اجتماعیاعتقادی - کلامیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

قبر مخفی زهرا(س) فریاد بلند رسوایی نفاق

samamosدر نگرش اسلام، دو جریان حق و باطل از زمانی كه دنیا آفریده شد، بوجود آمد. البته زمانی این دو جریان پدیدار شد كه موجودات دارای اراده و اختیار چون جن و انسان آفریده شد؛ چرا كه اراده و اختیار به این دو موجود این امكان را می بخشد تا خود به اختیار خویش، انتخاب كنند.

آزمونی برای حق شناسی

خداوند در آیات قرآنی گزارش می كند كه تا زمانی كه تقابل و تضادی پیش نیامده و امتحان و آزمونی انجام نگرفته بود، جریان باطل خود را نشان نداده بود و به صورت جریان نفاق، به طور نهانی به حیات خود ادامه می داد و حتی بسیاری از مقامات را به دست آورده و بسیاری از عقول را فریفته خود ساخته بود.

اما هنگامی كه حضرت آدم(ع) به عنوان خلیفه الهی آفریده می شود تا مسئولیت را به عهده گیرد، ابلیس از جنیان (كهف، آیه 50) كفر باطل خویش را آشكار می كند و از فرمان الهی سرپیچی می كند. (بقره، آیه 34)

این داستان نشان می دهد كه نقش آزمون و ابتلاء، بسیار مهم و اساسی برای جداسازی خودی از غیرخودی، حق از باطل و ایمان از كفر است. از این رو، یكی از سنت های الهی، سنت آزمون و امتحان است كه با ابزارها و روش های گوناگونی چون بلا، فتنه، جنگ، مال، ثروت، نعمت و نقص انجام می گیرد. پس هیچ موجود مختاری چون جن و انسان نیست مگر اینكه می بایست تحت این سنت و قانون آزموده شود تا سیه رو شود هر كه در او غش باشد.

گزارش های قرآنی همچنین روشن می سازد كه بسیاری از انسان ها و جنیان در این آزمون شكست می خورند و در مسیر حق باقی نمانده و كفر و باطل را در پیش می گیرند. از این رو جریان باطل كه با عناوینی چون كفر، نفاق، شیطان، اولیای شیطان، حزب شیطان و مانند آن شناخته می شود، در جامعه انسانی و جنی شكل می گیرد.

شیاطین جنی با نفوذ و وسوسه در افكار و اندیشه ها و قلوب بشری، گروهی از انسان ها را به خدمت خود درمی آورند و به عنوان بندگان هوی و هوس و یا بندگان جنیان و شیاطین، در مسیر باطل می كشانند. (سباء، آیه 41، فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23)

جریان كفر و سبك زندگی آن

جریانی كه به نام كفر در میان انسان ها و جنیان معروف شده، در برابر جریان الهی ایمان، سبك خاصی از زندگی را ارایه می دهد كه براساس مخالفت با فطرت سالم، عقل سلیم، قلب سلیم، وحی الهی و مانند آن می باشد. از این رو پیروان جریان كفر با همه تفاوت های آن در یك امر یعنی دلبستگی به دنیا و كافی بودن به سبك زندگی وحیانی و عقلانی متحد هستند؛ هرچند كه این جریان دارای طیف های مختلفی است و یك دست نمی باشد؛ چرا كه اولیای كفر متعدد هستند و هرگز در هیچ چیز با هم متحد نمی باشند؛ این در حالی است كه اولیای الهی همیشه متحد بوده و یك خط فكری و سبك زندگی را در پیش می گیرند. (بقره، آیات 255 تا 257)

خداوند در این آیات و آیات دیگر قرآن بیان می كند كه كفر و ایمان دارای اولیاء و رهبرانی است كه سبك زندگی دو جریان را تبیین می كنند. اولیای الهی و ایمانی به سبب وحدت در هدف و رویه همواره یك چیز می گویند و تفاوت های ماهوی و اصیل را در میان آنان نمی توان یافت؛ چرا كه تفاوت های موجود در شرایع هیچ تأثیری در كلیت دعوت و سبك زندگی به جا نمی گذارد، بلكه به سبب شرایط و مقتضیات زمانی و به حسب تغییرات طبیعی در هستی و انسان، آن تفاوت ها بیان شده است.

از این رو در آیات قرآنی از دین اسلام به عنوان كلیت دعوت همه پیامبران یاد شده است و ملل و نحل را به عنوان شرایع دانسته و آن را یكی از علل راستی و درستی دین وحیانی اسلام در طول تاریخ بشریت از آدم(ع) تا خاتم(ص) می داند. (آل عمران، آیه19؛ شوری، آیه13)

جریان ایمان، وحدت در فكر و عمل

سبك زندگی كه جریان ایمان بیان می كند، هر چند كه در طول تاریخ دارای اولیای بسیار بوده است و بیش از یكصد و بیست و چهار هزار پیامبر(ص) و چندین برابر آن اوصیاء و اولیای آنان، در خدمت این جریان بودند، ولی همواره از وحدت در فكر و عمل برخوردار بودند و سبك زندگی آنان هرگز بیرون از دایره توحید نبوده است. اصولی كه آنان بر آن تأكید داشتند، توحید، نبوت، معاد، عدالت و امامت بوده است. پیروان این جریان در حوزه اخلاقی نیز بر مكارم و محاسن آن تأكید داشته و هرگز به نسبیت در حوزه اخلاق و رفتار اعتقادی نداشتند و اگرچه قائل به اصول متغیری در برخی از حوزه های زندگی هستند، ولی همواره اصول ثابت و غیرقابل تغییری را معرفی كرده و بر آن پایبند بودند كه متأثر از مقتضیات زمان و مكان نیست.

ولایت علوی، انتقال از ولایت نبوی به ولایت امامت

پیش از ولایت امیرمؤمنان علی(ع) ولایت الهی در ولایت پیامبران(ع) جریان داشت؛ اما با پایان ارسال رسولان و انزال كتب از سوی خداوند، ولایت الهی به ولایت امامت منتقل شد و حضرت محمد(ص) به عنوان آخرین پیامبر(ص) و قرآن به عنوان آخرین كتاب وحیانی و آسمانی معرفی شد؛ به طوری كه پس از ایشان هیچ پیامبری نخواهد آمد و هیچ كتابی نازل نخواهد شد. بنابراین، ادعای پیامبری و كتاب از سوی هر كسی دیگر، ادعای باطل و ادامه همان مسیر كفر و باطل شیطانی خواهد بود؛ زیرا جریان كفر و باطل همواره خود را در میان حق نهان كرده و می كند.

با آغاز ولایت علوی، شكل ولایت الهی تغییر می یابد؛ هر چند كه اصل كلی ولایت و محتوای آن باقی و برقرار است. اما در این میان دشمنان ولایت و خلافت الهی در برابر آن قرار می گیرند و می كوشند تا جلوی این انتقال گرفته شود و با پایان ولایت نبوی، پایان ولایت الهی نیز رقم بخورد و انسان از سبك زندگی الهی محروم شود و در دام كفر و باطل افتد و سبك زندگی شیطانی و كفر بر جهان چیره شود.

توطئه های بسیاری در این مسیر از سوی اولیای كفر انجام گرفت، ولی پیامبر(ص) آن را رسوا و گاه نابود ساخت. دشمنان بر آن بودند تا پیامبر(ص) را ترور كنند و اجازه نصب ولایت الهی به علی(ع) به طور رسمی به پیامبر(ص) داده نشود. (مائده، آیه 67)

پس از نصب ولی الله از سوی خدا و معرفی پیامبر(ص) در روز عید غدیر، دشمنان بر شدت دشمنی و فتنه و توطئه ها افزودند و در نهایت در سقیفه آنچه نباید اتفاق می افتاد، رخ داد.

فاطمه(س) علیه جریان نفاق

samamosدر این میان هیچ كس جرأت نداشت به مبارزه با جریان كفر و باطل و به حمایت از ولایت علوی بپردازد. تنها فاطمه(س) به سبب جایگاهی كه در میان مردم داشت، به حمایت از ولی الله پرداخت؛ اما تنها چهار تن از مهاجر و انصار به یاری آمدند و از چهل نفر كه به حضرت فاطمه قول مساعدت داده بودند، كسی حاضر نشد تا جان در طبق اخلاص به خدمت ولی الله درآید و به حمایت از جریان ایمان بپردازد.

فاطمه(س) با اشكال گوناگون به رسواگری جریان كفر پرداخت و غصب خلافت را ادامه جریان باطلی دانست كه آغازكننده آن ابلیس بوده است.

آن حضرت(س) چنان با شیوه های گوناگون از قبیل عزاداری و گریه بر سر خاك شهیدان اهل حق، سخنرانی های آتشین در مسجد و بقیع و خانه های انصار و مهاجر، دولت غاصب را رسوا ساخته بود كه هر آن ممكن بود شورشی عظیم رخ دهد. پس دشمنان به خانه اش رفتند و در خانه اش را سوزانده و تن ایشان را كوفتند و در بر شكم كوبیدند تا محسن را سقط كرد و آسیب جدی بر او وارد شد و با این حادثه به شهادت رسید.

آن حضرت(س) با وصیت خود كاری كرد تا جریان كفر و نفاق تا قیامت رسوا شود؛ زیرا اجازه نداد كسی بر ایشان نماز گزارد و او را شبانه دفن كنند تا قبرش هرگز مشخص و معلوم نشود و مردم از خود بپرسند كه چه شده قبر آن حضرت(س) مخفی مانده است و كسی از آن آگاهی ندارد؟

بی گمان مخفی ماندن قبر به معنای فریاد بلند رسواگری است كه جریان كفر و نفاق با آن نتوانست هرگز حقانیت خود را اثبات كند و خود را به عنوان جریان اصیل اسلام به جهانیان معرفی نماید. بی گمان شهادت و نهان شدن قبر آن حضرت(س) بزرگ ترین عامل رسوایی دشمنان و جریان كفر و نفاق است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا