اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

شاخصه هاي اخلاق محمدي(ص)

samamosاگر پيامبر(ص) اسوه حسنه و سرمشق بي چون و چراي خداوندي براي بشر است (كه هست) مي بايست انسان اين سرمشق بي بديل را بشناسد و از وي در تمام زندگي خود استفاده كند. پس شناخت زندگي پيامبر(ص) با تمام جزئيات آن براي تقليد و سرمشق گرفتن امري بايسته و شايسته است. بهترين راه شناخت نيز توصيفاتي است كه خداوند بيان مي كند و يا خود پيامبر(ص) در سنت و سيره گفته و به نمايش گذاشته و روايات معتبر از امامان معصوم(ع) آن را بيان كرده و يا در قالب سنت و سيره اهل بيت عصمت و طهارت به بشريت منتقل شده است.

بي گمان قرآن بيانگر خلق عظيم پيامبر(ص) است؛ زيرا وجود كتبي و نوشتاري آن نسخه بي بديل خداوندي است. با اين همه استنطاق و پرس وجو از قرآن براي تبيين بخش هايي از اين خلق عظيم اسوه حسنه الهي، كاري است كه نويسنده در صدد انجام آن برآمده و آن را در قالب مقاله اي ارايه نموده است.

راه هاي شناخت زندگي مادي و معنوي پيامبر(ص)

شناخت حقيقت محمدي به حكم مقدمه واجب، واجب است؛ زيرا خداوند در آيه 21 سوره احزاب به بندگان خويش فرمان داده تا از پيامبر(ص) به عنوان اسوه حسنه پيروي كنند و او را سرمشق زندگي خويش قرار دهند تا افزون بر مقام عبوديت و اطاعت، از محبت الهي برخوردار شوند. (آل عمران، آيه 31) پس براي اين كه شخص بتواند پيامبر(ص) را سرمشق خويش قرار دهد، واجب است كه شناختي از حقيقت محمدي(ص) و سنت و سيره او در قول و فعل و نيز ظاهر و باطن داشته باشد.

براي شناخت حقيقت محمدي راهي جز مراجعه به قرآن نيست كه كلام خداوندي است. همان گونه كه تنها راه شناخت حقيقت الهي بهره گيري از توصيفات بندگان مخلص (به فتح لام) خداوند است. (صافات، آيات 159 و 160) راه شناخت حقيقت محمدي(ص) نيز بهره گيري از توصيفات الهي و بندگان مخلص خداوند است كه اهل بيت عصمت و طهارت به عنوان نفس آن حضرت (آل عمران، آيه 61) و بندگان مطهر و مكرم الهي (احزاب، آيه 33، واقعه، آيه 79) در اين مقام نشسته اند.

تاكيد بر بهره گيري از اين راه از آن روست كه اگر بخواهيم به شكل علم احاطه (بقره، آيه 255، طه، آيه 110) شناختي از ظاهر و باطن و حقيقت قول و فعل آن حضرت(ص) داشته باشيم، بايد از كسي بهره و مدد گيريم كه داراي اين علم احاطي نسبت به آن حضرت(ص) باشد تا بتوانيم از آن منابع و مدارك معتبر، زندگي ايشان را بشناسيم و از آن براي رسيدن به اخلاق محمدي(ص) و تخلق به اخلاق الهي بهره گيريم.

لزوم شاخصه شناسي

از آن جايي كه زندگي هر انساني در يك مدت زماني نسبتا طولاني هفتاد ساله به درازا مي كشد و در اين مدت طولاني هزارها حادثه و رخداد كوچك و بزرگ و آشكار و نهان پديد مي آيد و هزاران كنش و واكنش از شخص صادر مي شود، شناخت همه جزئيات زندگي نه تنها امكان ندارد بلكه بيان آن نيز نيازمند نگارش كتب بسياري است كه در اين صورت نگارش زندگي يك فرد مثنوي هفتاد من كاغذ مي شود.

اما بايد به اين نكته توجه داشت كه همه آنچه به عنوان بينش، نگرش، منش، كنش و واكنش، شخصيت شخص را شكل مي دهد، داراي كلي و جزيي است. بينش هاي خرد در محور بينش بزرگ تري شكل مي گيرد كه كلي تر و فراگيرتر مي باشد. همچنين نگرش هاي جزيي مبتني بر نگرش هاي كلي تري است. از آن جايي كه منش و كنش و واكنش هاي شخص نيز مبتني بر بينش ها و نگرش ها شكل مي گيرد مي توان گفت كه همه آنها از يك اصول كلي پيروي مي كنند.

به عنوان نمونه اسلام همه اصول اساسي را در پنج اصل توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت گرد آورده است كه البته عدل به توحيد و امامت به نبوت باز مي گردد و مي توان به عنوان سه اصل بنيادين اسلام از آن ياد كرد.

سبك زندگي يك مسلمان و مؤمن در چارچوب اين اصول سامان مي يابد و اين اصول است كه شخصيت، منش و كنش ها و واكنش هاي شخص را معلوم مي كند.

پس اگر بخواهيم شناخت كاملي از پيامبر(ص) و سبك زندگي ايشان داشته باشيم مي بايست اين اصول را بشناسيم و هر كنش و واكنشي را براساس آنها به عنوان شاخصه هاي اصلي بسنجيم و ارزيابي كنيم.

بنابراين، شاخصه شناسي به معناي شناسايي اصول كلي و جوامع الكلم است كه كليت شخصيت و منش و كنش يك شخص را بيان مي كند. اين اصول كلي همانند قله هاي بزرگي است كه چكاد آنها سر به آسمان ساييده است و از هر جايي قابل شناسايي و ردگيري و ديدن است و شخص به سادگي مي تواند با آنها راه خويش را بيابد و از گمراهي و دور شدن از مسير، خود را نگه دارد.

اين اصول را مي بايست اصل حاكم بر همه اصول و فروعات ديگر دانست. به اين معنا كه هنگام تضاد و تزاحمي مي بايست به آن رجوع كرد و اگر اصلي فدا مي شود، اين اصول نمي بايست فدا شود و اگر جايي ترديد و شكي وجود داشت اين اصول به عنوان اصول عملي مورد مراجعه قرار گرفته و مسير را براي شخص مشخص نمايد.

به عنوان نمونه اصل عدالت يكي از اصول حاكم بر هستي و احكام اسلامي است، به طوري كه هرگاه وضعيت به گونه اي شود كه حكم اسلامي به نظر ظالمانه آيد، آن حكم به كنار نهاده مي شود؛ زيرا نمي توان حكمي را در اسلام ديد كه خلاف اصول حاكم بر جهان از جمله عدالت باشد؛ زيرا احكام اسلامي مبتني بر سنت هاي الهي حاكم بر جهان و در چارچوب فطرت است. در همين چارچوب است كه از پيامبر(ص) نقل شده كه فرمود: لاضرر و لاضرار في الاسلام؛ هيچ حكم مبتني بر ضرر و زيان در اسلام نيست.

شاخصه هاي اخلاقي پيامبر(ص)

براي شناخت شاخصه هاي اخلاقي پيامبر(ص) لازم است به قرآن به عنوان مهمترين و اصيل ترين و معتبرترين منبع مراجعه شود. با نگاهي به آيات قرآني به سادگي مي توان دريافت كه شاخصه اصلي در اخلاق محمدي(ص)، رحمت است.

واژه و اصطلاح رحمت، بيانگر اوج مهر، محبت، صفا، صميميت و رأفت است. براساس آموزه هاي قرآني، هستي به سبب رحمت الهي آفريده شده و همگان از دوست و دشمن از اين سفره گسترده و خوان رحمت الهي در وجود و بقا بهره مند هستند، به گونه اي كه ابليس متمرد، مستكبر، رجيم، رانده شده و ملعون و شياطين تحت ولايت او از جنس جن و انس نيز از اين رحمت الهي بهره مند مي باشند. هر چند كه در آخرت خداوند تنها رحمت خاص خود را به مؤمنان ارزاني مي دارد.

به سخن ديگر، رحمت رحماني او فراگير است و كسي بيرون از دايره رحمت رحماني الهي قرار نمي گيرد؛ زيرا خروج يا بيرون بودن از اين دايره به معناي نيستي است؛ چرا كه همه تحت حاكميت و در دايره ملك و حكومت او هستند.

پيامبر(ص) به عنوان مظهر اكمل و اتم الوهيت و ربوبيت الهي و به عنوان انسان متاله و رباني، برخوردار از اين رحمت رحماني فراگير است. از اين رو خداوند ايشان را به عنوان رحمه للعالمين يعني رحمت براي همه هستي و جهانيان توصيف و معرفي كرده است. (انبياء، آيه 107)

به سبب همين فراگيري رحمت پيامبر(ص) است كه آن حضرت خود را براي هدايت همگان حتي ابليس رانده شده به رنج مي افكند تا همگان از جن و انس ايمان آورده و تحت مظهريت ربوبيت ايشان به كمال برسند و متخلق به اخلاق الله، متاله و رباني شوند. خداوند در بسياري از آيات بيان مي كند كه آن حضرت(ص) براي هدايت مردم تحت همين رحمت رحماني خويش، بسيار اذيت و آزار ديد و رنج و شقاوتي سخت را از سوي انسان و جنيان تحمل كرد. (طه، آيه 1؛ شعراء، آيه 3)

آن حضرت(ص) خود در اين باره مي فرمايد: ما اوذي نبي مثل ما اوذيت؛ هيچ پيامبري مانند من در راه رسالت، آزار و رنج نديد.

خوش خلقي

از ديگر شاخصه هاي اخلاق محمدي(ص) خوش خلقي است كه زيرمجموعه همين رحمت رحماني است؛ ولي به سبب آنكه مهمترين شاخصه در رفتار اجتماعي است مورد توجه ويژه قرار مي گيرد.

آن حضرت(ص) خوش خويي را به جايي مي رساند كه حتي دشمنان و منافقان از آن سوءاستفاده مي كنند؛ زيرا به سخنان آنها با آنكه مي دانست ياوه گو و بيهوده گو هستند گوش مي داد تا ايشان را به سوي حق دعوت كند و از گمراهي رهايي بخشد. از اين رو دشمنان وي را با تمسخر و استهزاء اذن» مي ناميدند، هر چند حضرت با اين خوش خويي مي خواست خيري به آنان برساند.(توبه، آيه 16)

خلق عظيم (قلم، آيه 4) آن حضرت به گونه اي بود كه هرگز تبسم از لبهايش محو نمي شد و با همگان با گشاده رويي برخورد مي كرد و ترشرويي نداشت. از آن جهت مردم پروانه وار به دورش گرد مي آمدند و از شمع وجود و معارفش بهره مي بردند.

خداوند در بيان اين منش و خوي ايشان مي فرمايد: پس به بركت رحمت الهي، با آنان نرمخو و پرمهر شدي و اگر تندخو و سخت دل بودي قطعا از پيرامون تو پراكنده مي شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتي بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مي دارد. (آل عمران، آيه 159)

آن حضرت(ص) براساس همان شاخص اصلي رحمت و مهرورزي است كه نرم خو، نرم دل و اهل رأفت و بخشش و گذشت بود و از همگان حتي دشمنان خويش مي گذشت و عذر و بهانه هاي آنان را با آنكه مي دانست بهانه جويي مي كنند، مي پذيرفت و به رويشان نمي آورد.

همين خوشخويي موجب شده بود كه حتي در رودربايستي گير كند و با آنكه مردم گاه و بي گاه مزاحم ايشان مي شدند و خواب و استراحت را بر حضرت سخت و تنگ مي كردند، با آنان مدارا مي كرد و به روي خودش نمي آورد كه خسته و در رنج است. پس خواب و خورد و خوراك را بر خود حرام مي كرد تا مردم از وجودش بهره بيشتري ببرند. اين فشار تا آنجا بود كه حتي خداوند به سبب اينكه آن حضرت حيا مي ورزد و در رودربايستي قرار مي گيرد و حرفي از خستگي و مشقت نمي زند، به مومنان گوشزد مي كند كه رعايت حال آن حضرت را بكنند؛ (احزاب، آيه35) زيرا او نيز همانند شما بشري است كه نيازمند خورد و خوراك و خواب و استراحت است. (فرقان، آيه7)

برخي از همسران پيامبر نيز از اين خوش خويي حضرت(ص) سوء استفاده مي كردند و ايشان را در خانه مورد اذيت و آزار قرار مي دادند. به گونه اي كه خداوند به آن حضرت(ص) اختيار مي دهد كه آنها را طلاق بدهد تا افراد مؤمن و پاكي را خداوند جايگزين اين همسران بدخو و بدخلق كند. (آيات سوره تحريم)

چنان كه گفته شد، اصل عدالت اصل حاكم بر همه هستي است. اعتدال ريشه در همين عدالت دارد كه خداوند از پيامبر(ص) مي خواهد كه اين گونه باشد و آن حضرت(ص) نيز بر اعتدال بود و از هر گونه افراط و تفريط پرهيز مي كرد.

بر اين اساس، با آنكه اصل خوشخويي اقتضا مي كرد كه گاه احساني كند كه بر خلاف اعتدال است؛ ولي براساس آنچه قرآن گزارش و فرمان مي دهد و پيامبر(ص) اطاعت مي كند، ايشان در احسان نيز رويه اعتدال را مراعات مي كرد و از هرگونه افراط و تفريط به دور بود. (اسراء، آيه92)

اين گونه است كه آن حضرت اهل اسراف و زياده روي (انعام، آيه141؛ اعراف، آيه13) يا تبذير و ريخت و پاش (اسراء، آيه72) نبود و همواره بر عدالت و اعتدال عمل مي كرد و فرمان مي داد (مائده، آيه8؛ انعام، آيه152) حتي اگر به ضرر خودش يا خويشان خودش بود.

امتي كه ايشان ساخت امت معتدل و ميانه رو بود و هرگز از دايره عدالت و ميانه روي بيرون نمي رفت. (بقره، آيه143)

عقلانيت

از ديگر شاخصه هاي زندگي ايشان مي توان به خردورزي و عقلانيت گرايي اشاره كرد. آن حضرت(ص) به حكم اينكه عقل مطلق و نخستين عقل در هستي بود (اول ما خلق الله العقل؛ اول ما خلق الله نوري او روحي) همواره زندگي خويش را بر مدار عقل و عقلانيت سامان مي داد. از اين رو همه احكام عقلاني و مستقلات عقلي را امضا و تأييد كرده و به حكم شريعت درآورده است. بر همين اساس زندگي ايشان مبتني بر عرف عقلايي و معروف بود و نه تنها خود بر عرف و پسنديده هاي عقلاني و عقلايي و شرعي عمل مي كرد و به عفو و گذشت به عنوان يك مصداق از مصاديق بارز معروف توجه داشت، ديگران را نيز بدان دعوت مي كرد.

به سخن ديگر، مي توان دين محمدي(ص) و سبك زندگي ايشان را كه به جامعه جهاني ارايه داده، دين معروف دانست كه از هر منكر و نابهنجاري به عنوان ضدارزش ها پرهيز مي داد. اصول اخلاقي محمدي را مي توان در چارچوب هنجارهاي ارزشي عقل و شرع شناسايي و تعريف كرد. براين اساسي خداوند ايشان را مصداق عقل مطلق معرفي مي كند كه به احكام عقلاني و عقلايي پايبند و وفادار بود و از جاهلان يعني غيرعاقلان پرهيز مي كرد و رفتار ضدعقلاني ايشان را تقبيح مي نمود. (اعراف، آيه199)

امام صادق(ع) در روايتي، عفو در اين آيه را به معناي اعتدال و حد وسط مي گيرد (تفسير نورالثقلين، ج2، ص111، حديث 407) بنابراين مي توان گفت كه عقل، حكم به عدالت و اعتدال مي كند و پيامبر(ص) نيز آن را به عنوان يك هنجار و معروف اجتماعي پذيرفته و در تمام زندگي خويش به كار مي گيرد.

اينكه ايشان اهل برهان و جدال احسن و پند و اندرز بود در همين چارچوب كلي اصول اخلاقي تعريف مي شود. (نحل، آيه125)

بر همين اساس است كه به دور از هرگونه تبعيض و تفاوت و با نگاهي يكسان، مردم را به حق و عدالت و ايمان دعوت مي كرد و ميان آنها تفاوتي نمي گذاشت؛ زيرا همه را آفريده الهي مي دانست كه شايسته تخلق به اخلاق الهي هستند و مي بايست خدايي شوند. (انبياء، آيه109؛ شوري، آيه51؛ مجمع البيان، ج5و 6، ص533؛ و نيز ج7 و 8، ص107)

به هر حال، زندگي آن حضرت برمدار شاخصه هاي مهمي چون توحيد، معاد، عدالت و مانند آن در بينش و نگرش شكل گرفته بود و آن حضرت(ص) در رفتارهاي خويش همواره بر مدار رحمت و رافت و نرمي و خوشخويي و اعتدال مي زيست و هيچ گاه اين اصول را فداي امور ديگر نمي كرد. هر مؤمني كه مدعي پيروي از خط پيامبري است مي بايست اين گونه باشد و هرگز از دايره خوشخويي و عدالت و اعتدال و ايمان به خدا و معاد بيرون نرود.

البته آنچه در اينجا بيان شد بخشي از مهم ترين شاخصه هاي اخلاق محمدي بود و بيان همه شاخصه ها و زير مجموعه اصلي در اين مطلب كوتاه شدني نيست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا