اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

سبک زندگی اسلامی در سیره امام کاظم(ع) 1

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از تکالیف و وظایف واجب هر مسلمانی آگاهی از فلسفه و سبک زندگی اسلامی است؛ از این روست که دانستن اصول دین به عنوان تبیین کننده فلسفه زندگی اسلامی از واجبات عینی هر مسلمان است و حتی تقلید در آن جایز نیست و باید به نوعی از اجتهاد در این زمینه دست یابد؛ یعنی مسموعات خویش را تعقل کند تا به عنوان جزم اندیشه ای او در آید. از دیگر واجبات دانستن احکام خمسه واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح است تا سبک زندگی خود را بر اساس آن بنیاد گذاری کند.

پیشوایان دین به عنوان اسوه های حسنه علمی و عملی از سوی خداوند مطرح شده که باید از سنت و سیره آنان درس بگیریم و بر اساس آن رفتار نماییم. یکی از پیشوایان دین امام موسی کاظم(ع) است که نویسنده در این مطلب به برخی از سنت و سیره آن حضرت(ع) در این زمینه پرداخته است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

بهشت، بهـاى انسان

امام موسی کاظم(ع) بر اساس فلسفه وحیانی اسلام که خود متقبل بیان و تبیین آن است، فلسفه زندگی انسان در دنیا را کسب بهشت می داند و بر این باور است که در بازار خرید و فروش بده و بستان چه دهیم و چه بستانیم؟ انسان باید زندگی و عمر خویش در دنیا را به کم تر از بهشت نفروشد. این ارزشی است که ایشان تنها برای بدن انسان مطرح می کند و گرنه انسان جان خویش را جز به بهای رضوان الله و لقاء الله نمی بایست بفروشد و هر گونه معامله دیگری که بهایی کم تر این باشد باید خود را مغبون شمارد و حاضر به چنین معامله و خسارت و زیانی نشود. امام مُوسَى بنُ جَعفَر الکاظم عليه السلام در این باره می فرماید: اِنَّ اَبْدانَكم لَيْسَ لَها ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ، فَـلاتَبيعُـوها بِغَيْـرِها؛همانا بدنهاى شما را بهايى جز بهشت نيست. پس آنـرا به غـير بهشت نفـروشـيد.( تحف العقول، ص 389)

خداوند در آیات قرآنی بیان می کند که انسان باید در برابر چیزی که می دهد چیزی بگیرد و این از اصول طبیعی است که بده و بستان ها باید به گونه ای باشد که ارزش معامله را داشته باشد و رضایت دو طرف جلب شود.(نساء، آیه 29)

از نظر قرآن، انسان زندگی دنیوی خویش را باید به بهای گزاف و ارزشمندی بفروشد و این عمر و سرمایه را در جایی سرمایه گذاری نکند که نه تنها سودی نداشته باشد بلکه اصل سرمایه از دست برود و خسران و زیان بکند. از نظر قرآن بیش تری مردم در زندگی دنیوی خود زیان و خسران کرده و پا از ضرر فراتر می نهد(سوره عصر)

از این رو، به انسان ها پیشنهاد یک معامله ای را می دهد که به جای ضرر و زیان ، سودی عظیم و بزرگ و مانا و پایا نصیب آدمی شود. خداوند به صراحت در آیه 10 سوره صف می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مى‏رهاند؟

آن گاه شروط معامله و بهای آن را بیان کرده و در آیه 11 همین سوره می فرماید: تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ؛ به خدا و فرستاده او بگرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد. اين [گذشت و فداكارى‏] اگر بدانيد، براى شما بهتر است.

پس معامله و تجارت سودمندی که خداوند پیشنهاد می کند دارای این شروط است که در آیات دیگر هم چون سوره عصر به گونه ای دیگر تبیین شده است.

از نظر قرآن مومنانی که با خداوند معامله می کنند و در تجارتی که با خدا دارند سودی می برند که بهشت ابدی و سعادت مانا و پایا در آخرت است. خداوند این مطلب را در آیاتی از جمله در آیه 29 سوره فاطر بیان کرده و فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ؛ در حقيقت، كسانى كه كتاب خدا را مى‏خوانند و نماز برپا مى‏دارند و از آنچه بديشان روزى داده‏ايم، نهان و آشكارا انفاق مى‏كنند، اميد به تجارتى بسته‏اند كه هرگز زوال نمى‏پذيرد.

اما چنان که گفته شد بیش تری مردم عمر خود را در دنیا به جای معامله با خدا با شیطان معامله می کنند و خسـارت زده و زیانکار از دنیا به سوی ابدیتی می روند که جز شقاوت و رنج و بدبختی دوزخ برای آنان نیست. خداوند درباره این افراد در آیه 16 سوره بقره می فرماید: أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ؛ اينانند كه گمراهى را به بهاى ره‏يابى خريده‏اند، از اين رو بازرگانيشان سود نكرد و راه‏يافتگان نبودند.

پس کسانی که هدایت های الهی را کنار گذاشته و فلسفه و سبک زندگی خود را بر اساس دین اسلام قرار نداده اند و گمراهی را بر هدایت برگزیده و گمراهى را به بهاى‏ هدايت خريده اند، نتيجه این داد و ستدشان سودى برای آنان به بار نياورده است و مغبون گشته اند؛ چنان که امام كاظم عليه السلام در باره این تجار و بازرگانان فرموده اند: اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً؛ زيـانـكار، كسى است كـه ساعتى از عمر خويش را باخته است. (حياة الامام موسى بن جعفر عليه السلام ، ج 1 ص 280)

پس از نظر امام موسی کاظم(ع) بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، مغبون کسی است که در تجارت دنیا و آخرت، عمرش را به بهای اندک متاع دنیوی فروخته(بقره، آیه 126؛ آل عمران، آیات 14 و 197؛ نساء، آیه 77) و سعادت و خوشبختی ابدی اخروی را نادیده گرفته و معامله را بر اساس آن انجام نداده است.

دين شـناسى، راه رهایی

اینک که دانسته شده، بهای زندگی دنیوی، بهشت ابدی و رضوان الهی است و انسان باید تن و روان خویش را به بهایی گزاف فروشد تا مغبون و زیان کار نشود، باید گام نخست را برای رهایی از خسران و زیان در این معامله بردارد که همان دین شناسی و شناخت فلسفه زندگی و سبک زندگی بر اساس معیارهای اسلامی و وحیانی است که در قالب آموزه های معرفتی و دستوری اسلام بیان شده است.

خداوند در آیات نخست سوره بقره و آیات دیگر به این اصول توجه داده که راه سعادت و خوشبختی ابدی انسان، ایمان به غیب غیر از عالم شهادت است که شامل خدا و فرشتگان و آخرت و معاد و مانند آن می شود. پس انسان باید بپذیرد که زندگی در همین زندگی مادی دنیوی خلاصه نمی شود و هستی فراتر و بزرگ تر و گسترده از آن چیزی است که می بیند و انسان باید خودش را برای آینده ابدی در عالم دیگر آماده کند و برای این کار باید تقوای الهی پیشه کند و به عبادت خداوند پرداخته و حقوق و واجبات مالی خود را نسبت به دیگران ادا نماید و با احسان و محاسن و مکارم اخلاقی ابدیت خود را بسازد تا این گونه رستگار شود.

پس نخستین گام در زندگی شناخت از هستی فراتر از عالم شهادت و جهان مادی و درک حکمت و فلسفه زندگی و اهداف آن و برنامه ریزی در چارچوب این هدف متعالی و بزرگ است. از همین روست که امام مُوسَى بنِ جَعفَر عليه السلام می فرماید: تَفَـقَّـهُوا فى ديـنِ اللّهِ، فَإنَّ الْفِقْهَ مِفْتاحُ الْبَصيرَةِ وَتَمامُ الْعِبادَةِ؛ در دين خـدا با ژرف نگری دانا شويد، چرا که دين شـناسى و فـقه، كليد بصيرت و كمال عبادت است.( مسند الامام الكاظم عليه السلام، ج 3 ص 249)

پس کسی که در دین اسلام تفقه می کند و با ژرف نگری فلسفه زندگی و سبک آن را به دست می آورد می تواند به عبادتی تمام دست یابد به عنوان هدف متعالی در آیات قرآنی مطرح شده (ذاریات ، ایه 56) تا این گونه به یقین سه گانه دست یافته و آخرت را برای خود تضمین کند.(حجر، آیه 99؛ تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95)

امـام كاظـم عليه السلام در جایی دیگر خواهان دانش آموزی می شود و بهترین دانش ها را در چهار چیز می داند که ارتباط تنگاتنگی با خوشبختی ابدی آدمی دارد و فلسفه و سبک زندگی انسان را تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم خود قرار می دهد. ایشان می فرماید: وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى اَرْبَـعٍ: اَوَّلُــها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَالثّانِيَةُ اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ، وَالثّـالِثَةُ اَنْ تَعْـرِفَ مـا اَرادَ مِنْكَ، وَالرّابِعَةُ اَنْ تَعْرِفَ ما يُخْرِجُكَ مِنْ دينِكَ؛ دانش مردم را در چهار چيز يافتم: اوّل: آنكه پروردگارت را بشناسى، دوم: آنكه بدانى با تو و براى تو چه كرده است، سوم: آنكه بدانى از تو چه خواسته است، چهارم: آنكه بدانى چه چيز تو را از دينت بيرون مى كند. (كشف الغمّه، ج 3 ص 45)

در حقیقت یادگیری و دانش از لوازم زندگی بشر است و انسان باید بیاموزد و تعلم و تعلیم داشته باشد، ولی این آموزش و دانش باید در راستای هدف بزرگ زندگی و تجارت عظیم باشد و عمر خویش را به هر دانش و آموزشی صرف نکند؛ زیرا گاه هزینه سنگین و زیاد است، ولی بهره بسیار کم یا ناچیز یا حتی هیچ است. آدمی عمر گرانبهایی خویش را برای چیزهایی کم ارزش و بی ارزش هزینه نمی کند بلکه آن را در جایی هزینه می کند که سودی بزرگ و تجارتی عظیم باشد.

مدیریت اقتصادی و پرهیز از ولخــرجى

شاید یکی از مهم ترین وظایف هر انسانی پس از شناخت خدا و شکرگزاری از وجود و نعمت های وجود در قالب نماز، عمران و آبادانی زمین است(هود، آیه 61) تا این گونه به وظیفه خلافت از خدا و پرورش موجودات پرداخته باشد، و هم ضمن برطرف نیازهای مادی و دنیوی خویش، دستگیر مردمان بوده و با احسان و انفاق خویش زمینه را به ویژه برای ناتوان عقلی از سفیهان از کودک و مانند آن ها و ناتوانان جسمی و مادی از مساکین و فقیران فراهم آورده تا آنان نیز بتوانند پس از برطرف کردن نیازهای طبیعی و مادی و دنیوی خویش فرصت عبادت و بندگی پیدا کنند و قدرت عبادت بیابند و زمینه رشد و بالندگی را به دست آورند. از همین روست که در همین آیات 2 و 3 سوره بقره در کنار عبادتی چون نماز از انفاق سخن به میان می آورد تا نشان دهد که لازمه انفاق، تولید و کسب در آمد است؛ زیرا اگر کسی نداشته باشد نمی تواند انفاقی داشته باشد؛ پس این که می گوید انفاق کنید یعنی بروید تولیدی داشته باشید و از تولیداتی که دارید هم خودتان استفاده کنید و هم به دیگران انفاق نماید.

از آیات وحیانی قرآنی به دست می آید که اقتصاد به عنوان برطرف کننده نیازهای طبیعی و غریزی و ابتدایی آدمی یک امر ضروری است. از این روست که خداوند در آیه 5 سوره نساء اقتصاد را به عنوان مقوم جامعه معرفی می کند که قیام و ایستادگی جامعه انسانی بر اساس آن است. در حقیقت ستون میانی و برپاکننده جامعه همان اقتصاد است به طوری که اگر آن نباشد چادر و خیمه جامعه فرو می ریزد و کسی نمی تواند در زیر آن استقرار یابد.

بر همین اساس هر گونه رفتار ضد اقتصادی در سبک زندگی اسلامی حرام و مکروه دانسته شده و رفتارهای اقتصادی مناسب و درست به عنوان محبوب الهی یا واجب یا مستحب قلمداد می شود.

خداوند همان طوری که بر تولید تاکید دارد بر چگونه حفظ و نگه داشت (نساء، آیه 5) و مصرف درست و مناسب آن نیز تاکید دارد. پس همان طوری که می فرماید تولید کنید (هود، آیه 61 و آیات دیگر) می فرماید که چگونه هزینه و مصرف کنیم که مطابق مقوم بودن اقتصاد باشد. به عنوان نمونه در آیه 67 سوره فرقان در بیان خصوصیات بندگان خدای رحمن می فرماید: وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا؛ و كسانى‏اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مى‏كنند و نه تنگ مى‏گيرند، و ميان اين دو روش‏ حد وسط را برمى‏گزينند.

این مطلب درباره انفاق و هزینه برای دیگران است، اما درباره هزینه و مصرف در زندگی شخصی و خانوادگی خود نیز می فرماید: وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ و بخوريد و بياشاميد، ولى‏ زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمى‏دارد.(اعراف، آیه 31)

هم چنین در آیه 141 سوره انعام با اشاره به حقوق مالی چون انفاق به مصرف شخصی و خانوادگی نیز اشاره داشته و می فرماید: كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ از ميوه آن- چون ثمر داد- بخوريد، و حق بينوايان از آن را روز بهره‏بردارى از آن بدهيد، ولى‏ زياده‏روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.

از امام كاظم عليه السلام روايت است که ایشان با اشاره به آثار زیانبار روش اسرافی در زندگی می فرماید: مَنْ بـَذَّرَ وَاَسـْرَفَ زالَـتْ عَنْهُ النـِّعْمَةُ؛ هركس ولخرجى و اسراف كند، نعـمت از دسـتش مـى رود. (بحارالانوار، ج 75 ص 327)

زندگی دنیا هر چند بسیار مهم است؛ چرا که مهم ترین ابزار و بستر برای ساخت ابدیت است؛ زیرا که انسان در دنیا با اعمال و نیات صالح خویش است که آخرتش را می سازد، ولی باید این را هم بداند که متاع و زینت های آن برای دنیا است، نه برای آخرت؛ و اگر آدمی گرفتار محبت دنیا و شهوات دنیوی و متاع های آن شود،(انسان، آیه 27) همانند تشنه ای است که از آب شور دریا می خورد که هر چه بیش تر می نوشد بیش تر تشنه خواهد شد تا جایی که موجب مرگش می شود. در وصاياى امام كاظم عليه السلام به هشام آمده است: مَثَلُ الدُّنْيا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشـانُ ازْدادَ عَطَشا حَتّى يَقْتـُلَهُ؛ مَثَل دنيا، همچون آب درياست (كه شور است). تشنه هر چه از آن بنوشد، تشنه تر مى شود، تا آنكه او را مى كشد. (بحارالانوار، ج 75 ص 311)

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

البته برخی از مردم به دلایلی گرایش به تبذیر و اسراف پیدا می کنند و ریخت و پاش برای آنان عادی می شود. برخی از افراد نیز کم ظرفیت هستند. شاید شما نیز با نوکیسه ها مواجه شده باشید که به اتراف رو آورده و سرخوش از باده مستی و نعمت هستند.

خداوند در آیات قرآنی به افرادی اشاره می کند که وضعیت سخت و دشواری دارند و به اخلاص دست نیاز به سوی خدای بی نیاز دراز می کنند و خداوند به حکم مضطر و مخلص بودن دعای آنان را اجابت می کند ولی همین که از آن رهایی یافتند و به نعمتی رسیدند خدا را فراموش می کنند و سر به عصیان گذاشته و بد مستی می کنند. خداوند در آیات 21 تا 23 سوره یونس به وضعیت این افراد اشاره می کند که باید گفت انسان های کم ظرفیت یا بی ظرفیتی هستند. خداوند می فرماید: هنگامى كه به مردم، پس از ناراحتى كه به آنها رسيده است، رحمتى بچشانيم، در آيات ما نيرنگ مى‏كنند (،و براى آن نعمت و رحمت توجيهات ناروا مى‏كنند)؛ بگو: «خداوند سريعتر از شما مكر ( چاره‏جويى) مى‏كند؛ و رسولان ( فرشتگان ) ما، آن چه نيرنگ مى‏كنيد (و نقشه مى‏كشيد)، مى‏نويسند!» او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‏دهد؛ زمانى كه در كشتى قرارمى‏گيريد، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حركت ميدهد و خوشحال مى‏شوند، ناگهان طوفان شديدى مى‏وزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها مى‏آيد؛ و گمان مى‏كنند هلاك خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مى‏خوانند كه: «اگر ما را از اين گرفتارى نجات دهى، حتما از سپاسگزاران خواهيم بود!»؛ اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى بخشيد، (باز) به ناحق، در زمين ستم ميكنند. اى مردم! ستمهاى شما، به زيان خود شماست! از زندگى دنيا بهره (مي بريد)، سپس بازگشت شما به سوى ماست؛ و ما، شما را به آنچه عمل ميكرديد، خبر مي دهيم!

امام موسى بن جعفر عليه السلام با اشاره به تغییر وضعیت افراد و کم ظرفیتی آنان به ویژه گدایی که معتبر می شود فرموده است: مَـنْ وَلـَّدَهُ الْفـَقْرُ اَبْطـَرَهُ الْغـِنى؛ كسـى كه زاده فـقر بـاشـد، ثروتمندى او را به طغيان و سرمستى مى كشد. (مسندالامام الكاظم عليه السلام ، 2 ص 357)

به سخن دیگر: وای به روزی که گدا معتبر شود / گرمعتبر شود زخدا بی خبر شود.

لسان الغیب حافظ شیرازی چه خوش در باره این افراد سروده است:

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک زر شود

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

موجـبات قـرب خــدا

چنان که گفته شد انسان باید دنبال رضا و رضوان خداوند باشد. بهترین راه دست یابی به آن ها همانا عمل به آموزه های وحیانی اسلام است. در میان اعمال عبادی و اخلاقی برخی از امور نقش مهم تر و کلیدی تری دارند.

امام كاظم عليه السلام با اشاره به برخی از اعمال که برتر از دیگر اعمال هستند فرموده است: اَفْضَلُ ما يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ اِلَى اللّهِ بَعْـدَ المَعْـرِفَةِ بِهِ الَصَّـلاةُ وِ بِرُّ الْوالِدَيْنِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَالُعْجبِ وَالفَخْرِ؛ پس ازخداشناسى، برترين كارى كه بنده به وسيله آن به خداوند نزديك مى شود عبارت است از: نمــاز، نيـكى به پـدر و مـادر، و ترك حسد و خودپسندى و فخرفروشى.(تحف العقول، ص 391)

با نگاهی به این اعمال متوجه می شویم که از نظر امام(ع) پس از حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی که جهان بینی و نگرش های انسان و فلسفه زندگی او را تبیین و توصیه می کند، مهم ترین اعمال عبادی نماز دانسته شده است. خداوند در آیات قرآنی از جمله آیه 3 سوره بقره نیز این مطلب را بیان کرده است. هر چند در همین آیه انفاق به طور مطلق بیان می شود، ولی با توجه برخی دیگر از آیات از جمله 83 سوره بقره و 36 سوره نساء و 151 سوره انعام می توان دریافت که انفاق به والدین در قالب احسان و بر و نیکی برتر از دیگر مصادیق انفاق است ؛ چرا که خداوند پس فرمان بندگی ، فرمان می دهد که به والدین توجه شود و آن را در کنار عبادت خویش قرار می دهد. امام موسی کاظم(ع) با توجه به این آموزه های وحیانی قرآن است که نیکی به والدین را افضل اعمال عبادی دانسته است.

آن حضرت(ع) همان طوری که به مساله فضایل و اعمال نیک و صالح اشاره می دهد به برخی از رذایل اخلاقی که بسیار زیانبار هستند و می توان گفت که جزو رذایل اخلاقی هستند که خاستگاه و ریشه بسیاری از اعمال زشت و تباه و گناه و خطای آدمی است، فرمان می دهد که از اموری چون حسادت و خودبرتربینی و فخر فروشی اجتناب شود؛ زیرا این ها گناهان کبیره و بزرگی هستند که خود منشای گناهان بزرگ دیگری نیز می شوند.

پایان قسمت اول

 

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا