اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل و آثار عفت و عفاف نفس

بسم الله الرحمن الرحیم
عفت حالتی باطنی و درونی است که بازتاب آن در رفتار اجتماعی در قالب حیا بروز و ظهورمی کند. از این روست در روایات حیا به معنای اخلاق رفتاری معنا شده است. تحقق این حالت نفسانی و باطنی علل و عوامل و آثاری دارد که نویسنده در این مطلب بر اساس آموزه های وحیانی اسلام به آن ها پرداخته است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
چیستی و ماهیت عفت
عفّت، حالتى از حالتهاى نفس است كه با وجود آن، شهوت نمى تواند بر نفس غلبه كند.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 573 «عفّ».) بنابراين خوددارى نفس از شهوات نفسانى و تمايلات غير شايسته، در هر شخص و در هر موضوع، عفّت ناميده مى شود.(التحقيق، مصطفوی، ج 8، ص 180، «عفّ».)
در اصطلاح علم اخلاق اسلامی، عفّت، انقياد قوّه شهويّه، در مقابل امر و نهى عقل، همچون ازدواج و خوردن در حد اعتدال عقلى و عرفى است.(جامع السعادات، نراقی، ج 2، ص 17.)
عفت هر چند در حوزه عفت جنسی بیش تر خودنمایی می کند و برخی در فارسی آن را به همین حساب، به پاکدامنی معنا کرده اند، ولی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، عفت در حوزه شهوت غذایی و قناعت ورزی و پرهیز از طمع و حرص نیز بسیار مهم و اساسی است.
به هر حال، کسی که بتواند قوه شهوانی و قوه جاذبه خود را از زیاده خواهی حفظ کند و در چارچوب عقل و نقل رفتار نماید و اعتدال نگه دارد، به عنوان انسان عفیف شناخته می شود. این حالت زمانی در انسان به عنوان یک فضلیت به صورت ملکه و مقوم در می آید که با مهار نفس خود را از خواسته های شهوانی نفس نگه دارد و به جای حرص یعنی زیاده خواهی بیش از استحقاق یا طمع یعنی درخواست غیر مستحق، به داشته هایش قناعت ورزد.
اقسام و انواع
عفت نفس دارای اقسام و انواعی است. به این معنا نفس انسانی می بایست در برابر اموری چندی خود را حفظ و  صیانت کند و از بدی ها و زشتی ها دور نگه دارد. هر چند که مهم ترین واکنش انسان در حوزه عفت نفس، واکنش نسبت به کنش های شهوانی از جمله شهوت جنسی و غذایی و ثروت دوستی و دنیا دوستی است؛ اما باید گفت که انسانی می تواند به کمال و تمامیت عفت نفس برسد که خود را از هر گونه بدی و زشتی در امان نگه دارد. برخی از مصادیق و انواع و اقسام عفت نفس عبارتند از: 1. عفت جنسی(نور، آیه 33)؛ 2. عفت مالی(بقره، آیه 273)؛ 3. عفت نفس بیانی به ویژه نسبت به مسایل جنسی(بقره، آیات 187 و 222 و 236 و 237؛ نساء، آیات 34 و 43؛ مائده، آیه 6؛ نور، آیه 26؛ وآیات دیگر)، عفت مالی
ريشه و علل عفّت نفس
شناخت ریشه ها و علل هر چیزی از جمله عفت نفس که امری نفسانی و باطنی است، می تواند به انسان کمک کند تا آن را در خود با استفاده از علل و عوامل ایجاد کرده و به عنوان انسان عفیف شناخته شود. بنابراین در این جا بهتر است پیش از هر سخنی به علل و عوامل و ریشه و خاستگاه عفت نفس توجه شود. در این جا به برخی از اصول و علل عفت نفس اشاره می شود:
1. قناعت: اگر عفت را یک درخت بدانیم، باید برای آن ریشه و تنه و برگ و باری قرار دهیم. از نظر امیرمومنان امام على عليه السلام ریشه درخت عفت، قناعت و بسندگی به دارایی ها و ترک طمع و حرص است. کسی که درخت عفت را با قناعت بپروراند و ریشه آن را در دل خویش قرار دهد، درخت عفت، میوه ای دارد که از مهم ترین آن ها می توان به اثر کم حزنی و اندوهی اشاره کرد. امام علی(ع) می فرماید: أصلُ العَفافِ القَناعَةُ، و ثَمَرَتُها قِلَّةُ الأحزانِ؛ ريشه عفّت قناعت است و ميوه اش كم شدن اندوهها.(مطالب السؤول: 50.)
از این حدیث به دست می آید که انسان وقتی چیزی را از دست دهد، گرفتار حزن و اندوه می شود؛ ولی شخصی که اهل عفت است؛ چون بر مدار و محور قناعت به داشته ها عمل می کند و حرص و طمع نمی ورزد، به طور طبیعی وقتی چیزی را از دست دهد، اندوهی نمی خورد و اگر هم بخورد اندک و زود گذر است.
از نظر امیرمومنان اگر کسی بخواهد به عفت دست یابد و حالت عفت نفس در او ایجاد شود، باید از قناعت به عنوان یک خاستگاه و ریشه عفت ساز بهره گیرد. از این روست امام على عليه السلام می فرماید: مَن قَنَعَت نَفسُهُ أعانَتهُ عَلى النَّزاهَةِ و العَفافِ؛ هر كه نفْسش قانع شد، او را در راه پاكى و عفّت كمك كرد.(غرر الحكم: 8663.)
در آیات قرآنی تعفف در دو حوزه شهوت مالی – غذایی(بقره، آیه 273) و شهوت جنسی(نور، آیه 33) مورد توجه قرار گرفته است.
2. خرسندی به کفاف: هم چنین از دیگر عوامل موثر که به عنوان ریشه و اصول درخت عفاف می توان به آن توجه کرد، باید به کفاف و خودداری اشاره کرد. خودداری به این معنا است که انسان چشم طمع و حرص از غیر بشوید و به داشته هایش قناعت ورزد. کفّ و کفاف که همان خودداری است موجب می شود تا انسان ورزیده شده و بتواند هواهای نفس خویش را مهار و مدیریت کند و آن را به انقیاد دارد. از این رو امام علی(ع) بر خشنودی به داشته ها و خودداری از غیر برای دست یابی به عفت نفس تاکید داشته و می فرماید: الرِّضا بِالكَفافِ يُؤَدّي إلَى العَفـافِ؛ خرسند بودن به كفاف، منجرّ به عفاف مى شود.(غرر الحكم: 1512.)
این عفت نفس می تواند نسبت به اموری مالی یا غیر مالی باشد. این گونه است که صاحبان کفاف و قناعت، به صاحبان عفت تبدیل می شوند به طوری که نسبت به داشته هایش خویش بسنده کرد و چشم طمع و حرص از اموال یا غیر اموال دیگری فرو می بندند و شهوت غذایی و جنسی و مانند آن ها را مهار و مدیریت می کنند. رضایت و خرسندی و خشنودی یک حالت نفسانی در نفس است که انسان را در حالتی از خوشبختی و سعادت قرار می دهد و شخصی که دارای چنین حالتی است اصولا چون خود را خوشبخت و خشنود می یابد هیچ گونه طمع و حرصی نمی ورزد و این گونه است که از عفت نفس بهره مند می شود.
3. غیرت: غیرت به معنای غیرزدایی از حریم حرمت ها است. کسی که غیرت می ورزد اجازه نمی دهد تا دیگری به حریم او وارد شود و حرمت شکنی کند. یکی از مهم ترین حرمت ها که باید حریم آن محافظت شود و اجازه ورود به غیر و اغیار نداد، حریم خانواده است. انسان غیرتمند کسی است که اجازه نمی دهد تا کسی به حریم خانوادگی او وارد شود و شهوترانی داشته باشد. البته غیرت اعتقادی در قالب تعصب مثبت، غیرت اقتصادی در قالب اقتصاد مقاومتی، غیرت سیاسی در قالب عزت سیاسی و مانند آن ها خودنمایی می کند. هر کسی به میزان همت پست و بلند خود از ارزش اجتماعی برخوردار می شود و هر کسی به اندازه غیرت ورزی خویش از عفت باطنی سود می برد؛ چنان که امام على عليه السلام می فرماید: قَدرُ الرَّجُلِ عَلى قَدرِ هِمَّتِهِ ··· و عِفَّتُهُ عَلى قَدرِ غَيرَتِهِ؛ ارزش و اندازه مرد به اندازه همّت اوست··· و عفت و پاكدامنى او به اندازه غيرتش.(نهج البلاغة: الحكمة 47.)
در حقیقت غیرزدایی از حریم حرمت ها و خطوط قرمز، این حالت نفسانی را در انسان ایجاد می کند که تحت غلبه شهوات قرار نگیرد. انسانی که بتواند غیرت ورزد و حریم حرمت ها را حفظ کند، نفس خویش را نیز منقاد می سازد؛ زیرا آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: ما زني غيور قطّ؛ غيرتمند و جوان مرد هرگز زنا نمي‏كند.(نهج البلاغه، فيض الاسلام، كلمات قصار، شماره 297، ص 1222؛ حکمت 305) از نظر امام علی(ع) نشانه و راهنمایی غیرت شخص را باید در عفت او جست و جو کرد: دَليلُ غَيرَةِ الرَّجُلِ عِفَّتُهُ؛ دليلِ غيرتِ مرد، عفّت اوست.(غرر الحكم: 5104.) در حقیقت ارتباط میان غیرت و عفت چنان است که می توان از وجود یکی به وجود دیگری پی برد. اگر بخواهیم بدانیم شخص غیرتمند است باید به عفت او نگاه کرد و اگر کسی عفت داشت می دانیم که او غیرتمند است.
4. تعقل: عقل در مفهوم قرآنی – اسلامی، آن چیزی است که انسان به پرستش خدا و تلاش برای سعادت ابدی در بهشت وادار کند. به سخن دیگر، تعقلی که تفکر در حقیقت زندگی و  فلسفه آن را موجب شده و آدمی را به عبادت برای کسب آن هدف و حکمت زندگی ترغیب کرده و جزم را به عزم در مقام عمل بکشاند. بر این اساس، عقل و خردی که قرآن و روایت بیان کرده، به طور طبیعی انسان را به عفت می کشاند که به معنای مهار و مدیریت شهوات و انقیاد آن هاست. امام علی(ع) به این علت و عامل ایجادی عفت توجه داده و می فرماید: مَن عَقَلَ عَفَّ؛ هر كه خردمند باشد، عفیف و خويشتندار گردد.(غرر الحكم: 7646.)
5. صبر و مقاومت در برابر شهوت: از آن جایی که شهوت نفسانی به عنوان یک قوه جاذبه ضرورت زندگی انسانی و ابزار کمالی اوست، یک امر مثبت است؛ اما این ابزار باید با عقلانیت اشراقی مدیریت و مهار شود تا در مسیر درست قرار گیرد؛ چنان که قوه دافعه یعنی غضب نیز برای تامین امنیت و آرامش ضرورت دارد ولی باید مهار و مدیریت شود تا به درستی تامین کننده امنیت و آرامش باشد. از آن جایی که فشار قوای شهوانی و غضبانی یک فشار درونی است، مقاومت در برابر چنین  فشاری به صبوری و شکیبایی نیاز دارد. کسی که بتواند در برابر فشارهای دو قوه به ویژه قوه شهوانی و جاذبه صبر ورزد و مقاومت کند، می تواند عفت را در خود ایجاد کند.  امام على عليه السلام  می فرماید: الصَّبرُ عَنِ الشَّهوَةِ عِفَّةٌ، و عَنِ الغَضَبِ نَجدَةٌ؛ مقاومت و شکیبایی در برابر فشار شهوت، عفّت است و مقاومت در برابر خشم، شجاعت.(غرر الحكم: 1927.) آن حضرت(ع) به مساله شهوت به عنوان مقوم عفت توجه می دهد و بر آن است که مبارزه با شهوت را به عنوان اصل مقوم عفت گوشزد نماید. ایشان می فرماید:  الفَضائلُ أربَعَةُ أجناسٍ: أحَدُها: الحِكمَةُ، و قِوامُها في الفِكرَةِ، و الثّاني: العِفَّةُ، و قِوامُها في الشَّهوَةِ، و الثّالِثُ: القُوَّةُ، و قِوامُها في الغَضَبِ، و الرّابِعُ: العَدلُ، و قِوامُهُ في اعتِدالِ قُوَى النَّفسِ؛ فضايل چهار گونه اند: اول حكمت، كه جانمايه آن انديشه است؛ دوم عفّت، كه جانمايه اش شهوت است؛ سوم قدرت، كه جانمايه اش خشم است؛ و چهارم عدالت، كه جانمايه اش اعتدال قواى نفس است.(بحار الأنوار: ج 78، ص81، حدیث68.)
6. استعاذه به خدا:  از نظر قرآن پناه بردن به خداى رحمان، زمينه جلوگيرى از سقوط در ورطه بى عفتى است.(مریم، آیات 17 و 18)
7. استمداد از خدا: قرآن، استمداد يوسف(عليه السلام) از خداوند را بسترى مناسب براى حفظ حريم عفّت و پاكى او معرفی می کند.(یوسف، آیات 29 تا 33)
8. ایمان به ربوبیت خداوند: باور يوسف(عليه السلام) به ربوبيت و تدبير الهى، زمينه ترك گناهان و عفّت او بوده است.(یوسف، آیات 23 و 24 و 53)
9. تقوای الهی: تقوای الهی، زمينه اساسى براى عفّت انسان است که در قرآن بیان شده است.(مریم، آیه 18)
10. حجاب: پوشش و حجاب زنان، زمينه ساز حفظ عفّت و پاكى درونى خود و مردان می شود که خداوند در آیات قرآنی به این عامل موثر در  عفت اشاره کرده است.(احزاب، آیه 53)
11. اعتراف به رحمت الهی: اعتراف يوسف(عليه السلام) به رحمت الهى زمينه مصون ماندن عفّت او بوده است و اگر کسی بخواهد از این عفت برخوردار شود، باید در قول و فعل اقرار و اعتراف به رحمت الهی کند و خود را در سایه آن قرار دهد.(یوسف، آیات 51 و 53)
12. برهان الهی: رؤيت برهان پروردگار، عامل اصلى عفّت و پاكدامنى يوسف(عليه السلام) بوده است و کسانی که از این برهان بهره مند شوند به نوعی عصمت و عفت در این حوزه دست می یابند.(یوسف، آیه 24)
آثار، کارکردها و نشانه های عفّت نفس
در آیات و روایات به فضلیت عفت نفس توجه داده شده و از مومنان خواسته می شود تا برای کسب این حالت نفسانی و فضلیت اخلاقی تلاش کنند و با استفاده از علل و عوامل آن را در خود ایجاد نمایند. اشاره به آثار و برکات عفت، از روش هایی ترغیب به این حالت نفسانی و فضلیت اخلاقی است. در این جا به برخی از آثار، کارکردها و نشانه ها برای بیان ارزش و اهمیت و نیز تشویق و ترغیب به کسب فضلیت نفسانی عفت نفس اشاره می شود:
1. محبوب خدا: از آثار عفت نفس، محبوبیت در نزد خدا است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الحَيِيَّ المُتَعفِّفَ، و يُبغِضُ البَذِيَّ السّائلَ المُلحِفَ؛ خداوند شخص با حياى با مناعت طبع را دوست دارد و از سائل وقيح سمج نفرت دارد.(الأمالي للطوسي: ص 39، حدیث43.) و نیز می فرماید: إنَّ اللّهَ يُحِبُّ عَبدَهُ المُؤمِنَ الفَقيرَ المُتَعفِّفَ أبا العِيالِ؛  خداوند، بنده مؤمنِ تهيدستِ عفيفِ عيالوارِ خود را، دوست دارد.(سنن ابن ماجة: ج 2، ص838، حدیث4121.)
2. معاونت الهی: هر کسی بخواهد با ازدواج نسبت به شهوت جنسی عفت ورزد، خداوند او را در این امر معاونت و کمک می کند و با او همکاری می کند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: ثَلاثَةٌ كُلُّهُم حَقٌّ عَلى اللّهِ عَونُهُ: الغازي في سَبيلِ اللّهِ، و المُكاتِبُ الّذي يُريدُ الأداءَ، و النّاكِحُ الّذي يُريدُ التَّعَفُّفَ؛ سه نفرند كه خداوند حتما كمكشان مى كند: جنگاورِ در راه خدا و بنده مكاتَبى كه بخواهد بهاى آزادى خود را بپردازد و كسى كه به قصد عفّت ورزى از گناه ازدواج كند.(سنن ابن ماجة: ج 2، ص841، حدیث 2518.) از این روایت به دست می آید سرکوب شهوت جنسی به معنای عفت نفس نیست، بلکه مهار و مدیریت یک غریزی طبیعی جنسی، عفت جنسی است. اصولا اسلام خواهان سرکوب غرایز طبیعی همانند مرتاضان و رهبانان نیست؛ زیرا اسلام رهبانیت را تجویز نکرده است(حدید، آیه 27) و پیامبر(ص) نیز می فرماید: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز در مورد رهبانیت می فرمایند: لارهبانیه فی الإسلام؛ رهبانیت در اسلام نیست(بحارالانوار، ج 65، ص 318)؛ بلکه خواهان استفاده از غرایز طبیعی در مسیر رشد و کمالی است؛ زیرا قوای نفسانی و غرایز طبیعی از نعمت های الهی است که برای رشد و تعالی انسان ضروری است و باید به درستی به کار گرفته شود و اگر این غرایز مفید و سازنده در قالب اکثریت و غلبه نبود، هرگز خداوند شر مطلق یا اکثری را نمی آفرید؛ پس قوای نفسانی یا خیر مطلق یا اکثری است و باید به درستی و به جا از آن استفاده کرد. آیینی که بخواهد غرایز طبیعی را سرکوب کند از سوی اکثریت مردم کنار زده می شود. به هر حال، اسلام خواهان مهار  و مدیریت قوای نفسانی از جمله قوه جاذبه و شهوانی برای رشد و تعالی و کمالی است و بر همین اساس بر بهره گیری از شهوت جنسی در حد متعادل و متعارف برای اهدافی از جمله تناسل و تعلقات ارتباطی و پاسخ گویی به عواطف و احساسات تاکید دارد. حضرت لوط(ع) نیز قوم خویش را از استفاده نادرست بر حذر می داشت و با راهبردهای واقعی و کاربردی چون جایگزین دختران خویش، خواهان ترک روابط نامتعارف جنسی می شود.(هود، آیات 67 تا 73)
3. فضل الهی: خداوند به صراحت عفت نفس را عامل مهم در بهره مندی از فضل الهی یعنی بهره مندی بیش تر از مواهب خود دانسته است.(نور، آیه 33)
4. بی نیازی: خداوند عفت ورزی را عامل بی نیازی از دیگران دانسته است؛ چرا که خداوند او را تامین کرده و شرایط را برای ازدواج و بهره مندی جنسی از راه طبیعی و سالم(نور، آیه 33) و برخورداری از ثروت و مال از راه حلال فراهم می آورد.(بقره، آیه 273)
5. خیر مطلق: از نظر قرآن بهره مندی از انواع خیر به عفت ورزی متکی است؛ زیرا خود عفت خیر مطلق و محض است و از آن جز خیر بر نمی آید.(نور، آیه 60)
6. مصونیت از اذیت و آزار: کسی که بخواهد از اذیت و آزار دیگر به ویژه بیماردلان رهایی یابد، باید عفت ورزد. این مساله در مسایل جنسی بیش تر خودنمایی می کند.(احزاب، آیه 59)
7. مصونیت از فساد: هم چنین عفت عامل مهم در جلوگیری از فساد و مصونیت از آن است.(نساء، آیه 25؛ احزاب، آیه 59)
8. شایستگی همسری: انسان های عفیف شایسته ازدواج با هم را دارا می شوند.(نساء، آیه 25؛ مائده، آیه 5؛ نور، آیه 26)
9. مغفرت و آمرزش الهی: انسان های عفیف و پاکدامن از مغفرت و آمرزش الهی برخوردار می شوند.(احزاب، آیات 33 و 35 و ایات دیگر)
10. رستگاری: سعادت اخروی و رستگاری در گرو داشتن عفت نفس است.(مومنون، آیات 1 و 5)
11. مطالبه حق و حق طلبی: از دیگر آثار و بازتاب عفت نفس می توان به حق طلبی اشاره کرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: مَن طالَبَ حَقّا فلْيَطلُبْهُ في عَفافٍ وافٍ، أو غَيرِ وافٍ؛ كسى كه حقّى را مطالبه مى كند بايد آن را با عفّت و مناعت طبع مطالبه نمايد، عفت كامل يا ناقص. [هنگام مطالبه حقّ خود به گناه نيفتد].(سنن ابن ماجة: ج 2، ص809، حدیث2421.)
12. کاهش شهوت: از آثار و پیامدهای عفت، کاهش شهوت و اعتدال و سستی در آن است. خداوند در آیات 5 و 7 سوره مومنون و 29 تا 31 سوره معارج عفت ورزی را عامل اعتدال جنسی معرفی می کند. امام على عليه السلام نیز می فرماید: العِفَّةُ تُضَعِّفُ الشَّهوَةَ؛ عفّت، شهوت را ناتوان مى كند.(غرر الحكم: 2148.)
13. عفت یابی: کسی که تلاش کند تا عفت را به دست آورد، خداوند به او کمک می کند تا به این فضلیت اخلاقی و حالت نفسانی دست یابد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله  ـ پس از آن كه هر چه را [از بيت المال] نزد آن حضرت بود به خواهش انصار به آنها داد و ديگر چيزى باقى نماند ـ فرمود: ما يَكونُ عِندي مِن خَيرٍ فلَن أدَّخِرَهُ عَنكُم، و مَن يَستَعفِفْ يُعِفَّهُ اللّهُ، و مَن يَستَغنِ يُغنِهِ اللّهُ؛ آن چه از مال و دارايى نزد من باشد هرگز از شما مخفى و دريغ نمى دارم. هر كه عفت و مناعت جويد، خداوند او را عفت و با مناعت گرداند و هر كه بى نيازى طلبد، خداوند بى نيازش گرداند.(سنن أبي داوود: ج 2، ص127، حدیث1644.)
14. بی عفتی در برابر بی عفتی: یکی از راه های تقویت عفت در افراد، توجه یابی به این نکته است که بی عفتی موجب مقابله به مثل می شود. امام صادق عليه السلام هشدار داده و می فرماید: عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم؛ نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد، تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند.(الخصال:ص 55، حدیث75.) هم چنین در روایت است:  كانَتِ امرَأةٌ عَلى عَهدِ داوودَ عليه السلام يأتيها رَجُلٌ يَستَكرِهُها عَلى نَفسِها، فَألقى اللّهُ عزَّ و جلَّ في قَلبِها فقالَت لَهُ: إنَّكَ لا تَأتِيني مَرَّةً إلاّ و عِندَ أهلِكَ مَن يَأتيهِم ! قالَ: فذَهَبَ إلى أهلِه فوَجَدَ عِندَ أهلِهِ رَجُلاً، فأتى بِهِ داوودَ عليه السلام فقالَ: يا نَبِيَّ اللّهِ، اُتِيَ إلَيَّ ما لَم يُؤتَ إلى أحَدٍ ! قالَ: و ما ذاكَ ؟ قالَ: وَجَدتُ هذا الرَّجُلَ عِندَ أهلي، فأوحَى اللّهُ تَعالى إلى داوودَ عليه السلام: قُلْ لَهُ: كما تَدينُ تُدانُ؛ در روزگار داوود عليه السلام زنى بود كه مردى نزد او مى رفت و به زور از وى كام مى گرفت. خداوند عزّ و جلّ در دل آن زن چنين افكند كه به آن مرد بگويد: هر بار كه تو نزد من مى آيى مردى هم به سراغ زن تو مى رود. آن مرد سراغ زن خود رفت، ديد مردى پيش اوست. او را نزد داوود عليه السلام آورد و گفت: اى پيامبر خدا! بلايى سرم آمده كه بر سر احدى نيامده است! داود عليه السلام فرمود: آن بلا چيست؟ مرد گفت: اين مرد را پيش زنم يافتم. پس، خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه: به او بگو: از هر دست بدهى از همان دست پس مى گيرى.(كتاب من لا يحضره الفقيه: ج 4، ص21، حدیث4986.)
15. برترین عبادت: از نظر قرآن، ایمان یک عمل قلبی است همان طوری که نماز و روزه یک عمل ترکیبی قلبی و بدنی است. از آن جایی که عبادت بر اساس عنصر نیت و ایمان به کمال و تمامیت می رسد، می بایست گفت کسی که عفت می ورزد بالاترین عبادت را انجام می دهد. از همین روست که امام على عليه السلام برای تشویق و ترغیب مردم به مقوم بخشی به عفت در نفس خویش می فرماید: أفضَلُ العِبادَةِ العَفافُ؛ برترين عبادت، عفّت است.(الكافي: ج 2،، حدیث3.)
16. ابزار تعاون اجتماعی: عفت در کنار امور دیگر، از مهم ترین ابزارهای تعاون است. در حقیقت با عفت است که جامعه می تواند رهبران خویش را در تحقق بخشی به اهداف نظام ولایی اسلام یاری رساند. امام على عليه السلام می فرماید: ألا و إنَّ لِكُلِّ مَأمومٍ إماما يَقتَدي بِهِ و يَستَضيءُ بِنورِ عِلمِهِ، ألا و إنَّ إمامَكُم قَدِ اكتَفى مِن دُنياهُ بِطِمرَيهِ، و مِن طُعمِهِ بِقُرصَيهِ، ألا و إنَّكُم لا تَقدِرونَ عَلى ذلكَ، و لكِنْ أعِينوني بِوَرَعٍ و اجتِهادٍ، و عِفَّةٍ و سَدادٍ؛ هان! هر پيروى را پيشوايى است كه به او اقتدا مى كند و از نور دانشش پرتو مى گيرد. بدانيد كه پيشواى شما از دنياى خود به دو جامه كهنه و فرسوده و از خوراكش به دو گرده نان بسنده كرده است. البته شما از عهده چنين كارى بر نمى آييد، اما با پارسايى و سخت كوشى [در عبادت] و عفّت و درستكارى مرا يارى رسانيد.(نهج البلاغة: الكتاب 45.)
17. مقام شهید و فرشتگان: عفیف در مقام شهید و فرشتگان است.  امام على عليه السلام می فرماید: ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ، لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ؛ كسى كه در راه خدا جهاد كند و شهيد شود اجرش بزرگتر از كسى نيست كه بتواند گناه كند و عفّت ورزد. انسان پاكدامن نزديك است كه فرشته اى از فرشتگان خدا شود.(نهج البلاغة: الحكمة 474.)
18. خو و منش زیرکان: امام على عليه السلام در این باره می فرماید: العِفَّةُ شِيمَةُ الأكياسِ، الشَّرَهُ سَجِيَّةُ الأرجاسِ؛ عفّت، خوى زيركان است؛ سيرى نا پذيرى، خصلت پليدان است.(غرر الحكم: 729ـ730.) زیرک کسی است که با کم ترین هزینه بیش تر بهره و سود را ببرد. عفیف با عفت ورزی به بسیاری از اهداف با کم ترین تلاش می رسد.
19. برترین خصلت: برخی از خصلت های انسانی از برخی دیگر برتر است. امام على عليه السلام می فرماید: العَفافُ أفضَلُ شِيمَةٍ؛ عفّت، برترين خصلت است.(غرر الحكم: 567.)
20. سر خیرات: انسان اگر بخواهد کاری را انجام دهد که از آن کارش خیرات بسیاری سربرآورد، بهترین کار، عفت ورزی است. امام على عليه السلام می فرماید: العِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيرٍ؛ عفّت، در رأس همه خوبيهاست.(غرر الحكم: 1168.)
21. برتر از جوانمردی: فتوت و جوانمردی یک فضلیت اجتماعی است. اهل فتوت، بر کارهایش مسلط بوده و همه روز در کار خیر نوآوری دارد و از او  جوانه ای از نیکی بر می آید. برترین سلطه آن است که انسان بر نفس خویش غلبه کند و آن را مدیریت نماید. از این روست که امیرمومنان امام على عليه السلام می فرماید: العِفَّةُ أفضَلُ الفُتُوَّةِ؛ عفّت، برترين جوانمردى است.(غرر الحكم: 529.)
22. صیانت نفس و پاک کننده از پستی ها: اگر بخواهیم عفت را ترجمه و تفسیر کنیم باید آن را محافظ نفس بدانیم که از پستی و زشتی ها نگه می دارد. از این روست که در بیان آثار عفت امام علی عليه السلام می فرماید: العَفافُ يَصونُ النَّفسَ و يُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا؛ عفّت، نفس را مصون مى دارد و آن را از پستيها دور نگه مى دارد.(غرر الحكم: 1989.)
23. زهدورزی: کسی که عفت می ورزد نسبت به داشته هایش بسنده کرده و قناعت می ورزد و اهل زهد و پارسایی است. از این روست که امام على عليه السلام در تفسیر و نیز تاثیر عفت می فرماید: العَفافُ زَهادَةٌ؛ عفّت، پارسايى است.(غرر الحكم: 35.)
24. آرایه بینوایان: عفت در حوزه مالی خودداری از طمع و حرص و کفاف و قناعت است.(بقره، آیه 273 و آیات دیگر) از این رو، فقیر و بینوا را می آراید و او را از زشتی های فقر می پوشاند و زیبا و آراسته جلوه می دهد. امام على عليه السلام می فرماید: العَفافُ زينَةُ الفَقرِ؛ عفّت(مناعت طبع)، زيورِ فقر و ندارى است.(نهج البلاغة: الحكمة 68.)
25. برترین منش اشراف: کسی که دارای شرافت است حتی در نداری و ناتوانی کاری می کند که عزت نفس او مخدوش نشود و بتواند شرافت خویش را مصون و محفوظ نگه دارد. عفت این گونه برای انسان عمل می کند. امام على عليه السلام می فرماید: عَلَيكَ بِالعَفافِ؛ فإنَّهُ أفضَلُ شِيَمِ الأشرافِ؛ بر تو باد عفّت كه آن برترين خوى مردمان شرافتمند است.(غرر الحكم: 6122.) در جایی دیگر می فرماید: العَفافُ أشرَفُ الأشرافِ؛ عفّت، شريفترين صفات شريف است.(غرر الحكم: 1511.)
26. زکات زیبایی: برای هر چیزی زکات است. عفت زکات زیبایی است و انسان در مسایل جنسی و شهوانی مواظب باشد تا زیبایی خود را بی بها نفروشد و تباه نسازد و خود را بدهکار خالق و خدا نسازد. امام على عليه السلام درباره زکات زیبایی می فرماید:  زَكاةُ الجَمالِ العَفافُ؛ زكات زيبايى، عفّت است.(غرر الحكم: 5449.)
27. بهترین همدم: هر کسی در دنیا و آخرت نیازمند همدمی است که او را به کمال برساند. بهترین همدم انسان عفت است که در دنیا و آخرت از او بهره مند خواهد شد. از این روست که  امام على عليه السلام می فرماید: عَلَيكَ بِالعِفَّةِ؛ فإنَّها نِعمَ القَرينُ؛ بر تو باد عفت كه نيكو همدمى است.(غرر الحكم: 6099.)
28. صفت متقین: در آیات و روایات برای متقین ویژگی ها  وصفاتی بیان شده که یکی از آن ها عفت نفس است. امام على عليه السلام  ـ در توصيف پرهيزگاران ـ فرموده است: حاجاتُهُم خَفيفَةٌ، و أنفُسُهُم عَفيفَةٌ؛ نيازهايشان سبك است و جانهايشان عفيف و با مناعت.(نهج البلاغة: الخطبة 193.)
29. بهتر از ثروت فاجران: امام على عليه السلام در این باره می فرماید: الحِرفَةُ مَعَ العِفَّةِ خَيرٌ مِنَ الغِنى مَعَ الفُجورِ؛ تنگدستى همراه با عفّت، بهتر از توانگرى توأم با زشت كارى است.(نهج البلاغة: الكتاب31.)
30. قناعت: همان طوری که قناعت موجب می شود تا عفت ایجاد شود، هم چنین عفت موجب می شود تا انسان قانع شود و قناعت در او  پدید آید. امام علی(ع) می فرماید: ثَمَرَةُ العِفَّةِ القَناعَةُ؛ میوه عفت، قناعت است.(غرر الحكم: 4637.) در حقیقت میان قناعت و عفت ارتباط تنگاتنگ دو سویه تاثیرگذار وجود دارد.
31. صیانت نفس: اصولا صیانت نفس از بدی ها و زشتی با عفت به دست می آید. از این روست که امام علی(ع) می فرماید: ثَمَرَةُ العِفَّةِ الصِّيانَةُ؛ مصونیت یابی نفس از گناه و بدی و بلا و هر چیز دیگری، با عفت نفس است.(غرر الحكم: 4593.)
32. سبکی گناه و ارزشمندی: عفت نفس موجب سبک بار گناه و ارزشمندی در پیشگاه خدا می شود.  امام على عليه السلام می فرماید: مَن عَفَّ خَفَّ وِزرُهُ، و عَظُمَ عِندَ اللّهِ قَدرُهُ؛ هر كه عفّت ورزد، بار گناهانش سبك شود و منزلتش نزد خداوند، بالا رود.(غرر الحكم: 8597.)
33. نیکو شدن خصلت ها: امام على عليه السلام می فرماید: مَن عَفَّت أطرافُهُ حَسُنَت أوصـافُهُ؛ هر كه اعضا و جوارحش را پاك نگه دارد، اوصاف و اخلاقش نيكو گردد.(غرر الحكم: 9050.)
34. زینت انسان: عفت زینت انسان است و کسی که عفت ندارد از آراستگی انسانی بهره ای نبرده است. امام علی می فرماید: لَم يَتَحَلَّ بِالعِفَّةِ مَنِ اشتَهى ما لا يَجِدُ؛ هر كه آنچه را نمى يابد بخواهد، به زيور عفّت و مناعت آراسته نباشد.(غرر الحكم: 7552.)
35. تنزیه و نزاهت از بدی و زشتی: خداوند در قرآن می فرماید که عفّتورزى، باعث صيانت و منزه بودن از نسبتهاى نارواى خبيثان و هم چنین باعث منزّه بودن آنان از كلامهاى زشت و ناپسند می شود.(نور، آیه 26) امام علی(ع) نیز نزاهت را نشانه ای عفت دانسته و فرموده است: النَّزاهَةُ آيَةُ العِفَّةِ؛ دورى از آلودگيها، نشانه عفت و پاكدامنى است.(غرر الحكم: 831.)
36. زکات و رشد اعمال نیک: امام علی(ع) می فرماید: بِالعَفافِ تَزكو؛ با عفت است كه اعمال پاكيزه مى شود و رشد مى يابد و پاداش آنها زياد مى گردد.(غرر الحكم: 4238.)
37. عزت و سربلندی: امام علی(ع) می فرماید: مَن اُتحِفَ العِفَّةَ و القَناعَةَ حالَفَهُ العِزُّ؛ به هر كس تحفه پاكدامنى و قناعت پيشكش شد، عزّت و سرافرازى هم پيمان او گشت.(غرر الحكم: 9185.)
38. جاودانگی در بهشت: از پیامدها و آثار عفت نفس، دست یابی به جاودانگی در بهشت فردوس است.(مومنون، آیات 1 و 5 و 11)
39. پاداش بزرگ و عظیم الهی: از نظر قرآن عفت ورزان از پاداش بزرگ و عظیم برخوردار می شوند.(احزاب، آیه 35)
40. رحمت خاص: کسی که عفت نفس داشته باشد، از رحمت رحیمی خاص برخوردار می شود.(نور، آیه 33)
41. رزق کریم: بهره مندی از رزق کریم، پیامد عفت نفس است که در قرآن بیان شده  است.(نور، آیه 26)
42. تمکن و قدرت: از دیگر پیامدهای عفت نفس، بهره مندی از تمکن به اعتبار دست یابی به مقام احسان است.(یوسف، آیات 51 تا 57)
43.  تحقق مجموع فضایل: در آیات و روایات برای عفت مجموعه ای از آثار بیان شده است که بسیار سرنوشت ساز و مهم است. پیامبر(ص) در بیان برخی از شاخه ها و فضایلی که از عفت بر می آید، می فرماید: أمّا العَفافُ: فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا، و الاستِكانَةُ، و الحَظُّ، و الرّاحَةُ، و التَّفَقُّدُ، و الخُشوعُ، و التَّذَكُّرُ، و التَّفَكُّرُ، و الجُودُ، و السَّخاءُ، فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّهِ و بِقِسمِهِ؛ آنچه از عفّت منشعب مى شود خشنودى است و خضوع و بهره مندى و آسايش و دلجويى و فروتنى و تذكّر و تفكّر و بخشندگى و سخاوت. اينها خصالى است كه به سبب عفت و پارسايى براى خردمندى كه از خدا و قسمت او خشنود است، حاصل مى شود.(تحف العقول: 17.) در حقیقت آن حضرت(ص) عفت را راس فضایل و خصلت های نیک شمرده است.
44. اجتناب از اختلاط با نامحرم: از آثار و نشانه های عفت نفس در کسی آن است که از هر گونه اختلاط با نامحرم اجتناب می کند.(قصص، آیه 23)
45. چشم فروهشتن: عفیف نسبت به نامحرم غض بصر داشته و چشم خویش از ایشان فروهشتد و خیره بدانان نمی نگرد بلکه چشم فروهشته و به چهره نگاه نکند.(نور، آیات 30 و 31؛ مومنون، آیات 1 تا 5)
46. اجتناب از تکدی گری: پرهيز از اصرار بر تكدّى، نشانه حيا و عفّت نفس در انسان است.(بقره، آیه 273)
47. اجتناب از حركات تحريك آميز: اجتناب از حركات و رفتار تحريك آميز از سوى زنان، نشانه حيا و عفّت آنان است.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیات 32 و 33)
48. اجتناب از خودآرايى: اجتناب زنان از خودآرايى براى مردان اجنبى، از نشانه هاى عفّت آنان است.(احزاب، آیه 33)
49. اجتناب از روابط نامشروع:  اجتناب از روابط نامشروع با جنس مخالف، از نشانه هاى عفّت و پاكدامنى در شخص انسان است.(یوسف، آیات 51 و 52)
50. اجتناب از زنا: اجتناب از زنا، نشانه عفّت و پاكدامنى در فرد انسان است.(نساء، آیه 25؛ مائده، آیه 5)
51.  اجتناب از سخن تحريك آميز: اجتناب زنان از سخن نرم، نازك و تحريك آميز با مردان نامحرم، نشانه عفّت آنان است.(احزاب، آیه 32)
52. اجتناب از فحشا: اجتناب از فحشا، از نشانه هاى عفّت در انسان است.(نساء، آیه 25)
53. اجتناب از لواط: اجتناب از هم جنس گرایی و لواط، از نشانه هاى عفّت آن مردم است.(نمل، آیه 56)
54. حجاب:  حجاب و حفظ حريم آن همان طوری که زمینه ساز عفت است، هم چنین از نشانه هاى عفّت و پاكدامنى در شخص است.(نور، آیه 60؛ احزاب، آیات 55 و 59)
55. حفظ نگاه: نگهدارى و حفظ چشمان از نگاه به نامحرمان، بيانگر عفّت آنان است.(نور، آیات 30 و 31)
56. حیا و ترک اصرار و پافشاری در اوج نیاز: چنان که گفته شد، عفت یک حالت نفسانی درونی است که در قالب حیا خودنمایی و بروز و ظهور می یابد. از این روست که خداوند حيا و خويشتن دارى از درخواست مالی و اصرار بر آن در عین نیاز شدید را از نشانه هاى عفّت دانسته است.(بقره، آیه 273)
57. ستر عورت: پوشانيده شدن عورت بيانگر عفّت ورزى فرد است.(اعراف، آیات 19 و 20 و 22؛ طه، آیه 121)
عفّت از شكم بارگى و شهوترانى
چنان که گفته شد عفت در حوزه قوه جاذبه بیش تر از قوه دافعه خودنمایی می کند و از آن جایی که قوه جاذبه بیش تر در شکم و شهوت جنسی خودنمایی می کند، عفت از آن ها بیش ترین حجم از آیات و روایات را به خود اختصاص داده و روایات بسیاری در این باره بیان شده است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرماید: أحَبُّ العَفافِ إلَى اللّهِ تَعالى عَفافُ البَطنِ و الفَرجِ؛ محبوبترين عفّت نزد خداوند متعال، عفّت شكم و شرمگاه است.(تنبيه الخواطر:ج 2، ص30.)
در جایی دیگر نیز فرموده است: أكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتيَ النّارَ الأجوَفانِ: البَطنُ و الفَرجُ؛  بيشتر امت من به سبب دو ميان تهى به آتش مى روند: شكم و شرمگاه.(الكافي: ج 2، ص79، حدیث5.)
و فرموده است: ثَلاثٌ أخافُهُنَّ عَلى اُمَّتي مِن بَعدي: الضَّلالَةُ بَعدَ المَعرِفَةِ، و مُضِلاّتُ الفِتَنِ، و شَهوَةُ البَطنِ و الفَرجِ؛ بعد از مرگم، از سه چيز بر امّتم بيم دارم: گمراهى بعد از شناخت، فتنه هاى گمراه كننده، و شهوتِ شكم و شرمگاه.(الكافي: ج 2، ص79، حدیث6.)
پس اگر کسی بخواهد به حقیقت عفت دست یابد باید از شکم بارگی و شهوترانی دست بکشد؛ چنان که حضرت موسی(ع) با ازدواج و مزدوری هشت یا ده ساله خواست عفت نفس خویش را حفظ کند. پیامبر(ص) می فرماید: إنَّ موسى صلّى اللّهُ عليهِ و سَلَّمَ آجَرَ نَفسَهُ ثَمانِيَ سِنينَ، أو عَشرا، عَلى عِفَّةِ فَرجِهِ و طَعامِ بَطنِهِ؛ موسى عليه السلام در قبال پاك نگه داشتن شرمگاه و غذاى شكمش، خود را به مدت هشت يا ده سال به مزدورى درآورد.(سنن ابن ماجة: ج 2، ص817، حدیث2444.)
امام على عليه السلام نیز مصداق خیررسانی خدا به بنده ای حفظ او از شکم و زیر شکم دانسته و فرموده است: إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَيرا أعَفَّ بَطنَهُ و فَرجَهُ؛ هر گاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد، شكم و شرمگاه او را پاك نگه مى دارد.(غرر الحكم: 4114.) و چنان که گفته شد بهترین و برترین عبادت نیز عفت نفس است. امام باقر عليه السلام نیز بر همین اساس می فرماید: ما عُبِدَ اللّهُ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن عِفَّةِ بَطنٍ و فَرجٍ؛ خداوند به چيزى برتر از عفّت شكم و شرمگاه، عبادت نشده است.(الكافي: ج2، ص79، حدیث1.)
امام باقر عليه السلام ـ خطاب به مردى كه عرض كرد: إنّي ضَعيفُ العَمَلِ قَليلُ الصِّيامِ، و لكِنّي أرجو أن لا آكُلَ إلاّ حَلالاً ـ: أيُّ الاجتِهادِ أفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ و فَرجٍ ؟ !؛  من در كار عبادت ضعيف هستم و كم روزه مى گيرم اما اميدوارم [و سعى مى كنم] كه جز حلال نخورم ـ فرمود: چه كوشش و عبادتى بهتر از عفّت شكم و شرمگاه است؟(الكافي: ج 2، ص79، حدیث4. )
در کتاب محاسن برقی نیز آمده  است که امام فرمود: قَليلُ الصَّلاةِ قَليلُ الصَّـومِ و لكِن أرجو أن لا آكُلَ إلاّ حَلالاً، و لا أنكَحَ إلاّ حَلالاً، فقالَ: و أيُّ جِهادٍ أفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ و فَرجٍ ؟ !؛ مرد گفت: كم نماز و كم روزه هستم، ولى اميدوارم [و سعى مى كنم ]كه جز حلال نخورم و جز با حلال [خود] نزديكى نكنم. حضرت(ع) فرمود: چه جهادى برتر از پاك نگه داشتن شكم و شرمگاه است؟(المحاسن: ج 1، ص455، حدیث1052.)
عوامل بی عفتی
در آیات قرآنی به عوامل بی عفتی نیز توجه داده شده است که شامل موارد زیر است:
1. بى توجّهى به فراهم آوری تسهيلات ازدواج: بى توجّهى به گردآورى تسهيلات ازدواج، در جهت حلّ مشكلات جنسى، زمينه بروز بى عفّتى از نظر قرآن است.(نور، آیات 32 و 33)
2. تجرد و عزوبت: زنان و مردان غير متأهل، بيش از ديگران، در معرض فحشا و بى عفّتى است.(نور، آیه 33)
3. تقلید کورکورانه: استناد كافران به اعمال پيشينيان خود، بهانه اى براى اجراى بى عفّتى است.(اعراف، آیه 28)
4. خلوت با نامحرم: خلوت كردن زنان و مردان نامحرم، از زمينه هاى سقوط به ورطه بى عفّتى است.(یوسف، آیه 23؛ مریم، آیات 17 و 18)
5. دنیاطلبی: دلبستگى به ماديات و دنياطلبى، زمينه رواج فحشا و بى عفّتى در جامعه است.(نور، آیه 33)
6. نفس اماره: نفس امّاره به بدی ها از زمينه هاى ارتكاب بى عفّتى در فرد و جامعه است.(یوسف، آیات 51 تا 53)
7. وسوسه های شیطانی: وسوسه هاى شيطانى و پيروى از آنها، زمينه ورود در ورطه بى عفّتى است.(نور، آیه 21)
آثار بی عفتی
نگاهی به آثار بی عفتی می تواند به ما کمک کند تا از خطر آن در جامعه  و نیز نشانه های افراد بی عفت در جامعه آگاه شویم و با آنان برخوردهای تنبیهی و یا پیشگیرانه داشته باشیم. اگر برای عفت داران آثار و نشانه هایی بیان شده، ضد آن برای بی عفتان بیان شده است. بنابراین می توان با نگاهی به آثار و نشانه های پیشین این دو جماعت را از هم باز شناخت. با این همه در این جا به برخی دیگر از نشانه ها و آثار توجه داده می شود. از جمله آثار بی عفتی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تجاوزگری: بی عفتان به حدود و خطوط قرمز توجهی ندارند و انسان های متجاوزی هستند.(مومنون، آیات 5 و 7؛ معارج، آیات 29 تا 31)
2. خباثت: انسان های با عفت انسانی طیب و پاک هستند ؛ اما بی عفتان مردمانی خبیث هستند.(نور، آیه 26)
3. ناشایسته برای ازدواج و معاشرت: بی عفتان سزاوار معاشرت و ازدواج نیستند و باید از آنان اجتناب کرد.(نور، آیه 26)
پیشگیری از بی عفتی
در آیات قرآنی روش ها و راهبردهای شناختی و رفتاری به عنوان پیشگیری مطرح شده که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشریع احکام زنا: هدف و فلسفه تشریع احکامی چون کیفر زنا و اجرای آن در ملأ عام پیشگیری از بی عفتی است(نور، آیه 2)؛ این راهبرد رفتاری می تواند به عنوان یک بازدارنده مفید و سازنده عمل کند؛
2. منع ازدواج با کنیزکان و زنان بی عفت: چنان که منع ازدواج مردم با كنيزان بى عفّت پیشگیری از این امر بوده است.( نساء، آیات 25 و 26) این نیز یک راهبرد رفتاری است که باید در دستور کار اولیای امور قرار گیرد؛
3. ایجاد تسهیلات ازدواج: اقدام عملى براى فراهم آوردن تسهيلات ازدواج، عاملى براى پيشگيرى از بى عفّتى در جامعه است که در آیات قرآنی بر آن تاکید شده است.(نور، آیات 32 و 33) با این راهبرد می توان به امر به معروف و نهی از منکر عملی پرداخت و جامعه را به سمت هنجارها سوق داد؛
4. تقویت باورها و ایمان: از راهبردهای شناختی و رفتاری می توان به این راهبرد اشاره کرد. قرآن ايمان به خدا را عاملى اساسى براى پيشگيرى از بى عفّتى در مردمان دانسته و بر آن تاکید ویژه ای دارد.(نساء، آیه 25؛ مائده، آیه 5؛ یوسف، آیات 32 و 33؛ مومنون، آیات 1 و 5 و6؛ احزاب، آیه 35؛ معارج، آیات 29 تا 31)
5. خیانت: اطلاق عناوینی چون خیانت به بی عفتی جنسی، خود عامل پیشگیری است که باید به آن به عنوان یک راهبرد رفتاری توجه کرد(یوسف، آیات 51 و 52)؛ زیرا بسیاری از مردم از این که به عنوان خائن شناخته شوند، اجتناب می کنند. برخی از عناوین اجتماعی مانند فاسق و فاجر و تشهیر به آن می تواند دیگران را نیز از عمل به بی عفتی بازدارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا