اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

قراردادهای الهی در تکوین و تشریع

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از واژگان پر تکرار قرآن که بیش از سیصد بار واژه و مشتقات آن تکرار شده، واژه جعل است. این واژه در اصطلاحات حقوقی در فارسی به معنای تقلب و فریبکاری و ایجاد چیزی تقلبی در برابر اصل است، اما در فرهنگ اصطلاحات قرآنی، جعل به معنای قراردادهای الهی است که در ساحات تکوین و تشریع جاری است. این قراردادها در تکوین در بیشتر اوقات ناظر به علت غایی اشیاء و مخلوقات است و بیان می کند که خدا به چه هدفی چیزی را آفریده است.

البته از آن جایی که خدا در مقام ربوبیت می تواند به تغییر در مخلوقات بپردازد و حتی آن را تبدیل کند، چنان که در روز قیامت زمین و آسمان ها را به چیزی دیگر تبدیل می کند(ابراهیم، آیه ۴۸)، می تواند بر اساس مشیت و حکمت خویش، اهداف غایی در چیزی را تغییر دهد، زیرا قوانین هرگز بر خدا احاطه نمی یابد و او را مجبور به کاری یا محدود به امری نمی کند، بنابراین، تغییر در مشیت و حکمت و هم چنین اراده و قضا و قدر برای خدا امکان پذیر است و خدا می تواند قراردادهایی را پس از خلقت چیزی که بر اساس مشیت و حکمت و مقدرات است، داشته باشد. جعل از نظر قرآن، در امور تکوینی چون ایجاد نور و ظلمت یا قراردادن خورشید به عنوان ضیاء و ماه به عنوان نور(یونس، آیه ۵) یا جعل شب برای سکونت و روز برای بصیرت(همان، آیه ۶۷) یا جعل فرزند از همسران(نحل، آیه ۷۲) یا شنوایی و بینایی و قوه ادراکی و گرایشی قلب و فواد برای انسان(نحل، آیه ۷۸) یا قرار دادن خانه برای سکونت و حیوانات برای باربری (نحل،‌ آیه ۸۰) یا قرار دادن و جعل سایه ها،‌ جامه و لباس برای حفاظت از بدن (نحل، آیه ۸۱) یا آماده سازی و رام سازی حیوانات برای سواری انسان و مانند آنها می تواند همزمان با خلقت یا پس از آن بر اساس حکمت و مشیت الهی انجام شود.(انعام،‌ آیه ۷۹)

بنابراین، بر خلاف واژه خلق که ایجاد است، جعل این معنا را می رساند که همان طوری که در هنگام خلقت می توان اهدافی را جعل کرد، می تواند در مقام ربوبیت پس از خلقت نیز اهدافی را جعل یا تغییر داد یا تبدیل کرد. از درخواست ها و دعاها و نیایش های انسان در پیشگاه خدا که خواهان مثلا «جعل ولایت» برای خویش یا متقین هستند می توان دریافت که جعل چیزی محدود به زمان خلقت آنها نیست، بلکه می توان آن را پس از خلقت در مقام ربوبیت نیز داشت، زیرا جعل ولایت به معنای جعل حقیقتی در انسان است نه یک قرارداد اعتباری، زیرا جعل ولایت برای انسان نوعی تصرف در فضای خلقتی انسان است. پس خدا همان طوری که در هنگام خلقت چیزی مانند انسان می تواند جاعل هدفی خاص چون خلافت عمومی برای انسان باشد(بقره، آیه ۳۰)، پس از خلقت انسان می تواند جاعل ولایت به عنوان هدفی خاص در خلافت خصوصی برای برخی از انسان ها باشد.(فرقان، آیه ۷۴) از همین روست که پرسش از ولایت برای خود مطرح است و خدا آن را مورد توجه قرار می دهد.

هم چنین با نگاهی به آموزه های قرآنی این معنا به دست می آید که خدا به عنوان «جاعل» همان طوری که در جهان تکوین و خلقت تصرفات جاعلی دارد، هم چنین در مقام تشریع برای احکام خویش جعلی دارد که ناظر به اهداف آن تشریعیات ، احکام و قوانین الهی است.

جعل پس از خلقت از سوی خدا

واژه خلق حدود ۲۴۰ بار و واژه جعل بیش از ۳۰۰ بار با مشتقاتش به کار رفته که بیانگر دامنه گستره معنایی واژه جعل در فرهنگ قرآنی و تاثیر بسیار شگرف آن در زندگی انسان بلکه هستی است. برخی واژه جعل را مترادف با خلق گرفته اند که با نگاهی به کاربردهای قرآنی جعل و خلق معلوم می شود که چنین نیست،‌ بلکه چنان که گفته شد، جعل حتی در پس از خلقت در مقام ربوبیت تحقق می یابد، البته اگر خلق را به معنای هر گونه ایجادی در هر زمانی بدانیم و آن را منحصر به ایجاد ابتدایی ندانیم می توانیم جعل و خلق را یکسان بدانیم،‌ در حالی که کاربردی که برای خلق است، ایجاد ابتدایی و ابداعی چیزی از سوی خدا یا هر خالق دیگری است. در حالی که جعل، ایجاد ابتدایی نیست،‌ بلکه ممکن است همزمان با خلقت این جعل اتفاق بیافتد، چنان که جعل خلافت برای عموم انسان ها یعنی حضرت آدم(ع) و بنی آدم این چنین بوده است،‌ یعنی خدا اول آدم را خلق نکرد تا سپس او را خلیفه قرار دهد، بلکه جعل خلافت همزمان با خلقت حضرت آدم(ع) بوده است،‌ زیرا هدف خلقت آدم،‌ خلافت بوده است.(بقره، آیه ۳۰) این بدان معناست که اگر هدفی به عنوان ذاتی چیزی باشد، در هنگام خلقت تحقق می یابد. به عنوان مثال روغنی بودن ذاتی چیزهای روغنی است و این گونه نیست که اول خلق باشد و سپس جعل اتفاق بیافتد. هم چنین وقتی خدا درخت سبزی را به گونه ای جعل کرده که آتش در ذات آن باشد، این گونه نیست که اول آن درخت سبز را خلق کرده و سپس آتش را در درون آن جعل کرده باشد، بلکه آتش در این نوع از درخت های سبز، ذاتی آنها است و خدا با خلق همزمان آتش را در آن جعل کرده است.(یس، آیه ۸۰)

به سخن دیگر، در اموری که ذاتی و ذاتیات چیزی است جعل و خلق همزمان اتفاق می افتد، اما برخی از امور پس از خلقت، در قالب جعل الهی و تصرف خدایی، ذاتی چیزی می شود. در این موارد، جعل مقوم هویت ذات، پس از خلق خواهد بود. چنان که خدا در مقام ربوبیت و پروردگاری جعل امامت و ولایت را پس از خلقت انجام می دهد، زیرا امامت و ولایت فراتر از خلافت امر ذاتی برای نوع بنی آدم نیست، از همین روست که جعل امامت برای حضرت ابراهیم(ع) پس از ابتلائات بسیار در مقام ربوبیت الهی اتفاق می افتد(بقره، آیه ۱۲۴) و بر همین اساس است که مومنان از خدا خواهان جعل امامت متقین هستند تا به عنوان امام المتقین قرار گیرند(فرقان، آیه ۷۴) این امامت یک امر قراردادی اعتباری نیست، بلکه نوعی قدرت تکوینی است که در شخص خاص قرار داده می شود و او می توان به سبب آن که دارای این ویژگی در خود شده در جهان تصرفاتی خاص داشته باشد که از جمله آنها تعلیم و تزکیه در ذات انسان های دیگر است.

پس خلق غیر از جعل است، چرا که جعل امکانی است که پس از خلقت نیز وجود دارد و اگر خلقت ناظر به حوزه الوهیت و خالقیت است، جعل می تواند ناظر به حوزه ربوبیت الهی نیز باشد، زیرا جعل همزمان با خلق و پس از آن شدنی است.

از مصادیق جعل همزمان با خلقت همان جعل خلافت برای آدم است که البته فرشتگان مدعی هستند که این جعل چیزی جز جعل فساد نیست،‌ زیرا اقتضای شرایط بدنی این مخلوق چیزی جز فساد و خونریزی نیست،‌ در حالی که فرشتگان جنبه روح الهی انسان را نادیده می گیرند، به این جعل اعتراض دارند که در ذات و خلقت انسان اتفاق می افتد.(بقره، آیه ۳۰)

هم چنین از آیات قرآنی به دست می آید که جعل در حوزه تشریع شدنی است در حالی خلق تنها در حوزه تکوینی است. از همین روست که امامت برای کتاب موسی اتفاق می افتد و کتاب حضرت موسی(ع) به عنوان یکی از مخلوقات الهی از این امکان برخوردار می شود که در مقام تشریع امام بر دیگر تشریعیات باشد. البته این امامت برای کتاب موسی (ع) تنها نسبت به کتاب دیگر از جمله انجیل است، نه برای همه کتب آسمانی، زیرا کتاب موسی با آن که امامت بر کتاب انجیل دارد، اما امامتی نسبت به کتاب قرآن ندارد، زیرا همان طوری که امامت پیامبر(ص) پیامبران است، همینه کتاب الهی قرآن بر سایر دیگران نیز وجود دارد، البته می توان گفت که نوعی امامت به معنای پیشگامی برای آن در ظاهر وجود دارد که بر این اساس می توان گفت که کتاب موسی (ع) امام کتب دیگر پس از خود خواهد بود، زیرا از نظر احکام و شرایع از گستره بسیار وسیعی برخوردار است که آن را در مقام امامت حقیقی قرار داده است. از همین روست که قرآن به عنوان کتاب مصدق مطرح می شود که بیانگر امامت کتاب موسی خواهد بود.(هود،‌ آیه ۱۷، احقاف، آیه ۱۲)

به هر حال، آموزه های وحیانی قرآن دانسته می شود که خلق و جعل مترداف نیستند، بلکه به سبب گستره تحقق جعل همزمان و پس از خلقت می توان جعل را عام دانست، در حالی که خلق از این لحاظ محدود و خاص است. هم چنین جعل در حوزه تکوین و تشریع مطرح است،‌ در حالی که خلق این گونه نیست. هم چنین جعل از سوی خدا در مقام ربوبیت و پروردگاری است در حالی که خلق در مقام خالقیت و الوهیت اتفاق می افتد.

خدا در قرآن بیان می کند که جعل می تواند همزمان با خلقت یا پس از آن صورت گیرد. از مصادیق آنها می توان مواردی را یافت که همزمان یا پس از آن انجام شده است. جعل زمین به عنوان بستر و فرشی برای آسایش و آرامش انسان به عنوان یک هدف غایی می تواند همزمان با خلقت باشد. همین چنین اهداف خلقت آب و آسمان و خاک و میوه ها و درختان و مانند آنها از همین قسم است.(بقره، آیه ۲۲) چنان که جعل اموال برای قیام اجتماع نیز می تواند همزمان یا پس از خلقت مطرح باشد.(نساء، آیه ۵)

البته به نظر می رسد که برخی از امور جعل پس از خلقت باشد که از جمله آن می توان به جعل پیامبران یا جعل ملوک و مانند آنها اشاره کرد، زیرا این جعل موردی است و به شکل کلی انجام نمی شود،‌ یعنی اگر جعل در خلقت یک ماهیتی به شکل کلی باشد، آن جعل همزمان با خلقت اتفاق می افتد، چنان که جعل خلافت برای آدم و بنی آدم این گونه است، اما جعل موردی و خاص می تواند پس از خلقت باشد، چنان که جعل امامت و ولایت برای افرادی یا جعل نبوت و شاهی برای برخی از انسان ها بر اساس جعل پس از خلقت باشد.(مائده، آیه ۲۰)

از مصادیق جعل پس از خلقت می توان به درخواست جعل مکه به عنوان شهر امن(بقره، ‌آیه ۱۲۶، ابراهیم، آیه ۳۵)، درخواست جعل نشانه و آیت برای استجابت دعا از سوی زکریا(آل عمران،‌آیه ۴۱، مریم، آیه ۱۰)، درخواست جعل ولایت و نصرت مستقیم الهی در تقابل با ظالمین از سوی مومنان(نساء، آیه ۷۵)، درخواست سلطنت و نصرت الهی(اسراء، آیه ۸۰)، درخواست وزیر از سوی موسی(طه، آیه ۲۹)، درخواست لسان صدق از سوی حضرت ابراهیم(شعراء،‌ آیه ۸۴) اشاره کرد که همه نوعی درخواست در سطح تصرفات در خلقت است نه در یک امر اعتباری، زیرا درخواست مثلا وزارت به عنوان یک درخواست اعتباری مانند قراردادهای انسانی نیست،‌ بلکه درخواست در سطح تصرفات تکوینی است که وزارت حقیقی را به دنبال دارد. وزارت حقیقی به معنای کسی است که واقعا در خلقت وزر و سنگینی کارها  و امور کسی را به عهده می گیرد. حضرت هارون(ع) وقتی در مقام وزرات قرار می گیرد، به نبوت نیز دست می یابد، زیرا وزارت ایشان در امر نبوت از حضرت موسی(ع) و به درخواست آن حضرت بوده است. در حقیقت نبوت حضرت هارون به دنبال درخواست وزارت حقیقی و جعل آن از سوی خدا در مقام پروردگاری و ربوبیت اتفاق می افتد نه همزمان با خلقت حضرت هارون(ع). این بدان معناست که جعل پس از خلقت نیز اتفاق می افتد و تصرفات تکوینی در مقام ربوبیت آن را می سازد.

وقتی انسان درخواست امامت یا اسلام از خدا می کند و از خدا می خواهد که او را امام یا مسلمان قرار دهد، مراد امامت و اسلامی است که در حقیقت جان او قرار داده می شود و شخص از نورانیت امامت و اسلام برخوردار می شود و جزو ذاتی او می گردد.(بقره، آیه ۱۲۸، فرقان، آیه ۷۴)

جعل مودت و رحمت در میان همسران پس از ازدواج نه قبل آن، نیز یک تصرف تکوینی از سوی خدا پس از خلقت آنان است، زیرا این گونه نیست که مودت و رحمت میان همسران از همان آغاز خلقت آنان باشد، بلکه وقتی دو شخص به عنوان زوج در کنار هم قرار می گیرند، خدا آنگاه مودت و رحمت را به تصرفات ربوبی خویش در آنان جعل می کند و قرار می دهد.(روم، آیه ۲۱)

هم چنین درخواست حضرت ابراهیم(ع) از خدا برای جعل اقامه کننده نماز به معنای آن است که این صفت در ذات او ایجاد شود و نمازگزاری برای خدا جزو مقومات ذات و هویت ایشان قرار گیرد که نوعی تصرف در تکوین و خلقت ایشان از سوی خدا خواهد بود به طوری که هیچ چیز نتواند این مقیم الصلاه بودن را از وی سلب کند.(ابراهیم، آیه ۴۰)

هم چنین درخواست آن حضرت(ع) برای آن که وارث بهشت نعیم باشد،‌ یک درخواست در قالب جعل این معناست که هویتی ذاتی او بتواند به عنوان وارث قرار گیرد،‌ زیرا ارث میان دو کسی است که نسبت آنان یک نسبت حقیقی باشد. وارث از مورث زمانی ارث می برد که نسبت حقیقی مانند پدر و فرزندی میان آنان باشد. وقتی انسان وارث بهشت می شود که با خدای بهشت ساز نسبت حقیقی پیدا کند و این زمانی است که انسان متاله و خدایی شده باشد و بتواند این گونه وارث بهشت شود. در ارث انتقال ملکی حقیقی اتفاق می افتد. در این جا خدا به عنوان مالک حقیقی این امکان را برای بنده خویش فراهم می آورد تا در مقام مالک حقیقی در بهشت هر گونه تصرفاتی داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که خدا مالکیت خویش را از دست داده باشد،‌ بلکه ارثی که در این جا اتفاق می افتد همان تصرفات مظهر الهی در مخلوقات الهی است، یعنی انسان به عنوان مظهر الهی در بهشت تصرف می کند.(شعراء، آیه ۸۵)

درخواست رضایت از پروردگار نیز از مصادیق تصرفات تکوینی در ذات انسان است.(مریم، آیه ۶)

البته انسان ها به سبب آن که دارای خلقیات بد و زشتی نیز هستند، درخواست برطرف سازی و عدم تحقق آن در ذات خویش از جمله درخواست هایی است که در قالب درخواست از ربوبیت انجام می شود تا این گونه انسان از تحقق یک امر زشت در ذات خویش رهایی یابد. درخواست رهایی از غل و کینه در قلب از سوی مومنان(حشر، آیه ۱۰)، رهایی از بخل(اسراء، آیه ۲۹)، رهایی از ظلم کردن و ظالم بودن (اعراف،‌ آیه ۴۷) ، رهایی از آن که کوره فتنه ها و آزمون های ظالمین و کافرین بودن(یونس، آیه ۸۵، اعراف، آیه ۱۵۰، مومنون، آیه ۹۴، ممتحنه، آیه ۵) و مانند آنها درخواست تصرفات ربوبی در ذات است که انسان را از جنبه های منفی خلقت در امان نگه دارد. این تصرفات تکوینی در ذات است نه یک امر اعتباری و قرارداد اعتباری.

جعل انسانی از نظر قرآن

از نظر قرآن، همان طوری که خدا جاعل است،‌ انسان نیز در مقام خلافت الهی دارای همان صفت جعل هستند و می توانند جاعل باشند. این جعل انسانی در مقام مظهریت در حوزه های تکوین و خلقت و هم چنین تشریع و قوانین ممکن و شدنی است.

از مصادیق جعل در حوزه تکوین و تصرفات در جهان خلقت می توان به جعل هایی اشاره کرد که انسان برای برآورد نیازها و اهداف خاص خویش انجام می دهد. به عنوان نمونه جعل سد برای تقابل با حملات دشمن یا سیل از جمله مواردی است که در خلقت از سوی انسان انجام می شود و خدا از آن به جعل انسانی تعبیر کرده است.(کهف، آیات ۹۳ و ۹۵) همین سدسازی از سوی خدا در قلب انسان های کافر به شکل تصرف ربوبی و پروردگاری موجب می شود تا آنان ناتوان از بصیرت باشند و بینایی نسبت به حقیقت نداشته باشند. در حقیقت تصرفات ربوبی پس از خلقت زمانی نسبت به کافران شکل می گیرد که آنان خود را در مسیر قرار داده اند که مجازات الهی را به دنبال داشته و خدا به عنوان مجازات و کیفر، سدی در قلوب آنان ایجاد می کند که ناتوان از بصیرت خواهند بود. این جعل پس از خلقت در مقام ربوبیت اتفاق می افتد.(یس، آیه ۸)

انسان ها در امور اجتماعی خویش نیاز به جعل دارند که البته این جعل یک تصرفات کامل همانند تصرفات ربوبی الهی نیست،‌ ولی در یک سطح به آن شباهت و مثلیت دارد، زیرا وقتی شخصی به عنوان ریاست چیزی یا کسی یا قومی برگزیده و جعل می شود،‌ این جعل هر چند که اعتباری است،‌ ولی امکان تصرفاتی را می دهد که به نوعی با حقیقت ربوبیت ارتباط دارد. به عنوان نمونه جعل حضرت یوسف(ع) بر خزائن الارض و دارایی های دولت مصر یک نوعی تصرفاتی است که به آن حضرت امکان می دهد تا تصرفاتی در قدرت و ثروت و سرزمین های مصر بدهد که ریشه در علم و حفاظت ایشان از ثروت در راستای اهداف دولت مصر دارد.(یوسف، آیه ۵۵)

هم چنین جعل خانه ها به عنوان قبله از سوی یهودیان به معنای ساختن خانه به گونه ای است که در مقابل هم قرار گیرند تا این گونه نوعی محافظت جمعی انجام شود و مردم در امنیتی قرار گیرند که امکان تعرض قبطیان نسبت به سبطیان سلب شود.(یونس، آیه ۸۷)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا