اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

صد بار اگر توبه شكستي باز آي

samamosگفتاري در پيرامون شرايط پذيرش توبه توبه شكنان

يكي از برجستگي هاي دين اسلام، توبه است. توبه به خطاكاران و بزهكاران، اين امكان را مي دهد تا خود را پس از توبه همانند انساني كه تازه از مادر زاده شده ببيند و بار خطا و گناه بر دل و جانشان سنگيني نكند و شرايط رشد و تعالي را نه تنها در خود فراهم تر بيابند، بلكه به سبب آگاهي از خطا و گناه خويش، بيش از پيش به درگاه ايزدمنان، تبتل و تضرع كنند و درهاي رحمت خاص الهي را به سوي خويش بگشايند؛ زيرا در اين صورت است كه خداوند در نام نيك (بخشندگي و گذشت) تجلي و ظهور مي كند و غفاريت خويش را به نمايش مي گذارد.

اما انسانها، موجوداتي شگفت هستند كه خواسته هاي دروني و وسوسه هاي بيروني، اجازه نمي دهد كه بر عهد بازگشت خويش بمانند، از اين رو پيمان شكني مي كنند و توبه خود را مي شكنند و حتي به خود همان خطا و گناه دچار مي گردند. اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه شرايط پذيرش توبه چنين توبه شكناني از نظر آموزه هاي وحياني قرآن چيست؟ نويسنده در اين مطلب بر آن شده تا به اين پرسش پاسخ دهد.
با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
تجلي حق در غفاريت و رحيميت
يكي از صفات و ويژگي هاي نيك خداوندي، غفاريت است. از اين صفت، نامهاي نيكي چون غفور و غفار گرفته شده است. همين مغفرت الهي است كه آدمي را تحت رحمت خاص الهي مي برد و خداوند در نام رحيم تجلي مي كند. به سخن ديگر، خداوند از صفت بخشش و گذشت نسبت به بندگان خود برخوردار است كه موجبات تجلي خداوند در نام رحيم مي شود.
براي خداوند دو نام برجسته اي چون رحمان و رحيم است كه بسم الله الرحمان الرحيم به عنوان كليد اسماي الهي به نمايش گذاشته شده است. خداوند تبارك و تعالي، هستي را بر پايه رحمانيت خويش آفريده است. اين گونه است كه همه از خوان رحمانيت وي بهره مي برند و كافر در عين كفر و انكار و عناد خويش، از اين سفره مي خورد. اما اوج اين صفت رحمانيت را مي توان در رحيميت الهي ديد. از اين رو فضل و عنايات خاص الهي به بندگان مؤمن را در شكل رحيميت خويش به نمايش مي گذارد و بهشت رضوان الهي، اوج تجلي اين رحيميت الهي مي شود.
كساني كه به سوي خود واقعي و خداي خويش باز مي گردند و از صفت غفاريت الهي و توابيت او بهره مي برند، در سايه سار رحمت رحيمي الهي مورد توجه ويژه قرار مي گيرند. خداوند در آياتي از جمله 128 سوره آل عمران و نيز 37 و 38 سوره بقره منشا و خاستگاه توبه بندگان و پذيرش آن را، اراده الهي و رحمت رحيمي دانسته و در آيات 64 سوره بقره و 89 سوره آل عمران، دو منشأ فضل و مغفرت را بدان مي افزايد. به اين معنا كه اراده الهي به اين تعلق مي گيرد كه بندگاني را تحت رحمت رحيمي خويش ببرد و از فضل خاص خود برخوردار كند. از اين رو در صفت تواب و غافر تجلي مي كند و بندگان را مورد عنايت خاص خود قرار مي دهد.
پيشينه توبه
قرآن گزارش مي دهد، نخستين گناهكاري كه توبه كرد، حضرت آدم(ع) بود كه پس از وسوسه ابليس و خوردن از درخت ممنوع و آشكارشدن بدن و عورات، شرمنده شده و خداوند بر او رحم كرد و زمينه توبه و بازگشت وي را فراهم آورد و حضرت آدم(ع) با دريافت كلماتي توانست توبه كرده و تحت رحمت رحيمي و غفران الهي قرارگيرد. (بقره آيات 30 تا 37) اين نعمت بزرگ و فضل خاص الهي در تمامي دوره هاي حضور بشر درجهان، وجود داشته است. از اين رو خداوند در آيات 58 تا 60 سوره مريم، از مسئله توبه و توبه پذيري در امت هاي پيشين سخن به ميان مي آورد و نشان مي دهد كه آنان نيز هرگاه گناه و خطايي را مرتكب مي شدند، به درگاه الهي توبه مي كردند.
از گروه هايي كه مشمول توبه شدند و از هلاكت رهايي يافتند، اهل كتاب هستند. در آيات 86 تا 89سوره آل عمران به اهل كتاب اشاره مي كند و مي فرمايد كه آنان پيش از بعثت، به پيامبر(ص) ايمان داشتند ولي پس از بعثت نسبت به او كافر و مرتد شدند، اما چون جماعتي از آنان توبه كردند و به ايمان بازگشتند، خداوند بر ايشان رحم كرد و توبه شان را پذيرفت و از عذاب رهايي بخشيد.
شرايط پذيرش توبه
توبه داراي شرايطي است كه مي بايست رعايت شود. برخي از اين شرايط به عنوان آداب توبه شناخته مي شود كه از آن جمله مي توان به اخلاص در توبه (تحريم، آيه8)، اقرار و اعتراف به گناه در پيشگاه خداوند و نه ديگران (اعراف، آيه 23 و توبه، آيه 102)، توسل به پيامبر(ص) و مغفرت طلبي ايشان (نساء آيه37)، توسل به محمد(ص) و خاندان پاك و طاهرش از امامان معصوم عليهم السلام (بقره، آيه37 و نيز مجمع البيان، ج1 و2، ص200 و نيز الدرالمنثور، ج1، ص119) و نيز ذكر و ياد خداوند با تسبيحات و حمد و ستايش او (بقره، آيه 37 و نيز تفسير عياشي، ج1، ص41، حديث 25 به نقل از امام باقر(ع) اشاره كرد.
از آيات 70 تا 75 سوره فرقان برمي آيد كه از شرايط پذيرش توبه كامل و حقيقي آن است كه شخص وفادار به توبه خويش باشد و از مفاد پيماني كه با خدا بسته سرباز نزند، زيرا استمرار توبه در حالي كه هنوز خواسته هاي نفساني و وسوسه هاي ابليسي وجود دارد و پيش از اين نيز با ارتكاب گناه و خطا، قباحت و زشتي آن ريخته و كاهش يافته، بسيار سخت و دشوار است و تنها كساني مي توانند بر اين پيمان خويش باقي بمانند كه انسانهاي صابر و شكيبايي باشند. مفسران قرآن با توجه به آيات فوق گفته اند كه ذكر فعل مضارع «يتوب» و مصدر ميمي «متابا» پس از آوردن فعل «تاب» بر شرايطي در كمال توبه چون استمرار آن دلالت مي كند (التحرير و التنوير، ج9، جزء19، صص77 و 78).
علامه طباطبايي نيز به با توجه به ذكر «عمل صالح»، «آن را دليل براستقرار توبه در شخص دانسته است (الميزان، ج15، ص242) به اين معنا كه شخص با كارهاي نيك و عمل صالح، مي كوشد تا توبه خويش را در ذاتش استقرار بخشد و دوباره به گناه و خطا بازنگردد.
دشواري وفاداري بر پيمان توبه از آن روست كه انسان با ارتكاب گناه و خطا، زشتي و قباحت آن كار را از ميان مي برد و ترس خود را نسبت به انجام مكرر كار زشت از دست مي دهد.
عامل ديگري كه موجب مي شود تا استمرار به پيمان توبه سخت و دشوار باشد و شخص دوباره مرتكب عمل زشت و خطا و گناه شود، پذيرش توبه كنندگان ازسوي خداوند است. ممكن است شخص گناهكار با اين تلقي كه هردم كه بخواهد توبه كند خدا توبه اش را مي پذيرد گستاخي شود اما چنين شخصي بايد متوجه باشد كه در دام استدراج مكر امهال مي افتد و شرايطي براي او پديد مي آيد كه ناتوان از توبه و بازگشت به خود و خدا شود. بنابراين، نبايد فريب شيطان را خورد كه خداوند هر دم و لحظه هر گناه كوچك و بزرگي را مي پذيرد و تا پيش از مرگ، انسان مي تواند از همه گناهان توبه كند؛ زيرا اين احتمال وجود دارد كه در دام استدراج و امهال گرفتار شود و توفيق توبه از وي سلب شود. از اين رو خداوند بر مردم سخت مي گيرد و اجازه نمي دهد تا در دام اين مكر امهال و استدراج گرفتار شده و توفيق توبه از ايشان سلب شود. بنابراين، گاه قبول توبه بدكاران را مشروط به تأخير نينداختن آن مي كند (نساء، آيه 17) و گاه ديگر پذيرش كامل توبه را متوقف به شرط عدم استمرار و تكرار دانسته و در آيه 54 سوره انعام، پذيرش توبه گناهكاران را مشروط به اصلاح گذشته و خودسازي پس از توبه مي كند. (مائده، آيات 38 و 39)
به هر حال، اصلاح رفتار و اعمال (بقره، آيه 160 و آل عمران، آيه 89 و نساء، آيه 16 و آيات ديگر)، ايمان (اعراف، آيه 153 و طه، آيه 82 و قصص، آيه 67)، فوريت آن (نساء، آيه 17 و 18) و بقا بر توبه و استمرار و استقرار آن، از مهمترين شرايط پذيرش توبه است.
البته در مواردي كه به حق مردم تجاوز شده مي بايست پيش از توبه با كسب رضايت در صورت امكان شرايط را براي پذيرش توبه فراهم كرد؛ زيرا اين كار يكي از مصاديق عمل صالح و اصلاحي است كه در آيات تكرار شده است. از جمله كسي كه سرقتي انجام داده و پيش از كشف سرقت و دستگيري اش، بخواهد از كار زشت خويش توبه كند، مي بايست خسارت هاي ناشي از دزدي را جبران كند تا توبه اش پذيرفته شود. (مائده، 38 و 39)
از آيات 17 و 18 سوره نساء اين معنا ظاهر است كه نبايد توبه را تا دم مرگ به تأخير انداخت، زيرا اين تأخير مي تواند عامل سلب توفيق توبه از مسلمان و مومن شود و همچنين خداوند چنين توبه اي را نپذيرد؛ زيرا اگر توبه همزمان با حالت مرگ و احتضار باشد، اين توبه پذيرفته نخواهد شد؛ چنين كسي كه در حالت مرگ است و كشف الغطاء شده (ق، آيات 19 تا 22) و دوزخ و آتش عذاب را مي بيند (تكاثر، آيات 6 و 7) ديگر فرصت توبه از او گرفته شده است.
از آيات 90 و 91 سوره آل عمران و 18 سوره نساء برمي آيد كه كفر، مانع جدي در برابر توبه است. شايد بتوان با توجه به آيه 18 سوره نساء مدعي شد كه تأخير توبه از سوي مؤمنان بدكار و زشتكار تا دم مرگ نيز مانع جدي ديگر بر سر راه توبه پذيري از سوي خداوند باشد؛ زيراچنين تأخيري از سوي مسلمان و مؤمن خود به معناي كفر است و خداوند از چنين افرادي نيز به عنوان كافر ياد مي كند.
صد بار اگر توبه شكستي باز آي
توبه شكنان، كساني هستند كه به خداوند ايمان دارند و از رحمت رحيمي و فضل او آگاهند و بدان توجه دارند. اما برخي از آنان از اين غفران و فضل و رحمت رحيمي الهي سوءاستفاده مي كنند و در دام وسوسه هاي ابليسي و خواسته هاي نفساني مي افتند و گناه و خطايي را تكرار مي كنند.
از آنجا كه انسان گرفتار نفس اماره و شياطين انسي و جني است بنابراين در معرض هرگونه خطا و گناهي قرار دارد، اما خداوند براساس رحيميت و رحمانيتش، باب توبه را باز گذاشته تا انسان گناهكار پس از آنكه پشيمان از گناه خود شد، توبه كند و به سوي او بازگردد. روشن است كه لازمه توبه اي اينچنيني، پشيماني از كرده خود و تصميم به عدم تكرار آن گناه و خطاست اما اگر انسان گرفتار وسوسه شيطان شد و ناخواسته و نه عمداً گرفتار همان خطا يا خطاي ديگر شد، باز مي تواند ضمن پشيماني قلبي، به سوي خدا توبه كند. البته چنانكه گفته شد و از آيات قرآني برمي آيد، حفظ توبه سخت و دشوار است و تنها صابران مي توانند اين گونه عمل كنند، درصورتي كه بسياري از مردم توانايي مقاومت در مقابل خواسته هاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني ندارند و لذا توبه خود را ناخواسته مي شكنند و گناهان خود را تكرار مي كنند.
در چنين حالتي شخص خطا كار نمي تواند بگويد چون من چند بار توبه كرده و آن را شكسته ام پس ديگر توبه ام پذيرفته نخواهد شد كه اين طرز تفكر، غلط و يأس از رحمت خدا خواهد بود و او حتي اگر صدبار توبه كند و ناخواسته و در اثر وسوسه هاي شيطاني توبه اش را غيرعامدانه بشكند مي تواند به درگاه خداوند توبه كند كه خداوند تواب است.
خداوند در آيات بسياري از جمله 37 و 54 و 128 و 160 سوره بقره و نيز 16 و 64 و 104 و 118 سوره توبه، به اين مطلب توجه مي دهد كه حتي اگر شخص، توبه پيشين خود را با خدا بشكند و بر توبه خويش وفادار نباشد، باز خداوند از آن جايي كه تواب و بسيار توبه پذير است و مؤمنان و مسلمانان خطاكار را تحت شمول رحمت رحيمي خود مي گيرد، توبه گناهكاران را مي پذيرد و از در رحمت رحيمي بر ايشان وارد مي شود. مشروط بر آنكه واقعاً پشيمان شده و قصد بازگشت نداشته باشد.
اما اگر كسي گناهي مرتكب شود و توبه كند، درحالي كه در دلش احساس پشيماني نكند و يا قصد ارتكاب مجدد آن گناه را داشته باشد، چنين شخصي هم خدا را مسخره كرده و هم خود را و مسلماً توبه او پذيرفته نخواهد شد چراكه اصولاً به چنين توبه اي نمي توان توبه گفت زيرا مفهوم توبه ، پشيماني و بازگشت و تصميم به عدم تكرار است.
توبه، تفضلي از جانب خدا
از آن جايي كه اصول توبه امري لازم و ضروري بر خداوند نيست، بلكه تنها تفضل و رحمتي خاص از سوي خداوند بر بندگانش است، (توبه، آيه 102 زيرا لفظ عسي به معناي اميد ظهور در توبه پذيري به معناي تفضلي از سوي خدا دارد نه آن كه حقي بر عهده خدا باشد) خداوند بارها و بارها اين تفضل و رحمت رحيمي خويش را بر بندگان مؤمن و مسلمان روا مي دارد تا آنان را از هلاكت و آتش دوزخ در امان دارد.
همين فضل الهي است كه موجب مي شود تا خداوند پيش از آن كه بنده به سوي خدا بازگردد و توبه كند، خداوند به سوي بنده اش بازگردد و زمينه توبه و بازگشت را براي بنده فراهم مي آورد و سپس خود، آن توبه اي را كه خودش به بنده القا كرده مي پذيرد. از اين رو گفته اند، هر توبه بنده همراه دو توبه و بازگشت از سوي خداوند است.
بنابراين، پيش و پس هر توبه توبه كننده اي، توبه الهي با القاي توبه در آغاز و پذيرش آن در پايان همراه است. خداوند در آيه 37 سوره بقره بر اين نكته تأكيد دارد كه حضرت آدم(ع) از خداوند كلماتي را براي توبه دريافت كرد و براساس آن، توبه نمود و خداوند نيز به عنوان تواب آن را پذيرفت.
اينكه خداوند تواب است به اين معناست كه هر بار كه شخص توبه اش را از روي جهل و وسوسه و نه عمد، بشكند و دوباره توبه كند، آن را مي پذيرد چنانكه خداوند توبه از هر گناهي را مي پذيرد و اگر انسان به كفر و شرك دچار نباشد مي تواند همواره و در هر زماني جز دم احتضار و مرگ توبه كند و همچون انساني كه دوباره از شكم مادر زاده شده هيچ گناهي بر جان و دلش سنگيني نكند.
مفسر بزرگ قرآن علامه طبرسي، در تفسير وزين مجمع البيان با اشاره به آيه 160 سوره بقره مي فرمايد: اينكه خداوند خود را در اين آيه به صيغه مبالغه تواب ناميده است، بيانگر اين معناست كه شكستن توبه گذشته هرگز مانع پذيرش توبه مجدد از سوي خداوند نمي شود؛ زيرا خداوند بسيار توبه پذير است. (مجمع البيان، ج1 و2، صص239و 394و 442) شاعر پارسي گوي شيرين زبان براساس اين اصل است كه مردم توبه شكن را به توبه كردن مي خواند و مي سرايد:
باز آي باز آي هر آنچه هستي باز آي
گر كافر و گبر و بت پرستي باز آي
اين درگه ما درگه نوميدي نيست
صدبار اگر توبه شكستي باز آي

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

3 دیدگاه

  1. باسلام خدمت مدیران محترم و زحمتکش سایت….من پسری ۲۳ساله هستم,از انجایی که چشم خود را از نگاه به نامحرم و دنبال ناموس مردم بودن خیلی نگه میدارم و با وجود اینکه ظاهری خوب دارم و شرایطشم محیاس اصلا با جنس مخالف سه سال است هیچ رابطه ای ندارم و خود را نگه میدارم اما ماهی چند بار خودارضایی میکنم و ازین بابت سخت افسرده و شرمنده ام,خیلی احساس حقارت میکنم,اصلا دیگر هیچ حسی به زندگی ندارم,شرایط ازدواج هم ندارم با این اوضاع کار که گاهی هستو نیست,دیگر نمیدانم چه کنم خیلی خواستم ترک کنم این عمل زشتو اما نشد حتی مدتی مواد مخدر استفاده میکردم تا بیخیالم کند و واقعا همینطورم شد اما دیدم چه فایده!!!دارم نفسمو میبرم تا با نفس سرکشم مبارزه کنم,!!گذاشتم موادو کنار,باز همان آشو همان کاسه,شبها تا سحر بیدارم و به حالو روز خودم گریه میکنم کلا گمم توی این مرض,گاهی از خدا گله میکنمو میگم ای خدا مگه من چی میخوام!؟یه زندگی سالم یه شغل خوب یه زن خوب یه روح سالم,من که خودمم ازین کار زشتم نفرت دارم پس چرا خدا کاری نمیکنی!!خدایا توکه خودت شاهدی دیگه به ناموس مردم حتی نگاهم نمیکنم چند ساله پس کمکم کن,البته بعدش پشیمون میشمو میگم خدایا ببخش که ناشکری کردمو شکرت به خاطر همه چی…جوونی هستم سرخورده,بی احساس,بی غرور,عزت نفس اعتماد به نفس صفر,افسرده,میترسم روانی هم بشم کم کم,خدا به من زیبایی داده که قبل از سربازی رفتنم باهر دختری رابطه داشتم اما بعدش دیگه گذاشتمش کنار به خاطر خدا اما الان شدم این,از خودم متنفرم در حدی که صبح از خواب پا میشم میگم ای لعنت باز که من زنده ام!!!دیگه موندم واقعا,آخه برم به کی بگم!کیو دارم!الانم اومدم اینجا و احساس کردم میتونم درد دلمو بگم,میدونم از شما و هیچکس کاری ساخته نیست جز اینکه بگید امیدوار باش دوباره توبه کن خدا بزرگه میبخشه درست میشه,اینو من به خودم هزاران بار گفتم اما باز لغزش کردم,ایندفعه واقعا میزارمش کنار اما با مواد,,,ببخشید که وقتتونو گرفتم,فقط ازتون میخوام واسه این روسیاه دعا کنید…یاحق

    به نام خدا
    اولا خودارضایی یا همان استمنا آثار مخربی دارد که بعدها می تواند ناتوانی جنسی را موجب شود و همسر شما به سبب همین از شما طلاق بگیرد. به سبب آثار مخرب در اسلام حرام دانسته شده است.
    ثانیا می توانید ازدواج کنید حتی اگر شده به شکل عقد موقت که گناه نیست؛
    ثالثا: می توانید ازدواج دایم داشته باشید ؛ زیرا بر خلاف تصور عموم پولدار شوم تا ازدواج کنم غلط است و بر اساس فرمول قرآنی ازدواج کنم تا پولدار شوم درست است: یغنیکم الله من فضله ؛
    رابعا: روزه بگیرد و از غذاهایی که طبع گرم دارد و موجب افزایش قدرت جنسی است احتراز کنید.
    خلیل منصوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا