اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

عوامل بیماری خودشیفتگی و درمان آن

بسم الله الرحمن الرحیم 

یکی از بیماری های روانی که در رفتار اجتماعی تاثیر به سزایی دارد، خودشیفتگی و «عُجب» است. انسان همان طوری از امری شگفت زده می شود و ناخودآگاه به تحسین و تمجید آن می پردازد و با تعجب بدان می نگرد، هم چنین ممکن است، گرفتار شگفت زدگی و تعجب از خود شود و گمان کند که شخصی نادر و شگفت انگیز است. این حالت را در عربی عجب و درفارسی خودشیفتگی می نامند که بازتاب آن خودپسندی، غرور، خودبینی، خودبرتربینی، خودستایی، تفاخر، تکبر و مانند آن ها است. خودشیفته و مُعجِب به خود، اعمال زشتش را آراسته می یابد و آن را نیک می شمارد.

در قرآن از اعجاب نسبت به کس یا چیزی سخن به میان آمده است. خداوند می فرماید: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛ و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‏ خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‏ خواند و آيات خود را براى مردم روشن مى‏ گرداند باشد كه متذكر شوند (بقره، آیه 221) و

نیز می فرماید: لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ؛ قطعا خداوند شما را در مواضع بسيارى يارى كرده است و [نيز] در روز حنين آن هنگام كه شمار زيادتان شما را به شگفت آورده بود ولى به هيچ وجه از شما دفع [خطر] نكرد و زمين با همه فراخى بر شما تنگ گرديد سپس در حالى كه پشت [به دشمن] كرده بوديد برگشتيد.(توبه، آیه 25)

و نیز می فرماید: لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا؛ از اين پس ديگر [گرفتن] زنان و نيز اينكه به جاى آنان زنان ديگرى بر تو حلال نيست هر چند زيبايى آنها تو را به شگفت آورد و مورد پسند تو افتد به استثناى كنيزان و خدا همواره بر هر چيزى مراقب است. (احزاب، آیه ۵۲)

اما درباره عُجب و خودشیفتگی و خودپسندی نیز می فرماید: «أ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنا فَإنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ؛ آيا كسى كه كردار بدش در نظرش آراسته شد و آن را نيكو ديد. پس، خدا هركه را خواهد، گمراه سازد و هر كه را خواهد، راهنمايى كند. بنا بر اين، نبايد كه جان تو به خاطر آنها دچار اندوه شود، خدا به كارهايى كه مى كنند آگاه است.»(فاطر، آیه 8) از این آیه به دست می آید که خودشیفتگی، ناروا و نادرست است؛ زیرا نشانه ای از گمراهی و ضلالت است. از این رو، پیامبرش را از حسرت خوردن نسبت به آنان نهی می‌کند.

از جمله کسانی که گرفتار خودشیفتگی هستند می‌توان به ابلیس، فرعون و قارون اشاره کرد. ابلیس می گوید: أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛ من بهتر آدم هستم ؛ مرا از آتش و او را از گل آفریدی.(ص، آیه 76؛ اعراف، آیه 12) فرعون می گوید: قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ ؛ گفت‏جز آنچه مى ‏بينم به شما نمى ‏نمايم و شما را جز به راه راست راهبر نيستم.(غافر، آیه 29) از همین روست که مدعی پروردگاری می شود و می گوید: فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ؛ و گفت پروردگار بزرگتر شما منم.(نازعات، آیه 24) و قارون می گوید: قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي؛ هر چه دارم از علم خودم است.(قصص، آیه 78) امیرمومنان امام علی(ع) به صراحت اعجاب نفس و خودشیفتگی را امری بد و زشت دانسته و مالک اشتر را از آن و عوامل ایجادی اش برحذر داشته و می فرماید: إيّاكَ و الإعجابَ بِنَفسِكَ، و الثِّقَةَ بِما يُعجِبُكَ مِنها، و حُبَّ الإطراءِ؛ فإنَّ ذلِكَ مِن أوثَقِ فُرَصِ الشَّيطانِ في نَفسِه، لِيَمحَقَ ما يَكونُ مِن إحسانِ المُحسِنينَ؛ زنهار از خود پسندى و [زنهار] از تكيه كردن به آنچه كه تو را به خودپسندى مى كشاند و [زنهار از ]شيفتگى به مدح و ستايش؛ زيرا اينها از مناسبترين فرصتهاى شيطان است تا نيكى نيكو كاران را بر باد دهد.( نهج البلاغة: الكتاب 53.)

آثار خودشیفتگی

خودشیفتگی به عنوان یک بیماری روانی تاثیر منفی شگرفی در شخصیت و رفتارهای فردی و اجتماعی او به جا می گذارد. از جمله آثار خودشیفتگی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. وحشت تنهایی: خودشیفته به سبب رفتار ضد اجتماعی، گرفتار طرد اجتماعی می شود و مردم با او ارتباطی برقرار نمی کنند. شخص به سبب خودبرتربینی و تکبرش نمی‌تواند مردم را در سطح خود ببیند و از این رو، نیز گرفتار تنهایی است که بسیار وحشت انگیز و هراس آور است. به طور طبیعی این تنهایی آثاری چون افسردگی را به دنبال خواهد داشت. از این روست که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: لا وَحدَةَ أوحَشُ مِنَ العُجبِ ؛ هيچ تنهايى اى وحشت انگيزتر از خودشیفتگی نيست.( نهج البلاغة : الحكمة 113.) ایشان در جایی دیگر می فرمایند: أوحَشُ الوَحشَةِ العُجبُ ؛ وحشتناكترين تنهايى، خودشیفتگی است.( نهج البلاغة : الحكمة 38.)

2. دشمن شرافت: از دیگر آثار خودشیفتگی، آسیب زایی نسبت به شرافت شخص است. خودشیفتگی موجب می شود شخصیت شخص از شرافت به پستی گراید و پستی در وی راه یابد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: العُجبُ آفَةُ الشَّرَفِ؛ خودشیفتگی، آفت بزرگى (شرف) است. (غرر الحكم : 940.)

3. کمبودنما: از دیگر آثار زیانبار خودشیفتگی، آشکار شدن کمبودها و نواقص شخص است. بنابراین، اگر شخص دارای نقص و کمبودی باشد آشکار می شود و همین خود آفت شرافت و نیز از دست رفتن محبوبیت شخص می شود؛ زیرا آشکار شدن نواقص و کمبودها خود عاملی برای این امور است. امام على عليه السلام می فرماید: العُجبُ يُظهِرُ النَّقيصَةَ ؛ خودشیفتگی، كمبود را آشكار مى سازد. (غرر الحكم : 954)

4. زیان رسانی به محاسن: هم چنین خودشیفتگی، به محاسن اخلاقی شخص آسیب می رساند. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: ما أضَرَّ المَحاسِنَ كالعُجبِ ؛ هيچ چيز مانند خودشیفتگی به محاسن و خوی نیک آدمی زيان نمى رساند.( غرر الحكم : 9472.) هم چنین ایشان می فرماید: إذا أرَدتَ أن تَعظُمَ مَحاسِنُكَ عِندَ النّاسِ فلا تَعظُمْ في عَينِكَ؛ اگر مى خواهى خوبى هايت در نظر مردم بزرگ آيند، نبايد در چشم خودت بزرگ جلوه كنند.( غرر الحكم : 4096.)

5. بغض و کینه: خودشیفتگی عامل ایجاد بغض و کینه است. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: ثَمَرَةُ العُجبِ البَغضاءُ؛ میوه خودشیفتگی ، بغض و دشمنی و کینه است.( غرر الحكم : 4606.)

6. بی خردی و جهالت: خودشیفتگی بازتابی از بی خردی و جهالت است که خود زیانبارترین امر است؛ زیرا بی خرد و احمق کارهایی را انجام می دهد که به خود و دیگران زیان و ضرر می رساند. از این روست که امام صادق(ع) می فرماید: لا جَهلَ أضرُّ مِنَ العُجبِ؛ هیچ بی خردی و جهالت زیانبارتر از خودشیفتگی نیست.( الاختصاص :ص 227.)

7. هلاکت: خودشیفتگی انسان را به هلاکت می اندازد، چنان که ابلیس، فرعون، قارون، هامان، بلعم باعورا و سامری را به هلاکت افکند. بلعم باعورا و سامری از علوم غیبی و ملکوتی بهره مند بودند، ولی دنیا ایشان را فریفت و عناوین ظاهری از جمله نام و نشان موجب شد تا فریب بخورند و به هلاکت برسند. این بدان معناست که حتی مخلصون به کسر لام نیز در معرض خطر هستند؛ زیرا یک لحظه ممکن است، گرفتار اعجاب نفس و خودشیفتگی شوند و سقوط کنند.(اعراف، آیات 165 تا 167؛ طه، آیه 96 و 97) پیامبر(ص) می فرماید: فإنّهُ لَيسَ عَبدٌ يَتَعَجَّبُ بِالحَسَناتِ إلاّ هَلَكَ ؛ هيچ بنده اى نيست كه از كارهاى خوبش دچار خودشیفتگى شود، مگر اين كه هلاك گردد.( عدّة الداعي :ص 222. ) امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: هَلَكَ مَن رَضِيَ عَن نَفسِهِ و وَثِقَ بِما تُسَوِّلُهُ لَهُ ؛ كسى كه از خود راضى باشد و به آنچه نفسش در نظر او مى آرايد اعتماد كند، به هلاكت درافتد.( غرر الحكم : 10027.)

امام صادق عليه السلام می فرماید: از شرايع ، دين و آیین های عيسى بن مريم گشت و گذار در شهرها بود. روزى با يكى از ياران خود كه مردى كوته قامت بود و اغلب با عيسى عليه السلام همراهى مى كرد، براى سياحت بيرون رفت. چون عيسى به دريا رسيد با يقين درست گفت: به نام خدا و بر روى آب حركت كرد. مرد كوتاه قد چون ديد عيسى عليه السلام از آب گذشت با يقين درست گفت: به نام خدا و بر روى آب حركت كرد تا به عيسى عليه السلام رسيد. در اين هنگام دچار خودشیفتگی شد … از اين رو در آب فرو رفت و از عيسى كمك خواست. آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بيرون كشيد.(الكافي : ج 2، ص306، حدیث3) امام صادق(ع) می فرماید: قالَ اللّهُ عَزَّ و جلَّ لِداوودَ عليه السلام : يا داوودُ، أنذِرِ الصِّدِّيقينَ ألاّ يُعجَبوا بِأعمالِهِم؛ فإنَّهُ لَيسَ عَبدٌ أنصِبُهُ لِلحِسابِ إلاّ هَلَكَ ؛ خداوند عزّ و جلّ به داود عليه السلام فرمود: اى داود! مؤمنان راستين را هشدار ده كه به اعمال خود مغرور نشوند؛ زيرا بنده اى نيست كه به پاى حسابش كشم، مگر اين كه هلاك شود.( الكافي : ج 2، ص314، حدیث8.) امام على عليه السلام می فرماید : العُجبُ هَلاكٌ، و الصَّبرُ مِلاكٌ ؛ خودپسندى، مايه نابودى است و شكيبايى مايه سامان يافتن [كارها]. (الخصال : ص 506، حدیث3.)

امام باقر (ع) نیز می فرماید: أمّا الثَّلاثُ المُوبِقاتُ : فَشُحٌّ مُطاعٌ، و هَوىً مُتَّبَعٌ، و إعجابُ المَرءِ بِنَفسِهِ؛ اما آن سه خصلت مُهلك عبارتند از: فرمان بردن از خصلتِ سيرى ناپذيرى ، پيروى از هوا و هوس ، و خودشیفتگى.(الخصال :ص 84، حدیث10.) امام صادق(ع) نیز می فرماید: مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَكَ؛ به هر كه خودشیفتگی راه يابد، نابود شود.(الكافي : ج 2، ص313، حدیث2.) 8. آفت خردمندی: خودشیفتگی دشمن درستی و راه صواب و آفت خردورزی است. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: الإعجابُ ضِدُّ الصَّوابِ، و آفَةُ الألبابِ ؛ دشمن درستى و آفت خردهاست ( تحف العقول :ص 74.) آن حضرت هم چنین می فرماید : عُجبُ المَرءِ بِنَفسِهِ أحَدُ حُسّادِ عَقلِهِ ؛ خودشیفتگی انسان، يكى از حسودان خرد اوست.( نهج البلاغة : الحكمة 212 .) و نیز می فرماید: مَن اُعجِبَ بِفِعلِهِ اُصيبَ بِعَقلِهِ ؛ هركه از كردار خویش خوشش آيد و خودشیفته شود، خردش آسيب بيند.( غرر الحكم : 8380.) و هم چنین فرموده است: رِضاكَ عَن نَفسِكَ مِن فَسادِ عَقلِكَ ؛ از خود راضى بودن تو، ناشى از تباهى خرد توست.( غرر الحكم : 5412.) هم چنین ایشان می فرماید: آفَةُ الُّلبِّ العُجبُ؛ آفت خرد، خودشیفتگی است.(غرر الحكم : 3956.) از این رو، آن حضرت هشدار می دهد و می فرماید: اِتَّهِموا عُقولَكُم؛ فإنَّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها يَكونُ الخَطاءُ؛ به خردهايتان خوش بين نباشيد؛ زيرا خطا، ناشى از اعتماد كردن به آنهاست.(غرر الحكم : 2570.)

از نظر آن حضرت(ع) کسی که خودشیفته است، از خرد سودی نبرده است. ایشان می فرماید: المُعجَبُ لا عَقلَ لَهُ ؛ خودشیفته را خِردى نيست.(غرر الحكم : 1008.) چرا که خودشیفتگی عامل زوال عقل است. ایشان می فرماید: العُجبُ يُفسِدُ العَقلَ ؛ خودشیفتگی، خرد را تباه مى كند.(غرر الحكم : 726.) در جایی دیگر میفرماید: إزراءُ الرَّجُلِ عَلى نَفسِهِ بُرهانُ رَزانَةِ عَقلِهِ و عُنوانُ وُفورِ فَضلِهِ، إعجابُ المَرءِ بِنَفسِهِ بُرهانُ نَقصِهِ و عُنوانُ ضَعفِ عَقلِهِ ؛ انتقاد كردن آدمى از خود، دليل استوارى خرد و نشانگر فراوانى فضل اوست . خودشیفتگی آدمى، دليل بر كمبود او و نشانه سستى خرد اوست.(غرر الحكم : 2006 ـ 2007.)

9. عامل حماقت: از مهم ترین آثار و نشانه های خودشیفتگی، حماقت و سفاهت است؛ زیرا وقتی خرد و عقلانیت از گردونه با خودشیفتگی حذف شود، به طور طبیعی حماقت و جهالت به معنای بی خردی جایگزین می شود. امام على عليه السلام می فرماید: العُجبُ حُمقٌ؛ خودپسندى، حماقت است.( غرر الحكم : 62.) و نیز فرموده است: العُجبُ رَأسُ الحَماقَةِ ؛ خودپسندى، رأس حماقت است. (غرر الحكم : 938.) در جایی دیگر می فرماید: العُجبُ رَأسُ الجَهلِ؛ خودشیفتگی، رأس نابخردى است. (غرر الحكم : 414.) جهل در حدیث در مقابل عقل است نه علم. ایشان هم چنین می فرماید: العُجبُ عُنوانُ الحَماقَةِ ؛ خودشیفتگی، نشانه حماقت است. (غرر الحكم : 555.)

امام صادق عليه السلام نیز می فرماید : مَن اُعجِبَ بِنَفسِهِ هَلَكَ، و مَن اُعجِبَ بِرَأيِهِ هَلَكَ، و إنَّ عيسى بنَ مَريمَ عليه السلام قالَ : داوَيتُ المَرضى فشَفَيتُهُم بِإذنِ اللّهِ، و أبرَأتُ الأكمَهَ و الأبرَصَ بِإذنِ اللّهِ، و عالَجتُ المَوتى فأحيَيتُهُم بِإذنِ اللّهِ، و عالَجتُ الأحمَقَ فلَم أقدِرْ عَلى إصلاحِهِ! فقيلَ : يا روحَ اللّهِ، و ما الأحمَقُ ؟ قالَ : المُعجَبُ بِرأيِهِ و نَفسِهِ، الَّذي يَرَى الفَضلَ كُلَّهُ لَهُ لا عَلَيهِ، و يُوجِبُ الحَقَّ كُلَّهُ لِنَفسِهِ و لا يُوجِبُ عَلَيها حَقّا، فذاكَ الأحمَقُ الَّذي لا حِيلَةَ في مُداواتِهِ ؛ هركه خودپسند باشد، نابود شود و هركه خود رأى باشد نابود شود. عيسى بن مريم عليه السلام گفت : من بيماران را مداوا كردم و به اذن خداوند شفايشان دادم. كور مادر زاد و پيس را به اذن خدا بهبود بخشيدم، مردگان را معالجه نمودم و به اذن خدا زنده شان كردم و در صدد معالجه احمق برآمدم ، اما نتوانستم او را اصلاح گردانم! عرض شد: اى روح اللّه ! احمق كيست؟ فرمود: خودرأىِ خودشیفته؛ كسى كه همه فضايل را براى خودش قائل است و عيبى در خود نمى بيند و هر چه حق و حقوق است براى خودش مى داند و براى ديگران نسبت به خود، حقى قائل نيست. اين همان احمق است كه براى درمان او راهِ چاره اى وجود ندارد. (الاختصاص :ص 221.)

10. مانع افزایش: از دیگر آثار مخرب و زیانبار خودشیفتگی آن است که جلو رشد و افزایش و پیشرفت را می گیرد. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: الإعجابُ يَمنَعُ الازدِيادَ؛ خودشیفتگی، مانع پيشرفت و كمال است.( نهج البلاغة : الحكمة 167.)

11. مانع چاره جویی: خودشیفتگی موجب می شود تا انسان ناتوان از انتخاب راه درست و برونرفت از مشکلات شود و حیله و چاره جویی اش ره به جایی نبرد. امیرمومنان (ع) می فرماید: مَن اُعجِبَ بِحُسنِ حالَتِهِ، قَصَّرَ عَن حُسنِ حِيلَتِهِ؛ هركه از نيكويىِ حالت خود دچار خودشیفتگی شود، از چاره انديشى درست در كار خود فرو ماند.( غرر الحكم : 8725.)

12. مانع دانش آموزی: کسی خودشیفته است دنبال علم و دانش نمی رود. امام هادى عليه السلام می فرماید: العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ إلَى الغَمْطِ و الجَهلِ؛ خودشیفتگی، از دانش طلبى باز مى دارد و به تحقير ديگران و جهل فرا مى خواند.( بحار الأنوار : ج 72، ص199، حدیث 27.)

13. مانع توبه : خودشیفتگی مانع کمال یابی و پیشرفت انسان است؛ زیرا گمان جهل و نادانی و نقص و ناتوانی در خود نمی برد و برای جبران آن علم و دانایی و کمالی را نمی جوید. از همین روست که به داشته هایش مغرور است و اگر کار خطایی کرد توبه نمی‌کند. بنابراین، اگر بخواهیم میان بدی همراه با توبه با نیکی همراه خودشیفتگی ارزش گذاری کنیم باید گفت که اولی بهتر از دومی است. امام علی(ع) می فرماید: سَيِّئَةٌ تَسوؤكَ خَيرٌ عِندَ اللّهِ مِن حَسَنَةٍ تُعجِبُكَ ؛گناهى كه بر اثر آن ناراحت شوى، نزد خدا بهتر از كار نيكى است كه تو را دچار خودشیفتگی كند .( نهج البلاغة : الحكمة 46.)

امام صادق(ع) نیز می فرماید: إنَّ الرَّجُلَ لَيُذنِبُ الذَّنبَ فيَندَمُ عَلَيهِ، و يَعمَلُ العَمَلَ فَيَسُرُّهُ ذلِكَ، فَيتَراخى عَن حالِه تِلكَ، فَلأنْ يَكونَ عَلى حالِهِ تِلكَ خَيرٌ لَهُ مِمّا دَخَلَ فيهِ؛ آدمى گناهى مى كند و از آن پشيمان مى شود و سپس كار خوبى انجام مى دهد و خوشحال مى شود و بدين سبب از آن حالتى كه داشت (پشيمانى از گناه) دور مى افتد. در صورتى كه اگر بر همان حالت پشيمانى بماند، برايش بهتر از حالت سُرورى است كه به او دست داده است. (کافی، ج 4، ص 313، حدیث 2)

در روایت دیگر آمده است في رَجُلٍ يَعمَلُ العَمَلَ وَ هُوَ خائفٌ مُشفِق: هُوَ في حالِهِ الاُولى ـ و هُوَ خائفٌ ـ أحسَنُ حالاً مِنهُ في حالِ عُجبِهِ ، امام صادق(ع) درباره آدمى كه گناهى مى كند و به سبب آن دچار ترفرمود : به سر بردن در همان حالت اوّلش ، يعنى ترسان بودن ، براى او بهتر است از حالت خود پسنديش. (الكافي : ج 2، ص 314، حدیث7.)

و نیز امام صادق(ع) فرموده است: يَدخُلُ رَجُلانِ المَسجِدَ أحَدُهُما عابِدٌ و الآخَرُ فاسِقٌ، فيَخرُجانِ مِنَ المَسجِدِ و الفاسِقُ صِدِّيقٌ و العابِدُ فاسِقٌ؛ و ذلِكَ أنَّهُ يَدخُلُ العابِدُ المَسجِدَ و هُوَ مُدِلٌّ بِعِبادتِهِ و فِكرَتُهُ في ذلِكَ، و يَكونُ فِكرَةُ الفاسِقِ في التَّنَدُّمِ عَلى فِسقِهِ، فيَستَغفِرُ اللّهَ مِن ذُنوبِهِ ؛امام صادق عليه السلام : دو مرد وارد مسجد مى شوند يكى از آن دو عابد است و ديگرى فاسق، اما هنگامى كه از مسجد بيرون مى روند آن فاسق به صدّيق (مؤمن راستين) تبديل شده است و آن عابد به فاسق. علّتش اين است كه وقتى آن عابد وارد مسجد مى شود، به عبادت خود مى نازد و همه فكرش در اين باره است. اما فاسق در انديشه پشيمانى از بد كردارى خويش است و از اين رو ، براى گناهان خود از خداوند طلب آمرزش مى كند.( علل الشرائع :ص 354، حدیث1.) امام رضا(ع) نیز می فرماید: إنَّ رَجُلاً كانَ في بَني إسرائيلَ عَبَدَ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى أربَعينَ سَنَةً فلَم يَقبَلْ مِنهُ، فقالَ لِنَفسِهِ : ما اُوتيتَ إلاّ مِنكِ، و لا الذَّنبُ إلاّ لَكِ، فأوحَى اللّهُ تَبارَكَ وَ تعالى إلَيهِ : ذَمُّكَ نَفسَكَ أفضَلُ مِن عِبادَةِ أربَعينَ سَنَةً؛ مردى از بنى اسرائيل خداوند تبارك و تعالى را چهل سال عبادت كرد، اما عبادتش پذيرفته نشد. به خودش گفت: عيب كار از خود توست و كسى جز خودت مقصّر نيست. پس خداى تبارك و تعالى به او وحى فرمود كه اين نكوهش (انتقاد) تو از خودت، برتر از عبادت چهل سال بود.( قرب الإسناد :ص 392، حدیث1371.)

14. بدترین کار: خودشیفتگی بدترین کار است. از این روست که از آن نهی شده است. امام على عليه السلام می فرماید: شَرُّ الاُمورِ الرِّضا عَنِ النَّفسِ؛ بدترين كار از خود راضى بودن است.( غرر الحكم : 5723.)

15. افزایش ناراضیان: با خودشیفتگی و رضایت به خود، افراد ناراضی افزایش می یابد. امام على عليه السلام می فرماید: إيّاكَ أن تَرضى عَن نَفسِكَ فَيَكثُرَ السّاخِطُ عَلَيكَ ؛ مبادا از خود راضى باشى كه در اين صورت نا راضيانِ از تو زياد مى شوند.( غرر الحكم : 2642.)

16. نشانه تباهی عقل: خودشیفتگی و رضایت از خود نشانه تباهی عقل و خرد است. امام على عليه السلام می فرماید: رِضاكَ عَن نَفسِكَ مِن فَسادِ عَقلِكَ ؛ از خود راضى بودنت، برخاسته از تباهى خرد توست.( غرر الحكم : 5412.)

17. آشکار شدن بدی ها و عیوب: امام على عليه السلام می فرماید: بِالرِّضا عَنِ النَّفسِ تَظهَرُ السَّوءاتُ و العُيوبُ ؛ به سبب از خود راضى بودن، بديها و عيبها آشكار مى شود.( غرر الحكم : 4356.) و نیز می فرماید: مَن رَضِيَ عَن نَفسِهِ ظَهَرَت عَلَيهِ المَعايِبُ؛ هر كه از خود راضى باشد، عيبهايش آشكار مى شود.( غرر الحكم : 8813.)

18. ناخشنودی خدا: امام على عليه السلام می فرماید: رِضا العَبدِ عَن نَفسِهِ مَقرونٌ بِسَخَطِ رَبِّهِ؛ از خود راضى بودنِ آدمى، با ناراضى بودن پروردگارش همراه است.( غرر الحكم : 5440.)

19. حقیر در نزد خدا: امام على عليه السلام می فرماید : مَن كانَ عِندَ نَفسِهِ عَظيما كانَ عِندَ اللّهِ حَقيرا؛ هر كه در نظرِ خودش بزرگ باشد، نزد خدا كوچك است .( غرر الحكم : 8609.)

20. مغبون: امام على عليه السلام می فرماید : الرّاضي عَن نَفسِهِ مَغبونٌ، و الواثِقُ بِها مَفتونٌ؛ كسى كه از خود راضى باشد، مغبون گشته و كسى كه به نفس خود اعتماد كند، فريب خورده است.( غرر الحكم : 1902.)

21. کمرشکن: خودشیفتگی کمر انسان را می شکند و اجازه رشد به او نمی دهد. امام باقر عليه السلام : ثَلاثٌ قاصِماتُ الظَّهرِ : رَجُلٌ استَكثَرَ عَمَلَهُ، و نَسِيَ ذُنوبَهُ، و اُعجِبَ بِرَأيِهِ ؛ سه چيز كمر شكن است: مردى كه كار خود را زياد شمارد و گناهانش را از ياد برد و شيفته رأى خود باشد.( الخصال :ص 112، حدیث85.)

22. فساد عبادت: عبادت با خودشیفتگی تباه می شود و به جای نزدیکی و تقرب به خدا، از خدا دور می شود. پیامبر(ص) در حدیث قدسی از خدا نقل می‌کند که فرمود: قالَ اللّهُ تَعالى : أنا أعلَمُ بِما يَصلُحُ بِه أمرُ عِبادي، و إنَّ مِن عِبادِيَ المُؤمِنينَ لَمَن يَجتَهِدُ في عِبادَتِهِ، فيَقومُ مِن رُقادِهِ و لَذيذِ وسادِهِ، فيَجتَهِدُ و يُتعِبُ نَفسَهُ في عِبادَتي، فأضرِبُهُ بِالنُّعاسِ اللَّيلةَ و اللَّيلَتَينِ نَظَرا مِنّي لَهُ، و إبقاءً عَلَيهِ، فيَنامُ حتّى يُصبِحَ، فيَقومُ ماقِتا لِنَفسِهِ و زارِيا عَلَيها، و لَو اُخَلّي بَينَهُ و بَينَ ما يُريدُ مِن عِبادَتي لَدَخَلَهُ مِن ذلكَ العُجبُ بِأعمالِهِ، فيَأتيهِ ما فيهِ هَلاكُهُ لِعُجبِهِ بِأعمالِهِ، و رِضاهُ عَن نَفسِهِ؛ حتّى يَظُنَّ أنَّهُ قَد فاقَ العابِدينَ، و جازَ في عِبادَتِهِ حدَّ التَّقصيرِ، فيَتَباعَدَ مِنّي عِندَ ذلكَ و هُوَ يَظُنُّ أنَّهُ قَد تَقَرَّبَ إلَيَّ ؛ من بهتر مى دانم كه چه چيز به صلاح كار بندگان من است. برخى از بندگان مؤمن من هستند كه در عبادت مى كوشند. از بستر خويش بر مى خيزند و سر از بالين لذّتبخش خود بر مى دارند و در عبادت من مى كوشند و خود را به رنج و زحمت مى اندازند، اما من از روى لطف و براى حفظ او يكى دو شب چرت را بر او غالب مى سازم و در نتيجه، خواب مى ماند و صبح كه بر مى خيزد از دست خود عصبانى است و خويشتن را ملامت مى كند. اگر جلوى او را وا گذارم كه هر چه مى خواهد مرا عبادت كند، از اعمال خويش دچار خودشیفتگی مى شود و در نتيجه، مهلكه ها به سراغش مى آيد؛ چه، بر اثر مغرور شدن به اعمالش و از خود راضى گشتن خيال مى كند كه بالا دست عابدان شده و در عبادت خويش ديگر تقصير نمى كند [و حق عبادت را چنان كه بايد مى گزارد] و بدين سبب از من دور مى شود در حالى كه مى پندارد به من نزديك شده است.( عدّة الداعي :ص 222.) عيسى عليه السلام می فرماید : يا مَعشَرَ الحَوارِيِّينَ، كَم مِن سِراجٍ أطفَأتهُ الرّيحُ، و كَم مِن عابِدٍ أفسَدَهُ العُجبُ ! ؛ اى گروه حواريان! بسا چراغى كه باد آن را خاموش كرد و بسا عابدى كه خودشیفتگى تباهش ساخت. (بحار الأنوار : ج72، ص322، حدیث37.)

امام باقر يا امام صادق عليهما السلام می فرماید: إنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى يَقولُ : إنَّ مِن عِبادي مَن يَسألُني الشَّيءَ مِن طاعَتي لاُحِبَّهُ، فأصرِفُ ذلكَ عَنهُ لِكَي لا يُعجِبَهُ عَمَلُه ؛ خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: برخى از بندگان من از من توفيق طاعتى مى طلبند تا بدان وسيله دوستشان بدارم، اما من آن را به آنان نمى دهم، مبادا از عمل خود دچار خودشیفتگى شوند.( الزهد للحسين بن سعيد :ص 68، حدیث179.)

درجات خودشیفتگی

اصولا امور باطنی دارای درجات و مراتب متعددی است؛ پس همان طوری که ایمان و تقوا دارای سه درجه هستند، کفر و شرک نیز دارای درجاتی است. خودشیفتگی نیز دارای درجات و مراتبی است که در روایات بیان شده است.

امام كاظم عليه السلام می فرماید: العُجبُ دَرَجاتٌ، مِنها : أن يُزَيَّنَ لِلعَبدِ سُوءُ عَمَلِهِ فيَراهُ حَسَنا فيُعجِبَهُ و يَحسَبَ أنَّهُ يُحسِنُ صُنعا، و مِنها : أن يُؤمِنَ العَبدُ بِرَبِّهِ فيَمُنَّ عَلَى اللّهِ عَزَّ و جلَّ و للّهِ عَلَيهِ فيهِ المَنُّ ؛ خودپسندى درجاتى دارد؛ يكى از آنها اين است كه كردار زشت بنده به نظرش زيبا جلوه كند و آن را نيكو بيند و خوشش آيد و پندارد كه كار خوبى مى كند. يكى ديگر اين است كه بنده به پروردگارش ايمان آورد و براى اين كار، بر خداوند عزّ و جلّ منّت گذارد، حال آن كه در اين كار، خداوند را بر او منّت است.( الكافي : ج2، ص313، حدیث3.)

درمان بیماری خودشیفتگی

در روایات راهکارهایی برای درمان بیماری خودشیفتگی بیان شده که می‌تواند آثار زیانبار آن را درمان کند. انسانی که به تعبیر پیامبر(ص) منم منم می‌کند(صحيح مسلم : ج 3، ص1697، حدیث 38.) باید کارهایی را انجام دهد تا از این بیماری رهایی یابد.

از جمله راهبردهای درمانی که به حوزه های شناختی و رفتاری باز می گردد می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. کم شمردن کار خیر: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در توصيف خردمند ـ فرمود: يَستَكثِرُ قَليلَ الخَيرِ مِن غَيرِهِ، و يَستَقِلُّ كَثيرَ الخَيرِ مِن نَفسِهِ ؛ خوبى اندك ديگران را زياد مى بيند و خوبى هاى بسيار خود را اندك مى شمارد. (الخصال :ص 433، حدیث17 .) از آن جایی که خودشیفته دچار حماقت و سفاهت می شود و خرد خود را تباه می‌کند، با این روش می‌تواند خود را از بیماری خودشیفتگی و حماقت آن رها سازد. آن حضرت(ع) حتی در مواردی که دیگران کارش را ارزشمند و بزرگ می شمارند، فرمان می دهد که آن را خرد بر شمارند. ایشان می فرماید: لا تَستَكثِروا الخَيرَ و إن كَثُرَ في أعيُنِكُم ؛ خوبى را زياد مشماريد، هرچند در نظر شما زياد آيد. الأمالي للصدوق :ص 518، حدیث707 . )

امام على عليه السلام نیز می فرماید: إنَّ للّهِ عِبادا … لا يَستَكثِرونَ لَهُ الكَثيرَ، و لا يَرضَونَ لَهم مِن أنفُسِهِم بِالقَليلِ، يَرَونَ في أنفُسِهِم أ نَّهُم أشرارٌ، و إنَّهُم لَأكياسٌ و أبرارٌ ؛ همانا خدا را بندگانى است كه … زياد را براى او زياد نمى شمارند و از خويشتن به عبادتِ كم ، رضايت نمى دهند، خود را مردمانى بد مى بينند، در حالى كه افرادى زيرك و نيكو كارند.(تحف العقول :ص 394 .) امام باقر عليه السلام می فرماید : اِستَقلِلْ مِن نَفسِكَ كَثيرَ الطّاعَةِ للّهِ؛ إزراءً عَلَى النَّفسِ و تَعَرُّضا لِلعَفوِ ؛ هر چند نفْست بسيار طاعت خدا كند، باز آن را كم شمار تا بدين وسيله نفْس را زبون سازى و خود را در معرض عفو [خدا] قرار دهى. (تحف العقول :ص 285.)

این روش در درمان وسواس فکری – عملی نیز به کار گرفته می شود و شخص را وادار می کنند تا برای رهایی بر خلاف تصوری که دارد رفتار نماید و مثلا چیز غیر بهداشتی را بخورد تا از وسواس شدید بهداشتی که اضطراب وسواسی فکری – عملی است رهایی یابد. امام كاظم عليه السلام می فرماید: لا تَستَكثِروا كَثيرَ الخَيرِ ؛ خوبى بسيار را، بسيار مشماريد. (الأمالي للمفيد :ص 157، حدیث 8 .)

این نهی برای آن است که دچار خودشیفتگی نشوید. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در جایی دیگر می فرماید : بَينَما موسى عليه السلام جالِسا إذ أقبَلَ إبليسُ و عَلَيهِ بُرنُسٌ ذو ألوانٍ … فقالَ لَهُ موسى : فما هذا البُرنُسُ ؟ قالَ: بِهِ أختَطِفُ قُلوبَ بَني آدمَ، فقالَ موسى : فأخبِرْني بِالذَّنبِ الَّذي إذا أذنَبَهُ ابنُ آدمَ استَحوَذتَ عَلَيهِ؟ قالَ : إذا أعجَبَتهُ نَفسُه، و استَكثَرَ عَمَلَه، و صَغُرَ في عَينِهِ ذَنبُه؛ موسى عليه السلام نشسته بود كه ابليس با برنس و کلاه قلندری رنگارنگ(یا عبا و جبه کلاه دار زهاد) وارد شد… موسى به او فرمود: اين برنس چيست؟ گفت: به وسيله آن، دلهاى فرزندان آدم را مى ربايم. موسى فرمود: اينك مرا از آن گناهى خبر ده كه هرگاه فرزند آدم انجامش دهد، تو بر او مسلّط مى شوى؟ ابليس گفت: هرگاه خودشیفته شود و عملش را بسيار شمارد و گناهش در چشم او كوچك آيد. (الكافي : ج 2، ص314، حدیث8.)

امام صادق عليه السلام به انسان هشدار می دهد و می فرماید: ابليس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ به لشكريانش گفت: إذا استَمكَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ في ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ؛ فإنَّهُ غَيرُ مَقبولٍ مِنهُ : إذا استَكثَرَ عَمَلَهُ، و نَسِيَ ذَنبَهُ، و دَخَلَهُ العُجبُ؛ اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم ، ديگر باكى ندارم كه چه كارى مى كند؛ زيرا آن كار از او پذيرفته نمى شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود.( الخصال : ص112، حدیث86.)

اگر بخواهیم از شیوه ابلیس رها شویم باید شیوه فرشتگان را برگزنیم. امام على عليه السلام ـ در وصف فرشتگان ـفرمود :و لَم يَتَوَلَّهُمُ الإعجابُ فيَستَكثِروا ما سَلَفَ مِنهُم، و لا تَرَكَت لَهُمُ استِكانَةُ الإجلالِ نَصيبا في تَعظيمِ حَسَناتِهِم ؛ و خودپسندى بر آنان حاكم نگشته است، تا در نتيجه عبادتهاى خود را بسيار شمارند و خضوع در برابر جلال و عظمت خدا، جايى براى اين كه حسنات خود را بزرگ ببينند، نگذاشته است.( نهج البلاغة : الخطبة 91.)

2. خداشناسی و معرفت به غنای هویتی خدا: از جمله راهبردهایی درمانی برای بیماری روانی خودشیفتگی ، راهبرد شناختی با شناخت از خداوند و توانایی اوست. در این راهبرد شخص باید صفات فقری خود را به یاد آورد و صفات خداوند غنی بالذات را که هرگز فقیر هویتی و ذاتی به غنی ذاتی نرسد. امیرمومنان امام علی(ع) درباره این راهبرد درمانی می فرماید: إذا زادَ عُجبُكَ بِما أنتَ فيهِ مِن سُلطانِكَ، فحَدَثَت لَكَ اُبَّهةٌ أو مَخِيلَةٌ، فانظُرْ إلى عِظَمِ مُلكِ اللّهِ و قُدرَتِهِ مِمّا لا تَقدِرُ عَلَيهِ مِن نَفسِكَ؛ فإنَّ ذلكَ يُلَيِّنُ مِن جِماحِكَ، و يَكُفُّ عَن غَربِكَ، و يَفيءُ إلَيكَ بِما عَزَبَ عنكَ مِن عَقلِكَ ؛ هرگاه خودشیفتگی ات بر اثر قدرتى كه دارى، زياد شد و تكبّر يا نخوتى در تو پيدا گشت، به بزرگى پادشاهى و قدرت و توانايى خدا بر چيزهايى كه تو قادر به آنها نيستى، بيانديش؛ زيرا اين كار سركشى تو را فرو مى نشاند و جلوى سرمستى و غرور تو را مى گيرد و عقل دور گشته از تو را به تو باز مى گرداند.( غرر الحكم : 4168.)

3. خودشناسی و شناخت فقر هویتی انسان : این نیز در راستای همان راهبرد شناختی است. به همان میزان که انسان باید صفات الهی را دریابد باید نقص خود را بشناسد. این گونه است که خودشیفتگی از میان می رود. انسانی که هر چیزی که دارد از خودش نیست بلکه وجود و صفاتش هماره نیازمند افاضات وجودی و فضلی خداوند است، نمی‌تواند به امری که مال خودش نیست و مالکیتی ندارد، مغرور و خودشیفته شود. در حقیقت خودشناسی واقعی او را به فقر هویتی می رساند و دیگر خودشیفتگی را کنار می نهد. امام علی(ع) می فرماید: ما لاِبنِ آدمَ و العُجبَ ؟! و أوَّلُهُ نُطفَةٌ مَذِرَةٌ، و آخِرُهُ جيفَةٌ قَذِرَةٌ، وَ هُوَ بَينَ ذلكَ يَحمِلُ العَذِرَةَ؟! ؛ آدميزاده را چه به خودپسندى؟! آغازش نطفه اى گنديده است و فرجامش لاشه اى پليد و در اين ميان انبان نجاست است!( غرر الحكم : 9666.) ایشان در جایی دیگر می فرماید: سُدَّ سَبيلَ العُجبِ بِمَعرِفةِ النَّفسِ ؛ راه خودپسندى را با خود شناسى ببند.( تحف العقول :ص 285.)

4. آخرت شناسی: از دیگر راهبردهای درمانی که به حوزه شناختی ارتباط دارد، راهبرد آخرت شناسی و پاسخ گویی در قیامت نسبت به اعمال و افکار است. وقتی انسان دریابد که موجودی مسئول و پاسخ گو است، دست از خودشیفتگی و منم منم بر می دارد و به کارها و توانایی های خویش مغرور نمی شود و از خودشیفتگی رها می شود. امام علی(ع) می فرماید: إن كانَ المَمَرُّ عَلَى الصِّراطِ حَقّا فالعُجبُ لِما ذا ؟!؛ اگر گذشتن از صراط راست است، پس چرا خودپسندى؟!( الأمالي للصدوق :ص 56، حدیث12.)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا