اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

سبک زندگی اسلامی امام رضا(ع) 1

بسم الله الرحمن الرحیم

شناخت سبک زندگی امامان(ع) به جامعه اسلامی کمک می کند تا فلسفه و سبک زندگی خود را اسلامی نماید؛ زیرا سنت و سیره امامان(ع) بهترین سرمشق برای هر انسانی است که می خواهد مسلمان باشد و اسلامی زندگی کند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های معرفتی و دستوری امام رضا(ع) سبک زندگی ایشان را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عناصر سه گانه ايمـان

برای این که شناخت کاملی از سبک زندگی امام رضا(ع) داشته باشیم باید فلسفه زندگی ایشان را در چارچوب ایمان بشناسیم؛ زیرا ایمان همان چیزی است که انسانی را از انسانی دیگر جدا و متمایز می کند.

شناخت حقیقت ایمان و نشانه های آن مهم ترین گام در زندگی اسلامی است که باید هر فردی آن را بردارد؛ زیرا ایمان همان چیزی است که فلسفه و سبک زندگی هر انسانی را مشخص می کند. حال اگر کسی فقط به عالم شهادت ایمان داشته باشد و فلسفه زندگی اش بر اساس این ایمان سامان یافته باشد به طور طبیعی سبک زندگی اش متفاوت از کسی است که افزون بر عالم شهادت به عالم غیب نیز ایمان داشته باشد؛ زیرا باور به عالم غیب به معنای باور به عالم مجردات غیر از عالم مادی است. این بدان معنا خواهد بود که شخص به اموری چون خدا، فرشتگان، معاد و رستاخیز و مانند آن ایمان خواهد یافت که البته درجه ایمانی اشخاصیی که به غیب ایمان دارند نیز متفاوت است؛ زیرا برخی ممکن است تنها به خداوند به عنوان یکی از امور غیبی ایمان داشته باشد و دیگر به فرشتگان ایمانی نداشته باشد؛ چنان که ممکن است همه این ها را بپذیرد ولی به عالم آخرت ایمانی نداشته باشد و حساب و کتاب آن جا را نپذیرد. پس باورها و ایمان اشخاص نسبت به غیب نیز متفاوت خواهد بود.

به هر حال، هر کسی از انسان ها دارای ایمان هستند هر چند که ممکن است که این ایمان تنها در محدوده شهادت و مادیات باشد. از نظر آموزه های اسلامی که براساس فطرت و عقل نیز است(روم، آیه 30) ایمان دارای عناصری است که تا تحقق نیابد ایمان در شخص شکل نمی گیرد. امام رضا عليه السلام درباره عناصر ایمان می فرماید: اَلاْيمـانُ هـُوَ مَعْرِفـَةٌ بِالْقـَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِالّلِسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْكانِ؛ ايمان عبارت است از: شناخت قلبى، اعتراف زبانى، عمل با اعضاء وجوارح .( تحف العقول، ص 422)

پس ارتباط تنگاتنگی میان معرفت و اقرار و عمل وجود دارد. از آن جایی که قلب به عنوان قوه ادراکی بشر مطرح است(اعراف، آیه 179) تا زمانی که ادراکی نباشد، اعتراف و نیز انگیزه ای برای عمل نخواهد بود. پس از نقش قلب در راستای معرفت یابی نقش بسیار اساسی و کلیدی است. پس از آن نیز زبان به عنوان محل ابراز و ظهور و اقراری تا آن چه را یافته بر زبان راند و نفاقی وجود نداشته باشد. پس از اقرار زبانی باید آن چه که انسان می داند و اقرار می کند را به ظهور رساند و در عمل و سبک زندگی خویش به نمایش گذارد تا ایمان شکل گیرد. این ها ستون ها و عناصر و مولفه های اصلی تشکیل دهنده ایمان هستند و فقدان هر یک به معنای فقدان ایمان است. به این معنا کسی که معرفت قلبی ندارد نمی تواند سخن از ایمان داشته باشد و همان طور اگر کسی جزم قلبی و عقلی خویش را بر زبان نراند و به زبان اقرار نکند جز منکر و جاحد و منافق کسی نیست و ایمانی در او نمی توان سراغ گرفت و همان طور اگر کسی معرفت قلبی داشته و حتی به زبان اقرار کند ولی عملش بر خلاف آن باشد نمی توان گفت که مومن و دارای ایمان است. از همین رو گفته می شود که بیشتری مسلمانان مومن نیستند؛ زیرا سبک زندگی آنان بر خلاف باورها و اعتقادات آنان است که می داند و بدان اقرار می کنند، ولی در عمل خلاف آن را انجام می دهند.

پس زمانی که سبک زندگی کسی بر اساس آموزه های اسلامی باشد می توان او را مومن دانست؛ اما کسی که سبک زندگی او بر اساس آموزه های اسلامی نیست یا تنها به زبان اقرار دارد و در قلب معرفتی نسبت به آن ندارد که این شخص منافق است یا آن که از نظر معرفت قلبی و اقرار زبانی هماهنگ است ولی در مقام عمل مطابق آن رفتار نمی کند که این تنها مسلمان ظاهری است که ایمان هنوز در قلبش نفوذ و رسوخ نکرده است.(حجرات، آیه 14)

كمـال ايمـان از نظر امام رضا(ع)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، ایمان همانند دیگر امور معنوی دارای مراتب تشکیکی و درجات متعدد و متنوعی است که گویی میان درجه پایین با درجه بالای آن هیچ ارتباطی نیست همان طوری که چنین گمانی میان نور خورشید و نور کرمک شبتاب پدید می آید. تلاش انسان در زندگی دست یابی به مراتب عالی و برتر ایمان است که تنها از راه علم و عمل شدنی است؛ زیرا تنها با این دو بال است که می توان بالا رفت.(فاطر، آیه 10)

درجه ایمانی هر کسی به معنای درجه معرفتی و ارادی اوست؛ زیرا ایمان خروجی جزم اندیشه ای و عزم ارادی است که عقل نظری و عقل عملی آن را می سازد. انسانی که به معرفتی دست یافته باشد و به آن قطع و یقین داشته و سپس بر اساس آن نیت قلبی و انگیزه هایش را شکل بخشد و عزم نماید تا به آن دست یابد، به ایمان دست یافته است؛ زیرا ایمان پیوند عقل و قلب، علم و عمل، و جزم و عزم است که بیان شد.

اما پرسش این است که چگونه می توان به درجات و مراتب عالی ایمان دست یابد و ایمان خود را تکمیل کرد و به کمال ایمان دست یافت؟ امام رضا عليه السلام درباره نحوه تکمیل حقیقت ایمان می فرماید: لا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الايمـانِ حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ثـَلاثٌ: اَلتـَفـَقـُّهُ فى الدّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَةِ وَالصَّبْرُ عَـلَى الرَّزايا؛ هيـچ بنده اى به كمال حقيقى ايمان نمى رسد، تا اينكه اين سه خصلت در او باشد: دين شـناسى و ژرف اندیشی در دین، و اندازه و برنامه ريزى نیکو در معیشت و معاش زندگى، و شكيبايى بر سختيها و ناملايمات. (تحف العقول، ص 446)

پس از نظر امام رضا(ع) چنین عناصری می تواند نقش کلیدی در اکمال ایمان اشخاص داشته باشد و گرنه نمی توان از کمال ایمان سخن به ایمان آورد؛ زیرا کسی که در دین ژرف اندیشی نمی کند و همه ابعاد معرفتی و نظری آن را درک نمی کند نمی تواند به فلسفه زندگی اسلامی بر اساس آموزه های ایمانی دست یابد؛ زیرا ممکن است همانند برخی از مسلمانان به جبرگرایی رو آورد و این گونه ظلم و ستم دیگران را بپذیرد و منظلم شود و یا افکار و عقاید باطلی را به عنوان اسلام پذیرفته و سبک زندگی خود را بر اساس آن سامان دهد؛ چنان که عدم تفقه در دین موجب ایجاد و شیوع مذاهب باطلی چون تکفیری ها و وهابی ها و بهایی ها و مانند آن شده است.

اگر کسی به حقیقت اسلام وحیانی دست یابد و با ژرف نگری و تفقه حقیقت آن را دریابد می داند که رابطه میان دنیا و آخرت بسیار ظریف و دقیق است که می بایست آن را مراعات نماید. پس هم دنیا را مزرعه آخرت دانسته و با حفظ اصالت به آخرت به دنیا به عنوان کشتزار و به آخرت به عنوان زمان و محل درو توجه می یابد(انعام، آیه 120؛ اعراف، آیه 147 و آیات دیگر) و در زندگی اش به اعتدال و دور از افراط و تفریط می پردازد(فرقان، آیه 67 و آیات دیگر) و خواهان حسنات دنیا و آخرت می شود.(بقره، آیه 201)

از حضرت رضا عليه السلام پرسيدند: انَّ اَبَاالحَسَنِ عليه السلام سُئِلَ عَنْ اَفْضَلِ عَيْشِ الدُّنْيا، فَقالَ: سِـعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الْمُحِـبّينَ؛ بهترين خوشى و لذّت دنيا چيست؟ فــرمـود: خـانه وسـيع و بسـيارى دوسـتان. (بحار الانوار، ج 71، ص 177)

پس این که زندگی دنیوی شخص خوب باشد یک اصل است و این گونه نیست که خداوند طیبات زندگی دنیوی را بر مومن حرام کرده باشد بلکه از ایشان خواسته بهترین ها را در زندگی به کار بگیرند و از آن سود برند؛ زیرا نعمت های الهی در دنیا برای همگان است ولی در آخرت برای مومنان. پس استفاده از طیبات دنیوی امری نیک است و انسان مومن باید از حسنات دنیوی به خوبی بهره گیرد.

در همین ارتباط امام رضا عليه السلام بر توسـعه بر خـانواده تاکید داشته و می فرماید: يَنْبَغى لِلرَّجُلِ اَنْ يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ لِئـَلاّ يَتَمـَنَّوْا مـَوْتـَهُ؛ سزاوار است كه مرد، در هزينه ها و خرجها بر خانواده خود توسعه و گشايش دهد، تا آرزوى مرگش را نداشته باشند. (من لا يحضره الفقيه، ج 23، ص 68)

البته امام رضا عليه السلام مـال انـدوزى را نـكوهش می کند؛ زیرا بهره مندی از طیبات زندگی چیزی است و مال اندوزی چیز دیگر است؛ چرا که مال اندوزی نشان دهنده خصلت های نادرستی در شخص است که این گونه خودش را نشان می دهد. ایشان می فرماید: لا يَجْتَمِعُ الْمالُ اِلاّ بِخِصالٍ خَمْسٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ وَ اَمَلٍ طَويلٍ وَ حِرْصٍ غالِبٍ وَقطيعَةِ الرَّحِمِ وَ ايثارِ الدُّنْيا عَلَى الآخِرَةِ؛ هـرگز ثروت جمع و اندوخته نمى گردد، مگر بـا پنـج خـصلت: بخـل شـديد، آرزوى دور و دراز، حـرصِ غالب، قطع رحـم و برگزيدن دنيا بر آخـرت. (كشف الغمّه، ج 3، ص 84)

هم چنین از مهم ترین بازتاب های ایمان حقیقی در زندگی، صبر سختی ها و مشکلات است؛ زیرا کسی که ایمان به مالکیت و حکمت و قدرت الهی داشته باشد می داند که هر چیزی در زندگی با آن مواجه می شود یا ابتلایی برای ظرفیت بخشی است یا عذابی برای تنبیه و عبرت گیری؛ پس مصلحت و حکمت الهی را به اجمال می داند حتی اگر به تفصیل به جزئیات آن آگاه نباشد بنابراین، صبر پیشه می گیرد و آن را به حکمت الهی و مصلحت خود نسبت می دهد و بر آن صبر جمیل داشته و جزع و فزع نمی کند.(حدید، آیات 22 و 23 و ایات دیگر)

بنابراین، یک مومن را می توان به سادگی در رفتارش شناخت؛ زیرا اهل تفقه در دین ، میانه روی و اعتدال و نیکویی در معیشت و صبر در مشکلات است.

حق مدار با محور امامان(ع) از نشـانه‏هاى مـؤمن

در همین چارچوب امام رضا(ع) نشانه های دیگری را نیز بیان می کند تا به ما بیاموزد که اگر مدعی اسلام و ایمان هستیم می بایست این گونه رفتار کنیم. پس برای محاسبه نفس و خودارزیابی نسبت به وضعیت ایمانی خود و نیز محاسبه و ارزش گذاری ایمان دیگران می توانیم به نشانه های ایمان غیر از موارد پیش گفته به موارد دیگری نیز توجه داشته باشیم که از جمله آن ها مدیریت خشم و غضب و نیز مراعات حق در همه احوال است.

امام رضا عليه السلام فرمود: اَلْمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنْ حَقٍّ، وَ اِذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ، وَ اِذا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّهِ؛ مؤمن، هرگاه خشمگين شود، غضبش او را از حق بيرون نمى برد و هرگاه خرسند شود، خوشنوديش او را به باطل نمى كشاند و هرگاه قدرت يابد، بيش از حق خودش بر نمى دارد. (بحار الانوار، ج 75، ص 355)

می دانیم که انسان ها در هنگام خشم از تعادل رفتاری بیرون می روند و هیجانات ناشی از غضب رفتاری را موجب می شود که پیشمان آفرین است و آدمی پس از آن که خشمش فروکش کرد از بسیاری از گفته ها و کرده هایش پیشمان می شود و نشانه های ندامت بر چهره و رفتارش ظاهر می شود که گاه دیگر چون کار از کار گذشته است دیگر پیشمانی سودی ندارد.

انسان مومن هماره حق مدار است و می کوشد تا به هر شکلی شده دور باطل نگردد، بلکه حق محور و حق مدار باشد؛ چنان که امام علی(ع) این گونه بود به طوری که پیامبر(ص) می فرماید: عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ؛ علی با حقّ است و حق با علی . هر کجا علی باشد، حق هم آنجاست .( الأمالی للصدوق، ص 89؛ الجمل، ص 81؛ الأمالی للطوسی، ص 548؛ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 20؛ سنن الترمذی، ج 5، ص 633؛ الإمامه و السیاسه، ج 1، ص 98؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 448؛ المناقب، ص 104)

انسان مومن در همه حال بر مدار و محور حق می گردد، هر چند که این روایت فراتر از این را درباره امام علی(ع) می فرماید و می گوید که اگر مردم باید در مدار و محور حق بگردند، امیرمومنان امام علی(ع) چون در قرب الفرائض و قرب النوافل به جایی رسیده است که عین الله و اسدالله و یدالله و جنب الله و وجه الله است، دیگر این حق است که دور امام علی(ع) می گردد و ایشان خود معیار حق است. اما دیگران باید هماره دور حق بگردند و یکی از مصادیق آن امام علی(ع) است. پس هر جا علی(ع) رفت باید همراه او رفت و گام در گام ایشان گذاشت و شیعه او بود تا اهل رستگاری و نجات شد.

از همین روست که امام رضا(ع) بر اساس همین روایات و آیات قرآنی از جمله آیات 61 سوره آل عمران و 33 سوره احزاب و مانند آن ها محبت آل محـمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله معیار رستگاری و نجات می شود و دشمنی ایشان معیار باطل گرایی می گردد.

امام هشتم عليه السلام فرموده است: لايُحِبُّنا كافِرٌ وَلا يُبْغِضُنا مُؤْمِنٌ، وَ مَنْ ماتَ وَهُوَ يُحِبُّنا كانَ عَلَى اللّهِ حَقّا اَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنا؛ هيچ كافرى ما را دوست نمى دارد و هيچ مؤمنى دشمن ما نمى شود. هركس با محبّت ما اهل بيت بميرد، بر خداوند حتمى است كه او را در قيامت با ما برانگيزد. (مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، ص 358)

کسی که می خواهد به عزت و صلاح در زندگی دنیا برسد و امور دین و دنیا وی به صلاح باشد باید تحت رهـبرى امامان(ع) در آید و از ایشان جدا نشود. از این روست که امام رضا عليه السلام فرموده است: اِنَّ الإمامَةَ زِمامُ الدّينِ وَ نِظامُ الْمُسْلِمينَ وَ صـَلاحُ الدُّنيـا وَ عِـزُّ الْمـُؤْمِنينَ؛ امامت و رهبرى، رشته دارى دين و نظام بخشى مسلمانان است و مـوجب اصـلاح دنيـا و عزّت و سربلندى مؤمنان است. (اصول كافى، ج 1، ص 200)

این رهبری تنها در حالت زنده بودن آنان نیست؛ بلکه آنان به علت آن که فانی در خدا و باقی به او هستند، از مقام عندالله در همه حضرات حضور دارند و تفاوتی میان زنده و مرده آنان نیست؛ زیرا آنان هماره از حیات کامل برخوردارند و می توانند در کائنات تصرف به اذن الهی داشته باشند. از همین روست که زیارت آنان همان طوری که در هنگام حیات ایشان فرض و واجب برای اکمال اعمال عبادی و اتمام آن است چنان که فرموده اند : من تمام الحج لقاء الامام، از تمامیت حج دیدار و لقای امام(ع) است، هم چنین زیارت آنان در زمان ممات نیز چنین جایگاه و منزلتی دارد.

از این روست که در آن حضرت (ع) در براه زائـر قبر خویش می فرماید: اِنَّ زُوّارَ قَبْرى لَأَكْرَمُ الْوُفُودِ عَلَى اللّه ِ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَ ما مِنْ مُؤْمِنٍ يَزُورُنى فَيُصيبُ وَجْهَهُ مِنَ الْماءِ اِلاّ حَرَّمَ اللّهُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى النـّارِ؛  زائران قبرم از گرامى ترين گروههايى اند كه روز قيامت، بر خدا وارد مى شوند. هيچ مؤمنى نيست كه مرا زيارت كند و در راه زيارتم بر چهره اش قطره آبى بچكد، مگر آنكه خداى متعال، بدن او را بر آتش دوزخ حرام مى كند. (عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 248)

این حضور و زیارت در نزد ایشان در حال حیات و ممات خود نشانه ای از ایمان و در چارچوب اصل ولايـت و بـرائت یعنی تولی و تبری است. از این روست که آن حضرت(ع) امام رضا عليه السلام در نوشته خود به مأمون، فرموده است: حـُبُّ اَوْلِياءِ اللّهِ واجِبٌ وَ كَذلِكَ بُغْضُ اَعْدائِهِمْ وَ الْبَرائَةُ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَئِمَّتِهِمْ؛ دوستى با دوستان خدا واجب است، همچنين دشمن داشتن و بيزارى جستن از دشمنان دوستان خدا و سران آنان واجب است. (وسائل الشيعه، ج11، ص433)

دامنه و گستره این محبت و تولی و تبری چنان گسترده و فراگیر است که حتی به صالحان از شیعیان نیز می رسد به طوری که اگر کسی می خواهد خود را در سبک اسلامی زندگی ببیند و می بایست از زیارت و دیدار صالحان از شیعیان را به عنوان یک ملاک در زندگی خویش قرار دهد و این گونه با ارتباط با شیعیان صالح خود را در مسیر درست زندگی اسلامی و هدایت قرار دهد و از اثار و برکات آن بهره مند شود. از امام رضا عليه السلام روايت است که فرمود: مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى زِيارَتِنا فَلْيَزُرْ صالِحى مَوالينا يُكْتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا؛ هركس نتـواند ما را زيـارت كنـد، دوستان و پيروان شايسته ما را زيارت كند، تـا پاداش زيـارت مـا برايش نوشـته شـود. (مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 2، ص 254)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا