اقتصادیمعارف قرآنیمقالات

عوامل مادي و معنوي جهاد اقتصادي

samamos-comجهاد اقتصادي به هدف رشد، پيشرفت و شكوفايي بايد به گونه اي انجام گيرد كه اهداف انساني و اسلامي نيز در آن تامين گردد. از مهم ترين اهداف جهاد اقتصادي پيشرفت متوازن و متعادل در سايه عدالت است. دست يابي به رشد و پيشرفت اقتصادي با اين هدف مشخص، نيازمند رويكردي فرهنگي و معنوي است.
از اين رو نويسنده مقاله حاضر تنها به عوامل مادي رشد و پيشرفت بسنده نكرده و در ضمن بيان عوامل مادي به عوامل معنوي و فرهنگي رشد نيز توجه داده است.

از نظر نويسنده انفاق و بخشش هاي مالي به نيازمند به عنوان يكي از عوامل مهم رشد و پيشرفت اقتصادي بشمار مي آيد، در حالي كه به نظر مي رسد انفاق مالي به معناي از دست رفتن سرمايه و ثروت يا منابع توليد مي باشد و قدرت و ظرفيت رشد را كاهش مي دهد.

نويسنده در تبيين اين رويكرد در رشد و پيشرفت اقتصادي، به آموزه هاي قرآني استناد كرده و كوشيده است تا جهت گيري و سمت و سوي جهاد اقتصادي را روشن نمايد.

¤¤¤

پيشرفت و رشد اقتصادي در سايه عدالت

جهاد اقتصادي به هدف رسيدن به رشد و توسعه اقتصادي در برنامه كلان نظام اسلامي قرار دارد؛ زيرا راه رسيدن به جامعه برتر و نمونه ايماني و قرآني، از مسير رشد و پيشرفت اقتصادي مي گذرد؛ چرا كه با پيشرفت و رشد اقتصادي است كه امكانات مناسب و مطلوب براي همگان جهت خدايي شدن فراهم مي آيد. چنان كه پيشرفت اقتصادي نيازمند بسترها و زمينه هايي چون توليد علم و تبديل آن به فن آوري و تغيير و تصرف در موجودات و مانند آن مي باشد كه هر يك از آنها خود گامي بلند در راستاي تحقق خدايي شدن آدمي است؛ به ويژه آنكه از نظر آموزه هاي وحياني قرآن، آباداني زمين يكي از مهمترين اهداف و ماموريت هاي بشر در زمين به عنوان خليفه خداوند مي باشد: هو الذي انشاكم من الارض و استعمركم فيها؛ اوست كه شما را از زمين آفريد و آباداني آن را به شما واگذار كرد (هود، آيه 61)

اما نكته اي كه نبايد هرگز از آن غفلت كرد اين كه پيشرفت اقتصادي بايد همواره در سايه سار عدالت انجام پذيرد و در هيچ بخشي از بخش هاي پيشرفت و رشد اقتصادي نبايد از اجراي عدالت و قيام بدان غفلت كرد. به اين معنا كه رشد و پيشرفت همان گونه كه مي بايست متوازن و متعادل در همه عرصه ها از جمله فرهنگي و اقتصادي و سياسي باشد، مي بايست در عرصه پيشرفت اقتصادي، همواره مبتني بر عدالت فراگير باشد، به گونه اي كه همه اقشار جامعه بشري از آن بهره مند گردند؛ چرا كه فرصت زيست در دنيا و زمين و فرصت كوتاه عمر، فرصتي نادر، بي نظير و غيرقابل تكراري است كه آدمي را به كمال شايسته و بايسته اش مي رساند. اين فرصت، اختصاص به قشر يا طبقه اي يا نژاد و مذهبي ندارد بلكه همه انسانها جدا از رنگ و نژاد و مذهب و دين و تنها به صرف انسان بودن مي بايست از اين فرصت بهره مند شوند و در صورت مخالفت و مقاومت مستكبران و ستمگران، با قدرت در برابر بي عدالتي قيام كرده و عدالت را برپا دارند. (حديد، آيه 25)

براين اساس، هرگونه پيشرفت و رشد در عرصه هاي گوناگون نمي تواند غيرمتعادل و غيرمتوازن انجام گيرد، چنان كه هرگونه بي عدالتي در سايه توسعه از جمله پيشرفت اقتصادي به معناي نفي حقوق طبيعي انسان است و به شدت از سوي عقل و شريعت تقبيح و مردود شمرده شده است.

از وظايف و مسئوليت هاي پيامبران و دولت و امت اسلامي اين است كه نسبت به حقوق طبيعي انسانها روشنگري كرده و با نگارش و تدوين قوانين مكتوب، آن را به همگان ارايه دهند و با تقويت قدرت مردم و در اختيار قرار دادن اسلحه و قدرت به آنان اين امكان را بخشند تا قيام به عدالت كنند. در اين ميان وظيفه و مسئوليت ويژه اي نيز بر دوش دولت و امت اسلامي نسبت به مستضعفان وجود دارد كه حمايت مستقيم از ايشان در برابر مستكبران و ستمگران است.

چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و كودكان مستضعف نمي جنگيد؟ همانان كه مي گويند: «پروردگارا، ما را از اين شهري كه مردمش ستم پيشه اند بيرون ببر و از جانب خود براي ما سرپرستي قرار ده و از نزد خويش ياوري براي ما تعيين فرما.»(نساء، آيه 75)

بنابراين، عدالت در ديدگاه آموزه هاي وحياني از جايگاه بسيار مهم و اساسي برخوردار است و اجراي آن از سوي توده ها جدا از دين و مذهب و نژاد لازم است، بلكه بر امت و دولت اسلامي است تا در اين بارگاه خود وارد عمل شده و در احقاق حقوق و اجراي عدالت و رفع و دفع ظلم و ستم و بي عدالتي بكوشند و دست به سلاح برده و در ميدان جهاد در آيند و ظالمان و ستمگران را مجازات نمايند.

براين اساس، مي توان به سادگي دريافت كه عدالت در توسعه و رشد اقتصادي بايد در همه ابعاد مورد توجه و اهتمام قرار گيرد و در صورت تضاد حكمي و تزاحم موردي، جنبه عدالت مورد توجه قرار گيرد، نه آن كه بنا به مصلحتي، بي عدالتي تأييد و امضا شود و تحت عنوان حكم ثانوي و ضرورت و مانند آن، عدالت ذبح يا ناديده گرفته شود.

مطلوب بودن پيشرفت و رشد اقتصادي

آموزه هاي قرآني به توسعه و رشد اقتصادي به عنوان يك هدف مياني و متوسط توجه مي دهد. از اين رو رشد و پيشرفت اقتصادي ازنظر اسلام و قرآن، مطلوب و نيكو دانسته شده است. آيات بسياري به اشكال گوناگون بر اهميت رشد و پيشرفت اقتصادي توجه داده اند كه از آن جمله مي توان به آيات 201 سوره بقره، 66 سوره مائده، 96 سوره اعراف، 3 و 52 سوره هود و آيات 10 تا 12 سوره نوح اشاره كرد.

براساس آيه 15 سوره سبا رشد و پيشرفت اقتصادي در هر جامعه اي نشانه اي از نعمت الهي و عنايت خداوند به آن جامعه است. بنابراين، رشد اقتصادي مي بايست به عنوان يك نعمت مورد توجه جامعه ايماني قرار گيرد؛ زيرا چنان كه بيان شد، رشد و پيشرفت اقتصادي عامل مهمي براي دست يابي بشر به كمالات شايسته و بايسته است.

اما نمي توان از اين نكته نيز غافل بود كه هر چيزي در دنيا مي تواند دو كاركرد متضاد و متقابل داشته باشد. به اين معنا كه اقتصاد و رشد آن همان اندازه كه اسباب رشد و بالندگي انسان و جامعه انساني را سبب مي شود و فرصت هاي بهتر و برتري براي ارتقاي كمالي و انساني به وي مي بخشد، همان اندازه نيز خطرناك است و موجب سقوط وي و جامعه مي شود؛ زيرا گرفتار شدن انسان به اسراف و اتراف و تبذير و تكاثر و مانند آن نيز در سايه توسعه و رشد اقتصادي تقويت مي شود.

از نظر اسلام، رشد و پيشرفت اقتصادي به تنهايي مطلوبيت و محبوبيت ندارد، بلكه تنها در زماني اين امر، مثبت و سازنده ارزيابي مي شود كه در چارچوب و محدوده توسعه و رشد متوازن و در راستاي اهداف والاي انساني و اسلامي باشد. از اين رو خداوند در آيات چندي بهره مندي جوامع از رشد و توسعه اقتصادي را ملازم با حقانيت آنان برنمي شمارد؛ زيرا جوامع بسياري هستند كه به سبب بهره مندي از عوامل اقتصادي به رشد و توسعه اقتصادي نائل مي شوند.

خداوند در آياتي از جمله 32 تا 36 سوره كهف و 73 و 74 سوره مريم و نيز 55 و 56 سوره مؤمنون و 34 تا 37 سوره سبا و نيز 33 و 34 سوره زخرف به عدم تلازم ميان رشد اقتصادي و حقانيت و معنويت اشاره مي كند و به مؤمنان هشدار مي دهد كه نمي بايست رشد اقتصادي را ملازم با حقانيت بدانند و مسير باطل و ناحق آنان را بپيمايند؛ چرا كه در نهايت، كفر پيشگي و بطلان راه و رسم آنان در اعتقادات، دامنگير آنها نيز خواهد شد و جوامع كفرپيشه هر چند كه از رشد اقتصادي و توسعه آن بهره مند و برخوردار مي باشند، در نهايت نابود شده و اين رشد اقتصادي مانعي از هلاكت و نابودي آنها نخواهد شد. (انعام، آيه6؛ توبه، آيه 69؛ مريم، آيات 73 و 74؛ و قصص، آيه 58 و سبا، آيه 45)

به هر حال، رشد و پيشرفت اقتصادي مطلوب، رشدي است كه در مسير كمالات انساني و مبتني بر عدالت و اجراي آن باشد. در اين صورت است كه رشد و پيشرفت اقتصادي مي تواند براي شخص و جامعه مفيد و سازنده باشد و به عنوان يك ارزش مطلوب جامعه ايماني و قرآني قلمداد شود.

عوامل مادي پيشرفت و رشد اقتصادي

براي دست يابي به پيشرفت و رشد اقتصادي نيازمند بسترها و زمينه ها و نيز عواملي هستيم كه برخي از آنها عوامل مادي و برخي ديگر معنوي مي باشد. قرآن به هر دو دسته از عوامل مادي و معنوي اشاره دارد.

از جمله عوامل مادي رشد و پيشرفت اقتصادي مي توان به زمين و خاك اشاره كرد. مراد از زمين و خاك كه در آيه 58 سوره اعراف و نيز 15 سوره سبا به آن اشاره شده، خاك مناسب براي كشاورزي، معدن و كاني ها و مانند آن در صنعت است. باتوجه به اينكه پيشرفت و رشد اقتصادي ارتباط تنگاتنگي با اموري چون كشاورزي و صنعت دارد، لازم است تا مواد مناسب براي توليد وجود داشته باشد. به عنوان نمونه براي توليد رايانه ها، نيازمند عناصر مادي هستيم تا تراشه ها و ديگر سخت افزارها تهيه شود. براي توليد انرژي هسته اي نيز به معادن و كاني هايي چون اورانيوم و مانند آن نياز است. بنابراين زمين خوب و مناسب از مهم ترين عناصر رشد و پيشرفت اقتصادي است. هركشوري كه از زمين خوب و با معادن غني برخوردار باشد، از رشد و توسعه خوب اقتصادي برخوردار خواهد شد.

آب و دسترسي به درياهاي آزاد و اقيانوس ها نيز از ديگر عوامل مادي رشد اقتصادي است كه در آياتي از جمله آيه 52 سوره هود و 10 تا 12سوره نوح و 16 سوره جن به آن توجه داده شده است. آب، مايه حيات انسان و گياه و جانوران است. افزون بر اين، آب عامل انتقال كالا و ثروت از منطقه اي به منطقه ديگر است و بارگيري كالا از طريق كشتي و جابه جايي آن ازاين طريق مقرون به صرفه اقتصادي است.

شايد بتوان كار و تلاش آدمي را نيز يكي از عوامل مادي رشد و پيشرفت اقتصادي برشمرد. خداوند در آياتي به اين عامل توجه داده و به عنوان مهم ترين و موثرترين عامل در توليد ثروت از آن ياد كرده است. از جمله در آيه 15 سوره ملك، كار و تلاش بر روي زمين را عامل تامين روزي و زندگي بشر دانسته است. اين بدان معناست كه انسان با كار و تلاش مي تواند از عوامل ديگر چون زمين و آب بهره جويد و آن را به عنوان ثروت به كار گيرد.

به هرحال، كار از مهمترين و اساسي ترين عوامل در عرصه توليد ثروت است. جامعه اي كه با كار و تلاش همراه باشد، مي تواند اميدوار باشد كه به رشد و توسعه اقتصادي دست يابد.

عوامل معنوي رشد و پيشرفت اقتصادي

در علم اقتصاد سرمايه داري تنها به عوامل مادي توجه مي شود و كمتر به عوامل معنوي رشد و پيشرفت اقتصادي بها و ارزشي داده شده است. البته اين گونه نيست كه آنان از عوامل معنوي غافل باشند، ولي عوامل معنوي كه از سوي آنان مورد توجه و تاكيد است، عوامل معنوي مرتبط با عوامل مادي صرف و به دور از آخرت گرايي و عدالت محوري است.

امنيت

به عنوان نمونه در ميان عوامل مادي رشد و پيشرفت مي توان به امنيت اشاره كرد؛ زيرا امنيت، مهمترين عامل معنوي در پيشرفت و رشد اقتصادي است. از اين رو دانشمندان علم اقتصاددرميان همه جوامع بشري به اهميت امنيت در پيشرفت و رشد اقتصادي اذعان و تاكيد دارند.

خداوند نيز در آياتي از جمله آيات 126 سوره بقره و 112سوره نحل به عامل معنوي امنيت اشاره كرده و آن را از مهمترين عوامل رشد و پيشرفت اقتصادي دانسته است.هرگونه نگراني و اضطراب روحي و رواني در جامعه به معناي بي ثباتي جامعه و در نتيجه عدم تمايل به كار و تلاش و سرمايه گذاري خواهد بود. جامعه، زماني گرايش به توليد ثروت و انباشت آن پيدا مي كند كه از امنيت برخوردار باشد. ترس از دست دادن سرمايه و ثروت موجب بي ثباتي بازار كار و سرمايه خواهد بود و سرمايه گذاري را مختل مي سازد و مانع رشد اقتصادي مي شود.

اما نظام سرمايه داري غيراز اين عامل معنوي، كمترين توجه را به عوامل معنوي ديگر مي كند كه تاثيرات مستقيم و شگرفي در رشد و پيشرفت اقتصادي واقعي و پايدار دارد.

ايمان

اين درحالي است كه نظام اسلامي، اقتصاد را بر پايه عوامل معنوي ديگري شكل مي دهد. از جمله عوامل مهم معنوي در آموزه هاي قرآني، ايمان است. خداوند در آيه 96 سوره اعراف ايمان (به خدا و معارف الهي) را از عوامل معنوي مهم در رسيدن به پيشرفت و رشد اقتصادي برمي شمارد؛ زيرا انسان مومن با اعتقاد به مأموريت الهي خود در زمين، در انديشه شناخت و توليد علم و تبديل آن به فن آوري در راستاي آباداني و استعمار زمين است و كار و تلاش خويش را براي افزايش بهره وري بهتر و بيشتر افزايش مي دهد. همين انگيزه معنوي و جلب رضايت و خشنودي خداوند و انجام مأموريت و مسئوليت الهي است كه مشوق جدي مومنان به توليد و توسعه و رشد اقتصاي مي شود.

پايبندي به قوانين

از ديگر عوامل معنوي كه قرآن بر آن تأكيد دارد، عامل قوانين و پاي بندي به آن است؛ زيرا جامعه اگر براساس قوانين مكتوب گام برندارد، به انحراف و تضييع حقوق كشيده مي شود. از اين رو خداوند در آيه 5 سوره مائده به پاي بندي جامعه ايماني به قانون جهت افزايش نعمت و پيشرفت و رشد اقتصادي اشاره مي كند.

درحقيقت از نظر قرآن، پايبندي و عمل به تعاليم الهي از اسباب بهره مندي از پيشرفت اقتصادي به شمار مي رود. البته ناگفته نماند كه دانشمندان علم اقتصاد نيز به اين نكته رسيده اند و خواهان پايبندي شهروندان به قوانين جهت رشد اقتصادي شده اند. با نگاهي به كشورهايي كه به توسعه دست يافته اند مي توان به سادگي نقش عامل معنوي قانون و پايبندي به آن را دريافت.

البته تفاوتي كه ميان نگرش اسلام با ديگر ديدگاه ها و مكاتب اقتصادي در اين زمينه وجود دارد، مسئله وجدان و تقواي الهي است. به اين معنا كه در بسياري از كشورها قوانين ناديده گرفته مي شود و يا دور زده و يا زيرپا گذاشته مي شود؛ چرا كه پليس دروني و عامل بازدارنده دروني وجود ندارد. اما از آن جايي كه در ميان اهل ايمان و جامعه ايماني عامل تقوا به عنوان پليس دروني، حضوري دايمي دارد، شخص به خود اجازه تخطي و تجاوز از قانون را نمي دهد. از اين رو در آيه 96 سوره اعراف و نيز 2 و 3 سوره طلاق، تقوا به عنوان مهم ترين عامل معنوي در رشد و توسعه اقتصادي مطرح مي شود؛ زيرا اهل تقو با پايبندي به قانون و اجراي عدالت، به خود اجازه تجاوز و تعدي و ظلم نمي دهد و حقوق ديگر شهروندان را مراعات مي كند و اين گونه است كه سرمايه اجتماعي به نام اعتماد عمومي در جامعه ايماني و قرآني شكل مي گيرد و امنيت روحي و رواني تقويت مي شود و رشد و پيشرفت اقتصادي را سبب مي شود.

استغفار

خداوند در آيات 3 و 52 سوره هود و نيز 10 و 11 سوره نوح، عامل استغفار را به عنوان يكي از مهمترين عوامل معنوي پيشرفت و رشد اقتصادي معرفي مي كند. اين عامل افزون بر نقش هايي كه در جامعه ايفا مي كند به انسان كمك مي كند كه در صورت تعدي و تجاوز از قانون به اصلاح رفتار خويش پرداخته و با استغفار و توبه و بازگشت به اصل حق و عدالت، به بازسازي كردار و رفتار نادرست خويش اقدام كند. اين گونه است كه استغفار نقش بازسازي و اصلاح گري را در ميان جامعه به عهده مي گيرد و امكان بازگشت سرمايه انساني و مادي به مسير درست را فراهم مي آورد.

انفاق

از ديگر عوامل معنوي كه در اقتصاد اسلامي براي رشد و پيشرفت اقتصادي مطرح و بر آن تأكيد شده، انفاق است. انفاق به معناي واگذاري برخي از درآمدها و ثروت ها به ديگران جهت بهره مندي از آن، اين فرصت را به ديگر اعضاي ناتوان و فقير جامعه مي دهد تا در مسير پيشرفت و رشد اقتصادي همكاري كنند. هر چند كه گام هاي اين افراد دريافت كننده انفاق سست و ضعيف است، ولي در مجموع به اقتصاد جامعه كمك مي كند تا در يك روند سازنده و فراگير به رشد و پيشرفت متوازن و متعادل خود ادامه دهد. از اين رو خداوند انفاق را به جهاتي از جمله حكمت پيش گفته به عنوان يكي از عوامل مهم معنوي رشد و پيشرفت اقتصادي شناسايي و معرفي مي كند. (بقره، آيه 276؛ روم، آيه 39؛ سبا، آيه 39؛ و نيز طلاق، آيه 7)

دين حق

بر پايه آيه 16 سوره جن، ملازمت با دين حق، از اسباب دست يابي به رشد اقتصادي است. اين بدان معناست كه حركت در چارچوب اهداف و فلسفه آفرينش كه در دين حق يعني اسلام تبيين شده، به جامعه اين امكان را مي بخشد تا گام هاي استواري را در پيشرفت و رشد اقتصادي بردارد و بتواند از همه امكانات مادي و معنوي استفاده كند؛ زيرا حركت در جهت موافق خلقت برخلاف حركت در مسير مخالف آن، موجب افزايش قدرت و ثروت و امكانات و بهره مندي بهتر و آسان تر و در نتيجه رشد و پايداري اقتصادي بهتر خواهد شد.

از آن چه گذشت به سادگي مي توان دريافت كه جهاد اقتصادي كه مطلوب و محبوب خدا و دين است، در سايه عوامل مادي و معنوي پيش گفته تحقق خواهد يافت و دولت و امت مي بايست متوجه اين نكات كليدي در برنامه ريزي ها و سياست گذاري ها باشند تا گام هاي ايشان قرين موفقيت باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا