قـوم ثمـود عبرت مستکبران
ثمود نام قبیلهای در شهر حجر میان حجاز و شام است. آنان از بقایای عادیان و از نژاد سامی و عرب بودند. قرآن درباره این قوم گزارشهای چندی را آورده است؛ زیرا نشانهای از گذشته بشری است که به سنت الهی گرفتار آمدهاند. هدف قرآن از گزارش داستان زندگی ایشان، تحلیل و تبیین علل و عوامل رشد و شکوفایی تمدنی و در نهایت سقوط و هلاکت و نابودی آنان و همچنین توصیه به آیندگان برای پند و اندرز گیری از آنان است؛ زیرا قوانین و سنتهای الهی همواره در حال تکرار است و ضروری است تا نسلهای دیگر هوشیار شوند و از مسیری که آنان در نابودی طی کردهاند پرهیز کنند.
با توجه به آیات قرآنی میتوان به این نکته دست یافت که ثمودیان مردمانی مستکبر بودند و همین صفت و برخی دیگر از عوامل جنبی موجب شد تا در نهایت از اوج عزت به حضیض ذلت فرو افتند و نابود شوند تا عبرت آیندگان گردند. نویسنده این مطلب برای یافتن علل و عوامل نابودی ثمودیان به سراغ قرآن رفته و کوشیده است تا تحلیل خداوند را از این مسئله ارائه دهد.
قوم ثمود، مردمی متمدن
یکی از اقوام تاریخی و مشهور قرآنی ثمودیان هستند که قرآن از آنان به اصحاب حجر نیز یاد کرده است. خداوند در آیات ۲۳ و ۳۱ سوره مومنون زمان پیدایش و شکلگیری جامعه ثمود را پس از توفان نوح بیان میکند و توضیح میدهد که آنان در فاصله زمانی قوم عاد و قوم لوط میزیستند(اعراف آیات ۷۳ و ۷۴) از اینرو حضرت صالح (ع) به قوم خویش یادآور میشود که رفتار خود را تغییر دهند و همانند قوم عاد نباشند تا این گونه گرفتار عذاب نابودی شوند. در آیات ۳۰ و ۳۱ سوره غافر این معنا ظاهر میشود که فرعونیان از تاریخ ثمودیان آگاهی داشتهاند.
به هر حال از این آیات و آیات دیگر، معلوم میشود که آنان پس از قوم نوح و عاد و پیش از قوم لوط و جنگلنشینان مدین یعنی قوم شعیب (هود آیات ۸۴ تا ۹۵) و فرعون حضرت موسی (ع) میزیستند.
خداوند گزارش میکند که قوم ثمود مردمی متمدن و آگاه به شیوههای خانهسازی و در هنر معماری و سنگتراشی استاد بودند.(اعراف آیات ۷۳ و ۷۴) آنان در این هنر به اندازهای ماهر بودند که از کوهها و در دل صخرهها و سنگهای مرمرین، خانهها و مجسمههای باشکوه و بزرگ میساختند.(شعراء آیات ۱۴۱ تا ۱۴۹ و حجر آیات ۸۰ تا ۸۲) خداوند در آیات بسیاری به هنر خانهسازی و معماری آنان توجه داده است. از جمله در آیات ۷۳ و ۷۴ سوره اعراف به آگاهی آنان درباره شیوههای گوناگون خانهسازی و معماری و حجاری در کوهها و صخرههای ستبر و سخت و در آیات ۸۰ و ۸۲ به سازههای ایمن و مستحکم آنان اشاره میکند.
خداوند در این آیات و آیات دیگر بیان میکند که آنان افزون بر ساخت خانهها و کاخهای سنگی در درون سنگهای مرمرین و سفت که از استحکام و امنیت فوقالعادهای برخوردار بود به گونهای که زلزلهها نیز نمیتوانست آنها را تخریب کند، به خانهسازی در دشتها نیز اقدام میکردند. آنان همانگونه که در کوهها به ساختوساز مشغول و از هنرهای حجاری بهرهمند بودند، در دشتها نیز ساختمانها و سازههای عظیم و باشکوه بر پا میکردند.(اعراف آیات ۷۳ و ۷۴)
از نظر جمعیت نیز ملت بزرگ و قوم پرجمعیتی بودند و همین پرجمعیتی آنان موجب میشود که نیرومند و مقتدر شوند و کارهای بزرگ را به سامان رسانند و تمدنی باشکوه و عظیم را ایجاد کنند.(توبه آیات ۶۹ و ۷۰)
سرزمین آنان دارای چشمهها و نهرهای فراوان بود که آب و آبیاری را تسهیل میکرد. این مسئله باعث شد تا در امر کشاورزی و باغداری نیز پیشرفتهای شایانی همانند عرصههای خانهسازی و سنگتراشی و مجسمهسازی داشته باشند.(شعراء آیات ۱۴۱ و ۱۴۷)
باغداری بویژه پرورش خرما یکی از محوریترین فعالیتهای اقتصادی این قوم بود که منابع غذایی آنان را تامین میکرد. از این رو خداوند توجه خاصی به محصول خرمای آنها نشان میدهد (شعراء آیات ۱۴۱ و ۱۴۸)
پیشرفت در عرصههای مختلف و صنایع و سازههای گوناگون موجب شد تا تمدن ثمودی به درجهای از رفاه و آسایش و آرامش برسد که پیش از این امت و ملتی به آن نرسیده بود. از این رو از همه امکانات مادی و رفاهی در زندگی دنیوی برخوردار بودند و هیچ کمبودی نداشتند.(اعراف آیات ۷۳ و ۷۴ و توبه آیات ۶۹ و ۷۰)
چشمهساران و بوستانها و باغستانهای پوشیده از درختان میوه و تزیینی (شعراء آیات ۱۴۱ تا ۱۴۹) و امنیت و آسایش بسیار از هر لحاظ موجب شد تا اندک اندک این ملت دچار بیماری رفاهزدگی شوند و آثار آن در رفتارهایشان آشکار شود که از جمله آن میتوان به خوی استکباری و مخالفت با حق و عدالت اشاره کرد.(مومنون آیات ۳۱ تا ۳۳ و شعراء آیات ۱۴۱ تا ۱۵۳)
چنانکه گفته شد سرزمین و محل سکونت ثمودیان دارای دو بخش کوهستانی و دشت بود (اعراف آیات ۷۳ و ۷۴) و همین مسئله موجب شد تا از هر دو گونه آب و هوا و میوهها و برکات آن بهرهمند شوند و شرایط ویژه زیستی و تمدنی برای آنان فراهم آید.
شهرنشینی یکی از پدیدههایی است که در این زمان خود را نشان میدهد و آنان توانستند از نظر فرهنگی به درجهای از رشد برسند که جمعیت انبوهی در یک جا گرد آیند و بر اساس قوانین و آداب و سنتهای مشخص با هم زندگی کنند.(نمل آیات ۴۵ و ۴۸)
بدین ترتیب ملتی با اقوام متعدد با قوانین و تمدنی بزرگ شکل گرفت و سرزمین آباد و چشمهساران و درختان موجب شد تا زمینه شکوفایی و آبادانی در این منطقه برای ثمودیان فراهم آید.(اعراف آیه ۷۴ و هود آیه ۶۱ و نمل آیات ۴۵ و ۴۸ و قصص آیه ۵۲)
صفات و ویژگیهای ثمودیان
اکنون که از اوضاع تمدنی و شهری آنان آگاه شدیم نگاهی گذرا به صفات و خصوصیات این مردمان میافکنیم تا در بخش دیگر این مطلب، با علل نابودی و زوال تمدنی آنان بیشتر آشنا شویم.
قرآن گزارش میکند که قوم ثمود دارای دو دسته از خصوصیات مثبت و منفی بودند. هر چند که میتوان گفت که این دو دسته از خصوصیات متضاد در یک زمان در این جامعه و میان مردم وجود داشته است، ولی به نظر میرسد که به سبب تحلیل قرآن از علل و عوامل رشد و شکوفایی از سویی و نیستی و نابودی از سوی دیگر، این دو دسته از صفات در دوره زمانی وجود داشته است و دستکم در هر دوره زمانی یکی از این دو دسته از صفات غلبه داشت. به این معنا که زمانی، صفات مثبت و سازنده در این قوم به عنوان فرهنگ و گفتمان غالب وجود داشته است که موجبات رشد و بالندگی تمدنی و شکوفایی آن را فراهم آورده بود و زمانی دیگر دسته دیگر از صفات، غالب میشود که نابودی و نیستی آنان را سبب میشود.
بنابراین در دسته صفات مثبت و خوب که موجبات شکوفایی تمدنی آنان را فراهم آورده است میتوان به بصیرت و آگاهی آنان (عنکبوت آیه ۳۸) قدرت و حکومت قوی و نیرومند(توبه آیه ۶۹ و ۷۰) توانایی حجاری و سنگ تراشی، بهرهمندی درست از آب و خاک و مدیریت آن ، ساختن سازههای ایمن و مستحکم در برابر زلزله و بلایای طبیعی ، قدرت بازدارندگی از هجوم دشمنان ، بهرهمندی از تجریبات و هوش و استعداد بالا و مانند آناشاره کرد که پیش از این در آیات پیش گفته بدان پرداخته شده است.
اما دسته دوم از صفاتی که موجب فروپاشی و نیستی آنان را شد، میتوان به صفاتیاشاره کرد که در دوره دوم زندگی این ملت به عنوان صفات غالب و چیره در آمد.
از جمله این صفات میتوان به ظلم و ستم نسبت به دیگران(هود آیات ۶۱ و ۶۷ و ابراهیم آیات ۹ و ۱۳ و ۱۵ و اسراء آیه ۵۹) ، ایجاد جامعه طبقاتی (اعراف آیات ۷۳ و ۷۵) ، طغیانگری (نجم آیات ۵۱ و ۵۲ و حاقه آیه ۵ و شمس آیه ۱۱ و فجر آیات ۹ و ۱۱) ،شقاوت نسبت به خود و دیگری (شمس آیات ۱۱ و ۱۲) ،کوردلی و فقدان از بینش صحیح و درست (فصلت آیه ۱۷)، عصیان نسبت به دعوتهای حق طلبانه (اعراف آیات ۷۳ و ۷۵ و ۷۷)،حزبگرایی (ص آیات ۱۲ و ۱۳ و غافر آیات ۳۰ و ۳۱) ،تکبر و غرور به سبب رفاه و داشتههای بسیار(قمر آیات ۲۳ تا ۲۶)، خوشگذرانی و سرمستی (شعراء آیه ۱۴۹)،دروغگویی (قمر آیات ۲۳ و ۲۶) ،بتپرستی و شرک (اعراف آیه ۷۳ و هود آیات ۶۱ و ۶۲) ،افساد در زمین و فساد انگیزی گروههای نه گانه (نمل آیات ۴۵ تا ۴۹ و فجر آیات ۹ و ۱۲) و تمسخر انسانهای مصلح و دعوت کنندگان به آن (ابراهیم آیه ۹)اشاره کرد.
این مردمان خود فریفته (نمل آیات ۴۵ و ۴۷) به گونهای زندگی میکردند که برای دیگران ارزش و احترامی قائل نمیشدند و به سبب آنکه به شکوفایی تمدنی دست یافته بودند که پیش از این هیچ ملت و قومی به آن دست نیافته بود گمان کردند که راه و روش آنها درست و کامل است و بر همین اساس دستورها و آموزههای پیامبران را که برای اصلاح امور بود، به تسمخر میگرفتند.
استکبار ورزی مهمترین عامل نابودی
ریشه نابودی ملت ثمود را باید در روحیه استکبار ورزی آنان دانست؛ زیرا همین مسئله موجب میشود تا آنان برخی از مردمان دیگر را به استضعاف بکشانند و در حق آنان ظلم روا دارند و با بهرهکشی از مردمان دیگر، افزون بر اینکه خود را در رفاه بیشتر قرار میدهند گام به گام به سوی شقاوت و فساد و ظلم بروند و حاضر نشوند تن به حق و عدالت بدهند و اصلاحاتی را برتابند.
خداوند ریشه بسیاری از گناهان و رفتارهای نابهنجار بشر را در همین روحیه زشت استکباری میداند. البته استکبار خود ریشه در تکبر و خود فریفتگی دارد که شخص و یا جامعهای بدان مبتلا میشود. همان گونه که شیطان به سبب غرور و تکبر و خودبزرگ بینیاش نسبت به خداوند و نیز حضرت آدم(ع) استکبار میورزد ، همچنین است که قوم ثمود به سبب خودبزرگبینی، راه استکبار را در پیش میگیرد و افراد و جوامع دیگر را به استضعاف میکشاند.
خداوند در آیات ۴۵ و ۴۷ سوره نمل به مسئله خودفریفتگی آناناشاره میکند و در آیات ۷۳ تا ۷۶ سوره اعراف تبیین میکند چگونه در دام روحیه استکباری میافتند و گام به گام در مسیر هبوط و سقوط حرکت میکنند و با سنت استدارج تا مقام نیستی پیش میروند.
این گونه است که در مسیر سقوط، جامعه را به سمت و سویی هدایت میکنند که توده مردم به جای بهرهمندی و تاثیرپذیری از انسانهای خوب و دانشمند و صالح ، مسرفان را الگوی خویش قرار دهند. این مسرفان کسانی هستند که در همه حوزههای زندگی از اقتصادی گرفته تا اعتقادی از حدود عقلانی و شرعی عبور میکنند و پایبند هیچ حد و مرز و قانونی نیستند.(شعراء آیات ۱۴۱ تا ۱۵۸)
توده مردم ، تحت تاثیر نخبگان جامعه که اکنون روحیه استکباری و اسراف و اتراف گرفتهاند، رفتار فسادانگیز آنان را سرمشق زندگی خویش قرارمیدهند و گام به گام در مسیر فساد و تباهی پیش میروند.(همان ) ظلم هنگامی که در جامعهای نهادینه شود و خوشگذرانی و اتراف و اسراف کردن به عنوان هنجارهای پسندیده جایگزین هنجارهای واقعی نیک شود، دیگر نمیتوان امید داشت تا این ملت نسبت به عدالت گرایشی داشته باشد و ظلم را بر نتابد. این گونه است که ظلمگرایی و ستمگری در جامعه به جای عدالت محوری نهادینه میشود (هود آیات ۶۱ و ۶۷ و نیز ابراهیم آیات ۹ و ۱۳ و نمل آیات ۴۵ تا ۵۲ و و نجم آیات ۵۱ تا ۵۴)
خداوند در آیات چندی به مسئله فساد گرایی جامعه ثمود (فجر آیات ۹ تا ۱۲) و کفر گرایی و شرک (هود ایه ۶۸ و حج آیات ۴۲ و ۴۴ و شعراء آیات ۱۴۱. ۱۵۸) و ارتکاب گناه (فصلت آیه ۱۷ و شمس آیات ۱۱ و ۱۴)اشاره میکند که به آسانی و آرامی در جامعه خزیده و نهادینه شده است.
بدین ترتیب از رحمت خداوند دور میشوند(هود آیه ۹۵) و خانههایشان با همه استحکام و استواری نمیتواند برای آنان مکان امنی در برابر مرگ و عذاب استیصال باشد(نمل آیه ۴۵ و ۵۲) و در نهایت چنان به هلاکت گرفتار میشوند که خانهها و کاخهای مستحکم آنان خالی از سکنه میشود(همان )
خداوند در این آیات و آیات دیگر به مومنان هشدار میدهد که راه و روش ثمودیان را طی نکنند؛ زیرا آنان نیز دچار عذاب الهی در همین دنیا میشوند و خداوند به گونهای عمل میکند که در نهایت همه آنچه را اندوخته و ساختهاند برایشان پناهگاه امنی نباشد.
ملتهایی که روش استکباری را در پیش میگیرند و در زندگی خویش اسراف میکنند و از حدود و مرزهای عقلانی و شرعی تجاوز میکنند و با اتراف و خوشگذرانی نعمتهای خداوند را تباه میسازند و شکر نعمت با استفاده درست از آن نمیکنند، باید هوشیار باشند که خداوند ناگهان نیست و نابود میکند؛ چنانکه تاکنون ملتهای بسیاری در طول تاریخ بشریت آمده و به سبب همین روحیه زشت استکباری از میان رفتهاند.
مطالعه آیات قرآن به هدف عبرتگیری، اصلی است که خداوند بارها و بارها به عنوان تدبر در قرآن و پندگیری از آن مطرح کرده است. لازم است با تدبر در آیات و تحلیل قرآن از علل و عوامل شکوفایی و نیستی تمدنی ملتهایی مثل ملت ثمود، درسهای بزرگ برای زندگی امروز خویش بگیریم و در علوم اجتماعی و تربیتی از آن بهرهمند شویم و اجازه ندهیم تا آنچه بر سر دیگران آمد بر سر تمدن ما بیاید.