اجتماعیاخلاقی - تربیتیتاریخیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

سخن در سطح فهم مخاطب؛ شیوه پیامبران

يکي از اصول سخنراني و سخنداني، اين است که حال شنونده و  مخاطب مراعات شود. اين حال شامل اموري از جمله سطح فکري و علمي و ذهني شنونده است. به اين معنا که بايد با هر کسي به زبان خودش سخن گفت و او را مخاطب قرار داد. از آنجا که سطح ادراکي و فهم هر کسي با ديگري فرق دارد، چرا که برخي تيزهوش و برخي کندهوش و برخي ديگر ميانه هستند، هنگامي که يک مطلب را مي شنوند، هر کسي با توجه به سطح فهم و ادراک خودش زودتر يا ديرتر مطلب را مي‌گيرد.
همچنين ممکن است برخي اصولا منطق رياضي و فلسفي را درک نکنند و نتوانند با امور انتزاعي و عقلي محض ارتباط برقرار کنند و تا مثالي و تمثيلي زده نشود با مطلب ارتباطي برقرار نمي‌سازند. اصولا برخي تنها با امور محسوس ارتباط برقرار مي‌کنند و يا اگر بالاتر بروند در سطح خيال يا وهم خواهندبود و هرگز به مقام عقل نمي‌رسند. برخي ديگر هستند که اصولا از معقولات لذت می‌برند و اگر در جايي شخص به تمثيل و تشبيه و مانند آن روی می‌آورد و می‌خواهد امري رياضي و هندسي محض و فلسفي و عقلي مجرد را محسوس کند، حوصله مخاطب سر مي‌رود و به کاري ديگر مشغول مي‌شود.
از همين رو قرآن از پيامبران مي‌خواهد با توجه به سطح فهم مخاطبان حقايق را با آنان در ميان گذارند. خداوند مي‌فرمايد: با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به «شيوه‏اى‏» كه نيكوتر است مجادله نماى. در حقيقت، پروردگار تو به «حال‏» كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به «حال‏» راه‏يافتگان «نيز» داناتر است.(نحل ، آيه 125)
از نظر قرآن مردم از نظر سطح ادراکي و فهم سه گونه‌اند. برخي که عاقل و برهاني هستند و برخي ديگر که در سطح وهم و خيال و محسوسات هستند و برخي ديگر که اصولا اهل مجادله و گفت‌وگوی منطقي و غير منطقي هستند. البته سطح سوم در حقيقت نوعی واکنش است نه ادراک.
به هر حال، با توجه به حالات گوناگون مخاطب بايد سخن گفت. خود قرآن نیز همين رويه را در پيش گرفته است؛ زيرا بايد مطلب را به همه بشريت برساند. البته با يک فرق اساسي ميان قرآن و پيامبر(ص) با ديگر افراد جامعه در گويندگي و سخنراني و سخنداني.
آن فرق اين است که قرآن حقايق را فداي افراد نمي‌کند. به گونه اي سخن مي‌گويد که همه درک کنند بدون اينکه مطلب و حقيقت فدا شود. در آيات قرآن سخن از تنزيل و انزال و تنزل است. يعني يک حقيقت همان طوري پايين مي‌آيد که اصل آن حفظ شود. مثلا واژه آب براي همه از دانشمند شيمي و فيزيک گرفته تا مردم عادي يک حقيقتي را بيان مي‌کند، هر چند که دانشمند، حقايقي را مي‌فهمد که ديگران در آن سطح از حقيقت آن معارف نمي‌فهمند ولي آب، نزد همه به عنوان يک حقيقت روشن است.
حقايق قرآني نيز اين گونه است. از اين رو همه انسان‌ها از اعرابي روستايي و بيابانگرد، حقيقتي از يک آيه مي‌فهمد که يک دانشمند و عالمي چون امام المتقين اميرالمومنين علي(ع) مي‌فهمد؛ با اين تفاوت که آن حضرت مراتب عالي همان حقيقت را درک کرده و با آن ارتباط برقرار مي‌کند.
پيامبر(ص) درباره سخن گفتن خويش با مردمان مي‌گويد: نحن معاشر الانبياء نکلم الناس بقدر عقولهم؛ ما پيامبران با مردمان بقدردرک و فهمشان با آنان سخن مي‌گوييم.(اصول کافي، ج 1، ص 23)
اين سخن ممکن است به دو شکل اعمال شود:
1. یک شکل آن خاص است یعنی مخاطبان با سطح‌بندی خاصی وجود دارند و پيامبران نگاه مي‌کنند که مخاطب در چه سطح عقلي است و بر اساس آن از شيوه‌هاي فهماندن استفاده می‌کنند و مطلب را تفهيم کرده و مخاطب را به حقيقتي مي‌رسانند. پس وقتي با کودک فکري در تماس هستند با آنان از شيوه‌اي استفاده مي‌کنند که ناظر به محسوسات آن حقيقت کلي است: چون سرو کارت با کودک فتاد / پس زبان کودکي بايد گشاد.
2.شکل دیگر آن عام است، یعنی مخاطبان سطح‌بندی شده نیستند و از تمامی اقشار و سطوح در جمع مخاطبین وجود دارد، در اینجا پيامبران يک طور دیگرسخن مي‌گويند و اين گونه نيست که مورد به مورد سخن و لحن و محتوا عوض شود. اينان همانند خورشيد هستند و نوري را مي‌تابانند و هر کسي با توجه به اندازه و شکل و رنگ روزنه وجودي‌اش‌، نوري را از آن کل مي‌گيرد. برخي‌ها چون روزنه وجودشان تنگ و همانند سوراخي است، تنها نوري بسيار اندک را به داخل وجودشان راه مي‌دهند و اين‌گونه است که تصويري مات و شبح مانند دارند و قدرت تشخيص اين که اين با آنچه فرقي دارد را ندارند؛ زيرا نور بسيار اندک را به وجودشان راه داده‌اند. برخي ديگر روزنه‌اي بزرگ‌تر گرفته‌اند و نوري مي‌تابد که مي‌توانند چيزهايي را ببينند ولي چيزهايي را نيز نمي‌بينند. برخي دیگر دري گشوده‌اند و نور به تمام وجودشان مي‌تابد و همه چيز را مي‌بينند، با اين حال برخي چيزها در نور بيشتر و برخي در نور کمتر قرار دارد. برخي همه وجودشان را به سوي نور خورشيد گرفته و باز کرده‌اند و از همين رو همه چيز را به تمام وجود آن چيز مي‌بينند و هيچ چيز مخفي و نهان و بيرون از نور نيست.
به نظر مي‌رسد که قرآن اين‌گونه است و همچنين وقتي پيامبر(ص) و امامان (ع) با مردم در يک جمع سخن مي‌گويند اين‌گونه عمل مي‌کنند و آنان کلمات جامع را مي‌گويند و نوري مي‌فرستند و هر کسي بر اساس روزنه‌اي که گشوده از اين نور بهره مي‌گيرد. زماني مي‌توانيم همه نور را بگيريم که از در مقام متقين وارد شویم و تقوا جزو هويت ذاتي ما شده باشد و ما را به تقوا بشناسند نه چيز ديگر. از اين رو خداوند مي‌فرمايد: اگر علم کامل نوري از نزد خداوند مي‌خواهيد و اراده کرده‌ايد علم لدني داشته باشيد بايد تقوا پيشه کنيد: و اتقوا الله و يعلمکم الله.(بقره، آيه 282)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا