اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنی

مفاسد تعصب و راهكار علاج آن

donq تعصب به معناي حمايت همه جانبه و بي دريغ از كسي و يا چيزي است كه حقيقت ندارد، به گونه اي كه صاحبش را از درك حقيقت و رسيدن به واقعيات دور ساخته، باعث تضييع حقوق ديگران و از بين رفتن عدالت اجتماعي مي گردد.

از امام سجاد(ع) سؤال كردند: تعصب چيست؟ فرمودند: تعصب آن است كه انسان افراد ناشايست خويش را از اشخاص شايسته ديگران مطلوبتر بداند. (اصول كافي، ج2، ص 308) اين خصيصه يكي از زمينه هاي فساد اجتماعي است كه جامعه را به آشوب و بلوا مي كشاند، و ارزش ها را ضدارزش و ضدارزش ها را ارزش قلمداد مي كند و عامل عقب ماندگي فرهنگي و صنعتي و اقتصادي و سياسي مي گردد. اما در برخي موارد تعصب، پسنديده است كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت.

ريشه تعصب

شدت علاقه به افراد و آئين خاص و بغض و دشمني با دسته اي و آئين ديگر از يك طرف، سودجويي و رياست طلبي و بي فرهنگي و ابلهي از طرف ديگر و نداشتن تقواي لازم از سوي سوم ريشه هاي تعصب را بارور مي سازد.

قرآن مجيد از تعصب و حميت جاهلانه فرقه هاي مختلف در طول تاريخ پرده برمي دارد و آن را عامل كفر و گمراهي كفار قريش مي شمارد كه به اسلام ستيزي برخاستند. (فتح، آيه 216) و در اثر همين خصيصه به ياران پاك پيامبر اسلام جسارت نموده و آنان را «سفهاء» خواندند!! (بقره، آيه 13)

قوم يهود در اثر همين عامل از اسلام روگردان شدند و به همديگر گفتند: جز بر كسي كه پيرو آئين شما باشد ايمان نياوريد (آل عمران، آيه 73) درحالي كه همين ملت، قبل از بعثت پيامبر او را به يكديگر خبر داده، (بقره، آيه 89) و چون فرزندان خويش، او را مي شناختند ولي در اثر غرور، حقيقت را پوشاندند!! (بقره، آيه 146)

نمروديان در اثر عشق به بت ها و حفظ قداست بت!! ابراهيم خليل را به آتش افكندند تا از اين طريق به معبودان كور و كر و بي اثر كمك كنند (انبياء، آيه 68) و به همين جهت قوم نوح، آن حضرت را اذيت نموده و پيروانش را پست و ذليل خواندند (شعراء، آيه 111)

رسول خدا در يك جمله همه اين ها را خلاصه مي كند و مي فرمايد: گروهي در اثر عشق و علاقه مفرط به دسته اي، خود را به هلاكت افكندند و گروهي در اثر بغض و دشمني با اشخاصي باز به هلاكت كشيده شدند، شما سعي كنيد مثل آنان نباشيد! ان قوما احبوا قوما حتي هلكوا في حبهم فلا تكونوا مثلهم و ان قوما ابغضوا قوما حتي هلكوا في بغضهم فلا تكونوا مثلهم (كنز العمال، ج9، ص 45، ش 24857)

آيا تعصب همه جا ناپسند است؟

تعصبي مذموم و زشت است كه باعث گسترش باطل و تضييع حقوق فرد و يا افرادي گردد، اما اگر تعصب، موجب دفاع از حقيقت و دين و ناموس و موارد معقول گردد نه تنها قبيح نيست بلكه گاهي واجب است. رسول خدا(ص) مي فرمايند: تعصب حرام آن است كه خويشان و نزديكان را به كارهاي ناروا و ستم كمك نمايي، (كنز العمال) ج 3، ص 509، ش 7654) ولي چنانچه كسي از قوم و عشيره خود بدون ارتكاب به خلاف دفاع نمايد بهترين انسان هاست (التاج، ج5، ص 42) و حضرت امام سجاد(ع) در شرح تعصب مي افزايند: اين كه كسي قوم و قبيله خويش را دوست بدارد تعصب نيست، (اصول كافي، ج 2، ص 308، ح7) و اميرالمؤمنين علي(ع) ضمن تقبيح تعصب باطل، به موارد مجاز آن اشاره نموده و مي فرمايند: تعصب شما در صفات شايسته و كارهاي نيك و پسنديده باشد، (نهج البلاغه، خ 234، ص 799) و حتي سپاه خويش را براي ترغيب به حضور در صحنه جنگ و جهاد فرمودند: آيا دين نداريد كه شما را بسيج نمايد؟ و آيا غيرت و حميت نداريد كه شما را تحريك كند. (نهج البلاغه، خ 39، ص 123)

روشن است كه تعصب نه تنها در موارد فوق مجاز اعلان شده، بلكه از نداشتن آن در برخي موارد مذمت گرديده است.

مفاسد تعصب ناپسند

تعصب و تعصب گرايي، مفاسد و خطرهاي فراواني را به بار مي آورد، و جامعه جهاني را به آشوب و جنگ مي كشاند و آسيب هايي را به مديريت و نظام گيتي و كشور و دين و سياست و اقتصاد و فرهنگ تحميل مي نمايد كه در عصر حاضر، جهان بين الملل و توده هاي مردم از عوارض آن رنج مي برند.

شرح اين ادعا موجب اطاله كلام، و خود كتاب مستقلي را مي طلبد، كه ما فقط به چند نمونه تاريخي و نقل حديث اكتفا مي كنيم:

علي(ع) مي فرمايند: انسان متعصب از درك عيوب خود و محبوبانش عاجز است. (غررالحكم، ص 500، ش 29) و رسول خدا مي فرمايند: از ما نيست كسي كه ديگران را به تعصب وادارد، و از ما نيست كسي كه از روي تعصب بجنگد، و از ما نيست كسي كه با تعصب بميرد. (كنزالعمال، ج 3، ص 510، ح 7657)

طولاني ترين خطبه نهج البلاغه به نام «قاصعه» در مذمت اين صفت شيطاني صادر گرديده، و به شش هزار سال عبادت ابليس اشاره شده كه در اثر تعصب، تباه گرديد!!

از «ابن عباس» نقل شده كه قوم يهود قبل از بعثت پيامبر اسلام دست به دعا برداشته و در جنگ ها و مشكلات ديگر آن حضرت را شفيع خود قرار مي دادند، ولي پس از بعثت آن حضرت چون ملاحظه نمودند كه او از نسل اسماعيل است نه اسحاق، از او و آئين وي اعراض نمودند، و آيه 89 سوره بقره، «و كانوا من قبل يستفتحون علي الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به» در اين مورد نازل شده و قوم يهود را مذمت كرد. (محجه البيضاء، 5، ص 331؛ مجمع البيان، 1، ص 158) در تاريخ آمده است كه مسيلمه كذاب ادعاي نبوت كرد و چون از سپاه اسلام شكست خورد گروندگانش به او گفتند: از امدادهاي غيبي خبري نشد؟ او گفت: از آن وعده ها و گفته ها خبري نيست، اينك بر مبناي تعصب و قوميت دفاع نماييد!!! (كامل ابن اثير، ج 2، ص 362؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 514)

در زمان سلطان محمد خدابنده مناظره اي بين علامه حلي از يك طرف و نظام الدين عبدالملك قاضي القضات وقت از طرف ديگر پيش آمد، علامه با دلائل كافي طرف مناظره را مغلوب كرد و باعث تحسين پادشاه و خود قاضي القضات گرديد و جمع زيادي از جمله سلطان، مكتب تشيع را برگزيدند، ولي نظام الدين از روي تعصب گفت: گذشتگان ما اين راه را رفته اند، ما نيز وظيفه داريم اين راه را ادامه دهيم تا عوام ها متفرق نشوند!!! (سفينه البحار، ج 1، ص 735) شبيه اين جريان بين امام رضا(ع) رئيس يهوديان پيش آمد، ولي تعصب، مانع پذيرش حقيقت شد و نتوانست در اثر آن از رياست بر يهود بگذرد. (بحارالانوار، ج 49، ص 73)

علاج تعصب

براي درمان تعصب نخست بايد عوامل آن را شناسايي و سپس از بين برد و بدين منظور خويشتن را از لوث حب و بغض هاي بي جا و خودمحوري و خودبرتربيني دور كرد و عواقب آن را در نظر گرفت و از تاريخ و سرگذشت متعصبين آگاه شد و به همه چيز و به همه كس به ديده اخلاص نگريست و هشدارهاي قرآن و اهل بيت را در اين باره مورد توجه قرار داد و از سيره معصومين و مخلصين سرمشق گرفت.

قرآن خطاب به مؤمنين مي فرمايد:چنانچه پدران و برادران شما راه ناصحيح را بر راه راست مقدم داشتند، آنان را دوست نداريد. (توبه، آيه 23) و تأكيد مي كند در داوري و قضاوت خود راه قسط و عدل پيشه كنيد، هر چند به ضرر والدين و بستگانتان تمام شود. (نساء، آيه 35)

رسول خدا مي فرمايند: بدترين انسان ها كسي است كه آخرتش را به دنيايش بفروشد و بدتر از او كسي است كه دينش را به دنياي ديگري بفروشد. (تعصب)(مكارم الاخلاق، ص 433)

در فراز ديگر مي فرمايند: اعمال خويش را با اخلاص و بدون تعصب انجام دهيد، زيرا خدا جز اعمال مخلصين را نمي پذيرد. (كنزالعمال، ج 3،

ص 26، ش 5280)

علي(ع) نيز مي فرمايند: براي همگان به عدالت رفتار كنيد، خواه دوست باشند يا دشمن. (غرر الحكم، ص 481، ش 50) آنگاه سيره مسلمانان صدر اسلام را اين چنين بيان مي كند:

ما در كنار رسول گرامي اسلام در جهاد با دشمنان گاهي با پدران و فرزندان و برادران و عموها به ستيز مي پرداختيم و اين كار بر ايمان ما مي افزود. (نهج البلاغه، خ 55)

در شرح حال پيامبر خدا آمده است «عبدالله أبي» منافقين را عليه آن حضرت تحريك كرد و فرزند «عبدالله أبي» كه از اصحاب پيامبر بود احساس كرد رسول خدا از پدر وي خشمگين گرديده است، لذا به حضور آن حضرت رسيد و عرض كرد: مي دانيد كه من بر پدر و مادرم بسيار مهربانم، چنانچه قصد كشتن او را داريد اجازه دهيد من خود اين فرمان را اجرا كنم تا شخص ديگر مباشرت ننمايد. (تفسير آيه 8 سوره منافق؛ تاريخ طبري، ج 2، ص 262؛ مجمع البيان، ج 10، ص 293) و در جنگ صفين پسري به نام «اثال بن حجل» از سپاه اميرالمؤمنين به جنگ پدرش «حجل بن عامر» كه از سوي معاويه به ميدان آمده بود رفت (شرح ابن ابي الحديد، ج 8، ص 82) و نشان داد كه تعصب در برابر ايمان محكوم است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا