اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

شقاوت، سير معكوس معنوي

اشاره : آدمي به طور فطري به سوي كمال گرايش دارد و از نقص مي گريزد. از اين روست كه جوياي هر كمالي و گريزان از هر نقصي است. در بسياري از موارد به دليل عدم درك درست از نظر مصداقي دچار اشتباه مي شود و يا گرفتار جهل و ناداني بوده و از كمالي بودن امري آگاه نيست و يا با آن كه بدان علم و شناخت دارد و حتي مصداق امر كمالي را مي شناسد با اين همه به عللي گرفتار غفلت است و با آن كه آن چيز در برابرش است ولي آن را نمي بيند و بدان سوي گرايش ندارد و اين گونه است كه از گرايش و يا خواستن امر كمالي باز مي ماند.

البته گاه شخص به كمالي بودن امري شناخت دارد و حتي مصاديق عيني آن را مي شناسد و دچار غفلت از آن نيست بلكه عواطف و احساسات وي به گونه اي شده است كه خواهان امر كمالي نيست و بدان ايمان نمي آورد و گرايشي به آن ندارد. اين گونه است كه گرفتارشقاوت مي شود و از راه سعادت و خوشبختي باز مي ماند. به اموري گرايش و علاقه پيدا مي كند كه وي را از هدف تعالي و كمالي باز مي دارد. اين ها كساني هستند كه قرآن آنان را اهل شقاوت دانسته است. آناني كه به جاي انتخاب راهي راست و كوتاه و آسان باز مي مانند و در مسير سقوط قرار مي گيرند و عوامل را در زندگي خويش بر مي گزينند كه آنان را از پيمودن مسير خير و شايسته و كمال مادي و معنوي باز مي دارد.

از آن جايي كه بازخواني مساله شقاوت و علل و آثار آن مي تواند آدمي را در انتخاب سعادت و گزينش راه و هم چنين علل و عوامل آن ياري دهد، به اين مساله از ديدگاه قرآن پرداخته مي شود.

عوامل شقاوت

به نظر مي رسد كه مهم ترين مساله براي هر انساني كه در مسير فطرت گام بر مي دارد و خواهان دست يابي به كمال واقعي است آگاهي از علل و عوامل شقاوت بسيار مهم و حياتي باشد؛ زيرا هر كسي به طور طبيعي و فطري حتي ابليس خواهان دست يابي به كمال است و به علل پيش گفته خود را در مسير انداخته كه جز شقاوت و بدبختي در دنيا و آخرت بهره و نصيبي ندارد. از اين روست كه در آغاز به عوامل ايجادي شقاوت پرداخته مي شود و تحليل قرآن از علل و عوامل آن بازخواني مي شود.

قرآن عوامل چندي را براي شقاوت بشر و دوري از فطرت پاك و سليم بر مي شمارد كه يكي از مهم ترين علل و عوامل آن، احساس بي نيازي از خدا و دستگيري اوست. خداوند در آيه 8 و 15 سوره ليل با اشاره به كساني كه گرفتار شقاوت و سقوط در پرتگاهي ضد تكاملي جهل و ناداني شده اند به ارزيابي و تحليل افكار و انديشه و رفتار برخي از انسان هاي گرفتار شقاوت اشاره مي كند و بيان مي دارد كه سبب اصلي آن را مي بايست در نگرش انسان هاي بدبخت و شقي ديد.

اهل شقاوت از نگرش نادرستي برخوردارند. از اين روست كه بر اين باور است كه او از خداوند بي نياز است و از آن جايي كه در مسير رشد جسماني و عقل مادي قرار گرفته است مي تواند با اين توان و قدرت كه همه موجودات را مهار و زير كنترل خود در آورده است از خدا بي نياز گردد. اين استغنا و بي نيازي از خدا موجب مي شود كه در رفتار اجتماعي نيز اهل بخل شود تا بتواند اقتصادي كه به نظر وي عامل آرامش و آسايش يعني سعادت است حفظ كند. نگرش اين دسته افراد اين است كه سعادت و كمال اين است كه شخص از نظر مادي در آسايش و رفاه كامل باشد. به نظر آنان همه گونه نيازها و انگيزه هايي انساني كه در روان شناسي بيان مي شود مانند انگيزه ها و نيازهاي جسماني، اعتماد به نفس و عزت به نفس و عشق و علاقه و شكوفايي از راه دست يابي به رفاه و آسايش فراهم مي آيد. به نظر اين افراد حتي عشق و عواطف را مي توان خريد ونيازي به خدا نيست تا دست به سوي او دراز كند و از او ياري بخواهد. چنين تفكري است كه سعادت را مساوي با آسايش و آرامش مادي مي داند و امور معنوي و عاطفي را بخشي از آسايش مادي بر مي شمارد. اين افراد در ارتباط اجتماعي و انگيزه هاي عاطفي خود نيز اهل ارتباط واقعي عاطفي نيستند و عواطف در نگرش ايشان همان برآورد نيازهاي مادي و جسماني و جنسي است. با خود و خانواده خويش قهر هستند وهمه چيز را براي خود مي خواهند. به گونه اي رفتار مي كنند كه همگان را اسير و برده و بنده مال و ثروت خويش مي شمارند. اين گونه است كه روابط اجتماعي و خانوادگي آنان به شكلي گسسته و مبتني بر داد و ستد سودجويانه مادي است.

چنين نگرشي موجب مي شود تا گرايش به ثروت به عنوان عامل خوشبختي و كمال و سعادت بشمارند و در انديشه گردآوري و جمع ثروت و مال شوند (همان )

آنان سعادت را در آسايش و آرامش مادي مي دانند و از آن جايي كه لذت هاي دنيوي به گونه اي است كه هر كس در آن وارد شود بيش تر غرق مي شود و مانند آب شوري است كه تشنگي مي افزايد آنان را فريفته خود مي كند و همين فريفتگي دنيا موجب مي شود تا كمالات واقعي و اخروي را ناديده گيرند و لذت هاي دنيوي را بر هر چيزي مقدم شمارند.(اعلي آيات 11 تا 17)

در آيه 32 سوره مريم به استبداد گرايي و تماميت خواهي اين دسته افراد اشاره مي كند و يكي از علل و عوامل شقاوت را همين مساله مي شمارد. شايد بتوان گفت كه نگرش منفي آنان به هستي و خدا و جايگاه و موقعيت خود در هستي موجب شده است كه رفتاري تماميت خواه داشته باشند و نسبت به ديگري استبداد ورزند.

تفكر برتري دنيا و فريفته شدن از آن موجب مي شود كه سرمايه هاي وجودي خويش را بر سر آن بگذارند و خود را وقف دنيا طلبي و ثروت اندوزي كنند( مومنون آيات 103 و 106) اين گونه است كه خسران و زيان بزرگي را مي بيند و جان و سرمايه هاي خداداد را در راه ماديات و جمع ثروت هزينه مي كند و بر جان و نفس خويش ظلم و ستم بزرگي را روا مي دارد.(هود آيه 101 تا 106)

اندك اندك از فطرت سالم و پاك خويش دور مي شود و گناهان و زشتي ها بر او چيره مي شود.( مومنون آيه 106) هر چه بيش تر در دام گناه و امور غير اخلاقي و غير هنجاري قرار مي گيرد از تقوا عقلاني و عقلايي و شرعي دور مي شود و نسبت به اموري كه عموم مردم از آن پروا و پرهيز دارند بي باكانه بدان گرايش مي يابد. ( ليل آيه 15 تا 17) از آيات خداوند و هشدارهاي مختلف او غافل مي شود و مرگ اطرافيان و عزيزان و ثروتمندان پيرامون وي او را بيدار نمي سازد. از ياد خدا همانند ياد امور خير غافل مي شود.(طه آيات 123 تا 126)

گمراهي و ضلالت وي را در بر مي گيرد( طه آيه 12 و مومنون آيه 106) و متكبرانه و جبارانه با ديگران برخورد و رفتار مي كند.(مريم آيه 32) از هنجارهاي اجتماعي و اصول اخلاقي به سوي ضد ارزش ها وضد هنجارها گرايش مي يابد و حتي در حق گرامي ترين و عزيزترين افراد منسوب به خود يعني پدر و مادر نيز رفتاري زشت و زننده در پيش مي گيرد و عاق والدين مي گردد. ( مريم آيه 32)

امام جعفر صادق (ع) مي فرمايد كسي كه در حق پدر و مادر خويش نيكي نورزد او شقي و بدبخت است؛ زيرا گرفتار عاق والدين شده است و همين عاق است كه وي را به سوي سقوط كامل سوق مي دهد. آن حضرت با استدلال به آيه مي فرمايد كه ريشه شقاوت چنين افرادي را مي بايست در عاق والدين دانست ؛زيرا به پدر و مادر خويش نيكي نكردند و اين گونه است كه در بدبختي و شقاوت را بر خود گشودند.( نگاه كنيد تفسير نورالثقلين ج 3 ص 335 و نيز تفسير الصافي ج 3 ص 281)

به هر حال هر گونه اعمال و رفتار گناهكارانه ( مجمع البيان ج 7 و 8 ص 190) موجب شقاوت است كه يكي از آن ها عدم نيكي به پدر و مادر است كه آدمي را گرفتار بدترين نوع شقاوت مي سازد.

اين گونه است كه ديگر آموزه هاي روشن و هدايت گر وحياني نيز در او اثر نداشته بلكه اثر سوء نيز داشته و موجب ازدياد كفر و شقاوت ايشان مي شود.(طه آيه 123 و 124) و در نهايت نه تنها از فطرت پاك و سالم خود به كلي دور مي شوند بلكه هر گونه راه ايمان را بر خود مي بندند و در نهايت با ارتداد از خدا و پشت كردن به او و ايمان به خدا خود را در سراشيب دوزخ قرار مي دهند و در آن سقوط مي كنند.( كهف آيه 20)

آثار شقاوت

قرآن براي شقاوت دو دسته آثار بيان مي كند كه برخي دنيوي و برخي اخروي مي باشند. از جمله اين آثار مي توان به بخل و امساك مال اشاره كرد كه حتي به نزديك ترين افراد خويش بر و نيكي نمي كنند و حاضر نمي شوند تا بخشي از مال خود را براي حتي نمو و ازدياد و تزكيه به ديگري كه برخي از آنان صاحبان حق در اين مال هستند ببخشند و بدهند (ليل آيات 8 تا 18)

زندگي سخت و نكبت بار در نهايت سرنوشت انسان هايي است كه از فطرت خويش دور شده و راه شقاوت را طي كردند. بسيار ديده شده است كه اين افراد با انبوه ثروت خويش در تنهايي و به شكل نكبت و تاسف باري مرگ را ديدند و از آن نتوانستند بگريزند. خداوند تاكيد مي كند كه راهي كه شقاوت آميز باشد در نهايت نه تنها آن همه ثروت و دارايي براي آنان عزت و شوكت نمي آورد بلكه مايه بدبختي و تيره روزي و در نهايت مرگ نكبت و زندگي نكبت بارانه است.(طه آيه 123 و 124)

دور از فطرت و سلامت عقل و روح موجب مي شود تا اتمام حجت خداوند و بندگان صالح وي در ايشان اثري به جا نگذارد.(مومنون آيه 105 و106) و يا تكذيب آيات الهي ( همان ) و تكذيب پيامبران خدا(شمس آيات 11 تا 14) در نهايت گرفتار خسران و زيان سرمايه هاي مادي و معنوي خويش شوند كه خداوند به همگان اهدا كرده است تا به كمك آن ها به كمال واقعي دست يابند.(مومنون آيات 103 تا 106)

كوري در قيامت ( طه آيات 123 و 124) با آن كه در دنيا داراي چشم بودند يكي از آثار شقاوت خواهد بود؛ زيرا با اين كه در دنيا چشم داشتند ولي حقيقت را نديدند و با كارها واعمال خويش دچار كوري واقعي شدند.

راه رهايي از شقاوت

براي اين كه انسان در مسير كمالي قرار گيرد و از شقاوت و بدبختي دور شود مي بايست به مسايلي مهم توجه داشته باشد. بي گمان در جهاني كه همه چيز آن فريبنده است و آدمي را به سوي بدبختي و شقاوت مي برد تنها راه رهايي فرار و گريز به خداوند از همه كس و همه چيز است. اين به معناي گوشه نشيني نيست بلكه به معناي عدم دلبستگي و علقه به ماديت و فريبنده هاي دنيا ست.

خداوند راه رهايي از دام شقاوت را اموري چون توجه به ربوبيت و پروردگاري خود بر هستي و اين كه هر كس را به كمال لايق او هدايت مي كند (مريم آيه 4 و 48) ذكر و ياد كرد خداوند و پروردگاري او (اعلي آيات 11تا 25) بهره مندي از آموزه هاي وحياني ( مريم آيات 30 و 32) تزكيه نفس و خودسازي (اعلي آيات 11 تا 14 و نيز شمس آيات 7 تا 12) و بهره مندي از همه بركات و عنايات الهي در هر دم از زندگي خود و هدايت كردن آن ها به سوي رضاي الهي (مريم آيه 31 و 32) اعمال عبادي كه وي را به سوي خدا و ياد وي جلب و جذب مي كند و از دام فريب هاي دنيوي مي راند مانند نماز (مريم آيات 31 و 32 و نيز اعلي آيات 11 تا 15) و دعا و نيايش (مريم آيه 4 و 48) و تقواي الهي را در پيش گرفتن (ليل آيات 15 تا 17) اشاره مي كند.

اعمالي كه مي تواند آدمي را از شقاوت دور سازد در اين آيات و آيات ديگر به دو دسته بخش مي شوند يكي آن هايي كه مرتبط به بينش و نگرش آدمي است و ديگر آن دسته از اعمال و رفتاري كه موجب مي شود تا خود را از دام فريب دنيا برهاند. از اين روست كه به حوزه اعتقادي چون ايمان به خدا و بهره مندي از رسالت پيامبران و كتب الهي (مريم آيه 30 و 32) و ربوبيت و پروردگاري خداوند ( مريم آيه 48 و 4) اشاره مي شود.

دسته دوم آياتي هستند كه به عوامل رفتاري و نگرشي آدمي توجه مي دهد كه خود به دسته اعمال صرف عبادي مانند ذكر خدا و نماز و نيايش و مانند آن اشاره شده است و دسته اي كه به رفتارها واعمالي توجه مي دهد كه در آن دوري از دنيا و فريب هاي آن ها به گونه اي كاهش مي يابد مانند اين كه مال خويش را انفاق كند.(ليل آيات 15 تا 20) و يا زكات مال خويش را بپردازد.(مريم آيه 31 و 32) و يا به پدر و مادر نيكي نمايد.(مريم آيه 32)

به هر حال بهره مندي از هدايت الهي و باقي ماندن بر فطرت سالم و رفتارهاي هنجاري و عبادي از مهم ترين علل و عوامل دوري انسان از شقاوت ياد شده است.

اين ها گوشه اي از مسايل و مباحثي است كه قرآن در آن به تحليل علل و عوامل و آثار شقاوت و كيفيت دوري از آن بيان كرده است. بررسي هر يك از اين علل و عوامل و آثار با بيان جزئيات و مصاديق مي تواند ما را نسبت به آن آگاه تر سازد . با اين همه بيان اين امور در حوصله اين نوشتار كوتاه نيست و هدف تنها آشنا شدن به كلياتي از مباحث قرآن در اين حوزه است از اين رو به همين مقدار بسنده مي شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا