اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

سخن چینی و آثار آن در تحلیل قرآنی

samamosجستار گشایی : زبان که در عربی به معنای لسان است، هر چند که عضوی گوشتی کوچک در در دهان جانوران از جمله انسان است و کاربرد اصلی آن در میان جانوران، چشیدن و بلعیدن است، در انسان نقش اساسی و اصلی را دارد؛‌ زیرا انسان ، جانوری است که اندیشه و تفکر در آن محوری ترین بخش وی را تشکیل می دهد و ارتباط زبان با اندیشه و تفکر،‌ چنان روشن و استوار است که حتی برخی بر این باورند که انسان با سخن گفتن است که تفکر می کند و می اندیشد.

اصولا می توان گفت ربوبیت طولی انسان و خلافت وی از سوی خداوند در میان موجودات، به یاری و کمک این ابزار قدرتمند انجام می گیرد. تمدن و فرهنگ انسانی نیز مدیون زبان است؛ زیرا با زبان است که انسان ها می توانند اندیشه ها و افکار خویش را منتقل کنند و از تراکم اندیشه ها و تجربیات در طول تاریخی بشر که از راه زبان منتقل شده است تمدنی چنین شکوفا بسازند و جهان را به حکم مسئولیت انسانی آباد و عمران کنند و راه را برای ربوبیت و خلافت کامل بر هستی فراهم آورند. زبان است که انسان بدان اموری را آشکار می کنند که در باطن و ضمیرشان نهفته است. انسان بدان برای گویش و تفهیم مقاصد و بیان منویات خویش سود می برند.(آل عمران آیه 78 و مائده آیه 78 و نحل آیه 62 و آیات دیگر)

این زبان در کنار قدرت بیانی که خداوند به انسان تعلیم داده (الرحمن آیات 3 و 4) موجب شده است که نظامی از علائم و نشانه ها شکل بگیرد که در هر جامعه زبانی متفاوت می باشد. نظام آوایی هر جامعه زبانی ، هر چند که قراردادی است ولی نمی توان از تاثیر اندازه و شکل زبان گوشتی در ایجاد آن تردید و شک کرد. از این روست که برخی از آواهایی قراردادی در هر قوم فرهنگی تفاوت های محسوسی دارد. چنان که برخی از چینی ها برای تلفظ آواهایی نیازمند عمل جراحی بر روی زبان خود می شوند.

به هر حال، این عضو گوشتی کوچک در انسان، ابزاری است که گویش ها و آواها پدید می آید و افراد هر فرهنگی می توانند ارتباط آسانی را با یک دیگر داشته باشند.

البته در تحلیل قرآنی، زبان به معنای تکلم و ارتباط آوایی داشتن اختصاص به انسان ندارد، زیرا در قرآن از نطق و تکلم پرندگان و گفتار خاص آنان(نمل آیه 16) ، نطق و تکلم مورچگان (نمل آیات 18 و 19) گویش و زبان مخصوص فرشتگان (صافات آیات 7 و 8) نطق و کلام جنیان و شیاطین (همان و جن آیه 1 ) و توانایی فهم نطق فرشتگان از سوی جنیان (همان) سخن به میان آمده است. بر اساس روایتی حوریان بهشتی نیز به زبان عربی فصیح سخن می گویند(الدرالمنثور ، سیوطی ، ج 8 ص 18) چنان که به نظر می رسد که جنیان نیز به زبان عربی آشنایی داشته و آن را می فهمند(جن آیه 1) و یا دست کم در هر ناحیه ای که زندگی می کنند توانایی فهم زبان مردمان همان منطقه را دارا می باشند.

با این همه ،‌ همین عضو گوشتی که ابزار سخن گفتن و ارتباط با این همه آثار است، یکی از مهم ترین اعضای بشر است که وی را در ورطه هلاکت سوق می دهد و جامعه را با بسیاری از زشتی ها و نابهنجاری اخلاقی و رفتاری درگیر می سازد. البته آیات 8 و 9 سوره بلد به لب ها در کنار زبان توجه می دهد که این دو نعمت و عضو در کنار هم می توانند مقاصد گویشی و نطقی انسان را برآورده سازند. از این روست از آن ها به دو نعمت بزرگ خداوند یاد می کند.

فهرست طویلی را در کتب اخلاقی و روان شناسی اجتماعی و علوم تربیتی و رفتاری و فقهی و دینی به عنوان راذیل و گناهان بر شمرده اند که خود بیانگر حساسیت و جایگاه ویژه زبان و سخن گفتن است. در آیات قرآنی برخی از گناهان و رذایلی که انسان به ابزار زبان مرتکب شده را فهرست نموده که می توان به اذیت و آزار،‌ توهین (ممتحنه آیه 2) افترا ،‌ تهمت ،‌ سخنان جاهلانه درباره دیگران (نور آیات 15 و 16) ، بدعت ، تغییر حقایق ، (آل عمران آیه 78 و نحل آیه 116) تحریف و دگرگون کردن حقایق (آل عمران آیه 78 و نساء آیه 46) ، دروغ (نحل آیه 62 و فتح آیه 11) ، دشنام (نساء آیه 46)و قذف و اتهام روابط نامشروع(نور آیات 11 تا 23) اشاره کرد.

یکی از آسیب ها و زیان هایی که جامعه به سبب استفاده نادرست و نا به جا از ابزار زبان با آن درگیر و مواجه است، سخن چینی است.

آداب سخن گفتن

سخن به معنای کلام ، قول ،‌گفتار،‌ بیان و نطق است.(لغت نامه دهخدا، ج 8 ص 11906) پیام ها و مفاهیم مختلف که از طریق زبان ارایه می شود نطق و سخن گفتن نامیده می شود. انسان را ناطق یعنی سخنگو گفته و دانش معیاری مرتبط به عقل را منطق نامیده اند؛ زیرا خرد انسانی از راه سخن گفتن بیش تر نمود می یابد و گفته اند که تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد، زیرا هنگامی که شخص سخن می گوید توانمندی و مقدار ظرفیت بهره برداری شخص از عقل نیز دانسته می شود.

قرآن برای سخن گفتن آدابی را بیان می کند تا به انسان ها به درستی از این ابزار ارتباطی بهره گیرند. از جمله این آداب می توان به شروع و آغاز آن با سلام اشاره کرد؛ زیرا هنگامی که شخص با سلام سخن خویش را آغاز می کند، مخاطب خود را در امنیت و سلامتی می یابد و انتظار آن را دارد که شخص سخنی بر پایه سلامت عقل و منطق بر زبان آورد.(هود آیه 69 و حجر آیات51 و 52 و ذاریات آیات 24 و 25)

در آیه 56 سوره انعام آغاز سخن گفتن با مومنان مورد تاکید خاص و ویژه ای قرار گرفته است تا روابط میان برادران دینی پیش از پیش از راه سخنان سودمند و بشارت آور استحکام یابد.

از دیگر آداب سخن گفتن آن است که شخص هنگام بیان مسائل جنسی و مانند آن ، عفت کلام را رعایت کند و دریده سخن نگوید و حرمت کلام را نگه دارد. از آن جایی که هتک حرمت و دریدگی در این حوزه ها می تواند به جامعه آسیب جدی برساند و خطوط قرمز را بشکند ، رعایت عفت کلام در بیان مسایل جنسی در حد لزوم می باشد و کوچک ترین تعلل و بی ادبی و عفت شکنی را در این حوزه تحمل نمی کند. آیات بسیاری این موضوع را مورد توجه و تاکید قرار داده است که می توان به آیاتی چون 187 و 197 و 222 و 230 و 237سوره بقره و 47 سوره آل عمران و 21 سوره نساء و مانند آن اشاره کرد.

در جامعه امروز ارسال پیامک از طریق تلفن همراه و مانند آن،‌ هنجارهای اجتماعی و عفت بیانی را در معرض خطر جدی قرار داده است و زمینه برای فساد و تباهی را در بیش تری مردم با شکستن خطوط عفت عمومی فراهم می آورد. به کار بردن واژگان جنسی و زشت و خروج از مرزهای عفت عمومی می تواند امنیت عمومی را نیز با خطر جدی مواجه سازد. از این روست که قرآن بر حفظ حریم ها و حرمت ها در حوزه بیان و سخن گفتن تاکید می کند تا امنیت اجتماعی جامعه حفظ شده و زمینه برای تباهی و فحشای جنسی فراهم نیاید.

ملاطفت در سخن گفتن به ویژه نسبت به والدین و خویشان (اسراء آیات 23 و 24 و صافات آیه 102 ) و ملایمت و نرمی (آل عمران آیه 159 و اسراء‌آیه 28 و طه آیه 44) نیکویی و نیک سخن گفتن ( بقره آیه 83 و اسراء آیات 23 و 24 و 53) در کنار پرهیز از بدزبانی وزشت گویی (نساء آیه 148) از مهم ترین آدابی است که قرآن برای سخن گفتن با دیگر بدان تاکید و توجه می دهد که برخی از این آداب در حکم وجوب بوده و ترک آن گناه شمرده می شود.

اعتدال و میانه روی در سخن گفتن و پرهیز از داد و فریاد (اسراء آیه 110 و لقمان آیه 19) و نیز دوری از پرخاش گری (نساء آیه 148) گوش دادن به گوینده و توجه داشتن به وی (زمر آیات 17 و 18 و توبه آیه 61 و آل عمران آیه 190 و 193) خوش آهنگ بودن (روم آیه 22) استوار گویی و پرهیز از بیهوده گویی (نساء آیه 9 و احزاب آیه 70) رسا و تاثیرگذار سخن گفتن (نساء آیه 63) سخن شایسته گفتن (بقره آیه 263) و پرهیز از سخنان سطحی گفتن (رعد آیه 33) از جمله آداب دیگر سخن گفتن است.

البته ناگفته نماند که مجموعه ای که از آداب سخن در آیات قرآنی بیان شده ناظر به شکل و محتوا می باشد. به این معنا که برخی از این آداب متوجه شکل و چگونگی حالات سخن گو و ادای کلمات و آوای آن و آهنگ سخن گفتن و برخی دیگر ناظر به محتوای بیان وسخن می باشد. این مجموعه بیش از آن است که در این جا به همه پرداخته شود و به همین مقدار بسنده می شود.

سخن چینی ، نابهنجاری اجتماعی

سخن چینی به معنای عمل و کیفیت چینش سخن و مطالب است. سخن چین کسی است که سخن کسی را به دیگری می گوید و موجب اختلاف و یا دامن زدن بدان می شود. هم چنین کسی که راز دیگری را فاش کند به عنوان نمام و خبرکش می شناسند که آن خود یکی از مصادیق سخن چینی می باشد.

به نظر می رسد که واضع واژه و اصطلاح سخن چین ، ناظر به این موضوع بوده است که شخص سخن چین، هم در گزینش سخنان و مطالب دیگری دخالت می کند و هم با شیوه چینشی خاص می کوشد تا مطالب را به گونه ای بیان و نقل کند که موجب اختلاف و یا دامن زدن بدان شود.

به سخن دیگر، سخن چین گاه با گزینش گفته های شخص و انتقال ناقص و نادرست آن به دیگری موجب می شود که دشمنی و اختلافی را ایجاد کند و گاه دیگر با بیان عین همان مطلب ولی با شیوه چینشی و تقدیم و تاخر و یا گویش و آوای خاص ، زمینه را برای اختلاف و دامن زدن میان دو شخص فراهم می آورد.

بسیاری از مردم ، هنگامی که در کنار هم هستند مطالبی را بیان می کنند که دارای مقدمات و موخراتی می باشد و شرایط و مقضتضیات جلسه به گونه ای است که هیچ گونه توهین و خرده گیری نسبت به دیگری نیست ، ولی سخن چین با تغییر شرایط و نادیده گرفتن مقتضیات ، کلام را یا ناقص و دستکاری شده و یا عین آن ولی با تغییر شرایط آوایی و بیانی منتقل می کند که موجب می شود تا شخص شنونده نسبت به گوینده اصلی واکنش منفی نشان دهد و کینه وی را به دل گیرد.

البته گاهی گوینده اول، سخنانی در نقد کسی بیان می کند که این سخن گفتن تنها به سبب باور به امانت داری شخص شنونده و اطمینان به وی و یا از سر درد دل و یا برای کسب درمان و راهکاری از شنونده ، گفته می شود ولی شنونده امانت را حفظ نکرده ،‌ آن را به سومی منتقل می کند که مرتبط با کلام گوینده نخست است و این گونه است که میان دو نفر اختلاف افتاده ویا تشدید می شود.

قرآن به این مساله توجه داشته و سخن چینی را از مصادیق گناه بر شمرده و از آن باز داشته است. از مصادیقی که قرآن برای سخن چین و سخن چینی بیان داشته می توان دریافت که سخن چینی از خصوصیات غیر مسلمان و مومن است. به این معنا که انسان سالم و مومن و مسلمان هرگز اقدام به سخن چینی نمی کند. خداوند در آیات 8 تا 11 سوره قلم تبیین می کند که سخن چینی از ویژگی های تکذیب کنندگان رسالت می باشد.

در کتب تفسیر آمده که مراد از حلاف مهین در آیات پیش گفته ولید بن مغیره یا اخنس بن شریق و یا اسود بن عبد یغوث بوده است. (مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج 9 و 10، ص 501 و نیز الکشاف ، زمخشری ، ج 4 ص 587) اینان افرادی بودند که به تکذیب رسالت می پرداختند و می کوشیدند پیامبر (ص) را استهزا کرده و مطالب وی را به تمسخر گیرند.

از دیگر مصادیق سخن چین می توان به همسر ابولهب اشاره کرد که زنی سخن چین و آتش بیار نزاع ها و معرکه بوده است؛ زیرا برخی از مفسران مراد از حمالة الحطب بودن وی را هیزم آوری برای آتش افروزی از راه زبان و سخن چینی بوده است. دشمنی وی به آن اندازه بود که می کوشید به هر طریقی به اسلام و پیامبر آن ضربه بزند. از این روست که سخن چنین را حماله الحطب ،‌‌آتش بیار یا هیزم آور معرکه نزاع ها و اختلافات بر می شمارند.

به نظر می رسد که همسر ابولهب با سخن چینی نزد همسر و یا دیگر کافران آتش کینه نسبت به پیامبر(ص) رادر دل های مکیان می افروزد. (مجمع البیان ،‌ ج 9 و 10 ، ص 852)

منافقان نیز برای ایجاد فساد و تباهی و اختلاف در میان مسلمانان می کوشیدند تا با سخن چینی افکار مومنان و مسلمانان را مخدوش سازند. ( توبه آیه 47)

بنابراین می توان گفت که کافران،‌ مشرکان و منافقان کسانی هستند که گرایش به سخن چینی دارند؛ زیرا هیچ مسلمان و مومنی دوست نمی دارد که اختلاف میان دو کس وجود داشته باشد و تلاش وی آن است که اگر اختلافی در میان کسی است به اصلاح ذات البین آن را از میان بردارد و تنش ها و شعله اختلاف را فرو نشاند ، نه آن که با حماله الحطب بودن و انتقال سخن از کسی به کسی دیگر آتش افروزی کرده واختلافی را ایجاد و یا دامن زند.

در حقیقت از صفات مومن و مسلمان حل و کاهش اختلافات است نه آن که آن را ایجاد کرده و یا بدان دامن زند؛ زیرا هدف مومن و مسلمان ایجاد جامعه ای سالم و نمونه است که همگی از تمام توانمندی و ظرفیت خویش برای تقرب و کمال و خلافت ربوبی بهره گیرند.

خداوند در آیات 9 و 10 سوره قلم پیامبر(ص) را از هم نشینی و پاسخ و اطاعت از خواسته های سخن چینان پرهیز می دهد و در همان آیات و نیز آیه نخست سوره همزه مردمان را از سخن چینی باز می دارد.(روض الجنان ، ج 20 ص 396) زیرا سخن چینی از نظر قرآن صفتی مذموم و ناپسند بوده و شخص را از مسیر تعالی و تکامل باز می دارد و امنیت روانی و اجتماعی جامعه را در خطر می افکند.

از این روست که خداوند کسانی را که سخن چینی می کنند سرزنش کرده و نیتجه این اعمالشان را در دنیا و آخرت ذلت و خواری می شمارد.(قلم آیات 11 و 16 و نیز کشاف ، ج 4 ، ص 588) سخن چین با سخن چینی خویش ، زمینه گرفتاری به عذاب سوزان و شکننده دوزخ را فراهم می آورد.(همزه آیات 1 تا 9) و زندگی دنیوی و اخروی خویش را تباه می سازد.

از نظر قرآن سخن چینی نه تنها شخص را در آخرت گرفتار آتش دوزخ می سازد بلکه زمینه روگردانی مردم از وی را در دنیا نیز فراهم می آورد؛ زیرا شخص به سبب نمامی و سخن چینی ، فردی خائن شناخته و معرفی می شود و کسی به وی اطمینان نمی کند تا امین رازها و سخنان خویش بداند.

سخن چینی در روایات

روایات بسیاری در نکوهش سخن چینی و سرزنش آنان وارد شده است که از جمله می توان به روایتی از رسول خدا (ص) اشاره کرد که فرمود : أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَي يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِب؛ آيا شما را به بدترين افرادتان آگاه نکنم ؟ عرض کردند : بله اي رسول خدا . فرمود : بدترين افراد آنهايي هستند که به سخن چيني مي روند و در ميان دوستان جدايي مي افکنند و در جستجوي عيب براي افراد صالح و پاکدامن اند .(کافي ، کلینی ، ج2 ، ص369)

امير مؤمنان (ع) نیز فرمود : شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِب؛ بدترين شما کساني هستند که سخن چيني مي کنند و ميان دوستان جدايي مي افکنند و دنبال عيوب افراد پاکدامن مي روند .( همان )

علت این مطلب را می بایست در تفرقه و اختلاف افکنی جست که از راه سخن چینی در جامعه پراکنده می شود و اطمینان و اعتماد عمومی نسبت به یک دیگر سلب می شود و انسان می هراسد که سخنی را بگوید و نقدی را در جلسه ای خصوصی نسبت به شخص یا گروهی و یا مسئولی بیان کند. از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: وَأَبْغَضُکُمْ إِلَي اللَّهِ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُلْتَمِسُونَ لِلْبَرَاءِ الْعَثَرَات؛ دشمن ترين شما نزد خدا کساني هستند که براي سخن چيني بين دوستان کوشش مي کنند و جمعيتهاي متشکّل را پراکنده مي سازند و کارشان تفرقه افکني ميان انجمن ها و عيب جويي از پاکان و نيکان است .(مستدرک الوسائل، محدث نوری ، ج9 ،ص150)

از این روست که روایات بسیاری تلاش دارد تا مردمان را از سخن چینی دور سازد و با بیان انذاری و تبیین وضعیت نمام و سخن چین در قبر و محشر و قیامت و دوزخ عاقبت بد ایشان را ترسیم و تصویر سازد. از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود : قَالَ صلي الله عليه وآله إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِيمَةِ وَالْغِيبَةِ وَالْکَذِبِ؛ عذاب قبر به خاطر سخن چيني و غيبت و دروغ است .(همان) و نيز اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند :قَالَ عَذَابُ الْقَبْرِ يَکُونُ مِنَ النَّمِيمَةِ ؛ عذاب قبر به خاطر سخن چيني است .(بحار الانوار، ج72 ،ص265)

درباره وضعیت سخن چين در صحراي محشر آمده که معاذ بن جبل در منزل أبو ايوب انصاري نزديک رسول خدا (ص) نشسته بود . معاذ عرض کرد : يا رسول اللّه نظر شما در باره اين آيه که مي فرمايد : يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا (نبأ آیه 18 ) چيست ؟ فرمود : اي معاذ مطلب بزرگي را پرسيدي . سپس اشک از چشمان آن حضرت جاري شد و فرمود : ده صنف از امّت من پراکنده محشور مي شوند و خداوند آنان را از ديگر مسلمانان جدا کرده و چهره هايشان را مسخ نموده است .

بعضي از آنان به صورت ميمون ، بعضي به صورت خوک ، بعضي واژگون که پاهايشان بالا و رويشان به طرف پايين است و به همين وضع کشيده مي شوند ، بعضي کورهاي سرگردانند ، بعضي کر و گنگ اند که هيچ چيز را درک نمي کنند ، بعضي زبانهاي خود را مي جوند و چرکي از دهانشـان سرازير مي شـود که اهل محشر از آن متنفّر مي شوند ، بعضي دست و پا بريده اند ، بعضي بر شاخه هايي از آتش آويخته اند ، بعضي بوي گندشان از مردار بدتر است ، و برخي به جبّه هايي [ لباسهايي ] از مس يا روغن گداخته پوشانده مي شوند که از فرط داغي به بدنهاشان مي چسبد. نگاه رسولخدا صلّي اللّه عليه و آله و سلم فرمود : آنان که به صورت ميمون محشور ميشـوند سخن چينانند ، آنان که به صورت خوک وارد مي شوند کارشان حرام و رشوه خواري است ، آنها که واژگون هستند ربا خوارانند ، آنها که کور وارد مي شوند کساني هستند که در حکومت و قضاوت ستم مي کنند ، کساني که کر و گنگ محشور مي شوند افرادي هستند خودپسند که شيفته کارهاي خويش اند ، کساني که زبان خود را مي جوند علما و قاضياني هستند که کردارشان مخالف گفتارشان است ، دست و پا بريدگان آنهايند که همسايگان خود را اذيت مي کنند ، آويختگان به شاخه هاي آتش ‍ جاسوسان و سعايت کنندگان از مردم نزد پادشـاهانند ، آنها که بوي گندشان از مردار بيشتر است فرو رفتگان در شـهوات و لذّات دنيا هستند و حقوقي را که خدا در اموالشان قرار داده نمي پردازند ، آنان که به جبّه ها و لباسهاي گداخته پوشانيده مي شوند متکبّران و سرکشان هستند.(بحار الانوار، علامه مجلسی ، ج7 ،ص89)

در روایت است که در زمان حضرت موسي در ميان بني اسرائيل خشکسالي شديدي روي داد. حضرت موسي براي دعاي باران به همراه عده اي ديگر بيرون رفت ولي هر چه دعا کرد اثري نبخشـيد و باران نيامد. حضرت در اين باره مناجات کرد ، از جانب پروردگار به او وحي شـد: در ميان شـما يک نفر هست که زياد سخن چيني مي کند و به خاطر او دعاي شما را مستجاب نمي کنم . حضرت موسي از خدا خواست او را معرفي کند تا وي را از ميان خويش بيرون کنند . خداي متعال فرمود : من شما را از نمّامي نهي مي کنم ، چگونه او را به شما معرفي کنم و خود مرتکّب نمّامي شوم ؟ حضرت موسي اين مطلب را با قوم خود در ميان گذارد ، کسي که نمّام بود متنبّه شد و توبه کرد ، آنگاه خداوند باران رحمت خود را بر آنها فرو فرستاد .(بحار الانوار، علامه مجلسی ، ج72 ، ص268)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا