اجتماعیاقتصادیحقوقیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

عدالت، برترین مصلحت اجتماعی

samamosیکی از صفات حسنی و نیک الهی، عدل است که در مکتب اهل بیت(ع) به عنوان اصول دین در کنار توحید،‌ نبوت، امامت و معاد مطرح شده است. بر اساس آموزه های الهی، هستی بر نظام عادلانه ای سامان یافته است و هر کسی در جایگاه شایسته و بایسته خود قرار گرفته است. اما انسان ها اگر بخواهند خدایی شوند و متاله و ربانی گردند،‌ لازم است که به این صفت الهی توجه ویژه ای مبذول دارند، چرا که هدف آموزه های وحیانی اسلام از آدم(ع) تا خاتم(ص) تبیین این معنا و ایجاد حرکت اجتماعی توده وار برای تحقق و قیام عدالت قسطی بوده است؛ زیرا بدون عدالت قسطی امکان خدایی شدن و ربانی گشتن برای فرد و جامعه انسانی فراهم نمی آید.

بر این پایه، نویسنده بر آن شد تا نقش برتر و جایگاه بسیار والای عدالت به ویژه قسطی و اجتماعی آن را بر اساس آموزه های وحیانی تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
عدالت اجتماعی، فلسفه بعثت پیامبران
عدالت و در فارسی داد در برابر بیداد، نقیض جور و ستم است.(ترتيب العين، ج 2، ص 1154، «عدل»)، در ماده موضوع له آن، عدالت به معنای حدّ وسط بين افراط و تفريط است به گونه اى كه در آن هيچ زياده و نقصان نباشد.(التحقيق، حسن المصطفوی، ج 8 ، ص 55، «عدل») البته گاه اقتضای عدالت همان برابری و تساوی است(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 551، «عدل»)؛ هر چند که همواره این گونه نیست که عدالت تنها در شکل تساوی تحقق یابد.
بر اساس آموزه های قرآنی، نظام احسن هستی بر عدالت سامان یافته است و از همین طریق نیز می توان توحید و یگانگی خداوند را نیز اثبات کرد.(آل عمران، آیه 18؛ الميزان، ج 3، ص 114)
از آن جایی که نظام آفرینش بر این قرار گرفته که انسان و جنیان دارای اراده و اختیار و حق انتخاب و آزادی باشند، می تواند راه های مختلف و گوناگونی را در زندگی در پیش گیرند و حتی به دو راه متناقض بروند که کاملا در برابر هم قرار می گیرد. این امکان برای انسان موجب می شود تا به اراده و اختیار خویش راه عدالت یا ظلم را انتخاب و بپیماید.
البته فطرت و عقل انسانی به او کمک می کند تا عدالت را بشناسد و به آن عنوان امری حسن و نیک آن را زیبا و اجرای آن را مطلوب بداند و عقل نظری و عقل عملی در مقام نظر و عمل، به ارزش گذاری نسبت به عدالت اقدام کرده و آن را نیک و حسن می داند و بر اجرا و انجام آن تشویق و ترغیب کرده و ظلم را ناپسند و زشت و بد دانسته و مردمان را از آن باز می دارد.
با این همه به سبب گرایش نفس به مادیات و احاطه مادیات در زندگی دنیوی و هم چنین وسوسه های دشمن بیرونی به نام شیاطین، انسان از انتخاب مسیر طبیعی نظام هستی و اجرای عدالت در زندگی باز می ماند و مسیری کج دار و مریض بینابینی یا حتی ظلم را انتخاب و می پیماید.
از این روست که پیامبران به عنوان عقل بیرونی به مدد عقل درونی انسان آمده است تا او را به حقایق و آثار اجرای عدالت و جزئیات آن آگاه ساخته و ایشان را به اجرای عدالت در همه حال و همه شکل و همه جا دعوت کنند. از این روست که فلسفه بعثت پیامبران و هدف اصلی آنان، روشنگری نسبت به قوانین عادلانه(کتاب) و قیام توده ها(الناس) در سایه قدرت شمشیر(حدید) با مدیریت پیامبران به عنوان مصلحان و رهبران عدالت فراگیر و همه جانبه دانسته شده است.(حدید، آیه 25)
امام صادق عليه‏ السلام در بیان فلسفه بعثت و هدف رسالت آنان نیز می فرماید : لَم يَبعَثِ اللّه‏ُ نَبيّا قَطُّ اِلاّ بِالبِرِّ وَالعَدلِ؛ خداوند هيچ پيامبرى را جز به نيكى و عدالت بر نيانگيخت. (بحارالأنوار، ج 24، ص 292)
امام سجاد عليه‏السلام هدف همه شرایع دینی را اجرای عدالت دانسته می فرماید:قُلتُ لِعَلىِّ بنِ الحُسَينِ عليه‏السلام اَخبِرنىِ بِجَميعِ شَرايِـعِ الّدينِ، قالَ عليه‏السلام : قَولُ الحَقِّ وَ الحُكمُ بِالعَدلِ وَ الوَفاءُ بِالعَهدِ؛ به امام سجّاد عليه‏السلام عرض كردم: مرا از تمام دستورهاى دين آگاه كنيد، امام عليه‏السلام فرمودند: حقگويى،
قضاوت عادلانه و وفاى به عهد. (خصال، ص 113، ح 90)
البته از آن جایی که مشکل انسان با عدالت در حوزه عدالت اجتماعی است که از آن به قسط تعبیر می شود، در این آیه و نیز آیات دیگر قرآن، فلسفه و هدف بعثت و آموزه های وحیانی اسلام، عدالت قسطی و اجتماعی به دست توده های مردم معرفی شده است.
این بدان معناست که وظیفه اصلی پیامبران، روشنگری و بیان احکام عادلانه و تبیین حقوق به شکل قوانین نوشته شده غیر قابل تغییر و تصرف (کتاب) است تا توده های مردم به دور از هر رنگ و نژاد و دین و مذهب و جنسیت، نسبت به حقوق عادلانه خود آگاه شد و خواهان تحقق و اجرای آن در جامعه شوند.
رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله عدالت در یک ساعت را برابر با هفتاد سال عبادت بر می شمارد و بر آن است که مردم را به عدالت اجتماعی دعوت و تشویق کند، چرا که هدف از عبادت ساختن انسان هایی متقی و مومنی است که بتوانند عدالت را به اجرا در آورند؛ به سخن دیگر، آن حضرت در عبارتی دیگر به بیان فلسفه بعثت و دین می پردازد و هدف از دینداری مردمان را اجرای عدالت بر می شمارد و می فرماید :  عَدلُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَبعينَ سَنَةً قِيامِ لَيلِها وَصِيامِ نَهارِها؛ ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه بگذرد.(مشكاة‏الانوار، ص 544)
امیرمومنان امام على عليه‏ السلام نیز عدالت را ترازوی الهی می داند که بدان حق و باطل سنجیده و رفتارها و کردار خلق شناخته و ارزشگذاری می شود: اِنَّ العَدلَ ميزانُ اللّه‏ِ سُبحانَهُ الَّذى وَضَعَهُ فِى الخَلقِ وَنَصَبَهُ لاِقامَةِ الحَقِّ فَلا تُخالِفهُ فى ميزانِهِ وَلا تُعارِضهُ فى سُلطانِهِ؛ به راستى كه عدالت ترازوى (معيار) خداى سبحان است كه در ميان خلق نهاده است و براى برپاداشتن حق نصب فرموده، پس در ترازوى خداوند با او مخالفت نكن و با حكومتش مقابله ننما. (غررالحكم، ج2، ص 508، ح 3464)
اما از آن جایی که رسیدن به این هدف نهایی و قیام توده های علیه ظلم و ستم و اجرای عدالت فراگیر و همه جانبه، بسیار سخت و دشوار است و انسان ها عدالت فراگیری و تحقق آن را آرمانی دست نیافتنی بر می شمارند و به سبب تقدم احساسات خویشاوندی یا منافع شخصی حتی اگر خواهان عدالت در حق دیگران
باشند، علیه خود و خویشان نیستند، می بایست نظامی عادلانه هر چند کوچک ایجاد شود و انسان های مومن و متقی و تزکیه و تهذیب شده ، زمام امور جامعه را در دست گیرند تا دیگران امکان وقوعی آن را بپذیرند و بدان گرایش یابند.
به سخن دیگر، توده های مردم،‌ عدالت را دوست می دارند و بدان گرایش دارند، اما نسبت به امکان وقوعی آن تردیدهای جدی روا می دارند؛ چرا که می ببیند که کسانی که می بایست عدالت را اجرا کنند در مقام عمل و قدرت، از آن سرباز می زنند و اجرای آن را نسبت به منافع خود نمی پسندد و به سبب احساسات از اجرای آن نسبت به خویشان باز می مانند. از نظر توده های مردم اجرای عدالت فراگیر و جامع در جامعه، از نظر عادی مستحیل و غیر ممکن است.
از این روست که خداوند جامعه آرمانی را با مجموعه ای انسان های مومن و متقی به عنوان امت اسلام در مدینه النبی(ص) ایجاد می کند تا گواه و شاهدی برای جوامع بشر در امکان بلکه وقوع عدالت فراگیر و جامع باشد.(بقره، آیه 143) خداوند در آیاتی چند به پیامبر(ص) و مومنان فرمان و آموزش می دهد که چرا و چگونه می توانند عدالت اجتماعی را علیه خود یا خویشان نیز تحقق بخشند. در چگونگی آن به مومنان فرمان می دهد که با تقوای الهی و ذکر دایم خداوند و خشم او نسبت به ظالمان در دنیا و آخرت، منفعت طلبی شخصی و احساسات را کنار نهند و به اجرای عدالت علیه خویش و خویشان بپردازند.(نساء، آیات 135 و 58؛ مائده، آیات 2  و 8؛ حجرات، آیه 9)
خداوند در عمل اجتماعی از حوزه اقتصادی گرفته تا خانوادگی و حریم خصوصی آموزه هایی را بیان می کند که چگونگی عدالت علیه خویش و خویشان و دیگران به سادگی می تواند اجرایی شود. این که تنها به یک زن بسنده کنند و تعدد زوجات را در پیش نگیرند(نساء، آیه 3)، از کم فروشی و گران فروشی اجتناب ورزند(انعام، آیه 152؛ شعراء، آیه 182) و یا این که از اسراف و تبذیر در مصرف خودداری کنند و راه افراط و تفریط را در پیش نگیرند، یا معاملات صحیح داشته باشند و از معاملات ربوی و مانند آن خودداری کنند، و بلکه همه احکام و آموزه های اسلامی در مقام تبیین رفتار عادلانه، قوام، وسط، میانه، اقتصاد و مانند آن است تا انسان در بهترین وضعیت و استوای کامل بتواند مسیر رشدی را در زندگی فردی و اجتماعی بپیماید.
عدالت اجتماعی و قسطی برترین مصلحت انسان
بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، عدالت اجتماعی و قسطی برترین مصلحت انسان است و حتی کسانی که منفعت شخصی را می جویند می بایست به عدالت به عنوان تنها راه رسیدن به آن توجه کنند و آن را بر هر چیزی مقدم دارند؛ چرا که ظلم و بیداد نمی تواند در بلند مدت منافع مادی و حتی دنیوی او را بر آورده سازد؛ پس عدالت حتی علیه خود و خویشان همان مصلحت برتری است که می بایست هر کسی به آن توجه کند و در دام منفعت زودگذر و ناپایدار نیافتد.
خردمندان جهان به این نکته رسیده اند و می کوشند تا به عنوان مصلحت برتر، عدالت را حتی علیه خویش و خویشان به جریان اندازند؛ چرا که سود و منفعت پایدار خود را در اجرای آن می ببیند.
امام على عليه‏ السلام نیز در این باره می فرماید: اِنَّ فِى العَدلِ سَعَةً وَ مَن ضاقَ عَلَيهِ العَدلُ فَالجَورُ عَلَيهِ اَضيَقُ؛ به‏راستى كه در عدالت گشايش است و هر كس عدالت بر او تنگ آيد، بى‏عدالتى بر وى تنگ‏تر خواهد بود. (نهج البلاغه، خطبه 15)
با نگاهی به آثاری که خداوند در قرآن برای اجرای عدالت قسطی بیان کرده معلوم می شود که چرا مصلحت انسان در اجرای کامل عدالت حتی علیه خویش و خویشان است. به عنوان نمونه خداوند در آیه 35 سوره اسراء می فرماید که رعايت عدالت در امور اقتصادى، درپى دارنده فرجام نيك براى افراد و جوامع بشری است. در حقیقت اگر جوامع بشری سعادت دنیوی خود را بخواهند می بایست آن را از طریق عدالت پی گیری کنند و به دست آورند.
از نظر آموزه های قرآنی، عدالت نزدیک ترین نماد و نشانه تقوای الهی در بشر است(مائده، آیه 8)؛ چرا که از نخستین احکام عقل عملی، حسن عدل و قبح ظلم است. به این معنا که عقل عملی انسان در هنگام ارزیابی و ارزشگذاری نخستین ارزشی را که برای امری قایل است، خوبی عدالت و بدی ظلم و ستم است.
بنابراین کسی که می خواهد گام نخست تقوا را بردارد می بایست به نخستین حکم از احکام عقل عملی یعنی عدالت پای بند باشد تا در گام دیگر به اموری چون حسن صداقت و راستگویی و حسن وفای به عهد و پیمان و مانند آن برسد.
امام صادق عليه السلام هنگامی که به نیازهای اجتماعی بشر توجه می دهد، عدالت را در ردیف سه امر ارزشمندی قرار می دهد که می بایست به عنوان نیازهای مردم بدان توجه شد که به یک معنا سعادت و خوشبختی انسان را رقم می زند؛ چرا که آرامش و آسایش در سایه عدالت همان خوشبختی است که انسان ها در اندیشه آن جامعه را ساخته اند و انگیزه زندگی و حرکتی آنان است،
امام صادق(ع) می فرماید: ثَلاثَةُ اَشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيها: اَلمنُ وَالعَدلُ وَالخِصبُ ؛ سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند: امنيّت، عدالت و آسايش. (تحف العقول، ص 320)
عدالت سیاسی و در حوزه قدرت
اجرای عدالت علیه خود و خویشان به دلایلی تقدم منعفت و یا احساسات و عواطف بر عقلانیت و عقل عملی سخت و دشوار است؛ این معنا نسبت به کسانی که در قدرت هستند سخت تر و دشوار است؛ چرا که قدرت و تسلط انسان بر دیگران خود مانع جدی در سر راه اجرای عدالت است و وقتی این مساله با منفعت شخصی
و احساسات نسبت به خویشان تقویت شود؛ اقامه عدالت بسیار سخت تر خواهد شد.
از این روست  پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به زمامداران و اولیای امور مسلمانان هشدار می دهد که در قدرت مواظب باشند تا بیرون از عدالت حرکت نکنند؛ اگر چنین اتفاقی بیافتد و زمامدار تقوا پیشه گیرد، ضمن آن که از آثار اجتماعی و دنیوی و مادی آن سود خواهد برد، این عمل موجب افزایش زمامدار عادل می شود: مَن وَلىَ مِن اُمورِ المُسلِمينَ شَيئا فَحَسُنَت سيرَتُهُ رُزِقَ الهَيبَةَ فى قُلوبِهِم… وَ اِذا عَدَلَ فيهِم مُدَّ فى عُمُرِهِ ؛ هر كس اداره بخشى از امور مسلمانان را بر عهده بگيرد و رفتارش خوب باشد، در دل‏هاى آنان هيبت مى‏يابد… و اگر در ميان آنان به عدالت رفتار كند، عمرش افزون مى‏گردد.( ذيل تاريخ بغداد ، ج 2، ص 136، ح 419)
از نظر پیامبر(ص) اگر عدالت از همه پسندیده است ولی حاکمان می بایست در این مساله بیش تر توجه داشته باشند،‌ چرا که مردم به عدالت حاکمان نیازمندتر هستند و اصولا جامعه به امراء و حاکمان خود می نگرد و از آنان الگو می گیرد. هم چنین حاکمان در قدرت و مست آن ممکن است شوند و اگر بتوانند عدالت را اجرا کنند،‌ جامعه به سامان می رسد. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از این روست که می فرماید: اَلعَدلُ حَسَنٌ وَلكِن فِى الامَراءِ اَحسَنُ؛عدالت نيكو است؛ اما از دولتمردان نيكوتراست. (نهج الفصاحه، ح 2006)
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به فرمانروایان و حاکمان هشدار می دهد که عدالت را رعایت کنند؛ چرا که بی عدالتی چنان خشم الهی را به دنبال خواهد داشت که او نخستین کسانی باشد که به دوزخ در می آید : أَوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أَميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل، وَذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ وَفَقيرٌ فَخورٌ؛ اولين كسى كه به جهنم مى‏رود فرمانرواى قدرتمندى است كه به عدالت رفتار نمى‏كند و ثروتمندى كه حقوق مالى خود را نمى‏پردازد و نيازمند متكبر.( عيون الاخبارالرضا، ج1، ص31، ح20)
امیرمومنان امام على عليه‏ السلام به حاکمان هشدار می دهد که مراقب رفتار خود نسبت به مردم باشند و عدالت را مراعات کنند؛‌ چرا که: قُلوبُ الرَّعِيَّةِ خَزائِنُ راعيها فَما اَودَعَها مِن عَدلٍ اَو جَورٍ وَجَدَهُ؛ دلهاى مردم صندوقچه‏هاى حاكم است، پس آنچه از عدالت و يا ظلم در آنها بگذارد، همان را خواهد ديد. (غررالحكم، ج4، ص 521، ح 6825)
امیرمومنان عليه‏ السلام هم چنین می فرماید: اِستَعمِلِ العَدلَ وَاحذَرِ العَسفَ وَالحَيفَ فَاِنَّ العَسفَ يَعودُ بِالجَلاءِ وَالحَيفَ يَدعوا اِلَى السَّيفِ؛ عدالت را اجرا كن و از زورگويى و ستمگرىبپرهيز زيرا زورگويى مردم را به ترك از وطن وامى‏دارد، و ستم آنان را به قيام مسلّحانه مى‏كشاند. (نهج البلاغه، حكمت 476)
امام على عليه‏ السلام هم چنین حفاظت و پایداری حکومت را بر پایه عدالت دانسته می فرماید : مَن عَمِلَ بِالعَدلِ حَصَّنَ اللّه‏ُ مُلكَهُ؛ هر كس به عدالت رفتار كند، خداوند حكومتش را حفظ خواهد كرد. (غررالحكم، ج5، ص 355، ح 8722)
امام على عليه‏ السلام هم چنین در بیان چگونگی رسیدن به عدالت از سوی رهبران جامعه به این نکته توجه می دهد که زندگی رهبران می بایست با زندگی پایین افراد جامعه یک تناسبی داشته باشد و رهبران غرق در رفاه نشوند که رفتار ملا و اشراف طاغوتی و دولت های باطل است. امام (ع) می فرماید : اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن يُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيلا يَتَبَيَّغَ بِالفَقيرِ فَقرُهُ؛ خداوند عزوجل بر پيشوايان عادل واجب كرده كه سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقير را، فقرش برآشفته نكند. (نهج البلاغه، خطبه 209)
آن حضرت هم چنین در بیان اجرای عدالت نخستین گام را رد مظالم دانسته و می فرماید : لا عَدلَ اَفضَلُ مِن رَدِّ المَظالِمِ؛ هيچ عدالتى بهتر از بازگرداندن حقوق پايمال شده نيست. (غررالحكم، ج6، ص 415، ح 10841)
امام على عليه‏ السلام در ارزش گذاری حکومت خوب و بد به مساله احیای عدالت از سوی حاکمان و دولت ها اشاره می کند و آن را مبنای خوب و بدی قرار می دهد و می فرماید: خَيرُ المُلوكِ مَن اَماتَ الجَورَ وَ اَحيَى
العَدلَ؛ بهترين فرمانروا كسى است كه ظلم را از بين ببرد و عدل را زنده كند. (غررالحكم، ج3، ص 431، ح 5005 )
اجرای عدالت در حق خویش و خویشان و دشمنان
اجرای عدالت در حق دشمنان و رواداشتن انصاف که شاخه ای از عدالت است، سخت تر و دشوارتر است. از این روست که در امام على عليه السلام در بیان چگونگی اجرای عدالت به عدالت نسبت به دشمنان توجه بیش تری می دهد و می فرماید:وَابذُل … لِلعامَّةِ بِشرَكَ وَمَحَبَّتَكَ وَلِعَدُوِّكَ عَدلَكَ وَإِنصافَكَ ؛ گشاده‏رويى و دوستى‏ات را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بكار گير.( خصال، ص147، ح178)
رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله در بیان یک قاعده طلایی مفهوم دقیق از عدالت می دهد که می تواند در شناخت و چگونگی اجرای عدالت در زندگی ما مفید و سازنده باشد. آن حضرت(ص) در این قاعده طلایی به عدالت در حق خود توجه داده و فرموده است : اَعدَلُ النّاسِ مَن رَضِىَ لِلنّاسِ مايَرضى لِنَفسِهِ وَكَرِهَ لَهُم ما يَكرَهُ لِنَفسِهِ؛ عادل‏ترين مردم كسى است كه براى مردم همان را بپسندد كه براى خود مى‏پسندد و براى آنان نپسندد آنچه را براى خود نمى‏پسندد. (نهج الفصاحه، ح 340)
رسول اکرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هم چنین در این باره فرموده است: مَن صاحَبَ الناسَ بالَّذى یُحِبُّ اَن یُصاحِبُوهُ کانَ عَدلاً؛ هر که با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد آنها با او آنگونه رفتار کنند، عادل است.( کنزالفوائد،ج۱ص۱۶۲)
آن حضرت عليه السلام هم چنین در سخنی دیگر می فرماید : أَعدَلُ النّاسِ مَن أَنصَفَ مَن ظَلَمَهُ؛ عادل‏ترين مردم كسى است كه با كسى كه به او ظلم كرده با انصاف رفتار كند.( غررالحكم، ج2، ص435، ح3186 )
امام على عليه السلام هم چنین می فرماید: أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ وَأَهلِكَ وَخاصَّتِكَ وَمَن لَكَ فيهِ هَوىً وَاعدِل فِى العَدُوِّ وَالصَّديقِ؛ خودت و خانواده‏ات و نزديكانت و كسانى كه به آنان علاقه دارى، با مردم منصفانه رفتار كنيد و با دوست و دشمن به عدالت رفتار كن.(غررالحكم، ج2، ص210، ح2403) امام صادق علیه السلام کسی که دیگران را به عدالت می خواند ولی خود از آن غافل است انسانی بدبخت در روز قیامت معرفی می کند و می فرماید: اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛ پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.(وسائل الشیعه،ج15، ص 295)
جایگاه ارزشی عدالت نسبت به ارزشهای دیگر
عدالت اجتماعی و قسطی در جایگاه برتر است؛ چنان که گفته شد نخستین حکم عقل عملی حکم به خوبی عدالت و زشتی و بدی ظلم است. بنابراین، همان گونه که عقل نخستین جایگاه ارزشی را نسبت به امور ارزشمند دیگر، به عدالت می دهد، آموزه های وحیانی نیز این معنا را تایید و امضا می کند. از این روست
که در هنگام مقایسه در آیات و روایات به مساله ارزشمندی و برتری ارزشی عدالت توجه داده می شود و مردمان بدان ترغیب و تشویق می شوند.
امیرمومنان امام على عليه السلام با اشاره به جایگاه ارزشی عدالت نسبت به امور دیگر ارزشی، جملات بسیاری دارد. گاه ایشان عدالت را با احسان می سنجد و گاه دیگر با اموری چون شجاعت مقایسه می کند تا ارزشمندی عدالت را نسبت به آن ها بیان کند. آن حضرت می فرماید : اَلعَدلُ أَفضَلُ مِنَ الشَّجاعَةِ لأَنَّ النّاسَ لَوِاستَعمَلُوا العَدلَ عُموما فى جَميعِهِم لاَستَغنَوا عَنِ الشَّجاعَةِ؛ عدالت بهتر از شجاعت است زيرا اگر مردم
همگى عدالت را درباره همه بكار گيرند از شجاعت بى نياز مى شوند. (شرح نهج البلاغه، ج20، ص333، ح816)
امام صادق عليه السلام نیز به مقایسه و ارزیابی عدالت نسبت به امور دیگر می پردازد و می فرماید : اَلعَدلُ اَحلى مِنَ الشَّهدِ وَاَليَنُ مِنَ الزُّبدِ وَاَطيَبُ ريحا مِنَ المِسكِ؛ عدالت از عسل شيرين‏تر، از كره نرم‏تر و از مُشك خوشبوتر است. (كافى، ج 2، ص 147، ح 15)
آثار و برکات عدالت اجرای عدالت اجتماعی
با نگاهی به آن چه گذشت می توان آثار و برکات آن را به دست آورد. اما برای  این که درک درست تر و کامل تری از ارزش و اهمیت عدالت اجتماعی داشته باشیم، بخشی از سخنان معصومان (ع) را درباره عدالت اجتماعی و آثار و کارکردهای آن در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بیان کنیم.
امام على عليه‏ السلام را عدالت عامل پیرزوی و نجات دانسته و می فرماید: اِجعَلِ الدِّينَ كَهفَكَ وَالعَدلَ سَيفَكَ تَنجُ مِن كُلِّ سوءٍ وَتَظفَر عَلى كُلِّ عَدُوٍّ؛ دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشمنى پيروز گردى.(غررالحكم، ج2، ص 221، ح 2433)
از نظر قرآن، عمل به تقوا عامل اصلی بهره مندی انسان از مواهب طبیعی زمین و دنیاست؛ چرا که با تقوا برکات زمین و آسمان فرو می آید و انسان ها رنگ آسایش و آرامش نسبی و به نسبت پایدار را در زندگی دنیا نیز می توانند ببیند و از آن تمتع و بهره برند.(اعراف، آیه 96)
پس اگر کسی به نماد اصلی تقوای الهی در زندگی یعنی عدالت پای بند باشد، بهره مند از تمتعات مادی دنیوی خواهد شد. امام صادق عليه‏السلام دراین باره می فرماید: اِنَّ النّاسَ يَستَغنونَ اِذا عُدِلَ بَينَهُم وَ تُنزِلُ السَّماءُ رِزقَها وَ تُخرِجُ الرضُ بَرَكَتَها بِاِذنِ اللّه‏ تَعالى ؛ اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بى‏نياز مى‏شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى‏فرستد و زمين بركت خويش را بيرون مى‏ريزد. (كافى، ج 3، ص 568، ح 6)
رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله نیز می فرماید: اِذا حَكَموا بِغَيرِ عَدلٍ اِرتَفَعَتِ البَرَكاتُ؛ هنگامى كه به غير عدالت حكم كنند، بركت‏ها از بين مى‏روند. (معدن الجواهر، ص 73)
از نظر آموزه های اسلامی، پرهیز از ظلم اجتماعی یکی از عوامل دست یابی به مقام اخوت دینی است و بهره مندی از عدالت و آثار آن است. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله می فرماید: مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛ هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.(خصال، ص 208، ح 28)
بی عدالتی نیز دوزخ را برای شخص به همراه خواهد داشت. رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله می فرماید : ما مِن اَحَدٍ يَكونُ عَلى شَى‏ءٍ مِن اُمورِ هذِهِ الامَّةِ قَلَّت اَم كَثُرَت فَلا يَعدِلُ فيهِم اِلاّ كَبَّهُ اللّه‏ُ فِى النّارِ؛ هر كس كارى از كارهاى كوچك و يا بزرگ اين امت را در دست بگيرد و در ميانشان عدالت را اجرا نكند خداوند او را به رو، در آتش خواهد افكند. (مستدرك على الصحيحين، ج 4، ص 90)
از آثار برقراری عدالت افزون بر امنیت و آسایش و رفاه،‌ آرامش روحی و روانی افراد جامعه است. کسی که عدالت می ورزد هم خود و هم دیگران به آرامش می رسند. فاطمه زهرا عليهاالسلام به این اثر عدالت توجه می دهد و می فرماید: فَرَضَ اللّه‏ُ… العَدلَ تَسكينا لِلقُلوبِ؛ خداوند عدالت را براى آرامش دل‏ها، واجب كرد. (علل الشرايع، ج1، ص 248، ح 2)
از دیگر آثار عدالت می توان به بخشش گناهان دانست . رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله می فرماید : مَن اَصبَحَ لا يَهِمُّ بِظُلمِ اَحَدٍ غَفَرَ اللّه‏ُ مَا اجتَرَمَ؛ هر كس صبح كند و قصد ظلم كردن به كسى را نداشته باشد، خداوند جُرم و گناه او را مى‏بخشد. (كافى، ج 2، ص 332، ح 8 )

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا