فقه رسانه؛ بایدها و نبایدها-بخش اول
اشاره:
اسلام دین جامع و کاملی است که همه ابعاد زندگی انسان را مد نظر قرار داده و برای هر یک از آنها احکامی را بیان کرده است؛ بنابراین چیزی در زندگی بشر نیست که نو و یا کهنه باشد و اسلام به آن نپرداخته باشد؛ زیرا خداوند در قرآن میفرماید:«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است بر تو نازل كرديم.»(نحل، آیه 59)
البته آنچه در قرآن بیان شده کلیاتی است که به عنوان اصول اساسی و کلمات جامع و قوانین اساسی میتواند با تفقه و فهم دقیق و ژرف هر جزیی را به آن کلی و اصل بازگرداند و احکام مربوط به آن را استنباط و استخراج کرد. از اینرو مسئله اجتهاد به عنوان حرکتی پویا برای بقا و روزآمدی اسلام تشریع شده تا مجتهد با «رد الفرع الی الاصل؛ (بازگرداندن فروعات به اصول و کلیات)» حکم هر موضوع و مسئلهای را به دست آورد. این امر موجب میشود تا هماره اسلام از ویژگی نوشوندگی و معاصر بودن برخوردار باشد و هرگز غبار کهنگی بر آن ننشیند؛ زیرا آنچه تغییر مییابد، ساختارهای اصلی نیست و ثابتات در زندگی بشر است که هیچگونه تغییری نمییابد، بلکه تغییرات در حوزه جزئیات و فروعات رخ مینماید. بنابراین، اصول و کلمات و قوانین جامع و کلی اسلام ناظر به ثابتات غیرمتغیری است که میتوان با ارجاع متغیرات به این اصول ثابت، حکم و قانون اسلامی هر مسئلهای را به دست آورد.
یکی از موضوعات به ظاهر نوین، موضوع رسانه است ؛ در حالی که رسانه هرگز موضوع نوینی نبوده است، بلکه ابزارها و روشهای به کارگیری در آن، فقط نوشونده است و اصل آن یک امر کهن و از ثابتاتی است که از حضور بشر تا کنون وجود داشته و در آینده نیز ادامه خواهد یافت. به سخن دیگر، رسانه و فعالیتهای رسانهای از همان آغاز با بشر وجود داشته است؛ زیرا انسان در هستی تنها نبوده است. انسان میخواسته با خدا و خالق خود ارتباط و اتصال داشته باشد و پیامی را بگیرد و یا بفرستد. وقتی هم دارای زوج و همسر شد این نیاز دو چندان و شدیدتر شد. در حقیقت رسانه و فعالیتهای رسانهای به عنوان یک پدیده اجتماعی خود را با حضور همسر به عنوان یک ضرورت و اضطرار بر بشر تحمیل کرد. انسان این پیام رسانی را از راه اشارات و الفاظ و نشانهها و علائم و کتابت و نقوش و تصویر و سپس دیگر ابزارها و فن آوریهای جدید و نوین ادامه داد تا به مرحله جدیدی وارد شد.
پس آنچه موجب شده که این موضوع از موضوعات نوین قلمداد شود، تغییر بسیار اساسی در روشها و ابزارهای آن است که مسائلی نوین را با خود به همراه دارد. با تبیین حقیقت رسانه میتوان ابعاد و مسائل آن را از منظور اسلامی براساس ثابتات و جوامع الکلم حل و فصل نمود و احکام و قوانین هر مسئلهای را به دست آورد و تبیین کرد.
آنچه در طی چند شماره تقدیم میشود تلاشی است برای تبیین «فقه رسانه و بایدها و نبایدها و شایدها و نشایدها»یی که شریعت اسلامی به آن توجه داده است؛ زیرا رسانه و فعالیتهای رسانهای، فعلی از افعال مکلفین است که اسلام نسبت به آن، قوانین و احکامی دارد.
فقه رسانه، ناظر به احکام و قوانین حاکم بر فعالیتهای رسانهای از منظور اسلامی است. فقه رسانه در صدد تبیین قوانین و احکامی است که اسلام در قالب احکام خمسه وجوب، استحباب، حرمت، کراهت و اباحه برای فعالیتهای رسانهای بیان کرده است.
اینک بخش اول این سلسله مطالب از نظر خوانندگان عزیز میگذرد. گفتنی است نویسنده این مقاله استاد درس خارج حوزه علمیه و از فعالین عرصه رسانهای و بخصوص فضای مجازی میباشد.
چیستی رسانه
واژه رسانه در فارسی برابر واژه عربی «الإعلام» به کار میرود. رسانه همانند کارانه، یارانه، رایانه و مانند آن ترکیبی از دو بخش «رس» و «انه» است. «رس» از ریشه «رسیدن» است؛ وقتی ما از واژگان «رس و رسا» در سخن بحث میکنیم مراد ما سخن یا واژه و گزارهای است که مطلب را به مخاطب به درستی میرساند و پیامی را از گوینده و نویسنده به شنونده و خواننده منتقل میکند. پس هر گاه پیامی از فرستنده به گیرنده به درستی منتقل شود، چنین پیامی را «رسا» میگویند: مانند واژههای رسا و گزاره رسا. اما «انه» در فارسی به عنوان پسوند اسم ساز، قیدساز و صفت ساز، مانند رسانه، پیامبرانه، و مردانه به کار میرود.
بر این اساس باید گفت رسانه، وسیله رساندن است. وقتی از رسانههای گروهی یا همگانی سخن به میان میآید مراد همان ابزارها و وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون و مطبوعات و اینترنت و مانند آنهاست. البته امروزه واژه و اصطلاح پیامهای «چند رسانه ای» نیز متداول است که در برابر واژه انگلیسی MMS Multimedia Message System))، به کار میرود. پیام چند رسانهای پیامی است که توسط ابزارهای پیام رسانی چون تلفن همراه فرستاده میشود و میتواند حاوی نوشته، عکس، فیلم، صدا و دیگر اطلاعات دیداری و شنیداری و در آینده بویایی و چشایی و مانند آن باشد.
واژه رسانه در فارسی در برابر واژه «مدیا = Media» لاتین به کار رفته است. «مدیوم = Medium ) در انگلیسی، به معنای هر ابزاری برای برقراری ارتباطات است. پس رسانه، حامل یا واسط پیام است. از این رو در انگلیسی «مدیوم» به دو معنای رسانه و واسط معنی میدهد. پس هر ابزاری که پیامی را به دیگری منتقل کند رسانه است که شامل الفاظ گفتاری، نوشتاری، کتاب، منبر، روزنامه، مجلات، فیلم، سینما، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، عکس، نقاشی و مانند آنها میشود که به هنرهای یک تا هشتم در جهان معاصر معروف است.
فعالیتهای رسانهای هر گونه فعالیتهای برنامهریزی شده و غیربرنامهریزی شده برای انتقال پیام از طریق یک ابزار است. بنابراین، فعالیتهای رسانهای به عنوان یک فعل انسانی و فعالیت بشری مطرح است.
اهداف فعالیتهای رسانه شامل اموری چند است:
1. سرگرمی و تفریح؛
2. آگاهی و دانستن از جهان هستی؛
3. ارتباط اجتماعی؛
4. هویت شخصی و تعریف خود با مقایسه تجربه و دیدگاه خود با تجربهها و دیدگاههای کسانی که در ابزارهای رسانهها ظاهر میشوند.
این چهار دسته، اساسیترین کنشهایی است که میتوان از آنها به عنوان وظایف ابزارهای رسانه یاد کرد. البته همه این رسانهها در یک سطح تاثیرگذار نیستند؛ زیرا برخی پژوهشها نشان دادهاند که تلویزیون گستردهترین و کم تخصصیترین رسانه است، که میتواند این نیازهای چهارگانه را ارضا کند. رادیو نیز دارای همین کار کرد است. در مقابل، کتاب به عنوان امری که در اصل به نیازهای هویت شخصی پاسخ میدهد، روزنامهها به عنوان وسیله ارضای نیازهای اطلاعاتی، و سینما به عنوان وسیلهای برای ارضای نیاز سرگرمی عمل میکنند.
باید توجه داشت که رسانه همیشه یک ابزار نیست گاه رسانه به قول مارشال مک لوهان فوق ابزار و خود یک پیام است.
تأثیرات ابزارهای رسانهها شامل دو دسته اساسی است: 1. فرهنگپذیری: فرهنگ پذیری عبارت است از فرایند القا و تقویت ارزشها، باورها، سنتها و معیارهای رفتاری و دیدن واقعیتی که توسط اعضای یک فرهنگ خاص پذیرفته شدهاست؛ 2. یاد گیری. (نگاه کنید: کمپ، استوارت، روانشناسی اجتماعی کاربردی، ترجمه فرهاد ماهر، مؤسسه انتشارات به نشر، ۱۳۷۶) در رسانه با عناصر چندگانهای مواجه هستیم: 1. پیام؛ 2. فرستنده پیام؛ 3. گیرنده پیام؛ 4. ابزار پیام. وقتی ما از رسانه سخن به میان میآوریم نمیتوانیم فارغ از این عناصر چهارگانه باشیم؛ و وقتی از فقه رسانه سخن میگوئیم باید ناظر به همه اینها سخن بگوئیم و تنها به ابزار رسانه کاری نداریم.
به سخن دیگر، «فقه رسانه، شامل همه فعالیتهایی میشود که در یک رسانه انجام میگیرد». پس مسایل مربوط به هر یک از عناصر چهارگانه مسایل فقه رسانه خواهد بود.
چیستی فقه
فقه در لغت، به معنای دانستن و فهمیدن است، به معنای درک کردن چیزهای مخفی نیز آمده است. راغب در مفردات، آن را پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب معنا کرده است. فقه در اصطلاح به عنوان علمی از علوم اسلامی به معنای علم استنباط احکام شرع از روی رأی و اجتهاد است.
البته کلمه فقه به تدریج، در اصطلاح علما، بخصوص فقها، فقط به «فقه الاحکام» اختصاص یافته است و امروزه از کلمه «فقه» فقط مسائل عملی اسلام از واجب و حرام و مانند آنها به نظر میآید. به عبارتی علمای اسلام با الهام از برخی روایات، تعالیم اسلامی را به سه بخش «عقاید»، «اخلاق» و «احکام و قوانین عملی» تقسیم کردهاند. آنان کلمه «فقه» را فقط در مورد «احکام و قوانین عملی اسلام» به کار بردهاند.( صحاح اللّغهًْ، ج۶، ص۲۲۴۳؛ قاموس المحیط، ج۴، ص۲۸۹؛ موسوعه جمال عبدالناصر فی الفقه الاسلامی، ج۱، ص۹؛ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، واژه فقه)
فقه در قرآن و روایات
کلمه «فقه» در قرآن کریم، به معنای تدبّر، تعمّق و فهم عمیق به کار رفته است. (منافقون، آیه۳-۷؛ انعام، آیات ۶۵ و ۹۸؛ اسراء، آیات۴۴ 46) همین مفهوم گسترده برای فقه، در روایات نیز به چشم میخورد. به عنوان نمونه، امام صادق(ع) می فرمایند: «اذَا ارادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدّینِ؛ هر گاه خداوند خیر و سعادت بندهای را بخواهد او را در دین، بصیر و آگاه میکند.»( اصول کافی، ج۱، ص۳۲) بنابراین، «فقه» در لسان قرآن کریم و روایات اسلامی، مفهومی گسترده دارد و عبارت از شناختی عمیق و وسیع نسبت به همه معارف دینی و دستورهای اسلامی است و به بخش خاصی اختصاص ندارد.
فقیه در لغت به معنای دانشمند و فرد دانا است و در اصطلاح به کسانی که احکام شرعیه را توسط رأی و اجتهاد خویش به واسطه قرآن کریم، سنت، عقل و اجماع بدست میآورند گفته میشود. (لغتنامه دهخدا، ج۳۷، ص۲۹۴)
فقه اکبر و فقه اصغر
بر اساس کاربردهای قرآنی و روایی باید از دو نوع فقه سخن گفت: 1. فقه اکبر ؛ 2. فقه اصغر.
فقه اکبر یا فقه در اصطلاح عام: منظور از این فقه ، همه معارف اعتقادی و اخلاقی و احکام کلی و فروع عملي است که از طرف خداوند نازل شده است.
فقه اصغر یا فقه در اصطلاح خاص: منظور از آن احکام شرعي و فرعي عملي است که عبادات، معاملات، مسايل حقوقي، کيفري، تجاري و غيره را شامل ميشود و امروزه بخشي از آن در رسالههاي عملي به صورت فتوا ديده ميشود. از این فقه به عنوان علم فقه نیز یاد میشود که خود یک علم جداگانهای است. در تعریف علم فقه خاص گفته اند: الفقه هو العلم بالاحکام الشرعيه الفرعيه عن ادلتها التفصيليه؛ فقه، علم به احکام شرعي فرعي از روي ادله تفصيلي است.
منابع و مبانی فقه و اجتهاد
منابع استخراج احکام شریعت، مطابق مذهب شیعه امامیه به چهار اصل (کتاب، سنّت، اجماع و عقل) منحصر است اما بیشتر احکام دینی در کتاب و سنّت که به منزله قانون اساسی و آئیننامه اجرائی آن میباشد به طور مستقیم و غیرمستقیم بیان شده است.
مراجع و فقیهان شیعه که توانایی استخراج احکام از مدارک نامبرده را دارند به منظور تعیین و رفع مسئولیّت از خود و دیگران بدان اشتغال میورزند و در این باب کوشش میکنند، که از این عمل در عرف متشرعه، اجتهاد و در اصطلاح قرآنی به تفقه تعبیر میشود و لزوم آن هم تأکید شده است. (بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، جمعی از علماء معاصر ؛علامه طباطبائی، موسوی مجتهد زنجانی، مطهری، طالقانی، بهشتی و دیگران، ص۲۶.)
جایگاه رسانه در فقه اکبر و اصغر
چنانکه گفته شد، فقه اکبر، ناظر به همه دین اسلام بحث میکند و در صدد آن است تا نگرش اسلام را به هر موضوعی از هستی شناسی، جهانبینی، خدا، فرشتگان، رسالت و پیامبری، پیامبران، فلسفه آفرینش انسان، فلسفه رسالت ، معاد و رستاخیز، حساب و کتاب دنیوی و اخروی و مانند آنها را تبیین کند.
بر این اساس، رسانه به معنای عام آن، یعنی پیام و ابزارها و اهداف پیام رسانی نیز به عنوان بخشی از این فقه اکبر مطرح است. در این فقهاکبر، سعی میشود تا فلسفه رسانه، اهداف، حکمتها ، اهمیت و آثار آن تبیین شود.
اگر فلسفه دین و اهداف آن را در چند حوزه زیر دسته بندی کنیم، بیگمان رسانه به عنوان یک موضوع و مسئله از دین جایگاه خودش را نشان میدهد. حوزههای فلسفه دین را میتوان موارد زیر دانست:
1- حوزه انسانی : الف: حوزه فردی : تعلیم و تزکیه، عبودیت و بندگی، کسب تقوا و یقین، رسیدن به مقام خلافت اللهی.(نگاه کنید: بقره ، آیه 129؛ ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 282؛ آل عمران، آیه 79)؛ ب: حوزه اجتماعی: عدالت اجتماعی فراگیر و همه جانبه ، عدالت، مطالبهگری حقوق و امکانات و نعمتهای الهی و قیام برای کسب آن(حدید،آیه 25)؛
2- حوزه فرا انسانی: تصرف در جهان و آبادانی زمین به عنوان خلیفه الهی.(هود، آیه 61)
بر این اساس هدف و فلسفه رسانه را از منظر فقه اکبر میتوان موارد زیر بر شمرد:تعلیم و تزکیه ، عدالت گستری، عدالت خواهی، بیان اهداف و فلسفه آفرینش انسان و جهت بخشی به حرکتهای انسانی در مسیر عبودیت، قانون شناسی و قانون گرایی، شناخت حقوق فردی و اجتماعی و مطالبه آن، مبارزه با ظلم و بیعدالتی، افکارسازی برای قیام علیه ظلم و مانند آن.
در حقیقت در دیدگاه اسلامی، یک رسانه کارکردهایی باید داشته باشد که پیامبران ماموریت داشتهاند آن را انجام دهند. دست کم نقش رسانه در تبلیغ و دعوت همان نقشی است که خداوند برای پیامبران در این حوزه در نظر گرفته است.
در فقه اصغر با رویکرد اجتماعی، احکام تکلیفی و وضعی اهالی رسانه به عنوان مکلفان تبیین میشود. در آنجا تبیین میشود که مثلا نویسندگی و تاسیس رسانه در دیدگاه اسلامی نه تنها مشروعیت دارد، بلکه به عنوان یک واجب کفایی بر یکایک مکلفان واجب است؛ یعنی همان طوری که کسب آگاهی از علوم دین برای انذار و تبیین کردن به دیگران یک واجب کفایی است، تاسیس رسانه و کسب توانایی و هنر بهره گیری از همه انواع ابزارهای رسانهای واجب کفایی است.(توبه، آیه 122)