شرایط و آداب صدقات و انفاقات
در اسلام پس از نماز هیچ عملی نیکوتر و برتر از انفاقات مالی و صدقات نیست که انسان را به تقوای الهی نزدیک میکند؛ زیرا اگر نماز ستون دین است که میبایست اقامه شود تا خیمه دین بر پا شده و دیگر اعمال صالح اقامه شود، همچنین انفاقات مالی به سبب اینکه ناظر به اقامه ستون اجتماع یعنی اقتصاد است به طور طبیعی نقش اساسی در زندگی دنیوی و اخروی بشر دارد.
در مطلب حاضر اهمیت انفاقات و چرایی و چگونگی انجام آن از دیدگاه قرآن بررسی شده است.
***
اصطلاح قرآنی اقامه نماز و اقتصاد
در آیات قرآن، اصطلاحاتی به کار رفته است که بیتوجهی به مفاهیم آنها میتواند در فهم آیات و نیز اهداف آموزهها مشکل ساز باشد و حتی انسان را به بیراهه برد. اصطلاحاتی چون فقیر، حج ، جهاد، ولایت، زکات، امر و خلق، اراده و مشیت، قوت و قدرت و مانند آنها دارای بار فرهنگی است که ویژه فرهنگ قرآنی است؛ بنابراین، برای فهم مفاهیم آن میبایست تنها به معانی لغت عربی اکتفا نکرد؛ زیرا قرآن به بازسازی یا بازپروری در معنای واژگان پرداخته و در قالب مفاهیم جدید و اصطلاح خاص آنها را به کار برده و هویتی جدید به آنها بخشیده است.
برخی از امور هر چند که به نظر ساده است، ولی در مکتب قرآنی تا اندازهای اهمیت مییابد که جز با صبر نمیتوان آن را تحقق بخشید. از همین رو تنها کسانی میتوانند به این امور بپردازند که جزو صابرین بوده از استقامت بالایی برخوردار باشند.
به عنوان نمونه تکالیف الهی، به عنوان کلفت، فشاری را بر انسان وارد میسازد که تنها صابران که آستانه تحمل بالایی دارند میتوانند آن را انجام دهند؛ چرا که تکالیف الهی با همه آسانی و به دور از هر گونه عسر و حرج، شانه بسیاری از مردم عادی را فرومی کشد و کمرشان را میشکند. از همین رو خدا انجام تکالیف را منوط به اموری میکند که تامینکننده صبر و استقامت است. خدا در قرآن میفرماید که تنها کسانی زیر بار تکالیف و مسئولیتهای الهی میروند و ستونهای دین و اجتماع را بر پا میدارند که ایمان به توحید و معاد داشته باشند؛ زیرا کسی که اعتقادی به توحید نداشته و خود را مِلک خدای علیم و قدیر و غنی ندانسته و به ربوبیت و پروردگاری خدا باور نداشته و معاد را در همین راستا پذیرا نباشد، به طور طبیعی زیر بار ستونهای دین و اجتماع نمیرود تا آن را بلند کرده و اقامه نماید.
اما کسی که به توحید محض و مالکیت و ربوبیت و پروردگاری خدا و بازگشت و معاد و پاسخگویی در قیامت باور داشته باشد، به طور طبیعی خاشع و صابر خواهد شد و تکالیف را به سادگی میپذیرد و آنها را انجام میدهد.(بقره، آیات 45 و 46 و 153 تا 157)
اقامه نماز به عنوان ستون اصلی دین و اقامه اقتصاد به عنوان ستون اصلی اجتماع نیازمند چنین خشوع و صبر است تا انسان در مقام قوامین بالقسط و قوامین لله بتواند به این مسئولیتهای سنگین جامه عمل بپوشاند. انسانی که اهل خشوع است، زیر بار مسئولیت تکالیف الهی میرود و با تمام توان آن را اقامه میکند. اهل خشوع هم کسی جز اهل توحید و معاد نیستند.(همان)
به هر حال، آنچه باید در اموری چون نماز به عنوان ستون فرهنگی دین و اجتماع و انفاقات به عنوان ستون اقتصادی اجتماع اتفاق بیفتد، اقامه کردن و بر پاداشتن آن است.
چرایی و چگونگی انفاق و صدقه
آموزههای قرآن، همواره به عناصر چرایی و چگونگی یک تکلیف و حکم توجه داشته است؛ زیرا لازم است تا هر تکلیفی که وضع میشود، علت و فلسفه آن بیان شود و این گونه با شناخت نسبت به حقیقت آن تکلیف، انگیزه و شوق برای انجام آن در مکلفین پدید میآید؛ همچنین برای اینکه تکلیف به شکل درست انجام شده و آثار و برکات آن تحقق یابد، به چگونگی انجام تکلیف نیز توجه میشود.
به هر حال، تبیین چراییها و توصیف چگونگیها و راهنماییها در تعالیم آسمانی به شدت مراعات میشود و لازم است تا در هر پژوهش نسبت به تکالیف الهی به این امور توجه و اهتمام شود.
قرآن در بیان چرایی انفاقات و صدقات مالی افزون بر اینکه آن را امر الهی دانسته و همین را به تنهایی برای وجوب تکلیف علیه عبد کافی میداند، اما با اشاره به آثار و فواید انجام تکالیف همچون کسب تقوا، تقرب یابی، متاله شدن، برکت یابی، دفع بلایا، رفع بلایا، جلب منافع، بهرهمندی از رحمت و فضل الهی و امور دیگر برآن است تا انسان را به انجام عمل تکلیفی سخت انفاقات و صدقات مالی ترغیب و تشویق کند.
البته قرآن با بیان آثار زیانبار ترک انفاقات و صدقات مالی مانند کفر و کفران، نزول بلایا، از دست رفتن نعمت، خشم و غضب الهی، دوزخ و عذاب دنیوی و اخروی بر آن است تا افراد ترغیب به انجام آن شده و از زیر بار تکلیف انفاق شانه خالی نکنند.
پس قرآن در بیان چرایی تکلیف انفاقات و صدقات مالی همان طوری که به وجوب اطاعت بنده از خالق و لزوم شکرگزاری از نعمت از طریق برخی از تکالیف و واجبات تاکید دارد، به آثار انجام عمل و نیز آثار ترک آن توجه میدهد تا انگیزهها در شخص ایجاد شود و شوق به عمل و شرایط برای پذیرش سختیهای عمل و تکلیف فراهم آید.
انفاق از هر چیزی، موجب میشود تا خدا عوض آن را بدهد و بلکه شرایط بهتری را برایش فراهم آورد(سباء، آیه 39) تا جاییکه اگر فقیر از همان اندک چیزهای خویش به دیگری انفاق کند، وضع مالی او بهتر خواهد شد؛ زیرا خدا نه تنها عوض مال انفاقی را بر میگرداند، بلکه بهعنوان خیر الرازقین چیزی نیز روی آن میگذارد(همان؛ بقره، آیه 272)؛ چنانکه خدا به صراحت میفرماید که انفاقات مالی موجب میشود تا مال، چندین برابر شود و یک دانه تبدیل به هفتصد دانه شود. پس یک تومانی که شخص در راه خدا انفاق میکند، خدا هفتصد تومان عوض میدهد. البته خدا به همین میزان بسنده نمیکند و بلکه ممکن است برای برخی از افراد تا چند برابر آن نیز افزایش دهد(بقره، آیه 261)؛ چنانکه میفرماید: والله یضاعف لمن یشاء؛ خدا بیشتر از آن نیز به هر که بخواهد میدهد.(همان)
پس اگر فقیری که یک تومان در اختیار دارد در راه خدا انفاق کند خدا هفتصد بلکه بیش از آن عوض میدهد.
قرآن درباره چگونگی انفاقات و صدقات سفارشهایی را دارد که توجه به آنها بسیار مهم و اساسی است؛ از جمله این توصیهها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. انفاق از محبوب: اگر کسی انفاق میکند، بهتر است که از چیزی انفاق کند که محبوب است؛ بهویژه آنچه محبوب خودش و دیگران است. خدا میفرماید: هرگز به نيكوكارى ابرار نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.(آلعمران، آیه 92) از نظر قرآن، مقام ابرار که پایینتر از مقام مقربان است(انسان، آیات 5 تا 8)، مقام کسانی است که در انفاق دریادل هستند. بنابراین اگر کسی میخواهد انفاق کند میبایست همانند ابرار انفاق کند. در آیات قرآن بیان شده که مقربان که از محبوب خویش بلکه از آنچه به آن نیاز دارند، ایثار میکنند.(همان؛ حشر، آیات 8 و 9) اما ابرار از محبوب خویش میبخشند که سطحی پس از سطح مقربان است؛ پس هر کسی بخواهد در مسئله انفاق در سطح اهل احسان قرار گیرد و بهعنوان محسنین از آنان یاد شود، میبایست از محبوب خویش انفاق کند.
2. انفاق از طیبات: چیزهایی که انسان در اختیار دارد یا به دست میآورد ممکن است طیب یا خبیث باشد. مثلا خمر و مردار خبیث است که به انسان آسیب میزند، اما گندم و جو طیب و مفید برای انسان است. البته گاه مراد از خبیث، چیز است که پاک و طیب است، ولی به عللی دیگر آن پاکی اولی را ندارد، مانند میوه یا گندم آفتزده که انسان خودش دوست ندارد از آن استفاده کند و اگر در شرایط سخت قرار گیرد بناچار از آن چیز استفاده میکند؛ بنابراین، فرش کهنه و زوار در رفته یا میوه آفتزده را انفاق نکنید؛ چرا که خودتان نیز حاضر نیستید آن را بگیرید و از آن استفاده کنید، مگر در شرایط بیمیلی و بیرغبتی با چشمپوشی.(بقره، آیه 267) به هر حال، کالای نامرغوب را بهعنوان جنس انفاقی به دیگران مدهید.(مجمعالبيان، ذيلآيه) همچنین نباید از مال خبیث مانند مال حرام یا کسب حرام صدقه و انفاق کرد؛ چنانکه امامباقر(ع) فرموده است: مردم وقتى اسلام آوردند، اموالى از درآمدهاى ربوى در دستشان بود كه از همين اموال انفاق مىكردند؛ امّا خداوند آنها را از اين انفاق نهى فرمود. (تفسير عيّاشى، ذيلآيه)
3. انفاق از حلال: همان طوری که باید جنس انفاقی طیب باشد، همچنین باید حلال باشد؛ یعنی از مال حرام نباشد؛ زیرا مال حلال نه تنها موجب افزایش یا افزایش برکت نمیشود، بلکه موجبات نقمت را فراهم میآورد و انسان را گرفتارتر میکند. در آیات قرآن بیان شده که از چیزی انفاق کنید که خدا به شما داده است؛ این بدان معنا است که مال مردم را انفاق نکنید؛ زیرا ملک انسان نیست و تنها آن چیزی ملک انسان است که خدا به او داده است و از راه حلال به دست آورده است.(بقره، آیات 3 و 267)
4. انفاق آشکار و نهان: در مسئله انفاق میتوان آن را آشکار و نهان داد و بهتر است که هر دو نوع انفاقات انجام شود. خدا میفرماید: اگر صدقهها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است و بخشى از گناهانتان را مىزدايد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است. (بقره، آیه ۲۷۱) بهنظر میرسد که نسبت به کسانی که عفیف هستند و آبرو دارند، صدقات و انفاق نهانی باشد تا آبروی آنان حفظ شود.(بقره، آیه 273)
5. پرهیز از اذیت: وقتی انفاق میکنید همراه آن کاری نکنید که اهانتآمیز و اذیتکننده باشد و شخص گیرنده آزاری را تحمل کند.(بقره، آیه 262 و 263 و 267) البته برخی بعدها و حتی سالها بعد ممکن است به روی شخص چیزی را بیاورند که او را اذیت کند. مثلا بگویند در کودکی فقیر بودید و من کمک مالی کردم و به این مقام و منزلت اجتماعی یا اقتصادی رسیده اید.
6. پرهیز از منت: منت گذاری نیز عملی است که تمام آثار انفاق را از میان میبرد؛ بنابراین نباید هنگام یا پس از انفاق منتی بر گیرنده انفاق گذاشته شود.(بقره، آیه 262 تا 264)
7. میانهروی و اعتدال: در انفاق بهتر آن است که از حد افراط و تفریط خارج نشویم؛ یعنی نه چنان زیاد انفاق کنیم که چیزی برای برآوردن نیازهایمان نماند و حتی موجب هلاکت ما شود و نه آنکه بخل ورزیم و هیچ انفاقی نداشته باشیم.(بقره، آیات 195 و 219؛ اسراء، آیه 29؛ فرقان، آیه 67) به سخن دیگر، اسراف در انفاق جایز نیست، همان طوری که بخل جایز نیست.
8. انفاق با رغبت: کسی که انفاق میکند با رغبت و با طیب خاطر انفاق کند. پس از روی بیمیلی یا محضورات اخلاقی بهویژه در اجتماعات، انفاق نکنیم که تأثیری ندارد یا کمتأثیر است.(بقره، آیه 177؛ آلعمران، آیه 92؛ انسان، آیه 8)
9. اخلاص در انفاق: انفاق را برای رضایت خدا داشته باشیم و برای اهداف دیگری چون کسب امتیاز اجتماعی و محبوبیت اجتماعی یا تفاخر و مانند آنها انجام ندهیم.(توبه، آیه 99؛ لیل، آیات 17 تا 20؛ بقره، آیه 272)
10. انفاق در شادی و غم: انسان میبایست در همه حال انفاق کند و تنها در شادی یا غم اهل انفاق نباشد.(آلعمران، آیه 134)
11. انفاق از ارث: در هنگام وصیت و همچنین تقسیم اموال ارثی، بهتر است که از آن مال بخشی را به دیگران بهویژه فقیران از خویشان انفاق کرد.(حدید، آیه 7؛ نساء، آیه 8)
12. انفاق هنگام جمع محصول: کشاورزان هنگام جمع محصول، از آن به دیگران انفاق کنند تا اینگونه مالشان حفظ شده و برکت یابد.(انعام، آیه 141؛ قلم، آیه 24)
13. انفاق به خویشان: همان طوری که لازم شد تا پیامبر(ص) به نزدیکان خویش انفاق کند، همچنین بایسته و شایسته است که انسان به خویشان انفاق کند و آنان را در اولویت قرار دهد.(اسراء، آیه 26؛ روم، آیه 38)
14. انفاق به غیرمسلمان: همان طوری که باید به مسلمان انفاق کرد، جایز است که به کافر نیز انفاق کرد. البته با این انفاق به کافر از ثواب و پاداش عمل انفاقی خالصانه به مسلمان هیچ کم نمیشود.(بقره، آیه 272؛ مجمع البیان، ذیل آیه)
15. انفاق در حال دارایی و نداری: همان طوری که بر دارا است که انفاق کند، بر فقیر است تا در حال نداری نیز انفاق کند؛ بهنظر میرسد که انفاق در حال نداری هم بهتر و ارزشمندتر و هم مفیدتر است و انسان فقیر را دارا میکند.(آلعمران، آیات 123 و 134؛ توبه، آیه 79) گفتنی است که عنوان مطوع در آیه اخیر شامل توانگران و تهيدستان مىشود؛ بنابراين ذكر دوباره تهيدستان مىتواند به اهميّت برتر انفاق آنان اشاره داشته باشد.
به هر حال انسان در رفاه و ثروت یا نداری و فقر میبایست اصل انفاق را بهعنوان یک وظیفه مهم در دستور کار قرار دهد؛ زیرا دنیا و آخرت انسان را میسازد تا جاییکه کسانی که در حالت احتضار قرار دارند خواستار مهلت و تاخیر برای انجام صدقات و انفاقات میشوند؛ زیرا در آن حالت است که تازه اهمیت بیمانند انفاق و صدقات را در مییابند.(منافقون، آیه 10)
16. انفاق شبانه و روزانه: همان طوری که بر انفاق آشکار و نهان تأکید شده است، بر انفاق روزانه و شبانه نیز تأکید شده است.(بقره، آیه 274)
17. معاونت در انفاق و برّ: از نظر قرآن انسان اگر خود بتواند دریادل باشد و کمکهای زیاد مالی داشته باشد خیلی خوب است، ولی اگر از نظر مالی چنان دارا و ثروتمند نیست، بهتر است که به ابرار در فعالیتهای انفاقی یاری رساند.(مائده، آیه 2)
18. انفاق مال قبل از مرگ: چنان که گفته شد، از مهمترین تکالیف و مفیدترین آنها، انفاق و صدقات است تا جاییکه اقرب للتقوی دانسته شده است و محتضران خواهان بازگشت برای انفاق و صدقه میشوند.(منافقون، آیه 10)
19. انفاق از عفو: عفو به زیادی از هر چیزی گفته میشود. وقتی انسان به چیزی نیاز ندارد، بهتر است که آن را انفاق کند و بیجهت آن را انبار نکند و از اهل کنز نشود. خدا میفرماید: از تو میپرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از آنچه افزون بر نیاز است.(بقره، آیه 219)
20. انفاق در راحتی و سختی: انفاق لازم است در همه حال انجام شود. پس انسان در راحتی و سختی باید اهل انفاق باشد؛ بلکه کسی که در سختی است انفاق او تأثیر بهتری دارد و ارزشمندتر است.(حدید، آیه 10)