اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

علل، آثار و شیوه های جامعه گریزی

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان اجتماعی باید بیاموزد چرا و چگونه می تواند از اجتماع به بهترین شکل بهره برد و برای تکامل و رشد خود و دیگران از آن سود برد. جامعه پذیری ظرفیتی است که در همه انسان ها وجود دارد و تنها باید با علم و عمل ظهور و بروز کند؛ اما برخی از افراد به عللی دچار جامعه گریزی شده و برای خود و دیگران اسباب دردسر و زحمت شده و اختلالات اجتماعی را سبب می شوند. شناسایی علل و آثار و نیز شیوه های جامعه گریزی می تواند در پیشگیری و درمان این معضل اجتماعی یاری رساند. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا نگره آفریدگار و پروردگار را درباره آن جویا شود. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

جامعه پذیری، مهارتی اکتسابی

هر انسانی به عللی ذاتی چون هویت فقری ذاتی(فاطر، آیه 15)، فضلیت ذاتی(نساء، آیه 36؛ اسراء، آیه 21؛ زخرف، آیه 32) ، رفعت ذاتی و تسخیرگرایی(زخرف، آیه 32) گرایش به اجتماع دارد ؛ زیرا چاره ای جز این به اقتضای پرسش و مسالت ذات نیست.

البته فرآیند جامعه پذیری یک دفعه بروز و ظهور نمی یابد، بلکه به شکل آهسته و کم کم رخ می نماید؛ زیرا نیازمند تعلیم، تربیت، آموزش و پرورش است. اصولا جامعه پذیری جزو مهارت های انسانی است که علم و عمل در آن نقش اساسی دارد تا به شکل ملکه و مقوم در وی در آید و ظهور کند. برای تحقق صفتی به عنوان ملکه و مقوم ذات لازم است تا آموزش و پرورش پیوسته ای باشد تا آن چه آموخته به عنوان عادت و طبیعت ثانوی در آید. از دیرباز کودکان توسط والدین و خویشاوندان و دیگران آموزش و پرورش می یافتند تا قوانین، سنت ها و مقررات جامعه را بشناسند و به آن عادت کنند و از هنجارشکنی و مخالفت با سنت های شفاهی و کتبی و قوانین و مقررات اجتماعی بیان شده اجتناب کنند. از این روست که جامعه پذیری در قالب اخلاق اجتماعی و قوانین و مقررات به همگان به ویژه کودکان آموخته می شود تا این گونه نظم و نظام اجتماعی سامان یافته و از نسلی به نسلی دیگر منتقل شود.

در فرهنگ قرآنی نیز آموزش و پرورش جامعه پذیری کودکان بلکه همگان در دستور کار قرار گرفته است. از مهم ترین وظایف والدین، آموزش و پرورش کودکان بر اساس سامانه جامع اسلام و شرایع عملی آن است. از این روست که خداوند می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و نگهاست‏ حفظ كنيد بر آن آتش فرشتگانى خشن و سختگير گمارده شده اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مامورند انجام مى‏ دهند. (تحریم، آیه ۶)

از نظر قرآن، ایجاد هنجارها و مراقبت و محافظت بر ارزش ها یک رویه اجتماعی همگانی است و امت و امام نیز باید در این فرآیند جامعه پذیری افراد نقش مستقیم و کلیدی را ایفا کنند. از این روست که واجباتی به عنوان فریضه امر به معروف و نهی از منکر بر همگان واجب شده تا دیگران را با توصیه های به حق در مقام اندیشه و صبر در مقام انگیزه، جامعه پذیری را تشویق، ترغیب و تثبیت کنند. نظام تولای و ولایت متقابل در امر به معروف و نهی از منکر بر اساس همین ضرورت آموزش و پرورش مهارت جامعه پذیری در نظام شریعتی اسلام سامان و تعریف شده است.(توبه، آیه 71)

به هر حال، جامعه پذیری، مهارتی اکتسابی است که در یک فرآیندی شکل گرفته و رشد می یابد و به شکل ملکه و سپس مقوم ذاتی تقویت و تثبیت می شود. این بدان معناست که هر یک از افراد جامعه در قبال دیگری مسئولیت دارد تا به عنوان آموزگار و پروردگار به آموزش و پرورش دیگران در راستای جامعه پذیری مثبت و سالم هنجاری و ارزشی اقدام کند و مسئولیت خود را در قبال دیگران به انجام برساند تا این گونه خود نیز از خسران و زیان ابدی رهایی یابد و از اسفل سافلین نجات و به کمالات خلافت اللهی و مظهریت در ربوبیت برسد.(عصر، آیات 1 تا 3؛ تین، آیات 3 تا 5؛ و آیات دیگر)

جامعه گریزی، بحران شخصیتی و اجتماعی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، جامعه گریزی به عنوان یک روحیه فردی و رویه اجتماعی چیزی جز بحران شخصیتی و اجتماعی در فرد نیست؛ زیرا انسانها موجوداتی هستند که گرایش به اجتماع در ذات آنان به علل و عوامل قرار داده شده است. بنابراین، جامعه گریزی به عنوان یک بیماری قلمداد می شود. البته باید توجه داشت که مراد از جامعه گریزی، گریز از جامعه در یک مقطع زمانی کوتاه برای اعتکاف، چله نشینی یا تغییر وضعیت اجتماعی در قالب اعتزال اجتماعی چنان که اصحاب کهف انجام داده اند، نیست؛ بلکه مراد از جامعه گریزی عدم حضور در اجتماعات، عدم پذیرش نقش اجتماعی و مسئولیت اجتماعی، عدم تعامل با مردم و عدم ایجاد روابط اجتماعی کلامی و رفتاری با آنان است.

جامعه گریزی می تواند به علل و عوامل چندی رخ دهد. به عنوان نمونه جامعه گریزی به عنوان یک شیوه کسب کمالات که در قالب مکتب رهبانیت مسیحی و ریاضت هندی سامان می یابد و شخص به اختیار، آزادانه و بدون فشار اجتماعی با گوشه گیری و عزلت بر آن است تا به تقویت روان خویش بپردازد و قدرت های دنیوی را به دست آورد و یا برای آخرت خویش تلاش کند و رضایت خداونید را بجوید.

با توجه به آن چه گفته شد باید گفت که اعتزال مقطعی به معنای جامعه گریزی نیست؛ زیرا این اعتزال آگاهانه از سوی شخص یا اشخاصی پی گرفته می شود که نه تنها توانایی حضور اجتماعی و فعالیت و نقش و مسئولیت اجتماعی را دارا هستند، بلکه اصولا چنین نقش هایی را داشته و فعالیت اجتماعی فعالانه و مشارکت مثبت و سازنده ای هم داشته اند؛ اما به دلایلی در یک مقطع زمانی برای اهدافی از جامعه اعتزال و دوری می کنند و گوشه عزلت می گیرند؛ چنان که اصحاب کهف برای تغییر شرایط اجتماعی و کاهش فشار از سوی بت پرستان ، اعتزال کردند و خداوند داستان اعتزال آنان را با همین نام در سوره کهف بیان کرده است.

هم چنین اعتکاف و چله نشینی را نمی توان به عنوان جامعه گریزی دسته بندی کرد، بلکه این نوع اعمال نه تنها منفی و ضد هنجاری و ضد ارزشی نیست، بلکه رفتاری مثبت و سازنده و ارزشی است؛ زیرا به تقویت روحیه افراد می انجامد و توانایی آنان را در ایجاد ارتباط و نقش مثبت اجتماعی می افزاید. بی گمان داستان چله نشینی رهبری اجتماعی چون حضرت موسی علیه السلام(بقره، آیه 5؛ اعراف، آیه 142) و اعتکاف مومنان در مساجد از جمله رویه های مثبت اجتماعی است که اصلا یا هیچ ارتباطی به جامعه گریزی ندارد، یا اگر بخواهیم آن را نیز جزو جامعه گریزی دسته بندی کنیم باید عنوان جامعه پذیری مثبت و سازنده را به آن بدهیم؛ زیرا این نوع جامعه گریزی بر خلاف جامعه گریزی منفی و ضد ارزشی ، دارای آثار مثبتی برای فرد و اجتماع است؛ در حالی جامعه گریزی منفی جز ضرر و زیان به فرد و اجتماع ثمره ای ندارد.

عوامل جامعه گریزی از منظر قرآن

اگر جامعه گریزی را شامل جامعه گریزی مثبت و منفی بدانیم باید گفت از نظر قرآن جامعه گریزی افراد می تواند به چند عامل و علت باشد که مهم ترین آن ها عبارتند از:

  1. خداترسی: از مهم ترین عوامل جامعه گریزی می بایست به خداترسی اشاره کرد. در اصطلاحات قرآنی از این حالت به عنوان رهبانیت یاد شده است. (حدید، آیه 27) رهبانيّت از مادّه «رهب» به معناى ترسى است كه توأم با اضطراب و پرهيز باشد،( مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 366، «رهب».) عبادت مخصوص ترسايان و نصارا كه معناى ترس و خوف از آن ظاهر بوده، با عزلت و گوشه گيرى از جامعه و زندگى فردى در كوهها و صومعه ها همراه بوده است. آنها در ديْرها پناه مى گرفتند و زنان را ترك مى كردند.( مجمع البيان، طبرسی، ج 9 – 10، ص 365؛ مجمع البحرين، طریحی، ج 1، ص 230، «رهب».) تواريخ موجود مسيحيّت نشان مى دهد كه رهبانيّت به صورت فعلى در قرون اوّل مسيحيّت وجود نداشته و پيدايش آن را بعد از قرن سوم ميلادى هنگام ظهور امپراطورى رومى به نام «ديسيوس» و مبارزه شديد او با پيروان مسيح مى دانند، آنها بر اثر شكست از اين امپراطور به كوهها و بيابانها پناه بردند. (دائرة المعارف قرن بيستم، ج 4، ص 297، مادّه «رهب».)اين مطلب به صورت دقيق در روايتى از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله)نقل شده كه روزى آن حضرت به «ابن مسعود» فرمود: «مى دانى رهبانيّت از كجا پيدا شد»؟ عرض كرد: خدا و پيامبرش آگاه ترند، فرمود: بعد از عيسى(عليه السلام) جمعى از جبّاران ظهور كردند و مؤمنان سه مرتبه با آنها پيكار نموده و شكست خوردند لذا به بيابانها متوارى شدند و به انتظار ظهور پيامبر موعود عيسى(عليه السلام) در غارهاى كوهها به عبادت مشغول گشتند.( مجمع البيان، ج 9 – 10، ص 366.) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این نوع جامعه گریزی در قالب رهبانیت، نادرست و خلاف نقش خلافت الهی انسان و مسئولیت های اجتماعی اوست.(حدید، آیه 27) بنابراین، کسی نمی تواند حلال خدا را بر خود حرام سازد و از اجتماع و مواهب و حسنات الهی آن بهره مند نشود و به دیگران بهره نرساند.(مائده، آیه 87؛ عصر، آیات 1 تا 3) دور شدن از اجتماع و جامعه گریزی مانع جدی در سر راه رشد شخصیتی و شخصی افراد و رسیدن به کمالات الهی انسانیت است. از این روست که حضور در اجتماع به عنوان یک ضرورت تعریف شده است؛ چنان که بهره گیری از دنیا و کمک به دیگران در قالب انفاقات متنوع و متعدد نیز بخشی از مسیر رشدی و رسیدن به مقام احسان و اکرام است که انسان باید به آن برسد.(بقره، آیات 2 تا 5 و آیات بسیار دیگر)
  2. خداگرایی: برخی از مردم برای این که از هر آن چه غیر خدا است خود را برهانند از اجتماع جدا می شوند. از نظر قرآن، خداگرایی کار بسیار خوبی است؛ ولی نباید آن را با اجتماع گریزی یکسان دانست؛ زیرا انسانی که به سوی خدا از هر چیزی از جمله مردم می گریزد ، باید میان تعلق و متعلق فرق بگذارد. به این معنا که آن چه از نظر قرآن مذموم است محبت به متعلق جدا از وجه الهی آن است؛ اما اگر انسان نسبت به چیزی به عنوان آیت الهی بنگرد و به این عنوان بدان محبت ورزد نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح و پسندیده است. انسان باید تعلقات خویش را از متعلقات بردارد و به گونه ای نباشد که در دام متعلق بیافتد. پس اگر دل به متعلق نسپارد و تعلق خاطری نداشته باشد، باید با متعلق به گونه ای رفتار کند که گویی با آیت الهی برخورد می کند. در این صورت هرگز اجتماع گریز به این معنا نخواهد بود که در مردم برای مردم نباشد؛ بلکه هماره در میان مردم به خدمت مردم به عنوان خلیفه الهی مشغول می شود تا این گونه آنان را به کمالات بایسته و شایسته برساند. این که خداوند می فرماید: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ؛ پس از هر چیزی به سوی خدا فرار کنید (ذاریات، آیه 50)، به معنای عدم دلبستگی و محبت به متعلقات است؛ وگرنه دیگرگریزی و خداگرایی به معنای عدم حضور در اجتماع و کمک به مردم نیست؛ چرا که خداوند در آیات سوره عصر تنها راه رهایی از خسران ابدی را حضور اجتماعی در قالب تواصی به حق و تواصی به صبر دانسته است. از نظر قرآن پیامبران(ع) به سبب خدا گرایی در مقاطعی از جامعه و اجتماع انسانی دور می شدند تا بر اساس رویه بت پرستی آنان عمل نکنند؛ زیرا گاه فشار اجتماعی به گونه ای است که بدون حضور در اجتماع و جامعه گریزی نمی توان از عملی زشت و نابهنجار که به شکل پدیده اجتماعی درآمده است، دوری کرد. از این رو، اعتزال از اجتماع برای رهایی از این معضل می تواند راهکار مناسب و چاره جویی مقطعی نه دایمی باشد.(مریم، آیات 48 و 49) هم چنین زنان برای حفظ موقعیت خود بهتر است که کم تر در اجتماع ظاهر شوند و به گونه ای با کاهش تردد در اجتماع و استقرار در خانه، خود و دیگران را از بسترهای گناه دور نگه دارند.(احزاب، آیه 33)
  3. مردم گریزی: جامعه پذیری به معنای مردم گریزی می تواند مثبت و منفی باشد. از نظر قرآن اگر مردم گریزی مقطعی و برای بهبود وضعیت خود و تغییر وضعیت دیگران باشد، رویه ای مثبت و سازنده است؛ چنان که اصحاب کهف این رویه را در پیش گرفتند و اعتزال داشتند.(کهف، آیه 16) اما اگر این رویه به سبب روحیه ترس از حضور در اجتماع و تعامل با مردم باشد، امری منفی است؛ زیرا انسان بدون اجتماع به کمالی نمی رسد و نمی تواند مسئولیت خلافت الهی خود را انجام دهد.(عصر، آیات 1 تا 3) البته برخی از افراد از مردم به جهاتی دیگر هراسان هستند. اصولا ناتوانی در ارتباط اجتماعی یا ترس از اذیت و آزار یا تمسخر شدن موجب می شود که این افراد از اجتماع گریزان شوند. لازم است تا این افراد با شیوه ها و اصول تقویت مهارت های اجتماعی به جامعه بازگردند و ترس واهی آنان برطرف شود.
  4. دنیا گریزی: اعتزال به معنای دنیا گریزی می تواند مثبت یا منفی باشد؛ زیرا اگر مراد از دنیا عدم بهره گیری از طیبات آن بدون گرایش تعلقی و محبتی است؛ چنین گریزی جایز و روا نیست؛ زیرا انسان باید از دنیا برای رشد خویش و دیگران بهره گیرد و آن را بهترین ابزار رشد بداند و به مسئولیت خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت عمل کند. خداوند می فرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ؛ اى پيامبر بگو: زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و نيز روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده بگو اين نعمتها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‏ اند و روز قيامت نيز خاص آنان است. اين گونه آيات خود را براى گروهى كه مى‏ دانند به روشنى بيان مى ‏كنيم. (اعراف، آیه ۳۲) اما دنیا گریزی به معنای گریز از تعلقات دنیوی امری پسندیده است. البته برخی همانند مرتاضان هندی دنیاگریز هستند ولی این دنیا گریزی به معنای مطلق دنیاگریزی نیست، زیرا اینان طالب قدرت های دنیوی هستند که فراتر از لذت های مادی دنیوی است. در حقیقت لذت های معنوی از جنس دنیا است که آنان را به دنیا گریزی می کشاند. این نوع از دنیا گریزی چیزی جز دنیا گرایی در مرتبه دیگر نیست. در حقیقت محبت دنیا می تواند شامل اموری باشد که از جمله آن ها تفاخر به قدرت های معنوی است.(آل عمران، آیه 14؛ حدید، آیه 20) به سخن دیگر، اینان دنبال همان لهو و لعب دنیا در مرتبه ای بالاتر از دیگران هستند.
  5. آخرت گرایی: آخرت گرایی در قالب جامعه گریزی رویه ای است که رهبانت در پیش گرفته است.(حدید، آیه 27) از نظر اسلام رهبانیت معنایی ندارد؛ زیرا انسان باید در اجتماع خود و دیگران را به کمال برساند(عصر، آیات 1 تا 3) و حسنات دنیا و آخرت را با هم بخواهد.(بقره، آیه 201)

آثار منفی و زیانبار جامعه گریزی

جامعه گریزی به عنوان یک روحیه فردی شخصیتی و رویه رفتار اجتماعی، از نظر اسلام باید تغییر یابد و شخص به شیوه های گوناگون به مهارت اجتماعی جامعه پذیری دست یابد؛ زیرا جامعه گریزی به این معنا بسیار آسیب زا است؛ زیرا بسیاری از رفتارهای ضد هنجاری به سبب جامعه گریزی رخ می دهد و جوانان و نوجوانان جامعه گریز به رفتارهای خطرناکی علیه اجتماع دست می یازیند که برای خودشان و دیگران خطرناک است.

از نظر قرآن، جامعه گریزی منفی دارای آثاری چندی است که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. فسق و فجور: جامعه گریزی از نوع منفی آن گاه در قالب گریز از جنس مخالف خودنمایی می کند. این امر موجب می شود تا هم جنس گرایی در این نوع افراد بروز و ظهور کند؛ زیرا سرکوب امیال جنسی شدنی نیست و در نهایت به شکل دیگری بروز و ظهور می کند؛ اگر شهوت جنسی از طریق ازدواج با جنس مخالف برطرف نشود، در قالب گرایش های اسرافی به هم جنس بروز و ظهور می کند و در این امر فرقی بین ترسایان و رهبانان با دیگر اقشار مردم نیست. از این روست که در اجتماعات کشیشان هم جنس گرایی به شدت رواج دارد و فسق و هنجارشکنی هم جنس گرایی در همین سیر و سلوک رهبانیت بسیار موج می زند.(حدید، آیه 27 و آیات دیگر)
  2. حرام خواری: جامعه گریزی به جامعه ستیزی ختم می شود و افرادی که این گونه روحیه و رویه ای در زندگی پیش می گیرند به اشکال گوناگون از هنجارهای اجتماعی و قانونی خارج می شوند و به جامعه ستیزی علیه قانون می اقدام کنند. حرام خواری از بازتاب های جامعه گریزی است که در رهبانت نیز خودنمایی کرده است.(همان؛ توبه، آیه 34)
  3. دنیاطلبی: سرکوب نیازهای شهوانی غذایی و غیر غذایی موجب طغیان در روحیه و رویه آدمی است. از این روست که رهبانان گرفتار دنیاطلبی می شوند.(توبه، آیه 34)
  4. تکاثر اموال: از دیگر آثار جامعه گریزی، تکاثر اموال در میان این افراد است. (توبه، آیه 34)
  5. بخل و عدم انفاق مال: از دیگر آثار جامعه گریزی منفی، می توان به بخل و عدم انفاق اموال در راه خدا اشاره کرد.(همان)
  6. شرک ربوبی و تشریع احکام: از نظر قرآن، خدا تنها حاکم در تشریع و جعل احکام و قوانین است؛ این در حالی است که جامعه گریز خود به تشریع احکام و قوانین می پردازد و به نوعی در ربوبیت و پروردگاری خدا دخالت می کند. بسیاری از کسانی که مدعی عرفان طریقتی و ریاضت ها می شوند، در نهایت برای خودشان احکام و قوانین و اوراد و اذکاری را وضع می کنند و به نوعی مدعی تشریع و شرک در ربوبیت می شوند.(توبه، آیه 31؛ حدید، آیه 27)
  7. رسوایی: از آثار جامعه گریزی، رسوایی است که گرفتار آن می شوند؛ چرا که خداوند پرده از نهان آنان بر می دارد و دروغگویان را رسوا می سازد.(توبه، آیه 34)
  8. فریب: جامعه گریزی در قالب رهبانیت رفتاری را موجب می شود که دیگران را فریب می دهد و آدم های خوشبین به آنان گرایش و دل بسته می شوند و این گونه خطری برای جامعه و اجتماعات انسانی هستند.(همان)
  9. گمراهی: افرادی که رهبانیت را در پیش می گیرند با شیوه خاص خود راه حق را بر مردم می پوشانند و مردم را از آن دور ساخته و گمراه می سازنند.(همان)
  10. خسران: جامعه گریزی به معنای عدم حضور در اجتماع و فعالیت ها و نقش های اجتماعی است؛ چنین رویه ای موجب می شود تا شخص نه تنها به کمال نرسد بلکه به وظیفه اصلی خود در قالب امر به معروف و نهی از منکر و تواصی به حق و تواصی به صبر نپردازد.(عصر، آیات 1 تا 3)
  11. عدم پای بندی به قوانین: جامعه گریزی انسان را در موقعیت هایی قرار می دهد که نوعی خودبینی در آنان تشدید می شود و حاضر نیستند با دیگران تعامل سازنده و روابط مثبتی داشته باشند. این روحیه هم چنین موجب می شود تا این افراد حتی به قوانین و مقررات داخل سازمانی خود نیز پای بند نمانند و بر خلاف آن رفتار کنند.(حدید، آیه 27)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا