وب نوشت

زندگى ، ما را به خود مى خواند

در مقاله حاضر نویسنده با تشریح مفهوم حرکت و زندگی از نگاه انسان و بیان تفاوتهای آن با حرکت سایر موجودات، سراسر هستی را نشانه های وجود خداوندی می داند که هر روز ما را به سوی خود فرا می خواند تا در آنها بیندیشیم و پی به حضور دائمی ذات هستی بخش ببریم. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.

حرکت و زندگی از نگاه انسان

اگر از خواب برخیزید می بینید که هر روزه چیزهای زیادی ما را به زندگی می خوانند. اگر هنگام سحر برخیزید و به آسمان نگاه کنید حرکت ستارگان در آسمان شما را به زندگی می خوانند و به این سمت و سو هدایت می کنند که هر دمی در حال گذر هستند و در یک جا باقی و برقرار نمی مانند. مگر زندگی جز حرکت چیز دیگری است؟ اگر ما سنگ و جمادات دیگر را بیرون از دایره زندگی می بینیم از آن روست که شتاب و حرکت در آن ها از زاویه نظر ما و چشم های ما وجود ندارد و چون حرکتی نیست آنان را بیرون از دایره زندگی می شماریم و مهر مرده بر آنها می زنیم. توانایی درک زمان و حرکت و شتاب است که به چیزها در نظر ما معنای زندگی و مرگ می دهد. اگر چیزی در نظر ما دارای حرکت باشد و بتواند جا به جا شود زنده است و اگر از حرکت باز ماند و مانند سنگی سال ها در جای خویش بماند چیز مرده است و از زندگی بهره ای نبرده است.

بر این اساس هر چیزی که شتاب حرکتی اش بیش تر باشد زندگی در آن با شدت بیش تری جریان دارد. لذا گیاهان را که با شتابی کندتر حرکت می کنند و به زبان علمی خودمان از رشد کم تری برخوردارند فاقد زندگی کامل می دانیم و در کنار آن، زندگی را در جانوران، کامل تر می دانیم، زیرا شتاب زندگی در آن ها و رشد و نمو و جا به جایی و اموری از این دست در آن شدیدتر است.

حال اگر بخواهیم ملاک زندگی را «حرکت» بدانیم، هر چیزی که شتاب حرکت در آن شدیدتر باشد زندگی است و اگر از حرکت باز ماند بیرون از دایره زندگی است.

انسانی که می میرد چون از حرکت باز می ماند دیگر زنده نیست و از زندگی بهره ندارد، هر چند که در چند دمی پیش تر از این، زنده بلکه خود زندگی و حرکت بود ولی درحال حاضر فاقد عنصر اساسی زندگی و مولفه بنیادین آن یعنی حرکت است. پس این شخص دیگر مرده است و آثاری از زندگی ندارد.

به نظر می رسد که اگر همین ملاک و معیار را برای داوری بپذیریم ما در نگاه مگس و از نظر تحلیل مگسی، موجودی همانند گیاه خواهیم بود که دارای زندگی ناقص هستیم؛ زیرا زمان و حرکت در چشمان و تحلیل مگس مفهومی دیگر دارد و رفتارهای ما در نظر او همانند حرکت گیاهان، کند و آهسته و آرام است. چرا که سرعت فرار و جا به جایی مگس ده برابر ماست.

موجوداتی دیگر در جهان هستند که از نظر زاویه تحلیل و نظر آن ها، ما اصولا جماداتی بیش نیستیم که فاقد هر گونه زندگی می باشد.

همه عناصر هستی، در حرکتند

اما اگر خوب بنگریم در می یابیم که اگر ملاک و معیار همین حرکت باشد، در همه عناصر هستی این حرکت و زمان وجود دارد از این رو با توجه به حرکت مولکولها و اتم ها در سنگ و امور دیگر می بایست زندگی را برای آنها نیز اثبات کرد. البته چون تفاوت حرکتی در چشم و تحلیل ما متفاوت است طبعاً مفهوم زندگی نیز تفاوت های معناداری می یابد.

البته یک تفاوت معنادار دیگری میان حرکت موجوداتی چون گیاهان و جانوران و دیگر موجودات که از آن ها به جمادات یاد می کنیم می توان یافت. این تفاوت، جهت حرکت است که در میان گروه اول دایم در تغییر است و کم و زیاد می شود و شدت و ضعف نشان می دهد در حالی که در جمادات در یک مسیر یکسان و آشکار است.

شاید بتوان تفاوت معناداری میان گیاهان وجانوران و در نهایت میان انسان و جانوران دیگر یافت. این تفاوت اخیر است که زندگی را برای انسان و جانوران دیگر معنا و مفهوم دیگری می بخشد. به این معنا که حرکت در انسان می تواند در دو مسیر متقابل کمالی و نقصانی باشد. هر چند که حرکت به سوی کمال و نقصان در گیاهان و جانوران دیگر نیز مشاهده می شود ولی در انسان این حرکت درک و فهمیده می شود و همین فهم و درک است که آدمی را از دیگر چیزها متمایز می سازد.

وقتی انسان، کمالی به دست می آورد آن را به طور کامل درک کرده و نشان می دهد و در زندگی خویش به کار می گیرد و هنگامی که به سوی نقصی حرکت می کند می کوشد تا آن را بشناسد و به درمان آن پرداخته و به گونه ای مقاومت کرده و به بازسازی آن چه از دست رفته بپردازد.

بدین ترتیب چیزی به عنوان عقل کامل، خود را به عنوان وجه متمایز انسان از دیگر موجودات نشان می دهد. انسان موجودی است که درک درست و عقلانی از کمال و نقص خویش دارد و به بازسازی آن چه از دست رفته می پردازد.

جهانی از نشانه ها

به نظر می رسد که عقل انسانی، او را با جهانی از نشانه ها رو به رو ساخته است. انسان به هر چیزی می نگرد در می یابد که حرکت به کدام سمت و سوست و آیا نقصانی در راه است و یا کمالی در مسیر او قرار گرفته که می تواند آن را بیابد و بشکافد و بشکفد و در زندگی خویش بهره گیرد.

بشر، از آن جایی که درک دیگری از مفهوم زندگی و مرگ می یابد می کوشد تا با فقدان حرکتی کالبد جسمانی، خود را مرده نشمارد و تحلیل دیگری از زندگی پس از مرگ ارایه دهد.

روایتی تکان دهنده

از پیامبر روایت شده است که انسان باید هماره به نشانه های بی شماری که در درون و بیرون او وجود دارد توجه کند.

در روایتی از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: ان القبر ینادی کل یوم بخمس کلمات: انا بیت الفقر فاحملوا الی کنزا. انا بیت الظلمه فاحملوا الی سراجا. انا بیت الوحشه فاحملوا الی انیسا. انا بیت الحصی و التراب فاحملوا الی فرشا. و انا بیت الحیات و العقارب فاحملوا الی تریاقا.

قیل: و ما ذلک؟

قال: التریاق الصدقه، و الفراش العمل الصالح، والانیس فتلاوه القرآن، و اما السراج فصلاه اللیل، و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله محمدرسول الله، علی ولی الله.

یعنی قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه شما را ندا می دهد: من خانه فقر و تهیدستی هستم پس ذخیره ای برای خود به این جا بفرستید.

من خانه تاریکی ام، چراغی در این خانه بیفروزید.

من خانه وحشت و تنهاییم، مونسی برای خویش فراهم کنید.

من خانه ای از ریگ و خاکم، فراشی فراهم آورید.

من خانه ماران و عقربهایم، تریاقی برای رفع زهر این جانوران تهیه کنید.

از آن حضرت پرسیده شد: آن ها کدام است؟

فرمود: پادزهر سموم گزندگان قبر، صدقات و بخششهای مالی شما است و فرش خانه گور شما، اعمال نیک و صالح شماست و مونس شما در آن وحشت خانه، تلاوت قرآن است و چراغ این دخمه تاریک، نماز شب است و گنجی که در آن جا به کار آید شهادت لااله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله است. (نشان از بی نشانها، حسنعلی نخودکی، نوشته علی مقدادی ص 354)

این ها نشانه هائی است که هر شبانه روز ما را به زندگی می خواند. هر یک به بیانی ما را دعوت به زندگی می کند. یعنی که بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه. بر این اساس قرآن به عقل کاربردی توجه می دهد و می فرماید چرا در آیات و نشانه های ما، عقل خود را به کار نمی بندید تا حقایق را در یابید. یعنی که همه هستی زندگی است و ما از زندگی و نشانه های خداوندی غافل هستیم.

اگر خوب به آفاق و انفس خویش بنگریم در می یابیم که زندگی، ما را به خود می خواند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا