اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

فسق اقتصادی از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

فسق، حالت انفصال و جدایی «اصل و فرع» است؛ چنان که جدا شدن پوست خرما از خرما را «فسق» گویند. در اصطلاح قرآنی، فاسق کسی است که با عصیان و تجاوزگری خویش، خودش را از اصل یعنی خدا و شریعت الهی جدا کند و در گناه و لذت غرق نماید.

با نگاهی به کاربردهای قرآنی واژه «فسق» می توان دریافت که بیش ترین عاملی که موجب می شود تا شخصی به عنوان فاسق معرفی می شود، رفتار خلاف شریعت در حوزه اقتصادی است؛ به این معنا که اشخاص با رفتارهای حرام و عصیانگر اقتصادی است که به این نام در قرآن معرفی می شوند. بنابراین، بررسی فسق اقتصادی از نظر قرآن می تواند کمک کند تا انسان خود را از عنوان «فاسق» در امان نگه دارد و آثار و تبعات دنیوی و اخروی فسق بر او بار نشود.

مخالفت انسان با اخلاق انسانی و اصول الهی

هر چند که فسق در لغت «خروج و تجاوز از حدود» و عصیان ورزی است؛ و از همین رو، به گناهکار، فاسق می گویند؛ چنان که در فرهنگنامه ها فاسق به کسی اطلاق می شود که میل به گناه(ترتیب کتاب العین، ج 3، ص 1396، «فسق»)، عصیان، ترک امر خدا و خروج از طریق حق (لسان العرب، ج 10، ص 262 – 263، «فسق») و خروج از محدوده شرع دارد؛ به طوری که حتی در فرهنگ قرآنی نیز گفته شده که نوعاً فاسق بر کسى اطلاق مى شود که ملتزم و مقرّ به حکم شرع باشد، ولی خلاف آن عمل کند(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 636 ، «فسق»)، با این همه، این معنای اصطلاحی در فرهنگ قرآن، محدود اعمال مسلمان نمی شود که بر خلاف اعتقادات در عمل رفتاری ضد شریعت داشته باشد؛ زیرا خدا در قرآن، قوم کافر را فاسق معرفی می کند؛ چرا که آنان بر خلاف «اصول انسانی» رفتار می کنند که فطرت و عقل سلیم آن را به عنوان اصول انسانی شناخته و معرفی کرده است.

به عنوان نمونه خدا درباره قوم لوط می فرماید: وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ؛ و به لوط حكمت و دانش عطا كرديم و او را از آن شهرى كه مردمش كارهاى پليد جنسى می کردند، نجات داديم به راستى آنها گروه بد و منحرفى بودند.(انبیاء، آیه ۷۴)

این خبائث که قوم لوط آن را انجام می دادند و آنان را «فاسق» ساخت، لواط است که بر خلاف همه اصول انسانی و اخلاقی است؛ زیرا خدا در جایی دیگر می فرماید: لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ؛ شما به كارى زشت مى ‏پردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن كار بر شما پيشى نگرفته است.(عنکبوت، آیه ۲۸؛ اعراف، آیه 80)

هم چنین از نظر قرآن، مخالفت با اصول اخلاقی چون نقض عهد و پیمان، از مصادیق فسق است.(بقره، آیه 26 و 27) هم چنین در قالب صنعت احتباک میان مومن و فاسق فرق نهاده تا بیان کند مومن فاسق نیست، در حالی که کافر، فاسق است.(سجده، آیه 18)

خدا رفتارهای ضد عقلی فرعون هم چون پروردگار دانستن خویش را به عنوان فسق معرفی می کند و او را به سبب همین اعمال و رفتار کیفر می کند.(زخرف، آیات 51 تا 55)

با نگاهی به آیات قرآنی معلوم می شود که اصطلاح فسق و فاسق در قرآن تنها درباره مسلمانان و مومنانی نیست که بر خلاف اعتقاد خویش عمل می کنند، بلکه خدا حتی کافرانی را که بر خلاف اصول اخلاقی و عقلانی عمل و رفتار می کنند، به عنوان فاسق معرفی می کند.(احقاف، آیه 20؛ سجده، آیه 20؛ حشر، آیه 5؛ انعام، آیه 49)

از نظر قرآن، اکثریت مشرکان و کافران مردمانی فاسق هستند که در هر کاری دنبال زشتکاری هستند و از رفتارهای نیک و پسندیده پرهیز می کنند(اعراف، آیات 101 و 102؛ توبه، آیات 7 و 8) آنان زشتکاری های خویش را علنی انجام داده و آن را زشت و نابهنجار نمی شمارند، در حالی که از رفتارهای معروف پرهیز می کنند و آن را زشت جلوه می دهند.(همان)

البته اکثریت اهل کتاب نیز با آن که به ظاهر بر اساس شرایع اسلام عمل می کنند، ولی در عمل مردمانی زشتکار و فاسق هستند.(آل عمران، آیه 110؛ مائده، آیات 59 و 77 و 81)

پس همان طوری که مسلمانان با رفتارهایی چون تمسخر و القاب زشت گرفتار فسق رفتاری و زشتکاری می شوند که باید از آن پرهیز کنند(حجرات، آیات 11 و 12)، هم چنین کافران و مشرکانی هستند که گرفتار زشتکارهایی چون لواط و مصرف خبائثی چون شراب خمر هستند، اینان نیز فاسق هستند.(حجرات، آیه 7؛ انبیاء، آیه 74 ؛ عنکبوت، آیه ۲۸؛ اعراف، آیه 80 و آیات دیگر)

بر این اساس تفسیر راغب اصفهانی از فاسق و محدودسازی آن به مخالفت با شریعت از سوی مسلمانان، با اصطلاح قرآنی نمی سازد؛ زیرا قرآن فسق را بر هر کافر نیز بار می کند ، همان طوری که بر مسلمان یا اهل کتاب بار می کند. البته راغب بیان می کند که «نوعا» این گونه است، ولی به نظر می رسد که این اغلبیت و اکثریت را نمی توان اثبات کرد.

به هر حال، در اصطلاح قرآنی فاسق کسی که بر خلاف اعتقادات خویش رفتار زشت و خلاف عقل سلیم و نقل معتبری را انجام می دهد.

به سخن دیگر، در لغت فاسق به شخص عاصی متجاوز از حدود قانونی و شرعی اطلاق می شود؛ و در اصطلاح قرآنی فاسق فاعل هر رفتار زشت خلاف عقل و نقل است؛ اما در اصطلاح متشرع به مسلمانی اطلاق می شود که با اقرار زبانی و حتی قلبی به اسلام، در عمل و رفتار بر خلاف شریعت عمل می کند. پس باید گفت که فاسق مسلمانی است که در احکام و قوانین بر خلاف شریعت رفتار می کند و این گونه میان قول اعتقادی خویش با عمل رفتاری جدایی می افکند؛ یعنی بر خلاف باورها و اعتقادات قلبی که بر زبان جاری می کند، در رفتارهای اجتماعی بر خلاف شریعت و احکام آن عمل می کند.

مصادیقی از فسق اقتصادی

از نظر آموزه های وحیانی، یکی از مهم ترین مصادیق فسق و زشتکاری بر خلاف عقل سلیم و نقل وحیانی، در حوزه اقتصادی خودنمایی می کند؛ زیرا همان طوری که حوزه رفتارهای اخلاقی از مهم ترین حوزه های زندگی بشر است؛ هم چنین حوزه اقتصادی از دیگر حوزه های مهم زندگی بشر است؛ زیرا بسیاری از فعالیت های اقتصادی در چارچوب اخلاق است که می تواند یک فعالیت اقتصادی سالم باشد؛ چرا که بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، فعالیت اقتصادی که فاقد مبانی و اصول اخلاقی باشد، اصولا یک اقتصاد سالم نیست که بتواند انسانی سالم را تغذیه و جامعه سالمی را بسازد.

از نظر قرآن، اقتصاد و اخلاق و فرهنگ چنان در اسلام آمیخته است که نمی توان سخن از اقتصاد بدون اخلاق داشت؛ چرا که اقتصاد اسلامی همان اقتصاد اخلاقی است؛ چنان که اخلاق اقتصادی می بایست در دستور کار قرار گیرد تا اقتصاد سالم اسلامی تحقق یابد.

پس یک فعال اقتصادی نمی تواند بدون شناخت و عمل به اخلاق در حوزه اقتصادی به فعالیت سالم اقتصادی بپردازد و معتقد باشد که بر اساس اسلام و شریعت عمل کرده است. هر فعال اقتصادی می بایست اخلاقیات اقتصادی را بشناسد و بدان عمل کند؛ زیرا اگر چنین نباشد، می بایست بداند که اقتصادی که در حال تولید و ترویج و مصرف آن است، یک اقتصادی غیر اسلامی و غیر سالم است که نتیجه و برآیند خارجی آن نیز چیزی جز تباهی وفساد و شقاوت نیست.

از نظر قرآن، همان طوری که ماکولات و مشروبات و ملبوسات آدمی می بایست حلال باشد، می بایست از شرط «طیب» نیز بهره مند باشد؛ زیرا اگر چیزی خبیث باشد، آن چیز نمی تواند حلال باشد. این بدان معنا است که در فعالیت های اقتصادی انسان می بایست از هر چیزی که خبیث و زشت و پلید است، پرهیز کند؛ زیرا این امور خبیث و انجام و بهره مندی از آن همان «فسق» است؛ چنان که در آیه 74 سوره انبیاء بیان شد.

از جمله مصادیقی که خدا آن را زشتکاری و فسق می داند و عقل سلیم و نقل وحیانی آن را مردود و خبیث می شمارد، خوردن خون، ذبیحه حرام، مردار، گوشت خوک و کسب از حرام از جمله قمار است. (مائده، آیه 3؛ انعام، آیات 121 و 145)

خدا اصحاب سبت از مسلمانان دوره موسی(ع) را نیز از فاسقان بر می شمارد؛ زیرا آنان به طور علنی با کلاه شرعی بر آن بودند تا کاری زشت را مشروع و نیک جلوه دهند و با دور زدن قوانین شرعی، مجوزی برای ماهیگیری در زمان ممنوع را به دست آورند. آنان بر خلاف شریعت عمل می کردند و کسانی که آنان را از مخالفت با شریعت و قانون باز می داشتند بی توجهی می کردند یا حتی نسبت به کسانی که در صدد امر به معروف و نهی از منکر بودند، خرده می گرفتند که بی خیال فریضه نهی از منکر شوند. این گونه بود که این دو دسته عامل و خرده گیران به عذاب الهی دچار شدند؛ زیرا فاسق یا مدافع فاسقان بودند.(اعراف، آیات 163 تا 165)

بنابراین، زشتکاری در حوزه فعالیت های اقتصادی از جمله تولید و توزیع و مصرف می بایست به عنوان یک عمل زشت و فاسقانه مد نظر قرار گیرد و از آن اجتناب شود؛ زیرا آثار پلید آن می تواند گریبانگیر جامعه اسلامی شود و خدا نسبت به این افراد و ساکتان خشمناک و غضبناک شده و آنان را نابود سازد.

از نظر قرآن، بزرگ ترین مجرمان هر جامعه مترفان آن هستند. مترفان افرادی هستند که از نظر اقتصادی در شرایط بسیار خوبی قرار دارند، ولی گرفتار رفاه زدگی فکری و رفتاری و اخلاقی هستند و نعمت های خدا را به درستی به کار نمی گیرند، بلکه در مصرف به شکل اسراف و تبذیر آن را تباه می سازند. این گروه از افراد جامعه خطرناک ترین افرادی هستند که می توانند نه تنها بنیادهای اقتصادی را سست کنند، بلکه به بنیادهای اعتقادی و اخلاقی مردم نیز ضربه بزنند و هنجارهای نیک و ارزشی را از جامعه بزدایند و هنجارهای زشت و ضد ارزشی را جایگزین سازند.(اسراء، آیه 16؛ قصص، آیه 32)

از نظر قرآن، برخی از گروه های اجتماعی از جمله اشراف(همان) مردمانی خوشگذران و فاسقی هستند که با کارهای زشت و رفتارهای ضد هنجاری و ارزشی جوامع خودشان را به تباهی می کشانند. اینان با چنین رفتارهایی بستری را برای خشم و عذاب الهی فراهم می آورند که جامعه نابود می شود.(همان) بنابراین، رفتارهای آنان نه تنها به خودشان آسیب می رساند بلکه نابودی جوامع بشری را نیز به دنبال دارد.(همان)

به سخن دیگر، از سنت های الهی است که برای نابودی جوامع از زشتکارهای اشراف بهره می گیرد تا این گونه زمینه تباهی و نابودی آنان فراهم آید. پس اگر جامعه ای بخواهد خود را نجات دهد، می بایست نخست اخلاق اقتصادی را در جامعه گسترش دهد به طوری که ثروتمندان و اشراف از اتراف و فسق رفتاری دوری کنند و به جای رفتارهای ضد ارزشی و ناسالم اقتصادی و اخلاقی به دنبال ارزش های اخلاقی و اخلاق اقتصادی باشند.

از نظر قرآن، این اشرافیت موجود در مسئولان و رهبران هر اجتماع و امتی بدترین خطر برای آن جامعه به شمار می آید؛ زیرا فرعون و فرعونیان از جمله اشرافی بودند که با فسق خویش بستری را برای نابودی اجتماع خویش فراهم آوردند.(همان) شکی نیست که این خصلت اتراف گرایی و تجمل گرایی و مانند آن ها هرگاه در مسئولان و متولیان جامعه رسوخ کند، زمینه‌ساز بسیاری از مفسده‌های اداری و اجتماعی و نیز موجب بدبینی مردم جامعه نسبت به اصول اولیه نظام اسلامی می‌شود. امروز مشکلی که جامعه ایران اسلامی با آن مواجه است، همین اشرافیت و اترافی گرایی و تجمل گرایی است که در برخی بلکه بسیاری از مسئولان رسوخ کرده است؛ زیرا با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار دولت‌ها کم‌ترین توقع عامه مردم، دوری از اشرافیت و تجملات مدیران و مسئولان جامعه بود، اما متأسفانه از همان آغازین روزها خطر اشرافیت، دنیاطلبی، تجمل گرایی و اتراف گرایی مسئولان نظام را تهدید کرد تا جایی که این خطر به قشر روحانیت نیز تسری یافت. از این رو امام خمینی(ره) در سخنرانی‌های متعددی مسئولان و روحانیون را نسبت به خطر اشرافیت و تجملات هشدار می‌دادند.

امیرمومنان امام علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به او فرمان می‌دهند با کارگزاران خائن برخورد جدّی صورت گیرد و صرفاً با عزل به پایان نرسد. حضرت می‌فرمایند «از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن.»(نهج البلاغه، نامه 52)

همچنین حضرت یکی از فرمانداران خویش در بصره به نام عثمان بن حنیف را که دعوت یک مهمانی مجلل را پذیرفته بود، مورد عتاب قرار دادند و فرمودند:‌«ای پسر حنیف به من خبر رسیده که مردی از بصره تو را به میهمانی فراخوانده و تو نیز اجابت کرده‌ای. سفره‌ای رنگین برایت افکنده و کاسه‌ها پیش رویت نهاده، هرگز نمی‌پنداشتم تو دعوت کسانی را اجابت کنی که بینوایان را از در می‌رانند و توانگران را بر سفره می‌نشانند… بدان که هر کس را امامی است که به او اقتدا می‌کند و از نور دانش او فروغ می‌گیرد، اینک امام شما از همه دنیایش به پیراهنی و دستاری و از همه طعام‌هایش به دو قرص نان اکتفا کرده است؛ البته شما را یارای آن نیست که چنین کنید اما مرا به پارسایی و مجاهدت و پاکدامنی و درستی خویش یاری دهید.» این مقدار حساسیت حضرت نشان‌دهنده میزان خطر اشرافیت و تجمل‌گرایی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا