عرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

لقاء الله، آثار و موانع آن

mecca-kaabaيكي از اصطلاحات عرفاني قرآن، لقاء الله است. اين اصطلاح قرآني مباحث كلامي مهمي را نيز برانگيخته است؛ چرا كه برخي از آن تجسم و لقاي مادي را فهميدند و برخلاف اصول اسلامي بدان قايل شدند. برخي ديگر به طور كلي منكر لقاء الله شده و آن به امور و مسائلي سخيف حمل كردند و آن را از مفهوم واقعي و بار معنايي عظيمش خالي نمودند.

نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني، تحليل و تبيين قرآن را از اين اصطلاح ارائه داده و به آثار ايمان و اميد به لقاء الله زندگي دنيوي و اخروي و موانع ديدار و لقاي الهي پرداخته است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

معناشناسي لقاء الله

لقاء در زبان عربي به معناي رو در رو قرار گرفتن با چيزي و رسيدن به آن است. همين معنا در فرهنگ قرآني نيز به كار رفته است. (مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهاني، ص 547 واژه لقي) اصطلاح لقاء الله در قرآن در بيش از بيست مورد با واژگاني چون «لقاء الله»، «لقي»، «ميقات»، «ناظره»، و مشتقات آن ها به كار رفته است. از آن جايي كه برخي از عالمان شيعي قايل به تنزيه صرف حق از همه مراتب معرفتي هستند، لقاءالله را تاويل كردند؛ زيرا مقتضاي تنزيه صرف حق آن است كه انسان در نهايت فهم و دركش به اين مي رسد كه خداوند را بايد از هر معرفتي تنزيه كرد. بنابر اين، مراد از لقاء الله درآيات و روايات همان مرگ، لقاي پاداش و ثواب و عقاب و رسيدن به بهشت است.

گروهي ديگر از عالمان شيعي، همه اخبار و رواياتي كه در تنزيه صرف حق وارد شده را با اخبار تشبيه و رواياتي كه ظاهراً درباره امكان معرفت و وصول است، جمع كرده و گفته اند: مراد آن است كه معرفت به طريق رويت به چشم ظاهر در دنيا و آخرت امكان ندارد ولي مي توان از طريق اسماء و صفات و تجليات الهي درمراتب ذات و اسم و صفت، حق را به معرفت اجمالي شناخت.

بنابراين، وقتي حجاب هاي ظلماني و نوراني از برابر ديدگان قلب كنار رفت، انسان به خداوند شناخت و معرفتي پيدا مي كند كه با معرفت پيش از كشف متفاوت است.

به سخن ديگر، انوار جمال و جلال الهي در قلب وعقل و خواص اولياي او تجلي مي كند، به درجه اي كه آنان را از خود فاني مي نمايد و به خود باقي مي دارد؛ آن وقت محو جمال خود نموده و عقلشان را مستغرق معرفت خود كرده و به جاي عقل آنان، خود تدبير امورشان را مي نمايد.

با اين وجود بعد از اين همه مراتب كشف سبحات جلال و تجلي انوار جمال و فناي في الله و بقاي الله، باز حاصل اين معرفت، اين خواهد شد كه از روي حقيقت از وصول به كنه معرفت ذات، عجز خود را بالعيان و الكشف خواهند ديد. البته اين ناتواني و عجز از معرفت، معرفت شخص از عجز و ناتواني شناخت و معرفت الهي است و ميان دو عجز، تفاوت بسياري است؛ زيرا اين اقرار به عجز و ناتواني از روي شناخت است نه عجز و ناتواني از روي ناداني كه بيش تر مردم گرفتار آن هستند. بنابر اين، عجز عارف و اقرار او با عجز جماد يا انسان هاي عادي متفاوت است.

نكته قابل توجه اين كه حمل لقاء الله به پاداش، حمل بر مجاز بعيد است و اگر كسي مي خواست حمل مجازي نمايد مي بايست آن را بر مجاز اقرب حمل كند؛ چرا كه لقاي هر چيزي مناسب با آن چيز است؛ يعني ملاقات در اجسام به گونه اي و در ارواح و معاني به گونه اي ديگر است. در ملاقات الهي مي توان آن را به نظر به وجه، ديدن قلب، تعلق روح و مانند آن حمل كرد كه ضد آن در روايات به فراق و حرمان تعبير مي شود. از اميرمومنان علي(ع) روايت شده كه «قد قامت الصلاه» را به نزديك شدن وقت زيارت تفسير كرده اند. در نيايش هاي ماثور بارها اين معنا تكرار شده است كه «ولا تحرمني النظر الي وجهك؛ و مرا محروم مگردان از نظر به سوي وجه خودت!»

در جايي ديگر آمده است كه خداوند را نمي توان با ديده سر و چشم ديد ولي مي توان او را به حقيقت ايمان رويت كرد: ولكن تراه القلوب بحقائق الايمان؛ ولي خداوند را دلهاي آدميان به واسطه حقيقت هاي ايمان مي بينند.

و در مناجات شعبانيه است: والحقني بنور عزك الابهج فاكون لك عارفا؛ و مرا ملحق كن به نور عزتت كه بهجت انگيزه ترين است؛ تا اين كه عارف تو گردم!

هم چنين در آن مناجات آمده است: وانر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتي تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الي معدن العظمه و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك!؛ و ديدگان بصيرت دلهاي ما را به درخشش نظرشان به سويت نوراني نما؛ تا آن كه چشمان دلهايمان حجابهاي نور را پاره كند و به معدن عظمت واصل گردد و ارواح ما به مقام عجز قدست بسته و پيوسته شود!

در دعاي كميل عرض مي كند: و هبني صبرت علي عذابك، فكيف اصبر علي فراقك؟!؛ و مرا چنان پندار كه قدرت صبر و شكيبايي بر عذابت را داشته باشم، پس چگونه مي توانم بر فراقت شكيبا باشم؟!

پس مراد از لقاءالله كه اين اندازه از آن تجليل شده نمي تواند رسيدن به بهشت و بهره مندي از حورالعين و مواهب ديگر بهشتي باشد.

اما تنزيه صرف و مطلق نيز نادرست است؛ زيرا معناي آن چيزي جز تعطيل معرفت حق نيست. از اين رو در اخبار از تعطيل به شدت نهي شده است. امام صادق(ع) در جواب زنديقي كه از انيت و ماهيت خداوند پرسيده بود، پاسخ مي دهد: قال السائل: فله انيه ومائيه ؟ قال الامام(ع): نعم لايثبت الشيء الا بانيه و مائيه . قال السائل: فله كيفيه ؟ قال(ع): لا لأن الكيفيه جهه الصفه والاحاطه ولكن لابد من الخروج من جهه التعطيل والتشبيه، لأن من نفاه انكره و رفع ربوبيته و ابطله، و من شبهه بغيره فقد اثبته بصفه المخلوقين المصنوعين الذين لايستحقون الربوبيه ، ولكن لابد من اثبات ذات بلا كيفيه لايستحقها غيره ولايشارك فيها ولايحاط بها ولا يعلمها غيره؛ آيا خداوند صاحب انيت و ماهيت است؟! امام صادق(ع) فرمود: آري! چيزي ثبوت پيدا نمي نمايد مگر به انيت و ماهيت!

زنديق مي پرسد: آيا وي صاحب كيفيت است؟!

امام(ع) فرمود: نه! به جهت آن كه كيفيت جهت صفت و احاطه او مي باشد (و صفت و احاطه او سمت و جهت نمي پذيرد) و ليكن چاره اي نيست مگر آن كه كيفيتي براي او اثبات گردد تا او را در دو جهت تعطيل و تشبيه بيرون برد؛ زيرا كسي كه وي را نفي كند (و همه انواع كيفيتها را از او بزدايد) او را انكار كرده و ربوبيتش را رفع نموده است و اصل وجودش را ابطال كرده است و كسي كه وي را به غير او تشبيه نمايد، او را به صفات مخلوقاتي كه مصنوعات او هستند و استحقاق و لياقت ربوبيت را ندارند منتسب كرده است. ليكن ناچار لازم مي آيد كه براي وي اثبات كيفيتي نمود كه غير او مستحق آن نباشد و در آن كيفيت مشاركت با او نباشد، و خداوند محاط بدان كيفيت نگردد و غيرخدا از حقيقت آن كيفيت نتواند علم و اطلاع حاصل نمايد!

تعريف درست لقاءالله

به هر حال، تفسيري كه موجب تنزيه صرف و تعطيل باشد و يا خداوند را شبيه مخلوقات بنماياند، نادرست و نارواست. در همين ارتباط لقاءالله را مي بايست به گونه اي تفسير كرد كه به دور از اين اشكالات باشد. از اين رو علامه طباطبايي در نهايت لقاءالله را اين گونه تعريف مي كند و مي فرمايد: در اصطلاح قرآني، مقصود از لقاءالله قرار گرفتن بنده در موقف و جايگاهي است كه ميان او و پروردگارش حجاب و پرده اي نباشد، چنان كه شأن روز قيامت چنين است؛ زيرا قيامت، ظرف ظهور حقايق است. (الميزان، علامه طباطبايي، ج16، ص 102)

البته چنان كه گفته شد تفسيري غير از اين كه برخي احتمال آن را داده اند، تفسيري نارسا، ساده انگارانه و يا نارواست. بنابراين تفسير اصطلاحي لقاءالله به رسيدن به پاداش يا ايمان به قيامت و رستاخيز نادرست است و قول علامه طباطبائي، قول صائب بنظر مي رسد.

امكان تحقق لقاءالله

ناگفته نماند كه لقاءالله براي همگان مي تواند در دنيا با متاله و خدايي شدن حاصل شود و با كشف الغطاء و مرگ اختياري اين يقين و لقاءالله تحقق يابد؛ زيرا لقاءالله اگر براي همه مومنان در آخرت اتفاق مي افتد، ولي براي افراد خاص متاله در همين دنيا تحقق مي يابد. خداوند در آيات 43 و 44 سوره احزاب از تحيت و سلام بر مؤمنان هنگام لقاءالله در قيامت و بهره مندي ايشان از پاداش عظيم و كريمانه سخن مي گويد و در آيات از جمله آيات 46 و 223 سوره بقره و آيات 31 و 154 سوره انعام از قيامت به عنوان صحنه ملاقات همگان با خداوند سخن به ميان مي آورد. البته لقاءالله براي مؤمنان همراه با امنيت و سلامتي است، ولي براي كافران همراه با عذاب و رنج است كه چهره جلالي خداوند مي باشد.

خداوند در آيات 22 و 23 سوره قيامت از «وجوه يومئذ ناضره الي ربها ناظره» سخن به ميان مي آورد كه در آن روز مومنان با چهره هاي بشاش به سوي پروردگارشان مي نگرند. سيوطي از پيامبر(ص) روايت مي كند كه فرمود: به سوي پروردگارشان نظر مي كنند بدون اين كه براي آن كيفيتي يا حدي محدود باشد. (الدر المنثور، ج8، ص350) بنابراين نگاه آنان از چشم سر نيست تا خداي مجسم را در قيامت بنگرند، بلكه به حقايق ايمان با چشم دل، حقيقت الهي را مي نگرند، چنان كه پيش از اين گذشت.

اما درباره لقاءالله خواص در دنيا كه پس از متاله و خدايي شدن رخ مي نمايد مي توان به عبارت اميرمؤمنان(ع) اشاره كرد كه كشف الغطاي روز قيامت چيزي بر علم و يقين آن حضرت نمي افزايد و اين كه خدايي را نمي پرستم كه نديده باشم: ما كنت اعبد ربا لم اره. هم چنين از آيات 7 تا 17 سوره نجم برمي آيد كه پيامبر(ص) در معراج هايش به لقاءالله نايل مي شد.

لزوم ايمان به لقاءالله

خداوند در آياتي از جمله آيه 223 سوره بقره، 2 سوره رعد، 14 سوره سجده و 6 سوره انشقاق از حتمي و قطعي بودن لقاي انسان ها با خداوند و بازگشت آنان به سويش خبر مي دهد و در آيه 23 سوره سجده نزول كتاب آسماني بر حضرت موسي(ع) را دليلي بر حقانيت و تحقق لقاء الله مي داند.

بنابراين، يكي از اصول آموزه هاي وحياني قرآن، لقاءالله است كه مومنان بايد به اين مطلب ايمان داشته باشند؛ چنان پيامبران(ع) خود اين گونه بوده و ديگران را نيز به آن دعوت مي كردند. از جمله خداوند در آيات 25 و 29 سوره هود، به ايمان نوح به ملاقات مومنان قومش با پروردگارش اشاره مي كند و در آيه 154 سوره انعام، ايمان به لقاء الله در قيامت را هدف از اعطاي تورات به حضرت موسي(ع) برمي شمارد.

درهمين آيه اين معنا را مي توان به دست آورد كه ايمان به لقاء الله از اهداف نبوت و انزال كتاب هاي آسماني از جمله تورات بوده است. اين درحالي است كه بني اسرائيل نسبت به ايمان به لقاء الله و آخرت استنكاف مي ورزيدند. (الميزان، ج 7، ص 383) از اين رو خداوند از آنان مي خواهد تا با توجه بيش تر و دقت در محتواي تورات به اين اصل مهم شناخت و باور پيدا كنند؛ زيرا تفكر در آيات تورات مي تواند زمينه ساز ايمان آنان به لقاي الهي باشد.

از آيه 8 سوره روم نيز برمي آيد كه تفكر در آفرينش سبب شناخت و ايمان به لقاء الله به عنوان هدف آفرينش مي شود. به اين معنا كه اگر در آفرينش تفكر شود، دانسته مي شود كه هدف، متاله و خدايي شدن و رسيدن به لقاء الهي از اين طريق است.

با نگاهي به آيه 249 سوره بقره مي توان گفت كه درميان بني اسرائيل تنها شماري اندك بودند كه واقعا به لقاء الله ايمان واقعي داشته و براساس آن زندگي و رفتار خويش را تنظيم مي كردند.

از اين رو ايمان اقليت مجاهدان تحت فرماندهي طالوت به لقاء الله موجب شد تا بر ارتش بزرگ جالوت پيروز شوند.

اگر انسان بتواند به مقام و مرتبه يقين نسبت به لقاء الله دست يابد، امري بسيار پسنديده است؛ زيرا چنان كه خواهيم ديد چنين ايماني در زندگي انسان بسيار تاثيرگذار است. هر مرتبه اي از يقين علمي، عيني و حقي مي تواند زندگي شخص را چنان دگرگون كند كه در تصور و تخيل نگنجد.

از آيه 54 سوره بقره كه مي فرمايد: «آنها كساني هستند كه گمان مي كنند ديدار كننده پروردگار خويشند و آنان به سوي او باز مي گردند». به دست مي آيد كه ظن علمي نيز مي تواند رفتار انساني را در دنيا متاثر سازد و انسان را به سوي صبر و روزه و نماز سوق دهد و اهل خشوع در برابر خداوند و حق نمايد.

البته با توجه به روايتي از اميرمومنان علي(ع) گفته شده كه ظن در اينجا به معناي يقين است. (تفسير عياشي؛ ج 1، ص 44) ولي بايد دانست كه مراد از قطع و يقين در برخي از روايات همان قطع عرفي و علمي است كه شامل ظن نيز مي شود؛ زيرا مراد از ظن در آيه همان ظن معتبري است كه انسان به طور عادي به آن ترتيب اثر مي دهد و در نزد دانشمندان بويژه اصوليون از آن به قطع و يقين عرفي ياد مي كنند.

از آيه 2 سوره رعد استنباط مي شود كه يقين به لقاء الله و اميد بدان، مقصود از تفصيل و تشريع آيه هاي خداوندي است. به اين معنا كه از طريق اين آيات و تفصيل آن، انسان ها با حقيقت آفرينش و اهداف آن كه لقاءالله است، ارتباط برقرار كرده و دست كم به آن اميد مي يابند و در جست وجو لقاءالله گام برمي دارند.

از اين كه يأس از لقاءالله به عنوان يكي از عوامل اصلي فراق و حرمان از رحمت الهي و گرفتاري به عذاب دوزخ در آيات 7 و 8 سوره يونس مطرح شده مي توان استنباط كرد كه انسان ها مي بايست همواره اميدوار به لقاءالله باشند و يأس از آن، خود گناهي نابخشودني است.

آيه 5 سوره عنكبوت، وصول به لقاء الله از جانب اميدواران به لقاي الهي را تبيين مي كند؛ زيرا مقصود از اجل الله زماني است كه خداوند براي لقاي خودش معين كرده است. (الميزان، ج 16، ص 102)

چنان كه گذشت بيش تر مومنان لقاي خود را در قيامت تجربه خواهند كرد و حتي متوسطين از مردم اين گونه هستند ولي اولياي الهي مي توانند در دنيا با مرگ اختياري به اين لقاء برسند، هم چنين وصول شهيدان به لقاء الله در هنگام شهادت اتفاق مي افتد نه روز قيامت (اعراف، آيات 120 تا 125)

هم چنين از آيات 10 تا 15 سوره مطففين برمي آيد كه تكذيب كنندگان قيامت و منكران قرآن و قيامت و معاد، از لقاءالله محروم و محجوب مي باشند و به اين ديدار و لقاي الهي نخواهند رسيد. بنابراين، كافران با پرده اي كه ميان خود و خداوند آويخته اند در روز قيامت از ديدار و لقاي الهي محروم هستند.

آثار اميد و ايمان به لقاء الله

اميد و ايمان به لقاءالله آثار مهمي در زندگي بشر دارد؛ چنان كه تكذيب آن نيز در دنيا و آخرت آثاري از خود به جا مي گذارد كه در ادامه بدان پرداخته خواهد شد.

خداوند يكي از آثار مهم ايمان به لقاءالله را استقامت و پايداري در اعتقاد و عمل بر پايه آن بر مي شمارد و در آيات 120 تا 126 سوره اعراف نشان مي دهد كه چگونه ايمان به لقاء الله موجب مي شود تا انسان در برابر مشكلات و فشارهاي گوناگون از جمله فشارهاي دشمنان مقاومت ورزد و با استقامت و پايداري در راه تحقق آرمان هاي بلند انساني و اسلامي بكوشد.

آيات 249 و 250 سوره بقره هم چنين ايمان به لقاء الله را از عوامل مهم صبر و شكيبايي و پايداري در جهاد و تحمل سختي ها برمي شمارد و نشان مي دهد كه چگونه اميد و ايمان به لقاءالله آدمي را بر دشمنان درون و بيرون مسلط مي سازد و اجازه نمي دهد تا هواها و خواسته هاي نفساني از درون و فشار وسوسه هاي شيطاني از بيرون و مشكلات و آزار و اذيت هاي دشمنان انسي و جني، بر شخص مسلط شود و او را از هدف والاي الهي باز دارد.

خداوند در اين آيات گزارش مي كند كه چگونه ايمان ياران اندك حضرت طالوت(ع) به لقاي الهي موجب شد تا ايشان در دو مرحله مبارزه و جهاد با نفس و جهاد با دشمنان پيروز و سربلند بيرون آيند و با اجتناب از خوردن آب، آمادگي خود را براي مبارزه با دشمن در جهاد نشان دهند.

از نظر آموزه هاي قرآني، ايمان به لقاءالله و اميد بدان موجب آساني تكاليف بر بشر مي شود و او را به بهره گيري از صبر و نماز براي دست يابي به تقرب و متاله شدن آماده مي كند. (بقره، آيات 45 و 46 و كشاف، زمخشري، ج 1، ص 134)

آساني روزه و نماز بر اهل يقين و مومنان و اميدواران به لقاءالله از ديگر بركات و آثار آن است كه در همين آيات بيان شده است. كساني كه به لقاي الهي اميدوارند با بهره گيري از نماز و روزه مي كوشند تا به اين مقصد والا و زيبا و بزرگ دست يابند.

از آيات 7 و 9 سوره يونس نيز برمي آيد كه ايمان و اميد به لقاءالله، از اسباب بهره مندي از هدايت هاي خاص الهي است. بنابراين هر كسي مي خواهد تا از هدايت هاي خاص الهي بهره مند شود بايد به اين سبب مهم ايمان به لقاءالله چنگ اندازد و با استمداد از نماز و صبر و روزه به اين مهم برسد.

بي گمان اميد به لقاي الهي از عوامل مهم پيراستگي انسان از دلخوشي به دنيا و رهايي از غفلت است كه در آيه 7 سوره يونس به آن توجه داده شده است.

هم چنين از كاركردهاي اميد به لقاءالله مي توان به رهايي از دام تكبر و استكبار اشاره كرد، زيرا اين اميد مانع استكبارورزي و يا خواسته هاي نامعقول و تحكمي از سوي ديگران خواهد بود كه در آيه 21 سوره فرقان به آن اشاره شده است. هم چنين اميد به لقاءالله مانع از سركشي و طغيان آدمي مي شود. (فرقان، آيه 21 و نيز نباء، آيات 22 و 27)

آثار تكذيب و كفر به لقاءالله

چنان كه گفته شد بسياري از مردم منكر لقاي الهي هستند (روم، آيه 8) چنين نگرش و بينشي نسبت به هستي و خدا و رستاخيز موجب مي شود تا انسان در دنيا و آخرت دچار گرفتاري ها و مصيبت هاي بسياري گردد. از جمله اين كه تكذيب لقاي الهي موجب مي شود تا شخص در قيامت دچار حسرت و پشيماني شود (انعام، آيه 31) و زيانكار و خاسر واقعي گردد و از زندگي خويش هيچ سود و بهره اي نبرد و سرمايه وجودي اش تباه شود. (همان و يونس، آيه 45)

تكذيب لقاءالله هم چنين موجب مي شود تا انسان درخواست هاي بي جا و غيرمعقولي داشته باشد (يونس، آيه 15) و در زندگي اش دچار تحير و طغيان شود (يونس، آيه 11) و به اعمال ناشايست و گناه روي آورد (يونس، آيات 7 و 8) و از هدايت هاي خاص الهي محروم گردد. (يونس، آيه 45)

كفر به لقاءالله، انسان را به وادي تكبر و استكبار مي كشاند (فرقان، آيه 21) و انكار رستاخيز و حيات مجدد را سبب مي شود (سجده، آيه 10) كه نتيجه آن خسران و زيان ابدي و استحقاق عذاب دوزح است. (كهف، آيات 103 تا 106)

خداوند در آيات 31 و 32 سوره انعام و آيه 8 سوره روم، ريشه كفر به لقاءالله را در عدم تفكر درست و صحيح و كژفهمي بشر مي داند و از انسان مي خواهد تا با تفكر در آيات آفاقي و انفسي اين حقيقت متعالي را درك نمايد؛ با اين همه انسان هاي بسياري در دام ظواهر دنيا مي افتند و منكر رستاخيز و لقاءالله مي شوند و بدان كفر مي ورزند.

اما آثار ياس و نوميدي از لقاءالله نيز افزون بر ارتكاب گناه و عادي شدن انجام آن (يونس، آيات 7 و 8)، غفلت از خدا و آيات آفاقي و انفسي آن (همان و آيات ديگر) و هم چنين تحير و سرگرداني در زندگي روزمره دنيايي است. (يونس، آيه 11)

خداوند در آيات 10 تا 12 سوره مطففين، به سه مانع اساسي در لقاءالله انسان اشاره مي كند كه عبارتند از خوي تجاوزگري، تكذيب حقايق از جمله حقيقت قرآن و آموزه هاي آن و ديگر گناه و ارتكاب اعمال زشت و ناشايست از نظر عقل و وحي كه زمينه حجاب جان مي شود و اجازه نمي دهد تا انسان حقيقت لقاءالله را درك و بدان سمت حركت نمايد و به آن واصل و نايل شود.

سخن درباره لقاءالله بسيار است ولي از آن جايي كه پرداختن به همه مسايل و تفصيل آن بيرون از حوصله اين مقاله است به همين جا بسنده مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا