اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

سحر فرعوني درهنر هفتم

samamosجنگ نرم شيطان عليه انسانيت ريشه اي با قدمت انسانيت دارد. درتبارشناسي و جريان شناسي جنگ نرم مي توان پيشينه آن را از زماني دانست كه انسان آفريده شد و ابليس به عنوان نماد شيطنت عليه انسان موضع خصمانه اي گرفت و به جنگ خليفه الهي آمد. از آن جايي كه نقطه مركزي خلافت انساني، قلب و ذهن است و كالبد، تنها مركبي براي روح و روان آدمي مي باشد، ابليس و شياطين پيرو وي، بر جنگ نرم متمركز شدند تا قلوب و اذهان آدمي را تسخير كرده و او را از بندگي خدا به بندگي هواهاي نفساني و شياطين بكشانند.

دراين ميان همه ابزارها، روش ها و شيوه ها سود جستند. از سوگند دروغ به مقدسات گرفته تا وسوسه زندگي جاودانه و رسيدن به پادشاهي زوال ناپذير تا شعر و شراب و شهوت بهره گرفتند تا انسان را بنده خود سازند. از جمله ابزارهايي كه درگذشته و حال مورد استفاده شياطين قرارگرفته، انواع و اقسام علوم غريبه چون سحر و جادو و نيز رشته هاي هنري از نقاشي و مجسمه سازي تا هنر هفتم فيلم و سينما است.

نويسنده دراين مطلب براي آن است تا بر پايه آموزه هاي قرآني و گزارش ها و تحليل هاي آن، نقش جادوي سينما را درجنگ نرم شيطان عليه بشر را تبيين كند.

جنگ نرم مستكبران عليه مستضعفان

بي گمان دو نماد استكباري يعني ابليس از جنيان (بقره،آيه 34) و فرعون از انسان (يونس، آيه 75) به سبب تكبر و خودپسندي كه داشتند يكي خود را برتر از خليفه الهي دانست (اعراف، آيه 12؛ ص، آيه 76) و آن ديگري از روي سفاهت خود را پروردگار برتر معرفي كرد و خواست تا درجاي پروردگار جهانيان تكيه زند. (نازعات، آيه 24)

اينان هر دو گرفتار تكبر و خود برتر بيني بودند و همين گمان باطل، آنها را به عصيان و طغيان كشاند. (مريم، آيه 44؛ طه، آيه 43، نازعات، آيات 17 تا 21) اين گونه است كه هر دو تلاش كردند تا انسان را خوار كنند و به جاي بندگي خدا به بندگي خود بخوانند. پس در اين انديشه شدند كه با بهره گيري از همه ابزارها انسان را بفربيند و از راه مستقيم بيرون برند و از عبوديت خدا به عبوديت شيطان بكشاند (حجر، آيه 39؛ ص، آيه 82؛ نساء، آيه 119)

دراين جنگ، شياطين و مستكبران برآن هستند تا به جاي كشتن، انسانها را به بردگي و بندگي بكشانند و تنها مخالفان و سركشان دربرابر خود را مي كشند؛ زيرا جنگ سخت، تنها كالبدي را مي ستاند، درحالي كه هدف مستكبران و شياطين، بندگي انسان است تا هم از راه انسانيت بيرون برند و هم از ايشان بي مزد و مواجب، بهره برداري كنند. از اين رو تسلط بر اذهان و قلوب در دستوركار قرارگرفته است.

البته اين بدان معنا نيست كه آنها از جنگ سخت غافل باشند، زيرا همواره گروهي در برابر بندگي هواهاي نفساني و شياطين مستكبر، مقاومت مي كنند كه مي بايست ايشان را كشت و جمعشان را به تفرقه تبديل كرد، (قصص،آيه 4، بقره، آيه 61؛ آل عمران، آيه 21 و آيات ديگر) و آنان را به افكار و عقايد گوناگون مبتلا و درگير ساخت تا با آن افكار و عقايد خويش دلخوش شوند.

و حاضر نشوند به شكل امت در كنار هم باشند. از اين رو به حزب سازي مشغول مي دارند و احزاب گوناگون با افكار و رويه ها و روش ها و اهداف مختلف براي ايشان مي سازند تا بدان دل خوش باشند. (روم، آيه32)

متشابه سازي از حق

از مهم ترين شيوه هايي كه در جنگ نرم به كار گرفته مي شود، مشابه و متشابه سازي از حق است. از آن جايي كه انسان به طور طبيعي و فطري به كمالات گرايش دارد و هر چيز كمالي ريشه در حق دارد، مي كوشند تا مشابه و متشابهاتي از آن بسازند و به مردم ارائه دهند تا اين گونه دچار اشتباه شده و باطل را حق بپندارند و در پي آن بروند تا زمينه سقوط ايشان در دام شيطنت و عصيان فراهم آيد.

از اين رو در برابر هر گفتمان حقي كه در فضاي جامعه مطرح مي شود و فضاي مناسبي را براي رشد و تعالي انسان فراهم مي آورد، يك گفتمان مشابه حق ساخته مي شود تا با اين گفتمان دروغين و به ظاهر زيبا و آراسته، مردم فريب خورده و از مسير گفتمان سازنده و حق، دور شوند. اين گونه است كه شياطين، استاد آراستن باطل به زيبايي ها هستند. (انعام، آيات43 و 137 و آيات ديگر) براين اساس خداوند هشدار مي دهد كه مواظب باشند تا در دام زينت ها و آرايه هاي دروغين نيفتند، چرا كه شيطان گاه آرايه هاي يك چيز را به عنوان آرايه هاي چيز ديگر نشان مي دهد و حتي با سوگند دروغين به مقدسات، درخت بدبختي را درخت سعادت مي نماياند. (طه، آيه120 و آيات ديگر)

از ديگر مصاديق مشابه سازي اين است كه زينت هاي زندگي دنيوي را به عنوان زينت هاي اخروي نشان مي دهد يا اموري كه اصيل نيست را به عنوان امور اصيل معرفي مي كند. (بقره، آيه212؛ آل عمران، آيه14)

علوم غريبه در خدمت شياطين

در جهان، علومي است كه از آن به علوم غريبه ياد مي شود. اين دانش ها به سختي به دست مي آيد؛ زيرا ارتباط مستقيمي با روح انساني دارد و ابزار رسيدن به آن تزكيه و تهذيب نفس است تا قلب به گونه اي نوراني شود تا آينه روشن گردد و انوار عالم ديگر را برخود بازتابند؛ زيرا روان آدمي چنان است كه در يك فرآيندي مي تواند از چشم حسي بگذرد و ديگر نيازي به حواس ظاهري نداشته باشد و از طريق حوادث باطني نه تنها عالم ماده بلكه عوالم ديگر را ببيند. اين رويت و ديدن كه با چشم قلب انجام مي گيرد، نوعي شهود است و دانش خاصي را به همراه مي آورد كه گاه از آن به علوم حضوري در برابر علوم حصولي تعبير مي شود؛ زيرا علوم حصولي از طريق ابزارهاي حسي چون شنوايي و بنيايي و بويايي و مانند آن به دست مي آيد و تحصيل مي شود، ولي علوم حضوري از راه ابزارهاي غيرحسي به دست مي آيد.

علوم غريبه حقيقي، علوم شهودي است كه به جاي آموزش هاي تجربي و تعليم و تعلم حسي و روش هاي آزمايشگاهي و بهره مندي از قوه عاقله، مي بايست از طريق تزكيه و تهذيب نفس به دست آيد.

قرآن گزارش مي كند كه كساني با روش هاي باطل بر آن شدند تا به اين علوم غريبه دست يابند. از اين رو شياطين به قصد جنگ نرم از اين روش ها سود مي برند تا به علوم غريبه دست يابند و آن را در خدمت اهداف پليد خويش به كار گيرند.

جالب اينكه برخي از مومنان سست ايمان با استفاده از اين روش تهذيب و تزكيه نفس، به مراتبي از دانش هاي شهودي دست يافته و آن را به خدمت شياطين درآورده اند. از جمله اين افراد سامري (طه، آيات 85 تا 95) و بلعم با عورا (اعراف، آيه 176) هستند كه علوم غريبه خود را عليه پيامبران و در مسير گمراهي بشر و در خدمت شياطين گرفتند.

مبارزه پيامبران در ميدان جنگ نرم

زماني كه حضرت موسي(ع) به پيامبري انتخاب و فرستاده شد، اين علوم غريبه در جامعه نفوذ بسياري داشت. مصريان به دانش آن پي برده بودند و با آن كارهاي بسياري مي كردند. در جامعه پس از قدرت فرعونيان، قدرت ساحران بود كه به چشم مي آمد، چنان كه در عصر حضرت محمد(ص) گروه ديگري به نام شاعران بودند كه به عنوان كاهن در جامعه نفوذ داشته و مردم گمان مي كردند كه ايشان با جنيان در ارتباط هستند و شعر و پيش گويي هاي خود را از آنان مي گيرند. شاعران و كاهنان در آن عصر از نفوذ بسيار بالايي برخوردار بودند و گفتمان جامعه را در دست خود داشتند و مردم را به هر سمت و سويي مي بردند كه جز گمراهي نبود. (شعراء، آيه 224، طور، آيه 29، و سوره جن)

حضرت موسي(ع) با ابزارهاي شناخته شده آن عصر يعني علوم غريبه به جنگ ساحران رفت، چنان كه حضرت محمد(ص) با كلام، به جنگ شاعران و كاهنان زمان خود شتافت. معجزات حضرت موسي(ع) به گونه اي بود كه دارندگان علوم غريبه را مات و مبهوت كرد و ايشان را مجبور ساخت تا به آن حضرت(ع) ايمان بياوريد، هر چند كه فرعون مستكبر، بدان روي خوش نشان نداد و آنها را به صليب كشيد. (طه، آيه 71، اعراف، آيه 123 و آيات ديگر)

فرعون در جنگ نرم خود عليه حضرت موسي(ع) از هنرهاي گوناگوني از جمله علوم غريبه استفاده كرد تا ايشان را به شكست بكشاند و مردم را نه تنها برده بلكه بنده خويش كند. از نظر فرعون، گفتماني كه او براي جامعه تعريف مي كرد و فضايي كه براي مردم قبطي و يهودي فراهم آورده بود بهترين گفتمان بود. (غافر، آيه 29 و آيات ديگر)

پس از شكست فرعون، شيطان آرام ننشست و بلعم باعورا را به همكاري با فرعون فراخواند. بلعم باعورا كه عالم دارنده هنر و دانش علوم غريبه بود، هنر خود را به خدمت فرعون در آورد، ولي او نيز شكست خورد و خداوند او را سگ دنباله رو شيطان معرفي مي كند كه به خاطر دنياپرستي در دوزخ دنيا جاودانه شد و از عرش هنرهاي ناشناخته به فرش ذلت دنيا افتاد.

پس از وي شيطان مايوسانه به سراغ عالم ديگري رفت كه از علوم غريبه بهره اي داشت. او سامري بود كه در خدمت شيطان درآمد و از هنر خويش عليه مومنان استفاده كرد. گوساله زرين و طلايي سامري با صداي عجيب و غريب مي توانست مردم را به سوي خود بكشاند و آنان را به عنوان خدايي ديگر به بازي گيرد.

جالب اينكه تمامي كساني كه عليه مومنان و حق قيام كردند و در برابر پيامبران ايستادند، از هنرهاي گوناگون چون سحر و شعر و مجسمه سازي و علوم غريبه بهره مند بودند. از جمله سامري كه افزون بر علوم غريبه به هنر مجسمه سازي و زرگري نيز آگاهي داشت و دراين فن و هنر ماهر بود. او مجسمه اي زرين مي سازد و به عنوان خدا به يهوديان معرفي مي كند و ايشان را بنده اين گوساله زرين مي سازد و از خداي موسي و هارون (ع) باز مي دارد.

حضرت موسي (ع) همانند ديگر پيامبران به جنگ اين انديشه مي رود و با از ميان بردن گوساله و تبعيد سامري مي كوشد تا گفتمان حق را درجامعه سامان دهد. البته اين حركت وي نتوانست يهوديان را درمسيرهدايت چنان كه شايسته است قرار دهد.

در دوره حضرت سليمان (ع) يهوديان گرايش به شياطين يافتند و با آنان ارتباط برقرار كردند. اين گونه بود كه حضرت سليمان (ع) شياطين را به بند مي كشد و آنان را به عنوان برده به كارهاي سختي چون كاخ سازي، غواصي و ساخت سازه هاي فلزي و مانند آن مشغول مي كند. (سباء، آيه 13؛ انبياء، آيه 82)

يهوديان آن حضرت (ع) را متهم مي كنند كه به خدا كافر شده و دراختيار شياطين قرارگرفته است. آنان رفتارهاي خصمانه اي را در زمان زمامداري ايشان و پس از آن درپيش مي گيرند كه خداوند آنها را به عذاب بردگي مي كشاند و بخت النصر بر آنان مسلط شده و ايشان را با خود به بابل مي برد. (بقره، آيه 102؛ اسراء آيات 5 تا 7)

سحر شیطانی در خدمت فروپاشی بنیاد خانواده

دراين دوره كه يهوديان خوار و ذليل، برده دشمنان خود بودند، همچنان گرفتار شياطين نيز بودند. آنان در اين زمان با توجه به جو و فضاي جادوگري و سحر، با استفاده از هنرها و دانش هاي غريب، زندگي را برخود و ديگران سخت كردند و از طرفي سحر و جادو، جامعه بابلي را آلوده كرده بود.

دراين حال از سوي خداوند دو فرشته مامور مي شوند تا دانش هايي را به مردم بياموزند تا آنان را از شر شياطين در امنيت قرار دهند، زيرا شياطين با استفاده از روش هايي برخي از اطلاعات را كسب مي كردند و مشكلاتي را براي مردم بوجود مي آوردند و مومنان از شر شياطين و ياران انساني آنها در امان نبودند.

اما جالب اينكه افراد سست ايمان با استفاده از دانش غريبي كه از طريق دو فرشته هاروت و ماروت آموخته بودند، به جاي آنكه آن را عليه شياطين جني و انسي به كارگيرند براي كارهاي زشت مورد استفاده قرار دادند.

هنر گوساله پرستان اين بود كه دانش و علوم غريبه و هنرهاي آن را درجهت فساد وگسترش تباهي استفاده كردند. اينان به سبب پيروي از هواهاي نفساني و اطاعت از شيطان و ابليس، هنرهايي را آموختند كه موجب مي شد تا ميان زن و شوهر جدايي بيفتد و خانواده ها تباه و متلاشي شود. (بقره، آيه 102)

يهوديان در دوره اي كه در مصر و بابل به سر مي بردند، گرايش شگفتي به شياطين جني داشتند و به جاي آنكه از خداوند اطاعت كنند همواره دنبال گوساله پرستي و شيطان پرستي بودند. اين گونه است كه خداوند بر ايشان خشم گرفت و آنها را خوار و ذليل كرد. افكار سامري چنان درگوشت و پوست و جان ايشان نفوذ كرده بود كه پيامبران با تمامي تلاش خود نتوانستند آنها را متقاعد به خداپرستي كنند. از اين رو پيامبران خويش را مي كشتند و حتي زماني كه حضرت سليمان(ع) شياطين را اسير كرد و نشان داد كه شياطين كه از كافران جني مي باشند، خود تحت تسخير طبيعي بشر هستند، باز آن را نپذيرفتند و گفتند كه اين شياطين هستند كه برملك سليمان حكومت مي كنند. (بقره، آيات، 61 و 102؛ آل عمران، آيات 21 و 112)

هنر شياطين انسي و جني اين است كه انسان را گمراه كنند و اصول خانواده و بنيان هاي آن را ويران نمايند. از اين رو تمام هنر خويش را بر آن متمركز كرده اند كه فساد و تباهي را در جوامع گسترش دهند؛ زيرا مي دانند كه خانواده هاي استوار، بزرگ ترين مانع از فساد و تباهي است و فروپاشي خانواده از طريق ترويج هم جنس گرايي و روابط بيرون از چارچوب خانواده ها مي تواند به اين امر كمك كند و نابهنجاري را در جوامع گسترش دهد.

اينان برآن هستند تا زمينه فساد و تباهي را در ديگران فراهم آورند و آنها را به بندگي و بردگي بكشند. از اين رو از همه هنرها از جمله هنر هفتم یعنی سینما و فیلم براي تخريب اعتقاد و بنيادهاي اخلاقي و فضيلت هاي انساني استفاده مي كنند و دراين راه از هيچ چيز نمي گذرند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا