اجتماعیاصولی فقهیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

فلسفه و احکام رهن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از عقود اسلامی، رهن و گروگذاری است که شامل اجناس و پول نقد می شود. آموزه های قرآنی به فلسفه و احکام رهن پرداخته است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا این حکم الهی را بر اساس آیات و روایات تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

معنای لغوی رهن

رهن یک واژه عربی است که در فارسی به معنای «گرو» و «گروگان» است؛ و گروگان چيزى است كه در برابر چيز ديگرى دريافت گرديده و نجات آن چيز، تنها به بازگشت آن پديده ممكن است. خداوند در آیه 38 سوره مدثر می فرماید: در آیه 38 سوره مدثر می فرماید: كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ هر كسى در گروِ دستاورد خويش است. پس سرنوشت آینده انسان را در گروگان عملکرد و دستاوردهایش می داند و می فرماید که هر انسانى زندانى عملكرد خويش است؛ اگر عملكرد او خداپسندانه و عادلانه و انسانى بود، رستگار و نجات يافته است، و اگر عملكرد او ظالمانه و گناه‏آلود و زشت بود، باز هم زندانى بيدادگرى و گناه‏كارى خويش خواهد بود.

واژه «رهن» در فرهنگ و ادبيات عرب نيز به همين معنى به كار رفته است؛ شاعر مى‏گويد: و فارقتك برهن لا فكاك له‏ / يوم الوداع فامسى الرهن قد غلقا؛ و او به وسيله «گروگانى» از تو جدا گرديد، كه ديگر براى او در روز جدايى، آزادى و رهايى نخواهد بود؛ و روز را به شب آورد در حالى كه قلب او گرفته و در بند بود. با اين بيان واژه «رهن» به معنى گروگان است و ظالمان و گمراهان در روز رستاخيز در گرو عملكرد ظالمانه خود هستند و از زندان گناهان خود آزاد نخواهند شد. (مجمع البیان، ذیل آیه 38 سوره مدثر)

در آیات قرآنی چند بار واژه رهن با عناوینی چون رهان و رهین و رهینه به کار رفته است. خداوند افزون بر آیه 38 سوره مدثر در آیه 21 سوره طور نیز می فرماید: وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ؛ كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده‏اند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار [ها] شان را نمى‏كاهيم. هر كسى در گرو دستاورد خويش است.

امیرالمومنین امام علی(ع) درباره گرو و رهن آدمی می فرماید : الأقاوِيلُ مَحفوظَةٌ ، و السَّرائرُ مَبلُوَّةٌ ، و كلُّ نَفسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ و الناسُ مَنقُوصُونَ مَدخولونَ إلاّ مَن عَصَمَ اللّهُ ؛ گفته ها، نگهدارى مى شود و نهفته ها و درونها، آشكار مى گردد و «هر كس در گرو كارى است كه مى كند» و خردهاى مردمان ، ناقص و بيمار است ، مگر كسى كه خدايش نگه دارد .(نهج البلاغة : الحكمة ٣٤٣ )

در جایی دیگر نیز فرموده است : إنَّ أبغَضَ الخَلائقِ إلى اللّهِ رَجُلانِ : رَجُلٌ وَكَلَهُ اللّه ُ إلى نَفسِهِ فهُو جائرٌ عن قَصْدِ السَّبيلِ ، مَشغوفٌ بكَلامِ بِدعَةٍ ، و دُعاءِ ضَلالَةٍ ، فهُو فِتنَـةٌ لِمَنِ افتَتَنَ بِهِ ، ضالٌّ عن هَدْيِ مَن كانَ قَبلَهُ ، مُضِلٌّ لِمَنِ اقتَدى بهِ في حَياتِهِ و بَعدَ وَفاتِهِ ، حَمّالُ خَطايا غَيرِهِ ، رَهنٌ (رَهِينٌ) بِخَطِيئَتِهِ؛ مبغوضترين مردمان نزد خداوند دو كس اند : كسى كه خداوند او را به خودش وا گذاشته باشد ؛ چنين كسى، از راه راست منحرف شود و به گفته هاى بدعت آميز و دعوتهاى گمراه كننده دل بندد . پس، او سبب فتنه و گمراهى كسانى است كه فريفته او مى شوند ؛ راه راست پيشينيان خود را گم مى كند و كسانى را هم كه در زمان حياتش و پس از مرگش از او پيروى كنند ، گمراه مى سازد ؛ بار گناهان ديگران را به دوش مى كشد و گروگان گناه خويش نيز است.(نهج البلاغة : الخطبة ١٧)

از آن حضرت است که فرمود : و إنَّ للذِّكرِ لَأهلاً أخَذُوهُ مِن الدنيا بَدَلاً ، فلَم تَشغَلْهُم تِجارَةٌ و لا بَيعٌ عَنهُ ، يَقطَعُونَ بهِ أيَّامَ الحَياةِ … قد حَفَّتْ بهِمُ المَلائكَةُ ، و تَنَزَّلَتْ علَيهِمُ السَّكِينَةُ ، و فُتِحَتْ لَهُم أبوابُ السماءِ .. يَتَنَسَّمُونَ بدُعائهِ رَوحَ التَّجاوُزِ ، رَهائنُ فاقةٍ إلى فَضلِهِ ، و اُسارى ذِلّةٍ لِعَظَمَتِهِ ؛ همانا ياد خدا را اهلى است كه آن را به جاى دنيا برگرفته اند و از اين رو، هيچ سودا و هيچ داد و ستدى آنان را از ياد خدا باز نمى دارد ، روزهاى زندگى را با ياد خدا مى گذرانند . . . فرشتگانْ گرد آنان را گرفته اند و آرامش بر آنان فرود آمده و درهاى آسمان به رويشان گشوده شده است . . . با دعاى خود، وزيدنِ نسيم عفو و گذشت را از خداوند مى طلبند، گروگانِ نياز به فضل خدايند و اسيرِ خوارى در برابر عظمت او .(نهج البلاغة : الخطبة ٢٢٢ )

مفهوم اصطلاحی رهن

آن چه بیان شده معنای لغوی رهن است؛ اما رهن یک اصطلاح فقهی و حقوقی نیز است که به عنوان عقود اسلامی مطرح و در آیات قرآنی نیز به کار رفته است.

رهن و گروگذاری در اصطلاح فقهی و حقوقی، به معنای گذاشتن مال یا چیزی از سوی بدهکار به دست طلبکار به عنوان ضمانت و به رسم امانت است به طوری که که اگر طلب او را به موقع ندهد بتواند طلبش را از آن مال بردارد. ( مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 367؛ قاموس الفقهيّه، ص 154؛ توضیح المسائل ، المحشى للإمام الخمینی، ج‏2، ص 412، مسأله 2300)

معنای فقهی و حقوقی رهن تنها یک بار در آیه 283 سوره بقره مطرح شده است. خداوند در این آیه می فرماید: وَإِن كُنتُم عَلَى سَفَرٍ وَلَم تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ؛ و اگر در سفر بوديد و نويسنده‏اى نيافتيد وثيقه‏اى بگيريد و اگر برخى از شما برخى ديگر را امين دانست، پس آن كس كه امين شمرده شده، بايد سپرده وى را بازپس دهد و بايد از خداوند كه پروردگار اوست، پروا كند. و شهادت را كتمان مكنيد، و هر كه آن را كتمان كند قلبش گناهكار است، و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد داناست.

در مجمع البیان ذیل آیه در تعریف رهان آمده است: «رهان»، گروگان يا چيزى كه به گرو سپرده مى‏شود. اين واژه از «رهن» گرفته شده و هنگامى كه گفته مى‏شود: «رهنت عند فلان رهناً»، معنايش اين است كه «من نزد فلان شخص، چيزى را به رهن سپرده‏ام».

رهان در حقیقت وثیقه ای که بدهکار می گذارد تا برای طلبکار اطمینان حاصل شود که پول خویش را دریافت می کند. از این روست که خداوند می فرماید اگر در سفر بوديد و نگارنده‏اى براى تنظيم سند و گواهى براى گواه معامله نيافتيد، مى‏توانيد بجاى سند وگواه وثيقه‏اى مقرّر داريد كه از بدهكار دريافت شود. امّا اگر طلبكار به درستكارى و امانتداى بدهكار اطمينان و اعتماد داشت و سند يا گروگانى از او نگرفت، بر بدهكار لازم است كه طلب او را كه درحقيقت امانت است، انكار نكند و بى‏ذرّه‏اى كم‏وكاست و در هنگام مقرّر بپردازد؛ همچنين نبايد سررسيد بدهى خود را با بهانه‏جويى و عذرتراشى بتأخير افكند، بلكه پرواى خدا را پيشه سازد و به عهد خود وفا كند.(مجمع البیان، ذیل آیه 283 سوره بقره)

علامه طباطبایی نیز می نویسد: كلمه” رهان” به معناى مالى است كه به گرو گيرند، و به جاى آن، كلمه” رهن” (به ضمه راء و ضمه هاء) نيز قرائت‏ شده، و” رهن” جمع” رهن” است كه آن نيز به معناى مالى است كه به گرو گيرند.(المیزان، ذیل آیه)

فلسفه رهن و گروگان

از آیه 283 سوره بقره به صراحت می توان هدف و حکمت و فلسفه رهن به عنوان یک عقد اسلامی را دریافت کرد. از این آیه بر می آید که هدف از تشريع رهن، جهت آرامش و رفع نگرانىِ پرداخت كننده دين و ایجاد نوعی اطمینان و وثاقت است. به این معنا که اگر دو طرف به هم اطمینان دارند مجاز است که رهن بگیرند اما اگر شک دارند لازم است که عقد رهن بسته شود تا موجب اطمینان در قرارداد باشد.

از اين آيه شريفه، دو نكته دريافت مى‏شود:

  1. تنظيم سند و گرفتن گواه در معاملات و روابط اقتصادى، تنها براى اطمينان و اعتماد است و برنامه واجب و لازمى نيست، چرا كه مى‏فرمايد: «فان امن بعضكم بعضاً فليؤدّالّذى‏اؤتمن امانتة…».
  2. خداوند به همه امور بندگان خويش عنايت كامل دارد؛ آنان را در همه ابعاد فردى، اجتماعى، حقوقى و اقتصادى راهنمایی مى‏نمايد و در سرگردانى و نادانى نمى‏گذارد.

از آن جایی که از هدفهاى بلند و اساسى قرآن شريف، ايجاد توازن اقتصادى و توزيع ثروتها بسان خون سالم و مفيد در سراسر پيكر جامعه است؛ و اين مقصود تحقّق نمى‏يابد، مگر در سايه امنيت اقتصادى و اجتماعى. و درست در اين راستا است كه قرآن كريم از سويى بخل و احتكار، اسراف و استثمار، بريز و بپاش و تجمّل‏گرايى، رباخوارگى و هر نوع قرارداد ظالمانه و استعمارى را مردود اعلان مى‏كند و از سوى ديگر، ضمن دعوت به تلاش سالم و مفيد تجارى و اقتصادى و توليد و توزيع درست، مقرّرات دقيقى را بدين منظور تنظيم مى‏كند. براى نمونه، در دو آيه‏اى كه تفسير آنها گذشت، بيش از بيست‏و چند دستور ارزشمند و امنيت‏آفرين اقتصادى و روانى و اجتماعى به تابلو رفته است كه به برخى از آنها اشاره مى‏رود:

  1. همگان بايد در روابط اقتصادى و تجارى خود، اسنادى صحيح و روشن و عادلانه تنظيم كنند.
  2. براى تنظيم عادلانه‏تر و بى‏طرفانه‏تر اسناد، فرد سوّمى آن را تنظيم كند.
  3. تنظيم‏كننده سند بايد سند را براساس عدالت تنظيم كند.
  4. آنكه از نعمت دانش و بينش برخوردار است، از نوشتن سند سرباز نزند.
  5. بدهكار بايد متن سند را بروشنى و گويا براى يادداشت بيان كند.
  6. بدهكار بايد به‏هنگام امضاى سند، پرواى خدا را پيشه سازد و حقّ ديگرى را پايمال نكند.
  7. اگر بدهكار، كم‏خرد يا ناتوان يا گنگ بود، كسى كه حافظ منافع اوست، بايد وظيفه وى را انجام دهد.
  8. ولّى يا كارگزار بدهكار نيز بايد سند را براساس عدالت املا كند.
  9. در تنظيم سند شاهد بگيرند.
  10. گواهان بايد ازميانِ افراد امين و مورد اعتماد انتخاب شوند.
  11. نوشتن مقدار بدهى – كم باشد يا زياد – از بروز مشكلات آتى جلوگيرى مى‏كند.
  12. تنظيم‏كننده سند و يا گواهان آن نبايد به‏سبب بيان حق، مورد بى‏مهرى قرار گيرند.
  13. و آنان نيز نبايد به‏هنگام لزوم از بيان حق خوددارى كنند.
  14. و در كلّيه اين امور، همه آنهايى كه نقشى دارند بايد پرواى خدا را پيشه سازند و از مقرّرات الهى خارج نشوند.

احکام رهن

در آیه 283 سوره بقره برای رهن احکامی بیان شده که عبارتند از:

  1. رهن، عقدى جايز و مشروع است.
  2. ردّ مال رهن گذارده شده (عين مرهونه)، به صاحب آن (راهن) واجب و لازم است و طلبکار نمی تواند پس از وصول بدهی خود آن را نگه دارد.
  3. رهن گرفتن ضروری و لازم نیست و در صورت اعتماد به مديون لزومی برای گرفتن رهن نیست. در تفسیر نمونه آمده است: سپس به عنوان يك استثنا در احكام فوق مى فرمايد: اگر بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر اطمينان داشته باشد، مى تواند بدون نوشتن سند و رهن با او معامله كند و امانت خويش را به او بسپارد. در اين صورت كسى كه امين شمرده شده است بايد امانت و بدهى خود را به موقع بپردازد و از خدايى كه پروردگار او است به پرهيزد:«فان امن بعضكم بعضا فليود الذى او تمن امانته و ليتق الله ربه ». آرى همانگونه كه طلبكار به او اعتماد كرده او هم بايد اعتماد و اطمينان او را محترم بشمرد و حق را بدون تاخير ادا كند و تقوا را فراموش ننمايد.(تفسیر نمونه ؛ ذیل آیه)
  4. امام صادق (ع) می فرماید: مَن كانَ الرَّهنُ عِندَهُ أوثَقَ مِن أخيهِ المُسلمِ فَأنا مِنهُ بَرِيءٌ ؛ من بيزارم از كسى كه «گرو» در نظرش، معتبرتر از «برادر مسلمانش» باشد. البته آن حضرت (ع) در تبیین مقصودش از رهن نخواستن می فرماید: ـ لمّا سُئلَ عنِ الخَبَرِ الذي رُوِيَ أنّ مَن كانَ بِالرَّهنِ أوثَقَ مِنهُ بأخيهِ المؤمِنِ فأنا مِنهُ بَرِيءٌ ـ : ذلكَ إذا ظَهَرَ الحَقُّ ، و قامَ قائمُنا أهلَ البيتِ ؛ امام صادق (ع) در پاسخ به سؤالی درباره اين روايت كه : من از كسى كه گرو در نظرش معتبرتر از برادر مسلمانش باشد ـ فرمود : اين موضوع در زمانى است كه حق [مطلق ]آشكار شود و قائم ما خاندان ظهور كند.
  5. مال رهنی امانت نزد مرتهن است و خیانت در آن حرام است؛ یعنی در صورت تصرف از سوی رهن گیرنده، خیانت در امانت محسوب می شود. از آیه به دست می آید که تقوا و ترس از خدا، زمينه ردّ امانت خواهد بود.
  6. امانی بودن طلب طبکار: هم چنین از آیه به دست می آید که طلب طلبكار به عنوان يك امانت ، ذكر شده كه خيانت در آن ، گناه بزرگى است.
  7. گرفتن و قبض عين مورد رهن، به وسيله مرتهن و رهن گيرنده، شرط تحقّق آن است. گروگان حتما بايد قبض شود و در اختيار طلبكار قرار گيرد تا اثر اطمينان بخشى را داشته باشد، لذا خداوند مى فرمايد: گروگانى گرفته شده :«فرهان مقبوضة». از این روست که همه كارشناسان حقوق اسلامى برآنند كه درست‏بودن رهن يا گرويى، هنگامى است كه گروگان دراختيار وام‏دهنده باشد، وگرنه عقد و معامله رهن تحقّق نمى‏يابد. در تفسير عياشى از امام صادق (ع ) مى خوانيم كه فرمود: لارهن الا مقبوض ؛ رهنى وجود ندارد مگر آنكه طلبكار او را تحويل بگيرد.( نورالثقلين ، جلد 1 صفحه 301) امام باقر (ع) نیز می فرماید: لا رَهْنَ إلاّ مَقبوضا ؛ رهن و گرویی، بدون قبض و گرفتن تحقق پيدا نمى كند .(بحار الأنوار : ج ١٠٣، ص ١٥٩، حدیث ٤ )
  8. عدم اختصاص رهن به سفر: در تفسیر نمونه آمده است: گر چه از ظاهر آيه در بدو نظر چنين استفاده مى شود كه تشريع قانون رهن مخصوص سفر است ، ولى با توجه به جمله «و لم تجدوا كاتبا؛ نويسنده اى پيدا نكنيد» به خوبى استفاده مى شود كه منظور مواردى است كه تنظيم كننده سند پيدا نشود، بنابراين هر گاه در وطن هم دسترسى به تنظيم كننده سند، كار مشكلى باشد، اكتفا كردن به گروگان مانعى ندارد، هدف اين است كه معاملات بر پايه و اساس محكمى باشد، خواه اطمينان از نظر تنظيم سند و گرفتن شاهد حاصل شود يا از طريق رهن و گروگان. در تفاسير اهل بيت (ع) نيز به اين حقيقت اشاره شده از جمله در منابع معروف حديث شيعه و همچنين اهل سنت آمده است كه پيامبر اكرم (ص) زره خود را در مدينه به عنوان گروگان نزد شخص غير مسلمانى گذاشت و مبلغى به عنوان وام از او گرفت.(تفسير ابو الفتوح رازي ، ج 2 ، ص 420 و تفسير مراغي ، ذيل آيه مورد بحث)
  9. عدم جواز تصرف در مال رهنی: استفاده و منافع چیزى را که گرو مى گذارند آز آن کسى است که آن را گرو گذاشته (مالک) و طرف مقابل نمی تواند بدون اجازه و رضایت صاحب مال از آن استفاده کند. (توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 414، مسأله 2305 ‏)
  10. عدم جواز تصرف در رهن از سوی راهن و مرتهن: همچنین طلبکار و بدهکار نمى‏توانند مالى را که گرو گذاشته شده، بدون اجازه یکدیگر ببخشند یا بفروشند.( توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏2، ص: 414 ، مسأله 2306)
  11. جواز تصرف در رهن با اذن یا اجازه مالک: هر یک از دو طرف با اذن قبلی می توانند تصرفاتی را در مال رهنی داشته باشند و حتی اگر یکى از دو طرف عقد، مال گرویی را ببخشد یا بفروشد، و بعد از دیگرى اجازه بگیرد و او بگوید راضى هستم، این تصرفات اشکالی ندارد.(همان پیشین)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا