اعتقادی - کلامیعلوم قرآنیفلسفیمعارف قرآنی

ضرورت وحى

يكى از مباحث مهم در باب وحى، ضرورت عقلى آن است. علماى شيعه معتقدند كه انسان همواره به احكام و معارف وحيانى نيازمند است.

جماعتى از معتزله بر اين باورند كه وحى عقلاً ضرورت ندارد از جمله اشاعره چون حُسن و قبح عقلى را قبول ندارند. براى وحى ضرورت عقلى نمى بينند.[1] البته. اين به معنى انكار امكان و وقوع وحى از سوى آنان نيست. فقط براهمه منكر وحى بوده و به بى فايده بودن آن استدلال هايى ذكر كرده اند كه تماماً مورد نقد دانشمندان مسلمان واقع شده است.[2] ما در اين مختصر چند ديدگاه مشهور را بررسى مى كنيم كه اولا، وحى را ضرورى مى دانند و ثانياً، بر مدّعاى خود استلال عقلى كرده اند.

1. قانون و عدالت اجتماعى نياز به وحى

گروهى از انديشمندان مسلمان براى اثبات ضرورت وحى، به اجتماعى بودن زندگى انسان و عدم توانايى بشر بر وضع و اجراى قوانين تأكيد دارند. گرچه بوعلى اولين بار بر اين روش استدلال كرده است، ولى شروع آن به دست فارابى صورت گرفته است.

بيان فارابى

فارابى بر اين باور بود كه انسان ها طورى خلق شده اند كه ما زندگى گروهى و اجتماعى محتاج اند، ولى از تهيه و اجراى قوانينى كه جامعه را از فروپاشى نگهدارد، ناتوانند.[3] راه هاى گوناگونى براى استقرار نظام قانونى در جامعه وجود دارد. براى مثال، در مدينه ضروريه و كراميه، كه دو نمونه از زندگى اجتماعى است، مناسبات اجتماعى براساس عقل و فكر شهروندان تحقق پيدا مى كند. اما در برقرارى مدينه فاضله به وحى نبوى نياز است. در مورد رئيس مدينه فاضله گويد:

اين چنين انسانى، رئيس نخست على الاطلاق كه به تعبير قدماء پادشاه نمايده مى شود; همان انسانى است كه بايد گفت: مورد وحى الهى واقع شده است; زيرا آن هنگام به انسان وحى مى رسد كه بدين مرتبه از كمال نايل شده باشد، يعنى به مرتبه اى كه بين وحى و عقل فعال واسطه اى نمانده باشد. بنابراين، در هنگام پيوستگى كامل، از ناحيه عقل فعال، بر عقل منفعل قوّتى افاضه مى شود; قوّتى كه به وسيله آن امكان خواهد يافت، تا حدود اشياء و كارها را بداند و آنها را به سوى هدفى كه سعادت اوست راهنمايى كند.[4]

بيان بوعلى

بوعلى (370 ـ 438 هـ .ق) براى اثبات ضرورت عقل انبياء برهانى اقامه كرده كه به برهان حكما مشهور شده است. وى در الهيات شفا به تفضيل از اين مسأله بحث كرده است و در «النجاة»،[5] كه تلخيص الهيات شفاست، بخشى از مطالب آن را عيناً آورده و در كتاب «الاشارات و التنبيهات» در نمط نهم، به اختصار به اين مسأله مى پردازد. آنچه را كه در كتاب الهيات شفا به تفصيل آورده، مى توان به صورت زير تنظيم كرد:

مقدمه اول، انسان ها براى داشتن زندگى خوب، نياز به هميارى دارند.

مقدمه دوم، هميارى انسان ها، در سايه زندگى اجتماعى تحقق مى پذيرد.

مقدمه سوم، زندگى اجتماعى نياز به قانون دارد، تا داد و ستد و ارتباطات عادلانه صورت بگيرد.

مقدمه چهارم، عدالت، جز به وسيله قانون گذار و مجرى تحقق نمى يابد.

مقدمه پنجم، قانونگذار و مجرى قانون بايد انسانى برتر از همه و داراى حجّت، يعنى معجزه باشد تا مردم با آگاهى از اين امتيازات از او اطاعت كنند.

مقدمه ششم، خالق هستى حكيمى مدبر است كه خللى در آفرينش او راه ندارد و براى هر حاجت بشرى پاسخى در نظام آفرينش قرار داده است.

مقدمه هفتم، نياز انسان به قانونگذار و مجرى عادل، در نظام آفرينش امكان پذير بوده و بى پاسخ نيست.

نتيجه: محال است، خداوند وجود انسانِ برترِ قانونگذار و مجرى عدالت گستر را در جامعه بشرى نخواهد، پس، بعثت انبياء ضرورى است.[6]

اين استدلال بوعلى را برخى از انديشمندان و حكماى اسلامى بعد از وى دنبال كرده اند. مانند شيخ اشراق شهاب الدين سهروردى (549 ـ 587 هـ. ق)،[7]ملاصدرا شيرازى،[8] فيش كاشانى[9] و علامه طباطبائى و…

بيان علامه طباطبائى

علامه طباطبائى به استدلال حكما استحكام بيش ترى بخشيده و تلاش كرده به طورى استدلال را تقرير كند كه اشكالات وارد بر حكماى پيشين را بر طرف كند. در تفسير شريف الميزان، قبل از تقرير اين برهان، سعى بر استفاده مقدمات از آن آيه 213 سوره بقره دارد. و نيز در كتاب هاى ديگرش مانند: شيعه در اسلام و مباحثى در وحى و قرآن به اين برهان اشاره كرد هاست كه شكل آن را مى توان به صورت زير تنظيم كرد:

مقدمه اول، دستگاه آفرينش به گونه اى است كه هر موجودى از جمله انسان بالضروره به سوى كمال نوعى خويش هدايت مى شود.

مقدمه دوم، انسان به طور طبيعى داراى حب ذات است و براى خود، همه چيز را استخدام مى كند و دامنه استخدام وحى، همنوعانش را نيز فرا مى گيرد.

مقدمه سوم، انسان به دليل استخدام گر بودن، بالاضطرار اجتماعى است.

مقدمه چهارم، حبّ ذات، برترى جويى و استخدام گرى انسان، موجب بروز اختلاف و ستيز در جامعه مى شود.

مقدمه پنجم، نظام آفرينش اقتضا مى كند اين اختلاف بر طرف شود، تا انسان به كمال برسند.

مقدمه ششم، قواى ادراكى بشر، به تنهايى عاجز از كشف و يا وضع قوانينى است كه اختلاف ها را رفع كند.

مقدمه هفتم، انسان بايد منبع علم و راه كشفِ ديگرى داشته باشد تا قوانين لازم براى رفع اختلاف را كشف و يا وضع كند. (به دليل مقدمه پنجم و ششم)

مقدمه هشتم، نوعِ ديگرِ درك و شعور فقط وحى است كه به پيامبران اختصاص دارد.

نتيجه: براى اين كه جوامع بشرى رفع اختلاف شود و زمينه كمال انسان فراهم آيد، فرو فرستادن وحى از سوى خداوند ضرورى مى باشد.[10]

همان طورى كه ملاحظه مى شود، تقرير علامه طباطبائى، با تقرير بوعلى فرق هايى دارد. از جمله اين كه، بوعلى فقط اداره بهتر زندگى بشرى را مرهون زندگى اجتماعى مى دانست، ولى مرحوم علامه معتقد است، انسان بالضروره نيازمند زندگى اجتماعى مى باشد.

نقد و بررسى

استدلال حكما توسط گروهى از دانشمندان اسلامى از چند جهت مورد اشكال واقع شده است كه ما به دو اشكال عمده اشاره مى كنيم:

اشكال اول: مهم ترين اشكالى كه به تصوير حكما از ضرورت بعثت انبياء شده، آن است كه اين استدلال، تفسير دنياگرايانه از دين است. ابوحامد غزالى (405 ـ 505 هـ. ق) از جمله كسانى است كه بر استدلال بوعلى، اين اشكال را كرده و معتقد است، از جمله علل سستى عقيده و ايمان مردم تحليل برخى فيلسوفان از نبوت است كه معقتدند: حاصل نبوت و مصلحت و مقصود از عبادت ها، دور نگهداشتن عوام از برخورد، كشمكش ها و فرو رفتن در شهوت ها است.[11] ابن خلدون در تأييد اين اشكال، نمونه هايى از زندگى جمعى را ذكر مى كند كه به رغم غيرمتديّن بودن افراد و داشتن حكومت غير دينى، مردم زندگى نظام مندى دارند. وى علاوه بر اشكال قبلى، اساساً استفاده از عقل را در اثبات ضرورت نبوّت، ناصحيح دانسته و مى گويد: مسأله ضرورت وحى به امور منطقى عقلى مربوط نيست; بلكه از راه شرع بايد به وحى و نبوت رسيد. چنانكه روش گذشتگان و امت اسلام نيز چنين بوده است.[12]

از ديگر افرادى كه به شيخ الرئيس اشكال كرده، خواجه نصيرالدين است. وى بعد از شرح كلام بوعلى در «الاشارات و التنبيهات» مى گويد: آن چه كه شيخ گفته چنين نيست كه انسان ها نتوانند بدون وحى زندگى خود را قوام بخشند. بلكه اينها امورى است كه نظامى كه منجر به صلاح دنيوى و اخروى عمومى فقط با آنها حاصل مى شود. انسان ها با نوعى سياست گرچه غير شرعى مى توانند نظام اجتماعى را حفظ كنند. چنان كه برخى جوامع چنين هستند.[13]

بى شك، تحليل دنياگرايانه و سكولار[14] از نياز به وحى درست نيست. گرچه طبق ظاهر استدلال حكما، به ويژه كلام بوعلى د راشارات، لزوم زندگى عادلانه اجتماعى و ناتوانى بشر از فراهم كردن آن علت نياز به وحى است، ولى همان طورى كه شهيد مطهرى نيز اشاره دارد،[15] بوعلى در باب بهجت و سعادت عقلى (فصل قبل از بحث ضرورت نبوت) و نيز طبق آن چه كه در دو كتاب الهيات «شفا» و «النجاة» فوايد ديگرى نيز از جمله شناسايى خداوند و هدايت مردم، براى وحى بين مى كند.[16] بنابراين، نمى توان گفت بوعلى ديد دنياگرايانه نسبت به دين داشته است. مرحوم علامه طباطبائى نيز از اين نسبت مبرّا است و در نوشته هاى مختلف خود بر جامع نگرى وحى تأكيد مى كند، از جمله مى گويد: در تشريح دين فقط كمال طبيعى انسان مدنظر نبوده است، بلكه به حقيقت وجود انسان توجه شده و كمال روحى و جسمى، هر دو رسيدن به سعادت مادى و معنوى انسان، هدف دين مى باشد.[17]

اشكال دوم: طبق اين استدلال براى انسان اوليه، وحى ضرورتى ندارد; زيرا، جامعه اى تشكيل شده است تا به قوانين و مجرى قوانين به تبع آن، به وحى نياز باشد.

2. شناخت و سير به سوى خدا و نيز به وحى

عرفا به ضرورت شناخت خداوند و سير الى الله به ضرورت وحى استدلال كرده اند. بر اين اساس، غايت وجود انسان، شناخت و سير و سلوك به سوى بارى تعالى است و مراتب سير سالك چهارتاست:

اول، «السفر من الخلق الى الحق» با بر طرف كردن پرده هاى ظلمانى و نورانى بين خدا و حقيقتى كه با او بوده و خواهد بود. به عبارت ديگر، ترقى از مقام نفس به مقام قلب و از مقام قلب به مقام روح واز آن به بهجة كبرى.


[1].

[2].

[3].

[4].

[5].

[6].

[7].

[8].

[9].

[10].

[11].

[12].

[13].

[14].

[15].

[16].

[17].

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا