عاشورا زمانه اي است كه در گوشه اي از تاريخ نشست و جاودانه گشت. برخي از امور هر چند كه در لحظه تاريخي اتفاق مي افتد و در بند تاريخ، اسير است، ولي خود فرا لحظه و فرا تاريخي است. از آن جمله عاشوراست كه با معناي دهم است ولي از چنان كليتي برخوردار است كه همه زمانه را بلكه همه هستي را با خود همرنگ و هماهنگ ساخته است. ديگر عاشورا به معناي روز دهم از هر ماه و يا حتي روز دهم از ماه محرم سال 61 هجري نيست بلكه روزي همانند آن روزهايي است كه در قرآن بيان شده و گفته است كه ايام الله است. ايام الله تنها به سبب انتساب آن به خداوند معناي خاصي نيافته، بلكه اين انتساب نوعي فرا لحظه و فرا زمان را براي آن تثبيت مي كند.
ايام الله، تجلي حق و حقيقت
اگر بخواهيم براي ايام الله معنا و مفهوم واقعي و درستي ارائه دهيم، بايد آن را ظهور و تجلي حق و حقيقت بدانيم.
ايام الله روزي است كه خداوند بحق، ظهور و جلوه مي كند. از اين رو هر تجلي او يوم خوانده مي شود. بنابراين اين يوم القيامه و روز رستاخيز به معناي روز تجلي يك حقيقت كامل است. همه قيامت و رستاخيز روزي از روزهاي خداست. زماني كه خداوند تجلي به واحد قهار مي كند نيز روزي از روزهاي خداست: لمن الملك اليوم؟ لله الواحد القهار؛ امروز از آن كيست؟ و چون در آن حالت كسي جز خداي يگانه قهار نيست و همه را به حكم الموت مت؛ اي مرگ تو نيز بمير، همگان ميرا شده اند و تنها خداي قهار مانده است، خود در پاسخ خود مي گويد: لله الواحد القهار يعني از آن خدايي است كه يگانه و چيره است.
بنابراين هر روزي كه از آن خداست تجلي اوست و حق و حقيقتي كامل است و در بند و گرفتار لحظه و زمان و زمانه نيست. اين همان كل يوم هو في شان است؛ به اين معنا كه او هر روزي در تجلي خاص است.
عاشورايي كه در آن ثار الله به خون خود در كربلا افتاد نيز روز خداست كه در آن چنين به خلوص و اخلاص و خون تجلي كرده است.
عاشورا حقيقت الحقايق است و در آن حقايق دهگانه اي تجلي كرده است. در آن خلوص، شهادت، ايمان، شجاعت، فداكاري، حريت، صداقت، نجابت، مظلوميت و عشق به شكل اتم و اكمل تجلي يافته است.