اجتماعیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل چيرگي دشمن از نظر قرآن

samamosهر شخص و جامعه اي در انديشه پيروزي است. در حقيقت دست يابي به موفقيت ها و اميد به پيروزي ها ، موتور محرك حركت هاست و شادابي و شور زندگي از اين اميد بر مي خيزد. شكست و ناكامي ها تلخ است و كسي به سادگي حاضر نيست تن به شكست دهد، زيرا شكست و ناكامي به معناي از دست رفتن هدف و يا تاخير زماني رسيدن به آن مي باشد. تنها زماني شكست ها به يك امر مثبت تبديل مي شود كه از آن درس و پند گرفت و با شناسايي علل و عوامل ناكامي، به تصحيح و اصلاح روش ها و يا امور دخيل ديگر اقدام كرد. بنابراين نمي توان شكست را به عنوان امر مثبت و سازنده شناسايي و معرفي كرد مگر آن كه به درس آموزي از آن توجه داشت.

بر اين اساس اگر كسي با شكست مواجه شود و به تحليل علل و عوامل شكست و ناكامي اقدام نكند، مي توان گفت كه در مسير سقوط قرار گرفته است؛ زيرا شكست در هر حال به معناي از ميان رفتن فرصت ها و ظرفيت هاي بسياري است كه گاه هرگز تكرار نمي شود. پس نمي بايست خود را با اين مطلب گول زد كه شكست مقدمه پيروزي است؛ زيرا شكست ها تفاوت هاي ماهوي و معنايي بسيار دارند و در برخي از حالات اصولا هرگز پيروزي تحقق نخواهد يافت و فرصتي براي جبران نيست. اين گونه است كه قرآن ، به مسايل به شكلي توجه مي دهد تا انسان ها قدر فرصت ها و ظرفيت ها را بداند و به سادگي تن به شكست ندهند.

يكي از شكست هاي مهم براي جامعه، چيرگي دشمن است؛ زيرا با چيرگي دشمن بسياري از فرصت ها و ظرفيت هاي جامعه از ميان مي رود و حتي مي توان گفت نسل يا نسل هايي از دست يابي به موفقيت ها و كمالات بسيار باز مي مانند. نويسنده در اين مطلب به بررسي آيات قرآني در باره مساله نقش شكست ها در زندگي انسان پرداخته و بر آن است تا ضمن بيان نقش آن در زندگي، عوامل چيرگي دشمن را به دست دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذارنيم.

اميد به پيروزي، عامل حركت

انسان ها موجوداتي هستند كه به اميد زنده اند و همه حركت ها و نشاط ايشان از آن سرچشمه مي گيرد. اگر كسي اميدي به زندگي و بقاي آن در لحظات ديگر نداشته باشد، هرگز فعاليت و تلاشي نمي كند. اميد است كه وي را به حركت و تلاش وا مي دارد.

هر حركتي در انسان براي دست يابي به هدفي انجام مي گيرد. هدف به عنوان علت غايي حركت انساني موجب مي شود تا زندگي معنا و مفهوم ديگري به خود بگيرد. اهداف به شكل اهداف ابتدايي و مياني و غايي تعريف مي شوند؛ اين گونه است كه با دست يابي به اهداف ابتدايي ، همين هدف به عنوان ابزار و وسيله اي براي دست يابي به اهداف مياني به كار مي رود و پس از دست يابي به اهداف مياني، اهداف مياني نيز به عنوان عامل مقتضي و ابزاري عمل مي كند تا اهداف غايي و نهايي تحقق يابد.

هر كسي مي كوشد تا به اهداف غايي خويش دست يابد و آمال و آرزوهايي كه به عنوان اهداف غايي تعريف كرده به دست آورد. رسيدن به هر يك از اين اهداف و آمال و آرزوها، به معناي رسيدن به موفقيت و پيروزي است. بنابراين مي توان گفت كه اميد به پيروزي و موفقيت و دست يابي به اهداف است كه به عنوان عامل حركت ها و فعاليت هاي انساني خود را در زندگي بشر نشان مي دهد. پس از هر شكستي به معناي از دست رفتن هدف و يا دور شدن از آن است.

در اين ميان برخي از شكست ها ، در زندگي انسان سخت تر و دشوارتر است، زيرا شرايط جبران آن نيز بسيار دشوارتر مي باشد و ممكن است آدمي هرگز موفقيت و پيروزي كه در انتظار آن بوده دست نيابد و يا به آن شكل براي او تحقق پيدا نكند. در برخي از شكست ها ، نه تنها آدمي توان و ظرفيت و فرصت خويش را از دست مي دهد بلكه شكست ممكن است عامل چيرگي دشمني شود كه خود به عنوان يك مانع جدي در برابر پيروزي ها و موفقيت هاي اينده او عمل مي كند. از اين روست كه نمي بايست از مساله شكست به سادگي گذشت و آن را مساله اي ساده ارزيابي و تحليل كرد.

بر اين اساس مي بايست براي دست يابي به موفقيت و پيروزي همه علل و عوامل شناسايي و راه هاي چيرگي دشمن را بست تا امكان آن را نيابد تا بر شخص يا جامعه چيره شود و او را از موفقيت ها و پيروزي هاي آينده باز دارد.

لزوم شناسايي علل و عوامل شكست

چنان كه گفته شد برخي از شكست ها مانع جدي در برابر انسان و جامعه است، زيرا به سبب اين شكست ها، عوامل بازدارنده و موانعي در برابر جامعه و شخص پديد مي آيد كه اجازه موفقيت و پيروزي ها ديگر به آنها را نمي دهد و انسان و جامعه را از دست يابي به بسيار از موفقيت ها و مقامات و ترقيات باز مي دارد.

از جمله اين شكست ها مي توان به شكست در برابر دشمنان اشاره كرد كه موجب غلبه و چيرگي دشمنان مي شود. خداوند در باره علل و عوامل شكست ها مسايلي چندي را مطرح كرده است كه در اين جا به برخي از آ‌ن ها پرداخته مي شود.

1. اختلاف : بي گمان آن چه موجبات پيروزي و موفقيت هر شخص و جامعه اي است، اتحاد، انسجام، وفاق و وحدت همه بخش هاست، زيرا در اين صورت است كه تمامي ظرفيت ها براي دست يابي به هدف به كار گرفته مي شود. در هر انساني اگر انسجامي ميان روح و جسم وجود نداشته باشد و ذهن و روح شخص به چيز ديگري مشغول باشد، اميد دست يابي به موفقيت بسيار كاهش مي يابد. در جامعه نيز اين گونه است، زيرا هماهنگي و همراهي همه بخش هاي اجتماع است كه ظرفيت بالايي را توليد مي كند و به جامعه امكان اين را مي دهد تا بتواند به پيروزي برسد و در برابر دشمن ايستادگي نمايد. خداوند هر گونه اختلاف و عدم هماهنگي و انسجام ميان بخش هاي مختلف جامعه را عاملي مهم در شكست ها معرفي مي كند و در آيه 152 سوره آل عمران و آيات 45 و 46 سوره انفال تبيين مي كند كه چگونه اختلاف و نزاع موجب مي شود تا توانمندي ها و ظرفيت ها به جاي جهت گيري به سوي هدف واحد و يگانه، اصولا در مناطق مختلف به كارگرفته شود و يا حتي در مقابل هم قرار گرفته و موجبات تضعيف و سستي شود؛ زيرا جامعه اي كه طبقات و قشرهاي آن با هم اختلاف دارند به جاي آن كه همه توان و ظرفيت دروني خويش را براي تحقق اهداف جامعه به كار گيرند، صرف دفع طرف مقابل كرده و در انديشه پيروزي بر بخش ديگر اجتماع مي شود. اين گونه است كه جامعه به جاي آن كه به هدف خويش دست يابد ، هزينه هاي بسياري را صرف مي كند و نه تنها چيزي را به دست نمي آورد بلكه امكانات بسياري را بي جهت هزينه مي كند.

2. غرور: از ديگر علل و عوامل شكست مي توان به غرور و اعتماد به نفس بيش از اندازه افراد جامعه اشاره كرد. خداوند در آيه 25 سوره توبه با اشاره به غرور مجاهدان به نيروي رزمي و توانايي هاي مادي و لجستيكي خود تبيين مي كند كه چگونه غرور و اعتماد به نفس موجب مي شود تا از خدا و امدادهاي غيبي اش غافل شوند و در دام مكر و حيله دشمن افتند. بسيار از جوامع در آزمون هاي الهي شكست مي خورند، زيرا گول عده و عده خود را مي خورند و از اين كه از حيث نفرات و تجهيزات برتر مي باشند، رفتارهايي را در پيش مي گيرند كه موجبات ضربه و شكست آنان را فراهم مي آورد؛ چون در اين زمان از حالت هوشياري بيرون مي روند و به جايي آن كه مواظبت و محافظت را افزايش دهند به سبب افزايش نفرات و تجهيزات پيشرفته و اعتماد به آن ، به غفلت دچار مي شوند و ضربه مي خورند.

3. ترس و خوف: از مهم ترين علت هاي شكست مي بايست ترس را برشمرد؛ زيرا ترس واكنشي است كه قدرت و توان شخص و جامعه را از وي مي گيرد و كارها را قفل مي كند. بارها در دريا ديده شده است كه شخص با آرامش در حال شناست و هيچ مشكلي ندارد، ولي همين كه به هر علتي ترس در دلش پديد آمد، دست و پاي خود را گم مي كند و عضله ها و ماهيچه هاي به شدت منقبض شده و از حركت مي افتد و قفل مي كند. اين گونه است كه ترس موجب مرگ شناگر مي شود. اين كه گفته اند ترس برادر مرگ است، به اين معناست كه هر جا ترس و خوف وارد شد در همان جا مرگ نيز حضور خود را رسما اعلام مي كند. ملت ها و جوامعي كه در برابر دشمني دچار ترس و هراس شوند، به سادگي قدرت تصميم گيري و مديريت عمل را از دست مي دهند و رفتارهايشان از حالت تعادل و عادي خارج شده و به سوي رفتارهاي نادرست و بابخردانه سوق مي يابد. اين گونه است كه دشمن با بهره گيري از حالت ترس و خوف يورش آورده و به سادگي صفوف را در هم مي شكند و چيره مي شود. اصولا جنگ رواني بر پايه ايجاد ترس و هراس بنياد گذاشته شده است. اين گونه است كه در جنگ رواني دشمن را با كم ترين هزينه و امكانات از پا در مي اورند و آسيب ها و تلفات سنگيني را بر طرف مقابل تحميل مي كنند. خداوند در آيات 152 و 153 سوره آل عمران به اين علت مهم شكست ها و چيرگي دشمن توجه مي دهد و خواهان هوشياري و بيداري مومنان مي شود تا در دام جنگ رواني نيافتند و به سادگي از طريق جنگ نرم شكسته نشوند و شكست نخورند. قرآن در آياتي چون 5 و8 سوره انفال و 9 و 10 سوره احزاب خوف و ترس را عامل اضطراب شديد در انسان مي داند كه اجازه نمي دهد تا به درستي تصميم گرفته و حركتي استوار و محكمي را نشان دهد. اين گونه است كه حتي برخي از افراد به سبب ترس از ورود به معركه كارزار خودداري مي كنند و پشت جبهه را نيز خالي مي گذارند(بقره آيه 249 و نساء‌آيه 77 و احزب آيات 16 و 19 آيات ديگر ) در چنين حالتي شكست و چيرگي دشمن امري طبيعي و قانوني تكويني است.(آل عمران آيات 152 و153)

4. ضعف و سستي: از ديگر علت هاي چيرگي دشمن ، وجود ضعف و سستي در ميان نيروهاي خودي است. خداوند در آياتي چون 152سوره ال عمران و 43 و 45 و 46 سوره انفال سستي و ضعف را به عنوان يكي از علل و عوامل شكست ها معرفي مي كند و خواهان افزايش قدرت و توان از طريق اميد به پيروزي مي شود. بي گمان سستي وضعف نيز همانند ترس و خوف عامل روحي و معنوي است و مي بايست با شناسايي علل و عوامل ايجادي آن چون تغيير نگرش ها و بينش ها و نيز حذف عوامل تحريك كننده چون شايعات بي اساس و اتهامات و مانند آن به مقابله جدي با علل و عوامل ضعف و سستي و ترس و خوف در جامعه شد.

5. عصيان و نافرماني: خداوند در آيات 152 و 153 سوره آل عمران ، در مقام تحليل علل شكست ها و چيرگي دشمن بر جامعه اي ، به مساله عصيان و نافرماني نيروهاي خودي اشاره مي كند. بي گمان هر گونه نافرماني كلي و يا جزيي مي توان خللي مهم در ميدان جنگ ايجاد كند و دشمن با رخنه از آن موضع و موقعيت افزون بر شكست جناحي موجب شود تا روحيه ديگر بخش ها و جناح ها نيز تضعيف شود. گزارش هاي تاريخي نشان مي دهد كه چگونه نافرماني هاي كوچك شكست هاي بزرگي را بر جامعه تحميل كرده و حتي موجبات نابودي امت و ملتي را فراهم آوردند. در همين جنگ احد تنها به سبب نافرماني دسته اي كوچك از نگهبانان دره بود كه دشمن از پشت سر به نيروهاي خودي حمله كرد و شكست سنگيني را بر دولت اسلامي مدينه وارد ساخت.

6. دنياطلبي: هر چند كه آيه 152 سوره آل عمران دنيا گرايي و جمع آوري غنايم را زمينه ساز شكست در جهاد احد معرفي كرده است، ولي مي بايست اين عامل و علت را يكي از علل مادر شكست ها معرفي كرد، زيرا هر گونه ضعف و سستي و خوف و ترس و عصيان و نافرماني را مي بايست در خاستگاه هاي اصلي آن جست و جو كرد كه يكي از مهم ترين آن ها نادرستي و بطلان در حوزه بينش ها و نگرش هاست. براي كساني كه دنيا و مواهب آن اصالت مي يابد ، به طور طبيعي نسبت به مرگ ، ترس داشته و يا نسبت به گردآوري ثروت حتي در ميدان جنگ نيز علاقه نشان مي دهند و حاضر هستند براي به دست آوري آن حتي از محل استقرار جنگي خويش بيرون ايند و خود و ديگران را در خطر افكنند. بنابراين مي توان گفت كه دنيا طلبي كه به سبب بينش و نگرش نادرست و باطلي شكل گرفته است خود يكي از مهم ترين علل نافرماني ها و ترس ها و مانند آن مي باشد كه خود به عنوان عوامل و علت هاي شكست ها معرفي شده است. از نظر قرآن اصولا كساني كه آخرت طلب مي باشند (نساء‌آيه 77) و ايمان واقعي دارند(آل عمران آيات 172 و 175 و توبه آيه 13) و قيامت و رستاخيز را باورداشته و بهشت را سعادت جاودانه خويش بر مي شمارند(بقره آيه 249) و بر خداوند توكل داشته و از غير خدا هراس و ترسي ندارند(مائده آيه 23) و به جاي ترس از خلق خدا از خدا مي هراسند(همان) و عشق و محبت خدا را در دل داشته و از محبت غير خدا از جمله دنيا فارغ هستند(مائده آيه 54) كساني هستند كه هيچ گونه ترس و خوفي نسبت به دشمن نداشته و بي باكانه و شجاعانه به مقابله با آن بر مي خيزند و تن به شكست نمي دهند و چيرگي دشمن را به هيچ وجه نمي پذيرند.

اين ها نمونه هايي از علت ها و عوامل شكست ها و چيرگي دشمنان است كه در اين آيات قرآني به آن ها پرداخته شده است.

خداوند براي دست يابي به پيروزي و موفقيت به جاي شكست و چيرگي دشمن از مومنان و امت اسلام مي خواهد تا در كنار توسل و توكل به خداوند ، جهاد در راه خداوند را اصل قرار دهند (مائده آيه 35) و جهاد را عامل رستگاري و خوشبختي دنيوي و اخروي خود بدانند(مائده آيه 35 و آيات ديگر) اين گونه است كه جامعه هم از بركات پيروزي و موفقيت در دنيا استفاده مي كند و هم در آخرت از رشد و بالندگي حاصل شده بهره مند شده و پاداش هاي مضاعف و دو چنداني مي برد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا