اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

شاخص های شناخت محبت و مودت

بسم الله الرحمن الرحیم
فطرت انسان دارای عواطف و احساسات پاک و رقیق و لطیفی است که او را در مقام ربوبیت و پروردگاری نسبت به همه موجودات قرار می دهد و زمینه را برای تصرف مثبت و سازنده در جهان فراهم می آورد. این گونه  است که عواطف انسانی فراتر از حوزه هم نوع شامل حیوانات و گیاهان و حتی جمادات می شود و نسبت به آنان از خود احساسات و عواطفی همدلانه نشان می دهد. انسان همان طوری که دوست دارد محبت کند، دوست دارد محبت ببیند؛ اما بسیاری از مردم نمی دانند چگونه می توانند محبت و مودت دیگران را به دست آورند چنان که نمی دانند آیا کسی یا چیزی را دوست می دارند دیگری نیز این گونه است یا دروغ می گوید که محبت و مودتی دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا برخی از راه و شاخص های صداقت دیگران در  محبت و مودت را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
معنا شناسی و مفهوم شناسی
در فرهنگ اسلامی، واژگانی چون صداقت، عشق، محبت، مودت، رفاقت، الفت، حمیم، خلیل و مانند آن ها برای بیان نوعی از حالات احساسی و عاطفی انسان نسبت به دیگران به کار رفته است که به ظاهر مترادف و هم معنا به نظر می رسد در حالی که هر یک از این واژگان به مرتبه و سطح یا عامل و سببی اشاره دارد که موجب فرق میان آن ها می شود.
به عنوان نمونه محبت با مودت در این مساله فرق دارد که محبت تنها به امری تعلق می گیرد که در آینده تحقق می یابد، در حالی که مودت همانند تمنا به حال و گذشته و آینده تعلق می گیرد.(الفروق اللغویه، ابی هلال عسکری، ص 143) هم چنین ولایت محبت با اخلاص در مودت حاصل می شود و وقتی در چیزی ولایت تحقق یافت دیگر جایی برای نصرت نیست؛ زیرا ولی چنان همه چیز را پر می کند و قیم مآبانه سرپرستی می کند که دیگر جایی برای تعاون و تقویت نمی ماند؛ از این روست که خداوند در قرآن ولایت قسیم نصرت قرار داده و می فرماید: وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِىٍّۢ وَلَا نَصِيرٍ ؛ و جز خدا، ولی و ناصری برای شما نیست. (بقره، آیه 107؛ و نیز بقره، آیه 120؛ توبه، آیات 74 و 116)
بنابراین، ولایت چنان از قیمومیت برخوردار است که دیگر جایی برای چیزی حتی نصرت باقی نمی ماند. همانند کودک تازه متولد شده که مادر ولی اوست و مسئولیت همه کارهایش را به تنهایی به عهده می گیرد؛ در حالی که کودکی که از شیرگرفته شده به حدی می رسد که تنها نیازمند ناصر است تا در کارها به او معاونت رسانده و تقویت کننده باشد و وقتی کودک قاشق را برداشته به او نصرت می رساند تا خودش قاشق را در دهان بگذارد.(نگاه کنید: الفروق اللغویه، ص 578)
صدیق به کسی گفته می شود که راستی در باطن و ظاهر او نسبت به دیگری موج می زند. صدیق بیانگر شدت مودت میان دو نفری است که با هم  در همه چیز اتفاق دارند.
خلیل کسی است که قلبش را برای دوستش خالی کرده و تنها اوست که در جانش نشسته است. خلیل را به عنوان تکریم به کسی نسبت می دهند.(همان، ص 311)
الفت به معنای جمع کردن و اتفاق اهواء و خواسته های انسانی در یک جمع و جمعیت است. از این رو، الفت به معنای اتفاق و موافقت به کار می رود. تالیف قلوب به معنای نزدیک کردن دل ها برای مودت و محبت و مصافات است. البته تالیف با جمع این فرق را دارد که جمع در اجسام و غیر اجسام به کار می رود، در حالی که تالیف تنها در اجسام به کار می رود.(همان، ص 167)
پس از این جا دانسته می شود که با همه اشتراکی که میان الفاظ در معانی دوستی است، ولی فرق هایی میان این الفاظ و واژگان است که نمی توان هر یک را به جای دیگری به کار برد و لازم است در فهم معارف و مفاهیم قرآنی به این نکات کلیدی توجه کرد تا تفسیری درست از معانی و مقاصد و اهداف قرآن از آیه به دست آورد.
شاخص ها و نشانه های راستی مودت و محبت
پیش از آن که وارد راه های کسب مودت و محبت شویم، لازم است بدانیم چگونه می توانیم راستی و درستی محبت و مودت کسی را بدانیم تا هنگام به کارگیری این روش ها دریابیم در کار کسب مودت و محبت موفق بوده ایم یا نه؟
در روایات راه هایی برای شناخت و شناسایی درستی و راستی مودت و محبت دیگران به خود بیان شده است تا با قرار دادن آن شاخص ها و علایم و نشانه ها بتوانیم به درک تاثیر راه و روش خود در کسب مودت و محبت برسیم.
در مجموع می توان چهار شاخص را برای این امر شناسایی و مطرح کرد که شامل : شهادت قلب، همدلی وهمدردی در هنگام خوشی و ناخوشی، یاد و ذکر محبوب و ترک تملق و چاپلوسی می شود.
نخستین شاخص در شناخت و شناسایی صداقت و عدم صداقت مودت و محبت در افرادی که با آنان ارتباط داریم، مراجعه به قلب خویش است؛ زیرا قلب هر کسی همانند آینه بازتاب دهنده کنش های دیگری است. انرژی مثبت یا منفی که از دیگری به انسان ارسال می شود از طریق قلب دریافت و تحلیل و ارزیابی می شود و شخص براساس آن واکنش های مثبت و منفی نشان می دهد. بنابراین، برای درک محبت و مودت دیگری نسبت به خود می توانیم از شاخص قلب خویش به عنوان معیار شناخت صداقت و عدم صداقت بهره بریم.
امیرمومنان إمام عليّ عليه السّلام می فرماید: سَلُوا القُلوبَ عَنِ المَوَدّاتِ ؛ فَإِنَّها شَواهِدُ لا تَقبَلُ الرُّشا؛ درباره مودت ها از قلوب بپرسید؛ زیرا دلها شاهدانی هستند که رشوه نمی پذیرند.(غرر الحكم : حدیث 5641 ؛ شرح نهج البلاغة : ج 20 ،ص 332 ، حدیث 805.)
هم چنین در حکمتی منسوب به ایشان آمده است: إذا شَكَكتَ في مَوَدَّةِ إنسانٍ فَاسأَل قَلبَكَ عَنهُ؛ هر گاه در مودت انسانی شک کردی از قلبت درباره او بپرس!( شرح نهج البلاغة : ج 20 ،ص 323 ، حدیث 701.)
امام باقر عليه السّلام نیز می فرماید: اِعرِفِ المَوَدَّةَ في قَلبِ أخيكَ بِما لَهُ في قَلبِكَ؛ مودت در قلب برادرت را به آن چیزی که در قلبت نسبت به او داری بشناس!( تحف العقول : 295 ، كشف الغمّة : 2 ، 331 ، بحار الأنوار : 46 ، 291 ، 15 ؛ الإخوان : 146 ، 80 ، حلية الأولياء : 3 ، 187 كلاهما عن القاسم بن الفضل.)
صالح بن الحكم می گوید: سَمِعتُ رَجُلاً يَسأَلُ أبا عَبدِاللهِ عليه السّلام ، فَقالَ : الرَّجُلُ يَقولُ أوَدُّكَ ، فَكَيفَ أعلَمُ أَنَّهُ يَوَدُّني ؟ فَقالَ : اِمتَحِن قَلبَكَ ، فَإِن كُنتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ يَوَدُّكَ؛ شنیدم مردی از امام صادق(ع) می پرسید و می گفت: مردی می گوید تو را دوست می دارم، پس چگونه بدانم که او دوستم می دارد؟ پس حضرت(ع) در پاسخ فرمود: با قلبت امتحان کن؛ پس اگر دوستش می داشتی پس او نیز حتما دوستت می دارد.( الكافي : 2 ، 652 ، 2 ، المحاسن : 1 ، 415 ، 954 ، مشكاة الأنوار : 122 من دون إسناد إلى الراوي ، بحار الأنوار : 74 ، 182 ، 4.)
هم چنین امام صادق عليه السّلام فرموده است: اُنظُر قَلبَكَ ، فَإِذا أنكَرَ صاحِبَكَ فَإِنَّ أحَدَكُما قَد أحدَثَ؛ به قلبت بنگر، پس هنگامی که به انکار مصاحبت پرداخت بدان که میان شما چیزی رخ داده که موجب نارضایتی در دل تو شده است.( الكافي : 2 ، 652 ، 1 عن العلاء بن الفضيل وحمّاد بن عثمان و ص 653 ، 5 عن جرّاح المدائني ، الأمالي للمفيد : 11 ، 9 عن ربعي بن عبدالله والفضيل بن يسار ، الاُصول الستّة عشر أصل جعفر بن محمّدالحضرمي : 70 عن جابر، مشكاة الأنوار: 105 عن الفضل بن سنان، بحارالأنوار: 74،182،6.)
پس می توان در زمانی که میان شما کدورتی رخ داد دریافت که از جانب تو یا دیگری عملی ناپسند انجام گرفته که دلت دیگر با او صاف نیست.
هم چنین مسعدة بن اليسع می گوید: قُلتُ لِأَبي عَبدِاللهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليهما السّلام : إنّي وَاللهِ لَاُحِبُّكَ ، فَأَطرَقَ ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ ، فَقالَ : صَدَقتَ يا أبا بِشرٍ ، سَل قَلبَكَ عَمّا لَكَ في قَلبي مِن حُبِّكَ ، فَقَد أعلَمَني قَلبي عَمّا لي في قَلبِكَ؛ به امام جعفر صادق(ع) گفتم: به خدا من خیلی شما را دوست دارم. پس امام صادق(ع) لختی سر خود را به زير افكند و با چشمان خود بزمين نگاه کرد و دمی خاموش ماند و سپس سرش را بلند کرد و گفت: ای ابابِشر راست گفتی. از دلت بپرس از میزان محبتی که در دلم من نسبت به توست؛ چرا که قلبم به من از آن چه در دلت است آگاهم نموده است.( الكافي : 2 ، 652 ، 3.)
عبيدالله بن إسحاق المدائنيّ نیز می گوید: قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ موسَى بنِ جَعفَرٍ عليهما السّلام : إنَّ الرَّجُلَ مِن عُرضِ النّاسِ يَلقاني ، فَيَحلِفُ بِاللهِ أنَّهُ يُحِبُّني، أفَأَحلِفُ بِاللهِ أنَّهُ لَصادِقٌ ؟ فَقالَ: اِمتَحِن قَلبَكَ ، فَإِن كُنتَ تُحِبُّهُ فَاحلِف وإلّا فَلا؛ به امام موسی کاظم عرض کردم: مردی از همین توده مردم به دیدارم آمد و به خدا سوگند می خورد که دوستم می دارد، آیا به خدا سوگند خورم که او راست می گوید؟ پس امام(ع) فرمود: با دلت امتحان کن! پس اگر دیدی که دوستش می داری سوگند بخور و گرنه سوگند مخور!( المحاسن: 1،416،955، مشكاة الأنوار: 122 من دون إسناد إلى الراوي، بحارالأنوار: 74،182،5.)
الحسن بن الجهم نیز می گوید: سَأَلتُ الرِّضا عليه السّلام فَقُلتُ لَهُ :. .. جُعِلتُ فِداكَ ، أشتَهي أن أعلَمَ كَيفَ أنَا عِندَكَ ؟ قالَ : اُنظُر كَيفَ أنَا عِندَكَ؛ از امام رضا(ع) پرسیدم که :… فدایت شوم! دوست می دارم بدانم من نزدت چگونه آدمی هستم؟ امام (ع) فرمود: بنگر ما در دلت چگونه ام؟( عيون أخبار الرضا عليه السّلام : 2 ، 50 ، 192 ، الأمالي للصدوق : 312 ، 360 ، تنبيه الخواطر : 2 ، 165 ، روضة الواعظين : 418 ، إرشاد القلوب : 135 وفيه «اُحبّ أن أعرف» بدل «أشتهي أن أعلم» ، بحار الأنوار : 70 ، 54 ، 20.)
الحسن بن الجهم هم چنین می گوید : قُلتُ لأَبِي الحَسَنِ عليه السّلام : لا تَنسَني مِنَ الدُّعاءِ ، قالَ : (أ)وَتَعلَمُ أنّي أنساكَ ؟ فَتَفَكَّرتُ في نَفسي وقُلتُ : هُوَ يَدعو لِشيعَتِهِ وأنَا مِن شيعَتِهِ ، قُلتُ : لا ، لا تَنساني.  قالَ : وكَيفَ عَلِمتَ ذلِكَ ؟ قُلتُ : إنّي مِن شيعَتِكَ ، وإنَّكَ لَتَدعو لَهُم.  فَقالَ : هَل عَلِمتَ بِشَي ءٍ غَيرِ هذا ؟ قُلتُ : لا.  قالَ : إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَكَ عِندي فَانظُر (إلى) ما لي عِندَكَ؛ به امام رضا(ع) عرض کردم: مرا از دعا فراموش مکنید! حضرت (ع) فرمود: و آیا می دانی من تو را فراموش کردم؟ با خودم اندیشیدم و گفتم: او برای شیعه اش دعا می کند و من هم از شیعه او هستم. بر این اساس گفتم: نه! مرا فراموش نمی کنی. آن حضرت (ع) فرمود: از کجا این را دانستی؟ گفتم: من شیعه شما هستم و شما برای شیعیانت دعا می کنید. پس حضرت(ع) فرمود: آیا به چیزی غیر از این هم دانستی که من برایت دعا می کنم؟ عرض کردم: نه! حضرت (ع) فرمود: اگر می خواهی بدانی در نزدم چگونه ای بنگر من در نزدت چگونه ام؟( الكافي :ج 2 ،ص 652 ، حدیث 4.)
امام هادي عليه السّلام ـ به مُتَوَكِّلِ می فرماید: لا تَطلُبِ الصَّفاءَ مِمَّن كَدَرتَ عَلَيهِ ، ولَا الوَفاءَ مِمَّن غَدَرتَ بِهِ ، ولَا النُّصحَ مِمَّن صَرَفتَ سوءَ ظَنِّكَ إلَيهِ ؛ فَإِنَّما قَلبُ غَيرِكَ (لَكَ) كَقَلبِكَ لَهُ؛ صفا و صمیمت از کسی مخواه که نسبت به او کدورت داری و نه وفاداری از کسی که نسبت به او کینه داری و نه نصیحت از کسی که نسبت به او سوء ظن و بدگمانی؛ زیرا قلب دیگری نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به دیگری است.(أعلام الدين : 312 ، الدرّة الباهرة «طبعة النجف» : 42 ، بحار الأنوار : 74 ، 181 )
پس یکی از مهم ترین شاخص ها در شناخت صداقت و عدم صداقت دیگران در مودت و محبت آن است که بنگری خودت نسبت به آنان چگونه ای؟ آیا قلب و دلت با آنان صاف است یا نه؟ آیا دوستشان می داری یا نه؟
از دیگر شاخص های مهم در شناخت محبت و مودت دیگری ، شاخص مواسات و همدلی و همدردی در خوشی و ناخوشی است.إمام عليّ عليه السّلام می فرماید: أصدَقُ الإِخوانِ مَوَدَّةً أفضَلُهُم لِإِخوانِهِ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ مُواساةً؛ راستگوترین برادران در مودت کسی که در خوشی و ناخوشی بهترین برداران در همدلی و همدردی باشد.(غرر الحكم : 3238 ، راجع المحبّة ، الحقوق ـ المواساة.)
هم چنین امام عليه السّلام می فرماید: فِي الضّيقِ وَالشِّدَّةِ يَظهَرُ حُسنُ المَوَدَّةِ؛ در تنگی و سختی است که دوستی نیکو خودش را نشان می دهد.(غرر الحكم : 6511.)
حارث می گوید : إنَّ عَلِيّاً عليه السّلام سَأَلَ ابنَهُ الحَسَنَ بنَ عَليٍّ عليه السّلام عَن أشياءَ مِن أمرِ المُروءَ ةِ… قالَ : فَمَا الإِخاءُ ؟ قالَ : المُواساةُ فِي الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ؛ امام علی(ع) از پسرش حسن بن علی (ع) از اموری از جمله مساله مروت پرسید. امام علی(ع) فرمود: برادری چیست؟ امام حسن(ع) فرمود: همدلی و همدردی در سختی و آسایش.( المعجم الكبير : 3 ، 68 ، 2688 ، حلية الأولياء : 2 ، 35 ، تاريخ دمشق : 13 ، 255 ، البداية والنهاية : 8 ، 39 وفيهما «الوفاء» بدل «المواساة».)
از إمام الحسن عليه السّلام درباره برداری سوال شد: لَمّا سُئلَ عَنِ الإِخاءِ: الإِخاءُ فِي الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ؛ ایشان فرمود: برادری در سختی و آسایش است. (تحف العقول : 225 ، بحار الأنوار : 78 ، 103 ، 2.)
سوم شاخص شناختی برای انسان در محبت و مودت دیگران، یادکرد محبوب است. از رسول الله صلّى الله عليه و آله روایت است که فرمود : مَن أحَبَّ شَيئاً أكثَرَ ذِكرَهُ؛ هر کسی چیزی را دوست می دارد، بسیار از آن یاد می کند.( كنز العمّال : 1 ، 425 ، 1829 نقلاً عن الفردوس ، إتحاف السادة : 5 ، 20 ، كشف الخفاء : 2 ، 222 ، 2352 كلاهما نقلاً عن أبي نعيم والديلمي وكلّها عن عائشة.)
إمام عليّ عليه السّلام نیز فرموده است : مَن أحَبَّ شَيئاً لَهِجَ بِذِكرِهِ؛ هر کسی چیزی را دوست بدارد با شیفتگی به یادش می پردازد.( غرر الحكم : 7851 )
شاخص چهارمی که در روایات برای کشف حقیقت صداقت مودت و محبت بیان شده ، ترک تملق و چاپلوسی است؛ زیرا تملق را کسی می گوید که نیازمند به شخص است و با مدیحه سرایی و غلو می کوشد تا دلش را به دست آورد و از این راه امرار معاش کند و خورشتی برای سفره اش فراهم آورد. از این روست که در روایات تَركُ التَّمَلُّقِ به عنوان یکی از شاخص ها مطرح شده است. امیرمومنان إمام عليّ عليه السّلام می فرماید: إنَّما يُحِبُّكَ مَن لا يَتَمَلَّقُكَ ، ويُثني عَلَيكَ مَن لا يُسمِعُكَ؛ کسی تو را دوست می دارد که تملق تو نگوید و كسى تو را مى ستايد كه ستايش خود را به گوش تو نرساند . (غرر الحكم : 3875.)
محبت در زندگی و سرنوشت انسان نقش بسیار مهم و کلیدی دارد و نباید آن را نادیده گرفت؛ زیرا محبت و مودت به کسی یا چیزی موجب می شود که  انسان خواسته و ناخواسته به اطاعت از آن فرد بپردازد و او را سرمشق و الگوی خود قرار دهد و برای رضایت خاطرش هر کاری را انجام دهد و هم چنین موجب می شود که انسان در مسیری گام بردارد که او را به خوشبختی یا بدبختی برساند. بنابراین، نباید به مساله محبت و مودت در زندگی به عنوان یک امر عاطفی و احساسی نگاه کرد و پاسخ به آن را همانند پاسخگویی به دیگر احساسات و عواطف قلمداد نمود؛ زیرا هر گونه پاسخگویی به این امر عاطفی به معنای تعیین سرنوشت و تقدیری است که به دنبال آن رقم خواهد خورد.
رسول الله صلّى الله عليه و آله می فرماید : حُبُّكَ لِلشَّي ءِ يُعمي ويُصِمُّ؛ محبت چیزی آدمی را کور و کر می کند.(الفقيه : 4 ، 380 ، 5814 ، المجازات النبويّة : 175 ، 136 ، السرائر : 2 ، 460 و ج 3 ، 295 ، عوالي اللآلي : 1، 124 ، 57 عن أبي الدرداء و ص 290، 149، بحار الأنوار : 77، 165، 2 ؛ سنن أبي داود: 4، 334، 5130 ، مسند ابن حنبل:8،163،21752، تاريخ بغداد :3،117 كلّها عن أبي الدرداء، كنزالعمّال:16،115،44104.)
امام عليّ عليه السّلام نیز می فرماید : عَينُ المُحِبِّ عَمِيَةٌ عَن مَعايِبِ المَحبوبِ ، واُذُنُهُ صَمّاءُ عَن قُبحِ مَساويهِ؛ چشم محب از عیوب محبوب کور و گوشش سنگین از شنیدن بدی هایش است.(  غرر الحكم : 6314.)
از این روست که امام رضا عليه السّلام هشدار می دهد و می فرماید : الحُبُّ داعِي المَكارِهِ؛ محبت انگیزانده به مکاره و زشتی ها است.(العدد القويّة : 299 ، 35 ، أعلام الدين : 308 ، بحار الأنوار : 78 ، 355 ، 9.)
هم چنین از امام رضا عليه السّلام روایت است که فرمود: قالَ السَّجّانُ لِيوسُفَ : إنّي لَاُحِبُّكَ ، فَقالَ يوسُفُ : ما أصابَني بَلاءٌ إلّا مِنَ الحُبِّ ؛ إن كانَت عَمَّتي أحَبَّتني فَسَرَّقَتني، وإن كانَ أبي أحَبَّني فَحَسَدوني إخوَتي ، وإن كانَتِ امرَأَةُ العَزيزِ أحَبَّتني فَحَبَسَتني؛ یکی از زندانی های همبند یوسف گفت: من دوستت دارم. حضرت (ع) فرمود: هر چه بلا به من رسیده از همین محبت است. عمه ام مرا دوست می داشت مرا از پدر و مادرم دزدید و به من نسبت سرقت داد؛ پدرم دوستم می داشت برادرانم بر من حسد کردند و زن عزیز مرا دوست می داشت پس مرا به زندان افکند.( تفسير القمّي : 1 ، 354 ، تفسير العيّاشي : 2 ، 175 ، 21 كلاهما عن العبّاس بن هلال نحوه وفيه «لا تقل هكذا» بدل «ما أصابني بلاء إلّا من الحبّ» ، بحار الأنوار : 12 ، 247 ، 12.)
در روایات به آدمی هشدار داده می شود که انسان با محبوب خودش محشور می شود و این محبت دامنه اش به قیامت کشیده می شود به گونه ای که اگر کسی چیزی را محبوب بداند تعلق خاطری به او پیدا می کند که افکار و رفتارش را الگو و سرمشق قرار داده و بی چون و چرا از او اطاعت می کند و همین امر موجب می شود که دوزخی یا بهشتی شود. از نظر اسلام ایمان نیز چیزی جز حب و بغض نیست. بر این اساس هر کسی با محبوب خود روبه رو خواهد شد ؛ زیرا نیات به عنوان اصل در اعمال در همین ایمان و حب و بغض خودش را نشان می دهد.
رسول الله صلّى الله عليه و آله به آدمی هشدار می دهد و می فرماید: مَن أحَبَّ قَوماً حُشِرَ مَعَهُم؛ هر کسی قوم و گروهی را دوست بدارد با آنان محشور می شود.( المستدرك على الصحيحين : 3 ، 20 ، 4294 ، المعجم الكبير : 3 ، 19 ، 2519 عن أبي قرصافة نحوه ، كنز العمّال : 9 ، 21 ، 24730 نقلاً عن الخطيب عن جابر ؛ بشارة المصطفى : 75 عن جابر ، غرر الحكم : 2703 ، بحار الأنوار : 68 ، 131 ، 62.)
پس اگر انسان نیکوکاران را دوست بدارد با آنان محشور می شود و اگر بدکاران و مستکبران و ستمگران را دوست بدارد با آنان در دوزخ محشور خواهد شد.
آن حضرت صلّى الله عليه و آله در جایی دیگر می فرماید: مَن أحَبَّ قَوماً عَلى أعمالِهِم حُشِرَ يَومَ القِيامَةِ في زُمرَتِهِم ، فَحوسِبَ بِحِسابِهِم وإن لَم يَعمَل أعمالَهُم؛ هر کسی مردمی را بر اعمالشان دوست بدارد در روز قیامت در گروه آنان محشور می شود و اعمال آنان به حساب این شخص نیز نوشته می شود هر چند که اعمال آنان را انجام نداده باشد.( تاريخ بغداد: 5،196، الفردوس: 3،595،5870 كلاهما عن جابر بن عبدالله ، كنز العمّال : 9،21،24730.)
این امر در قرآن نیز بیان شده است.  خداوند در آیات 65 سوره هود، 157 سوره شعراء و 14 سوره شمس قوم ثمود را به سبب این که دوست داشتند ناقه الله و شتر صالح کشته شود، به عنوان کشندگان آورده و مجازات نموده است؛ در حالی تنها یکی از ایشان به این امر قیام کرده و شتر را پی نموده و به قتل رسانیده بود؛ چنان که خداون در آیه 12 سوره شمس می فرماید: اذ انبعث اشقیها؛ آن گاه که شقی ترین ایشان برخاست. با این همه می گوید: فَعَقَرُوهَا؛ آنان شتر را پی کردند و کشتند.
از این بدتر آن که خداوند سکوت در برابر بدکاری را نیز نادرست شمرده و ساکتین را جزو بدکاران قرار داده است. خداوند در آیات 164 تا 166 سوره اعراف بیان می کند که ترک کنندگان امر به معروف و نهی از منکر را مجازات کرده و بوزینه نموده به سبب آن که بی خیالی روا داشته و به مسئولیت خودشان عمل نکرده اند.
به هر حال، انسان با محبوب خویش محشور می شود و خوش گمانی و بدگمانی اش در دل در تحولات و سرنوشت و مقدرات او نقش اساسی ایفا می کند ؛ چنان که پیامبر صلّى الله عليه و آله می فرماید: العَبدُ عِندَ ظَنِّهِ بِاللهِ عَزَّوجَلَّ ، وهُوَ مَعَ أحبابِهِ يَومَ القِيامَةِ؛ با بند بر اساس همان گمانش به خدا برخورد می شود و او با دوستانش در روز قیامت خواهد بود.( كنز العمّال : 3 ، 136 ، 5856 و ج 9 ، 8 ، 24668 وفيه «وهو مع من أحبّ» بدل «وهو مع أحبابه يوم القيامة» وكلاهما نقلاً عن أبي الشيخ عن أبي هريرة.)
هم چنین پیامبر گرامی صلّى الله عليه و آله  می فرماید: يَابنَ مَسعودٍ ، أحِبَّ الصّالِحينَ ؛ فَإِنَّ المَرءَ مَعَ مَن أحَبَّ ، فَإِن لَم تَقدِر عَلى أعمالِ البِرِّ فَأحِبَّ العُلَماءَ ، فَإِنَّهُ يَقولُ : وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئـِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّــالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَـئـِكَ رَفِيقًا ؛ ای بن مسعور! صالحان را دوست بدار! زیرا مرد با محبوبش است؛ پس اگر توانایی انجام کارهای بر و نیک را نداری علما را دوست بدار؛ زیرا خداوند می فرماید: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهای خوبی هستند! (نساء، آیه 69؛ مكارم الأخلاق : 2 ، 357 ، 2660 ، جامع الأخبار : 518 ، 1467 عن الإمام عليّ عليه السّلام ، بحارالأنوار : 77 ، 107 ، 1.
عبدالله بن مسعود می گوید: جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللهِ صلّى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللهِ ، كَيفَ تَقولُ في رَجُلٍ أحَبَّ قَوماً ولَم يَلحَق بِهِم ؟ فَقالَ رَسولُ اللهِ صلّى الله عليه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ؛ مردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای پیامبر خدا! درباره مردی که قومی را دوست می دارد ولی به آنان محلق نشده است چه می فرمایی؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: مرد با هر کسی است که دوست می دارد.( صحيح البخاري : 5،2283،5817 و ح 5818 عن أبي موسى ، صحيح مسلم : 4 ، 2034 ، 165 عن عبدالله، سنن الترمذي : 4،596،2387 و ج 5 ، 545 ، 3535 ، مسند ابن حنبل : 6 ، 315 ، 18113 كلّها عن صفوان بن عسّال نحوه و ج.  4 ، 319 ، 12625 و ص 533 ، 13829 كلاهما عن أنس بن مالك نحوه وفيهما «ولا يبلغ عملهم» بدل «ولم يلحق بهم» ؛ الأمالي للمفيد : 151 ، 2 نحوه وفيه «لا يعمل بأعمالهم» بدل «ولم يلحق بهم».)
ثابت البنانيّ  از أنس بن مالک نقل می کند : جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللهِ صلّى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللهِ ، الرَّجُلُ يُحِبُّ الرَّجُلَ ولا يَستَطيعُ أن يَعمَلَ كَعَمَلِهِ ؟ فَقالَ رَسولُ اللهِ صلّى الله عليه و آله : المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ.  فَقالَ أنَسٌ : فَما رَأَيتُ أصحابَ رَسولِ اللهِ صلّى الله عليه و آله فَرِحوا بِشَي ءٍ قَطُّ إلّا أن يَكونَ الإِسلامَ ما فَرِحوا بِهذا مِن قَولِ رَسولِ اللهِ صلّى الله عليه و آله ؛ مرد نزد پیامبر(ص)آمد و گفت: مردی مردی را دوست م یدارد ولی نمی تواند مانند او کاری را انجام دهد؟ پیامبر(ص) فرمود: هر کسی با محبوبش است. پس انس گفت: ندیدم که یاران پیامبر(ص) به چیزی در اسلام به این اندازه سرخوش و فرحناک شوند مگر سخنی پیامبر(ص) که در این باره فرموده بود.( مسند ابن حنبل : 4 ، 442 ، 13315 ، كنز العمّال : 9 ، 166 ، 25552 عن الإمام عليّ عليه السّلام وفيه إلى «المرء مع من أحبّ».)
بر اساس این روایات باید گفت که عمل هر چند که نقش اساسی دارد، ولی آن چه مهم است عواطف و احساساتی است که نسبت در قالب مودت و محبت به کسی یا چیزی ابراز می کند. از این روست که محبت که نیت بر اساس آن شکل می گیرد از خود عمل مهم تر دانسته شده است .
در همین رابطه محبت و مودت نسبت به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به عنوان شاخص اصلی برای سعادت و شقاوت بشر در دنیا و آخرت مطرح شده است. رسول الله (ص) می فرماید : مَن أحَبَّنا كانَ مَعَنا يَومَ القِيامَةِ ، ولَو أنَّ رَجُلاً أحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ؛ هر کسی ما را دوست بدارد در روز قیامت با ما محشور می شود و اگر کسی سنگی را دوست بدارد با آن سنگ محشور می شود.( مشكاة الأنوار : 84 و ص 123 ، الأمالي للصدوق : 278 ، 308 ، تنبيه الخواطر : 2 ، 164 كلاهما عن نوف البكالي عن الإمام عليّ عليه السّلام ، عيون أخبار الرضا عليه السّلام : 1 ، 300 ، 58 عن الريّان بن شبيب عن الإمام الرضا عليه السّلام ، كفاية الأثر : 151 وفيهما من «لو أنّ رجلاً…» ، بحار الأنوار : 77 ، 383 ، 9.)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا