اجتماعی

كنش هاي ارتباطي و اصل مقابله

بي آن كه به خاستگاه و يا انگيزه هاي اجتماعي بودن توجه كنيم بي گمان آدمي موجودي اجتماعي است و هيچ شكي و ترديدي در آن راه ندارد. همين مساله به عنوان انگيزه گرايش انسان به سوي اجتماعي است و مي كوشد تا با ديگري ارتباط بر قرار كند.

بي آن كه به خاستگاه و يا انگيزه هاي اجتماعي بودن انسان توجه كنيم، بي گمان آدمي موجودي اجتماعي است و هيچ شكي و ترديدي در آن راه ندارد. همين مساله به عنوان انگيزه اصلي گرايش انسان به سوي اجتماع و تعاملات اجتماعي است و مي كوشد تا با ديگري ارتباط بر قرار كند. كنش ها و واكنش هاي اجتماعي انسان بستگي به نوع برخوردها و ارتباط او دارد.

. اين نيز برخاسته از نگرش او به هستي و جايگاه و موقعيت خود و موقعيت ديگري دارد. به اين معنا كه هر گونه نگرشي به انسان و هدف از آفرينش مي تواند در نوع تعاملات وي تاثير گذار باشد و كنش ها و واكنش هاي او را به شكلي مختلف و گاه متضاد در آورد. از اين روست كه شناخت نقش اساسي را در نگرش بازي مي كند چنان كه نمي توان از نقش احساسات و عواطف در شيوه برخوردها و كنش ها و واكنش هاي چشم پوشيد.
در اسلام به اين مساله توجه مي دهند كه نگرش آدمي مي بايست نسبت به ديگري بر پايه اصولي خاص باشد. به اين معنا كه اصل برائت و اصالت صحت به عنوان اصولي ثابت مورد تاكيد قرار گرفته و از همگان خواسته شده است تا بر اساس آن عمل كنند.
قرآن در تصويري كه از انسان به دست مي دهد او را موجودي كامل و اشرف بر مي شمارد كه خداوند به آفرينش آن بر خود آفرين فرستاد. از اين رو آدمي هر كسي كه باشد در مقام والا و بلندي نشسته است و احترام وعزت و تكريم او لازم و ضروري است. كرامت و شرافت آدمي موجب مي شود كه هر كسي را بزرگ شماريم و بر ماست كه اين گونه بينديشيم و يا با ديگران تعامل داشته باشيم.
اصل در هر كسي خير و تقواست و اين بدان معناست كه آدمي اصولا داراي ذاتي خوب و شايسته احترام و كرامت است.
البته برخي با توجه به آيات 7 و 8 سوره شمس بر اين باورند كه سرشت آدمي بر اعتدال خير و شر است و هيچ يك از دو سوي آن بر ديگري برتري و ترجيحي ندارد؛ از اين رو تا اثبات نشده است كه كدام سو در شخص مي چربد نمي بايست حكم به خوب و يا بد كردن شخص كرد.
اين تفسير نادرست است ؛ زيرا اصل در آدمي خير است و آن چه در اين آيه بيان شده است وجود دو دسته الهامات متضاد در انسان در هنگام عمل است كه رفتار او را تحت تاثير قرار مي دهد و اين بدان معنا نيست كه وي موجودي خنثاست؛‌ بلكه هر كسي از آغاز تولد بر خير و كمال است و گرايش به سوي كمال در او اصل است.
اين مساله به سبب آن است كه مبدا و منشاي وجودي او خداوندي است كه بر كمال است و انسان را به گونه اي آفريده كه در بهترين حالت قرار دارد كه بر پايه آن خود را شايسته ستايش و دورود دانسته است.
استاد حسن زاده آملي در سر درس مي فرمود كه كودك به سبب آن كه قريب به مبدا(يعني خداوند ) است به سادگي در ديگري تصرف مي كند و همه را مسخر خود مي گرداند. اين كه همه اسير كودك و در بند دستورها و خواسته هاي اويند از آن روست كه وي تازه از مبدا جدا شده و روح الهي تازه در او دميده شده است. از اين روست كه وي مي تواند همگان را به سوي خواسته و نيازهاي خويش بكشاند.
با توجه به اين ديدگاه است كه مي توان گفت كه اصل در انسان پاكي و طهارت روح و روان اوست و اثبات خلاف آن نيازمند دليل است. اين معنا در اصول فقه به شكل اصالت برائت مطرح مي شود ؛ به اين معنا كه اگر درباره كسي و يا عملي از وي شك شود اصل برائت آن شخص از عمل نارواست. شكل ديگر آن اصالت صحت عمل است به اين معنا كه اگر در عمل كسي شك شود كه درست و نادرست و يا حلال و حرام و يا هنجار و ناهنجار است بايد گفت كه كاري وي درست هنجاري و حلال مي باشد.
در حقيقت ديدن نيمه پر ليوان همواره اصل در برخوردها و داوري هاست. اين گونه است كه مي توان با هر كسي به سادگي كنار آمد و با او زيست كرد. اين گونه نگرش به رفتارهاي ديگري موجب مي شود كه كنش هاي ارتباطي در يك فضاي سالم و جوي مطلوب صورت بپذيرد و واكنش هاي از حالت سالم و متعادلي برخوردار باشد.
اگر اين گونه نگرشي در شخص ايجاد شود مي تواند در جامعه تا زماني كه مخالف امري اثبات نشده است رفتارها را بر صحيح و درست آن بار كند.
شخص مي بايست با جامعه اين گونه رفتار داشته باشد و همگان را در مسير كمالي ببيند. اگر دو مورد اشتباه و خطا از او ديد ده ها مورد خوب و خير او را در نظر آورد. ديدن جلوه هاي خوب هر كسي دستوري اخلاقي و هنجاري است كه مي تواند تعاملات سالم اجتماعي را دو چندان كند. در حكايت است كه وقتي يكي از پيامبران را بر آن داشتن تا بدترين موجود را بياورد او نخست لاشه سگي بدبو را مي خواست بياورد ولي به جهت آن كه در آن سگ دندان هاي سپيد و زيبايي يافت آن را رها كرد و خود را پيش آورد. به اين معنا كه به هر كسي مي نگرم در او وجوه مثبت و يا دست كم وجهي مثبت است كه موجب مي شود تا نتوان او را به عنوان بد و يا بدترين آورد و از اگر بخواهيم داوري و قضاوت كنيم تا در باره خود شناخت جامع و كاملي داريم  و مي توانيم به عنوان بد و يا بدترين معرفي كنيم .
در تعاملات اجتماعي و كنش هاي اجتماعي مي بايست اصل را بر برائت و اصالت صحت و مثبت نگري قرار دهيم و اما اگر در مورد كسي و يا شخصي رفتاري ديده ايم مي بايست در باره نخست بر اصل احسان رفتار كنيم و عفو و گذشت را مقدم بر هر رفتار ديگري نماييم و در نهايت اگر راهي باقي نمانده است مي بايست به عدالت رفتار كنيم .
مقتضاي حكم عدالت اين است كه فاعتدوا بمثل ما اعتدي عليكم ؛ مقابله به مثل شود. اين بدان معناست كه در برابر متكبر تنها تكبر كنيد و از حد تجاوز نكنيم  و يا هر رفتار زننده را در نهايت مقابله به مثل كنيم؛ البته در برخي موارد نمي توان اين گونه عمل كرد ؛ زيرا ممكن است خود داراي تبعات منفي اخلاقي و يا هنجاري باشد . در اين حالت تغيير مجازات و تنبيه تجويز شده است. بنابراين بسياري از حدود و تعزيرات و مجازات ها يا بر اساس اصل مقابله به مثل است در جايي كه تبعات ضد اخلاقي و يا هنجاري نداشته باشد و يا حدود و تعزيرات و ديگري مجازات ها بازدارنده و يا تنبيهي است كه در آن ها نيز مي بايست اصل عدم تعدي مورد توجه قرار گيرد. از اين روست كه قرآن به جاي مقابله به مثل از اصل تعدي به مقدار تعدي ياد مي كند؛ يعني مجازات و تنبيه مي بايست بر پايه عدالت باشد و از آن تجاوز نكند چه در اين مقابله از روش مقابله به مثل بهره گرفته شود و يا از اصل مجازات هاي جايگزين استفاده شود. به هر حال اصل آن است كه عدالت در همه حالات رعايت شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا