شراکت در عقل دیگران
گفتاری پیرامون اهمیت، حدود و آثار مشورت
که از نظر عقلی در کمال و تمامیت آن باشد، به عللی نیازمند بهرهگیری از دیگران است. انسانهای عادی نیاز به مشورت با دیگران دارند تا با کمک عقول آنان، ترسیم بهتری از موضوع داشته و تواناییهای خویش را افزایش دهند؛ انسانهای کامل هم نیازمند مشورت هستند تا عقول دیگران را به کمال برسانند و شیوه زندگی درست در چارچوب اجتماع را بیاموزانند. در مطلب حاضر پیرامون نقش و اهمیت مشورت سخن گفته شده است.
اهمیت مشورت با دیگران
نظام اجتماعی براساس همدلی و همکاری میان افراد یک جامعه شکل میگیرد. هر انسانی میتواند بخشی از نیازهای خود را برآورده سازد، اما انسان بهگونهای آفریده شده که از نظر عاطفی و غیر آن نیازمندهمنوعان خویش است. کمترین نیاز هر انسان به همسر و جفت است؛ زیرا او همانند همه آفریدههای الهی جفت و زوج آفریده شده است. خداوند درباره زوجیت انسان میفرماید:«خلق لکم من انفسکم ازواجا؛ برای شما از نفس و جنس خودتان همسر و جفت آفرید.» (روم، آیه 21) چنانکه درباره زوجیت همه چیزها نیز میفرماید:«و من کل شی خلقنا زوجین؛ از هرچیزی جفت و زوجی آفریدیم.» (ذاریات/ آیه 49)
انسانها به هر علت و دلیلی به یکدیگر نیازمند هستند. یکی از جلوه های نیازمندی افراد انسانی به یکدیگر را میتوان در استفاده از عقل و علم دیگران دانست. هر انسانی دارای عقل است؛ ولی تفاوتهایی در فعلیت آن یعنی تعقل وجود دارد که براساس آموزههای قرآنی بستگی به مقدار پرهیزگاری، تقوا و عبادت انسان دارد؛ زیرا عقل انسانی براساس درصد نزدیکی به خداوند نورانیت و فعلیت مییابد و هر انسانی در عبادت و عبودیت به خدا بیشتر تقرب جوید، نور عقل او فروزانتر میشود.
درباره علم نیز تفاوت میان انسانها مبتنی بر تفاوتهای عقلانی میان آنان است؛ به این معنا که هر که از نظر عقل فعالتر باشد، از علم و دانش بیشتری بهره میبرد و احاطه علمی او به موضوعات و مسائل بیشتر میشود؛ چرا که دانش و علمی که انسان به دست میآورد از طریق عقل کلی است. عقل کلی به گونهای است که توانایی بهرهمندی انسان از علم حصولی و حضوری را به انسان میدهد. این همان عقلی است که انسان با آن، خدایی میشود.
همین تفاوتهای شخصیتی انسان و نیز تفاوت در نیازها موجب میشود تا انسانها برای برآوردن نیازهای خود به یکدیگر محتاج باشند. این نیاز به ویژه در برنامهها و امور مهم زندگی اجتماعی بیش از پیش خود را نشان میهد. از این رو در این حوزه نیاز بیشتری به مشورت برای بهرهگیری از عقول دیگران وجود دارد.
حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در اهمیت و ارزش مشورت میفرماید: المشورهًْ تجلب لک صواب غیرک؛ مشورت کردن، اندیشههای درست دیگران را برای تو کسب میکند. (غرر الحکم آمدی، حدیث 1509)
و نیز میفرماید: شاور ذوی العقول، تأمن الزلل و الندم؛ با خردمندان مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی درامان مانی. (همان، حدیث 5755)
خداوند در آیاتی چند از جمله آیات 36 و 38 سوره شوری بر اهمیت مشورت در زندگی اجتماعی انسان تاکید میکند و همفکری مؤمنان را در نظم اجتماعی آن مورد توجه قرار میدهد.
از نظر قرآن، مشارکت فعال امت در امور اجتماعی از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی گرفته تا امور نظامی، امری لازم و ضروری است. پیامبر(ص) با آنکه عقل فعال بود و در عقل به تمامیت کمال رسیده بود، ماموریت مییابد تا با مسلمانان در مسائل اجتماعی مشورت کند و از مشاوره آنان سود برد؛ زیرا بهرهگیری از مشارکت فعال مؤمنان و امت در امور کشوری و جامعه از طریق مشورت موجب میشود تا آنان ضمن افزایش همگرایی و همفکری و تقویت و رشد عقلانی، توانایی مدیریت جامعه را در ابعاد کوچکتر به دست آورند.
با مشورت این امکان نیز فراهم میآید تا وضعیت جامعه سنجیده شده و روحیه افراد شناخته و مقدار درک و فهم آنان ارزیابی و در موقعیت مناسب از آنان بهرهگیری شود. همچنین در صورت برخورد با مشکلات به سبب طرف مشورت قرار گرفتن، خود را بخشی از برنامه بدانند و مقاومت و استقامت نمایند تا به هدف در چارچوب طرح مورد مشورت قرار گرفته برسند.
به هر حال، مشورت و مشاوره از مهمترین مسائلی است که در مشارکت امت همراه امام در مدیریت جامعه بسیار نقش دارد و کسی در ضرورت و اهمیت آن نمیتواند تردید روا دارد.
همه نیازمند مشورت هستیم. امام علی(ع) در این باره فرمود: اذا أنکرت من عقلک شیئا فاقتد بر أی عاقل یزیل ما أنکرته؛ هرگاه با فکر خود به جایی نرسیدی، از اندیشه خردمندی که مشکل تو را حل میکند، پیروی کن. (غرر الحکم، ح 4156»)
امامرضا(ع) (هنگامی که در حضور او از پدر بزرگوارش سخن به میان آمد)، فرمود: هیچ خردی با خرد آن حضرت برابری نمیکرد با این حال گاه با یکی از غلامان سیاه خود مشورت میکرد به ایشان عرض شد: با چنین کسی مشورت میکنی؟ فرمود: چه بسا که خداوند تبارک و تعالی (نظر درست را) بر زبان او جاری کند. («مکارم الاخلاق، ج 2، ص 99»)
پیامبر(ص) فرمود: لا مظاهره اوثق من المشاوره؛ هیچ پشتیبانی قابل اعتمادتر از مشورت نیست. («محاسن، ج 2، ص 435») چرا که انسان با مشورت است که به رشد میرسد و مشکلات خود را به سادگی حل میکند.
اینکه بر مشورت در همه امور تاکید میشود از آن روست که مشورت از مصادیق دوراندیشی و حزم است که بارها بر آن در زندگی فردی و اجتماعی تاکید شده است. رسول خدا(ص) فرمود: الحزم ان تستشیر ذا الرای و تطیع امره؛ دوراندیشی آن است که با صاحب نظر مشورت کنی و به نظر او عمل نمایی. (بحارالانوار، ج 75،ص 105)
امامعلی(ع) درباره نقش و اهمیت مشاوره میفرماید: المشاوره راحه لک و تعب لغیرک؛ مشورت کردن، مایه راحتی تو و زحمت دیگری است. (غرر الحکم، ح 1857)
و نیز فرمود و من مشاور الرجال ؟ فی عقولها، کسی که با مردان شایسته مشورت کرد خود را در عقل ایشان شریک ساخت، (نهجالبلاغه، قصص 161)
مشاوره در همه امور زندگی
از نظر اسلام مشورت و مشاوره میبایست در همه امور زندگی انجام گیرد؛ زیرا برای رسیدن به اهداف آفرینش و خدایی شدن، لازم است تا انسان همواره از عقل به عنوان پیامبر و راهنمای درونی در همه بخشها و ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بهره گیرد. بر این اساس، بهرهگیری از مشورت در همه مراحل زندگی امری لازم و ضروری است و انسان هرگز از عقل دیگران بینیاز نیست.
مشورت که اسم مصدر از مشاوره است به معنای استخراج و استنتاج رای در امری با مراجعه کردن بعضی به بعض دیگر است. اما اصطلاح شوری به امری گفته میشود که در آن مشاوره انجام میگیرد. (مفردات الفاظ قرآنکریم، ص 470؛ مجمعالبیان، ج 1 و 2 ص 868)
این واژه در قرآن در چند جا به کار رفته و حتی پیامبر(ص) ماموریت یافته است تا در امور حکومتی و سیاسی امت با امت مشورت کند (آل عمران، آیه 159)
از نظر قرآن، امت و جامعه سالم اسلامی، جامعهای مبتنی بر مشاوره و شوری است و مردم در همه کارهای خویش از دیگران مشورت میگیرند. (شوری، آیات 36 و 38)
مشاوره به معنای پیوند دادن عقلهای سلیم با عقل خود و تشریک در عقل عقلاء و بهره جستن از فکر دیگران به منظور استفاده از استعداد و توانمندی عقلی و فکری دیگران برای حل مسائل و مشکلات است. کسی که اهل مشورت و مشاوره است میکوشد با بهرهگیری از تجارب دیگران امر زندگی خویش را به شکل بهتر و مناسب و آسانتری پیش برد و خود را از بسیاری از مشکلات رهایی بخشد. مشاوره به معنی ایجاد یک ارتباط دو طرفه است که در آن شخصی به شخص دیگر کمک میکند تا با توجه به نیازهای اطلاعاتی خود، تصمیم درستی بگیرد و بر اساس آن تصمیم، عمل کند.
با آنکه دیکتاتورها و مستبدها، گرایشی به مشورت و مشاوره ندارند، ولی حتی آنان نیز برای اینکه موافقت خود را با حکم عقلایی نشان دهند، از مشورت بهره میگیرند. به سخن دیگر، مشاوره و مشورت گرفتن، یکی از احکام عقلایی است و خردمندان به این حکم میکنند که در امور زندگی به ویژه مسایل مهم از خردمندان بهره گیرند و با آنان مشورت نمایند. شبیه این حکم عقلایی را میتوان درباره مراجعه جاهل به عالم و تقلید جاهل از عالم دید. هرکسی میکوشد تا به حکم عقل به خبره و کارشناس امر مراجعه کند تا کار و اقدامی به ضرر خود و دیگران انجام ندهد. مشورت نیز حکم عقلایی است.
خداوند گزارش میکند که اشراف فرعونی درکارهای مهم خود با یکدیگر مشورت میکردند و حتی فرعون با همه استبداد رای و فکر به ظاهر در این مشاوره شرکت میکرد (قصص، آیه 20؛ اعراف، آیات 107 تا 113؛ شعرا، آیات 32 تا 38؛ طه، آیات 61 و 62)
البته فرعون به سبب تفرعن و فرعونیت خویش، خودرا از مشورت دیگران بینیاز میدید و راه و روش و عقل خود را به عنوان روش برتر و الگو معرفی میکرد (طه، آیه 20) اما در ظاهر به مشورت با همفکران و اشراف میپرداخت.
حاکم سبا نیز با بزرگان و درباریان مشورت میکرد و بنا بر گزارش قرآن، این روش همیشگی او بوده است که در امور کشوری و حکومتی به مشورت با بزرگان میپرداخت. (نمل، ایات 23 و 32) او تا زمانی که مشورت نمیکرد و از آراء و انظار دیگران آگاه نمیشد، در هیچ مسئله از امور کشوری و اجتماعی و نظامی و سیاسی، حکم و فرمان صادر نمیکرد. (نمل، ایه 32)
قرآن گزارش میکند که کافران و مشرکان نیز برای بررسی نحوه برخورد با اسلام و مسلمانان و توطئه علیه پیامبر(ص) به مشورت با یکدیگر میپرداختند (انفال، آیه 30، مریم، آیه 73؛ اسراء، آیه 76؛ انبیاء آیات 2 و 3) چرا که مشورت حکم عقلایی است و هر عاقلی به حکم عقل و سیره عقلایی بر این است که از آراء دیگر استفاده کرده و با این کار بر توانایی و علم و دانش خویش بیفزاید و بهتر وارد میدان عمل شود و موفقیت را دریابد.
خداوند از مومنان میخواهد که در همه امور زندگی خود بر اساس این حکم عقلایی و سیره عقلاء رفتار نمایند و در امور زندگی خویش مشورت را به عنوان یک اصل اساسی قرار دهند.
خداوند به همسران مومن حکم میکند تا در امور زندگی و خانوادگی از جمله از شیر گرفتن کودک با یکدیگر مشورت کنند و بیمشورت کاری نکنند که به ضرر کودک تمام شود. (بقره، آیه 233؛ طلاق، آیه 6)
بنابراین، مشورت را میبایست از خانه و خانواده و در مسایل و مشکلات خانوادگی شروع کرد و این گونه نیست که مرد خودسرانه حکم قطعی کند و زن از وی تابعیت نماید؛ بلکه بهترین خانواده آن است که زن و شوهر با هم مشورت کنند و راهکارهای مناسبی را اتخاذ کنند که ضرر و زیانی متوجه خودشان یا اطرافیان فرزندان نشود.
مؤمنان و افراد یک جامعه که از آن به امت یاد میشود، باشد در همه امور زندگی فردی و اجتماعی اصل مشورت را به عنوان یک اصل اساسی در زندگی خود بپذیرند و براساس آن تربیت شوند و فرزندان خود را تربیت نمایند. آموزش چگونگی استفاده از مشورت و حدود و مرزهای آن امری است که باید در دستور کار قرار گیرد و همه افراد جامعه بیاموزند که چگونه از مشورت دیگران بهرهمند شوند (شوری، آیات 36 و 38).
ضرورت مشورت با افراد با تجربه
مشورت با افراد شایسته و با صلاحیت شرط عقل و توصیه دین است اما بزرگان تأکید کردهاند با افراد صاحب تجربه مشورت شود یکی از حکماء به فرزندش چنین توصیه کرد: شاور من جربالامور فانه یعطیک من رأیه ماقام علیه بالغلاء و انت تأخذه مجاناً، فرزندم! با افراد صاحب تجربه مشورت کن چون نظر و رأیی که میدهند برایشان گران تمام شده اما تو آن را مجانی به دست میآوری.
شرایط، حدود و مرزهای مشورت
شرایط و مرزهای مهمی برای مشورت است که لازم است مد نظر قرار گیرد، چرا که نادیده گرفتن این شرایط و حدود میتواند آسیب جدی به افراد و جامعه وارد سازد. از جمله اینکه شخص طرف مشورت میبایست انسانی امین باشد؛ زیرا کسی که امین نیست، میتواند مسأله را افشا کند و شخص یا جامعه را دچار آسیب نماید.
اصل مهم در مشاوره گرفتن و شرط ابتدایی، عقل است؛ زیرا انسان میخواهد با مشورت از عقول دیگران بهرهمند شده و از علم ایشان برای رسیدن به اهداف خود بهره برد. از این رو از مشاوره با احمق برحذر داشته شده است امام صادق(ع) فرمود: لا تشاور احمق، و لا تستعن بکذاب، و لا تثق بمودهًْ ملول، فان الکذاب یقرب لک البعید و یبعد لک القریب و الأحمق یجهد لک نفسه و لا یبلغ ما ترید و الملول اوثق ما کنت به خذلک..؛ با احمق مشورت مکن و از دروغگو کمک مگیر و به دوستی آدم دل مرده تکیه مکن، زیرا دروغگو دور را نزدیک و نزدیک را دور در نظرت جلوه میدهد و احمق خودش را برای تو خسته میکند اما به آنچه میخواهی نمیرساندت و آدم دل مرده در زمانی که کاملاً به او اعتماد داری، تنهایت میگذارد و در اوج ارتباطات با او، از تو میبرد (تحف العقول، ص 316).
خداوند در شرایط مشورت بر این نکته تأکید میکند که در امور خود با مؤمنان مشورت کنید. این تأکید از آن روست که مؤمن دارای خصوصیاتی از جمله امانت است. بر همین پایه در آیه 38 سوره شوری بر واژه بینهم (میان خودشان) تأکید شده است، تا مشاوره از دایره مؤمنان بیرون نرود که افراد امین و درستکاری هستند.
رسولالله فرمود: من غش المسلمین فی مشورهًْ فقد برئت منه؛ هر که به مسلمانان در مشورتی خیانت کند، من از او بیزارم (عیون اخبار الرضا- ج 2، ص 66).
کسانی میبایست به عنوان مشاوره انتخاب شوند که از نظر عقلی و علمی متعادل و متناسب باشند و اهل حسادت و دروغ و افشاگری و مانند آن نباشند، از این روست که مشاوره با کافر و مشرک امری نادرست دانسته شده است.
خداوند در آیه 102 سوره صافات بر اهمیت مشورت و نظرخواهی از جوانان بویژه در مسايل مربوط به خودشان تأکید میکند. این بدان معناست که در هر امری میبایست خود افرادی که مربوط یا مرتبط با مسایل آنان است، طرف مشورت قرار گیرند. بنابراین، از کودکان و زنان و پیران و پسران و دختران و همچنین مناسب با ردههای سنی و علمی، به عنوان مشاوره میتوان بهره گرفت، بلکه لازم است که در برخی از مسایل بهویژه مسايل مرتبط با حوزه آنان، ایشان را طرف مشورت قرار داد.
البته این بدان معنا نیست که هر گاه آنان طرف مشورت قرار گرفتند لزوما بدان عمل شود؛ بلکه بهتر و متناسبتر آن است که این گونه عمل شود مگر آنکه ایشان نسبت به مسئله توجیه شوند؛ چرا که مخالفت با موضوع اجماعی در مشورت، آثار و تبعات بدتری دارد، اما اگر طبق اجماع عمل شود، افراد خود پای سخن و رای خود میمانند و تاثیر اشتباه و خطا در مشورت کاهش مییابد. در حقیقت مشورت موجب کاهش هزینهها برای شخص و جامعه است.
نکته دیگر در مسئله مشورت این است که در چگونگی اجرای احکام الهی میتوان به مشاوره پرداخت، اما در خود احکام الهی نمیتوان مشورت کرد. (آل عمران، آیه 159) دیگر آنکه در قوانین و مقررات میتوان مشورت کرد، ولی در نهایت یکی میبایست حکم قطعی را صادر کند و به گونهای نشود که جامعه دچار هرج و مرج شود. از این رو خداوند بر تصمیمگیری نهایی در مسئله توسط یک شخص تاکید دارد: (فاذا عزمت فتوکل علیالله، همان)
کسی که برای مشورت میآید میبایست امین سر او شود ودر حق او کوتاهی و قصور و تقصیر نورزد. اگر میتواند باید به بهترین شکل مشورت دهد و حق مشورت را ادا نماید. امام سجاد (ع) فرمود: حق مشورت کننده این است که اگر برای راهنمایی او نظری داری، راهنماییاش کنی و اگر اطلاعی نداشته باشی او را به کسی که (در آن زمینه) آگاهی دارد، راهنمائی کنی. (الخصال، ص 570) رسول خدا- (ص) نیز در این باره فرمود: تصدقوا علی اخیکم بعلم یرشده و رای یسدده؛ با دانشی که برادر شما را راهنمایی میکند و با نظری که راه درست را به او نشان میدهد، به وی صدقه بدهید. (بحارالانوار، ج 75، ص 105)
اگر در مشورت، صادقانه عمل نکنیم آثار زشت آن نصیب خود ما نیز میشود. رسول خدا (ص) فرمود: من استشاره اخوه المومن فلم یمحضه النصیحه سلبه الله لبه؛ هر که برادر مومنش با وی مشورت کند و او صادقانه راهنماییاش نکند، خداوند عقلش را از او بگیرد. (بحارالانوار، ج 75، ص 104)
امام علی (ع) فرموده است: خیانه المستسلم و المستشیر من افظع الامور، واعظم الشرور، و موجب عذاب السعیر؛ خیانت کردن به فرد تسلیم شده و مشورت کننده، از شنیعترین کارها و بزرگترین بدیها است و موجب عذاب آتش افروخته میشود. («غرر الحکم، ح 5075»)
در مشورت باید با کسی مشاوره کنید که خیرخواه شما باشد و اهل حسادت و کینه و بدخواهی نباشد. رسول خدا (ص) فرمود: مشاوره العاقل الناصح رشد و یمن و توفیق من الله، فاذا اشار علیک الناصح العاقل فایاک و الخلاف، فان فی ذلک العطب؛ مشورت کردن با خردمند خیرخواه، مایه هدایت و میمنت است و توفیقی است از جانب خداوند، پس هر گاه خیرخواه خردمند، تو را راهنمایی کرد، مبادا مخالفت کنی که موجب نابودی میشود (محاسن، ج 2، ص 438)
با راستگو و اهل صدق و صداقت مشاوره کنید و از مشاوره با دروغگو پرهیز کنید. امام علی (ع) فرمود: لا تستشر الکذاب، فانه کالسراب یقرب علیک البعید ویبعد علیک القریب؛ با دروغگو مشورت مکن، چون دروغگو، مانند سراب، دور را در نظر نزدیک نشان میدهد و نزدیک را دور. (غرر الحکم، ح 10351)
امام صادق (ع) در بیان شرایط مشورت و مشاوره میفرماید: مشورت جز با حدود چهارگانه آن تحقق نپذیرد نخستین حد آن این است که کسی که با او مشورت میکنی خردمند باشد، دوم اینکه آزاده و متدین باشد، سوم اینکه دوست و برادروار باشد و چهارم اینکه راز خود را به او بگویی و او به اندازه خودت از آن راز آگاه باشد، اما آن را بپوشاند و به کسی نگوید. (مکارم الاخلاق، ج 2، ص 98)
دو نکته مهم در مشورت
کسی که مورد مشورت قرار میگیرد اگر در خود اهلیت این کار را میبیند باید هر آنچه که از تجربه و اطلاعات در آن خصوص دارد با صداقت و بی هیچ چشمداشتی در اختیار مشورت گیرنده قرار دهد. چنین کسی نباید این توقع را داشته باشد که مشورت گیرنده حتما به نظرات او عمل کند بلکه این حق را برای او قائل شود که وی با استفاده از دیگر نظرات، بتواند تصمیم نهایی را خودش بگیرد.
بسیار دیده شده که مشورت دهنده پس از ارائه نظرات خود، توقع دارد که مشورت کننده حتما نظرات و رای او را اجرا کند و در غیر این صورت از دست وی دلخور میشود.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه چنانکه در بالا اشاره رفت مشورت کننده باید در خصوص یک موضوع یا مسئله یا امری نظرات مختلف را بشنود و با افراد شایسته مشورت کند اما در نهایت خود او باید تصمیمگیر باشد. یک پدرخانواده یا یک رئیس اداره یا مسئول یک جمع بزرگ باید از مشورت و نظرات دیگران و افراد تحت سرپرستی خود بهره ببرد و آراء مختلف را بشنود، اما آخر الامر او خود باید تصمیم نهایی را بگیرد، زیرا در غیر این صورت پراکندگی و تشتت فکری و اختلال در تصمیمگیری پیش میآيد. در این باره خداوند به پیامبر (ص) فرمان میدهد: و شاور هم فیالامر فاذا عزمت فتوکل علیالله، ای پیامبر! در کار(ها) با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی، بر خداوند توکل کن، این بدان معنی است که پیامبر (ص) نیز با آن عظمت روحی و عقلی، مامور به مشورت است اما تصمیمگیری با یک نفر و آن هم شخص حضرت است.