اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

سرزنش ديگران از راه احسان و انعام

42-20182095آنچه در پي مي آيد بررسي شكل و ماهيت روابط اجتماعي حاكم بر جوامع ايماني است كه در آن مومنان به جاي رفتار براساس عدالت و مساوات، رفتارهاي توأم با احسان و نيكي در پيش مي گيرند.

نويسنده در اين مطلب با اشاره به حديثي از علي(ع) بيان مي كند كه بهترين راه سرزنش و توبيخ ديگري و راه متوجه كردن او به خطاهايش، نه تلافي كردن بلكه احسان و خوبي كردن به او است كه باعث مي شود شخص از كرده خود پشيمان گشته و راه درست را در پيش بگيرد. با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

روابط اجتماعي در جوامع انساني بر بنياد عقلانيت و عقلائيت شكل گرفته است. بدين معني كه اقتضاي چنين رفتار عقلاني و عقلايي اين است كه هر آن چه را عقل محض و مستقل، نيك و بد مي داند، پسنديده و زشت شمارد و هر آن چه را عقل جمعي و يا عقلايي در شكل عرف، نيك و بد مي داند، پسنديده و ناپسند بداند. اين گونه است كه از نظر جوامع بشري، عدالت و برابري پسنديده و خوب و نيك دانسته مي شود و همين جوامع، ظلم و بي عدالتي را زشت و بد مي دانند. همچنين براساس اين نگرش جوامع بشري كارهاي نيك و رفتارهاي هنجاري را تجويز و از بزهكاري ها و ناهنجاري ها باز مي دارند و بزهكاران و هنجارشكنان را سرزنش و توبيخ مي كنند.
آموزه هاي اسلامي نيز اين مباني و اصول را پذيرفته و تاييد و امضا مي كند. از اين رو در آموزه هاي اسلامي بارها همان چيزهايي را مي شنويم كه عقل و عرف عقلايي بر آن حكم مي كند و مي گويد هر آن چه را براي خود نمي پسنديد، براي ديگران هم نپسنديد و هر آن چه را براي خود مي پسنديد همان را براي ديگران بپسنديد.
تأثير و نقد عقل جمعي در شريعت
حقوق اسلامي بر بنياد عقل و عقلاء شكل گرفته و يكي از منابع اصلي فقه و حقوق اسلامي، عقل مستقل و نيز عقل جمعي است كه از سوي شارع و شريعت تاييد و امضاء شده باشد؛ چرا كه در قسم اخير برخي از اشكال مورد نقد، وجود دارد كه مبتني بر شكل تربيت و آموزش جوامع بشري است كه عرفي گاه ناپسند، هنجار شناخته شده در جوامع مي شود، از اين رو شارع مقدس به نقد خرد جمعي (نه عقل مستقل) رو آورده است و به عنوان نمونه معاملات عرفي ربوي را كه عقلاء آن را تاييد كرده اند، ناپسند و زشت و حرام دانسته است؛ زيرا اين خرد جمعي را برخلاف اصول و مباني انساني و اقتصاد سالم و گردش سالم اقتصادي يافته و زيان آن را به اقتصاد كه قوام جامعه است، بيشتر از سود آن دانسته است. همچنين و شراب مسكر نيز چنين نگرشي دارد و با آن كه آثاري را براي شراب مست آور برمي شمارد و براي آن منافعي ذكر مي كند، ولي زيان و ضرر آن را بر عقل بيشتر مي داند و به تحريم خمر حكم مي كند.
بنابراين، هر چند كه آموزه هاي وحياني به تخطئه برخي احكام عقلايي و خرد جمعي و عرف جوامع مي پردازد ولي احكام عقلاني را همانند احكام رياضي مي داند كه تشكيك و ترديدبردار نيست و لذا حكم آن را مانند حسن عدل و قبح ظلم، احكام شرعي دانسته و فرموده است: كل ما حكم به العقل حكم به الشرع و كل ما حكم به الشرع حكم به العقل. اما درباره عرف عقلايي و سيره رفتاري خردمندان، به تحليل آن پرداخته مواردي را امضاء و مواردي را تخطئه مي كند.
روابط استوارتر در جوامع ايماني
چنان كه گفته شد، جوامع انساني بر بنياد عقل و عقلاء شكل گرفته و حقوق و اخلاق آن مبتني بر اصول و احكام عقلاني و عقلايي است، از اين رو عدالت و برابري و احقاق حق در آن اصالت مي يابد.
اما از آن جايي كه روابط در جوامع اسلامي به گونه ديگري نيز شكل مي گيرد، تفاوت هاي ماهوي ميان برخي احكام و اصول آن مي توان يافت. البته اين تفاوت ها در شكل مخالفت با احكام عقلاني و عقلايي نيست، بلكه متضمن همان و امري فراتر است، زيرا بنياد جوامع اسلامي افزون بر عقل بر عشق و عواطف مي باشد. اين گونه است كه افزون بر جنبه همكاري كه در جوامع عقلاني و عقلايي و انساني وجود دارد، بر جنبه همدلي و همدردي نيز توجه داشته شده است. از اينرو شكل روابط در ميان جوامع انساني تغيير مي كند و محبت و مودت در آن اصالت و قوام بيشتري مي يابد.
اگر بخواهيم نمادي از اين روابط ارائه دهيم بايد آن را همانند روابط عاشقانه همسران بدانيم كه فراتر از قراردادهاي حقوقي بسته مي شود و آن چه مايه قوام آن مي باشد، مودت و محبت و عشق و مهر و صفا و صميمت است. لذا در بسياري از موارد، همسران از حق خويش مي گذرند و فراتر از عدالت براساس احسان و محبت عمل مي كنند و عفو و گذشت در ميان ايشان استوارتر از عدل و حق است.
در جوامع اسلامي نيز روابط ميان افراد جامعه اين گونه محبت آميز و مودت آميز است. به اين معنا كه فراتر از عدالت در مقام احسان رفتار مي كنند كه در برگيرنده رفتارهاي احساسي و عاطفي بسياري است. به اين معنا كه شخص نه تنها از حق خويش مي گذرد و يا ايثار مي كند بلكه از مقام احسان به عفو عمل مي كند و گذشت نسبت به ديگري و خطاها و اشتباهاتش دارد و حتي فراتر از آن حق خود را به تمام و كمال به ديگري مي بخشد.
توبيخ از طريق احسان و محبت
بنياد روابط ايماني در جوامع اسلامي بر محبت و احسان و مودت است و عدالت، تنها براي حل بحران هاي حاد گام در صحنه مي گذارد تا تعادل را در جوامع بحران زده برقرار كند و كدورت ها را از دريچه حقوق، حل و فصل كند.
در جوامع اسلامي و ايماني، عدالت هر چند كه خوب است ولي كم ارزش است؛ زيرا انسانهاي مؤمن نمي خواهند در جايگاه شريك اجتماعي به همكاري و تعاون با ديگري اقدام كنند و همانند دو شريك باشندكه در مقام بده و بستان و معامله نشسته اند و هرچيزي را از دريچه تنگ حقوق و عدالت مي نگرند و حق و عدل و انصاف مي جويند، بلكه همانند همسراني باشند كه بنياد خانواده را برعشق و مودت نهاده اند و از دريچه وسيع احسان به زندگي مي نگرند. اين گونه است كه همدلي و همدردي گاه فراتر از همذات پنداري در ايشان بروز مي كند و شخص، مشكل و درد ديگري را عين درد خويش مي شمارد و در مقام ايثار مي نشيند و گرسنه را در عين گرسنگي خويش سير مي كند و از خود مي گذرد؛ چون درد گرسنه را عين درد خود مي يابد و سيري او را عين سيري خود مي بيند. (سوره انسان)
چنين شخصي هرگاه با رفتاري نادرست و كلام و سخني درشت مواجه مي شود، براي سرزنش او، به نيكي كردن روي مي آورد و با عفو و گذشت و نيكوكاري به او، وي را شرمگين احسان و محبت و مودت خود مي كند و شر و زيان او را با بخشش و انعام پاسخ مي دهد. از اين رو حضرت اميرمؤمنان(ع) اين ناطق كلام الله و قرآن ناطق در مقام تفسير آموزه هاي وحياني قرآن و تبيين سلوك ايماني در روابط اجتماعي مومنان مي فرمايد: عاتب أخاك بالاحسان اليه واردد شره بالانعام عليه؛ برادرت را (به هنگام خطاكاري) به وسيله نيكي كردن، سرزنش كن و شر او را از طريق بخشش كردن دورساز. (نهج البلاغه، كلمات قصار، 158)
سيره احسان و انعام امام حسين(ع)
در اين باره داستان هاي بسياري از سير و سلوك عملي اهل بيت(ع) شده است. در اين جا تنها به نقل يكي از آن ها بسنده مي شود كه استاد شهيد مرتضي مطهري در كتاب داستان راستان آن را آورده است.
شخصي از اهل شام، به قصد حج يا مقصد ديگر به مدينه آمد. چشمش افتاد به مردي كه در كناري نشسته بود. توجهش جلب شد، پرسيد: اين مرد كيست؟ گفته شد: «حسين بن علي بن ابيطالب است.» سوابق تبليغاتي عجيبي كه در روحش رسوخ كرده بود، موجب شد كه ديگ خشمش به جوش آيد و قربه الي الله! آنچه مي تواند سب و دشنام، نثار حسين بن علي بنمايد. همين كه هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود، امام حسين بدون آن كه خشم بگيرد و اظهار ناراحتي كند، نگاهي پر از مهر و عطوفت به او كرد و پس از آن كه چند آيه از قرآن مبني بر حسن خلق و عفو و اغماض قرائت كرد به او فرمود:
ما براي هر نوع خدمت و كمك به تو آماده ايم
آنگاه از او پرسيد: آيا از اهل شامي؟
جواب داد: آري.
فرمود: من با اين خلق و خوي سابقه دارم و سرچشمه آن را مي دانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غريبي، اگر احتياجي داري حاضريم به تو كمك دهيم، حاضريم در خانه خود از تو پذيرايي كنيم. حاضريم تو را بپوشانيم، حاضريم به تو پول بدهيم. مرد شامي كه منتظر بود با عكس العمل شديدي مواجه شود و هرگز گمان نمي كرد يك چنين گذشت و اغماضي ببيند، چنان منقلب شد كه گفت: آرزو داشتم در آن وقت زمين شكافته مي شد و من به زمين فرو مي رفتم و اين چنين نشناخته و نسنجيده گستاخي نمي كردم. تا آن ساعت براي من، در همه روي زمين كسي از حسين و پدرش مبغوض تر نبود و از آن ساعت به بعد، كسي نزد من از او و پدرش محبوب تر نيست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا