فرهنگی

قرآن آبادگران زمین و پردیس های ایرانی

نگرش انسان به دنیا و کار و کارگری شاید در میان مسلمانان آمیخته ای از تصوف شدید و رویکرد منفی باشد.

نقش متصوفان و مرتاضان و عارفان خاص را نباید در این رویکرد منفی نادیده گرفت. به نظر می رسد که مهم ترین نقش را در ایجاد این نگرش و رویکرد این افراد به عهده داشته اند. در این میان از نقش دین به ویژه آموزه های وحیانی و نبوی به شدت فروکاسته شده است. بینش و نگرشی که اکنون به عنوان گفتمان دینی و اسلامی بر جامعه اسلامی نه تنها ایران بلکه تمامی جهان اسلام حاکم است، نگرش صوفیه است که به عنوان نگرش اسلامی جایگزین و تحمیل شده است.

دراین نگرش دنیا و همه آن چه در آن قرار دارد آن چنان خوار و پست شمرده شده است که گاه از باب خودش را بیاور ولی اسمش را نیاور، با وجود آن که در آن زیست می کنند و بخش مهمی از زندگی بشریت در آینه هستی در آن اتفاق می افتد و انسان بخشی از وجودش را بدان وابسته است از نام و ذکر یاد آن بیزاری می جوید. برخی از ساده اندیشان با تصویرسازی نادرست از واژه دنیا که به معنای نزدیک است آن را پست و دون شمرده اند و در برابر آخرت قرار داده اند. شاید برخی از آموزه های وحیانی و نبوی و علوی در ایجاد این تصویر نقش داشته باشد ولی دلیل آن نادرست در فهم و برداشت از این آیات است. اگر آیات قرآنی و آموزه های وحیانی به سرزنش دنیا و یا هواهای نفسانی اشاره می کنند بدان معنا نیست که دنیا امری فرومایه است و می بایست بدان پشت کرد؛ بلکه بدان معناست که دنیا نسبت به آخرت که امری جاودانه است جهانی زودگذر است و نمی بایست بدان دل بست. دل بستگی به دنیا و چسبیدن به مظاهر آن و غفلت از آخرت و یا هدفی که برای آن در دنیا قرار گرفته است مساله ای است که در آموزه های وحیانی نکوهش شده است.
دنیا در آموزه های وحیانی بخش مهم و اساسی از مجموعه ای است که ماهیت انسان و شخصیت وی را شکل می دهد. انسان در دنیا است که کشت می کند و در آخرت آن چه کشته است درو می کند. بنابراین دنیا که در آموزه های وحیانی و نبوی از آن به کشتزار تعبیر شده است مرحله ای است که انسان خود را می سازد و در آخرت تحویل می گیرد. خودسازی امری است که در دنیا اتفاق می افتد و پس از مرگ تنها در بخش برزخی آن است که فرصتی به انسان داده می شود تا با بهره گیری از باقیات صالحات خود را بازسازی کند و نواقص خویش را برطرف سازد. این باقیات صالحات نیز عمل نیک و سنت حسن و نیکویی است که پیش از آن در دنیا برای خود آماده کرده و اکنون در عالم برزخ از آن برای تکامل و شخصیت بخشی خویش سود می برد. بنابراین آن بخش از مجموعه پس از مرگ که از آن به برزخ یاد می شود زمانی مفید است که در دنیا چیزی کشته باشد و اکنون در برزخ آن را بر می گیرد و اگر سنت و روشی ناپسند و زشتی را ساخته و پرداخته باشد آن نیز وبال گردن وی خواهد شد و در تکامل برزخی خود به بدترین شکل از آن رنج خواهد برد.
بنابراین دنیا بخش اساسی و بنیادین در حیات بشری را در مجموعه حیات پیش از دنیا و پس از دنیا در برزخ و رستاخیز به عهده خواهد داشت. انسان در دنیا ست که خود را می سازد و به کمال می رساند.
کار ماموریت انسان در دنیا
پرسش این است که در دنیا چه ماموریت و وظیفه ای بر عهده دارد و چه چیزی را می بایست کشت کند تا در آخرت از آن بهره درست برگیرد؟
برخی ماموریت انسان را عبادت بر شمرده اند و گفته اند که اصولا خلقت انسان چنان که در سوره ذاریات بیان شده است عبادت است ؛ از این روست که قرآن می فرماید: ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ؛ جن و انس را تنها برای عبادت و بندگی خویش آفریده ام.
اما این عبادت خود واژه ای است که بار مهفومی عظیم و بزرگی را با خود حمل می کند. عبادت در مفهوم قرآنی آن اختصاص به نماز و روزه ندارد هر چند که بخش مهمی از مفهوم عبادت را معنا می کند و مصادیق بلند و بزرگی از مفهوم عبادت و معنای آن می باشند؛ ولی عبادت در تفسیر قرآنی از دامنه بسیار وسیع ای برخوردار می باشد. از این روست که قرآن در تفسیر کارهای نیک و اعمال صالح سخن از معروف می کند. معروف هر عمل و کاری است که از نظر عقل مستقل انسانی و سیره عقلایی و عرف خردمندان عالم و شریعت وحیانی مورد تایید و امضا قرار گرفته است. بنابراین هر کسی هر عمل نیک و معروفی را انجام دهد و نیت وی آن باشد که این عمل را به رضا و خشنودی آفریدگار و خالق و مالک و پروردگار خویش انجام می دهم این عمل بالا می رود و تا قیامت آثار و برکات خویش را با خود همراه دارد. از این روست که چنین کلمات و اعمال وجودی و واژگان هستی بالا می روند و خدا به حکم وجود سالم تا ملکوت آن را فرا می کشد: والعمل الصالح یرفعه .
البته این بدان معنا نیست که کارهای معروف و پسندیده را خداوند بی اجر و مزد می گذارد به سبب آن که در آن نیت و قصد الهی و خدایی نبوده است؛ زیرا خداوند هرگز عملی را بی اجر و پاداش نمی گذارد و وی را در همین دنیا پاداش در خور می دهد چنان که مرتاضان و صوفیه را چنین می کند و یا آنان که کارهای خیر کرده اند و قصد و نیت دنیا دارند از مال و بهره های دنیوی آنان را بهره می دهد و پاداش و مزد نیکو می بخشد.
اما کسانی که نیت خیر و خدایی داشته باشند هم در دنیا و هم در برزخ و آخرت از آن سود می برند. این گونه است که هر عمل نیک و پسندیده ایشان در حکم عبادت است و مزدی از این باب دارد. بنابراین می بینیم که غذا دادن به اسیر و فقیر و مسکین لوجه الله در حکم عبادت شمرده شده و پاداش بسیاری برای این افراد در سوره دهر و انسان بیان شده است.
اما چیزی که همیشه مغفول بوده است و برخی از عارفان وهمه متصوفه و مرتاضان از آن غافل مانده اند این است که ماموریت بشر در دنیا ساخت خود و دنیاست. به این معنا که بخشی از ساخت دنیا و آباد کردن آن به معنا و مفهوم ساخت خود و کمال یابی فردی و اجتماعی است. اما این مشروط به این شده است که در اعمال و کارهای خویش خدا را در نیت خود داشته باشیم ؛ زیرا انما الاعمال بالنیات بدان معناست که هر کار و عملی زمانی مفهوم درست خویش را می یابد که قصد خیر و خدایی در آن باشد.
دوستی از من پرسید چه کاری غیر از تحصیل علم دین و عمل دینی محض وجود دارد؟ در پاسخ این بردار عزیز گفتم که اگر عبادیات محض را کنار بگذاریم که انسان به فرموده امیرمومنان (ع) دست کم هشت ساعت از بیست و چهار ساعت خویش را یم بایست بدان اختصاص دهد کار و کارگری به ویژه آبادگری زمین است که می بایست در هشت ساعت دوم از بیست و چهار ساعت آن را انجام داد.
خداوند در آیات قرآنی ماموریت ها و هدف هایی برای انسان در دنیا بیان کرده است که از جمله آن ها تعلیم و تزکیه نفس و عبادت است. اما غیر از این ماموریت های دیگری نیز بیان شده که می توان به آبادکردن زمین به عنوان اصلی قرآنی به عنوان ماموریت و وظیفه اصلی انسان در زمین اشاره کرد. خداوند می فرماید : هو الذی انشاءکم فی الارض و استعمرکم فیها ؛ خداوند کسی است که شما را در نشاه زمین ایجاد وانشا کرده است و به آبادانی در آن بپردازید. این واوی که در این جا آمده است یکی از ماموریت ها و مسئولیت هایی است که بدان اشاره شده است. به این معنا که خداوند از این انشاء و ایجاد انسان در زمین مقاصد و اهداف مهمی داشته است که یکی از آن ها آبادکردن زمین به دست انسان و بشر است.
اگر به سیره عملی انسان هایی که خداوند به عنوان پیامبران و اولیای خویش بدان ها اشاره کرده و از مردمان خواسته است که آنان را الگو و سرمشق و نمونه های عینی زندگی خویش قرار دهند ، توجه شود به روشنی می توان دریافت که چگونه آنان به این وظیفه و ماموریت عمل کرده اند.
همه پیامبران، مردمانی کارگر و اهل تولید و آبادگر بودند. حضرت نوح (ع) مردی است که بخشی از عمر خویش را به کشتی سازی پرداخته است و حضرت ابراهیم (ع) ، اسماعیل(ع) ، حضرت موسی (ع) ، داود(ع) و پیامبر اکرم (ص) به دامداری و حضرت داود (ع) هم چنین با زره بافی و ساخت وسایل دفاعی و حضرت علی (ع) و امام باقر(ع) به باغ داری و کشاورزی اشتغال داشته اند.
امیر مومنان علی (ع) هنگامی از سوی مردم کنار نهاد شد و آنان این انسان کامل را برای مدیریت جامعه خویش نخواستند و گفتند که ما از توی انسان کاملی که بهشتی هستی و معصوم و اهل دروغ نیستی و همه کارهایت تنها برای عدالت و رضای خداست چنان که صدها آیه و حدیث معتبر و صد در صد یقینی است ولی با این همه خدا را سپاس که مفضولی را بر فاضلی برتری و فضلیت بخشید و در پی خلافت مفضول رفتند آن حضرت که مسئولیت نخست خویش را نمی توانست انجام دهد به ماموریت و وظیفه دوم خویش روی می آورد و به گوشه ای از بیابان می رود و چاه حفر می کند و قنوات می سازد و درختکاری و نخل می کارد و مدت بیست و پنج سال خود را در کار باغداری و کشاورزی مشغول می دارد به این معناست که این ماموریت همانند ماموریت نخست از ارزش و جایگاه بزرگ برخورد ار می باشد.
بنابر شیوه رفتاری و سیره عملی امامان (ع) می توان دریافت که وظیفه اعمار و آبادانی زمین و کار و کارگری برای آبادانی آن ماموریت و وظیفه ای همانند خلافت انسان است. به این معنا که اگر مردمان اجازه خلافت به انسان کاملی ندادند خلافت بر زمین و آبادانی آن امری است که می بایست بدان عمل کرد.
البته اولیای خداوند و انسان های کامل همواره در مقام خلافت می کوشند تا به امر خلافت انسان و زمین اقدام کنند و دمی از آن کنار نمی نشینند. اما در ظاهر خلافت را به دیگران واگذار می کنند ولی در باطن امور خلافت الهی خویش را انجام می دهند. انسان ماموریت است تا در زمین قرار گیرد و آن جا به حکم خلافت الهی آن را آباد کند. 
به هر حال بهترین کار انسان که هم انجام وظیفه و ماموریت وهم موجبات تکاملی و شخصیت سازی او را فراهم می آورد همان کار و کارگری و آبادگری است. از آن جایی که کار در روی زمین به ویژه کشاورزی و باغداری امر مطلوب است و به اعمار و آبادانی زمین بیش تر می انجامد درخت کاری و امر ایجاد باغات و بوستان ها بهترین کاری است که انسان می تواند انجام دهد.
در تاریخ آمده است که ایرانیان به درختکاری علاقه مند بود ه اند و در ایران بوستان ها وباغ های آبادان بسیاری بوده است. ریشه این کار را می بایست در فرهنگ وحیانی ایرانیان جست. 
چنان که بسیاری از مفسران قرآن بر این عقیده اند کورش کبیر همان ذوالقرنین قرآن است که عالم از شرق و غرب تحت حکومت وی بوده است. او بود که مردمان لخت و عور یاجوج و ماجوج را در شمال دریای کاسپین سرکوب کرد و آنان را به تمدن و آدمیت بازگرداند و او بود که به دستور و فرمان الهی مردمان شرق و غرب را به آیین توحید فراخواند و همو بود که یهودیان را اسارت رهایی بخشید و به هر کشوری در آمد آنان را به هدایت دعوت کرد و با آن که می توانست و خداوند چنان که در آیات بسیاری آورده است او را مجاز شمرده بود تا هر گونه خواست عمل کند ولی وی با این حکم کلی خداوند مردمان را به خاطر دین نکشت و تنها به دین دعوت کرد. او کسی است که دین را به دعوت در جهان پراکنده کرد و مردمانی که تحت حکومت وی در آمدند مجاز بودند که بر آیین خویش باشند ولی به آیین توحیدی که وی آن را تبلیغ می کرد گوش دهند.
این چنین مردی بزرگ و از اولیای به نام خداوند که در قرآن در سوره کهف از وی سخن به میان آمده است هر جایی می رفت دستور می داد تا باغ و بوستان هایی بسازند که از آن به پردایس و یا پردیس تعبیر می کرد. پردیس باغ هایی بزرگ با درختان تنومند با گل و بوستان های زیبا و نهرهای روانی در آن بود که در پیرامونش دیواری کوتاهی می کشیدند و در آن پردیس هااز پرندگان و جانوران به آزادی در آن می زیستند . این گونه است که وی ماموریت خویش را به خوبی انجام داد و دستور داد تا فرزندان و مردمان این گونه عمل کنند. این گونه است که تاریخ نویسان یونانی و رومی همواره از پردیس های ایرانی سخن گفتند و از درخت دوستی ایرانیان و این که چنین جاهای زیبایی را می سازند و آباد می کنند.
همین پردیس های ایرانی که به زیبایی با درختکاری و نهر سازی ساخته می شد از راه یونانیان و یهودیان وارد فرهنگ دینی شد و مردمان از فردوس های ایرانی بهشت های آخروی را به یاد آوردند و نام های فردوس برای بهشت های اخروی ساخته و معنا و مفهوم یافت.
این فرهنگ درختکاری و درخت دوستی و ایجاد همین پارک های کنونی که ما یادمان رفته است و نام های غیر ایرانی برای آن انتخاب کرده ایم فرهنگ ایرانی و دارای ریشه وحیانی است که پیش از این ذوالقرنین عرب ها و کورش ایرانی ها آن را ساخته و به حکم خداوندی به مردمان آموزش داده است. 
اکنون ما را چه شده است که کار و کارگری و کشاورزی و درختکاری ننگ مان آمده است و بیابان ما را تنگ؟ چه شده است که آباد کردن دنیا برای ما مذموم و ناپسند شده است و به گوشه ای خیزیدن عبادت شمرده شده است؟ 
ایا زمان آن نرسیده است تا به فرهنگ وحیانی درست بازگردیم و ماموریت و وظیفه اصلی خویش را که آبادانی زمین است را دوباره آغاز کنیم و همه ایران را پردیس کنیم ؟

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا