نگه می دارد. از نظر قرآن، عفت ورزی موجب آن می شود که خدا از فضل خویش به او چیزهایی بدهد و این گونه نیست که تنها به قسمت روزی نسبت به او بسنده کند. بنابراین ، چنین شخصی از سرمایه بزرگی در قالب فضل الهی برخوردار خواهد شد.(نور، آیه 33) پس به یک معنا عفیف انسانی غنی و بی نیازی می شود؛ زیرا به خدای بی نیاز و غنی اتصال پیدا کرده است. آيه شريفه، بيانگر اين نكته است: مردمى كه توانايى ازدواج و امور مربوط به آن، مانند پرداخت مهريه و نفقه و مانند آن را ندارند، بى صبرى نكنند و به طرف فحشا و بى عفّتى نروند، بلكه عفّت و صبر پيشه كنند تا خداوند به آنها توسعه در رزق دهد و توانا شوند. (مجمع البيان، ج 7 – 8 ، ص 185؛ روح المعانى، ج 10، جزء 18، ص 221)در همین راستا امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: لا فاقَةَ مَعَ عِفافٍ؛ با وجود پاكدامني، فقر و ناداري نيست.(غررالحكم، حدیث 5430 ) این گونه است که در صدر اسلامی نسلی تربیت می شوند که با همه نیازهای ظاهری به سبب داشتن عفت باطنی هرگز به خود اجازه نمی دهند تا نیازهای خویش را ابراز کنند و یا از دیگران درخواست کمک و یاری داشته باشند.(بقره، آیه 273؛ الكشاف، ج 1، ص 318؛ مجمع البيان، ج 1 – 2، ص 666)
  6. حکمت: همان طوری که ارتباط تنگاتنگی میان عفت و غیرت یا عفت و تقوای الهی و آثار آن است، هم چنین عفت به معنای عصمت و نگه داشت خویش از هر گونه پلیدی و زشتی به معنای دست یابی به حکمت الهی در گفتار و رفتار است. حکیم کسی است که رفتاری بر اساس هدف و خردمندی انجام می دهد و دنبال تحقق کمالات و آثار و برکات مفید و سازنده برای خود و دیگران است. از نظر امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: قُرِنَتِ الْحِكْمَةُ بِالْعِصْمَةِ؛ حكمت، با عصمت و پاكدامني قرين است.(ميزان الحكمة، ج 6، باب عصمت )
  7. تضعیف شهوت : مهم ترین مشکل انسان در زندگی حاکمیت هواهای نفسانی به ویژه شهوت بر نفس است به طوری که تنها هواهای نفسانی و خواسته های آن، شخص را به کنش و واکنش وادار می سازد. برای رهایی از حاکمیت شهوت لازم است تا عقل حاکم شود و عفت باطنی در ذات شخص تحقق یابد. این گونه است که شهوت تضعیف می شود؛ چنان که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : الْعِفَّةُ تُضَعِّفُ الشَّهْوَةَ؛ عفت و پاكدامني، شهوات (و خواستهاي نفساني) را تضعيف و تعديل مي كند. (غررالحكم، حدیث 5421 )
  8. طیب شدن در ذات و رفتار: از دیگر آثار عفت باطنی نفس، پاکی و پاکیزه در ذات و رفتار است، از همین روست که این افراد جز به پاکان گرایش نمی یابند و در رفتار و گفتار جز پاک و پاکیزه سخن نمی گویند.(نور، آیه 26)
  9. رستگاری و فلاح: از نظر آموزه های قرآنی، رستگاری انسان در گرو عفت و تقوایی است که بر اساس خودنگهداری از هواهای نفسانی به دست می آید.(مومنون، آیات 1 و 5)
  10. مصونیت از اذیت: کسانی که دارای عفت باطنی باشند به طور طبیعی حیا می ورزند و در رفتار اجتماعی اهل حیا هستند. این گونه است که پوشش مناسبی از حجاب ظاهری ورفتاری خواهند داشت که ایشان را از هر گونه اذیت و آزار بیماردلان حفظ و صیانت می کند.(احزاب، آیه 59)
  11. خیریت: از نظر قرآن، برخی از امور نعمت است که بسته به استفاده می تواند خیر باشد، اما برخی از امور خود خیریت دارند و نیازی به چیزی دیگر نیست؛ از جمله این امور عفت است که خیر مطلق است. کسی که از عفت برخوردار باشد بهره مند از خیر خواهد بود.(نور، آیه 60)
  12. مغفرت الهی: کسی که عفت می ورزد از مغفرت الهی بهره برده و مشکلات قبل و بعدش برطرف می شود و خدا از در رحمت با وی مواجه می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا