شعر و داستان

شهباز طریقت

شه باز طریقت به مقام مگسی قانع نشد

در اوج سماء، باد هوی هیچ ترا مانع نشد

هر روز بر آن وادی ایمن چو در آید به امید

زان نور خدا هم به شهاب قبسی قانع نشد

مدعی را نگرَش چون بر این میکده رفت

زان همه نور خدا در دل وی ساطع نشد

سر به آخور چو نشیند سر سرگین سیاه

زان همه نور اله، یک فلقش طالع نشد

چون برآمد ز شجر نور خدا، سینه شکافت

همچو موسی دل من، بر قبسی قانع نشد

دل مردان خدا هم چو که شد عرش خدا

پس از آن نور خدا، جز به رضا قانع نشد

دل عاشق نگذارد که نشیند بر آن خار و خسی

کوه عشقش به لب سنگ شکن قانع نشد

لب شیرین ندهد تیشه به هر بی کس و کار

چون که دل را به جز آن خسروی جان قانع نشد

دیده بگشا و نگر ساحت قدسی به تمام

که در آن احسن حالش، به عسل قانع نشد

ناصر حق چو در آید بر آن عرش خدا

هیچ زان عرش خدا، فرش شما قانع نشد

«بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن»

چون که شهباز طریقت به قفس قانع نشد

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا