اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

مكارم اخـلاق در کلام امام حسن (ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

اخلاق اگر برای همگان خوب و نیک است، برای شیعیان بایسته است؛ زیرا شایستگی آن را دارند که به کرامت امامان معصوم(ع) که در قله مکارم اخلاقی فراتر از محاسن اخلاقی نشسته اند، این تاج کرامت را بر سر نهند. از این روست که انتظار از شیعیان بیش از دیگران است. امام حسن مجتبی(ع) بر آن است تا مکارم اخلاقی را به شیعیان بیاموزد و آنان را در میان مسلمانان به عنوان اسوه های نیک اخلاق و شاهدان و گواهان امت بر همگان قرار دهد. آن چه در پی می آید گوشه ای از سخنان آن حضرت(ع) در حوزه اخلاق و تزکیه نفس و خودسازی آن است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مکارم اخلاقی شایسته هایی فراتر از بایسته ها

اخلاق همانند هر امر معنوی دیگر دارای مراتب و درجاتی است که آدمی را به شک می اندازد که شاید مرتبه ای از مراتب فرودست آن اصولا از حوزه اخلاق خارج باشد و مصداقی بی اخلاقی شمرده شود؛ زیرا مراتب بالادست و برتر اخلاقی چون گیرایی و زیبایی دارد که اصولا مراتب فرودست دیده نمی شود و حتی متمایل به ضد آن است.

در نظر بگیرید یکی بر اساس عدالت که یکی از فضایل اخلاقی است بخواهد با شما معامله کند. بر اساس اصل عدالت مقابله به مثل همان چیزی است که یک انسان عادل باید انجام دهد. پس همان طوری که پاداش و جزای احسان چیزی جز احسان نیست: هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (رحمن، آیه 60)، جزای بدی نیز بدی خواهد بود؛ چنان که خداوند در آیه 194 سوره بقره می فرماید: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ؛ پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد. هم چنین در آیه 27 سوره یونس می فرماید: جَزَاء سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا؛ جزای بدی به مثل بدی است. هم چنین در آیه 126 سوره نحل از برابر کیفر سخن به میان آورده که یکی از مصادیق عدالت و مقابله به مثل است: وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ؛ و اگر عقوبت كرديد، همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته‏ايد متجاوز را به عقوبت رسانيد. همین مطلب در آیه 60 سوره حج نیز به عنوان کیفر برابر مطرح شده است و خداوند می فرماید: وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ.

پس هر کسی بر اساس اصل اخلاقی عدالت باید مقابله به مثل را بپذیرد، حالا چه خوب یا بد. بنابراین اگر برای خودت چیزی را می پسندی باید برای دیگری همان را بپسندی تا در مقابل به آن برسی و اگر از چیزی بدت می آید آن بدی را در حق دیگران نکنی تا سرت نیاید.

این مرتبه اول و کف اخلاق است، مرتبه دوم اخلاق، همان مرتبه احسان است. به این که اگر کسی به تو بدی کرد از او درگذری و به عدالت مقابله به مثل نکنی. از مصادیق احسان این سخن خداوند است که می فرماید: فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ؛ و هر كس كه از جانب برادرش چيزى از حق خودش به او گذشت شود، پس باید به طور پسنديده پيروى كند، و با رعايت‏ احسان حق را ادا نماید.(بقره، آیه 178)

هم چنین خداوند در مقام احسان می فرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان كسانى‏اند كه روى زمين به نرمى گام برمى‏دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‏دهند.(فرقان ، آیه 63)

اما مرتبه سوم که همان مرتبه اکرام است، این که نه تنها احسان و گذشت از خطا و اشتباه دارد و پوزش و عذر و بهانه اش را می پذیرد، بلکه بی آن که منت گذارد و اذیتی کند و حقی بر او ثابت باشد، به او نیکی کرده و کمک و احسانی می کند که شایسته اش نیست. خداوند در باره این مرتبه اخلاقی می فرماید: وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا؛ و كسانى‏اند كه گواهى دروغ نمى‏دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏گذرند.(فرقان، آیه 72)

امام حسن مجتبی(ع) خود این گونه بود و در سنت و سیره آن حضرت (ع) آمده است که ایشان تجلی گاه مکارم اخلاقی بوده است. در روایت است: أَنَّ شَامِيّاً رَآهُ رَاكِباً فَجَعَلَ يَلْعَنُهُ وَ الْحَسَنُ لَا يَرُدّ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَ ضَحِكَ وَ قَالَ أَيُّهَا الشَّيْخُ أَظُنُّكَ‏ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شُبِّهْتَ فَلَوِ اسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ‏ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَحْمَلْتَنَا حَمَّلْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ فَلَوْ حَرَّكْتَ رَحْلَكَ إِلَيْنَا وَ كُنْتَ ضَيْفَنَا إِلَى وَقْتِ ارْتِحَالِكَ كَانَ أَعْوَدَ عَلَيْكَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِيضاً وَ مَالًا كَبِيراً فَلَمَّا سَمِعَ الرَّجُلُ كَلَامَهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاتِهِ» وَ كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ إِلَيَّ وَ الْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَيَّ وَ حَوَّلَ رَحْلَهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ضَيْفَهُ إِلَى أَنِ ارْتَحَلَ وَ صَارَ مُعْتَقِداً لِمَحَبَّتِهِم.‏

مردی شامی امام حسن علیه السلام را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود. مقابل آن حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن نمود. حضرت سکوت نمود و پاسخ او را نداد. وقتی آن مرد مسافر دشنام گویی خویش را به پایان برد، حضرت به او سلام نموده و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز نمود: ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شده ای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود؛ اگر چیزی بخواهی عطایت می کنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت می کنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو می بخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت می دهیم؛ اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم؛ اگر حاجتمندی حاجتت را روا می سازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت می دهیم؛ اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده می سازیم؛ اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم می باشد…

وقتی آن مرد شامی جملات مهر آمیز امام (ع) را شنید شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت می دهم تو خلیفه ی خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر می داند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. پیش از این تو و پدرت مبغوض ترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمی دارم. آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد.( مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب، ج‏4، ص: 19؛ ستارگان درخشان، محمد جواد نجفی، ص‏42)

پیامبر(ص) که از سوی خداوند برای تعلیم و تزکیه نفوس آدمی آمده است(بقره، آیه 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) در بیان فلسفه بعثت خویش می فرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ جز برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته نشده ام» (بحارالانوار، ج 16، ص 210؛ ج 68، ص 382، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق)

با توجه به مراتب متعدد اخلاق و درجات آن است که آدمی به شک و گمان می افتد که نکند مرتبه عدل از مصادیق و مراتب اخلاق نباشد؛ زیرا وقتی مکارم اخلاقی را از دیگران می بیند انتظار احسان خالی و عفو و گذشت را در مقابل کارهای زشت و بد خود ندارد چه رسد که خود را با اصل مقابله به مثل بر اساس عدالت مواجه ببیند که اصلا انتظارش را ندارد. از همین روست که برخی گمان می کنند که نام گذاری عدالت به یک فضلیت اخلاقی شاید از باب اشتراک لفظی باشد نه اشتراک معنوی؛ زیرا احسان و اکرام کجا و عدالت و مقابله به مثل در برابر کار بد و زشت کجا؟ از همین روست که این نوع مراتب را مراتب تشکیکی می گویند؛ زیرا مایه شک و گمان و تردید در آدمی می شود.

به هر حال، انسان مسلمان باید نه تنها در مقابله کارهای بد از فراتر از عدالت و احسان عمل کند، بلکه انتظار آن است که بر اساس اکرام عمل کند که امام حسن مجتبی(ع) عمل کرده است. این انتظار از شیعیان که خود بیش تر است و انتظار آن است که فراتر از بایسته ها به شایسته ها عمل کنند تا این گونه نشان دهند که گام در گام پیشوایان می نهند و فراتر از محبان و دوستان عمل می کنند؛ چنان که امام حسن مجتبی(ع) در باره تفاوت شیعه و محب می فرماید: قالَ لَهُ رَجُلٌ: «يابنَ رَسُولِ اللّهِ إنّى مِن شيعَتِكُم» فَقالَ الحَسَن عليه السلام : «يا عَبْدَ اللّهِ إنْ كُنْتَ لَنا فِى أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطيعا فَقَـدْ صَـدَقْـتَ، وَإنْ كُنْـتَ بِخِـلافِ ذلِكَ فَلا تَزِدْ فِي ذُنُوبِكَ بِدَعْواكَ مَرْتَبَةً شَـريفَةً لَسْتَ مِنْ أَهـْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِيعَتِـكُمْ ولكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِيكُمْ وَمُحِبِّيكُمْ وَمُعادِي أَعْدائِكُمْ وَأَنتَ فِى خَيْرٍ وَإلى خَيْرٍ؛ مردى رو به امام حسن عليه السلام كرد و سپس گفت: «اى پسر رسول خدا من شيعه شما هستم.» امام عليه السلام فرمود: «اى بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خوددارى از محرمات (گناهان) پيرو ما هستى و تبعيت مى كنى كه راست مى گويى، و چنانچه اينگونه نيستى، با اين ادّعاى دروغ بر گناهان خود افزودى؛ زيرا شيعه و پيرو ما از مقام والا و بلندى برخوردار است و تو اهل آن نيستى، مگو كه من شيعه تو هستم، بلكه بگو من از دوستان و هواداران و نيز از بدخواهان دشمنان شمايم، در اين صورت تو در خير و نيكى بسر مى برى و در مسير خير خواهى قرار دارى.» (مجموعه ورام، ص113، چاپ تهران، مؤسسه حيدرى)

مصادیقی از مکارم اخلاق در کلام امام حسن(ع)

شناخت مکارم اخلاقی خود کمک می کند تا انسان در این مسیر اخلاقی گام بردارد و بر انجام آن اهتمام ورزیده و فضایل را در خود نهادینه کند. البته ممکن است در آغاز حالی به حالی باشد ولی در فرآیندی تبدیل به ملکه ذات آدمی می شود و به آن عادت می کند تا جایی که مقوم ذات او شده به طوری که نمی تواند آن را ترک کند؛ زیرا لازم ذات او شده و همانند چربی برای روغن با او آمیخته و عجین می شود.

پیش از این درباره مکارم اخلاقی سخن به میان آمد و گفته شد که مکارم اخلاقی سطح عالی رفتار اخلاقی است که انسان نسبت به دیگران انجام می دهد. به نظر می رسد که بسیاری از اموری که در قالب معروف و پسندیده های اخلاقی و عرفی و شرعی مطرح شده در قالب مکارم اخلاقی می تواند دسته بندی شود. اموری که در قالب آداب پسندیده اجتماعی در جوامع مطرح است و هر کسی از عهده آن به سادگی بر نمی آید.

امام حسن مجتبی(ع) یکی از معیارهای شناخت مکارم اخلاقی را توجه به معروف و پسندیده های اجتماعی دانسته است و از مردم می خواهد با استفاده از این معیار کلی به شناخت مکارم اخلاقی نزدیک و در انجام آن تلاش و کوشش کنند. امام مجتبى عليه السلام در این باره فرموده است: اَلْمَعْرُوفُ مالَمْ يَتَقَدَّمَّهُ مَطَلٌ وَلا يَتْبَعُهُ مَنٌّ وَ الإعـْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أكْبَرِ السُؤدَدْ؛ كار پسندیده آن است كه قبل از انجامش هيچگونه سستى و مسامحه اى انجام نگيرد و بعد از پايان كار هيچ منّتى همراه نداشته باشد بعد فرمود: بخشندگى قبل از سؤال كردن نشانه بزرگوارى است. (بحار الانوار، ج 75، ص 112، ب 19، ح 7)

البته در آیات و روایات مصادیق مکارم اخلاقی بیان شده است؛ امام حسن مجتبی(ع) نیز در این روایت به ده فضلیت از مکارم اخلاقی اشاره می کند و می فرماید: مَكارِمُ الأَخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ اليَأْسِ و إِعْطاءُ السائِلِ و حُسنُ الْخُلقِ وَ الْمُكافاةُ بِالصَنائِعِ وَ صِلَةُ الرَحِمِ وَالتَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ وَ مَعْـرِفَةُ الْحَـقِّ لِلصّاحِبِ، وَ قِرَى الضَّيْفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَياءُ؛ مكارم اخلاق ده چيز است: 1. راستگویى؛ 2. نوميدى راستين از غير خدا؛ 3. بخشش به نيازمندان؛ 4. خوش خلقى؛ 5. پاداش در برابر خدمات ديگران؛ 6. پيوند و رفت و آمد با خويشاوندان؛ 7. حمايت از همسايه؛ 8. توجّه به حقوق دوستان؛ 9. مهمان نوازى؛ 10. و مهم ترين اينها شرم و حياء است. (تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 215)

البته انسان باید در برخی از مسایل گام های نخست را بردارد تا شرایط برای انجام برخی از این مکارم دهگانه فراهم آید. به عنوان نمونه انسان نخست می بایست دوست خوبی را انتخاب کند و معیارهای انتخاب دوست سالم و مفید را مراعات نماید تا بتواند بر اساس مکارم اخلاقی حقوق وی را ادا نماید. به عنوان نمونه حضرت امام حسن مجتبی(ع) در بیان معیار و ملاک دوست خوب شرایطی را بیان می کند که اگر این ها رعایت شود، آن هنگام مراعات مکارم اخلاقی و حقوق دوستی نیز آسان خواهد شد. مردى از امام حسن عليه السلام خواست كه دوست و همنشين وى باشد، امام عليه السلام سه شرط را برايش مطرح نمود: إيّاكَ أَنْ تَمْدَحَنى فَأَنا أَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْكَ أَوْ تُـكَذِّبَنى فَإنَّـهُ لا رَأْىَ لِمَـكْذُوبٍ أَوْ تَغْتابَ عِنْدِى أَحَدا، فَقالَ لَهُ الرَجُلُ: إئذِنْ لِي فِى الإنْصِرافِ. فَقالَ عليه السلام : نَعَمْ إذا شِئْتَ؛ «فـرمــود: 1 ـ اوّل آن كه از من ستايش و تعريف نكنى؛ زيرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم. 2 ـ مرا دروغگو ندانى؛ زيرا دروغگو رأى و عقيده درستى ندارد. 3 ـ مبادا در برابر من از كسى غيبت كنى. چون آن مرد شرايط دوستى با آن حضرت را دشوار ديد، گفت: اجازه می دهی تا من از این امر منصرف شوم. حضرت (ع) فرمود: بله اگر خواستی.( تحف العقول عن آل الرسول، ص236، باب حكمه عليه السلام و مواعظه)

امام مجتبى عليه السلام به برخی از فرزندانش درباره نحوه انتخاب دوست و مراعات حقوق دوست فرموده است: قالَ عليه السلام لِبَعضِ وُلدِهِ: يا بُنَيَّ لا تُؤاخِ أَحَدا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَمَصادِرَهُ فَإذا اسْتَنْبَطْتَ الخُبْرَةَ وَرَضِيتَ العِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إقالَةِ العَثْرَةِ وَالمُواساةِ فِى العُسْرَةِ؛ «پسرم با هيچ كس پيمان دوستى مبند مگر اين كه بدانى از كجا مى آيد و به كجا مى رود؛ يعنى خصوصيات اخلاقى و خانوادگى اش را بدست آور، و چون دقيق بررسى كردى و او را انسانى شايسته يافتى، بر پايه گذشت و اغماض و برادرى در سختيها و لغزشها با او رفتار كن و دوستى ات را استمرار بخش.» (تحف العقول عن آل الرسول، ص233، باب حكمه عليه السلام ومواعظه.)

اگر انسان به حقـوق ديگران به ویژه دوستان خویش بر اساس محاسن و مکارم اخلاقی توجه پیدا کند، از آثار و برکات این دوستی در دنیا و آخرت با عنایت الهی بهره مند خواهد شد. امام مجتبى عليه السلام در این باره فرموده است:«أَعْرَفُ الناسِ بِحُقُوقِ إخوانِهِ وَأَشَدُّهُمْ قَضاءا لَها أَعْظَمُهُمْ عِنْدَاللّهِ شَأْنا وَمَنْ تَواضَعَ فِى الدُّنْيا لاِءخْوانِهِ فَهُوَ عِنْدَاللّهِ مِنَ الصِّدِيقينَ وَ مِنْ شيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبىطالِبٍ عليه السلام ؛ «والاترين مقام در نزد خداوند از آن كسى است كه آشنا به حقوق مردم باشد وسعى در اداى آن نمايند، وكسى كه در برابر برادران دينى اش تواضع داشته باشد، خداوند او را از راستگويان وشيعيان على بن ابيطالب عليه السلام محسوب خواهد كرد.» (حياة الامام الحسن بن علي عليهماالسلام، ج1، ص319؛ مجموعه ورام، ص312، چاپ تهران، مؤسسه حيدرى)

البته امام در این روایت به خوبی نشان می دهد که اهتمام به حقوق دوستان و انجام خدمات و کمک رسانی در حدی فراتر از انتظار می تواند موجب چنین بهره مندی از الطاف الهی شود.

از نظر امام (ع) عــزّت مـؤمـن به ویژه از محبان و شیعیان اهل بیت(ع) آن اندازه زیاد است که هر کاری در حق برادر ایمانی خویش انجام دهی کم است، چنان که ذلت کافر و دشمن در نزد آن حضرت(ع) چنان است که کوچک ترین میل و تمایل و محبت به آنان را از مصادیق اسراف می داند و می فرماید: «لَوْ جَعـَلْتُ الدُنْيا كُلَّها لُقْمـَةً واحِدَةً لَقَمْتُها مَنْ يَعْبُدُ اللّهَ خالِصا لَرَأَيْتُ أَنّى مُقـَصِّرٌ فِى حَقِّهِ، وَلَوْ مَنَعْتُ الكافِرَ مِنْها حَتّى يَمُوتَ جُوعا وَعَطَشا ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الماءِ لَرَأَيْتُ أَنّى قَدْ أَسْرَفْتُ؛ «اگر همه دنيا را تبديل به يك لقمه غذا كنم و به انسانى كه خدا را از روى خلوص عبادت مى كند بخورانم، درباره او كوتاهى كرده و خودم را مقصّر مى دانم و چنانچه فرد كافرى را گرسنگى دهم تا به آن اندازه كه جانش از شدّت گرسنگى و تشنگى به لب برسد، آنگاه مقدارى كمى آب به او بدهم، خود را نسبت به او اسراف كار مى پندارم.» (مجموعه ورام، ص350)

از دیگر مصادیق مکارم اخلاقی آن است که انسان هرگز نيازمند را دست خالى برنگردانيد. در روایت است: قيلَ لَهُ: لأىِّ شَى ءٍ لا نَراكَ تَرُدُّ سائِلاً وَإنْ كُنْتَ عَلى ناقَةٍ؟ فَقـال عليه السلام : «إنّى لِلّهِ سـائِلٌ، وَفيهِ راغِبٌ، وَأَنـا أَسْتَحْـيى أنْ أَكُونَ سائِلاً وَأَرُدَّ سائِلاً، وَإِنَ اللّهَ عَوَّدَنى عادَةً أَنْ يـُفيضَ نِعَمَهُ عَلَيَّ وَعـَوَّدْتُهُ أَنْ أَفيضَ نِعَمَهُ عَلَى النّاسِ فَأَخْشى إنْ قَطَعْتُ العادَةَ أَنْ يَمْنَعَنى العادَةَ؛ گروهى در محضر امام مجتبى عليه السلام بودند، از حضرت سؤال كردند: «چگونه است كه شما هرگز سائل و نيازمندى را نااميد برنمى گردانيد، گرچه سوار بر اشتر، در حالت رفتن باشيد؟ «فرمود: من هم به درگاه خداوند محتاج و سائلم و مى خواهم كه خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم كه با چنين اميدوارى، سائلان را نااميد كنم، خدايى كه نعمتهايش را بر من ارزانى داشته، مى خواهد كه من هم به مردم كمك كنم و مى ترسم كه اگر بخشش خود را از مردم دريغ دارم، خداوند هم به من عنايتش را دريغ دارد و منع نمايد. (نورالابصار، شبلنجى، ص123؛ كنز المدفون، جلال الدين سيوطى، ص434؛ به نقل از بلاغة الامام الحسن عليه السلام، ص135)

در همین راستا می توان این گونه نيكى کردن را نیز از مصادیق مکارم اخلاقی دانست که مورد پسنده همگان است. أنَسُ بنُ مالِك مى گويد: حَيَّت جارِيَةٌ لِلحَسَن عليه السلام بِطاقَةِ رَيحانٍ، فَقالَ عليه السلام لَها: «أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللّهِ!» فَقيلَ لَهُ فى ذلِكَ: فقال عليه السلام: «هكَذا أَدَّبَنا اللّهُ ـ تعالى ـ قالَ: (إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها) وَكانَ أَحْسَنُ مِنْها اِعْتـاقـُها؛ يكى از كنيزان امام مجتبى عليه السلام دسته گلى را بـه آن حضـرت هـديه كرد. حضـرت در پاسـخ بـه او فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم. پس از اين پاسخ زيبا، بعضى گفتند: در برابر يك دسته گل آزادى او، يعنى چه؟! حضرت فرمود: خداوند اينگونه ما را تربيت نموده است؛ زيرا فرموده: آنگاه كه جهت احترام به شما، هديه اى دادند و يا تهنيتى فرستادند، شما با وضع بهترى پاسخـگوى تحيّت آنان بـاشيد. و سپـس فـرمود: برتر از هديه او، آزادى و رهاييش بود. (بحارالانوار، ج43، ص343، ح15، و بلاغة الامام الحسن عليه السلام، ص 14 تحقيق حائرى)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از سنت و سیره آن حضرت(ع) در تبیین فلسفه و حکمت بعثت و توصیه علمی و عملی به مکارم اخلاقی است. باشد که آن را در سبک زندگی قرآنی و اسلامی خویش به کار گیریم و به عنوان کرام برره و اهل کرامت شناخته و شمرده شویم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا