اجتماعیاخلاقی - تربیتیتاریخیحقوقیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

مفاد بیعت پیامبر(ص) با زنان

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر(ص) بر اساس وحی الهی عمل می کند. این بدان معناست که جامعه قرآنی و اسلامی صدر اسلام بر اساس آموزه های وحیانی قرآن شکل و هدایت و مدیریت می شده است. یکی از مهم ترین رفتارهای سیاسی و اجتماعی در این عصر بیعت است. بیعت یک نوع تعهد از سوی مومنان و مسلمانان به رهبری نظام ولایی است تا رفتارهای فردی و اجتماعی خود را بر اساس آن سامان دهند. بیعت زنان با پیامبر(ص) یکی از مهم ترین حوادث و زیباترین و تجربه آمیزترین انواع و اقسام بیعت پیامبر(ص) است. نویسنده بر آن است تا در این مطلب مفاد و محتوای بیعت زنان و تاثیر آن را در حوزه های فردی و اجتماعی جامعه تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

بیعت، تعهدات امت در برابر امام

بيعت از واژه بیع گرفته شده است. بيع در لغت به معناي خرید و فروش و داد و ستد است.( المنجد ج 1، ص 120، مولف: لوييس معلوف، مترجم، محمد بندريگي، ناشر، ايران نوبت چاپ سوم، سال 1380 چاپ، هاتف تهران.) از آن جایی که فروشنده و خریدار پس از توافق کلامی برای تثبیت معامله و تحکیم آن کف دست خود را به کف دست دیگری می زدند تا صدای بر آید، به آن صفقه نیز می گویند؛ زیرا صفقه به معنای دست بهم زدن است. لغویان گفته اند که صفقه، دست بر دست دیگری زدن در بیع یا بیعت؛ و یا یک بار دست زدن در بیع و بیعت. (منتهی الارب و غیاث اللغات)

در میان عرب رسم بود که هنگام خرید و فروش برای منجّز و قطعی ساختن عقد بیع و تأکید بر التزام خود به مفاد آن، خریدار و فروشنده دست راستِ خود را با ضربه به دست راستِ طرف دیگر می‌زد؛ این کار را «بَیْعَت» یا «صَفْقه» می گفتند و با وقوع آن، معامله انجام یافته تلقّی می‌شد. همچنین برای این‌که افراد جماعت یا قبیله‌ای با حاکم یا رئیس قبیله جهت اطاعت و فرمانبری از وی پیمان بندند، عمل دست دادن (مصافحه) معمول بود؛ و به سبب مشابهت آن با عملِ بیعت در عقد بیع، این کار نیز بیعت نام گرفت.(نگاه کنید: جعفر شهیدی، «بیعت و چگونگی آن در تاریخ اسلام»، کیهان اندیشه، ش ۲۶ (مهر و آبان ۱۳۶۸)؛ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵ و مانند آن از کتب لغت و اصطلاحات)

بنابراین، می توان گفت که بیعت نیز داد و ستدی چون دیگر معاملات و عقود است. از این روست که همان رفتاری که در بیع با حرکت صفقه انجام می گیرد در بیعت نیز راه یافته و بیعت کننده با بیعت شونده دست می دهد. پس نمی توان در تعریف بیعت گفت که آن به معنای دست دادن، دست در دست کسی گذاشتن و مانند آن است؛ بلکه به معنای نوعی عقد و قرارداد است که حوزه عمل اجتماعی و سیاسی و نظامی و مانند آن انجام می گیرد. به سخن دیگر، عمل اقتصادی بیع که نوعی عقد قرارداد میان فروشنده و خریدار برای جابه جای کالا و بهای آن است، در اعمال سیاسی و اجتماعی و نظامی نیز انجام می گیرد. پس طرفین بیعت همانند طرفین بیع همان الزامات و تعهدات و بلکه حتی رفتار ظاهری در بیع اقتصادی را متعهد و ملتزم می شوند.

بر این اساس بیعت به مفهوم خاص عقد قرارداد میان دو طرف است که با انجام دست به هم دادن آن الزامات و تعهدات را می پذیرند. این بیعت می تواند بیعت نصرت در عمل نظامی، یا سیاسی و اجتماعی باشد و یا می تواند بیعت ولایت برای پذیرش فرمانروایی و حاکمیت دیگری باشد.

پس می توان گفت که بیعت عبارت است از تعهد و پیمانى که بیعت‌ کننده با بیعت‌ شونده (امام، حاکم یا امیر) بر اطاعت و فرمان بردارى از او و سپردن امور خود به وى مى‌بندد. البته این بیعت می توان عام و مطلق یا خاص و مقید باشد.

بیعت عام و مطلق عبارت از تعهّد بر اطاعت مطلق در تمامى زمینه‌ها و همه‌ی اوامر و نواهى است ؛ اما بیعت خاص، همچون بیعت با فرمانده، برجنگیدن، مقاومت کردن در برابر دشمن و فرار نکردن از جبهه در محدود موضوع یا مکان و زمان خاصی انجام می گیرد و تعهدات مختص به قیودات است. این نوع بیعت می تواند حتی با اهل کتاب نیز بسته شود؛ زیرا محدود به شرایط و قیودی است؛ اما بیعت مطلق و عام بر اساس آموزه های وحیانی اسلام تنها با پیشوای معصوم و یا نمایندگان و جانشینان وی مشروعیت دارد. از این روست که بیعت عام با ولی فقیه به حکم امام معصوم(ع) جایز و رواست.

بیعت همانند بیع از عقود است و به حکم عقل و نقل واجب و تخلف از آن و مفادش نامشروع و حرام و گناه است. مفاد آیه 2 سوره مائده که بر وفا بر عقود تاکید دارد در برگیرنده همه عقود از جمله عقد بیعت است.( کتاب البیع ، امام خمینی،ج۴، ص۱۵؛ اسراء، آیه 34   )

طبرسی در تعریف بیعت می نویسد: بيعت به معناى دست به هم دادن براى واجب كردن فرمانبردارى است.( مجمع‌البيان، ج‌1‌-‌2، ص‌624‌) این تعریف اشاره به بیعت مطلق دارد.

در نظام ولایی براساس آموزه های قرآنی، بیعت با پیامبر(ص) و امام(ع) یا به تعبیر دیگر قرآنی اولوا الامر(ع)، لازم و ضروری است؛ چنان حکم قرآنی و سنت و سیره پیامبر(ص) و امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) این گونه بوده است. خداوند در آیاتی از قرآن بر اصل و فرع این عقد بیعت تاکید و توجه داده است. از جمله این آیات می توان به آیات 10 و 18 سوره فتح، 7 سوره مائده و 12 سوره ممتحنه اشاره کرد. البته آیات دیگری است که به طور مطلق بر اطاعت از پیامبر(ص) و اولوا الامر (ع) اشاره دارد که از جمله می توان به آیات 31 سوره آل عمران، 59 سوره نساء، آیه 7 سوره حشر، 7 سوره احزاب و مانند آن ها اشاره کرد.

در این نظام، امت متعهد می شود که مطیع بی چون و چرا صاحبان امر حکومت و دولت بر اساس احکام الهی باشند و از فرمان خدا و رسول و اولوا الامر عدول نکرده و تخلف نورزند.

مفاد و محتوای بیعت زنان

یکی از انواع و اقسام بیعت خاص و مقید می توان به بیعت خاص با زنان اشاره کرد. تعهداتی که بیعت کنندگان در این نوع بیعت به بیعت شونده می دهند نسبت به موضوعات و موارد خاصی است که به نظر خدا و پیامبر(ص) اساسی و حساس است. این نوع بیعت شاید بیعت جنسیتی باشد؛ زیرا با توجه به ویژگی های جنسیتی زنان و مسئولیت های آنان مطرح می شود. از اسباب و شواهد نزول و مانند آن بر می آید که خاص بودن این بیعت حتی از سوی زنان مطرح می شود و آنان از چرایی تمایز بیعت و مفاد آن پرسش می کنند.

با نگاهی به مفاد بیعت زنان می توان دریافت که مسئولیت فردی و اجتماعی زنان بسیار اندک ولی اساسی و بنیادین است؛ زیرا امنیت روحی و روانی جامعه را تضمین کرده و بنیاد خانه و خانواده و تربیت و پرورش نسل های آینده را تحکیم می بخشد و از هر گونه نابهنجار به ویژه در چند حوزه اساسی زندگی بشر یعنی اعتقادی، جانی، مالی و ناموسی جلوگیری به عمل می آورد.

در این جا به مفاد و محتوای این بیعت خاص یعنی بیعت با زنان بر اساس آموزه های قرآنی یعنی آیه 12 سوره ممتحنه اشاره می شود. جالب این است که در مفاد بیعت هیچ فعلی خواسته نشده بلکه ترک فعل مورد تاکید است؛ یعنی همان طوری که خداوند از حضرت آدم(ع) ترک خوردن از درخت ممنوع را خواسته ، از زنان نیز ترک فعل و پرهیز و اجتناب از اموری خواسته شده است. معلوم است که هماره انجام فعل سخت تر و دشوارتر از ترک فعل است؛ زیرا مونه کم تری می طلبد؛ چرا که انجام فعل نیازمند تحقق مقتضیات و رفع موانع است؛ اما در ترک فعل تنها جزم و عزم ارادی لازم است.

خداوند در این آیه می فرماید: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ اى پيامبر، چون زنان باايمان نزد تو آيند كه [با اين شرط] با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند، و دزدى نكنند، و زنا نكنند، و فرزندان خود را نكشند، و بچه‏هاى حرامزاده‏اى را كه پس انداخته‏اند با بُهتان [و حيله‏] به شوهر نبندند، و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند، با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.

  1. پرهیز از شرک: نخستین موضوعی که به عنوان مفاد بیعت زنان در آیه بیان شده اجتناب از شرک ورزی است. این که به خدای یکتا و یگانه ایمان داشته باشد و دومی برای او نگویند. ترک شرک شامل شرک در الوهیت، عبودیت، ربوبیت و مانند آن است. بسیاری از مردم گرفتار شرک در عبودیت و ربوبیت هستند؛ به ویژه بسیاری از مسلمانان که دچار شرک خفی بوده و برای اسباب اگر قایل به استقلال نباشند دست کم در عرض خداوند تاثیری را قایل هستند در حالی که اسباب باید در طول دیده شود؛ یعنی این خداوند است که به اسباب تاثیر می دهد و اسباب می تواند مطلوبی را موجب شوند. خداوند با تاکید بر کلمه شی بر آن است تا مردم را از تاثیرگذاری مستقل یا در عرض خداوند بازدارد و یاد آور شود که هیچ چیزی در عالم در هیچ بخشی نمی تواند مستقل یا در عرض خداوند عمل کند بلکه همه آنها به مشیت و اراده الهی و در طول اراده و مشیت الهی است که تاثیرگذار خواهند بود. به نظر می رسد که شرک در میان زنان قوی تر از مردان است؛ از این روست که بر این نکته تاکید خاصی شده است.
  2. پرهیز از سرقت و دزدی: شکی نیست که اقتصاد مایه قوام جامعه از جمله جامعه کوچک خانواده است.(نساء، آیه 5) بنابراین هر گونه حرکتی که پایه های آن را سست کنند، می توان استوار خیمه خانواده را تهدید کند و آن را فروپاشد و یا از تاثیر و کارکرد مثبت بیرون برد. آن چه نسبت به عملکرد زنان نسبت به این حوزه می تواند خطرناک و خطرساز باشد، دزدی و سرقت از اموال شوهر و مصرف بی اذن و اجازه اوست؛ زیرا این رفتار زشت و نابهنجار که از مصادیق ظلم و بی عدالتی است می تواند قدرت اقتصادی خانوار را کاهش داده و شرایط آسایشی و رفاهی خانواده را تهدید کند. از آن جایی که زنان به مال شوهران دسترسی کامل دارند، به سادگی می توانند از آن سرقت کرده و بخشی را بربایند بی آن که شوهر متوجه ربایش آنان شود. سرقت نه تنها یک نابهنجار اخلاقی است، بلکه یک رفتار با بار حقوقی و کیفری و جزایی است که قطع دست و پا و در نهایت اعدام از احکام جزایی آن به شمار می رود؛ افزون بر این که گناه بزرگ و کبیره بوده و مجازات اخروی نیز به دنبال خواهد داشت. از داستان بیعت زنان بر می آید که زنان گرفتار این معضل اساسی بوده و هستند. از این روست که برخی نسبت به این حکم اعتراض می کنند؛ زیرا شوهرانی بخیل، بلکه حتی خسیس دارند که نه تنها به همسران خویش نمی رسند، بلکه حتی برای خود از مالشان هزینه نمی کنند و گرفتار جمع و شمارش اموال هستند. به هر حال، معضل بزرگ زنان تصرف بی اذن و اجازه اموال شوهر است که از مصادیق سرقت و دزدی است و به طور طبیعی اگر نشود در دنیا آن اثبات کرد و تعزیر و حدود را بر آنان اجرا کرده، تبعات آن برای قیامت ایشان باقی خواهد ماند و آنان را به دوزخ خشم الهی می کشاند.
  3. پرهیز از زنا: پس از آن که مساله مالی و اقتصادی تبیین شد که دومین مشکل و معضل اساسی زنان را تشکیل می دهد، به سومین معضل اساسی زنان توجه داده می شود. در این آیه به خوبی نقش زنان در پاکی جامعه تبیین شده است. زنان اگر خود را از رفتار نابهنجار و گناه زشت ناموسی نگه دارند، بهشت برای آنان تضمین شده است. زناکاری زنان است که هم مردان را آلوده و هم جامعه را به تباهی و فساد می کشاند. معضل زنا چنان زنان و جامعه را نابود می کند که هیچ عاملی دیگر این اندازه خطرناک نیست. افزون بر این که نسلی که زناکاران تربیت می کنند بر آلودگی می افزایند و زناکاران بی تربیتی و بی حیایی و بی عفتی را در کل جامعه گسترش می دهند. به هر حال، آبرو و عرض و ناموس یکی از مهم ترین حوزه هایی است که انسان اگر برای آن کشته شود شهید خواهد بود. در روایات معتبر بر این نکته تاکید شده که دفاع از عقیده، جان و مال و عرض واجب است و کسی که در راه این ها کشته شود، شهید است. بنابراین، حمایت از عرض و ناموس و جان در این راه فدا کردند شهادت و مجاهدت است. از این روست که باید زنان با پرهیز از زنا و دفاع از ناموس و عفت و حیای خویش، مجاهدتی داشته باشند که مردان در جبهه و جنگ انجام می دهند.
  4. پرهیز از فرزندکشی: از دیگر معضلاتی که زنان با آن مواجه هستند، مشکل سقط جنین و فرزند کشی است. زنان به دلایل گوناگون ممکن است علاقه ای به فرزنددار شدن نداشته باشند یا اگر بیش از یک یا دو فرزند نخواهند و کاری کنند که کودک در رحم بمیرد یا سقط شود. در حالی که زنان امانت داران شوهر و خدایند و باید امانت های الهی را حفظ کنند. از آن جایی که فرزندکشی مانند زناکاری و دزدی از شوهر می تواند بی سر و صدا و هیاهو و مخفی و نهان صورت گیرد و کسی هم متوجه نشود، و تنها خدا و زن بداند چه کرده، خداوند از زنان پیمان سنگین در بیعت گرفته که از این گونه رفتارها پرهیز و اجتناب کنند. زن اگر بخواهد دزدی از شوهر، زنا کند و یا فرزند بکشد، هیچ کسی جز خدا متوجه نمی شود؛ به ویژه دزدی و فرزندکشی که می تواند چنان مخفی و نهان انجام گیرد که کسی خبردار نشود و هر کسی گمان کند که چیزی کم و گم نشده و یا کودک به اسباب طبیعی مرده است، در حالی که مادر به قصد و عمد و علم این کودک را کشته و موجبات سقط و بیماری و نابودی او را فراهم آورده است.
  5. پرهیز از بهتان : یکی دیگر از معضلات آن است که زنی زنایی می کند و فرزندی را آبستن می شود و آن را به شوهر نسبت می دهد. این نیز از معضلاتی است که در جوامع به ویژه جوامع امروزی متداول است. البته در آیه از هر گونه بهتان پرهیز داده شده ولی برخى مفسّران گفته‌اند: مقصود از «و لايأتين…» حامله شدن از راه زنا و نسبت دادن فرزند به شوهر است و به همين جهت با فقره «لايزنين» فرق مى‌كند و چون نوزاد بعد از تولّد، جلوى دست و پاى مادر قرار مى‌گيرد از آن به «بين أيديهنّ و أرجلهنّ» تعبير شده است. (الميزان، ج‌19، ص‌242) پس یکی از مشکلات آن است که کودک دیگری را به شوهر نسبت دهد و موجبات تباهی زحمات و اموال شوهر را با فرزند دیگری فراهم آورد. در حقیقت هم زنا کرده و هم سرقت مال کرده و هم عرض وناموس خانوادگی را به خطر افکنده است. این کار زنان خود در بردارنده چند گناه و کار زشت است. پرهیز از این گونه رفتارهای نابهنجار و گناه می تواند زن را بی هیچ مشکلی و معضلی به بهشت ببرد و سعادت ابدی را برایش رقم زند.
  6. پرهیز از مخالفت با معروف و خیر و نیکی پیامبر(ص): از دیگر معضلاتی که زنان می توانند با عقل و درایت از آن بگذرند و ابدیت را برای خود تضمین کنند، مخالفت با معروف و امور پسندیده عقلی و عقلایی و شرعی است. هر چه را که عقل و عرف و شرع پسندیده می داند آن را به جا آورند و سرباز نزنند. جالب این که خداوند در حوزه منکرات چند منکر اساسی را بیان می کند ولی در حوزه معروف همه معروف ها را اسلام و پیامبر(ص) بیان کرده در دستور کار قرار می دهد. از این روست که پرهيز از هرگونه مخالفت با پيامبر(صلى الله عليه وآله) در امور خير و نيك، از شرايط پذيرش بيعت زنان با آن حضرت(ص) در این آیه مطرح می شود.

آثار بیعت زنان

اگر زنان بتوانند در زندگی خویش این اصول را مراعات کنند هم زندگی فردی و هم اجتماعی آنان و بلکه جامعه بشری بهبود خواهد یافت و دنیا و آخرت آباد می شود. خداوند برای بیعت زنان و عمل آنان به مفادش آثاری را بر شمرده است که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد که در آیه 12 سوره ممتحنه بیان شده است:

  1. آمرزش زنان، یعنی خداوند به سبب عمل به مفاد این بیعت زنان را تحت آمرزش خاص خود قرار می دهد.
  2. رحمت خاص خدا به این معنای که خداوند افزون بر رحمت رحمانی و فراگیر و عام در دنیا و آخرت زنانی که به مفاد بیعت عمل می کنند مورد توجه خاص قرار داده و زندگی آنان را پر برکت و سعادت مند می کند و سعادت دنیا و آخرت برای ایشان تضمین می شود.
  3. استغفار پیامبر(ص) در حق آنان که به طور طبیعی اجابت می شود و زنان در پناه این شفاعت و استغفار پیامبر(ص) از هر گونه گناه و تباهی پیشین پاک شده و برکات بر زندگی آنان فرو می ریزد و بلا و مشکلات دفع و رفع می شود.

نگاهی به داستان بیعت زنان

از آن جایی که برای درک و فهم مفاد بیعت زنان داستان بیعتی که در کتب تفسیری و روایی نقل شده می توان رهگشا باشد در این جا این داستان بیان می شود.

بيعت پيامبر با زنان‏

در مورد بيعت زنان آورده‏اند كه: پيامبر گرامى پس از فتح مكه بر فراز كوه صفا بود و گروهى از مسلمانان از آن جمله «عمر» پايين‏تر از آن بزرگوار نشسته بودند كه گروهى از زنان قريش، از جمله «هند» دختر «عتبه» و زن «ابوسفيان» در حالى كه نقاب زده بود، به صورت ناشناس، به گونه‏اى كه پيامبر او را نشناسد، به حضور آن حضرت رسيد و آمادگى خود را براى بيعت اعلام داشت.

پيامبر رو به زنان كرد و فرمود: من با شما بانوان بيعت مى‏كنم كه چيزى را شريك و همتاى خدا قرار ندهيد: اُبايعكن على اَن لاتشركن بالله شيئاً.

در اين هنگام «هند» – كه سابقه‏اى زشت و ظالمانه در حق‏ستيزى و بيداد، از آن جمله از ميدان «اُحُد» و شهادت حمزه سيدالشهداء و شقاوت در حق آن مرد جهاد و شهادت و ايمان را داشت – رو به پيامبر كرد و گفت: اى پيامبر! شما از ما بيعتى مى‏گيرى كه از مردان ما اين گونه بيعت نگرفتى! (زیرا پيامبر آن روز از مردان مسلمان بر ايمان و اسلام و جهاد در راه حق و عدالت بيعت گرفته بود.)

پيامبر به سخن خود ادامه داد كه: من با شما بيعت مى‏كنم كه دست به دزدى نزنيد: و لا تسرقن.

در اين هنگام «هند» گفت: اى پيامبر! «ابوسفيان» مردى بخيل و تنگ‏چشم است و من به ناگزير مقدارى از مال او برداشته و هزينه كرده‏ام، اينك نمى‏دانم كار من رواست يا نه؟

«ابوسفيان» كه خود در آنجا بود، گفت: آنچه از مال و ثروت من در گذشته برداشته‏اى همه را حلال كردم، امّا از اين پس مراقب باش!

پيامبر كه «هند» را شناخته بود، خنديد و فرمود: تو «هند»، دختر «عتبه» هستى؟

او گفت: آرى اى پيامبر خدا! من «هند» هستم و تقاضايم اين است كه گذشته را ببخشى و ناديده بگيرى و خدا نيز بر شما ببخشايد: فاعف عما سلف يا نبى اللّه! عفا اللّه عنك!

پيامبر مهر و مدارا نيز با آن مكارم وصف‏ناپذير اخلاقى خويش از گذشته تباه او چشم پوشيد و به سخن خويش با زنان ادامه داد كه: و با اين شرط با شما بيعت مى‏كنم كه دامان خود را پاك و پاكيزه داريد و به «زنا» نزديك نشويد: و لا تزنين.

در اين هنگام «هند» ژست تعجب به خود گرفت و گفت: مگر زن آزاده، تن به زشتى و زنا مى‏سپارد؟

«عمر» كه در آنجا حضور داشت و از وضع او باخبر بود به ياد آنچه ميان او و «هند» روى داده بود افتاد و خنديد: فتبسم عمر بن الخطاب لما جرى بينه و بينها!

پيامبر باز هم به سخن خود ادامه داد كه: من با اين شرط با شما بيعت مى‏كنم كه: فرزندان خود را به هيچ بهانه‏اى نكشيد و حقوق آنان را رعايت كنيد: و لا تقتلن اولادكن.

«هند» گفت: ما آنان را در كودكى مراقبت كرديم و تربيت نموديم، امّا هنگامى كه بزرگ شدند، شما آن‏ها را كشتيد! و شما و آنان خود اين رويدادها را بهتر مى‏دانيد.

او در اين مورد اشاره به كشته شدن پسرش «حنظله» در جنگ «بدر» به دست اميرمؤمنان (ع) داشت.

«عمر» از سخن «هند» به گونه‏اى خنديد كه بر پشت بر زمين غلطيد، امّا پيامبر با تبسم از جسارت «هند» گذشت، و به سخن خويش با زنان ادامه داد كه: و نيز با اين شرط با شما بيعت مى كنم كه بهتانى نسازيد و نبافيد: و لاتأتين ببهتان.

در اين هنگام «هند» گفت: اى پيامبر خدا! بهتان بربافتن و تهمت تراشيدن كارى زشت و ظالمانه است، و من گواهى مى‏دهم كه شما ما را جز به خير و صلاح و مكارم و ارزش‏هاى اخلاقى و انسانى فرا نمى‏خوانى.

باز هم پيامبر ادامه داد كه: من با اين شرط با شما بيعت مى كنم كه در كارهاى نيك و شايسته مرا نافرمانى نكنيد.

هنگامى كه پيامبر اين جمله را بيان كرد، «هند» گفت: اى پيامبر خدا! ما در اين نشست گرد نيامده‏ايم كه در دل و ژرفاى جان در انديشه نافرمانى شما باشيم. (مجمع البیان، ذیل آیه 12 سوره ممتحنه)

چگونگى بيعت پيامبر با زنان‏

در اين مورد كه آن حضرت چگونه و به چه سبك با زنان مسلمان بيعت كرد، «زهرى»، از «عروه» و او از «عايشه» همسر پيامبر روايت كرده است كه: پيامبر با شرايطى كه در آيه آمده است، با زنان مسلمان بيعت كرد و روشنگرى فرمود كه آنان نبايد در قلمرو مقررات خدا و كارهاى شايسته نافرمانى كنند.

امّا آن بزرگوار در انجام بيعت، دست به دست زنان نامحرم نداد، بلكه به دستور او ظرفى بزرگ و لبريز از آب حاضر شد و دست خود را در آن فرو برد و پس از آن حضرت، زنان به نشان بيعت با او دست در آن ظرف آب فرو مى‏بردند و به رعايت حقوق و مسئوليت‏هاى متقابل عهد مى‏بستند.

امّا پاره‏اى همانند «شعبى» آورده‏اند كه پيامبر افزون بر اين شيوه، گاه به زنان اجازه مى‏داد تا با پوششى كه در دست داشتند، با آن بزرگوار بيعت كنند.

آن حضرت از مردان براى ايمان و اسلام و پايدارى در راه آزادى و عدالت و انجام كارهاى شايسته و جهاد و تلاش در راه حق بيعت مى‏گرفت، امّا از زنان براى خودسازى و تربيت فرزندان شايسته و رعايت حقوق و حرمت خانه و خانواده و قانون‏گرايى و عدم نافرمانى در قلمرو مقررات عادلانه و انسانى بيعت مى‏گرفت؛ و اين‏ها چيزى بود كه با عنايت به شرايط روز و جامعه نوبنياد اسلامى تأكيد بر آن‏ها ضرورى مى‏نمود، تا آن گاه كه مقررات و احكام اسلامى تشريع گرديد، شكافى در خانواده‏ها پديد نيايد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا