اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

شجاعت،‌ عوامل و آثار آن

samamosشجاعت که به معنای پيروى كردن نيروى خشم و انتقام از نيروى خردمندى در اقدام بر كارهاى مهم و تشويش نداشتن در انجام دادن آن است، یک فضیلت بسیار مهم انسانی است که عقل و شرع بر آن تاکید دارند. شجاعت از خصلت های مهمی است که پیامبران بزرگ به آن آراسته و امامان (ع) به ویژه امیرمومنان(ع) و امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس بدان اشتهار دارند.

ابن شهر آشوب در بیان فضایل اخلاقی آن حضرت پیامبر(ص) به شجاعت ایشان اشاره داشته و می فرماید :كانَ النَّبىّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبياءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا اَمينا، صادِقا، حاذِقا، اَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيا، كميا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَميُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا كاهِنا و لا عَيافا؛رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پيش از مبعوث شدن، بيست خصلت از خصلت‏هاى پيامبران را دارا بودند، كه اگر كسى يكى از آنها را داشته باشد، دليل عظمت اوست؛ چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، استوار، سخنور، عاقل، با فضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار، و نرم‏خو بودند و با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيب‏گو و پيش‏گويى هم‏نشين نبودند. (المناقب لابن شهر آشوب، ج 1، ص 123)

بروز و ظهور شجاعت در زندگی فردی و اجتماعی موجب می شود که انسان شجاع از اعتدال خاصی برخوردار شود که وی را از تسلط غضب و خشم به شکل تهور آمیز باز می دارد و از سویی دیگر اجازه نمی دهد تا گرفتار جبن و ترس شود. از این روست که شجاع و بی باک را انسانی معتدل می شناسند که میانه بی پروایی از سویی و پروا از سویی دیگر جمع کرده است. پس نه ترسو و بزدل است و نه بی پروا و متهور. پس در خانه و جامعه به بهترین شکل تحت مدیریت عقل و نه هیجانات نفسانی رفتار می کند.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا بر اساس آموزه های قرآنی، جایگاه و ارزش فضلیت شجاعت و آثار آن را در زندگی شخص تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

بی باکی، میانه روی در رفتار

انسان شجاع و بی باک، انسانی است که عقل و خرد قوای او را مدیریت می کند. از همین روست که چنین انسانی را انسان معتدل می شناسند؛ چرا که عقل به اعتدال و میانه روی در هر کاری فرمان می دهد.

می دانیم که انسان ها دارای قوای سه گانه شهوانی، غضب و عقل هستند. دو امر نخست مرتبط با نفس انسان است. به این معنا که انسان ها برای تامین نیازهای مادی جسم و امور دیگر، دارای قوه ای هستند که به آن قوه شهوانی گفته می شود. این قوه و نیروست که آدمی را به تامین نیازهای مادی ترغیب و وادار می کند. از سویی دیگر قوه غضب نیز دارد که عامل تامین امنیت اوست؛ چرا که اگر چنین قوه ای در اختیار آدمی نبود، آدمی نمی توانست از وجود خود دفاع کرده و امنیت جانی خود را تامین نماید.

در این میان قوه عاقله، نیرویی است که خداوند در انسان به ودیعت گذاشته تا بتواند با بهره گیری از آن ها خود را به سمت کمال برساند و دو قوه دیگر را در چارچوب اهداف متعالی و تامین نیازهای مربوط و مرتبط با کمالات مدیریت نماید.

اگر دو قوه غضب و شهوت تحت مدیریت عقل قرار گیرد، انسان به سادگی به همه خواسته های معقول و مقبول و جسمانی و مادی و معنوی ونیز دنیوی و اخروی خود دست می یابد؛ ولی از آن جایی که دو قوه و نیرو دیگر در شرایط زیستی در دنیا راه فجور و تجاوز و ظلم را در پیش می گیرد و به حقوق خود بسنده نمی کند، موجب می شود که انسان از دایره حاکمیت عقل خارج شود و این هواهای نفسانی باشد که او را مدیریت می کند.

اگر هواهای نفسانی مدیریت انسان را در اختیار گیرد، رفتارهای آدمی به جای این که عقلانی، معتدل، پایدار و قویم باشد، رفتارهایی برخاسته از هیجانات زودگذر، ناپایدار و همراه با افراط و تفریط است.

بر همین اساس انسان مثلا هنگامی که بخواهد از قوه غضب خود بهره گیرد، یا تحت تاثیر هیجانات شدید عاطفی و احساسی، تهور و بی پروایی می ورزد و خود و دیگران را به خطر می افکند، یا این که متاثر از فشارهای بیرونی دشمن، راه انفعال در پیش می گیرد و به سبب ترس شدید از دشمن، بزدلانه با وضعیت موجود کنار می آید و به طریقی دیگر خود و دیگران را به خطر می اندازد.

به سخن دیگر، اگر عقل مدیریت انسان را به عهده نگیرد، عواطف و احساسات انسانی با دو مسیر متفاوت هیجانی یعنی هیجانات فعال و منفعل، مسیر افراط و تفریط را در پیش می گیرد و به خود و دیگران آسیب می رساند.

اما اگر عقل مدیریت را به عهده گیرد، عواطف و احساسات تحت مدیریت عقل مسیر اعتدال را انتخاب می کند و با هوشیاری تمام هیجانات را کنترل و مهار کرده و عاقلانه راهکاری برای برونرفت از مشکلات دشمن مثلا بر می گزیند.

عوامل و موانع شجاعت

چنان که گفته شد، شجاعت رفتاری عقلانی است که انسان با بهره گیری از قوه غضبی خودش در پیش می گیرد و اجازه نمی دهد که قوه غضب تحت مدیریت عواطف و احساسات، هیجانات شدیدی را محتمل شده و فعالانه یا منعفلانه تهور ورزد و خود را به آب و آتش زند یا ترسو گردد و بزدلانه از حق و حقوق خود یا جان و مال و عرض خود و کسانی که مسئولیت آنان را به عهده دارد، عقب نشینی کند.

بنابراین، مهم ترین عامل شجاعت را می بایست در عقل آدمی و مدیریت آن دانست. در حقیقت انسان متعقل و خردورز، با بهره گیری از قوه غضبی و مدیریت آن، رفتاری را در برابر دشمن و خطر در پیش می گیرد که از آن به شجاعت تعبیر می شود که رفتاری معتدل است.(نگاه کنید: جامع السّعادات، نراقی، ج 1، ص 242 و 323) از این روست که امیرمومنان علی(ع) در تعریف شجاع و شجاعت به عقل توجه می دهد و می فرماید:لا أَشجَعَ مِن لَبيبٍ؛ شجاع تر از خردمند، وجود ندارد.(غررالحكم، ج6، ص373، ح10591)

آن حضرت(ع) هم چنین در بیان رابطه و نسبت شجاعت و عقل این مساله توجه می دهد که مهم ترین آفتی که شجاعت بدان دچار می شود، نادیده گرفتن حزم است. شکی نیست که حزم برخاسته از خردورزی انسان است. پس کسی که خردورز نیست و دور اندیشی نمی کند، از شجاعت بهره ای نبرده است. آن حضرت(ع) می فرماید:آفَةُ الشَّجاعَةِ إِضاعَةُ الحَزمِ؛ آفت شجاعت، فروگذاشتن دورانديشى است.(غررالحكم، ج3، ص105، ح3938)

از نظر قرآن شجاعت واقعی را می بایست در کسانی جست و جو کرد که به خدا ایمان دارند(ال عمران، ایات 173 و 175؛ مائده، ایه 23؛ احزاب، ایات22 و 23) و تنها از خداوند (مائده، آیه 3 و 23 و 44؛ احزاب، ایات 37 و 39) و روز رستاخیز و حساب و کتاب آن را روز هراسان و خوفناک هستند و هیچ ترسی از دیگری ندارند.(احزاب، ایه 39)

به سخن دیگر، شجاعت واقعی را افزون بر سلطه و حاکمیت عقل، می بایست در باورهای مردم جست؛ زیرا باور به آفریدگاری و پروردگاری خداوند و روز رستاخیز موجب می شود تا انسان تنها حقیقتی را شایسته خوف و ترس و خشیت بداند که می بایست پاسخ گوی او باشد و برای روز رستاخیز رفتارها و نیات و اعمال خود را سامان دهد.

البته در این میان نمی بایست از نقش توکل به خدا(مائده، آیه 23؛ هود، آیات 53 تا 56) و باور به امدادهای غیبی (آل عمران،‌آیات 125 و 126؛‌انفال، آیات 10 و 11؛‌ فتح، آیه 4) چشم پوشی کرد؛ چرا که این عوامل موجب می شود تا انسان با انگیزه قوی و اعتماد به خداوند در برابر دشمن قرار گیرد و خطر را به جان بپذیرد و بخواهد تا بر او غلبه یابد و شکست دهد یا از گردونه حذف نماید.

هم چنین نمی بایست از نقش تمرین ، آموزش و آماده سازی غافل شد؛ چرا که این فضایل تنها با باور و ایمان به دست نمی آید بلکه مانند تقوا نیازمند تمرین وآماده سازی است و حتی بسیاری از فتنه ها که انسان و جامعه با آن مواجه می شود، در حکم تمرین های آماده سازی و کسب فضایلی از جمله فضلیت شجاعت است. پس می بایست در کنار آموزش های نظری فعالیت های عملی و تمرین و تکرار در دستور کار قرار گیرد تا انسانی شجاع تربیت شود. (نمل، آیات 10 تا 13)

در این آیات خداوند، قبل از رودررويى موسى(ع) با فرعونيان، به آن حضرت(ع) دستور مى دهد عصاى خود را رها كند و به او تذكر مى دهد كه نبايد ترس داشته باشد. این مساله که در کوه طور برای آن حضرت(ع) اتفاق افتاد مى توان نقش تمرين و آماده سازى برای کسب شجاعت و آمادگی براى مقابله با دشمن را استفاده كرد؛ چرا که اگر همین اتفاق ناگهان در کاخ فرعون می افتاد و عصا، مار و اژدهایی وحشتناک می شد، واکنش ناخواسته و طبیعی ایشان فرار می بود که موجب سرافکندگی آن حضرت(ع) در برابر فرعون نیز می شد.

بنابراین، شجاعت در انسان با تمرین به دست می آید و رو به رو شدن با حوادث و رخدادها موجب می شود تا ترس از دل بیرون رود و واکنش های احساسی و طبیعی موجب تزلزل موقعیت وی نشود.

گام نخست در تمرین شجاعت آن است که انسان عقل را بر وجودش مسلط سازد و اجازه ندهد که هیجانات عاطفی و احساسی مدیریت او را در اختیار گیرد و او را به هر سمت و سویی بکشد. از این روست رسول اكرم صلى الله عليه و آله می فرماید:اَلصَّرعَةُ كُلُّ الصَّرعَةِ الَّذى يَغضبُ فَيَشتَدُّ غَضَبُهُ وَيَحمَرُّ وَجهُهُ وَيَقشَعِرُّ شَعرُهُ فَيَصرَعُ غَضَبَهُ؛ كمال دليرى آن است كه كسى خشمگين شود و خشمش شدّت گيرد و چهره اش سرخ شود و موهايش بلرزد، امّا بر خشم خود چيره گردد.(نهج الفصاحه، ح 1872)

در برابر خوف از مردم به جای خدا (مائده، آیات 3 و 44؛ احزاب، آیه 37) و متاثر شدن از وسوسه های شیطانی (آل عمران، آیه 175) مهم ترین موانع جدی در راه تحقق فضلیت شجاعت است که می بایست از آن ها رهایی یافت.

البته نوع تغذیه در کنار وراثت و محیط زیست در ایجاد و رشد برخی از فضایل تاثیر به سزایی دارد. به سخن دیگر می بایست به عوامل متعدد دیگری نیز توجه کرد که می تواند در ایجاد شجاعت و یا تقویت آن تاثیرگذار باشد. از همین روست که امیرمومنان علی(ع) پیوند با برخی از قبایل را برای داشتن فرزندان شجاع مورد توجه قرار می دهد و با ام البنین(س) ازدواج می کند تا فرزندان شجاعی چون ابوالفضل عباس (ع) داشته باشد.

آن حضرت (ع) غیر از وراثت و محیط زیست به تغذیه فرزندان نیز توجه دارد و به عنوان نمونه میوه به را عاملی مهم در ایجاد شجاعت می داند و می فرماید: امام على عليه‏السلام :أَكلُ السَّفَرجَلِ قُوَّةٌ لِلقَلبِ الضَّعيفِ وَهُوَ يُطَيِّبُ المِعدَةَ وَيُذَكِّى الفُؤادَ وَيُشَجَّعُ الجَبانَ وَيُحَسِّنُ الوَلَدَ؛ خوردن به، قلب ضعيف را قوى، معده را پاك، ترسو را شجاع و فرزند را زيبا مى‏كند.(تحف العقول، ص‏101)

آثار و برکات شجاعت

پیامبران(ع) چنان که قرآن گزارش می کند، انسان های شجاع و بی باکی بودند(نمل، ایه 10) چرا که بی هیچ ترس و باکی، به میان مردمان می رفتند و رسالت های الهی را ابلاغ می کردند، در حالی که جان ایشان در معرض خطر و تهدید بود.(همان و نیز احزاب، آیه 39)

در حقیقت وجود شجاعت برخاسته از عوامل پیش گفته در پیامبران (ع) موجب می شود تا ایشان به سادگی ماموریت الهی در ابلاغ رسالت را بپذیرند و به میدان خطر بروند و از همه فشارها و تهدیدهای دشمن باکی نداشته باشند.

شجاعان واقعی همین پیامبران (ع) بودند که هم بر نفس خود مسلط بوده و هم شیطان های درونی و بیرونی را به بند کشیده و به جای تقوا از دشمنان از خدا تقوا داشتند و از مخالفت با اوامر صادر شده خداوندی از طریق عقل و وحی می ترسیدند و خشیت داشتند. از همین روست که با بهره گیری از عوامل شجاعت توانستند پیروزی های بزرگی را به دست آورند و گمراهان را با همه فشارهای مستکبران و شیاطین هدایت کرده و به مسیر الهی بازگردانند.(همان و نیز بقره، آیات 177 و نیز 249 تا 251)

انسان های شجاع هم در پیشگاه خداوند از محبوبیت برخوردارند (آل عمران، آیه 146؛‌صف، ایه 4) و هم از نظر مردم؛ چرا که مردمان ایشان را به عنوان دارندگان فضلیتی برتر شناخته و آنان را سرمشق خود قرار داده و یا دست کم نسبت به آنان احترام می گذارند هر چند که خودشان بی بهره از شجاعت و بی باکی باشند.

امیرمومنان علی(ع) در این باره می فرماید :اَلسَّخاءُ وَالشَّجاعَةُ غَرائِزُ شَريفَةٌ، يَضَعُهَا اللّه سُبحانَهُ فيمَن أَحَبَّهُ وَامتَحَنَهُ؛ سخاوت و شجاعت خصلت هاى والايى هستند كه خداوند سبحان آن دو را در وجود هر كس كه دوستش داشته و او را آزموده باشد مى گذارد.(غررالحكم، ج2، ص56، ح1820)

از نظر خداوند و مردم ایشان مردمانی صادق و اهل صداقتی هستند که به باورهای خویش عمل کرده و آن را جامه عمل می پوشانند و هرگز تن به ذلت و خواری بت پرستی و رفتارهای زشت و ناپسند و ستمگرانه نمی دهند.(بقره، ایات 177 و 258؛ انعام، آیات 80 و 81 ؛‌انبیاء، ایات 51 تا 68؛ اعراف، ایات 121 تا 126 و آیات دیگر)

امیرمومنان علی(ع) نیز در بیان آثار آن به عزت مندی شجاع و ذلت ترسو اشاره می کند و می فرماید: اَلشَّجاعَةُ عِزٌّ حاضِرٌ، اَلجُبنُ ذُلٌّ ظاهِرٌ؛شجاعت عزّتى است آماده، ترس ذلّتى است آشكار.(غررالحكم، ج1، ص152، ح572)

بی گمان برخی از فضایل انسانی نمود ظاهری و خارجی ندارد و تنها از راه نشانه هایی است که می توان دریافت که شخص دارای فضلیتی چون تقوا و علم و مانند آن است. اما شجاعت از فضایلی است که بروز و ظهور ظاهری مشخصی دارد و خرد و کلان آن را می ببیند و می شناسند و به شجاع مدال افتخار می دهند. آن حضرت(ع) بر همین اساس فضلیت شجاعت را پیروزی نقد و فضلیت هویدا دانسته و می فرماید: اَلشَّجاعَةُ نُصرَةٌ حاضِرَةٌ وَفَضيلَةٌ ظاهِرَةٌ؛شجاعت، نصرتى نقد و فضيلتى آشكار است.(غررالحكم، ج2، ص30، ح1700)

البته این گونه نیست که شجاعت در همه جا خودنمایی کند، بلکه در برخی از جاها این فضلیت به خوبی آشکار می شود و همگان در می یابند که چه کسی شجاع یا متهور یا بزدل و ترسوست. امام صادق (ع) آوردگاه نبرد و رزم را بهترین جایگاه برای شناخت انسان های شجاع از غیر شجاع دانسته و می فرماید:ثَلاثَةٌ لاتُعرَفُ إِلاّ فى ثَلاثِ مَواطِنَ: لايُعرَفُ الحَليمُ إِلاّ عِندَ الغَضَبِ وَلاَ الشُّجاعُ إِلاّ عِندَ الحَربِ وَلا أَخٌ إِلاّ عِندَ الحاجَةِ؛ سه كس اند كه جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام خشم، شجاع جز در جنگ و برادر جز در هنگام نيازمندى.(بحارالأنوار، ج78، ص229، ح9)

شجاعت خود به تنهایی در برگیرنده فضایلی چند است. امیرمومنان علی(ع) می فرماید :جُبِلَتِ الشَّجاعَةُ عَلى ثَلاثِ طَبائِعَ، لِكُلِ واحِدَةٍ مِنهُنَ فَضيلَةٌ لَيسَت لِلخرى: اَلسَّخاءُ بِالنَّفسِ وَالنَفَةُ مِنَ الذُّلِّ وَطَلَبُ الذِّكرِ … ؛شجاعت بر سه خصلت سرشته شده كه هر يك از آنها فضيلتى دارد كه ديگرى فاقد آن است: از خودگذشتگى، تن ندادن به خوارى و ذلّت و نامجويى.(تحف العقول، ص 323)

هم چنین یکی از فضایل انسانی داشتن غیرت است. انسان غیور است که نسبت به عرض و مال و جان و ممکلت خود حساسیت دارد و دست هر تجاوزگر قطع و چشم هر متجاوزی را کور می کند. غیرت مردان از فضایلی است که همه می پسندند و بی غیرت ها را به خود همانند می کنند که رفتاری ایشان منزجر کننده و اشمئزاز آور است و آدمی را از گفتن آن شرم می کند چه این که چنین افرادی را ببیند و با آنان دوست و یا آشنا باشد.

از نظر امیرمومنان علی(ع) تنها کسانی دارای غیرت هستند که از فضلیت شجاعت برخوردار باشند. آن حضرت(ع) در این باره می فرماید:ثَمَرَةُ الشَّجاعَةِ الغيرَةُ؛غيرت ميوه شجاعت است.(غررالحكم، ج3، ص328، ح4620)

امیرمومنان(ع) هم چنین در بیان ارتباط فضایل با یک دیگر به دو فضلیت صداقت و شجاعت اشاره می کند و می فرماید که این دو با هم هستند؛ چنان که دو رذیلت اخلاقی ترس و دروغ با یک دیگر همراه هستند :لَو تَمَيَّزَتِ الاشياءُ لَكانَ الصِّدقُ مَعَ الشَّجاعَةِ وَكانَ الجُبنُ مَعَ الكَذِبِ؛اگر خصلت ها از يكديگر متمايز و جدا شوند، هر آينه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ.(غررالحكم، ج5، ص118، ح7597)

امام علی(ع) در سخنی دیگر نیز می فرماید: مَا السَّيْفُ الصّارِمُ فى كَفِّ الشُّجاعِ بِاَعَزَّ لَهُ مِنَ الصِّدْقِ؛ شمشير بُرّنده در دست شجاع براى او دشمن شكن تر از راستگويى نيست. (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج20، ص296، ح387)

البته شکی نیست که در میان فضایل برخی از فضایل حتی برتر از فضلیت شجاعت باشد؛ چنان امیرمومنان امام على عليه السلام عدالت را برترین فضلیت انسانی می داند و شکی نیست که این کلام برخاسته از آموزه های وحیانی اسلام است؛ چرا که همه هستی بر مدار عدالت است و اصولا پیامبران برای پیاده کردن عدالت آمده و خواهان همراهی توده در قیام به عدالت هستند(حدید، ایه 25) پس اگر عدالت تحقق یابد بسیاری از مشکلات حل می شود و دیگر نیازی نیست که انسان شجاعت در میدان جنگ و جهاد و مبارزه با ظلم داشته باشد؛ زیرا این نیاز به شجاعت زمانی شکل می گیرد که عدالتی نیست و ظالم می بایست در سر جایش نشانده شود که در آن زمان نیاز به خشونت و غضبی است که در جمال شجاعت عقلانی بروز و ظهور می کند. پس اگر عدالت فراگیر تحقق یابد، دیگر نیازی به شجاعت نیست، چنان که حضرت امیرمومنان (ع) می فرماید :اَلعَدلُ أَفضَلُ مِنَ الشَّجاعَةِ لأَنَّ النّاسَ لَوِاستَعمَلُوا العَدلَ عُموما فى جَميعِهِم لاَستَغنَوا عَنِ الشَّجاعَةِ؛ عدالت بهتر از شجاعت است زيرا اگر مردم همگى عدالت را درباره همه بكار گيرند از شجاعت بى نياز مى شوند.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ح20، ص333، ح816)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا