اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل کامیابی و ناکامی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

انسان در زندگی دنبال این است که کامیاب باشد و از ناکامی پرهیز می کند، اما بسیاری از مردم نمی دانند که چگونه کامیاب شده و از ناکامی دور باشند. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا عوامل آن را شناسایی و تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

موفقیت، رهین عمل انسانی و توفیق الهی

بر اساس آموزه های قرآنی موفقیت در هر امری بسته به عمل انسانی و توفیق الهی است.(هود، آیه 88؛ نساء، آیه 35) پس این گونه نیست که تنها عمل انسانی موجب کامیابی و موفقیت انسان باشد؛ زیرا باید همه مقتضیات موفقیت فراهم آید که بسیاری از آن ها بیرون از محدوده اختیارات و توان و علم و قدرت آدمی است و تنها به توفیق الهی است که آن ها فراهم می آید؛ چنان که باید موانع موفقیت برداشته شود که آن نیز این گونه است؛ زیرا بسیاری از موانع نیز بیرون از علم و قدرت بشر است.

در آیات قرآنی اموری به عنوان بسترها و زمینه های توفیق و کامیابی بشر مطرح شده که شامل استعداد كمال و حق‌پذيرى(انفال، آیات 22 و 23)، توبه (احقاف، آیه 15)، توكّل بر خدا(قصص، آیه 22)، مجاهدت و تلاش در اشکال گوناگون در راه خدا(عنکبوت، آیه 69)، دعاى خالصانه به درگاه خدا(احقاف، آیه 15)، عبادت و پرستش خالصانه برای خدا(حمد، آیه 5)، قصد اصلاح در امور(نساء، آیه 35)، هجرت از مکان فاسد و عزلت از مردم فاسد(توبه، آیه 117؛ کهف، آیه 16) می شود.

از این امور فهمیده می شود که دست یابی به کامیابی و موفقیت در کارها و امور نیازمند مقتضیات و موانعی است که باید به آن ها توجه یافت که شاید بسیاری از آنها به ظاهر بیرون از حوزه اختیارات و علم و قدرت بشر باشد، ولی با راه ها و روش هایی که خداوند نشان داده می توان به آن نیز دست یافت؛ زیرا خداوند خود بهترین یار و یاور بشر است. پس با اتصال به خداوند می تواند به غنایی دست یافت که ما را از فقر هویتی و ذاتی ما جدا ساخته و به ما علم و قدرت بی نهایت می بخشد.

بر اساس آموزه های قرآنی ناکامی و عدم توفیق بشر را می بایست به عملکرد خود بشر نسبت داد؛ زیرا کفر(مائده، آیه 41؛ توبه، آیات 5 و 46)، نفاق(همان)، تردید درباره خدا و معاد(همان)، حق ناپذیری(یونس، آیه 88)، ضیق صدر به جای شرح صدر(انعام، آیه 125) و مانند آنها به افکار و رفتار آدمی بستگی دارد. پس این خود انسان است که کار را بر خود سخت کرده و موجبات ناکامی و عدم توفیق در عمل را فراهم می آورد؛ زیرا چنان که گفته شد انسان با اتصال به منبع غنا و ارتباط با خدا می تواند به همه چیز عالم شده و از راه تقوا به دانش و علم لدنی و شهودی دست یابد و به همه حقایق بینا و بصیر گردد و توانایی انجام هر کاری را پیدا کند و راه های برونرفت و خروج از مشکلات را بیابد.(بقره، آیه 282؛ انفال، آیه 29؛ طلاق، آیات 2 و3 ؛ بسیاری از آیات دیگر)

علل ناکامی بشر از نگاه امیرمومنان (ع)

بسیاری از مردم ناکامی ها و عدم موفقیت های خویش در زندگی و کارها را به روزگار نسبت می دهند و اگر اهل اسلام و ایمان باشند، به گردن خدا انداخته و مشیت و اراده الهی را موجب ناکامی و عدم توفیق خویش می شمارند. البته سخن از یک جهت درست و راست است، ولی از یک جهت نارواست؛ زیرا خود انسان است که موجب می شود که مشیت واراده الهی به عدم توفیق تعلق گیرد و ناکامی را برای انسان رقم زند.

خداوند در آیاتی از قرآن مانند آیه 16 سوره رعد بیان می کند که خود انسان نقش بسیار مهمی در سرنوشت و تقدیرات خود دارد. از آیه 96 سوره اعراف به دست می آید که این انسان است که با بی تقوایی موجب کاهش نزولات آسمانی و بی برکتی در زندگی اش می شود.

به سخن دیگر، هر انسان و جامعه ای مقدراتی دارد که بر اساس مشیت و اراده الهی رقم می خورد، ولی باید توجه داشت که حتی مقدراتی که در ام الکتاب نگاشته شده و بر اساس آن خیر و شری نصیب بشر می شود(حدید، آیات 22 و23) قابل تغییر است؛ زیرا انسان با اعمالی چون دعا و عبادت و توسل و شفاعت و مانند آن ها می تواند مقدرات را به عنایت الهی تغییر دهد و سرنوشت وی به گونه ای دیگر رقم بخورد. خداوند در آیه 39 سوره رعد که در ادامه آیه 16 سوره بیان می شود، توضیح می دهد که ام الکتاب در نزد خداوند است و خداوند می تواند محتوای آن را محو و اثبات کند. به این معنا که مقدراتی که رقم می خورد حاکم بر خدا نمی شود، بلکه خداوند هم چنان حاکم بر مقدرات است؛ چنان که آن چیزی که به عنوان واجب بر خدا می دانیم و می شناسیم به معنای واجب از اوست نه واجب بر او.

در روایات و ادعیه ماثور معتبر بیان شده که می توان مقدرات را تغییر داد و مشیت و اراده دیگری از خداوند جایگزین مشیت و اراده پیشین شود. در تعقیبات نماز صبح آمده است: و ان کنت عندک فی ام الکتاب شقیا، فاجعلنی سعیدا فانک تمحوا ما تشاء و تثبیت و عندک ام الکتاب؛ و اگر در نزدت در ام الکتاب شقی و بدبخت هستم؛ پس مرا سعید و خوشبخت قرار ده! چرا که هر آن چه را بخواهی محو و اثبات می کنی و در نزدت ام الکتاب است.(مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، تعقیبات نماز صبح)

پس انسان می تواند با تغییر افکار و رفتار خویش حتی تغییر در ام الکتاب ایجاد کند و سرنوشت محتوم و قطعی خویش را تغییر دهد. بنابراین، ناکامی و عدم موفقیت در زندگی و بدبختی ها را باید به عملکرد خود نسبت داد؛ زیرا از خداوند شری نمی آید و آن چه به خدا نسبت داده می شود؛ شری است که خودمان برای خودمان رقم زده ایم. خداوند در آیه 79 سوره نساء می فرماید: ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ؛ آنچه از نیکى به تو رسد از خدا است و آنچه از بدى به تو برسد از نفس تو است.

امیرمومنان علی(ع) درباره علل ناکامی بشر در زندگی به عواملی اشاره می کند که توجه به آن ها می تواند بسیار مهم باشد. ایشان چنان که در کتاب خصال صدوق آمده، درباره می فرماید که بر ناکامی ها و برگشت روزگار، به چهار چیز استدلال می شود. در حقیقت چهارچیز مهم و اساسی می توان به عنوان علل ناکامی شناسایی کرد که عبارتند از:

  1. بی تدبیری و سوء مدیریت؛ شاید مهم ترین علت ناکامی بشر را می بایست در همین عامل بی تدبیری و سوء مدیریت جست و جو کرد. وقتی انسان در کاری وارد می شود می بایست همه ابعاد آن بسنجد و سبک و سنگین کند. تدبیر به معنای آن است که نه تنها به نتیجه یا نتایج اولی کارش توجه یابد، بلکه فراتر از آن به عواقب و پیامدهایی مستقیم و غیر مستقیم به عنوان لوازم و مستلزمات عمل خویش توجه کند. به عنوان نمونه استفاده از مواد شیمیایی در پرورش گیاهان و رشد آنها می تواند تاثیر مثبت و بازدهی خوبی داشته باشد، اما باید افزون بر این نتیجه ابتدایی، به پیامدهای دیگر آن نیز توجه پیدا کند؛ زیرا استفاده از سموم و کود شیمیایی به ظاهر نتیجه را بهبود می بخشد ولی آثار و پیامدهایی را دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. انسان می بایست به جمله بیماری هایی چون سرطان و سکته که در بلند انسان به سبب استفاده از مواد غذایی پرورش یافته با مواد شیمیایی به آن مبتلا می شود، توجه داشته باشد. خداوند در آیه 41 سوره روم می فرماید: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ؛ به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا سزاىِ] بعضى از آنچه را كه كرده‏اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند. بر اساس آیه 185 سوره اعراف که آدمی این توان را دارد که ملکوت آسمان و زمین و حقایق اشیاء را بشناسد و کارکردهای مثبت و منفی هر چیزی را به دست آورد. هم چنین انسان می تواند از این راه به چگونگی نظام آفرینش آگاه شود و بفهمد و بداند که هر چیزی از چه چیزی و چگونه ساخته شده است. آن گاه می تواند انسان نیز این گونه عمل کند و خودش به درستی از همان نظام بهره گیرد و بسازد و خوب از آن ها بهره مند شود بی آن که شر و زیانی به او برسد و محیط زیست و خودش آلوده شود و آسیب ببیند. این امر تنها با نظری به دست می آید که برای اهل تقواست. پس انسان نمی بایست سوء تدبیر و سوء مدیریت خویش را به خدا و روزگار نسبت دهد و ناکامی و عدم توفیق را بر گردن دیگری چون خدا اندازد و مشیت او را عامل ناکامی قلمداد کند؛ زیرا خداوند راه هایی را برای بهره مندی از علم و قدرت الهی برای بشر قرار داده که می تواند از آن ها بهره مند شود و حتی لوازم بعید و غیر بین کاری که انجام می دهد بشناسد و بداند و از شرور آن اجتناب کند. پس باید توجه داشت که یکی از علل ناکامی و عدم توفیق در کارها بی سوء مدیریت و بی تدبیری خود انسان باز می گردد. انسان اگر بخواهد در کارهایش موفقیت کامل به دست آورد، باید خود را به دانشی مهجز کند که او را نسبت به آینده اعمال و کارهایش واقف و آگاه سازد. خداوند در آیه 29 سوره انفال می فرماید: يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوای الهی پیشه گیرید، خداوند برای شما فرقان قرار می دهد. این فرقان به معنای جدا سازی حق و باطل، خوب و بد، زشت و زیبا، خیر و شر به انسان کمک می کند تا تشخیص درستی داشته باشد و از علم الهی برخوردار باشد که علم لدنی و شهودی است و حقایق اشیاء و ملکوت آنها برایش روشن می شود.(بقره، آیه 282؛ انعام، آیه 75؛ اعراف، آیه 185)
  2. ریخت و پاش های نابجا: تبذیر و اسراف از دیگر علل و عوامل ناکامی بشر در کارهاست که امام علی(ع) به آن توجه داده است. انسان خردمند در هر کاری که وارد می شود، نخست به اندازه گیری و سنجش می پردازد. هزینه ها را برآورد کرده و میزان سود را می سنجد. در مقام اجرا، سعی می کند هزینه ها را کاهش داده به طوری که به اصل کار هیچ صدمه ای نزند. این میزان کاهش هزینه ها می بایست به گونه ای انجام گیرد که کار به شکل مطلوب تحقق یابد. پس همان اندازه که کاهش هزینه ها به میزانی که به کار صدمه زند ناروا و نادرست است، هم چنین اسراف و تبذیر نیز عاملی است که انسان در کارها با شکست مواجه می شود. کسی که بیش از اندازه لازم در کاری هزینه کند، یا سودی اندک خواهد کرد یا سرمایه خود را از دست می دهد بی آن که سودی نصیب او شود. در کارهای اقتصادی نیز میزان مورد نیاز و ضروری همان چیزی است که باید مراعات شود؛ زیرا هزینه زیاد و غیر لازم نیز تبذیر و اسراف است. از همین روست که در آیات قرآنی از هر گونه اسراف و تبذیر برحذر داشته شده است؛ زیرا عامل مهمی در ناکامی و عدم موفقیت انسان در زندگی می شود و مشکلاتی را برای خود و دیگران موجب می شود.(اسراء، آیه 27؛ انعام، آیه 141؛ اعراف، آیه 31 و آیات دیگر) انسان می بایست همه ابعاد زندگی خویش اصل قناعت در مصرف را در نظر گیرد. قناعت به معنای استفاده درست و بهینه و به میزان لازم و ضروری از هر چیز است. اگر بدن انسان به فلان میزان کالری و توان برای کار نیاز دارد، نمی بایست بیش از آن به او کالری رساند؛ زیرا زیادت آن جز انباشت بی فایده و بلکه زیانبار توان نیست که به شکل سرطان و بیمارهایی دیگر خود را نشان می دهد.
  3. کم عبرت گرفتن از حوادث؛ از دیگر عوامل ناکامی عدم اعتبار و عبرت گیری از حوادث و رخدادهایی است که در زندگی دیگران یا خود فرد اتفاق افتاده است. انسان نه تنها باید از اشتباهات و خطاهای خود درس گیرد و از یک سوراخ دوبار گزیده نشود، بلکه از اشتباهات و خطاهای دیگران نیز درس گیرد و همان راه را نرود. البته بسیاری از مردم چون کودکان و نوجوانان تا خود نیازمایند عبرت نمی گیرند؛ زیرا بر این باورند که آنان انسانی دیگر هستند و علت عدم موفقیت و ناکامی دیگران و شکست و بدبختی آنان، امور دیگر بوده است. آنان می خواهند تجربه شده را دوباره تجربه کرده و بیازمایند. خداوند در آیاتی از جمله آیه 2 سوره حشر به مردمان هشدار می دهد که از حوادث و رخدادهایی که در زندگی خود و دیگران دیده و یا حتی شنیده اند عبرت گیرند و تن به همان کار و روش ندهند و از آن رویه و روش و کار اجتناب کنند. اصولا بیان تاریخ در آموزه های قرآنی برای عبرت گیری و پند است تا دوباره از همان راه و روش و کار برای رسیدن به خواسته هایمان نرویم. آدم عاقل نه تنها آزموده ها را مد نظر قرار می دهد، بلکه کسانی را که پیش از این آزموده شده اند را به نوعی دیگر نگاه می کند و می کوشد اگر در بار نخست بر شخصی پیروز شد و او را ناکام گذاشت دوباره همان روش و رویه را به کار نگیرد، چون می داند که « آزموده را آزمودن خطاست»؛ یعنی اگر دوباره همان روش را به کار گیرد دیگر از آن روش نمی تواند موفقیتی را کسب کند.
  4. بی اندازه فریب خوردن: انسان می بایست هوشیار و بیدار باشد تا کامیابی شود و توفیق رفیق او گردد. انسان عاقل اگر یک بار گرفتار مکر و فریب کسی شده و شکست خورده دوباره از همان راه گرفتار مکر و فریب نمی شود. اما بسیاری از مردم نه تنها ساده لوحانه عمل می کند. حضرت آدم(ع) یک بار گرفتار مکر و فریب ابلیس شد و همین مکر و فریب موجب سقوط و هبوط آدم(ع) شد. اما آن حضرت(ع) کوشید تا دیگر گرفتار فریب و مکر او نشود. از همین هماره هوشیار و بیدار بود تا دوباره در دام ابلیس و شیطنت های او گرفتار نشود و راه ترقی و کامیابی را بپیماید. همین مساله موجب شد تا توبه کرده و بهره مند از هدایت های الهی شود.(بقره، آیات 36 تا 38 و آیات دیگر)

عوامل دیگر موفقیت و کامیابی

در آیات و روایات عوامل کامیابی بیان شده که برخی از آن ها نیز در همین مطلب آمده است. مهم ترین عوامل و زمینه های کامیابی همان اموری است که گفته شد. اما اگر انسان بخواهد در زندگی خویش کامیاب شود و از اهل نجات از دوزخ باشد، باید اصولی را مراعات کند.

البته بیان برخی از این ها به معنای نفی غیر آن ها نیست؛ زیرا چنان که در اصول گفته می شود: اثبات شی نفی ماعدا نمی کند؛ پس می تواند عوامل کامیابی امور یاد شده و غیر از آن باشد؛ چنان که عوامل ناکامی این امور و غیر آن ها باشد. اما این که چرا برخی از آن ها مورد تاکید در سخنی قرار می گیرد و برخی دیگر در سخنی دیگر یا حتی از سوی امام و پیشوایی دیگر، به این معناست که در آن دوره یا در آن مقطع زمانی و مکانی تاکید بر آن ها به سبب «شرایط زمکانی» لازم و ضروری بود.

بنابراین، با توجه به اموری برخی از عوامل و موانع مطرح و برخی دیگر مطرح نمی شود. پس اگر بخواهیم همه آن را شناسایی کنیم باید همه احادیث دیده و سنجیده شود تا به یک ملاک اصلی و کلی یا به همه عوامل و موانع دست یابیم.

به عنوان نمونه از امام باقر(ع) روایت شده که ایشان پنج صفت زیر را سبب نجات و هم چنین عامل محبت و دوستی خدا و رسولش بر می شمارد:1. غیرت بر خانواده و همسر و محارم؛ ۲ . گشاده دستی؛ ۳ . خوش خلق؛ ۴ . راستگویی؛ ۵. شجاعت.(خصال، شیخ صدوق)

امام رضا (ع) درباره عوامل موفقیت و کامیابی نیز می فرماید: از لذایذ دنیوی نصیبی برای کامیابی خویش قرار دهید و تمنیات دل را از راه های مشروع بر آورید. مراقبت کنید در این راه به مردانگی و شرافتتانه آسیب نرسد و دچار اسراف و تند روی نشوید. تفریح و سر گرمی های لذت بخش شما را در اداره زندگی یاری می کند و با کمک آن بهتر با امور دنیای خویش موفق خواهید شد.( بحارالانوار 17، ص208)

پس آن حضرت(ع) نیز به مساله اسراف و تبذیر توجه می دهد و پرهیز و اجتناب از آن را به عنوان راه موفقیت و کامیابی در دنیا بر می شمارد. اعتدال و میانه روی در کارها از دیگر عوامل موفقیت است که ارتباط تنگاتنگی با همان اجتناب از اسراف و افراط در امور دارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا